حلم و شرح صدر
از شرایط لازم و کارساز براى یک مبلغ دینى واز وظایف نخستین یک داعى الى الله سعه صدراست .
راغب مى نویسد:
[ الحلم ضبط النفس والطبع عن هیجان الغضب].
کنترل نفس و طبیعت را به هنگام هجوم غضب حلم گویند و متصف به این حالت را حلیم نامند. دراخلاق ناصرى آمده است :
حلم آن است که نفس را طمانینتى حاصل شود که غضب به آسانى تحریک او نتواند کرد واگر مکروهى بدو رسد مغلوب نگردد و در شغب نباید 59
راغب در معناى شرح صدر مى نویسد:
[ اصل الشرح لسطاللحم و نحوه … منه شرح الصدراى بسطه بنورالهى و سکینه من جه الله و ورح منه].
ریشه لغوى[ شرح] پهن کردن و گسترش گوشت و ماننداوست … و شرح صدر یعنى روح و جانى که به نورالهى و آرامش خدایى گسترش پیدا کرده است .
استاد شهید مطهرى بین شرح صدر و سعه صدر فرق گذاشته اند واین دو کلمه را متفاوت دانسته اند:
[… در هر جایى که شرح صدر باشد سعه صدر هست اما هر سعه صدرى را نمى توان شرح صدر نامید… هر جا که شرح باشد قهرا توسعه هم هست ولى هر جا که توسعه باشد الزاما شرح نیست]. 60
اینجا در صدد تحقیق درباره این موضوع نیستم . به این اندازه اکتفا مى کنیم : که حلم سعه صدر شرح صدر دریا دلى ظرفیت وسیع روحى پرحوصلگى و… همه نشانه کمال روحى یک انسان است و قرآن دراین باره مى فرماید:
فمن یردالله ان یهدیه بشرح صدره للاسلام فهو على نور من ربه و من یردان یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فى السماء . 61
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را براى پذیرش اسلام گشاده مى سازد و آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینه اش را آنچنان تنگ مى سازد که گویا مى خواهد به آسمان بالا رود.
این صفت روحى براى کسانى که ریاست مدیریت رهبرى و هدایت دیگران را به عهده دارند از اهمیت بیشترى برخورداراست .
اگر مبلغ در برنامه تربیتى و هدایتى اش از این نعمت الهى برخوردار نباشد در انجام رسالت تبلیغى اش ناکام خواهد ماند و بار امانت دعوت و تبلیغش را به سر منزل مقصود نخواهد رساند از این روى خداوند به رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مى فرماید:
الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک و زرک الذى انقض ظهرک . 62 …
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم ؟ و بار سنگین را از تو برنداشتیم ؟ همان بارى که سخت بردوش تو سنگینى مى کرد.
مفسرین گفته اند: دراینجا خدا به پیغمبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) منت مى گذارد یعنى این نعمت سنگین و بزرگ را یادآورى مى کند.این خود دلیل بر اهمیت این صفت نیک و شایسته است . حضرت موسى(علیه السّلام) آنگاه که ماموریت دعوت و تبلیغ پیدا مى کند در آغاز حرکت وانجام ماموریتش همین صفت رااز خداوند طلب مى کند:
رب اشرع لى صدرى و یسرلى امرى واحلل عقده من لسانى یفقهوا قولى. 63
به هر نسبتى که مدیریت و حوزه کاراجتماعى انسان وسیع تر باشد به این خصلت:[ سعه صدر] بیشتر نیازنداست . مبلغان اسلامى از آن جهت که حوزه فعالیت و تلاششان توده مردم است و باافراد متفاوت و گوناگونى برخورد دارند به این صفت اخلاقى نیز نیاز بیشترى دارند.
شایسته مبلغان است که تحمل نظر مخالف را داشته باشند و از انتقاد دیگران نرنجند با مسائل و واقعیات جارى زمان با وسعت نظر بیندیشند و هیچ گاه در برابر اظهار نظر دیگران وقار و متانت خود رااز دست ندهند.
على(علیه السلام) حلم و بردبارى و سعه صدر را براى عالمان زینت دانسته اند:
الحلم زینه العلم . 64
راس دانش را حلم مى دانند: راس العلم الحلم . 65
علم بدون حلم را درخت بى ثمر مى دانند:
لن یثمرالعلم حتى یقارنه الحلم . 66
کارآیى مبلغ هنگامى روشن مى شود که دریاى علم و حلم را به هم بیامیزد واز عمق این دریاى پهناور لولو و مرجان مواعظ و نصایح سازنده را به دیگران ارزانى دارد.
از جلوه هاى شرح صدر و حلم این دستور قرآن است که خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مى دهد و نموداین صفت را روشن مى سازد:
خذالعفو و امر بالعرف واعرض عن الجاهلین . 67
عفو را پیشه کن و به نیکى فرمان ده واز جاهلان اعراض کن .
دراین آیه به سه وظیفه از وظایف مبلغان اشاره شده است :
… سومین وظیفه آن که : در برابر جاهلان بردبار و حلیم باشند زیرا همواره در راه تبلیغ افراد لجوج و جاهل کوتاه فکر وجود دارند که مبلغ را آماج تهمتها و شایعه ها قرار مى دهند. راه پیروزى براین گونه افراد گلاویز شدن با آنان نیست بلکه کارسازترین راه تحمل و حوصله است .
در همین راستاست که قرآن مجید ما را به اسوه هاى حلم و بردبارى متوجه مى سازد:
ان ابراهیم لحلیم اواه منیب . 68
ابراهیم بردبار و نازکدل و فرمان برداراست .
قالوا یا شعیب …انک لانت الحلیم الرشید . 69
گفتند اى شعیب … به راستى تو مردى بردبار و خردمند هستى .
بدینسان نتیجه مى گیریم که اگر مبلغان داراى سعه صدر و سینه گشاده در برابر مشکلات باشند هیچ گاه در راه تبلیغ دچار دلسردى و دلتنگى نمى شوند و همواره با دلى مطمئن و روحى دریاگونه به جنگ دشواریها مى روند و طوفانها آرامش اقیانوس روح آنان را بر هم نمى زند مشکلات و سختیهاى راه آنان را به زانو در نمى آورد و کارشکنیهاى دشمنان آنان رااز هدفشان مایوس نمى سازد.
صبر و استقامت
عنصر صبر و شکیبایى در کار تبلیغ عنصرى است اساسى و سازنده . مکارم اخلاقى بیشتر از صبر برمى خیزد.ایمان بدون صبر همانند پیکر بدون سراست . مبلغان در امر تبلیغ بیش از هر چیز به این صفت نیازمندند زیرا همواره در برابر افکار منحط و خرافات جارى در جامعه و با افراد سودجو و زورگو که با تعمیق ارزشها منافعشان به خطر مى افتد روبرو مى شوند و بدون صبر و مقاومت نمى توانند بر آنان فائق آیند. آنان چون[ تواصى به حق] مى کنند شایسته است که به[ صبر در راه حق] نیز متخلق باشند .
قرآن درباره صبر و مقاومت پیامبران الهى مى فرماید:
ولقد کذبت رسل من قبلک فصبروا على ماکذبوا و اوذوا حتى اتاهم نصرنا و لا مبدل لکمات الله و لقد جاءک من نبائى المرسلین . 70
پیامبرانى را هم که پیش از تو بودند تکذیب کردند ولى آنان بر آن تکذیب و آزار صبر کردند تا پیروزى ما فرا رسیدشان . و سخنان خدا را تغییر دهنده اى نیست . و هر آینه پاره اى از اخبار پیامبران بر تو نازل شده است .
خداوند در قرآن هدایتگران و مبلغان آگاهى بخش را با دو ویژگى صبر و یقین مى ستاید:
و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا با یاتنا یوقنون . 71
از میان آن قوم پیشوایانى پدید آوردیم که چون صبورى پیشه کردند و به آیات ما یقین داشتند به فرمان ما به هدایت مردم پرداختند.
ازاین آیه استفاده مى شود که مبلغ باید هم در بعد نظرى واعتقادى به کمال برسد (یقین ) و هم در صحنه عمل و عینى به صفت نیک[ صبر] دست یابد صبر واستقامتى که قرآن به آن سفارش مى کند:
گاهى در مقابل مصائبى است که به شخص انسان مى رسد و گاه در برابر آزارى است که دوستان به او مى دهند و گاه در مقابل بدگوییها و بدزبانیهاست و گاهى از ناحیه کج اندیشان است و گاهى از سوى بداندیشان و گاه از سوى جاهلان و نادانان و گاه از سوى آگاهان بدخواه. 72
گزیده سخن آن که :استقامت عملى متانت و وقار روحى و مقاومت در برابر سختى و دشوارى از والاییهاى روحى و سجایاى اخلاقى پیامبران بوده است و بر وارثان انبیا و مبلغانى که رسالتهاى الهى پیامبران را عهده دار گشته اند این خوى و خصلت واجب و ضرورى است .
قرآن مى فرماید: فاصبران وعدالله حق ولایستخفنک الذین لایوقنون . 73
پس صبر پیشه کن که وعده خدا حق است . مبادا آنان که به مرحله یقین نرسیده اند تو را بى ثابت و سبکسر گردانند.
تواضح و فروتنى
روح هر چه بلند واندیشه هر چه والاتر باشد درانسان فروتنى و تواضع بیشترى ایجاد مى کند. آنان که به سرچشمه و معارف اسلامى نزدیکترند این ویژگى از آنان زیبنده است .
بر مبلغان است که خود را با خوى نیک ( تواضع ) بیارایند و از ( کبر ) و خودبزرگ بینى و خود بزرگ پندارى بپیرایند. تواضع میوه درخت دانش است :
التواضع ثمره العلم . 74
سرفرود مى آورد هر شاخه از بار آورى
مى کندافتادگى انسان اگر دانا شود
على (علیه السلام) اساس علم و دانش را تواضح و فروتنى مى داند:
راس العلم التواضع . 75
کسى که به خاطر دانایى و آشنایى با یک سرى اصطلاحات و مباحث علمى خود را بالاتر از دیگران مى بینداو گرفتار کبر و خود برتربینى است و این حالت زائیده علم در انسانهاى کم ظرفیت است . علم اگر رنگ الهى داشته باشد و عالم اگرانگیزه خدایى نه تنها گرفتار کبر و غرور نمى شود که عامل فروتنى و[ خفض جناح] مى گردد
رعایت تواضع براى مبلغان که رابطه اى مستقیم و فراگیر با مردم دارند سزاوارتراست .اینان باید در آهنگ سخن و تن صدا و لحن کلام و شیوه جواب دادن حتى در شیوه راه رفتن و کیفیت بحث و مجادله و بالاخره در تمام حرکات و سکنات خود نمودها و نشانه هاى تواضح و فرتنى را بیاموزند.
مبلغان در هنگام حضور در مجالس و محافل و زمان برخورد با همنوعان و نیز در پذیرفتن دعوت تهیدستان و برخورد با مستضعفان و زیردستان باید عملا درس تواضع و برخورد انسان دوستانه بدهند.
قرآن مجید به پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دراین رابطه چنین رهنمود مى دهد:
واخفض جناحک للمومنین . 76
در برابر مومنان فروتن باش .
مبلغ باید کانون مهر باشد و سایه عطوفتش بر سر همه بگسترد و مانند پدرى مهربان و رئوف فرزندان مکتبى خویش را به سوى ارزشها با کمال تواضع فراخواند. فخر و افتخار خود را در بندگى ببیند و عظمت و عزت خویش را در[ تواضع] بجوید. همواره رفتارش یادآوراسوه هاى علمى مکتب باشد مگر نه این است که در سیره عملى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مى خوانیم :
هرگاه برجایى مى رفت و همراهش جمعى از اصحاب مى رفتند معمولا پشت سر آنان بود نه جلوتر. به همه سلام مى کرد حتى به کودکان .
با حوصله به سخنان هرگوینده گوش مى کرد. وقتى سواره بود نمى گذاشت کسى پیاده همراهش حرکت کند یا او را با خود سوار مى کرد یا (اگر طرف قبول نمى کرد) مى فرمود: جلوتر برو در فلان مکان منتظرباش . در کارهاى خانه کمک مى کرد. به علوفه حیوانات مى رسید. شتر را مى بست . خانه را تمیز مى کرد. گوسفند مى دوشید. به کفش پینه مى زد. لباس را وصله مى کرد. با خدام غذا مى خورد دعوت همه را مى پذیرفت و… 77
از مبلغ چنین انتظارى هست . او باید نسبت به کسانى که به آنان علم مى آموزد متواضع باشد. البته این روحیه در هنگامى پدید مى آید که دانش و تبلیغ متواضعانه و براى خدا باشد نه براى فخر و مباهات . رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
تواضعوا لمن تعلمونه ولا تکونوا جبابره العلماء . 78
به کسانى که علم مى آموزید تواضع داشته باشید و از دانشمندان سرکش مباشید.
البته براى دست یافتن به این صفت شایسته باید از خدا مدد خواست آنگنه که امام سجاد(علیه السّلام) فرموده است :
[خدایا! هرگز رتبه ام را در میان مردم بالا مبر مگر آن که به همان اندازه مرا در نظر خودم پایین آورى .
خدایا! هرگز عزت ظاهرى برایم پدید نیاور مگراین که به همان اندازه در باطن خودم احساس کوچکى و حقارت پدید آورى]. 79
استضعاف گرایى و ظلم ستیزى
اسلام دینى است همگانى و فراگیر اما بیشترین طرفدارانش پابرهنگان پاکدل بوده اند و اسلام در صدد نجات آنان از این روى باید تبلیغ مبلغان به سود مستضعفان و علیه مستکبران باشد.
مبارزه علیه کسانى که با زر و زور و تزویر موجب استضعاف توده ها و تباه کردن استعدادها واسارت اندیشه ها گشته اند ازاساسى ترین کار مبلغان است . همدست شدن با ستمگران شیوه عالمان شیفته دنیا و مبلغان خود فروخته است .
مبارزه با ظلم و طاغوت روش مبلغان آزاده که به حاکمیت خداونداعتقاد دارند.
ولاترکنواالى الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله اولیاء ثم لاتنصرون . 80
هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست شوید و گرنه آتش کیفر آنان در شما خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ کس شما را یارى نخواهد کرد.
مبلغ دینى کسى است که از بردگى فکرى و سیاسى مردم به دست مستکبران تاریخ رنج مى برند. با سلاح سخن در نجات انسانهاازاین اسارت مى کوشد و شعارش همان شعار رهایى بخشى است که مسلمانان صدر اسلام سردادند.
الله جاء بنا و هو بعثنا لنخرج من یشاء من عباده من ضیق الدنیا الى سعتها و من جورالادیان الى عدل اللاسلام . 81
احساس مسئولیت مبلغ او را وا مى دارد تا ریاست طلبان آزمند و شهرت خواهان زورمند را رسوا و نکوهش کند و با آنان که سد راه شکوفایى استعدادهاى آزاداندیشان و خیرخواهان اجتماع مى گردند و به تعبیر قرآن :
(یفسدون فى الارض). 82 بوده و با عناوینى چون ، ملاء ، 83 (مترف) 84 و (ائمه کفر) 85 شناخته مى شوند سرسازش نداشته باشد.
مبلغ اسلامى فریادى است رسا و کوبنده علیه نامردمى هاى جابران و دنیاداران بى درد و بى بصیرت و طوفانى است علیه سکوت و سکون . و براین باور واعتقاد گام بر مى دارد که :
افضل الجهاد کلمه حق عند سلطان جائر . 86
استبداد ستیزى واستعمار زدایى از ویژگیهاى عالمان راستین و مبلغان صاحب درد و سوزاست . بهترین نمونه اش دراین قرن حضرت امام خمینى (رحمه الله علیه) است که وجودش سراپا عشق به مستضعفان و خشم علیه مستکبران بود. آرى همان ابرانسان که با کمال صراحت و شجاعت این اصل را اعلام کرد که یک موى شما (کوخ نشینان ) بر همه آن کاخ نشینها… ترجیح دارد 87
مبلغى که در محیط تبلیغى گام مى نهد شایسته نیست سراغ دنیاداران و مرفهین بى درد برود و بااین شیوه و رفتارش دل محرومان و مستضعفان را بیازارد.
همواره در محیطهاى تبلیغى مرفهین بى دردى هستند که از وجود روحانى و مبلغ سوء استفاده مى کنند و با برخوردهاى ریا کارانه و چاپلوسانه خود را انسان وارسته و خدمتگزار معرفى مى کنند. مبلغ آگاه و با بصیرت نباید گرفتار این دامها شود که این باعث طرد و دفع پابرهنگان همیشه در صحنه و بسیجیان عاشق و دلباخته مى گردد.
(خداوند در قرآن مجید به پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین خطاب مى کند:
ولا تطردالذین یدعون ربهم بالغداوه والعشى یریدون وجهه ما علیک من حسابهم من شى ء و ما من حسابک علیهم من شى ء فتطردهم فتکون من الظالمین . 88
آنان را که صبح و شام خدا را مى خوانند و جز ذات پاک او نظرى ندارند از خود دور مکن . نه چیزى از حساب آنان بر عهده توست و نه چیزى از حساب تو بر عهده ایشان . اگر آنان را طرد کنى از ستمگران خواهى بود.
در شان نزول آیه نوشته اند که :
[جمعى از قریش از کنار مجلس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گذشتند در حالیکه صهیب عمار بلال خباب وامثال آنان ، از مسلمانان کم بضاعت و کارگر ، در خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. آنان از مشاهده این صحنه تعجب کردند. گفتند:اى محمد! آیا به همین افراداز میان جمعیت قناعت کرده اى ؟ اینان هستند که خداونداز میان ما انتخاب کرده است ؟ ما پیرواینان باشیم ؟ هر چه زودتر آنان را ازاطراف خود دور کن شاید ما به تو نزدیک شویم و از تو پیروى کنیم]. 89
این آیه و آیات مشابه آن نشانگر این معنى است که : همواره در جامعه گروهى خودخواه و خودبین هستند که محرومین و کوخ نشینان را به چیزى نمى انگارند و در صدد تحقیر و توهین و به آنان مى باشند. پیامبران الهى با سرسختى هر چه بیشتر در برابر این افکار انحرافى و طبقاتى مقاومت کردند و هیچ گاه ثروتمندان کوردل را بر مسلمانان پاکدل پابرهنه و با ایمان مقدم نمى داشتند.
قرآن دراین باره مى فرماید.
واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوه والعشى یریدون وجهه ولاتعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا و لاتطع من اغفلتا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه و کان امره فرطا . 90
و همراه با کسانى که پروردگار خود را صبح و شام مى خوانند و تنها خوشنودى او را مى طلبند خود را به صبر وادار. هرگز چشمهاى خود را به خاطر زینتهاى دنیا از آنان بر مگیر و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن . آنان که پیروى هواى نفس کردند و کارهایشان افراطى است
دراینجا به عنوان حسن ختام گوش فرا مى دهیم به سخنان احیاگراسلام ناب محمدى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) امام خمینى :
[علماى اصیل اسلام هرگز زیربار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را براى خود حفظ کرده اند. واین ظلم فاحشى است که کسى بگوید: دست روحانیت اصیل طرفداراسلام ناب محمدى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با سرمایه داران در یک کاسه است و خداوند کسانى را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى کنند نمى بخشد. روحانیت متعهد به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتى نداشته و نخواهد داشت].91
پىنوشتها:
59فرهنگ معین واژه حلم .
60تفسیر سوره انشراح شهید مطهرى .
61سوره انعام آیه 125.
62سوره انشراح .
63سوره طه آیه 25 26 27 28.
66 .65 .64فهرست غررالحکم .
67سوره اعراف آیه 199.
68سوره هود آیه 75.
69سوره هود آیه 78.
70. سوره انعام آیه 24.
71. سوره سجده آیه 24.
72. تفسیر نمونه ج 17.166.
73. سوره روم آیه 60.
75 74. فهرست غررالحکم .
76. سوره حجر آیه 88.
77. مجله حوزه شماره 8.91 92.
78. نهج الفصاحه حدیث شماره 1185.
79. دعاى مکارم الاخلاق .
80. سوره هود آیه 113.
81. الکامل فى التاریخ ج 2.463.
82. سوره شعراء آیه 152.
83. سوره اعراف آیه 88.
84. سوره سباء آیه 34.
85. سوره توبه آیه 12.
86. نهج الفصاحه شماره 394.
87. در جستجوى کلام امام دفتراول 46.
88. سوره انعام آیه 52.
89. تفسیر نمونه ج 5.252.
90. سوره کهف آیه 28.
91. پیام امام به مراجع و حوزه ها.