راز عمر طولانی امام مهدی علیه السلام

راز عمر طولانی امام مهدی علیه السلام

نویسنده : ابراهیم شفیعی سروستانی

از دیرباز- حتّی از آغازین سال های غیبت کبرا- همواره این پرسش درباره امام مهدی علیه السلام مطرح بوده است که آیا ممکن است فردی این همه سال زنده بماند؟
برای روشن شدن پاسخ، لازم است ابتدا چند موضوع را بررسی کنیم.

1. پیش بینی عمر طولانی امام مهدی علیه السلام
موضوع طولانی بودن عمر آخرین پیشوای معصوم از سال ها پیش از تولّد آن امام در روایت های اسلامی مطرح شده بود و امامان معصوم علیهم السلام برای برطرف ساختن هر گونه شکّ و تردید در این زمینه، عمر طولانی پیامبران پیشین را به مردم یادآور می شدند و به آنها گوشزد می کردن که داشتن عمر طولانی، در تاریخ انبیا و اولیای الهی امری بی سابقه نیست.
در احادیث متعددّی که در آنها به شباهت امام مهدی علیه السلام با پیامبران الهی اشاره شده است، به برخورداری آن حضرت از عمر طولانی تأکید شده است. از جمله در روایتی از امام سجاد علیه السلام نقل شده، آمده است: «در قائم، سنتّی از نوح علیه السلام است و ان، داشتن عمر طولانی است».(1)
در یکی از روایت هایی که در این زمینه وارد شده است، امام صادق علیه السلام می فرماید:
خداوند متعال، سه ویژگی از سه نفر از پیامبران را در قائم ما قرار داده است: [مخفی بودن] ولادتش را همچون ولادت موسی علیه السلام، طولانی بودن غیبتش را همچون طولانی بودن غیبت عیسی علیه السلام و عمر او را همچون عمر نوح علیه السلام [طولانی] قرار داده است. خداوند به بنده صالح خود یعنی خضر علیه السلام عمر طولانی داد تا دلیلی بر طولانی بودن عمر او (قائم) باشد. (2)
آن حضرت در ادامه همین روایت، در توضیح این مطلب که چگونه خداوند عمر طولانی حضرت خضر علیه السلام را دلیلی بر عمر طولانی حضرت قائم علیه السلام قرار داده است، می فرماید:
و امّا [دلالت عمر طولانی] بنده صالح [خدا، حضرت] خضر علیه السلام [بر عمر طولانی حضرت قائم علیه السلام به این گونه است:] خدای تعالی عمر او را طولانی قرار داد، نه برای این که در آینده پیامبر شود و نه برای این که کتاب [آسمانی] بر او نازل گردد و نه برای این که دین جدیدی بیاورد که دین پیامبران گذشته را نسخ کند و نه برای این که به پیشوایی برگزیده شود تا بندگانش از او پیروی کنند و نه برای این که تکلیف و وظیفه ای را بر او واجب کند، بلکه خدای تعالی از قدیم در عملش مقدّر کرده بود که قائم علیه السلام در دوران غیبتش عمری طولانی داشته باشد و می دانست که بندگانش این طولانی بودن عمر را منکر می شوند. به این دلیل، عمر بنده صالحش [،خضر] را بی هیچ علتّی طولانی کرد تا دلیلی برای اثبات عمر [طولانی] قائم علیه السلام باشد و راه هر گونه عذر و بهانه بر دشمنان بسته شود تا برای مردم نزد خداوند حجتّی نباشد.(3)
در برخی روایات، امامان معصوم علیهم السلام با توجّه دادن مردم به عمر طولانی حضرت نوح علیه السلام زمینه هر گونه شکّ و تردید در عمر طولانی حضرت صاحب الامر علیه السلام را برطرف می ساختند در یکی از این موارد از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
چرا انکار می کنند که خداوند عمر صاحب این امر را طولانی می کند، همان طور که عمر نوح – درود خدا بر او باد- را طولانی کرد؟ (4)

2. پیشینه گفت و گو درباره عمر طولانی امام مهدی علیه السلام
عالمان و محدّثان بزرگوار شیعه، با توجّه به پرسش ها و شبهه هایی که در مورد عمر طولانی امام عصر علیه السلام مطرح می شد، از دیرباز، به موضوع یاد شده توجّه کرده و باب یا ابوابی از کتاب های خود را به آن اختصاص داده اند.
شیخ صدوق رحمه الله (م 381 ه.ق.) که در سال های آغازین غیبت کبرا می زیست، در ابواب مختلفی از کتاب کمال الدّین و تمام النعمۀ به این موضوع پرداخته و در ضمن شش روایت و چندین حکایت تاریخی، از برخی دراز عمران (معمَّرین) تاریخ یاد کرده است. (5)
شیخ مفید رحمه الله (36-413ه.ق.) در فصل ششم از کتاب الفصول العشره فی الغیبه، شبهه طول عمر حضرت صاحب الامر علیه السلام را مطرح کرده و از راه های مختلف به آن پاسخ داده است. (6)
شیخ طوسی رحمه الله (م 60 ه.ق.) نیز یک بار در اوایل کتاب الغیبۀ و در قالب پرسش و پاسخ و یک بار در اواخر این کتاب و با ذکر چند روایت به این موضوع اشاره کرده است.(7)
علامه مجلسی رحمه الله (م 1110 ه.ق.) بخش قابل توجّهی از ابواب مربوط به تاریخ امام دوازدهم را به بیان اخبار معمّرین تاریخ اختصاص داده است. (8) در سال های اخیر هم کتاب های متعددّی در این زمینه تألیف و منتشر شده است. (9)

3. پاسخ به شبهه طول عمر امام مهدی علیه السلام
پاسخ هایی را که در کتاب های مختلف به شبهه طول عمر امام مهدی علیه السلام داده شده است، به شرح زیر می توان دسته بندی کرد:

الف) وجود افرادی با عمرهای طولانی در گستره تاریخ
با توجّه به این جمله معروف که می گوید: «محکم ترین دلیل بر امکان چیزی، واقع شدن آن است»، بسیاری از کسانی که از گذشته تاکنون درباره اثبات طول عمر امام مهدی علیه السلام کتاب یا مقاله نوشته اند، یکی از دلایل اصلی خود را وجود موارد فراوانی از افراد دارای عمرهای طولانی در گستره تاریخ، قرار داده اند.
بر اساس شواهد تاریخی که در میان ادیان و ملل مختلف پذیرفته شده است، در طول تاریخ، کسان زیادی وجود داشته اند که به عمرهای طولانی – حتّی بیش از هزار سال- دست یافته اند. این واقعیت مسلّم در طول اعصار و قرون به طور قطعی و یقینی مورد قبول یهودیان و مسیحیان واقع شده است؛ زیرا در متن تورات به تعدادی از آنها با ذکر طول عمرشان اشاره شده است.
از جمله معمرّان تاریخ می توان به افراد زیر اشاره کرد:
1. حضرت آدم علیه السلام 930 (10) تا 1030 سال ؛(11)
2. حضرت حوا علیهم السلام: 931 تا 1031 سال ؛(12)
3. شیث پسر آدم: 912(13) تا 1040 سال؛(14)
4. اَنوش پسر شیث: 905 (15) تا 960 سال؛(16)
5. قینان پسر انوش: 910 (17) تا 920 سال؛ (18)
6. مهلائیل (مَهلَلئیل) پسر قینان: 800 (19) تا 895 سال؛ (20)
7. یرد (یارد) پسر مهلائیل: 962 سال؛ (21)
8. اُخنوخ (خَنوخ) پسر یرد: 365 سال؛(22)
9. متوسالح (مَتُو شَلَخ) پسر اُخنوخ: 960 (23) تا 969 سال؛(24)
10. لَمَک پسر متوشالح: 777 (25) تا 790 سال؛(26)
11. نوح پسر لمک: 950 (27) تا 2450 سال؛ (28)
12. سلیمان پسر داوود: 712 سال؛(29)
13. لقمان العادی: 3500 سال؛(30)
14. ولید پسر ریان (عزیز مصر که با حضرت یوسف علیه السلام هم عصر بوده است) : 700 سال؛(31)
15. دومغ (جدّ عزیز مصر): 3000 سال؛ (32)
16. ریان پسر دومغ (پدر عزیز مصر): 1700 سال؛(33)
17. شداد پسر عاد: 900 سال؛ (34)
18. دوید بن زید بن نهد: 450 سال؛(35)
19. عبید بن شریۀ الجرهمی : 350 سال(36)
2-. ذو الاصبع العدوانی: 300 سال؛(37)
علی محمّد علی دخیل در کتاب خود، نام های بیش از دویست نفر از دراز عمران (معمرّان) تاریخ را بر می شمارد که بین 130 تا 3600 سال عمر کرده اند(38). یکی دیگر از نویسندگان معاصر نیز در کتابش، بیش از سی نفر از کسانی را که تا 700 سال عمر داشته اند، معرّفی کرده است(39).
در ادبیات کهن عرب نیز کتاب های متعددّی با عنوان المعمّرون یافت می شود که در آنها با نام های کسانی از عرب و غیر عرب اشاره شده است که عمرهای طولانی – بیش از 120 سال – داشته اند. یکی از معروف ترین این کتاب ها، کتاب المعمّرون و الوصایا اثر ابوحاتم سهل بن محمّد سجستانی (م 250 ه.ق.) است(40).
با توجه به فهرست طولانی اسامی افرادی که در گستره تاریخ از ابتدای آفرینش تا سده های اخیر – به عمرهایی چند برابر عمر متوسط انسان ها دست یافته اند، می توان نتیجه گرفت که داشتن عمر طولانی امری ناممکن و بی سابقه نیست و از نظر عقل و منطق کاملاً قابل تصور است که امام مهدی علیه السلام هم بتواند بیش از هزار سال عمر کند.

ب) امکان علمی عمر طولانی
بیشتر کسانی که در دوران معاصر درباره طول عمر امام زمان علیه السلام کتاب یا مقاله نوشته اند، با بهره گیری از آخرین دستاوردهای علوم زیستی و براساس نظریه های جدیدی که درباره پیری و عوامل آن مطرح شده است، دست یافتن به عمر طولانی را امری کاملاً امکان پذیر و منطبق بر نظریه های علمی دانسته و بر همین اساس، به توجیه علمی عمر طولانی امام مهدی علیه السلام پرداخته اند(41).
به باور شهید سید محمّد باقر صدر «از نظر دانش امروز، مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. این موضوع در حقیقت، بستگی به نوع تفسیری دارد که علم فیزیولوژی از پدیده پیری ارائه می دهد. آیا پدیده پیری از یک قانون طبیعی سرچشمه می گیرد، قانونی که بر بافت و سلول های انسان حاکم است و پس از رسیدن به رشد کامل به تدریج سلول ها سخت شده و توانایی کاری اش کم می گردد و در نهایت از فعالیت باز می ماند؟ آیا بدنی هم که از هر گونه تاثیر خارجی مصون بوده، محکوم به فنا است؟ یا این که این فرسودگی و ناتوانی بافت ها و سلول ها در کارآیی فیزیولوژی، نتیجه نبرد با عامل خارجی، مانند میکروب ها یا مسمومیت است که از راه پرخوری یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود می آید؟
این پرسشی است که امروزه علم از خود می کند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جواب های علمی زیادی هم تاکنون به آن داده شده است.
اگر ما آن نظر علمی را بپذیریم که می گوید ناتوانی و پیری، نتیجه نبرد و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است، معنایش این می شود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافت های تشکیل دهنده جسم انسان را از عوامل تاثیر گذار دور نگه داریم، حیات طولانی شود و در نهایت، بر پدیده پیری فایق آید.
اگر نظریه دیگر را بپذیریم که می گوید پیری یک قانون طبیعی برای سلول ها و بافت های زنده است؛ به این نتیجه می رسیدم که آنها تخم نیستی را با خود حمل می کنند و زمانی به مرحله ناتوانی و پیری رسیده، در نهایت می میرند، ولی ما می گوییم حتّی اگر این نظریه را هم بپذیریم، معنایش این نیست که هرگز این قانون طبیعی انعطاف پذیر نباشد، بلکه این قانون بر فرض ثبوت، قانون انعطاف پذیری است؛ زیرا ما در زندگی خود می بینیم و دانشمندان در آزمایشگاه های علمی خود مشاهده می کنند که پیری یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا می رسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری آشکار می شود. گاهی فردی بسیار مسن، نشانه ای از پیری بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند، بلکه دانشمندان توانسته اند عملاً از انعطاف پذیری این قانون که تصور می رود طبیعی باشد، بهره [برند] و عمر برخی حیوانات را صدها بار نسبت به عمر طبیعی شان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینه ها و عواملی بوده است که کاربری قانون پیری را به تاخیر می اندازد.
پس ثابت شد که تاخیر عملکرد این قانون با ایجاد زمینه ها و عوامل مشخص، از نظر علمی ممکن است. گرچه هنوز علم نتوانست است نسبت به انسان این تاخیر را پیاده کند و این هم فقط به خاطر این است که انسان نسبت به دیگر جانوران، مشکل خاص خود را دارد و این بدان معناست که از جهت علمی با توجه به موضع گیری های پویای دانش امروزی، هرگز مانعی در راه وقوع طول عمر انسان وجود ندارد؛ چه این که پیری نتیجه کشمکش و برخورد با عوامل خارجی باشد و چه نتیجه قانون طبیعی سلول ها که خود راه فنا می پیمایند.
بنا بر آنچه گفته شد، درباره عمر حضرت مهدی علیه السلام و در پاسخ به ابهامات، بایستی گفت طول عمر برای انسان، از نظر منطق و علم، امری ممکن است و علم تلاش می کند به تدریج، این امکان نظری را به امکان عملی تبدیل سازد.
وقتی از نظر منطق و علم، امکان وقوع عمر طولانی ثابت شد و معلوم گشت که دانش بشری در راه تبدیل امکان نظری به امکان عملی است، دیگر جایی برای بعید شمردن تحققّ این مسئله برای شخص امام زمان علیه السلام باقی نمی ماند؛ جز این اعجاب که چگونه حضرت مهدی علیه السلام توانسته است بر علم پیشی گیرد و قبل از این که دست علم به سطح این تحّول؛ یعنی امکان فعلی برسد، آن حضرت توانسته باشد امکان نظری را به امکان عملی تغییر دهد. این همانند کسی است که در کشف داروی بیماری صرع و سرطان بر علم، پیشی گرفته باشد.
اگر مشکل همین باشد که چگونه اسلام – اسلامی که عمر این رهبر را طرّاحی کرده است- در این زمینه، بر حرکت علم پیشی گرفته و چنین تحوّلی را ایجاد کرده است؟ جوابش این است که: این تنها موردی نیست که اسلام از کاروان علم، پیشی گرفته است.
آیا شریعت اسلام در مجموع، سال های سال بر حرکت علم و تحوّلات طبیعی فکر انسان، پیشی نگرفت؟ آیا شریعت اسلام به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که انسان ها پس از گذشت صد ها سال، شایستگی رسیدن به آن را یافتند؟ آیا شریعت اسلام، قوانینی حکیمانه نیاورده است که انسان تا زمان گذشته نزدیک، اسرار علل آن را نمی توانست درک کند؟».(42)

ج) امکان عمر طولانی با اعجاز الهی
برخی نویسندگان برای اثبات امکان عمر طولانی امام مهدی علیه السلام، به قدرت بی پایان خدای تعالی در تحققّ اراده خود استدلال کرده و این موضوع را یکی از مصادیق اعجاز الهی دانسته اند. این استدلال بر مقدّمات زیر استوار است:
1. براساس دلایل قطعی و تردید ناپذیر، تعداد پیشوایان معصوم از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که جانشینان آن حضرت به شمار می روند، مشخص و معین است و هرگز از دوازده نفر تجاوز نخواهد کرد.(43)
2. با شهادت امام یازدهم، امام حسن عسکری علیه السلام، استمرار سلسله امامت تنها با وجود امام مهدی علیه السلام امکان پذیر خواهد بود.
3. امام مهدی علیه السلام، تحققب بخش وعده الهی در حاکمیت قسط و عدل و استقرار حکومت صالحان بر زمین است.
4. با توجّه به نکات یاد شده برای استمرار سلسله امامت و تحققّ وعده الهی در حاکمیت صالحان، لازم است که خداوند متعال براساس قدرت بی منتهای خود، عمری طولانی به امام مهدی علیه السلام عطا کند، تا آن حضرت بتواند در روز موعود و با فراهم شدن زمینه های لازم، قیام عدالت گستر خود را آغاز کند.
بیان شهید سید محمّد باقر صدر در این زمینه چنین است:
دانستیم که عمر طولانی از نظر علم، ممکن است. حال اگر فرض کنیم از نظر علم امکان نداشته باشد و قانون پیری و شکستگی قانونی حتمی باشد که بشریت هرگز نتواند آن را تغییر دهد، در این صورت چه می شود؟
باید گفت در این صورت، طول عمر افرادی چون نوح علیه السلام و مهدی علیه السلام که قرن ها برخلاف قوانین طبیعی که در علم جدید به اثبات رسیده است، زنده مانده اند، از موارد اعجاز محسوب می گردد.
معجزه، در مقطع خاصّی قانون طبیعت را از کار می اندازد تا زندگی شخصی را که رسالت آسمانی به وجود او بستگی دارد، حفظ کند. معجزه طول عمر از نظر یک مسلمان که عقیده خود را از قرآن و سنّت بر گرفته است، دور از انتظار و منحصر به فرد نیست. مثلاً قانون طبیعت این است که جسمی که حرارت بیشتری دارد، در جسمی که حرارت کمتری دارد، اثر می گذارد تا برسد به جایی که هر دو یکسان شوند. قاطعیت این قانون از قانون پیری هم بیشتر است؛ در حالی که می دانیم این قانون برای حفظ زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام، از تاثیر افتاد؛ زیرا تنها راه برای نگه داری او بود؛ وقتی آن حضرت به آتش درافتاد، وحی آمد: «یا نارُ کُونی بَرداً و سَلاماً؛ ای آتش بر ابراهیم خنک و سلامت باش!»(44) و ابراهیم سالم بدون هیچ گزندی از آتش بیرون آمد!
همچنین است دیگر قوانین طبیعی که برای شماری از پیامبران حجّت های الهی در روی از کار افتاد؛ دریا برای موسی علیه السلام شکافته شد؛ رومیان تصّور کردند عیسی را دستگیر کرده اند، در حالی که اشتباه می کردند؛ پیامبر اسلام، در حالی که گروه زیادی از قریش خانه اش را در محاصره داشتند و ساعت ها در کمین او بودند، از خانه بیرون آمد و از میان آنان گذشت در حالی که خداوند وی را از دید آنان پنهان داشت.
در همه این نمونه ها، قانون طبیعت برای حمایت و حفاظت یک شخص از کار می افتد؛ زیرا حکمت الهی اقتضای زنده ماندن او را داشته است و قانون پیری هم می تواند در زمره یکی از این نمونه ها باشد.
شاید بتوان از آنچه تابه حال اتفاق افتاده، یک نتیجه کلّی به دست آورد و آن این است که هر وقت حفظ جان حجّتی الهی در روی زمین نیاز به تعطیل قانونی طبیعی داشته باشد و هر گاه ادامه زندگی آن شخصیت برای انجام یک طرح مهم، ضروری باشد، در این هنگام، لطف الهی باعث می شود که آن قانون طبیعی موقتّاً از کار بیفتد؛ ولی وقتی شخصیتی وظیفه الهی خود را به انجام رساند، مطابق قوانین طبیعی می میرد یا به شهادت می رسد.(45)
با توجّه به مطالب یاد شده می توان گفت موضوع عمر طولانی امام مهدی علیه السلام موضوعی است که به استناد دلایل نقلی و عقلی به اثبات رسیده است و در امکان و وقوع آن تردیدی وجود ندارد.

پی نوشت ها :

1. کمال الدّین و تمام النعمه، ج2، باب 46، ص 524، ح5؛ محمّدباقر مجلسی، بحار الأنوار، چاپ سوم: بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ه.ق، ج 51،ص 217، ح5.
2. کتاب الغیبه (طوسی)، ص 106؛ بحار الأنوار، ج 51، ص 220، ح9.
3. کتاب الغیبه (طوسی)، ص 108؛ بحار الأنوار، ج51، صص 222و 223.
4. کتاب الغیبه (طوسی)، ص 259.
5. ر.ک: کمال الدّین و تمام النّعمه، ج2، باب 43-54، صص 523- 639.
6. ر.ک: الفصول اعشره فی الغیبه، مندرج در: سلسله مصنفات الشیخ المید، ج3، صص 91-103.
7. ر.ک: کتاب الغیبه، صص 78-87.
8. ر.ک: همان، صص 258-260.
9. ر.ک: بحار الأنوار، ج51، باب 14، صص225-293.
10. ر.ک: علی اکبر مهدی پور، طول عمر امام زمان علیه السلام از دیدگاه علوم و ادیان، چاپ دوم: تهران کعبه، 1404 ه.ق؛ سیّد هادی حسینی، امام مهدی علیه السلام: طول عمر، با نظارت و اشراف: محمّد حکیمی، چاپ اوّل: مشهد، آستان قدس رضوی، 1381؛ محمّد ظاهری، امکان طول عمر تا بی نهایت، برگرفته از قرآن و حدیث، چاپ اوّل: قم، ارغوان دانش، 1383؛ حسین فریدونی، زنده روزگاران: جستاری در دیرزیستی امام عصر علیه السلام، چاپ اوّل: تهران، آفاق، 1381؛ محمّد جواد میردامادی، پژوهشی علمی پیرامون طول عمر، کهولت و پیش گیری از پیری، زیر نظر رضا ملک زاده، چاپ اوّل: تهران، بدر، 1378؛ سید محمّدباقر صدر، رهبری بر فراز قرون: پژوهشی درباره امام مهدی علیه السلام (ترجمه کتاب بحث حول المهدی علیه السلام)، تحقیق: عبدالجب،ار شراره، ترجمه: مصطفی شفیعی، چاپ اوّل: تهران ، موعود، 1379، صص 63-77؛ علی محمّد دخیّل، الإمام المهدی علیه السلام، چاپ دوم: بیروت، دارالمرتضی، 1403 ه.ق، صص 141-186.
11. ر.ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند5: کمال الّدین و تمام النعمۀ، ج2، ص 523، ح3 به نقل از پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ دوم: قم، دارالهجرۀ، 1404 ه.ق، ج1، ص48؛ بحارالأنوار، ج11، ص 268، ح19(به نقل : از امام صادق علیه السلام).
12. ر.ک: محمّد بن جریر الطبری، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، بیروت، مؤسسه عزالدّین، 1407 ه.ق، ج1، صص 81-83؛ بحارالأنوار، ج11، ص269 (به نقل از کتاب سعدالسعود، سید بن طاووس.)
13. ر. ک : تاریخ الطبری، ج1، ص 84؛ بحارالانور، ج 11، ص 269. در منابع تاریخی آمده است که حوا (ع) یک سال پس از وفات حضرت آدم (ع) از دنیا رفت.
14. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 8؛ مروج الذهب، ج 1، ص 49؛ تاریخ الطبری، ج1، ص 85؛ بحارالانوار، ج11، ص269.
15. علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، چاپ اول: بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1412 ه. ق، ج2، ص 243.
16. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 11؛ تاریخ الطبری، ج1، ص85.
17. ر. ک : مروج الذهب، ج 1، ص49.
18. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 14؛ تاریخ الطبری، ج1، ص85.
19. ر. ک: مروج الذهب، ج 1، ص 49.
20. ر. ک: همان، ص 50.
21. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم بند 17؛ تاریخ الطبری، ج1، ص 85.
22. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 20؛ تاریخ الطبری، ج1، ص88.
23. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 23؛ تاریخ الطبری، ج1 ص 89. « اُخنوخ» یا «خنوخ» همان حضرت «ادریس» است که به اعتقاد یهودیان به آسمان ها صعود کرده است. اهل سنت نیز معتقدند که حضرت ادریس هم چنان زنده و در آسمان هاست. این موضوع از نظر شیعیان مسلم نیست. ر. ک : سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج 14، ص 71.
24. مروج الذهب، ج 1، ص 50.
25. تورات سفر پیدایش، باب پنجم، بند 27؛ تاریخ الطبری، ج 1، ص 90.
26. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 31؛ تاریخ الطبری، ج1، ص 90، در کتاب اخیر سن «لَمَک» 780 سال ذکر شده است.
27. ر. ک : مروج الذهب، ج 1، ص50.
28. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب نهم، بند 29؛ مروج الذهب، ج 1، ص 52؛ تاریخ الطبری، ج1، صص 90 و 93.
29. ر. ک : کمال الدین وتمام النعمه، ج 2، ص 523، ح 1، به نقل از : امام جعفر صادق (ع)، بحارالانوار، ج11، ص 285، ح 2؛ تاریخ الطبری، ج1، ص93. در کتاب اخیر روایت های مختلفی درباره عمر نوح (ع) نقل شده که از 950 تا 1950 سال در نوسان است.
30. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 523، ح 3، به نقل از: امام جعفر صادق (ع).
31. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 559؛ بحارالانوار، ج 51، ص240.
32. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 563؛ بحارالانوار، ج51، ص 243.
33. ر. ک : همان.
34. ر. ک : همان.
35. ر. ک : کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 554.
36. ر. ک : همان، ص 561؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص83. در کتاب اخیر، عمر او 456 سال ذکر شده است.
37. ر. ک : کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص 547.
38. ر. ک : همان، ص 567؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص 83.
39. ر. ک : الامام المهدی (ع)، صص 146 – 186.
40. ر. ک : امکان طول عمر تا بی نهایت، صص 89- 136.
41. ر. ک : ابوحاتم سهل بن محمد بن محمد سجستانی، المعمرون و الوصایا، تحقیق: عامر عبدالمنعم، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1961 م.
42- ر. ک : امام مهدی (ع): طول عمر، صص 55- 64؛ طول عمر امام زمان (ع) از دیدگاه علوم و ادیان، صص 39- 58؛ زنده روزگاران، صص 37- 42؛ پژوهشی علمی پیرامون طول عمر، کهولت و پیش گیری از پیری.
43- رهبری بر فراز قرون، صص 66- 69.
44- برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک : ابراهیم شفیعی سروستانی، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، چاپ دوم: تهران، موعود عصر (ع) 1388، صص 141- 144.
45- سوره انبیاء (21)، آیه 69.
منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم( 1343 )، پرسش از موعود، تهران: موعود عصر، چاپ اول 1390.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید