یا ایها الناس قد جائتکم موعظه من ربکم و شفاء لما فى الصدور و هدى و رحمه اللمومنین(1)
اى مردم، براى شما از جانب خدا پند و اندرزى براى بیمارىهاى باطنى آمده است که در عین حال هدایت و رحمتى براى مومنان است.قرآن که آخرین کتاب آسمانى و معجزه گویاى خاتم پیامبران است، جهت هدایت انسانها به راهى راست و استوار از جانب پروردگار هستى بر بهترین و کاملترین بنده خود محمدبن عبدالله(ص) که اسوه و الگوى کامل تمام براى بشریت وامین وحى وعبد خداست نازل شده است که حاوى تمام نیازمندىهاى انسان و جوامع بشرى است.قرآن دریاى بیکرانى از معرفت است که هرکس به حد وسع خود مىتواند از آن بهره برد و با معیار قرار دادن آن در طول حیات خود، میزان و مقیاسى جهت شناخت سره از ناسره براى او بهدست مىآید.
این معجزه جاوید نبى مکرم اسلام(ص)در طول 23 سال برحسب شرایط ومقتضیات خاص بر پیامبر اسلام(ص) نازل گردیده و در طول این مدت امیرمومنان علی(علیه السلام) پسرعم و جانشین او در کنار پیامآور راستین از تمام جزئیات آیات قرآن به مدد تعلیم نبى مکرم اسلام وعنایت الهى آگاهى یافت. چنانکه خود حضرت(علیه السلام) در خصوص آغاز وحى بر رسول خدا(ص) فرمود که من صداى وحى را مىشنیدم، بنابراین قرآن با تمام وجود امام(علیه السلام) عجین بود. بدون تردید بعد از مرتبه والاى پیامبر اعظم (ص) آن امام از مصادر تفسیرى صحابیان به شمار مىآید و آنان در تبیین وتوضیح آیات از محضر آن حضرت(علیه السلام) مدد مىجستند. به اعتراف شیعه و سنى علی(علیه السلام) اعلم از اصحاب پیامبر(ص()2) و آگاه بر تاویل و تنزیل قرآن بوده است و دیگر صحابه براى رفع ابهامات و سوالات خود به وى مراجعه مىکردند.
گروهى از صحابه رسول خدا(ص) در زمان حیات و پس از رحلت آن بزرگوار در تفسیر قرآن مشهور بودند که فریقین بر این مطلب اتفاق دارند. سیوطى در این باره مىنویسد:
“در این میاه ده نفر به تفسیر قرآن شهرت یافتهاند که عبارتند از خلفاى اربعه (ابوبکر، عمر، عثمان و علىبن ابیطالب)، ابن مسعود، ابن عباس، ابن ابى کعب، زیدبن ثابت، ابوموسى اشعرى و عبدالله بن زبیر. در میان خلفاى اربعه بیشترین تفسیر قرآن از على بن ابیطالب نقل شده است؛ اما از سه خلیفه دیگر به علت اینکه خیلى زود از دنیا رفتهاند روایات تفسیرى بسیار اندک است.(3)
ذهبى نیز پس از ذکر این مطلب بیان مىکند:
“علت این امر کوتاهى دوران خلافت امام علی(علیه السلام) و فراغت او از امور حکومتى و طول مدت زندگى امام(علیه السلام) است. سه خلیفه دیگر در زمانى مىزیستند که اغلب مردم به دلیل مصاحبت با پیامبر(ص) به کتاب الهى آگاه بودند و نیازى به مفسران قرآن نداشتند. افزون بر این اشتغال به امور خلافت، مانع از پرداختن آنان به تفسیر قرآن مىشد؛ ولى در زمان حیات علی(علیه السلام) قلمروى دولت اسلامى گسترش یافت و ورود غیر عربها به حوزه اسلام فزونى پیدا کرد و نیازمندى به تفسیر و تبیین قرآن بیشتر شد.”(4)
زرقانى نیز پس از بیان این مطلب اشاره مىکند: “که علاوه بر این دلایل ویژگىها و امتیازاتى چون بارورى اندیشه، گستردگى دانش و روشنایى دل و روان از عوامل مهمى است که علی(علیه السلام) را در زمینه تفسیر قرآن در مقام بالاترى از دیگر خلفا قرار داده است.”(5)
به گواه روایات و شواهد فراوان، اعراب آن زمان و اصحاب پیامبر(ص) در شناخت قرآن و آگاهى بر اسرار زبان با یکدیگر برابر نبودند و عدهاى بر عده دیگر برترى داشتند تا آنجا که برخى همه قرآن را محکم و گروهى دیگر همه را متشابه مىدانستند.
میزان آگاهى و اشراف آنان بر قرآن یکسان نبود و همه آنان بر معارف قرآن عام و خاص، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه آگاهى نداشتند، لذا تفسیرهاى آنان از قرآن متفاوت بوده است. در مصاحبت و همنشینى با پیامبر(ص) و فهم سخنان ایشان نیز همگان توفیق یکسانى نداشتند. برخى از صحابه را هیبت و حشمت رسول مانع مىشد از اینکه سوالى مطرح کنند و برخى نیز همچون علی(علیه السلام) به گواه مورخان و مفسران نزدیکترین فرد به پیامبر(ص) و مصاحب همیشگى او بود. علی(علیه السلام) درباره معانى قرآن و سخنان حضرت(ص) فراوان سوال مىکرد و پیامبر(ص) نیز در تعلیم امام(علیه السلام) تلاش زیادى مبذول مىداشت.
ابوبکر، عمر، عثمان ودیگر صحابه در احکام دین با حضرت علی(علیه السلام) مشورت مىکردند و سخن او را حجت مىدانستند و به دانش و فضایل او اعتراف مىکردند.(6)
علامه امینى در اثر خود آورده است؛ (7)
“عمر زنى را که در شش ماهگى وضع حمل کرده بود، امر رجم کرد، این خبر به علی(علیه السلام) رسید، فرمود بر او رجم نیست، چون عمر بر این امر آگاه شد، شخصى را نزد علی(علیه السلام) فرستاد تا سبب را پرسد، حضرت فرمود: براساس نص قرآن ایام رضاع دو سال کامل است و مدت حمل تا ایام جدا کردن از شیر سى ماه است، پس ایام حمل شش ماه مىباشد. مراد در آیه والوالدات یرضعن و اولادهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعه(8) و آیه و حمله و فصاله ثلاثون شهرا(9) اقل ایام حمل است.
عمر پس از شنیدن این سخن گفت: اللهم لاتبقنى لمعظله لیس لها ابن ابیطالب(بار خدایا مرا با مشکلى فرو مگذار که على بن ابیطالب براى حل آن نباشد)“(10)
همچنین او در قسمت دیگرى نوشته است: “عمر بن خطالب بر منبر رفت و قرائت سوره عبس را آغاز کرد تا به آیه فانبتنا فیها حبا و عنبا و قصبا و زیتونا و نخلا و حدائق غلبا و فاکهه و ابا(11) رسید. آنگاه گفت:همه آنچه را در آیه آمده است شناختیم؛ اما معناى اب چیست؟پس از آن درنگى کرد و گفت:هان عمر تکلف است، به توچه که معناى اب روشن نیست. آنچه از قرآن آشکار است برگیرید وعمل کنید و آنچه را نمىفهمید به خدا واگذار کنید.”(12)
با توجه به این شواهد قول برخى از نویسندگان (مانند ذهبى و سیوطی) که علل محدودیت روایات تفسیرى سه خلفیه (ابوبکر، عمر وعثمان) را اشتغالات حکومتى و عدم نیاز به مفسران قرآن مىدانند، قابل تامل است؛ زیرا قبل از هر چیز محدودیت دانش و آگاهى آنان به کتاب خدا موجب گشته است روایات تفسیرى اندکى از ایشان نقل شود و برعکس فراغت امام علی(علیه السلام) از امور حکومتى تنها دلیل استوار بر افزونى روایات تفسیرى آن حضرت(علیه السلام) نیست. ضمن آنکه علت کم بودن روایات تفسیرى دیگر خلفا،تقدم زمانى و وفات آنان نسبت به امام(علیه السلام) نیست. دلیل این مدعا آن است که از عثمان که تنها پنج سال قبل از علی(علیه السلام) از دنیا رفته، آثارى از تفسیر قرآن بر جاى نمانده است. بدون شک برترى دانش وآگاهى امام(علیه السلام) بر کتاب خدا در مقایسه با سه خلیفه دیگر مهمترین سببى است که امام(علیه السلام) را در مقام برترین مفسران و آگاهان به قرآن قرار داده است.
پىنوشتها در بخش فرهنگى روزنامه موجود مى باشد.
نویسنده:محمدرضا باغبانزاده
منبع:روزنامه رسالت