نویسنده:محمد محمدی اشتهاردی
ابو بصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم ماجرای وادی یابس (بیابان شنزار) که سوره عادیات در مورد ستودن جنگاوران قهرمان اسلام نازل شده که در این وادی ، (در سال هشتم هجرت) جنگیدند چیست ؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: اهالی بیابان یابس که دوازده هزار نفر سواره نظام بودند باهم ، پیوند محکمی و ناگسستنی بستند که همه دست به دست هم نهند و تا سر حد مرگ پیش رفته و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) را بکشند. جبرئیل جریان را به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اطلاع داد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نخست ابوبکر را و سپس عمر را با سپاهی به سوی آنها فرستاد و آنها بی نتیجه باز گشتند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این بار علی (علیه السلام) را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوی وادی یابس رهسپار نمود. حضرت علی با سپاه خود سرازیر وادی شدند، به دشمن خبر رسید که سپاه اسلام به فرماندهی علی (علیه السلام) روانه میدان هستند. دویست نفر از مردان مسلح دشمن ، به میدان تاختند علی (علیه السلام) با جمعی از اصحاب به سوی آنها رفتند، آنها گفتند شما کیستید و از کجا آمده اید؟ و چه تصمیم دارید؟ علی (علیه السلام) در پاسخ فرمود: من علی بن ابیطالب پسر عموی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و برادر او و رسول او به سوی شما هستم ، شما را گواهی به یکتائی خدا و بندگی و رسالت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) دعوت می کنم ، اگر ایمان بیاورید، در نفع و ضرر، شریک مسلمین هستید. آنها گفتند: سخن تو را شنیدیم ، آماده باش و بدانکه ما تو و اصحاب تو را خواهیم کشت .
علی (علیه السلام) به آنها فرمود:وای بر شما، مرا به بسیاری جمعیت خود و پیوند خود تهدید می کنید ؟ بدانید ما از خدا و فرشتگان و مسلمانان بر ضد شما کمک می جوئیم و لا حول و لا قوه الاّباللّه العلی العظیم . دشمن به پایگاههای خود بازگشت و مستقر شد، علی (علیه السلام) نیز همراه اصحاب به پایگاه خود رفته و مستقر شدند، وقتی که شب شد، علی (علیه السلام) دستور داد مسلمانان حیوانات خود را آماده کنند و افسار و زین و جهاز شتران را مهیا کنند و در آماده باش کامل برای حمله صبحگاهی به سر برند. وقتی که سفیده سحر دمید، علی (علیه السلام) با اصحاب خود نماز خواند، سپس به سوی دشمن شبیخون زد و آنچنان آنها را غافلگیر کرد که آنها تا هنگام درگیری نمی فهمیدند که مسلمین از کجا بر آنها آنچنان سریع دست یافته اند، و آنها زیر دست و پای سواران سلحشور اسلام در آمدند، که هنوز دنباله سپاه اسلام نرسیده بودند، پیش تازان اسلام ، جنگاوران دشمن را به هلاکت رسانده و علی (علیه السلام) شخصا هفت نفر از دلاوران پیشتاز دشمن را از پای در آورد، در نتیجه زنان و کودکانشان اسیر شدند و اموالشان بدست مسلمین در آمد.
جبرئیل امین پیروزی علی (علیه السلام) و سپاهیان اسلام را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داد، آنحضرت به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی ، مردم مسلمان را از فتح مسلمین با خبر کرد، و به آنها اطلاع داد که تنها دو نفر از مسلمین به شهادت رسیده اند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و همه مسلمین از مدینه بیرون آمده و به استقبال علی (علیه السلام) شتافتند و در یک فرسخی مدینه با سپاه علی (علیه السلام) روبرو شدند، حضرت علی هنگامی که پیامبر را دید از مرکب پیاده شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از مرکب پیاده شد، و بین دو چشم علی (علیه السلام) را بوسید، و مسلمانان استقبال کننده نیز مانند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مقام علی (علیه السلام) تجلیل کردند. و غنائم جنگی و اسیران و اموال دشمن که بدست مسلمین رسیده بود مورد تماشای مسلمین قرار گرفت . جبرئیل امین نازل شد و سوره عادیات (صدمین سوره قرآن) به میمنت این پیروزی نازل کرد: و العادیات ضبحا، فالموریات قدحا، فالمغیرات صبحا، فاءثرن به نقعا، فوسطن به جمعا. اشک شوق از چشمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سرازیر شد، و در اینجا بود که آن گفتار معروف را به علی (علیه السلام) فرمود: یا علی لولا اننّی اشفق ان تقول فیک طوائف من امّتی ما قالت النصاری فی المسیج عیسی بن مریم لقلت فیک الیوم مقالا لا تمرّ بملاء من الناس الاّ اخذوا التّراب من تحت قدمیک . اگر نمی ترسیدم که گروهی از امت من مطلبی را که مسیحیان در باره حضرت مسیح (علیه السلام) گفته اند، در باره تو بگویند، در حق تو سخنی می گفتم که از هر کجا عبور کنی خاک زیر پای تو را برای تبرک برگیرند در آغاز سوره عادیات که به مناسبت این پیروزی نازل شده پنج سوگند است که در پنج آیه آمده و ترجمه آن را در اینجا می آوریم : سوگند به اسبان دونده که به سوی میدان نفس زنان به پیش می روند، و بر اثر برخورد سم آنها به سنگها، برق از آنها می جهد، وصبحگاهان برق آسا بر دشمن حمله می برند و با حرکت سریع خود ذرات غبار را در فضا می پراکنند و دشمن را در حلقه محاصره قرار می دهند پس دسته جمعی به قلب دشمن حمله ور می شوند.
منبع: سایت اندیشه قم