جنگ احد گرچه موجب شهادت عده ای از مسلمین شد، ولی دلاوریهای علی (علیه السلام) در آن جنگ اهل زمین و آسمان را حیرت زده کرد.
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) از میدان احد به مدینه برگشت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در حالی که ظرفی پر از آب در دستش بود به استقبال پدر شتافت ، صورت خون آلود پدر را شست ، در این هنگام علی (علیه السلام) از میدان آمد و در دستش شمشیر ذوالفقار بود و دستش تا شانه اش غرق در خون بود، به فاطمه (علیهاالسلام) فرمود:
این شمشیر را از من بگیر که امروز مرا تصدیق کرد سپس این اشعار را خواند:
افاطم هاک السیف غیر ذمیم
فلست بر عدید ولا بملیم
لعمری لقد اعذرت فی نصر احمد
وطاعه رب بالعباد علیهم
امیطی دماء القوم عنه فانه
سقی آل عبدالدار کاس حمیم
یعنی : ای فاطمه ! این شمشیر را که مورد سرزنش نیست بگیر، و من ترسو نیستم ، و نه اینکه مورد ملامت واقع شوم . سوگند به جانم تا آخرین درجه امکان خود بیاری محمد (صلی الله علیه وآله) شتافتم ، و در راه اطاعت خدای آگاه به بندگان ، گام برداشتم . خون دشمن را از این شمشیر پاک کن ، شمشیری که به دودمان عبدالدار (پرچمدار دشمن) جام حمیم (آب سوزان دوزخ) آشاماند. پیامبر (صلی الله علیه وآله) در این هنگام فرمود: خذیه یا فاطمه فقد ادی بعلک ما علیه و قد قتل الله بسیفه صنادید قریش . ای فاطمه ! این شمشیر را بگیر که شوهرت آنچه سزاوارش بود، ادا کرد و با آن شمشیر گردنکشان قریش را به خاک هلاکت افکند.
داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی