مهدویت در آیینه قرآن

مهدویت در آیینه قرآن

نویسنده: محمدنوید داراب زاده

 

چکیده:
در قرآن کریم 324 آیه وجود دارد که بر اساس احادیث پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام با مهدویت مرتبط است و در این مورد کتاب‌ها و مقالات مستقل و غیر مستقل زیادی نگارش یافته است. البته دلالت این آیات و اعتبار روایات ذیل آن‌ها یکسان نیست. بلکه احادیثی که ذیل این آیات نقل شده گاهی به تفسیر آیات و گاهی به تأویل و بطن و گاهی به تطبیق (جری) آیات اشاره دارد. همان طور که این آیات و روایات به موضوعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و تاریخی مهدویت اشاره دارد. در این نوشتار بر آنیم که این آیات را بیان و دسته بندی و شیوه های برداشت از آن‌ها را بررسی کنیم. البته در این راستا به روایات ذیل آیات نیز اشاره می‌شود و بعد از بیان فهرست کلی آیات، برخی از مهم‌ترین آیات را در هر دسته بیان می‌کنیم و نتیجه می‌گیریم که قرآن این کتاب عظیم الهی امر مهدویت را مانند بسیاری موارد دیگر تلویحا بیان داشته و اهل بیت (ع) در آموزه های خویش به آیه های مربوطه استناد و اشاره نموده‌اند.

مقدمه
آینده روشن بشریت در پرتو منجی آخر الزمان از موضوعاتی است که در ادیان الهی مطرح بوده است. (1) و در اسلام نیز مسأله مهدویت در روایات شیعه و سنی آمده است (2) و حتی در برخی روایات نام و مشخصات مهدی آل محمد (ص) آمده است. (3) البته در قرآن کریم به صورت صریح نام «مهدی» (= محمد بن الحسن) ع نیامده است بلکه نام هیچ کدام از امامان علیهم السلام بیان نشده است. البته حکمت‌هایی برای این مطلب گفته شده از جمله اینکه اولاً قرآن در صدد نام بردن از صحابیان و بستگان پیامبر (ص) نبوده است مگر در موارد استثنائی مثل داستان زید (4) و ابولهب (5)، که برای بیان مطلبی (همچون حکم ازدواج زید و نفرین بر ابولهب) نام آن‌ها ضرورت داشته است. از این رو در موارد متعددی، مطالب مربوط به زنان پیامبر و منافقان مشهور در قرآن آمده است ولی نامی از آن‌ها برده نشده است. (6) و ثانیاً نام بردن افراد، موجب انگیزش حب و بغض‌های متعدد و زمینه ساز تحریف قرآن می‌شود؛ و ثالثاً در برخی احادیث از امام صادق (ع) در مورد نام علی و اهل بیت (ع) که در قرآن نیامده است پرسش شد و ایشان به نماز اشاره کردند که حکم آن در قرآن نازل شده ولی از سه یا چهار رکعت بودن آن نامی به میان نیامده است تا خود رسول خدا این قسمت را برای آنان تفسیر شده کند. 7) ولی در احادیث و تفاسیر سیصد و بیست و چهار آیه مرتبط با وجود مقدس امام عصرر () شمرده شده است. () که دلالت‌های آن‌ها یکسان نیست بلکه گاهی تفسیر، تأویل، تطبیق (جری) و … است و اعتبار احادیث تفسیری آن‌ها نیز یکسان نیست. در این نوشتار برآنیم که این آیات را بیان و دسته بندی و شیوه های برداشت از آن‌ها را بیان کنیم. البته در این راستا به روایات ذیل آیات نیز اشاره می‌شود و بعد از بیان فهرست کلی آیات، برخی از مهم‌ترین آیات را در هر دسته بررسی می‌کنیم.

مفهوم‌شناسی:
در این نوشتار چند واژه اساسی وجود دارد که لازم است توضیح داده شود:

1. قرآن:
مقصود کتاب آسمانی مسلمانان است که شامل 6200 آیه دارد و به صورت متواتر از پیامبر (ص) به دست ما رسیده و تحریف نشده است و غالباً در عصر کنونی با قرائت حفص از عاصم منتشر می‌شود.

2. مهدویت:
مقصود اعتقاد به منجی است که در آخرالزمان ظهور می‌کند و بشریت را نجات می‌دهد و در ادیان الهی و اسلام مطرح شده است در شیعه با نام محمد بن الحسن (ع) و لقب‌هایی مثل «مهدی آل محمد (ص)» به عنوان دوازدهمین امام معصوم علیهم السلام مشخص گردیده است.

3. تفسیر:
در اصل به معنای کشف و پرده برداری است و در اینجا به کشف معانی کلمات و جمله های قرآن و توضیح مقاصد و اهداف آن‌هاست، به عبارت دیگر تبیین مراد استعمالی آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدّی آن بر اساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلائی محاوره است. (9)

4. تأویل:
در اصل به معنای بازگشت دادن است و گاهی به معنای توجیه متشابهات، و معنای خلاف ظاهر لفظ است که به وسیله قرینه حاصل می‌شود. (10) همانطور که گاهی به معنای باطن نیز می‌آید. (11)

5. بطن:
در اصل به معنای پوشیده و غیر ظاهر است، و در اینجا مقصود معنایی از قرآن است که از ظاهر کلام بدست نمی‌آید؛ و گاهی در احادیث بیان شده است. (12) و برخی صاحب نظران آن را به معنای قاعده کلّی، برگرفته از آیه می‌دانند که به وسیله الغای خصوصیت بدست می‌آید. (13) (14)

6. تطبیق (جری) :
در اصل به معنای انطباق یک مفهوم عام و کلی بر فرد خاص و جزئی است، مثل وقتی که «انسان» را بر «علی» اطلاق و تطبیق می‌کنیم. از این شیوه در روایات تفسیری استفاده شده (ادامه همین مقاله) و در برخی احادیث نیز بدان اشاره شده است (15) و گاهی از آن با عنوان قاعده «جری و تطبیق» یاد می‌شود. (16)

7. واژه «نزلت» :
در اصل به معنای نزول آیات قرآن در مورد حادثه یا واقعه خاص است و اغلب در مورد شأن نزول‌های قرآن به کار می‌رود. هر چند که گاهی در مورد قصه‌های گذشته و بیان حکم و تکلیف شرعی دائمی نیز می‌آید. (17) اما در احادیث تفسیری مهدویت در چند معنا به کار می‌رود: الف: گاهی به معنای تطبیق یک آیه خاص بر غیر شأن نزول آن به کار می‌رود،
یعنی در حدیث، آیه‌ای را بر یکی از مسائل مهدویت تطبیق می‌کند و از تعبیر «نزلت» استفاده می‌کند.
مثال: آیه أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَءِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ؛ «بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسی که درمانده را، به هنگامی که او را می‌خواند، اجابت می‌کند و (گرفتاری) بد را بر طرف می‌سازد و شما را جانشینان (خود یا گذشتگان در) زمین قرار می‌دهد!؟ آیا معبودی با خداست!؟ چه اندک متذکّر می‌شوید» (نمل / 62). در حدیثی از امام باقر (ع) نقل شده که فرمودند: «نزلت فی القائم …»(18) در حالی که آیه فوق مطلق است و شامل هر فرد مضطّر می‌شود ولی در روایت بر یکی از مصادیق کامل یا مصداق اکمل آن تطبیق شده است.
ب: گاهی تعبیر نزلت به معنای تأویل و بطن آیه به کار می‌رود.
مثال: آیه قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَن یَأْتِیکُم به ماءٍ مَعِینٍ؛ «بگو: آیا به نظر شما، اگر آب (سرزمین) شما [در زمین] فرو رود، پس چه کسی آب روانی برای شما می‌آورد!؟ ». در حدیثی از امام باقر (ع) حکایت شده که فرمودند: «هذه نزلت فی القائم یقول: ان اصبح امامکم غائباً لا تدرون این هو فمن یاتیکم بامام ظاهر یاتیکم باخبار السماء والارض وحلال الله و حرامه؟ ثم قال (ع) : و الله ما جاء تأویل هذه الآیه ولابُدّ ان یجئی تأویل‌ها».(19) در حالی که ذیل حدیث سخن از تأویل (وبطن) آیه می‌گوید اما در صدر حدیث تعبیر «نزلت» به کار رفته است. پس مقصود از نزول در اینجا بیان بطن و تأویل آیه فوق است. (20)
ج: واژه «نزلت» گاهی هم به معنای تفسیر آیه می‌آید،
همان طور که در مورد آیه 55 / نور وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ؛ «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و [کارهای] شایسته انجام داده‌اند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد»، از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «نزلت فی القائم و اصحابه» (21) که با توجه به عدم تحقق این آیه تاکنون تنها تفسیر آیه مربوط به امام عصر (ع) و یاران ایشان است.

پیشینه:
در مورد آیات مهدویت در قرآن نخست در منابع تفسیری و حدیثی شیعه و اهل سنت مطالبی آمده است از جمله از تفاسیر اهل سنت تفسیر قرآن کریم ابن کثیر (22) (774 ق) و از شیعه تفسیر مجمع البیان، طبرسی (548 ق) و تفسیر عیاشی (320 ق) و تفسیر نور الثقلین عروس حویزی (1112 ق) و تفسیر البرهان محدث بحرانی (1107 ق) و تفسیر صافی فیض کاشانی (1091 ق) و تفسیر المیزان علامه محمد حسین طباطبایی (1402 ق) و تفسیر نمونه، ناصر مکارم (معاصر) و تفسیر قرآن مهر، محمد علی رضایی اصفهانی و … جلد سیزدهم بحارالانوار علامه مجلسی (م 1111 ق) و … مطالبی بیان شده است سپس کتاب‌ها و مقالات مستقل متعدد در این مورد نگارش یافته است از جمله:
1. المحجه فیما نزل فی القائم الحجه، سید هاشم بحرانی (1107 ق)، ترجمه / سیمای حضرت مهدی (عج) در قرآن، مهدی حائری قزوینی، تهران، 1374، آفاق.
120 آیه را به ترتیب نزول جمع کرده و روایات آن‌ها.
2. معجم احادیث الامام المهدی (عج)، موسسه المعارف الاسلامیه، الجزء السابع، الآیات المفسر. تحت اشراف شیخ علی الکورانی، 1411 ق، جامع‌ترین کتاب در این زمینه است که بیش از 300 آیه را جمع کرده ولی آیه 18 سوره محمد (ص) را ذکر نکرده است.
3. موسوعه المصطفی و العتره (16) المهدی المنتظر، حسین شاکری، نشر الهادی، 1420.
4. سیمای امام زمان (عج) در آیینه قرآن،‌ علی اکبر مهدی پور.
5. الامام المهدی فی القرآن و السنه،‌ سعید ابو معاشر، 1422 ق، آستان قدس. آیات مهدویت را طبق سوره‌ها تا آخر قرآن با روایات آورده است.
6 . امام مهدی از دیدگاه قرآن و عترت و علائم بعد از ظهور، محمد باقر مجلسی (1037)، قم، قلم، ترجمه علی دوانی. (گزیده کتاب مهدی موعود) جلد 13 بحار است
7. المهدی فی القرآن (موعود قرآن)، سید صادق حسینی شیرازی، موسسه امام مهدی (عج)، تهران، 1360 ه. فارسی و عربی. 190 آیه در مورد امام عصر (عج) از منابع اهل سنت
8 . حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) از دیدگاه قرآن و عترت، محمود شریعت زاده خراسانی، 1379، فارسی، دارالصادقین. مجموعه آیات قرآن درباره مهدی (عج) با روایات آمده است
9. ملاحم القرآن، ابراهیم انصاری زنجانی، 1400 ق، عربی، چاپ مولف. پیش‌گویی‌هایی قرآن در مورد نشانه‌های ظهور و روایات …
10. طریق الی المهدی (عج) المنتظر، سید ایوب، بیروت / الغدیر، 1998 م، عربی. آینده و ظهور مهدی و اخبار غیبی قرآن در این مورد
11. سوره و العصر، حضر امام زمان (عج) است،‌ عباس راسخی نجفی، قیام قم / 1372 فارسی.
12. المهدی الموعود فی القرآن الکریم، محمد حسین رضوی، دارالهادی، 2001 عربی.
13. مصلح مقتدر الهی کیست؟، سید علی اکبر شعفی، 1342، اصفهان.
14. پور پنهان در افق قرآن حضرت مهدی (عج)، جعفر شیخ الاسلامی، تهران، یکان، 1378 ش.
15. غریب غیب در قرآن، محمد حسین صفا خواه، تهران، آمه.
16. اثبات مهدویت از دیدگاه قرآن، علی صفئی کاشانی، 1376، تهران، مفید.
17. القرآن یتحدث عن الامام المهدی (عج)، مهدی حسن علاء الدین، دارالاسلامیه، بیروت.
18. ثوره المواطئین للمهدی (عج)، مهدی حمد فتلاوی، 993 م، دارالبلاغه، بیروت. بشارت‌های قرآنی و نبوی در مورد انقلاب مهدی (عج)
19. مهدی (عج) در قرآن، رضا فیروز، 1378، تمعرآن، رایحه.
20. مهدویت از نظر قرآن و عترت، خیرالله مردانی، تهران، آیین جعفری، 1401.
21. چهل حدیث در پرتو چهل آیه در فضایل حضرت ولی عصر (عج)، مسجد جمکران، تهران،‌ وزارت ارشاد، 1378. چهل آیه و روایات مربوطه
22. سیمای مهدویت در قرآن، محمد جواد مولوی نیا، قم، امام عصر (عج)، 1381.
23. الایات الباهره فی بقیه العتره الطاهره او تفسیر آیات القرآن فی المهدی صاحب الزمان (عج)، تهران، بعثت، 1402 ق، سید داود میر صابری.
24. مهدی در قرآن،‌ محمد عابدین زاده، بنیاد تهران. 40 آیه
25. سیمای نورانی امام زمان (عج) در قرآن و نهج البلاغه، عباس کمساری
26. سیمای حضرت مهدی (عج) در قرآن، سید جواد رضوی، چاپ موعود.
27. جلد 13 بحارالانوار، علامه مجلسی (م 1111 ق) که به فارسی نیز ترجمه شده، و بسیاری از آیات و روایات مهدویت را جمع آوری کرده است.

فهرست اجمالی آیات مهدویت:
در مجامع حدیثی 324 آیه قرآن با احادیث مربوط ذکر شده که مرتبط با مهدویت است، البته دلالت و پیوند این آیات با مباحث مهدویت یکسان نیست گاهی تفسیر آیه در مورد امام عصر (عج) است و گاهی تأویل و بطن و گاهی آیه بر آن حضرت تطبیق (جری) شده و گاهی به نوعی ارتباط بین مباحث مهدویت و آیه برقرار شده است. (23) لازم به یادآوری است که ارزش این روایات نیز از نظر سندی و دلالتی یکسان نیست در این جا فارغ از این مباحث لیست آیاتی که در احادیث مرتبط با مهدویت معرفی شده بدین قرار است: سوره حمد بقره / 3 و 37 و 114 و 115 و 133 و 148 و 155 و 157 و 210 و 243 و 249 و 259 و 261 و 269 و آل عمران / 37 و 46 و 81 و 83 و 97 و 125 و 140 و 142 و 144 و 200 نساء / 59 و 69 و 77 و 130 و 159 مائده / 3 و 12 و 14 و 20 و 54 و 118 انعام / 2 و 37 و 44 و 45 و 65 و 158 اعراف / 46 و 53 و 71 و 96 و 128 و 156 و 157 و 159 و 172 و 181 و 187 و …(24)

تذکر مهم:
در برخی مجامع روایی و تفاسیر قرآن برخی دیگر از آیات قرآن را مربوط به مباحث مهدویت ذکر کرده‌اند ولی با بررسی‌های به عمل آمده روشن شد که برخی از این موارد از معصومان علیهم السلام نقل نشده است یا نسبت دادن آن‌ها به معصومان علیهم السلام مشکوک است. برای مثال ذیل حج / 60(25) و صف / 13(26) تفسیر قمی آیات را مربوط به مهدویت دانسته است در حالی که ظاهراً تعبیر از صاحب تفسیر است و در یونس / 50(27) از ابو الجارود نقل شده که معتبر نیست یا در طه / 110 113(28) و عنکبوت / 10(29) و جن / 26(30) با تعبیر «قال» نقل شده و استناد آن به معصوم روشن نیست و در کتب معجم الاحادیث المهدی، آن‌ها را در ردیف آیات مفسّر ذکر کرده است؛ و نیز برخی روایات مهدویت از ابن عباس نقل شده است مثلاً در مورد آیه 59 / نمل از ابن عباس حکایت شده که اهل بیت علیهم السلام صفوه الله هستند. (31) و عجیب‌تر آن که برخی موارد از کعب الاحبار نقل شده است که از ناقلان اسرائیلیات بوده و روایات او نزد شیعه و سنی بی اعتبار است. برای مثال ذیل آیه 55 / آل عمران (32) و ذیل آیه 47 / حج (33) آیات مذکور را با روایتی از کعب الاحبار نقل کرده در حالی که به پیامبر (ص) نیز نسبت داده نشده است روشن است که نقل این اخبار ضعیف و مرسل موجب وهن آیات مهدویت می‌گردد از این رو ما این آیات را در لیست آیات مهدویت ذکر نکردیم.

تقسیم بندی آیات مهدویت:
آیات مهدویت از منظرهای مختلف قابل تقسیم بندی است، می‌توان این آیات را از منظر روشن شناختی و از منظر موضوعی و از منظر تاریخی و … دسته بندی کرد. اما در این نوشتار به روش شناسی فهم آیات با توجه به روایات تفسیری پرداخته می‌شود. یعنی از دیدگاه روش‌ها و قواعد تفسیری به این آیات و روایات نظر می‌شود. در مبحث مبانی، قواعد و روش‌های فهم و تفسیر قرآن تقسیم‌های مختلفی صورت گرفته است (34) که بر اساس آن‌ها می‌توان روایات تفسیری را تقسیم بندی کرد. از جمله اینکه یک دسته از روایات تفسیری، مصادیق آیه را بیان می‌کند و دسته دیگر تأویل و بطن و دسته دیگر تفسیر آیه را روشن می‌سازد. این تقسیم بندی‌ها در روایات تفسیری آیات مهدویت نیز جاری است.

الف: تفسیر آیات در مورد مهدویت:
برخی احادیث تفسیری که ذیل آیات مهدویت نقل شده است به توضیح مفاهیم و مقاصد آیات می‌پردازد. یعنی به نوعی تفسیر اصطلاحی آیه را بیان می‌کند. که در اینجا به برخی از مهم‌ترین این آیات اشاره می‌کنیم.

مثال‌ها:

1. آیات اظهار (تسلط دین اسلام بر ادیان الهی) :
یعنی آیاتی که تسلط نهایی دین اسلام بر ادیان الهی را نوید می‌دهد ولی هنوز تحقق نیافته است و تنها تفسیر آن در مورد مهدویت صادق است. این آیات با تعابیر مشابه در چند سوره تکرار شده است. هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ «او کسی است که فرستاده‌اش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه دین [ها] پیروز گرداند؛ و گر چه مشرکان ناخشنود باشند». (برائت / 33) هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً؛ «او کسی است که فرستاده‌اش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه‌ی دین [ها] پیروز گرداند؛ و گواهی خدا کافی است». (فتح / 28) هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ «او کسی است که فرستاده‌اش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه‌ی دین [ها] پیروز گرداند، و گر چه مشرکان نا خشنود باشند». (صف / 9) از امام صادق (ع) نقل شده که در مورد آیه فوق فرمودند: «اذا خرج القائم لم یبق مشرک بالله العظیم و لا کافر الاّ کره خروجه لو کان فی بطن صخره لقالت الصخره یا مؤمن فیّ مشرک فاکسرنی و اقتله». (35) هنگامی که امام زمان (ع) قیام کنند هیچ مشرک به خدای بزرگ و کافری نمی‌ماند مگر آنکه از قیام امام زمان (ع) ناراحت است؛ و اگر بر فرض آنان در دل سنگی مخفی شوند آن سنگ ندا می‌دهد که ای مؤمنان مشرکی اینجاست مرا بشکنید و او را بکشید. در برخی احادیث دیگر از امام صادق (ع) حکایت شده که در مورد آیه فوق فرمودند: «و الله ما نزل تأویل‌ها بعد،‌ قلت: جعلت فداک و متی ینزل تأویل‌ها؟ قال: حین یقوم القائم ان شاء الله …».(36) به خدا سوگند که تفسیر این آیه هنوز نیامده است. پرسیدم: فدایت شوم چه موقع تفسیر آیه تحقق می‌یابد. فرمود: هنگامی که قائم ما قیام کند ان شاء الله. البته روشن است که واژه «تأویل» در روایت اخیر به معنای تفسیر است. همان طور که این مطلب واضح است که مفاد آیات فوق در مورد پیروزی نهایی دین اسلام بر تمام ادیان از صدر اسلام تاکنون تحقق نیافته است. پس مقصود آیه زمان امام عصر (ع) است که به دست او دین اسلام بر همه ادیان پیروز می‌شود. البته مشابه روایات فوق از اهل سنت نیز حکایت شده است از این رو برخی مفسران اهل سنت تحقق آیه را در هنگام خروج مهدی دانسته‌اند. (37)

2. آیه رفع فتنه از جهان:
وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لاَتَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللّهَ به ما یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ «و با آن (کافر) ان پیکار کنید، تا آشوبگری باقی نماند، و دین یک سره از آنِ خدا باشد؛ و اگر آنان (به کفر) پایان دادند، پس در واقع خدا به آنچه انجام می‌دهند، بیناست». (انفال / 39) از امام صادق (ع) در مورد آیه فوق پرسش شد و حضرت فرمودند: «انّه لم یجیء تاویل هذه الآیه و لو قد قام قائمنا به عده سیری من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیه و لیبلغن دین محمد (ص) ما بلغ اللیل،‌ حتی لایکون شرک علی ظهر الارض کما قال الله».(38) در حقیقت تفسیر این آیه هنوز نیامده است و اگر قائم ما قیام کند بعد از آن است که هر کس او را درک کند تفسیر این آیه واقع می‌شود و دین محمد (ص) به نهایت می‌رسد تا اینکه شرک بر روی زمین نخواهد بود همان طور که خدا فرموده است. البته در این روایت نیز واژه «تأویل» به معنای تفسیر است؛ و روشن است که از صدر اسلام تاکنون فتنه‌ها کم و بیش وجود داشته و دارد و دین اسلام بر جهان مسلط نشده است و این مطلب که تفسیر آیه است در زمان امام عصر (عج) تحقق می‌یابد. آلوسی از مفسران بزرگ اهل سنت نیز ذیل آیه فوق اشاره می‌کند که تأویل این آیه هنوز محقق نشده است و در هنگام ظهور مهدی تأویل آن خواهد آمد که بر روی زمین هیچ مشرکی نماند. (39)

3. وعده حکومت بندگان صالح و مؤمنان نیکوکار بر زمین:
وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ «و به یقین، در زَبُور بعد از آگاه کننده (= تورات) نوشتیم که» بندگان شایسته‌ام، آن زمین را به ارث خواهند برد. (انبیاء / 105) از امام باقر (ع) حکایت شده که فرمودند: «الکتب کل‌ها ذکر، و ان الارض یرثها عبادی الصالحون» قال: القائم (ع) و اصحابه. (40) همه کتاب‌های آسمانی مصداق ذکر هستند و مقصود از آیه فوق امام عصر (ع) و یاران آن حضرت هستند. آلوسی که از مفسران بزرگ اهل سنت است بعد از ذکر اقوال در مورد آیه فوق به این نتیجه می‌رسد که وراثت زمین و لوازم آن برای صالحان در مورد مؤمنان است و در عصر مهدی و نزول عیسی. (41) البته این وعده الهی در زبور داود در کتاب مقدس فعلی نیز آمده است. «زیرا که شریران منقطع می‌شوند و اما متوکلان به خداوند،‌ و ارث زمین خواهند شد (42) و در جای دیگر آمده است» صالان وارث زمین خواهند بود…(43). وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً؛ «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و [کارهای] شایسته انجام داده‌اند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین کرد؛ و مسلماً، دینشان را که برای آنان پسندیده است، به نفعشان مستقر خواهد کرد؛ و البته بعد از ترسشان (وضعیت) آنان را به آرامش مبدّل می‌کند، در حالی که مرا می‌پرستند [و] هیچ چیز را شریک من نخواهند ساخت». (نور / 55) از امام صادق (ع) حکایت شده که در مورد آیه فوق فرمود: «نزلت فی القائم و اصحابه» (44). این آیه در مورد امام عصر (ع) و یاران او آمده است. البته مقصود از نزول در این گونه احادیث همان تفسیر آیه است و نه شأن نزول اصطلاحی آیه. از اهل سنت ابن کثیر در ذیل آیه فوق با ذکر روایتی که تعداد سرپرستان امت را دوازده نفر معرفی می‌کند یکی از این خلفای عادل را مهدی موعود معرفی می‌کند که جهان را پر از عدل خواهد کرد. (45) روشن است که این وعده الهی که در کتاب‌های آسمانی پیشین و قرآن آمده است و نیز وعده الهی در مورد جانشینی مؤمنان نیکوکار بر کل زمین و حصول امنیت کامل هنوز تحقق نیافته است و بر اساس روایات فقط در زمان امام عصر (ع) تحقق می‌یابد.

4. قیام امام مهدی (ع) از نشانه‌های رستاخیز:
فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَهَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّی لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ؛ «و آیا انتظاری جز (آمدن) ساعت (= رستاخیز) دارند که ناگهان به سراغشان می‌آید؟ پس به یقین، نشانه‌های آن آمده است؛ هنگامی که (قیامت) به سراغ آنان می‌آید، پس کجا یاد آوری شان برای آنان (سود) دارد؟». (محمد / 18) از پیامبر (ص) حکایت شده که فرمودند: اگر از دنیا یک روز باقی نمانده باشد خدا آن روز را طولانی می‌کند تا مردی از اهل بیت من برانگیزد تا زمین را پر از عدل و داد کند همان طور که پر از ظلم و جور شده بود. (46) مشابه این حدیث از امام علی (ع) نیز حکایت شده است. (47) این آیه در مورد علامت‌های رستاخیز است که مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر «اشراط الساعه» نشانه‌های متعددی را ذکر کرده‌اند از جمله «بعثت پیامبر اسلام (ص)، شق القمر، دخان و …»(48) ولی برخی مفسران شیعه و اهل سنت ظهور حضرت مهدی (ع) را یکی از علامت‌های رستاخیز شمرده‌اند. (49) و روایات مهدویت را ذیل آیه فوق آورده‌اند (50) از جمله روایاتی که اهل سنت ذکر کرده‌اند احادیثی است که مضمون آن شبیه روایت فوق الذکر از پیامبر (ص) است. (51) اینگونه احادیث در حقیقت نشانه های رستاخیز را توضیح می‌دهد؛ و نوعی تفسیر برای آیه فوق به شمار می‌آید.

ب: تطبیق آیات بر مهدویت:
در بسیاری از احادیثی که ذیل آیات مهدویت آمده است، آن آیه بر مصداق یا مصداق اکمل آن در مسائل مهدویت تطبیق شده است که در اینجا به برخی موارد اشاره می‌کنیم:

1. روز قیام امام عصر (ع) از مصادیق غیب و ایام الله:
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ؛ «(همان) کسانی که به غیب (= آنچه از حسّ پوشیده) ایمان می‌آورند». (بقره / 3)
ذَکِّرْهُم بِأَیَّامِ اللَّهِ؛ «روزهای خدا را به آنان یاد آوری نما». (ابراهیم / 5) عن امیرالمؤمنین (ع) : الغیب، (52) یوم الرجعه و یوم القیامه و یوم القائم و هی ایام آل محمد (ص) و الی‌ها اشاره بقوله: «ذکرّ هم با یام الله».(53) از امام علی (ع) نقل شده که فرمودند: غیب همان روز رجعت و قیامت و روز امام عصر (ع) است و آن‌ها روزهای آل محمد است که در آیه «یاد آوری روزهای خدا» به آن‌ها اشاره شده است. واژه «غیب» به معنای چیزی است که از حس پوشیده و پنهان است ولی در این روایت به مصادیق آن اشاره شده است. که روز رجعت قیامت و ظهور امام عصر (ع) است البته غیب در تفاسیر قرآن بر مصادیق دیگر مثل «خدا»، «وحی» و «بهشت و جهنّم» نیز تطبیق شده است. (54) فخر رازی به شیعه اشکال می‌کند که آنان می‌گویند مقصود آیه امام مهدی (ع) است ولی تخصیص مطلق بودن دلیل باطل است. (55) ولی توجه نکرده است که این روایات از باب تعیین مصداق است نه تخصیص.

2. پرستش خدای ابراهیم (ع) در مورد امام عصر (ع) جاری است:
أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَإِلهَ آبائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِلهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛ «آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، (شما) شاهد بودید!؟ وقتی که به پسرانش گفت: »پس از من چه چیز را می‌پرستید؟ گفتند: معبود تو و معبود نیاکانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را، معبود یگانه را می‌پرستیم، و ما تنها تسلیم او هستیم. (بقره / 133) در حدیثی نقل شده که از امام باقر (ع) از تفسیر این آیه پرسیدند و حضرت فرمود: «جرت فی القائم» (56) این آیه در مورد قائم جاری است. این حدیث به صورت روشن به قاعده جری و تطبیق اشاره دارد یعنی همان طور که فرزندان حضرت یعقوب (ع) موحد بودند و خدای ابراهیم (ع) و اسماعیل و … را می‌پرستیدند و به فرزندان خود سفارش می‌کردند از آنان پرسش می‌کردند (و تعهد می‌گرفتند)، امام عصر (ع) نیز همین گونه رفتار می‌کند. یا اینکه یکی از مصادیق تسلیم شدگان (مسلمون) در برابر خدای متعال امام عصر (ع) است.

3. امام عصر(ع)، بقیه الله:
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ وَ مَا أَنَا عَلَیْکُمْ به حفیظٍ؛ «ذخیره‌ی الهی برای شما بهتر است؛ اگر مؤمن باشید؛ و من بر شما نگهبان نیستم». (هود / 86) در حدیثی از امام باقر (ع) حکایت شده که امام عصر (ع) هنگام ظهور به کعبه تکیه می‌دهد و 313 یار او گرد می‌آیند و اولین جمله‌ای که می‌فرماید این است: «بقیه الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین، ثم یقول: انا بقیه الله فی ارضه و خلیفته و حجته علیکم فلا یُسلّم علیه مسلم الاّ قال: السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه …».(57) یعنی امام عصر (ع) بعد از تلاوت قسمتی از آیه فوق می‌فرماید: من ذخیره الهی در زمین و جانشین الهی و حجّت او بر شما هستم، پس هیچ کس بر او سلام نمی‌کند مگر این که می‌گوید: سلام بر تو ای ذخیره الهی در زمین. البته روشن است که اصل این آیه کلام حضرت شعیب (ع) است (58) ولی حضرت شعیب (ع) یک قاعده کلی را بیان می‌کند که «ذخیره الهی (مثل پیامبران الهی) برای شما بهتر هستند اگر مؤمن باشید». ولی طبق حدیث فوق امام باقر (ع) مفهوم کلی آیه را بر مصداق خاص یا مصداق کامل آن یعنی امام عصر (ع) تطبیق کرده است.

4. امام عصر(ع) مضطّر است:
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَءِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ؛ «بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسی که درمانده را، به هنگامی که او را می‌خواند، اجابت می‌کند و (گرفتاری) بد را برطرف می‌سازد و شما را جانشینان (خود یا گذشتگان در) زمین قرار می‌دهد!؟ آیا معبودی با خداست!؟ چه اندک متذکّر می‌شوید». (نمل / 62) عن الصادق (ع) : «نزلت فی القائم من آل محمد (ص) هو و الله المضطرّ اذا صلی فی المقام رکعتین و دعا الله فاجابه و یکشف السوء و یجعله خلیفه فی الارض». (59) در احادیث متعددی از امام باقر (ع) (60) و امام صادق (ع) حکایت شده که این آیه در مورد قائم آل محمد (ص) است هنگامی که ظهور می‌کند و در نزد مقام (نزدیک کعبه) دو رکعت نماز می‌گذارد و دعا و تضرّع می‌کند و خدا دعای او مستجاب می‌فرماید و مشکل بر طرف می‌گردد و ایشان (ظهور کرده و) خلیفه الهی در زمین می‌شود. (61) البته قبلاً بیان شد که واژه نزول در این احادیث به معنای تعیین مصداق است نه شأن نزول اصطلاحی،‌ یعنی مفهوم مضطرّ شامل هر شخصی که در اثر مشکلات به اضطرار دچار شود می‌گردد و امام عصر (ع) یکی از مصادیق کامل مضطر در زمان غیبت است. البته در این مورد آیات و روایات متعدد دیگری نیز وجود دارد از جمله ذیل آیه أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا؛ «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت (جهاد) داده شد، به خاطر این که آنان مورد ستم واقع شده‌اند». (حج / 39) که اجازه جنگ به مظلومان می‌دهد در حدیثی از امام باقر (ع) این آیه بر امام عصر (ع) و یاران آن حضرت تطبیق شده است. (62) و نیز ذیل آیه 200 آل عمران در روایتی از امام باقر (ع) تعبیر «رابطوا» را بر ارتباط با امام منتظر تطبیق کرده‌اند. (63) و نیز ذیل آیه فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ به قومٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ؛ «و در آینده خدا گروهی را می‌آورد که آنان را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند». (مائده / 54) در روایتی از امام علی (ع) این آیه بر مهدی (ع) تطبیق شده است. (64) و نیز ذیل آیه فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِیِّ؛ «پس انتظار بکشید که به زودی خواهید دانست چه کسی اهل راه درست است». (طه / 135) در روایتی از امام کاظم (ع) «صراط سوّی» بر امام عصر (ع) تطبیق شده است. (65) و نیز ذیل آیه وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ «و می‌خواهیم برکسانی که در زمین مستضعف شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان (زمین) گردانیم و آنان را وارثان (آن) قرار دهیم». (قصص / 5) در احادیث متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) حکایت شده که ائمه (مستضعفون هستند و این آیه مربوط به صاحب الامر است که در آخر الزمان ظاهر می‌شود و بر جباران پیروز می‌گردد و جهان را پر از عدل و داد می‌کند) 66 روشن است که این گونه احادیث مصداق این آیه را بر می‌شمارد و گرنه اصل آیه در مورد پیروزی بنی اسرائیل بر فرعونیان است. اما واژه «نرید» که به صورت مضارع آمده و اراده مستمر الهی را بیان می‌کند بیان نوعی سنت الهی است که در طور تاریخ جاری است و در هر عصری مصداق جدیدی دارد و قیام امام عصر (ع) از مصادیق کامل آیه است.

ج: تأویل و بطن آیات در مورد مهدویت:
برخی روایات تفسیری که ذیل آیات مهدویت نقل شده است به تأویل آیات اشاره می‌کند. البته تأویل به معنای اعم که شامل بطن و معنای خلاف ظاهر آیه می‌شود که در اینجا به چند مورد از مهم‌ترین این آیات و روایات اشاره می‌کنیم:

مثال‌ها:

1. تأویل حروف مقطعه در مورد مهدویت:
حم * عسق (شوری / 1 و 2). در مورد دو آیه فوق روایات متعددی در منابع شیعه و سنی نقل شده و تأویل این آیات را مربوط به مهدی (ع) دانسته‌اند. (67) از جمله از امام باقر (ع) نقل شده که آیه اشاره به سال‌های امام عصر (ع) است و یا حوادث زمان حضرت و هنگام خروج ایشان در مکه است. (68) البته در مورد تفسیر حروف مقطعه دیدگاه‌های مختلفی بین مفسران قرآن وجود دارد و روایات متعددی نیز نقل شده است. از جمله اینکه این حروف رمزی بین خدا و پیامبر (ص) است یا اینکه مربوط به تحدّی قرآن است که به وسیله همین حروف الفبای معمولی ساخته شده ولی معجزه است و …(69)

2. باطن حق و باطل:
در برخی احادیث تفسیری آیات مهدویت به صورت صریح سخن از باطن آیات گفته شده است از جمله در مورد آیات زیر که ظاهر آن در مورد جنگ بدر است که به مسلمانان وعده داده شد یا بر لشکر مشرکان مکه پیروز می‌شوند یا بر کاروان تجارتی آن‌ها غلبه می‌کنند؛ و إِذْ یَعِدُکُمُ اللّهُ إِحْدَی الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّهَا لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذَاتِ الشَّوْکَهِ تَکُونُ لَکُمْ وَ یُرِیدُ اللّهُ أَن یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ یَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ؛ «و (به یاد آورید) هنگامی که خدا به شما، یکی از دو گروه [=کاروان تجاری قریش، یا لشکر آنان] را وعده داد، که آن برای شما باشد؛ و آرزو می‌کردید که [گروه] غیر مسلّح برای شما باشد؛ و [لی] خدا می‌خواهد حق را با کلماتش (= وعده‌هایش) تثبیت کند و دنباله‌ی کافران را قطع سازد * تا حق را تثبیت کند و باطل را نابود گرداند؛ و گر چه خلافکاران ناخشنود باشند». (انفال / 7 8) اما در احادیث حکایت شده که از امام صادق (ع) در مورد تفسیر این آیه پرسش شد فرمودند: «تفسیرها فی الباطن یرید الله فانه شیئی یریده و لم یفعله بعد، و اما قوله یحق الحق بکلماته فانه یعنی به حق حق آل محمد و اما قوله بکلماته قال:کلماته فی الباطن علی هو کلمه الله فی الباطن و اما قوله و یقطع دابر الکافرین فهم بنو امیه هم الکافرون یقطع الله دابرهم و اما قوله: لیحق الحق فانه یعنی لیحق حق آل محمد حین یقول القائم و اما قوله: و یبطل الباطل یعنی القائم، فاذا قام یبطل باطل بنی امیه و ذلک قوله: لیحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون».(70) تفسیر این آیه را خدا در باطن اراده کرده است که آن چیزی است که اراده شده ولی هنوز انجام نداده است. پس مقصود از تحقق حق با کلمات الهی، یعنی حق آل محمد؛ و اما مقصود از «کلمات» کلمات الهی در باطن است علی کلمه الله در باطن است و اما مقصود از قطع دنباله کافران، بنی امیه است که کافرند و خدا دنباله آنان را قطع می‌کند؛ و اما مقصود از تحقق حق، عینی حق آل محمد در هنگام قیام قائم (ع) تحقق می‌یابد اما مقصود از ابطال باطل یعنی هنگامی که قائم قیام می‌کند باطل بنی امیه را باطل می‌سازد و این مقصود خدا در آیه لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ است.

3. باطن آیات پیروزی روم و ایران:
الم * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ * فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * به نصرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ؛ «الف، لام، میم * (سپاه) روم در نزدیک‌ترین سرزمین شکست خورد؛ * و [لی] آنان بعد از شکستشان در [ظرف] چند سال به‌زودی پیروز خواهند شد * کار [ها] قبل از (آن شکست) و بعد از (این پیروزی)، فقط از آنِ خداست؛ و در آن روز، مومنان از یاری الهی (و پیروزی دیگری) شاد می‌شوند * (خدا) هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، یاری می‌رساند؛ و او شکست ناپذیر [و] مهرورز است». (روم / 1 5) در برخی احادیث حکایت شده که امام صادق (ع) در مورد ذیل آیه یعنی خوشحالی مؤمنان برای پیروزی رومیان فرمودند: «عند قیام قائم» (71) و در جای دیگر فرمودند: «فی قبورهم به قیام القائم» (72)

4. رجعت باطن آیه:
إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَی مَعَادٍ قُل رَبِّی أَعْلَمُ مَن جَاءَ بِالْهُدَی وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ؛ «قطعاً، کسی که قرآن را بر تو واجب کرد، تو را به سوی بازگشتگاه (مکه) باز می‌گرداند. بگو: پروردگار من داناتر است به کسی که هدایت آورده و به کسی که وی در گمراهی آشکار است». (قصص / 85)
در روایتی از امام باقر (ع) حکایت شده که فرمود خدا رحمت کند جابر را که علم او به جایی رسیده بود که تأویل این آیه را می‌دانست که رجعت است. (73)

بررسی:
در این گونه روایات مقصود از باطن می‌تواند همان معنایی باشد که علامه معرفت در معنای بطن فرموده‌اند که با انجام چهار مرحله (به دست آوردن هدف آیه، الغای خصوصیت از آیه،‌ استباط قاعده کلی از آیه تطبیق آیه بر مصادیق جدید در هر عصر) صورت می‌گیرد. (74) مثلاً در روایت دوم از شأن نزول آیه که مسأله جنگ بدر است الغاء خصوصیت شده و یک قاعده کلی به دست آمده که اراده الهی بر تحقق حق با کلمات الهی و قطع دنباله کافران است؛ و این مطلب بر مصداق کامل آن در زمان امام عصر (ع) تطبیق شده است؛ و تعبیر «یرید» که مضارع است و دلالت بر استمرار اراده الهی به صورت سنت الهی دارد می‌تواند قرینه این تفسیر باطنی آیه باشد؛ و نیز در روایت سوم که در مورد جنگ ایران و روم است الغاء خصوصیت شده و با اخد قاعده کلی برای خوشحالی مؤمنان بعد از پیروزی بر خوشحالی مؤمنان در هنگام قیام امام عصر (ع) و پیروزی یاران او تطبیق شده است؛ و نیز در مورد روایت چهارم که بعد از هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه و بازگشت مجدد ایشان را وعده می‌دهد الغاء خصوصیت شده و با اخذ قاعده کلی، بر بازگشت مؤمنان در رجعت تطبیق شده است.

د: آیات مرتبط با مهدویت:
در این جا مقصود آیاتی است که در احادیث به گونه‌ای با مسائل و موضوعات مهدویت مرتبط شده است اما از نوع تفسیر، تطبیق و تأویل نیست. که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. تشبیه جریان مهدویت:
برخی احادیث که ذیل آیات مرتبط با مهدویت مطرح کرده‌اند نوعی تشبیه و مثال را بیان می‌کند. برای مثال: در مورد آیه 249 / بقره از امام صادق (ع) حکایت شده که «انّ اصحاب طالوت ابتلوا بالنهر الذی قال الله تعالی مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ و انّ اصحاب القائم یبتلون به مثل ذلک».(75) یاران طالوت با (آب خوردن از) نهر آب امتحان شدند همان طور که خدا فرمود «شما را نهری آزمایش می‌کنیم» و یاران قائم نیز به مانند آن آزمایش می‌شوند؛ و نیز ذیل آیه یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَه؛ «درباره‌ی ساعت [قیامت] از تو می‌پرسند». (اعراف / 187) در روایتی از پیامبر (ص) حکایت شده که مثال او (مهدی) مثل ساعت (رستاخیز) است که ناگهان می‌رسد. (76)

2. آثار قرائت قرآن:
در برخی احادیث که ذیل آیات مهدویت نقل شده است آثار قرائت قرآن بیان شده است مثلاً از امام صادق (ع) حکایت شده که: هر کس سوره بنی اسرائیل (اسراء) را در هر شب جمعه قرائت کند نمی‌میرد تا اینکه قائم را درک می‌کند و از اصحاب آن حضرت خواهد بود. (77) و در برخی دیگر از احادیث آیاتی که امام عصر (ع) قرائت می‌کنند بیان شده است از جمله ذیل آیه فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ؛ «و هنگامی که از شما ترسیدم، از میانتان فرار کردم». (شعراء / 21) از امام صادق (ع) حکایت شده که هنگامی که قائم (ع) قیام می‌کند این آیه را تلاوت می‌کند. (78) این گونه احادیث هر چند که با موضوع کلی مهدویت و امام عصر (ع) مرتبط است اما تفسیر و تطبیق و تأویل آیات به شمار نمی‌آید. ولی در کتاب‌هایی که آیات تفسیری مهدویت را ذکر کرده‌اند آمده است. (79)

تذکر پایانی:
آیات مهدویت و روایات تفسیری آن‌ها از جهات دیگر نیز قابل بررسی است مثلاً از منظر موضوعات،‌ برخی آیات و روایات مهدویت موضوعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و قضایی را بیان می‌کند و از نظر تاریخی برخی آیات و روایات تفسیری مهدویت به قبل از تولد امام عصر (ع) یعنی بشارت به وجود ایشان و برخی در عصر غیبت و برخی به نشانه‌های ظهور و جامعه مطلوب مهدوی و برخی نیز به رجعت اشاره دارد. البته بررسی همه این موارد از حوصله این نوشتار خارج است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:
در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد که نه صریحا بلکه بر اساس روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (به ابعاد مختلف مهدویت اشاره کرده‌اند. این احادیث گاهی به تفسیر آیات و گاهی به تأویل و بطن و گاهی به مصادیق آیات نظر دارد. قرآن این کتاب عظیم الهی امر مهدویت را مانند بسیاری موارد دیگر تلویحا بیان داشته و اهل بیت) ع در آموزه های خویش به آیه های مربوطه استناد و اشاره نموده‌اند. از نظر موضوعات نیز این آیات مربوط به مهدویت و روایات تفسیری آنها به موضوعات سیاسی، اقتصادی،‌ نظامی و تاریخی متعدد اشاره کرده است.

منبع:راسخون

پی‌نوشت‌ها:

1. ر. ک: کتاب مقدس، مزامیر، مزمور 37، ش 9 18 و مزمور 96، ش 10 13 و نیز ملحقات عهد جدید، نامه دوم به پولوس، باب سوم و نیز در کتاب مقدس هندوها اوپانیشادها، ص 737 و نیز در زرتشتی‌ها کتاب جاماسب نامه 121.
2.ر. ک: بحارالانوار، مجلسی، ج 13.
3. ر. ک: منتخب الاثر، صافی گلپایگانی.
4 احزاب / 37.
5. مسد/ 1.
6. نک: سوره تحریم، سوره منافقین، و …
7. وافی، ج 2، باب 30، (ما نص الله و رسوله علیهم).
8. ر. ک: ادامه همین نوشتار.
9. در مورد تفسیر معانی لغوی و اصطلاحی متعددی بیان شده است. در اینجا سخن لغویین و برخی ارباب تفسیر و صاحب نظران بیان شد. نک: راغب اصفهانی، مفردات طباطبائی، المیزان، ج 1، ص 4 سیوطی، الاتقان، ج 2، ص 192 طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 13 نگارنده منطق تفسیر قرآن، ص 23 و درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 35ـ 39 و روش‌شناسی تفسیر قرآن بابایی و دیگران.
10. برای واژه تأویل بیش از ده معنای استعمالی بیان شده است که در اینجا دو معنایی که در متن مقصود ماست بیان شد. نک: مفردات، راغب اصهفانی، ماده اول، مجمع البیان، ج 3، ص 13، الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج 2، ص 192، التفسیر؛ و المفسرون، دکتر ذهبی، ج 1، ص 13، التمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، ج 3، ص 28.
11. التمهید فی علوم آلقران، محمد هادی معرفت، ج 3، ص 28 و التفسیر و المفسرون، همو، ج 1، ص 21.
12. بحارالانوار، مجلسی، ج 92، ص 97.
13. معرفت، محمد هادی، التفسیر الاثری الجامع، ج 1، ص 30 و التفسیر و المفسرون، همو، ج 1، ص 21.
14. البته برای واژه «بطن» معانی دیگر نیز بیان شده است ولی ما در اینجا معنایی را بیان کردیم که در متن مقصود ماست. نک: المیزان، ج 3، ص 44ـ 65، و شاکر، محمد کاظم، مبانی و روشهای تفسیری، مبحث بطن و منطق تفسیر قرآن (1) مبحث بطن، از نگارنده.
15. عن الباقر :ظهره‌تنزیله و بطنه تاویله منه ما قد مضی و منه مالم یکن یجری کما یجری الشمس و القمر (بحارالانوار، مجلسی، ج 92، ص 97).
16. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج 1، ص 41.
17. ر. ک: التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 254 و البرهان، ج 1، ص 31 و 32.
18. غیبه نعمانی، ص 328 و بحارالانوار، ج 52، ص 369.
19. کمال الدین، ج 1، ص 325 و غیبه طوسی، ص 158 و بحارالانوار، ج 51، ص 52.
20. در مورد بطن و تأویل آیات مهدویت در ادامه مقاله مطالبی بیان خواهد شد.
21. غیبه نعمانی، ص 247.
22. ر. ک: تفسیر قرآن کریم، ج 2، ص 615 و …
23. ر. ک:‌ ادامه مقاله.
24. ر. ک: معجم احادیث الامام المهدی (ع)، الجزء السابع، تالیف الهیئه العلمیه فی موسسه المعارف الاسلامیه و کتب تفسیر روایی مثل البرهان، نورالثقلین، صافی و نمونه و …
25 همان، ج 2، ص 87 و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع، ص 383.
26. همان، ج 2، ص 366 و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع، ص 603.
27. همان، ج 1، ص 312 و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع، ص 246.
28. تفسیر قمی، ج 2، ص 65 و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع،‌ ص 350.
29. همان، ج 2، ص 149 و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع، ص 467.
30. همان، ج 2، ص 391 و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع، ص 619.
31. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 380 و معجم احادیث الامام المهدی، ص 435.
32. الفتن لابن حماد،‌ ج 2، ص 578 و معجم احادیث الامام المهدی، الجزء السابع، ص 78.
33. الخصال، ج 2، ص 5 474 و معجم احادیث الامام المهدی، الجزء السابع، ص 381.
34. ر. ک: منطق تفسیر قرآن (2) مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، از نگارنده.
35.. تفسیر فرات، ص 184، تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87، ح 52.
36. تأویل ما نزل من القرآن الکریم، 3 382، ج 434.
37. قال السدی: و ذلک عند خروج المهدی (الکشف و البیان، ج 5، ص 36 و التفسیر الکبیر، ج 16، ص 40 و تفسیر ابن ابی حاتم، ج 1، ص 211 و تفسیر قرطبی، ج 8، ص 121 و تفسیر ثعلبی، ج 5، ص 305) و مشابه این روایت از ابی سعید الخدری از پیامبر (ص) نقل شده است. (کشف الاسرار و عده الابرار، میبدی، ج 4، ص 119.)
38. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 56، ح 48 و مجمع البیان، ج 3، ص 543.
39. تفسیر روح المعانی، ج 9، ص 174.
40. مجمع البیان، ج 4، ص 66 و منهج الصادقین، ج 6، ص 125 و منتخب الاثر، ص 159 و البحار، ج 9، ص 126.
41. روح المعانی، ج 17، ص 95.
42. کتاب مقدس، عهد عتیق، زبور داود، مزمور 37، جمله 9 10.
43. همان، جمله 29.
44. غیبت نعمانی، ص 247 و بحارالانوار، ج 51، ص 58 والمحجه، 148.
45. تفسیر قرآن کریم، ابن کثیر،‌ ج 2، ص 615.
46. نورالثقلین، ج 3، ص 466.
47. منتخب الاثر، ص 223.
48. ر. ک: تفسیر الدرّ المنثور، ج 7، ص 489 467 و تفسیر الزاد المسیر، ج 7،‌ ص 190 و تفسیر الفرقان، ج 26، ص 110 109 و تفسیر نمونه،‌ ج 21، ص 449.
49. ر. ک: تفسیر الفرقان، ج 26، ص 110 و تفسیر نمونه، ج 21، ص 449.
50. ر. ک: تفسیر الدرالمنثور، ج 7، ص 482 (حدود بیست روایت آورده است).
51. عن ابن مسعود قال قال رسول الله (ص) : لاتذهب الدنیا او لاتنقضی الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیت یواطئی اسمه اسمی (مسند احمد،‌ ج 1، ص 376، سنن ترمذی،‌ ج 4، ح 223، مستدرک حاکم، ج 4، ص 442).
52. کمال الدین، ج 2، ص 340.
53. مشارق انوار الیقین، ص 253.
54. ر. ک: مجمع البیان، ج 1، ص 121، نورالثقلین، ج 1، ص 31، نمونه، ج 7، ص 72؛ جامع البیان، ج 1، ص 163.
55. تفسیر کبیر، ج 2، ص 28.
56. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 61 و صافی، ج 1، ص 192 و المیزان، ج 1، ص 309.
57. کمال الدین،‌ ص 330، کشف الغمه، ج 3، ص 324.
58. ر. ک: سوره هود آیات / 87 84.
59. تفسیر صافی، ج 4، ص 71، البرهان، ج 3، ص 208، بحارالانوار، ج 51، ص 48.
60. ر. ک: بحارالانوار، ج 51، ص 59.
61. تفسیر صافی، ج 4، ص 71، البرهان، ج 3، ص 208، بحارالانوار، ج 51، ص 48.
62 بحارالانوار، ج 24، ص 227.
63. تفسیر نعمانی، ص 27 و البرهان، ج 1، ص 334.
64 ینابیع الموده، ج 3، ص 337.
65. البرهان، ج 3، ص 50 و بحار، ج 24، ص 150.
66. البرهان، ج 3، ص 220 و غیبه طوسی، ص 184.
67 ر. ک: بحارالانوار، ج 60، ص 119 و ج 92، ص 376 و تفسیر ثعلبی، ج 8، ص 303.
68. تفسیر قمی، ج 2، ص 8 267 و تأویل الآیات، ج 2، ص 542 و البرهان، ج 4، ص 115.
69. ر. ک: المیزان، ج 1 و نمونه ج 1 و تفسیر قرآن مهر، ج 1، ذیل آیه اول سوره بقره.
70. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 50 و البحار، ج 24، ص 178.
71. تأویل الآیات، ج 1، ص 434 و بحارالانوار، ج 31، ص 516.
72. دلائل الامامه، ص 248 و البرهان، ج 3، ص 258.
73. البحار، ج 22، ص 99 و البرهان، ج 3، ص 239.
74. ر. ک: التفسیر الاثری الجامع، ج 1، ص 29.
75 غیبه نعمانی،‌ ص 330 و بحارالانوار، ج 52، ص 332.
76. کفایه الاثر، ص 248.
77. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 276.
78. غیبت نعمانی، ص 179.
79. ر. ک: معجم احادیث الامام المهدی، الجزء السابع، ص 68 و 315 و 432.
منابع:
1.قرآن کریم
2.ابن جریر طبری آملی مازندرانی، ابو جعفر محمد بن جریر، دلائل الامامه، دارالذخائر للمطبوعات، قم، کتاب حاضر از نسخه نشر حیدریه نجف به سال 1383 قمری است.
3.ابن حنبل، احمد، مسند احمد، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1415، الطبعه الثالثه.
4.اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه (انتشارات مکتبه بنی هاشمی، تبریز، بی نو 1381 قمری)
5.البحرانی، سید هاشم الحسینی (م 1107 یا 1109 ق)، البرهان فی تفسیر القرآن، قم ایران، دار الکتب العلمیه، 1334 ش، پنج جلد.
6. ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1421 ق.
7. تهرانی، دکتر محمد صادقی، الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی، الطبعه الثالیه، 1408 ق، 30 جلدی.
8.حسینی استر آبادی، سید شرف الدین علی، تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، موسسه نشر الاسلام، وابسته به جامعه مدرسین قم، اول، 1409 قمری.
9.خزار قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر فی نص علی الائمه الاثنی عشر، انتشارات بیدار، قم، بی نو، 1401 قمری.
10.رازی، فخر الدین (544 604 ق)، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411 ق 1990 م، ‌32 جلد.
11.رضایی اصفهانی، دکتر محمد علی، تفسیر قرآن مهر، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، قم، 1387.
12.رضایی اصفهانی، دکتر محمد علی، منطق تفسیر قرآن (2) روش‌ها و گرایش‌های تفسیر قرآن، نشر جامعه المصطفی (ص) العالمیه، قم، 1385 ش.
13.السمرقندی، بن عیاش، تفسیر عیاشی، ابی النفر محمدبن مسعود، مکتبه العلمیه الاسلامیه، تهران، بی تا.
14.سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، دارالفکر، بیروت، ‌1403 ق.
15.صدوق، شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه قم، دوم، 1395 قمری.
16.صدوق، شیخ ابوجعفر، ابن بابویه محمد بن علی، الخصال، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم، 1416 ق.
17.طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، قم،‌ مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1393 ق، 20 جلد.
18.الطبرسی (امین الاسلام)، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، المکتبه الاسلامیه، چاپ پنجم، 1395 ق، ده جلدی.
19.طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، 1393 ق، دار المعرفه، بیروت، 30 جلد در 12 مجلد.
20.قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1405 ه. ق، چاپ دوم.
21.قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم القمی، موسسه دارالکتاب، قم، سوم، 1404 قمری.
22.کاشانی، محمد محسن الفیض (م 1091 ق)، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1402 ق، الطبعه الثانیه، 5 جلد.
23.کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1346 ش.
24.کوفی، فات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، موسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت ارشاد اسلامی، اول، 1410 قمری.
25.مجلسی، علامه محمد تقی، بحارالانوار، المکتبه الاسلامیه، تهران، 110 جلد، 1385 ش.
26.معجم احادیث الامام المهدی، تألیف الهیه العلمیه فی موسسه المعارف الاسلامیه، موسسه المعارف الاسلامیه مسجد جمکران، 1428 ق.
27.معرفت، محمد هادی، التفسیر الاثری الجامع، موسسه التمهید، قم، 1383 ش، الطبعه الاولی.
28.مکارم شیرازی، ناصر (با همکاری جمعی از نویسندگان)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1364 ش، 27 جلد.
29.میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عده الابرار (تفسیر خواجه عبداللَّه انصاری)، تهران، امیرکبیر، 1376 ش.
30.نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه جویزی عروسی، قم، المطبعه العلمیه، الطبعه الثانیه، 1383 ق، پنج جلدی.
سایت مورد استفاده:
1.entizar, ir

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید