درآمدی بر جامعه شناسی خانواده در قرآن (1)

درآمدی بر جامعه شناسی خانواده در قرآن (1)

نویسنده: محمد بهرامی

جامعه شناسی خانواده، گرایشی از جامعه شناسی است که خانواده را به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد؛ در این گرایش، انواع خانواده، نقش و جایگاه هر یک از اعضای خانواده، ازدواج و… در شمار موضوعاتی است که مورد توجه جامعه شناسان خانواده قرار می‌گیرد.
بخش عمده‌ای از مباحث و موضوعات یاد شده، بر مطالعات میدانی استوار است، تعدادی برگرفته از اسناد و مدارک تاریخی است، شماری براساس آثار برجای مانده از پیشینیان است و برخی نظریه پردازی صاحب نظران این حوزه خوانده می‌شود.
در این میان، کتاب‌ها‌ی‌ آسمانی در شمار منابع و مآخذ خانواده شناسی قرار نگرفته و نقش آن‌ها در اتقان و استواری مباحث نادیده گرفته شده است. در صورتی که این کتاب‌ها، به ویژه قرآن، گزارش‌ها‌ی‌ خوبی از خانواده دارد و نقش و جایگاه افراد خانواده را به روشنی بیان می‌کند.
در این نوشتار نگاهی گذرا به موضوعات و مباحث جامعه شناسی داریم و می‌کوشیم آن‌ها را با توجه به آیات وحی به بررسی و ارزیابی بگیریم.

تعریف خانواده
یکی از دغدغه‌ها‌ی‌ مهم و اساسی جامعه شناسان خانواده، ارائه تعریفی درخور قبول از خانواده است؛ بر این اساس، جامعه شناسان بسیاری به تعریف خانواده نشسته، هر یک از دیدگاهی ویژه به تعریف خانواده پرداخته‌اند.
«برگس ولاک» می‌نویسد:
“خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، هم خونی، و یا پذیرش (به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابل‌اند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می‌کنند.” (1)
«ملک آیور» از دیگر جامعه شناسان خانواده می‌گوید:
«خانواده گروهی است دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولیدمثل و تربیت فرزندان منجر گردد.» (2)
«لوی» خانواده را این گونه تعریف می‌کند: «خانواده واحدی اجتماعی است که براساس ازدواج پدید می‌آید». (3)
همو در اثر دیگر خویش می‌نویسد: «خانواده پیوندی است که با نهاد ازدواج، یعنی صورتی از روابط جنسی – که مورد تصویب جامع قرار گرفته – مرتبط است». (4)
مفهوم خانواده با وجود تعریف‌ها‌ی‌ بسیاری که از آن ارائه شده و شماری از آن‌ها گفته آمد، هنوز هم در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته و پر ابهام‌ترین مفهوم، جامعه شناسی خانواده شناخته می‌شود.

تعریف خانواده در قرآن
واژه‌ی‌ «الاسره» که برابر آن در زبان فارسی، خانواده است، در آیات وحی دیده نمی‌شود؛ بنابراین برای دریافت تعریف خانواده باید در پی واژه‌هایی رفت که از همان بار معنایی «الاسره» برخوردارند و در آیات قرآن نیز به کار رفته‌اند. یکی از واژه‌هایی که در آیات قرآن بسیار به کار رفته و در مواردی بار معنایی خانواده را در خود دارد، واژه «اهل» است.
این واژه، گاه به «الکتاب» نسبت داده شد؛ «اهل الکتاب» و در مواردی به «القری»؛ مانند «اهل القری» و در مواردی به «المدینه» و…. در این کاربردها، معنای اهل، بسته به مضاف الیه آن است.
هرگاه واژه‌ی‌ «اهل» در قرآن به نام افراد نسبت داده شود و یا به ضمیری اضافه گردد که به اشخاص بازمی‌گردد، بار معنایی خانواده را خواهد داشت؛ هرچند در برخی از موارد مراد از «اهل» و مضاف الیه آن خاندان است؛ بنابراین با نظر داشت کاربرد «اهل» در آیات قرآن، می‌توان به تعریف خانواده در قرآن دست یافت.
نظر داشت آیات وحی نشان می‌دهد که:
1. همسر یکی از اعضای خانواده است و عنوان خانواده برای مردی که به تنهایی زندگی می‌کند، به کار نمی‌رود؛ چه این که در برخی از آیات، همسر از حکمی که درباره خانواده آمده، استثنا شده است:
(إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ)؛ (5)
ما تو و خانواده‌ات را نجات خواهیم داد.
در این آیه شریفه همسر نوح (علیه السلام) از شمار خانواده‌ی‌ نجات یافته ایشان استثنا شده؛ بنابراین آیه شریفه حکایت از آن دارد که همسر نیز یکی از اعضای خانواده است.
(قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ)؛ (6)
ابراهیم گفت: در این آبادی لوط است. گفتند: ما به کسانی که در آن هستند آگاه‌تریم. او و خانواده‌اش را نجات می‌دهیم، جز همسرش که در میان قوم باقی خواهد ماند.
در این آیه شریفه نیز خانواده لوط از نجات یافتگان معرفی شده‌اند، اما همسر لوط از شمار خانواده نجات یافته لوط، استثنا شده است.
(احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ)؛ (7)
از هر جفتی از حیوانات یک زوج در آن حمل کن. هم چنین خاندانت را، مگر آنان که قبلاً وعده هلاکت آنان داده شده.
استثنا در این آیه نشان می‌دهد که همسر و فرزند جزء اهل‌اند. به همین جهت این دو نفر از اهل نوح استثنا شده‌اند.
2. بر زن و مرد که با یکدیگر زندگی می‌کنند، اما شرعاً زن و شوهر نیستند، خانواده گفته نمی‌شود:
(وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ)، (وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ).
در آیات قرآن أمرأه به زنی گفته می‌شود که شرعاً به عقد مرد درآمده باشد و به هر زنی امرأه اطلاق نمی‌گردد.
3. فرزندان خانواده نیز در شمار افراد خانواده قرار می‌گیرند، چه این که نوح (علیه السلام) پسر خویش را اهل خویش خواند: (إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی) (8).
مفسران قرآن، کنعان را اهل نوح می‌خوانند. در تفسیر آیه شریفه: (یَانُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ)؛ (9) می‌گویند: مراد خداوند آن است که کنعان از اهل دین نوح نیست یا این که مراد آن است که کنعان از اهلی نیست که من وعده به نجات ایشان دادم.
البته این قید به این معنا نیست که براساس این آیات قرآن، خانواده بر مرد و زنی که شرعاً پیمان زناشویی بسته‌اند و دارای فرزندان نیستند اطلاق نمی‌گردد؛ چه این که شماری از تفیسرگران، مراد از اهل در آیه شریفه: (وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ) (10) را عایشه می‌دانند. فخر رازی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «فدلّ هذا النصّ علی أنّ عائشه رضی الله عنها کانت أهلاً للنبی» (11).
نه تنها فرزند پسری در شمار افراد خانواده قرار می‌گیرد، بلکه دختران نیز از اعضای خانواده هستند.
بر این اساس در آیات قرآن گفته شده که مریم (علیهاالسلام) از خانواده خویش جدا شد:
(وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَاناً شَرْقِیّاً) (12)
و در این کتاب [آسمانی] مریم را یاد کن، آن هنگامی که از خانواده‌اش جدا شد و در ناحیه شرقی قرار گرفت.
4. افزون بر فرزندان، همسران فرزندان نیز در شمار خانواده هستند. چون حضرت نوح سه عروس خود را سوار بر کشتی کرد.
5. برادران و خواهران نیز در شمار افراد خانواده قرار دارند. زیرا موسی (علیه السلام) خواهان تعیین وزیری از خانواده خویش می‌شود و آفریدگار نیز هارون را – که برادر موسی است – به عنوان وزیر موسی معرفی می‌کند:
(وَاجْعَل لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی * هَارُونَ أَخِی)؛ (13)
و وزیری از خاندانم برای من قرار ده؛ برادرم هارون را.

شکل گیری خانواده
شماری از جامعه شناسان خانواده، از اختلاط جنسی در مراحل اولیه زیست بشر سخن می‌گویند. برای نمونه باخ اوفن (bachofen) می‌گوید: در ابتدا انسان به شکل گروهی گله وار، با اختلاط جنسی (هرج و مرج) زندگی می‌کرد. (14)
در نگاه او این گروه، خانواده پس از دوره اختلاط جنسی شکل گرفت و پیش از آن روابط فرد گرفتار هرج و مرج بود؛ هیچ مرد و زنی همسر یکدیگر شناخته نمی‌شدند.
در برابر این گروه، شمار دیگری از جامعه شناسان دوره اختلاط جنسی را باور ندارند. برای نمونه «ادوارد وستر مارک» از مخالفان سرسخت نظریه خانواده، می‌گوید: «خانواده همیشه وجود داشته است و بشریت هرگز در مرحله گله وار، زندگی نکرده است». (15)
ظاهر داستان آدم (علیه السلام) در قرآن نشان از نادرستی نظریه نخست دارد. در این داستان، آدم و حوا در قالب خانواده زن و شوهری زندگی می‌کنند و هابیل و قابیل نیز به زندگی خانوادگی پایبند هستند و اختلاط جنسی ندارند. به این جهت قابیل از این که همسر برادرش زیباست و او نمی‌تواند از همسر او بهره گیرد، بر هابیل حسد می‌کند و کینه او را به دل می‌گیرد و پس از آن که قربانی او مورد قبول حق تعالی قرار نمی‌گیرد، هابیل را می‌کشد.
مفسران قرآن کریم در تفسیر آیه شریفه: (وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ). (16)
دو عامل برای دشمنی قابیل با هابیل ذکر می‌کند. درباره عامل دوم گفته‌اند:
حوا در هر بار زایمان، یک پسر و یک دختر به دنیا می‌آورد. همسر آدم دو زایمان داشت: در یک زایمان قابیل و خواهرش به دنیا آمد و در زایمان دوم، هابیل و خواهرش دیده به جهان گشود. دختر یک زایمان با پسر زایمان دیگر ازدواج می‌کرد. همزاد قابیل زیباتر از همزاد هابیل بود و وقتی آدم (علیه السلام) خواست همزاد قابیل را به عقد هابیل درآورد، قابیل مخالفت کرد و خود را سزاوارتر از هابیل خواند و به پدرش گفت: ازدواج هابیل با همزاد من خواست خدا نیست، بلکه خواست تو می‌باشد. آدم (علیه السلام) پاسخ داد: هر یک از شما دو نفر قربانی کند. هر کس قربانی‌اش مورد قبول قرار گرفت، با همزاد تو ازدواج کند. خداوند قربانی هابیل را پذیرفت و قربانی او آتش گرفت و قابیل از روی حسد هابیل را کشت. (17)
افزون بر آیات وحی، فطرت انسان نیز اختلاط جنسی را برنمی‌تابد و اخلاق انسانی به هرج و مرج جنسی تن نمی‌دهد.

انواع خانواده
جامعه شناسان خانواده با نگاه به گذشته و تحلیل و بررسی اسناد تاریخی و آثار برجای مانده از پیشینیان، شکل‌ها‌ی‌ گوناگونی برای خانواده یاد کرده‌اند. خانواده زن و شوهری، خانواده گسترده، خانواده مرکب، خانواده چند شوهری، خانواده چند زنی و… .
چنان که آثار و مدارک تاریخی و شواهد باستانی برجای مانده از پیشینیان در دریافت شکل خانواده در اعصار گذشته یاری کننده جامعه شناسان است. آیات قرآن نیز، به ویژه آیاتی که داستان پیامبر را گزارش می‌کند، می‌تواند نشان دهنده شکل خانواده در گذر زمان باشد؛ بنابراین شایسته است نگاهی به آیات داشته باشیم و با استمداد از وحی، به اشکال مختلف خانواده در گذشته دست یابیم.

خانواده چند همسری
خانواده‌ای که چند همسر را در خود جای داده، خانواده چند همسری نامیده می‌شود؛ این شکل خانواده، تاریخی بس بلند دارد و نشانه‌هایی از وجود آن در داستان برخی از پیامبران دیده می‌شود. برای نمونه، خانواده حضرت ابراهیم (علیه السلام) یک خانواده چند همسری است. همسر نخست ایشان «ساره» و همسر دوم ایشان «هاجر» نام دارد.
خانواده سلیمان (علیه السلام) نیز خانواده چند همسری است؛ چنان که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در قالب خانواده چند همسری قرار می‌گیرد:
(یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَهٍ مُّبَیِّنَهٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ)؛ (18)
ای همسران پیامبر، هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود و این برای خدا آسان است.
(یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَلبِیبِهِنَّ)؛ (19)
ای پیامبر، به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌ها‌ی‌ خود را بر خویش فرو افکنند.
خانواده چند همسری در عصر نزول قرآن نیز وجودی پررنگ داشت و مردانع علاقه بسیاری به ازدواج مجدد و تشکیل خانواده چند همسری داشتند؛ به ویژه با توجه به این حقیقت که زنان موجوداتی ضعیف و ناتوان تصور می‌شدند، حق و حقوق چندانی نداشتند و به یک زندگی ساده و بخور و نمیر دل می‌بستند.
اسلام با این که اصل چند همسری مردان را مردود ندانست، با گذاشتن شرایط و حدودی، آن را از حریم بی عدالتی و سوء استفاده مردان از زنان دور داشت.
(فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى‏ وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذلِکَ أَدْنَى‏ أَلَّا تَعُولُوا)؛ (20)
با زنان پاک ازدواج نمایید دو یا سه یا چهار همسر، و اگر می‌ترسید عدالت را رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آن‌هایید استفاده کنید. این کار، بهتر از ظلم و ستم جلوگیری می‌کند.
این محدودیت‌ها و مشروط ساختن ازدواج مجدد به رعایت عدالت و… بسیاری از تازه مسلمانان را از تجدید فراش بازداشت و آنان که توانایی اجرای عدالت داشتند، تنها به چهار زن بسنده کردند.

خانواده مرکب
یکی دیگر از شکل‌ها‌ی‌ خانواده که در گذشته تاریخ فراوان وجود داشته است، خانواده مرکب است. برای نمونه خانواده حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از ازدواج دوم و زندگی مشترک با دو همسر، به شکل خانواده مرکب درآمد. خانواده ابراهیم (علیه السلام) در آغاز زندگی مشترک با ساره، در قالب خانواده زن و شوهری قرار داشت، اما پس از ازدواج ابراهیم (علیه السلام) با هاجر، خانواده آن حضرت از خانواده زن و شوهری به خانواده مرکز تغییر شکل داد و ابراهیم، ساره و هاجر در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند.
اما این شکل از خانواده دوام چندانی نداشت و پس از تولد اسماعیل، ابراهیم ناگزیر از تن دادن به خانواده زن و شوهری شد و هاجر و اسماعیل را به سرزمینی برد که بعدها مکه خوانده شد.

خانواده زن سالار
اسناد و مدارک تاریخی بسیاری نشان از وجود خانواده زن سالار در گذشته دارد؛ برای نمونه در مصر باستان، شکل خانواده زن سالار بود. در این سرزمین زنان حق کار داشتند و مردان خانه داری و بافندگی می‌کردند و درآمد خویش را در اختیار زن قرار می‌دادند. این تمرکز قدرت مالی، زمینه ساز قدرت بیش از حد زن می‌باشد؛ به گونه‌ای که در قباله ازدواج، فرمان پذیری مرد از زن، به عنوان یک شرط اساسی شناخته می‌شد. (21)
در آیات قرآن نیز نشانه‌هایی از خانواده زن سالار در مصر باستان وجود دارد؛ برای نمونه خانواده فرعون، یک خانواده زن سالار بود. در این خانواده آسیه حرف اول را می‌زد و فرعون، ناگزیر از تسلیم در برابر خواسته‌ها‌ی‌ او بود. بر این اساس، آسیه، فرعون را از کشتن موسی (علیه السلام) بازداشت و موسی را به عنوان فرزندخوانده به جمع خانواده افزود:
(وَقَالَتِ امْرَأَهُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِّی وَلَکَ لاَ تَقْتُلُوهُ عَسَى‏ أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً)؛ (22)
همسر فرعون گفت: نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را به عنوان پسر خود برگزینیم.
در قصه یوسف (علیه السلام) نیز نشانه‌هایی از قدرت زن و یا دست کم استقلال زن وجود دارد. برای نمونه زلیخا با وجود اطمینان همسر او به گناهکاری وی، مجازات نمی‌گردد و عزیز مصر تنها خواهان استغفار وی می‌شود:
(یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذَا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ)؛ (23)
یوسف! از این موضوع صرف نظر کن! و تو ‌ای زن نیز از گناهت استغفار کن که از خطاکاران بودی.
و همین نفوذ و قدرت فوق العاده زن در عصر یوسف (علیه السلام)، عزیز مصر را ناگزیر از تن دادن به خواسته زلیخا می‌کند و دستور حبس یوسف را صادر می‌کند.
در داستان عمران نیز شواهدی از قدرت و نفوذ زن در آن برهه از تاریخ وجود دارد. برای نمونه همسر عمران درباره سرنوشت و آینده فرزند خویش تصمیم می‌گیرد و او را نذر خدمت خانه می‌کند و نام مریم را برای او انتخاب می‌کند. (24)
در داستان حضرت سلیمان (علیه السلام) نیز نشانه‌هایی از مقام و منزلت زن وجود دارد؛ در این دوره بلقیس فرمانرواست و در حمایت او، زنان قدرت و منزلت ویژه یافته‌اند و شکل خانواده در آن عصر زن سالارانه است و یا دست کم زنان نقش بسیار برجسته‌ای در مدیریت خانواده برعهده داشته‌اند.

خانواده گسترده
در این خانواده دست کم سه نسل شامل پدر، پسر و فرزند با یکدیگر زندگی می‌کنند و پدر قدرت مطلق دارد.
این شکل از خانواده، تا نیمه قرن نوزدهم تنها شکل مطلوب و ایدئال خانواده بود. (25)
این نوع از خانواده تا پیش از انقلاب صنعتی، از دیگر شکل‌ها‌ی‌ خانواده رواج بیشتری داشت و در برخی مناطق تنها شکل خانواده بود.
در آیات قرآن، شواهدی بر وجود این شکل از خانواده در گذشته وجود دارد. برای نمونه در داستان یعقوب (علیه السلام) نشانه‌هایی از شکل خانواده یعقوب (علیه السلام) که بیشتر گسترده می‌نماید، وجود دارد. در این داستان فرزندان یعقوب پیشه دام داری دارند و هر روز برای چرای دام‌ها‌ی‌ خویش بیرون می‌روند و شبانه به منزل بازمی‌گردند. بر این اساس، وقتی گروهی عزم چرای گوسفندان می‌کنند و خواهان همراهی یوسف می‌شوند، یعقوب (علیه السلام) می‌فرماید:
من از بردن او غمگین می‌شوم و از این می‌ترسم که گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشید.
این خروج دسته جمعی برای کار و تأمین هزینه‌ها‌ی‌ زندگی، یکی از نشانه‌ها‌ی‌ اساسی شکل خانواده حضرت یعقوب (علیه السلام) است.
افزون بر این، سفر گروهی ایشان به مصر برای دریافت آذوقه نیز نشان از وجود خانواده گسترده حضرت یعقوب (علیه السلام) دارد.
خانواده نوح (علیه السلام) نیز در قالب خانواده گسترده قرار داشت. آن حضرت با فرزندان و همسران ایشان زندگی می‌کرد و با کمک ایشان آن کشتی عظیم را ساخت.

ازدواج
واژه «ازدواج» و مشتقات آن از شمار واژه‌ها‌ی‌ پرکاربرد قرآن است؛ این واژه در آیات قرآنی معانی بسیاری به خود گرفته است. در شماری از آیات «زواج» به معانی مطلق تقارن و نزدیکی، در تعدادی به معنای همانندی و در برخی، بار معنایی ازدواج را دارد.
(وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ)؛ (26)
و آنان را با حور العین تزویج می‌کنیم.
(أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَإِنَاثاً وَیَجْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً)؛ (27)
یا پسر و دختر را برای جمع آنان جمع می‌کند و هرکس را بخواهد عقیم می‌گذارد، زیرا که او دانا و حکیم است.
(فَلَمَّا قَضَى‏ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لاَ یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً…)؛ (28)
هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سر آورد، ما او را به هم بستری درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخوانده‌هایشان – هنگامی که طلاق گیرند – نباشد.
در آیات یاد شده «زواج» به معنای ازدواج است.

انواع ازدواج
نظر داشت آیات قرآن، توجه به اسباب نزول شماری از آیات و نگاهی گذرا به اسناد و مدارک بر جای مانده از پیشینیان، نشان از وجود انواع ازدواج در گذشته تاریخ دارد؛ برخی از این انواع عبارتند از:

ازدواج ربایشی
ربودن دختر دلخواه همراه با مقاومت او در برابر خواهان و زناشویی ایشان، ازدواج ربایشی نام دارد. این شیوه ازدواج در گذشته رواج داشته و اکنون نیز در برخی از مناطق و در میان شماری از قبایل یکی از انواع ازدواج است.

ازدواج اسارتی
این نوع از ازدواج بیشتر نتیجه جنگ و مغلوب شدن دشمن و به اسارت گرفتن زنان ایشان بود. در آیات قرآن از نشانه‌هایی از وجود این ازدواج در صدر اسلام وجود دارد: (وَالُمحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ) در سبب نزول آیه شریفه می‌خوانیم:
إنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یومَ حُنَینٍ بَعثَ جیشاً إلی أوطاسَ ولَقِی عدواً فقاتَلوهم، فَظَهروا علیهم و أصابوا لهم سبایا، و کان ناسٌ من أصحابِ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تَحرَّجوا من غشیانِهنَّ من أجل أزواجهنّ من المشرکین؛ (29)
پیامبر روز جنگ حنین، لشکری به اوطاس فرستاد. مسلمانان در جنگ با دشمنان پیروز شدند و از ایشان بردگانی گرفتند که در میان ایشان تعدادی زن بودند. مسلمانان از ازدواج با ایشان سرباز می‌زدند، چون آنان شوهر داشتند و شوهران ایشان مشرک بودند.

ازدواج معامله‌ای
در این نوع ازدواج، مرد همسر دلخواه خویش را از طریق معامله به دست می‌آورد؛ هند، اروپا، شمال آمریکا و شبه جزیره عربستان، از مناطقی‌اند که این شیوه ازدواج در آن جا وجود داشته است. این نوع ازدواج پس از ظهور اسلام نیز ادامه یافت و به زنانی که به این شکل، ازدواج می‌کردند «ام ولد» می‌گفتند.
(وَأُحِلَّ لَکُم مَا وَرَاءَ ذلِکُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُم مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ)؛ (30)
اما زنانی دیگر غیر از این‌ها برای شما حلال است که با اموال خود آنان را اختیار کنید، در حالی که پاک دامن باشید و از زنا خودداری نمایید.
(وَمَن لَم یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَا مَلَکَتْ أَیْمَانِکُم مِن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ)؛ (31)
و آنان که توانایی ازدواج با زنان پاک دامن با ایمان را ندارند، می‌توانند با زنانی پاک دامن از بردگان با ایمانی که در اختیار دارند، ازدواج کنند.

ازدواج موقت
در این شکل از ازدواج زن نفقه ندارد و از مرد ارث نمی‌برد، اما مهریه دارد و باید مهریه او پرداخت شود:
(فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیَما تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَهِ)؛ (32)
و زنانی که متعه می‌کنید، واجب است مهر آن‌ها را بپردازید و گناهی بر شما نیست در آن چه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کرده‌اید.
این نوع از ازدواج در صدر اسلام رواج داشته و سخن عُمَر نشان از مشروعیت آن دارد: «متعتانِ کانتا علی عصرِ الرسولِ أنهی عنهما و أعاقبُ علیهما: متعه النساءِ و متعهُ الحجِّ». (33)

ازدواج مبادله‌ای
در این نوع ازدواج، مرد برای ازدواج با دختر دلخواه خویش، ناگزیر از دادن خواهر یا دختر یا برادر خویش به خانواده طرف مقابل بود. در بلوچستان و کشمیر، نشانه‌هایی از وجود این نوع ازدواج هنوز نیز وجود دارد.

ازدواج امانی
در این نوع ازدواج، سرپرست خانواده که خواهان فرزندی با صفات و شکل و شمایلی خاص بود، همسر خود را در اختیار مردی قرار می‌داد که این صفات را دارا باشد و بتواند برای او بچه‌ای درست کند که آن صفات و ظاهر را در خود داشته باشد.

ازدواج گروهی
در این شکل ازدواج که در برخی از مناطق جریان داشت، چند مرد با چند زن زندگی می‌کردند و در این میان، یک زن، یک شوهر اصلی داشت و بچه خود را بچه او معرفی می‌کرد؛ چنان که یک مرد، یک زن اصلی داشت. در عصر نزول قرآن این شکل از ازدواج نیز وجود داشت. شماری از مردان با یک زن زندگی می‌کردند و نفقه آن زن را به صورت گروهی تأمین می‌کردند.

ازدواج معاوضی
این نوع ازدواج از گذشته‌ای دور در میان مردم رواج داشته است؛ در این نوع ازدواج، مرد همسر خویش را در اختیار مرد دیگر قرار می‌داد و در برابر، همسر آن مرد را در اختیار خود می‌گرفت.

ازدواج ارثی
پیش از اسلام زنان خرید و فروش می‌شدند و مانند اموال و کالا جزء ماترک میت قرار می‌گرفتند. در نتیجه وارثان با محارم خویش زناشویی می‌کردند یا ایشان را به ازدواج دیگران درمی‌آوردند:
کان أهل المدینهِ فی الجاهلیهِ و فی أول الإسلام إذا ماتَ الرجلُ و له أمرأهٌ جاء ابنُه من غیرِها أو قرابتُه من عصبتِه فألقی ثوبَه علی تلک المرأهِ فصار أحق بها من نفسها و من غیره فإن شاء أن یَتزوَّجَها تَزوَّجَها بغیرِ صداقٍ إلا الصداقَ الذی أصدَقها المیتُ و إن شاء زوَّجها غیره و أخذ صداقَها و لم یُعطِها شیئاً. (34)
براساس این رسم عرب جاهلی، صحن بن ابی قیس، اسود بن خلف و صفوان بن امیه پس از مرگ پدران خویش، با همسر پدر و خواهر خویش ازدواج کردند.
این شکل ازدواج با ظهور اسلام ممنوع گردید و در شمار محرمات قرار گرفت:
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهاً)؛ (35)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، برای شما حلال نیست که از زنان از روی اکراه ارث ببرید.
(وَلاَ تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَهً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِیلاً)؛ (36)
با زنانی که پدران شما با آن‌ها ازدواج کرده‌اند، هرگز ازدواج نکنید، مگر آنچه در گذشته انجام شده است، زیرا این کار عمل زشت و تنفرآور و راه نادرستی است.
(حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالاَتُکُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ الَّلاتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُم مِنَ الرَّضَاعَهِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ…)؛ (37)
حرام شده است بر شما، مادرانتان و دختران و خواهران و عمه‌ها و خاله‌ها و دختران برادر و دختران خواهر شما و مادرانی که شما را شیر داده‌اند و خواهران رضاعی شما و مادران همسرانتان.

ازدواج شغار
یکی از انواع ازدواج در عصر جاهلی، ازدواج شغار است. در این نوع از ازدواج، مرد به جای مهریه، خواهر یا دختر را به خانواده دختر می‌بخشید. این ازدواج در فقه شیعه باطل و حرام خوانده می‌شود و روایات بسیاری بر نادرستی آن دلالت دارد.

ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها:

1. باقر ساروخانی، مقدمه‌ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 135.
2. همان.
3. همان، ص 136.
4. همان.
5. عنکبوت، آیه 33.
6. عنکبوت، آیه 32.
7. هود، آیه 40.
8. همان، آیه 45.
9. همان، آیه 46.
10. آل عمران، آیه 121.
11. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 8، ص 206.
12. مریم، آیه 16.
13. طه، آیات 29 و 30.
14. شهلا اعزازی، جامعه شناسی خانواده، ص 14.
15. همان، ص 15.
16. مائده، آیه 27.
17. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 8، ص 206.
18. احزاب، آیه 30.
19. همان، آیه 59.
20. نساء، آیه 3.
21. ثریا مکنون، و مریم صانع پور، بررسی تاریخ منزلت زن از دیدگاه اسلام، ص 27.
22. قصص، آیه 9.
23. یوسف، آیه 29.
24. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 66.
25. شهلا اعزازی، جامعه شناسی خانواده، ص 10.
26. دخان، آیه 54.
27. شوری، آیه 50.
28. احزاب، آیه 37.
29. واحدی، اسباب النزول، ص 85.
30. همان.
31. همان، آیه 25.
32. همان، آیه 24.
33. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 15، ص 416.
34. واحدی، اسباب النزول، ص 84.
35. نساء، آیه 19.
36. همان، آیه 22.
37. همان، آیه 23.
منبع مقاله:
جمعی از نویسندگان، (1391)، زن و خانواده در افق وحی، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید