یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا هتدیتم الی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم تعملون1
ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما باد رعایت نفس خودتان ، چه آنانکه گمراه شدند گمراهیشان به شما ضرر نمی رساند اگر شما خود راه را از دست ندهید؛ بازگشت همه به خداست و پس از آن آگاهتان می کند به آنچه عمل می کردید1
یکی از جنبه های مهم هدایت برای رسیدن به کمال انسانی توجه انسان به خویشتن خویش است . اهل معرفت نزدیک ترین راه برای خداشناسی و بار یافتن به کمالات انسانی را خود شناسی می دانند که پیامبر عظیم الشان فرمودند: من عرف نفسه عرف ربه ودر بیانی دیگر امیر معرفت علی علیه السلام می فرما یند :«العارف مَن عَرف نَفسَه فَاعتَقها و نَزهّها عن کلّ ما یبعدها و یوبقها»2«عارف کسى است که روح خود را بشناسد و آن را آزاد کند و از هر چیزى که موجب دورى (از کمال) و باعث هلاکت مىگردد، پاک سازد.»
آنگاه به جهت اهمیتی که شناخت نفس دارد فرمودند:«عجبت لمن ینشد ضالته، و قد اضل نفسه فلا یطلبها» 3
«در شگفتم از کسى که در جستجوى گمشدهاش برمىآید و حال آن که (شخصیت) خود را گم کرده است و در جستجوى آن برنمىآید!!»
سپس علت این گمگشتگی و سرگردانی را بیان میکند و یاد آور می شود که بی اطلاعی شما از آنجه در انتظار شماست شمار ا از خود بیگانه کرده است.
لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنکُمْ غَیْبُهُ إذاً لَخَرَجْتُمُ إلَی الصُّعَداتِ تَبْکُونَ عَلَی أعْمَالِکُمْ، وَ تَلْتَدِمُونَ عَلَی أنفُسِکُمْ، وَ لَتَرکْتُمْ أمْوَالَکُمْ لاَ حَارِسَ لَهَا وَ لاَ خَالِفَ عَلَیْهَا، وَ لَهَمَّتْ کُلَّ امْرِیٍ نَفْسُهُ لاَ یَلْتَفِتْ إلَی غَیْرِهَا، وَلَکِنَّکُمْ نَسِیتُمْ مَا ذُکِّرْتُمْ، وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ، فَتَاهَ عَنکُمْ رَأیُکُمْ، وَ تَشَتَّتَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ 4 ـ الی آخر خطبه.
«اگر شما میدانستید، آنچه را که من میدانم از آنچه اطّلاع به غیبش برای شما پیچیده و نهفته شده است، در آن هنگام از خانههایتان بیرون میشدید و به راهها و جادّهها میرفتید و بر اعمال خود میگریستید و مانند زنان بچّه مرده و عزیز خود را از دست داده که بر سر و صورت خود میزنند شما نیز بر جانهای خود و نفسهای خود میزدید و نوحه سر میدادید و هر آینه اموال خود را رها میکردید به طوری که نگهبانی نداشت و کسی که به جای شما بر آن گماشته شود و از آنها پاسداری کند نبود، و جان و نفس هر کسی او را به حزن و اندوه مشغول میساخت و به درون توجّه میداد، به طوری که التفات به غیر خودش نکند، ولیکن شما کسانی هستید که آنچه را که به شما تذکّر دادهاند فراموش کردهاید و از آنچه از آن بر حذر داشتهاند در امن و امان بسر بردید و بنابراین رأی شما از دست شما بیرون رفت و گم شد و امر شما بر شما متشتّت و دگرگون گشت».
اما راه حلی که امام برای درمان این از خود بیگانگی می دهند در دو مطلب کلیدی نهفته است اولین نکته توجه انسان به مسئله ی مرگ است و دو مین نکته عبرت گیری از گذشتگاه است؛ ره آورد یاد مرگ و عبرت گیری از گذشتگان قطع تعلق انسان از دنیا است اینکه انسان بداند زه کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود.یا آنجا که حافظ می فرماید:
تو را ز کنگرهى عرش مىزنند صفیر ندانمت که در این دامگه،چه افتادست
…وکل حی فیها إلی فناﺀ، أولیس لکم فی آثار الاولین مزدجرٌ، و فی آبائکم الماضین تبصره و معتبر. إن کنتم تعقلون! أولَم تروا إلی الماضین منکم لایرجعون، وإلی الخلف الباقین لایبقون! أولستم ترون أهل الدنیا یصبحون و یمسون علی أحوالٍ شتّی: …فمیّت یبکی و آخر یعزّی، وصریع مبتلی، و عائد یعود، و آخر بنفسه یجود، و طالب للدنیا والموت یطلبه، و غافل ولیس بمغفول عنه، و علی أثر الماضی )الماضین( ما یمضی الباقی؛ … 5
و هر موجود زندهای به سوی مرگ میرود. آیا نشانههایی در زندگی گذشتگان که بر جا مانده شما را از دنیا پرستی باز نمیدارد؟ و اگر خردمندید آیا در زندگانی پدرانتان آگاهی و عبرتآموزی نیست؟ مگر نمیبینید که گذشتگان شما باز نمیگردند؟ و فرزندان شما باقی نمیمانند؟ مگر مردم دنیا را نمینگرید که در گذشت شب و روز حالات گوناگونی دارند: یکی میمیرد و بر او میگریند، و دیگری باقیمانده به او تسلیت میگویند، یکی دیگر بر بستر بیماری افتاده دیگری به عیادت او میآید، و دیگری در حال جان کندن است، و دنیا طلبی در جستجوی دنیاست که مرگ او را در مییابد، و غفلت زدهای که مرگ او را فراموش نکرده است، و آیندگان نیز راه گذشتگان را میپویند…
یاله مراماً ما أبعده! و زوراً ما أغفله وخطراً ما أفظعه، لقد استخلوا منهم أیّ مدّکر… أفبمصارع آبائهم یفخرون! ام بعدید الهلکی یتکاثرون! … ولأن یکونوا عبراً أحق من أن یکونوا مفتخراً ولأن یهبطوا بهم جناب ذلّه، أحجی من أن یقوموا بهم مقام عزّه! لقد نظروا إلیهم بأبصار العشوه وضربوا منهم فی غمره جهاله …؛ 6
شگفتا! چه مقصد بسیار دوری! و چه زیارت کنندگان بیخبری! و چه کار دشوار و مرگباری! پنداشتند که جای مردگان خالی است، آنها که سخت مایه عبرتاند… آیا به گورهای پدران خویش مینازند؟ و یا به تعداد فراوانی که در کام مرگ فرو رفتهاند؟ … آنها مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر! اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنی روی آورند، عاقلانهتر است تا آنان را وسیله فخر فروشی قرار دهند! اما بدانها با دیدههای کمسو نگریستند و با کوتهبینی در امواج نادانی فرو رفتند…
نتیجه این بحث را با کلام حکیم ربانی علامه طباطبایی به اتمام میرسانیم که در ذیل آیه مذکور فرمودند:بر مومن لازم است نفس را زیر نظر گرفته و اعمال صالح او را تحت مراقبت قرار دهد. نفس شما راه هدایت شماست. فراموش کردن هدف باعث از یاد بردن راه می شود. کسی که خدای خود را فراموش کند خود را فراموش می کند. جز خود انسان چیز دیگری نیست که طریق انسان باشد. طریق انسان نفس اوست و خدای سبحان هدف و منتهای سیر اوست و این راه اختیاری نیست بلکه چاره ای جز پیمودن آن نیست.
نوشته: حسن رضایی
1.مائده 105
2.غرر الحکم روایت 4841
3.غررالحکم ج4ص340
4.نهج البلاغه خطبه 116
5. نهج البلاغه، خطبه 99،
6. نهج البلاغه، خطبه 221