نویسندگان:
سیدامیرحسن علم الهدی (1)، علی شریفی (2)
چکیده
ارتباطات انسانی یکی از دانشهای نوینی است که اهمیت آن به دلیل پیشرفتهای علمی و تغییرهای رخ داده در سبک زندگی بشری، روز به روز بیشتر میشود. توجه به اصول و مبانی این دانش نوین برای بهبود زندگی اجتماعی انسان و داشتن ارتباط صحیح با دیگران ضروری است. هدف، پیگیری و پیوند دادن مبانی این دانش نوین با فرهنگ و سیرهی اخلاقی امام رضا (علیهالسلام) است تا بتوان به فهمی عمیق از سیرهی علمی ایشان در همهی سطوح ارتباطات انسانی دست یافت. آنچه که از مجموع روایتهای ائمه (علیهمالسلام) و گزارشهای تاریخی به دست میآید، ارتباطات گسترده و مؤثر امام رضا (علیهالسلام) با فرهنگها و طبقات مختلف اجتماع است.
در این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی تلاش میشود در مرحلهی اول، الگویی برای عمل مسلمانان به این آموزههای دینی ارائه داد و در مرحلهی بعد، سیاستگذاریهای فرهنگی و ارتباطی را در جامعهی اسلامی پایهریزی کرد.
مقدمه
ارتباطات انسانی بخش عمدهای از زندگی هر فرد را تشکیل داده است و حیات اجتماعی انسان بدون توجه به این نوع از ارتباط امکانپذیر نیست. رانکین (3) یکی از پژوهشگران پیشگام علم ارتباطات به این نتیجه رسیده که در حدود 70 درصد از زمان بیداری افرادی که او دربارهی آنها مطالعه کرده است، در ارتباطات میگذرد (فرهنگی، 1373: 53).
میل برقراری ارتباط با دیگر انسانها به طور طبیعی در نهاد بشر قرار داده شده و انسان برای تداوم حیات اجتماعی خود نیازمند برقراری ارتباط با دیگران است. این امر فطری در مورد ائمه معصومین (علیهمالسلام) به دلیل اینکه وظیفهی خطیر هدایت الهی بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برعهدهی آنها بوده، حساسیت بیشتری پیدا کرده است. مطالعهی دقیق تاریخ زندگی ائمه (علیهمالسلام) و روایتها و آثار به جا مانده از آنها، به شناخت فرهنگی اسلامی و ارتباطات انسانی آنها منجر میشود.
امام رضا (علیهالسلام) در مدت کوتاه سه سال ولایتعهدی، شبکهی وسیع ارتباطی را براساس فرهنگ امامت و ولایت بنا نهادند. هجرت تاریخی ایشان از مدینه به مرو نقطهی عطفی در آداب و رسوم و فرهنگ سرزمین ایران به حساب میآید. فرهنگ، دارای ابعاد وسیعی است؛ اما در این بررسی، براساس تعریف ادوارد تایلور، نگاه پژوهشگران به بعد اجتماعی آن است و به ارتباطات امام رضا (علیهالسلام) با طبقات مختلف اجتماع میپردازند.
بررسی دقیق جنبههای مختلف ارتباطات انسانی در فرهنگ رضوی نیازمند پاسخ به مسائل این چنینی است: نوع نگاه به فرهنگ؟ چگونگی رابطهی فرهنگ و ارتباطات؟ چگونگی تعامل امام رضا (علیهالسلام) با طبقات مختلف اجتماع؟ گسترهی ارتباطات امام (علیهالسلام)؟ ویژگیهای نهفته در ارتباطات امام (علیهالسلام)؟ ریشه و مبنای قرآنی این ارتباطات؟ آیا سیرهی عملی امام (علیهالسلام) میتواند مؤیدی برای نظریههای غربی پیرامون ارتباطات باشد؟
فرضیهی ما این است که امام رضا (علیهالسلام) به عنوان حجت خدا بر اهل زمین، از تمامی روشهای مؤثر ارتباطی برای ابلاغ پیام الهی و هدایت بندگان بهره جستهاند.
نوآوری مقالهی حاضر، بررسی ارتباطات انسانی در فرهنگ رضوی با توجه به ویژگیهای سطوح ارتباطات انسانی در دو حوزهی کلامی و غیرکلامی است.
در ادامه، ابتدا به مفهوم فرهنگ و مفاهیم مرتبط با آن در ارتباطات پرداخته، سپس انواع ارتباطات انسانی در حوزهی برون فردی همچون ارتباط میان فردی، گروهی و جمعی تبیین و در نهایت ارتباطات کلامی و غیرکلامی امام رضا (علیهالسلام) بررسی خواهد شد.
دربارهی این موضوع تاکنون بررسی جامعی صورت نگرفته، هر چند به تازگی، مقالهای در هشتمین شمارهی فصلنامهی علمی – پژوهشی فرهنگ رضوی منتشر شده که براساس مدل ارتباطات انسانی برلو، سیرهی ارتباطی امام رضا (علیهالسلام) از مدینه تا مرو را تحلیل و بررسی کرده است.
مفهومشناسی
1. فرهنگ
واژهی فرهنگ در فارسی واژهی بسیار کهنی است که پیشینهی آن را از زبان پهلوی در دست داریم. این واژه از دو پاره تشکیل شده است، یکی پیشوند «فر» به معنای «پیشین» و بن واژهی «هنگ» به معنای کشیدن، در نتیجه معنای ریشهای واژهی «فرهنگ»، پیش کشیدن یا فراکشیدن است (آشوری، 1389: 14).
برای اولین بار مردمشناس انگلیسی، ادوارد بانت تایلور، (4) در سال 1871 م. با انتشار کتاب فرهنگ ابتدایی (5)، واژهی فرهنگ را از معنی کلاسیک آن خارج و مترادف با تمدن، اینگونه تعریف کرده است: «همه آن دسته از عقاید و افکار (آن کلی پیچیده) که دربرگیرندهی دانش، عقیده، هنر، اخلاق، قانون، عادتها و هر قابلیت یا عادتی که بشر به عنوان عضوی از جامعه برای خود کسب کرده باشد، فرهنگ نام دارد»، (جعفری، 1378: 55).
به این معنا، انسان «بیفرهنگ» و جامعهی «بیفرهنگ» در کار نیست؛ زیرا زندگی اجتماعی، یعنی با هم زیستن و به معنای در فرهنگ زیستن است (آشوری، 1389: 112).
پس در نتیجه با تعاریف و کارکردهایی که از واژهی فرهنگ ارائه شد، جستار حاضر به مقولهی فرهنگ از دریچهی اخلاق و ادب اجتماعی نگریسته است.
2. ارتباطات
کلمهی ارتباطات (6)، از لغت لاتین «Communicare» مشتق شده و از آن «انتقال مفاهیم»، «انتقال معانی»، «انتقال و تبادل پیامها» بین عموم مردم برداشته میشود (فرهنگی، 1373: 3).
تعاریف اولیهی ارتباط که در علم ارتباطات مورد بررسی قرار گرفته، به سه عنصر فرستنده، پیام و گیرنده تکیه داشت، اما با گذشت زمان و تفکر در پیچیدگیهای مفهوم ارتباطات، عناصری همچون معنی، کانال پیام، وسیلهی انتقال پیام، پارازیت و… مدنظر قرار گرفت که ارتباطات را به عنوان رشتهای علمی مطرح کرد (محسنیانراد، 1382: 57-42).
دیدگاههای متفاوتی نسبت به ارتباطات وجود دارد که هر کدام نظریههای خاصی را به دنبال داشته است. کریگ با توجه به عدم انسجام نظریههای ارتباطات، آنها را به هفت روش تقسیمبندی میکند: معانی بیان، نشانهشناسی، پدیدارشناسی، سایبرنتیک، روانشناسی اجتماعی، فرهنگشناسی اجتماعی و انتقادی (1999: 161-119).
محسنیانراد با بررسی چندین تعریف از اندیشمندان این حوزه در کتاب ارتباطشناسی، به تعریفی از ارتباط براساس معنا دست یافته است که به تجلی معنی درگیرندهی پیام اشاره دارد. او مینویسد: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پیام از فرستنده به گیرنده، مشروط به آنکه در گیرندهی پیام، مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستندهی پیام ایجاد شود» (1382: 57).
انواع ارتباطات انسانی
ارتباطات انسانی در مرحلهی اول به چهار دستهی اساسی تقسیم میشود:
1. ارتباط درونفردی
این نوع از ارتباط، در حقیقت حرف زدن با خود است و هر یک از ما به نحوی با خود یک ارتباط درونی برقرار میکنیم (بلیک، 1378: 39).
2. ارتباط میانفردی
ارتباط میانفردی بر ارتباط رودرروی دو نفر دلالت دارد (گیل و ادمز، 1384: 26).
3. ارتباط گروهی
ارتباط گروهی به ارتباط میان افراد یک گروه یا ارتباط میان گروههای مختلف اطلاق میشود (همان: 40) مانند سخنرانی در مجالس عمومی یا جلسههای اداری.
4. ارتباطات جمعی
ارتباط جمعی اساساً یک طرفه است و شیوهی مؤثری برای دریافت بازخوردها وجود ندارد (همان: 28)
سطوح ارتباطات انسانی
ارتباطات انسانی در مرحلهی بعد برای ارتباطات برونفردی که شامل سه دستهی آخر میشود، به دو دستهی ذیل قابل تقسیم است:
1. ارتباطات کلامی
ارتباطات کلامی روابطی است که میان انسانها براساس گفتار و کلام شکل میگیرد. بنابراین مهارتهای چهارگانهی گفتن، شنیدن، خواندن و نوشتن برآمده از ارتباطات کلامی است. در این نوع ارتباط، خود کلام مورد توجه است و لحن کلام، تندی و نازکی صدا در ارتباطات غیرکلامی مورد توجه قرار میگیرد. سخن و کلام برای فرستندهی پیام در گفتار و نوشتار و برای گیرندهی پیام در شنیدن و خواندن منعکس میشود. محققان، عموماً معتقدند که انسانها در ابتدا برای برقراری ارتباط به طرز حرکت اندام بدن اتکا میکردند و بعد رمزی را قرارداد کردند که به وسیلهی آن میتوانستند ارتباط گفتاری نیز برقرار کنند (برکو و همکاران، 1386: 101).
2. ارتباطات غیرکلامی
از آنجایی که ارتباطات انسانی فراتر از کلام است، بسیاری از اندیشهها و احساسهای بشری از طریق ارتباطات غیرکلامی منتقل میشود. ارتباط غیرکلامی، ارتباط از طریق کلیهی محرکهای بیرونی غیر از کلمههای نوشتاری و گفتاری است.
انسانشناس آمریکایی، بیردویسل، (7) برآورد کرده است که تنها 35 درصد از معنی در یک وضعیت خاص با کلام، به دیگری منتقل میشود و 65 درصد باقی ماندهی آن در زمرهی غیرکلامی است (فرهنگی، 1373: 72).
هر فرهنگی، زبان بدنی (8) خاص خود را دارد. کانالهای ارتباط غیرکلامی عبارتاند از: زبان بدن (حرکت گفتاری)، صداهای آوایی (شبه اصوات)، فضا (مجاورت)، زمان، شامه، زیباییشناسی، مشخصات فیزیکی و مصنوعات (برکو و همکاران، 1386: 152).
به همین دلیل، وقتی ارتباط غیرکلامی را در فرهنگ رضوی در نظر بگیریم با موضوعها و مسائل متعددی روبرو میشویم که نشان دهندهی پیچیدگی و گستردگی این نوع از ارتباط است.
رابطهی فرهنگ و ارتباط
اگر میخواهیم با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کنیم، باید به رابطهی بین فرهنگ و ارتباط توجه کافی داشته باشیم. فرهنگ، پدیدهای ارتباطی است، زیرا فرهنگ از طریق فرآیند ارتباط، به صورت کتبی یا شفاهی یا کلامی و غیرکلامی مبادله میشود (فرهنگی، 1373: 4).
ارتباطات درون فرهنگی و میان فرهنگی
وقتی با فردی که علقهی فرهنگی داریم مراوده میکنیم، در حقیقت در حال برقراری «ارتباط درون فرهنگی» هستیم. اما وقتی با فردی که هیچ علقهی فرهنگی نداریم (یا دارای پیوندهای ضعیف فرهنگی هستیم) ارتباط برقرار میکنیم، این ارتباط «ارتباط میان فرهنگی» نامیده میشود. وقتی افراد با فرهنگهای مختلف در یک مکان زندگی میکنند، مشکلات خاص چند فرهنگی میان آنها بروز میکند (همان: 4).
موقعیت فرهنگی امام (علیهالسلام) و مخاطبان
به خاطر جغرافیای سیاسی (9) حراسان در عهد ولایتعهدی امام رضا (علیهالسلام)، فرهنگهای گوناگونی در منطقهی مرو حاکم بوده است. امام رضا (علیهالسلام) با اخلاق اسلامی خود مرزهای فرهنگی را درنوردیدند. از این رو مشاهده میکنیم، به خاطر تعامل سازندهی امام (علیهالسلام) با فرهنگهای مختلف و بعضاً مغایر با فرهنگ رضوی مشکلات خاص چندفرهنگی میان آنها بروز نکرده است.
مهارتهای ارتباطی امام رضا (علیهالسلام)
شرط اساسی داشتن یک ارتباط برون فردی مؤثر، برخورداری و بهرهبرداری از مهارتهای گوناگون ارتباطی است. در ادامه، انواع مهارتهای ارتباطی امام رضا (علیهالسلام) در سطوح کلامی و غیرکلامی با اقشار و طبقات مختلف اجتماع بیان خواهد شد.
1. همزبانی با مردم
اولین مهارت برای برقراری ارتباط مؤثر با مردم، دانستن زبان آنهاست. امام رضا (علیهالسلام) تأکید زیادی بر این مطلب داشتند و حتی در توصیهای غیرمستقیم به مأمون عباسی میفرمایند: «کَلِّم النّاسَ بِمَا یَعْرِفُونَ» (حر عاملی، 1425 ق، ج 1: 83). یعنی به وسیلهی آنچه مردم میشناسند، با آنها سخن بگو. به فرمودهی امام رضا (علیهالسلام) از ویژگیهای ضروری حجت خدا روی زمین اعم از انبیا و اوصیا، دانستن زبان عموم مردم است (صدوق، 1378 ق، ج 2: 228).
امام رضا (علیهالسلام) با مردم، به زبان آنها سخن میگفتند و فصیحترین و داناترین فرد به هر زبان و لعنتی بودند (مرعشی تستری، 1409 ق، ج 28: 590).
دانستن زبان مخاطب برای امام رضا (علیهالسلام)، نسبت به دیگر ائمه معصومین (علیهمالسلام) از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا گسترهی ارتباطی ایشان بسیار وسیعتر از دیگر ائمه (علیهمالسلام) بوده است. امام (علیهالسلام) در زمان ولایتعهدی، با فرهنگها و لهجههای مختلفی روبرو بودند و به جای استفاده از مترجم، خود با زبان مخاطبان تکلم میکردند، این ارتباط مستقیم، از مهارتهای مؤثر ارتباط میان فردی است.
حتی حجت خدا، در خارج از حیطهی ارتباطات انسانی، با موجودات دیگر نیز ارتباط برقرار میکند؛ خداوند متعال در قرآن از قول حضرت سلیمان (علیهالسلام) میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْر؛ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است» (نمل/ 16). داستان ارتباط برقرار کردن و تکلم امام رضا (علیهالسلام) با شیر (صدوق، 1378 ق، ج 1: 96)، آهو (همان، ج 2: 285) و گنجشک (صفار، 1404 ق: 345) هم مؤیدی بر همین مطلب است. دانستن زبان مردم، شرط اساسی همدلی با آنهاست.
2. همدلی با مردم
همدلی، دومین مهارتی است که از طریق آن میتوان به شناخت بیشتری از دیگری دست یافت و از این طریق به تفاهم بیشتری با دیگری رسید (فرهنگی، 1373: 54).
در سیرهی اخلاقی امام رضا (علیهالسلام) نمونههای فراوانی از همدلی (10) و همدردی (11) با مردم سراغ داریم. طبرسی، از محمد بن ابوعباد نقل کرده است: «امام رضا (علیهالسلام) در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس بودند. جامهی خشن میپوشیدند و چون در میان مردم میآمدند آن را زینت میدادند» (امین عاملی، 1376، ج 5: 145).
در توضیح مطلب فوق میتوان گفت: تلاش امام رضا (علیهالسلام) همراهی با مشکلات مردم و همگامی با آداب اجتماع بوده و در ضمن مبارزه با نفس، توجه کافی به شرایط اجتماعی داشتهاند. با دقت در این گزارش تاریخی، مشخص میشود که امام (علیهالسلام) برای همدلی با عامهی مردم که فقیر بودند، خود را به شرایط سخت عادت میدادند، از طرفی به خاطر موقعیت حساسشان در جامعهی اسلامی، به آراستگی ظاهر خود نیز توجه کافی داشتهاند. نمونهای دیگر از همدلی ایشان با مردم، شرکت در غم و شادی آنهاست.
موسی بن سیار میگوید:
همراه امام رضا (علیهالسلام) در یکی از کوچههای طوس میرفتیم که صدای گریه و زاری شنیدم. پس به دنبال صدا رفتم و متوجه جنازهای شدم. در این هنگام، مولایم امام رضا (علیهالسلام) را دیدم که از اسب پیاده شدند، به سوی جنازه رفتند و با حالتی سرشار از مهربانی و عطوفت، با آن انس گرفتند. سپس رو به من کرده و فرمودند: ای موسی بن سیار، هر کس جنازهی یکی از دوستان ما را تشییع کند، از گناهان خود بیرون میرود همانند روزی که از مادر به دنیا آمده است. بعد از آنکه جنازهی آن مرد را بر کنارهی قبر گذاشتند، مولایم به کنار قبر رفتند، دست مبارک را بر سینهی آن مرد نهاده و فرمودند: ای فلانی، مژده باد بر تو بهشت، بعد از این بر تو باکی نیست. از حضرت پرسیدم: فدایت شوم، آیا این مرد را میشناسید؟ شما که هیچگاه به این محل نیامدهاید؟ امام (علیهالسلام) فرمودند: ای موسی بن سیار، مگر نمیدانی که هر صبح و شام کارهای شیعیان ما بر ما عرضه میشود، هر کوتاهی که در اعمالشان باشد، از خداوند برای صاحبش طلب گذشت میکنیم و آنچه که از اعمال نیکو و بلند مرتبه باشد، از خداوند برای صاحبش طلب شکر (12) مینماییم (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379 ق، ج 4: 341، رک: مجلسی، 1363، ج 49: 99-98).
عیادت از مریضان و دلداری دادن به آنها از ویژگیهای اخلاقی امام رضا (علیهالسلام) است (مجلسی، 1380: 63؛ رک: قمی، 1379، ج 3: 1636).
ایشان با این شیوه، اهمیت خود را نسبت به آنها نشان داده و ارتباط میان فردی مؤثری را برقرار کردهاند. روش برخورد امام (علیهالسلام) با مردم و مأمون با مردم، این نکته را به خوبی نشان میدهد که فرهنگ رضوی برخلاف فرهنگ عباسی، فرهنگ همدلی و همزبانی است.
معروف کرخی که از غلامان امام (علیهالسلام) بود، روحیهی همدلی ایشان را چنین شرح میدهد:
امام رضا (علیهالسلام) وارد حمام شدند، مردی که حضرت را نمیشناخت، به ایشان گفت بدن مرا مالش ده، امام (علیهالسلام) شروع به مالش بدن او نمودند. هنگامی که مردم آن مرد را متوجه خطایش کرده و حضرت را به او معرفی کردند، با پریشانی شروع به عذرخواهی کرد، اما امام (علیهالسلام) همچنان به مالش بدن او ادامه و او را دلداری میدادند (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1379 ق، ج 4: 362).
نکتهی برجستهی این گزارش تاریخی، دلداری دادن امام (علیهالسلام) به آن شخص است. درک و پذیرش خطای اشخاص، نشانهی همدلی و حساسیت و بیتفاوت نبودن نسبت به آنهاست. «همدلی محتاج حساسیت (13) نسبت به دیگران و توانایی ارائهی این حساسیت و نشان دادن آن به دیگران است» (فرهنگی، 1373: 56).
نه تنها شرکت در غم و اندوه دیگران، بلکه شرکت در شادی آنها هم از نشانههای همدلی امام (علیهالسلام) با مردم شمرده میشود. توجه و اهتمام ایشان به شاد کردن شعیان به قدری است که به حسن بن علی وشا از شاگردان خود فرمودند: «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَه؛ هر کس اندوه مؤمنی را بزداید، خداوند در روز قیامت، غم را از دلش میزداید» (کلینی، 1407 ق، ج 2: 200). تبسم کردن به شیعیان و صله دادن به شاعران، از روشهای همدلی امام (علیهالسلام) با مردم به حساب میآیند (طوسی، 1419 ق:، 200؛ اربلی، 1421 ق، ج 2: 788؛ صدوق، 1378 ق، ج 2: 142).
3. توجه به حق و حقوق مردم
مشکل اساسی برخی از جوامع انسانی، نادیده گرفتن حق و حقوق مردم است که منجر به قطع ارتباط مسئولان با مردم میشود. جهان غرب که امروز مدعی حقوق بشر (14) است، در سالهای دور (قرون وسطی) مهد تبعیض میان افراد بشر بوده است؛ در حالی که در همان زمان، آیات قرآن و سیرهی عملی ائمه (علیهمالسلام)، بر حفظ کرامت و جایگاه انسانی، به دور از هرگونه تبعیض تأکید میکرد؛ چنانچه در قرآن آمده است: «یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست» (حجرات/ 13).
نمونههای متعددی از برخورد کریمانهی امام رضا (علیهالسلام) با مردم سراغ داریم که حضرت براساس همین آیه از قرآن بسیاری از تبعیضهای اجتماعی را از میان برداشتهاند. از این رو در سیرهی عملی امام (علیهالسلام) مشاهده میکنیم که هیچگاه به غلامان و بردگان خود دشنام ندادند، بلکه هنگامی که سفرهی طعام انداخته میشد، همهی غلامان و خادمان، حتی دربان و میرآخور را به سفرهی غذا مینشاندند (صدوق، 1378 ق، ج 2: 184).
به عقیدهی امام رضا (علیهالسلام) بدترین مردم کسی است که غلامشان را شلاق بزند (ابن شعبه حرانی، 1363: 448).
در اصول کافی، از عبدالله بن صلت از مردی بلخی چنین نقل شده است:
من در سفر امام رضا (علیهالسلام) به خراسان، در خدمت ایشان بودم. حضرت دستور فرمودند سفرهی غذا را پهن کنند. در این هنگام تمام غلامان آن حضرت از سیاهان و غیر آنها کنار سفرهی ایشان گرد آمدند. من به امام (علیهالسلام) عرض کردم: فدایت شوم. کاش برای اینها سفرهی جداگانهای انداخته میشد. امام (علیهالسلام) فرمودند: پروردگار ما، یکی است و پدر و مادر ما هم یک و پاداش همه براساس کردار است (کلینی، 1407 ق، ج 7: 230).
امام رضا (علیهالسلام)، برخلاف مأمون که حق و حقوق مردم را پایمال میکرد، به حقوق آنها احترام میگذاشتند و از این طریق ارتباط قلبی و عاطفی با آنها برقرار میکردند. در مجلسی که مأمون برای بیعت گرفتن از مردم برای ولایتعهدی آن حضرت تشکیل داده بود، طبقات مختلف مردم حضور داشتند. امام (علیهالسلام) از این فرصت برای یادآوری حقوق متقابل مردم و ائمه (علیهمالسلام) استفاده کرده و بعد از حمد و ثنای الهی فرمودند: «همانا از برای ما بر شما به واسطهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حقی است و از شما نیز به واسطهی آن حضرت بر ما حقی است. چنانچه شما حق ما را دادید، مراعات حق شما نیز بر ما واجب است» (امین عاملی، 1376، ج 5: 164).
اهمیت این سخن امام (علیهالسلام) هنگامی مشخص میشود که بدانیم در آن مجلس از آن حضرت به جز این سخن، سخن دیگری نقل نشده است. امام (علیهالسلام) از طرفی حقوق از دست رفته ائمه (علیهمالسلام) را به مأمون و مردم گوشزد کرده و از طرفی برای حق و حقوق مخاطبان خود ارزش قائل میشوند. بدین وسیله، امام (علیهالسلام) ارتباط مؤثر کلامی و گروهی با اقشار مختلف مردم برقرار کردهاند.
4. نفوذ بر مخاطب به وسیلهی علم و دانش
یکی از مهمترین وظایف ارتباطات انسانی، تأثیرگذاری است. به کمک ارتباط میخواهیم نگرشها، باورها، ارزشها یا رفتار دیگران را تغییر دهیم. در بسیاری از وضعیتهای ارتباطی، آنچه برای ما بسیار اهمیت دارد، اثرگذاری بر مخاطب و نفوذ در نگرشهای اوست (فرهنگی، 1373: 11-10).
با مطالعهی دقیق تاریخ زندگی امام رضا (علیهالسلام) به خوبی مشخص میشود که امام (علیهالسلام) نقش تأثیرگذاری بر فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان داشتهاند. امام (علیهالسلام) با علم و دانش خود، فرهنگ رضوی را گسترش داده و ارتباطات مؤثری با دیگران برقرار ساختهاند. امام صادق (علیهالسلام) به مفضل بن عمر از شاگردان خود فرمودند: «الْعَالُمِ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس؛ کسی که به زمان خود آگاهی و بصیرت دارد؛ هیچگاه شبهات بر او هجوم نمیآورند» (کلینی، 1407 ق، ج 1: 27).
امام صادق (علیهالسلام) در حدیث دیگری، لقب عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به امام رضا (علیهالسلام) میدهند (طبرسی، 1390 ق: 328).
وقتی این دو روایت را کنار هم قرار دهیم، ژرفای علم و آگاهی امام رضا (علیهالسلام) بر ما مشخص میشود.
شهید مرتضی مطهری میگوید:
در میان ائمه (علیهمالسلام)، به اندازهای که شخصیت علمی حضرت رضا و حضرت امیر (علیه السلام) ثابت شده است – و حضرت صادق (علیهالسلام) هم در یک جهت دیگری – شخصیت علمی هیچ امام دیگری ثابت نشده است. حضرت در پست ولایتعهدی به طور غیررسمی شخصیت علمی خود را ثابت کردند. هوشیاری امام (علیهالسلام) سبب کاری به نفع آنها صورت نگیرد، بلکه به نفع خود حضرت صورت گرفت (1387، ج 18: 142).
امام رضا (علیهالسلام) با علم و دانش گستردهی خود، بر بسیاری از مردم حتی مخالفان خویش تأثیر داشتهاند. مأمون از همین نفوذ امام (علیهالسلام) بر مردم بیم داشت و تمام تلاش خود را برای محدود کردن ارتباط ایشان با مردم و نظارت بر کارهایشان انجام داد (صدوق، 1378 ق، ج 2: 153).
ارتباط امام (علیهالسلام) با عالم غیب از طرفی، سبب پیشگیری از توطئهها و از طرفی موجب جلب اطمینان مردم به آن حضرت شده است. البته این علم غیب برای امام (علیهالسلام) ذاتی و بالاستقلال نیست، بلکه همانطور که امام رضا (علیهالسلام) با استدلال به قرآن فرمودند: «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ؛ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از کسانی است که علم غیب را میداند و ما هم ورثهی آن رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستیم و اخبار آینده را تا روز قیامت میدانیم» (عطاردی، 1406 ق، ج 2: 97).
این علم، لطف الهی به بندگان خاص خود است. روایتهای فراوانی به ارتباط امام هشتم (علیهالسلام) با عالم غیب اشاره دارد. در اینجا به ذکر دو نمونه اکتفا میکنیم:
مرحوم کلینی در اصول کافی از یاسر، خادم امام رضا (علیهالسلام) اینگونه نقل میکند:
هنگامی که مأمون از خراسان به قصد بغداد خارج شد و فضل ذوالریاستین و ما، همراه امام رضا (علیهالسلام) خارج شدیم؛
نامهای به فضل بن سهل ذوالریاستین از برادرش حسن بن سهل رسید در حالی که ما در یکی از منزلهای میان راه بودیم، حسن به برادر خود نوشته بود: من در تحویل سال از نظر حساب نجومی نگاه کردم و از آنجا دریافتم که تو در فلان ماه روز چهارشنبه گرمی آهن و آتش را خواهی چشید و نظر من این است که در آن روز به همراه مأمون و امام (علیهالسلام) به حمام بروی، حجامت کنی و خون آن را به دست خود بریزی تا نحوست آن از تو برود. ذوالریاستین آن را به مأمون نوشت و از او خواست که از امام (علیهالسلام) این را درخواست کند؛ پس مأمون به امام (علیهالسلام) نوشت و از حضرت این درخواست را کرد. امام (علیهالسلام) در پاسخ نوشتند من فردا به حمام نمیروم و برای تو و فضل هم صلاح نمیدانم که فردا به حمام روید. مأمون دوباره به امام (علیهالسلام) نامه نوشت و ایشان دوباره در جواب نوشتند: من فردا به حمام نمیروم زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را امشب در خواب دیدم که به من فرمودند: ای علی، فردا به حمام مرو، من برای تو و سهل هم صلاح نمیدانم که فردا به حمام بروید، مأمون در پاسخ حضرت نوشت: ای آقای من، راست فرمودی و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم راست گفته است، من فردا به حمام نمیروم و فضل به حال خود داناتر است (1407 ق، ج 1: 490).
نکتهی حائز اهمیت در این روایت، نفوذ و تأثیر امام (علیهالسلام) بر مأمون و فضل بن سهل است. با اینکه شواهد تاریخی زیادی مبنی بر خصومت این دو با امام (علیهالسلام) وجود دارد، ولی وسعت علم و آگاهی امام (علیهالسلام) سبب شده که آنها هم در کارهای دشوار خود با حضرت مشورت کنند. بعد از شهادت امام کاظم (علیهالسلام)، مجلسی در بصره توسط امام رضا (علیهالسلام) برای اقامهی براهین امامت تشکیل شد. امام (علیهالسلام) در جواب عمرو بن هذاب ناصبی که سعی در تخریب وجههی علمی امام (علیهالسلام) داشته فرمودند:
ای پسر هذاب، اگر به تو خبر بدهم در چند روز آینده مرتکب قتل یکی از خویشانت میشوی، حرفم را تأیید میکنی؟ ابن هذاب گفت: خیر، زیرا به جز خداوند کسی علم غیب ندارد. امام (علیهالسلام) فرمودند: مگر خداوند نفرموده است: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَداً * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ» (جن / 27-26). پس بدان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد رضای خداست و علم غیب را میداند، ما هم ورثهی آن رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستیم و اخبار آینده را تا روز قیامت میدانیم. آنچه به تو خبر دادم تا پنج روز دیگر واقع میشود. اگر آنچه گفتم راست نبود پس همانا من دروغگو هستم، ولی اگر راست بود تو بر خدا و پیامبرش نسبت دروغ دادهای. علامت دیگر آنکه به زودی به کوری مبتلا میشوی و هیچ چیز نمیبینی، نه کوهی، نه دشتی و این خبر تا چند روز دیگر محقق میشود. همچنین قسم دروغی خواهی خورد و به مرض برص مبتلا میشوی. محمد بن فضل و عدهای دیگر گفتند: به خدا قسم هر چه حضرت رضا (علیهالسلام) فرموده بود به او رسید و مبتلا به قتل، کوری و برص شد. به او گفتند: حضرت رضا (علیهالسلام) راست گفتند یا دروغ؟ پاسخ داد: به خدا سوگند همان وقت که حضرت خبر دادند، میدانستم که واقعیت خواهد داشت ولی من با حضرت مقاومت و لجبازی میکردم (جزایری، 1427 ق، ج 2: 348).
از این روایت برداشت میشود که حتی دشمنان امام (علیهالسلام)، به وسعت علم و دانش ایشان واقف بوده و در اعماق قلب خود برای حضرت ارزش قائل بودند. امام (علیهالسلام) نهایت استفاده را از علم و دانش خود برای جذب قلوب مردم و برقراری ارتباط سازنده با آنها کرده است.
5. توجه به نقش بازخورد در نفوذ بر دیگران
در روابط میان فردی، بازخورد میتواند به صورتی ظریف بر نتایج رابطهی بین دو طرف ارتباط تأثیر گذارد. مثلاً بیتوجهی مخاطب به گفتههای فرستندهی پیام پس از مدت کوتاهی او را به سمت خاموشی سوق میدهد (فرهنگی، 1373: 17). تأیید کردن و تأیید گرفتن، تأثیر بسزایی در پویایی ارتباطات انسانی امام رضا (علیهالسلام) داشته است. امام (علیهالسلام) در مناظره با پیروان ادیان و مذاهب مختلف، نهایت استفاده را از مبانی کلامی و اعتقادی آنها کرده است. امام (علیهالسلام) به وسیلهی سؤال از مخاطب خود و اقرار گرفتن از او، حداکثر استفاده را از این مهارت ارتباطی بردهاند. در مناظرهی امام (علیهالسلام) با جاثلیق انصاری، هفت پرسش اساسی مطرح شد و در نهایت به وسیلهی تورات و انجیل از او اقرار گرفتند (راوندی، 1409 ق، ج 1: 346-344).
البته ذکر این نکته ضروری است که بر مبنای آموزههای غربی در ابعاد گوناگون ارتباطات انسانی، تأیید گرفتن از مخاطب صرفاً جهت ارضای نیازهای درونی و اجتماعی ارتباطگر است (فرهنگی، 1373: 43-40)؛ در حالی که در سیرهی ارتباطی امام (علیهالسلام)، تأیید گرفتن از مخاطب، بیشتر برای اقناع کردن او و اتمام حجت با دیگران به منظور هدایت مردم انجام گرفته است.
6. توجه به نقش بافت و زمینه در برقراری ارتباط
توجه به دو عنصر زمان و مکان برای برقراری ارتباط مؤثر، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به دلیل اینکه جوامع انسانی، شرایط اجتماعی و جغرافیای فرهنگی ویژهای دارند و هیچ ارتباطگری بدون توجه به این شرایط، نمیتواند ارتباط صحیح با افراد آن جامعه برقرار کند، امام رضا (علیهالسلام) با آگاهی از شرایط اجتماعی مردم در عهد عباسیان، ارتباط نزدیکی با آنها برقرار ساختند. در دوران حکومت عباسی، مردم و به خصوص شیعیان، دچار فقر شدید اقتصادی و اعتقادی بودند. تلاش امام (علیهالسلام) برطرف کردن فقر اقتصادی، به وسیلهی برکت دادن به کشاورزی و برطرف ساختن فقر اعتقادی، به وسیلهی شرکت در مناظره با منحرفان و تربیت شاگردان برجسته بود (عرفانمنش، 1376: 140-139).
در زمان هجرت تاریخی امام (علیهالسلام) از مدینه به مرو، حکومت عباسیان قلمروی وسیعی از خاورمیانه را دربرگرفته است. گوستاو لوبون فرانسوی در این باره مینویسد:
حقیقت این است که سلطنت سیاسی اعراب در زمان هارون و پسرش مأمون به اوج قدرت رسید، زیرا حد شرقی سلطنت آنها در آسیا، مرز چین بود و در آفریقا، اعراب، قبایل وحشی را تا مرزهای حبشه و رومیان را تا تنگهی بسفور به عقب راندند و همچنان تا کرانههای اقیانوس اطلس پیش رفتند (1358: 211).
امام (علیهالسلام) در مدت کوتاه ولایتعهدی، حداکثر استفاده را از این موقعیت جغرافیایی با سفرهای متعدد به شهرهای مختلف کردهاند. حتی امام (علیهالسلام)، پیش از سفر، کسانی را به مقصد میفرستادند تا مردم را آگاه کنند و مقدمات سفر را آماده سازند (حکیم، 1384، ج 10: 228).
این تدبیر موجب میشد که افراد بیشتری از وجود ذیجود امام (علیهالسلام) بهرهمند شده و ارتباطات گستردهتری شکل بگیرد.
7. مبارزه با شرک، انحراف و خرافه
آگاهی از شرایط زمانه برای برقراری ارتباط مؤثر ضروری است. دوران ولایتعهدی امام رضا (علیهالسلام)، مصادف با هجوم فرهنگهای بیگانه به جامعهی اسلامی بوده است. در پایان قرن دوم و اوایل قرن سوم هـ. از یکسو نهضت ترجمهی آثار بیگانگان و از سوی دیگر گسترش جریانهای انحرافی مانند واقفیه، معتزله و مرجئه باعث ناهموار شدن مسیر ارتباطی میان امام (علیهالسلام) و مردم شد.
به خاطر وجود ملحدان و منحرفان در آن زمان، بحثهای کلامی بسیار وسیعی دربارهی مسائلی چون توحید و امامت، به شدت مطرح شد. در این شرایط، دغدغهی اساسی امام (علیهالسلام)، توحیدی کردن جامعهی زمان خود و برداشتن اختلافهای مذهبی بود. امام هشتم (علیهالسلام) وحدت کلمه را در بین اقشار مختلف مردم و مذاهب اسلامی به وجود آورده و راه ارتباط مردم را هموار کردند. حدیث سلسله الذهب که ناظر به اساسیترین شعار توحیدی مسلمانان (لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهَ) است، مؤید همین معناست. امام رضا (علیهالسلام) هنگام ورود به نیشابور در جمع زیادی از مردم، این حدیث قدسی را فرمودند: «کَلِمَهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهَ حِصنِی فَمَن قَالَهَا دَخَلَ حِصنِی وَ مَن دَخَلَ حِصنِی أَمِنَ مِن عَذَابِی: کلمهی توحیدی «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللهَ» دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است» (صدوق، 1378 ق، ج 2: 134).
از آنجا که شهر نیشابور شاهراه ارتباطی ایران و کشورهای شرق آسیا به حساب میآمد؛ امام (علیهالسلام) با هوشیاری، ارتباط توحیدی دقیق بین مذاهب و مکاتب گوناگون برقرار کردند. از طرفی، هنگامی که کجاوهی ایشان به راه افتاد، اشاره کردند که کجاوه را نگه دارند و فرمودند: «بِشَرطِهَا وَ أَنَا مِن شُروطِهَا» (همان، ج 2: 134). حضرت با این فرمایش در جمع مردم نیشابور که اکثراً سنی مذهب بودند، با منطقی استوار، بین توحید و ولایت ارتباط برقرار کردند. یکی دیگر از مشکلات جامعهی اسلامی در آن زمان، شیوع خرافه و بدعتها بود. برخی، از احساسها و عواطف مردم نسبت به خاندان رسالت و امامت سوء استفاده کرده و به بهانههای مختلف سعی در فریب مردم داشتند. امام (علیهالسلام) با علم و آگاهی خود، به محض مشاهدهی خرافه با آنها مبارزه کردند. در ادامه به دو نمونه از مبارزهی ایشان با این دسته از خرافهها اشاره میشود:
ابوالفضل بن ابینصر حافظ میگوید: در کتاب عیسی بن مریم عمانی خواندم که روزی از روزها امام رضا (علیهالسلام) بر مأمون وارد شدند و «زینب کذّابه» را در حالی که ادعا میکرد دختر علی بن ابیطالب (علیهالسلام) بوده و برای بقایش تا روز قیامت دعا کرده، نزد او یافتند. مأمون به امام (علیهالسلام) گفت: به خواهرت سلام کن. حضرت فرمودند: به خدا سوگند، او خواهر من نیست و علی بن ابیطالب (علیهالسلام) پدر او نیست. زینب هم گفت: به خدا سوگند، او برادر من نیست و علی بن ابیطالب (علیهالسلام) پدر او نیست. مأمون گفت: دلیل این سخن شما چیست؟ حضرت فرمودند: ما اهل بیت گوشتمان بر درندگان حرام است، او را پیش درندگان بینداز، اگر راست بگوید، درندگان از خوردن گوشتش خودداری میکنند. زینب گفت: با این شیخ (امام رضا (علیهالسلام)) آغاز کن. مأمون گفت: سخن منصفانهای گفتی. حضرت فرمودند: باشد. در این هنگام در جایگاه حیوانات وحشی گشوده شد، سپس امام (علیهالسلام) به سوی آنها پایین رفتند. هنگامی که چشم آنان به حضرت افتاد، همه دم تکان دادند و در برابر ایشان سر تعظیم فرود آوردند. حضرت میان آنها دو رکعت نماز خواندند و از آنجا خارج شدند. آنگاه مأمون به زینب دستور داد که پایین برود؛ اما امتناع ورزید. از این رو، او را گرفتند و پیش آنها افکندند، درندگان هم او را خوردند. پس از آن مأمون بر این جایگاه حضرت حسادت ورزید. پس از مدتی امام (علیهالسلام) بر مأمون وارد شدند، او را اندوهگین یافتند، پس به او فرمودند: تو را غمگین میبینم؟ مأمون گفت: آری، صحرانشینی به درب دارالاماره آمده، هفت تار مو به من داده و معتقد است اینها از محاسن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است و درخواست جایزه کرده است. اگر راست بگوید و من به او جایزه ندهم، شرافت خود را زیر پا گذاشتهام؛ اگر هم دروغ بگوید و به او جایزه بدهم، مرا به استهزا گرفته است. نمیدانم چه کنم؟ امام (علیهالسلام) فرمودند: موها را به من بده. وقتی آنها را دیدند، بوییدند و فرمودند: این چهار تار مو از محاسن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، اما بقیه نیست. مأمون گفت: از کجا چنین میگویی؟ حضرت فرمودند: آتش بیاورید. موها را در آتش افکندند. آن سه تار موی بدلی سوخت و آن چهار تار موی اصلی سالم ماند و آتش بر آنها تأثیری نداشت. مأمون گفت: آن صحرانشین را بیاورید. وقتی در برابر او ایستاد، دستور داد گردنش را بزنند. صحرانشین گفت: به چه جرمی؟ مأمون گفت: دربارهی موها راستش را بگو. گفت: چهار تار مو از محاسن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و سه تار آن از محاسن خودم است (بحرانی، 1413 ق، ج 22: 126).
امام (علیهالسلام) در این دو حادثه به مجرد مشاهدهی بدعت و خرافه، با آن مبارزه کردند، زیرا اگر به موقع جلوی خرافه گرفته نشود، آسیبهای جبرانناپذیری به اعتقاد مردم وارد میشود. امام (علیهالسلام) بدین شیوه، راه فریب و سوء استفاده از مردم را بسته و در مقابل، راه ارتباط مؤثر مردم با خود را هموار نمودند.
8. مقابله با تفکر ماکیاولیستی
یکی از عواملی که بر رفتار ارتباطی افراد اثر شگرف میگذارد، شخصیت ماکیاول گونهی آنهاست (فرهنگی، 1373: 24).
نیکلا ماکیاولی (15) که نظریهاش را پیرامون روش و هدف در سیاست قرار داده، در کتاب خود شهریار (16)، هدف عمل سیاسی را دستیابی به قدرت میداند. بنابراین، آن را به هیچ حکم اخلاقی محدود نمیکند و در نتیجه به کار بردن هر وسیلهای را در سیاست برای پیشبرد اهداف مجاز میشمارد و بدینگونه سیاست را به کلی از اخلاق جدا میداند. به اعتقاد ماکیاولی، زمامدار اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد نباید از شرارت و اعمال خشونتآمیز بترسد، زیرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نیست (1380: 105-101).
سیرهی عملی امام رضا (علیهالسلام) به عنوان شخصیت سیاسی، برخلاف تفکر ماکیاولیستی، براساس موازین اخلاقی است. به نظر امام (علیهالسلام) شیوهی برخورد حاکمان با مردم باید براساس کرامت باشد نه اهانت و هدف، وسیله را توجیه نمیکند. شیوهی حکومت مأمون درست برخلاف امام (علیهالسلام)، همسو با تفکر ماکیاولی بود. مأمون با زر و زور و تزویر سعی بر حکمرانی بر مردم داشت؛ در حالی که امام (علیهالسلام) با نیروی محبت بر قلبهای مردم، حکومت میکردند. از این رو مشاهده میکنیم که روز به روز فاصلهی بین مردم و مأمون زیاد میشود در حالی که امام (علیهالسلام) به سبب تواضع و اخلاق حسنه با مردم ارتباطات بسیار خوبی دارند. حُسن خلق و مدارا با دیگران، یکی از مهارتهای برجستهی ارتباطی امام (علیهالسلام) است. البته این به معنای انفعال و دست برداشتن از مواضع خود نیست؛ بلکه امام (علیهالسلام) با رعایت اصل مدارای اجتماعی و تحمل دیگران، مخالفان خود را اقناع کردند. روش امام رضا (علیهالسلام) در برخورد با دیگران براساس سیرهی اجدادشان بود، چنان که امام صادق (علیهالسلام) در تفاوت حکومت بنیامیه با امامت خویش میفرمایند: «حکومت بنیامیه با شمشیر، بر ظلم و جور بنا نهاده شده، در حالی که امامت ما بر مبنای مدارا، انس، بردباری، ورع، پرهیزکاری، حُسن معاشرت و کوشش است. پس مردم را بر دینتان و روشی که بر آن هستید؛ ترغیب کنید» (حر عاملی، 1409 ق، ج 16: 165).
9. اجتناب از تقیُّد
یکی از آسیبهایی که جامعهی اسلامی ممکن است با آن روبرو شود جداسازی خواص از عوام است. مسئولان و امرا باید بدون تکلف با مردم ارتباط داشته باشند و فاصله نگیرند. امام رضا (علیهالسلام) با اینکه از منصب و جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند و در مرکز قدرت زندگی میکردند، محافظ شخصی نداشتند، مردم به راحتی میتوانستند به خانهی ایشان رفت و آمد کنند، در کنارشان بنشینند و همسخن شوند (قائمی، 1385: 39).
امام (علیهالسلام) در میهمانیها از صدر مجلس که اشراف نشسته بودند، اجتناب میکردند و در بین مردم مینشستند (حاکم نیشابوری، 1339: 34).
ایشان نهایت تواضع را نسبت به مردم داشتند و خود را تافتهی جدا بافته از دیگران نمیدیدند. همین مطلب باعث میشد حضرت در عمق قلب مردم جای گرفته و ارتباطشان تسهیل شود.
10. خودگشودگی
خودگشودگی موجب بهتر شدن روابط ما با دیگران میشود. در یک فرآیند ارتباطی، خودگشودگی موجب بالندگی شخصیتی فرد شده و او را در برابر دیگران از نظر ارتباطی تواناتر از پیش میکند (فرهنگی، 1373: 49).
خوشرویی به عنوان عامل موفقیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن، در جذب افراد معرفی شده است (آل عمران / 159).
امام رضا (علیهالسلام) فردی خوشرو و خوش برخورد بودند، به همین خاطر به سادگی با هر مسلمانی ارتباط برقرار کرده و با آنها انس میگرفتند. همچنین آن بزرگوار در ارتباط با مردم، نگاهی همراه با متانت و مهربانی داشته و با چهرهای گشاده با آنان برخورد میکردند (قائمی، 1385: 39).
روشهای ارتباطی امام رضا (علیهالسلام)
امام (علیهالسلام) از ابتدای حرکت از مدینه به مرو از انواع روشهای ارتباطی برای هدایت مردم و پیشبرد اهداف والای انسانی استفاده کردند. ایشان علاوه بر خطبههای گوناگون، ارتباطات فردی مؤثری داشتند.
در ادامه به بررسی انواع ارتباطات انسانی امام (علیهالسلام) در سطوح کلامی و غیرکلامی پرداخته میشود:
1. ارتباط میان فردی (17)
مفهوم ارتباط میان فردی برای نخستین بار در اوایل دههی 1950 م. مطرح شد. ارتباط میان فردی را اینگونه تعریف کردهاند: «ارتباط میان فردی را میتوان به عنوان فرآیندی تعاملی که در جریان آن دو نفر پیامهایی را ارسال و دریافت میکنند، توصیف کرد. بنابراین لازمهی این ارتباط، دادن و گرفتن است و همچنین در فرآیند ارتباط، عنصر اطلاعات و رابطه همیشه با هم هستند» (برکو و همکاران، 1386: 158).
ائمه معصومین (علیهمالسلام)، توجه و تأکید فراوانی برای برقراری ارتباط فرد به فرد داشتند. این نوع ارتباط به خاطر بازخوردهای مستقیم و تأثیر فراوان در مخاطب از اهمیت بسزایی برخوردار است. امام رضا (علیهالسلام) به دلیل موقعیت حساسی که در حکومت عباسی داشتند، از این روش مؤثر ارتباطی نهایت بهره را جستند، زیرا تلاش مأمون محدود کردن ارتباط ایشان با شیعیان بود، او برای نیل بدین مقصود، مسیر سفر امام (علیهالسلام) را طوری طرحاحی کرد که با شیعیان ارتباط برقرار نکنند؛ در حالی که عملاً چنین نشد و هنگامی که محبت مردم را نسبت به آن بزرگوار دید دستور به حبس ایشان را در سرخس صادر و شایع کرد که امام رضا (علیهالسلام) ادعای الوهیت کردند و به همین خاطر ایشان را زندانی کرده است تا شاید از این طریق تماس آن امام همام (علیهالسلام) با مردم را غیرممکن سازد (صدوق، 1378 ق، ج 2: 183). در این هنگام اگرچه ارتباط جمعی و گروهی امام (علیهالسلام) با مردم قطع شد، ولی حضرت، اباصلت هروی را که از اصحاب خاص ایشان بود، از این توطئه آگاه ساختند (همان: 184).
این، یک نمونه از ارتباط میان فردی امام (علیهالسلام) و جایگزین مناسبی برای دیگر روشهای ارتباطی است. نمونههای فراوانی از این نوع ارتباط در سیرهی امام رضا (علیهالسلام) سراغ داریم. دیدارهای خصوصی با مأمون و عیادت از بیماران، از جمله روابط میان فردی ایشان به حساب میآید (همان: 167؛ معروف الحسنی، 1382 ق، ج 3: 415).
یکی از مهمترین شیوههای ارتباط میان فردی امام (علیهالسلام)، سازماندهی شبکهی وکالت بود، در شرایطی که امکان ارتباط میان فردی با شیعیان نبود، افرادی همچون عبدالرحمن بن حجاج، پل ارتباطی میان امام (علیهالسلام) و شیعیان بودند (جباری، 1382، ج 1: 240).
2. ارتباط گروهی (18)
وقتی ارتباط افراد با بیش از سه نفر شود، روابط آنها ارتباطات گروهی را تشکیل میدهد. همین روابط اگر میان افراد چند فرهنگ رخ دهد، ارتباطات میان فرهنگی خوانده میشود (Eadie, 2009: 19).
امام رضا (علیهالسلام) با شیوهی مناظره، حداکثر استفاده را از این نوع ارتباط نموده و گامی مؤثر برای اثبات حقانیت مکتب اسلام و مذهب تشیع برداشتند. امام (علیهالسلام)، نواقص مکاتب و مذاهب انحرافی را تذکر داده و با مبانی فکری خودشان، آنها را قانع ساختند. ایشان به عنوان جانشین پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، از طرفی دارای منطقی روشن و استوارند و از طرفی به حکم خداوند در قرآن: «فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى؛ اما به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکر شود یا از خدا بترسد» (طه / 44)، باید رفتاری مناسب و لحنی خوش و آرام، در ارتباط با دیگران داشته باشند، زیرا از منظر روانی، لحن خوش و آهنگ کلام در روحیهی مخاطب، تأثیر بسزایی دارد.
در ارتباط کلامی، اگر کلام با لحن شدید بیان شود، آرامش مخاطب را به هم ریخته و تأثیر منفی بر روحیهی شخص میگذارد؛ در حالی که کلام نرم و آرام، عصبانیت و غضب را فرو مینشاند. خداوند متعال در قرآن، به این نکته در شکلگیری ارتباط مؤثر تأکید دارد: «وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن» (نحل/ 125). امام رضا (علیهالسلام) با توجه به این نکات قرآنی، با گفتگوی روشن و به دور از خشونت و تعصب، مخالفان را تحت تأثیر کلام خود قرار دادند. این ویژگی قرآنی، در مناظرهی امام (علیهالسلام) با سلیمان مروزی در مجلس مأمون قابل مشاهده است (صدوق، 1378 ق، ج 1: 179).
امام (علیهالسلام) با توسل به آیات قرآن و به دور از جدل، به مناظره پرداختند تا آنجا که سلیمان را که یگانه متکلم خراسان بوده، اقناع کردند. در این هنگام، مأمون با لحنی کنایهآمیز خطاب به سلیمان گفت: «ای سلیمان، این شخص (امام رضا (علیهالسلام)) دانشمندترین بنیهاشم است» (همان: 191)
3. ارتباط جمعی (19)
ارتباطات جمعی را میتوان شکل توسعهیافتهی ارتباط رو در رو یا مدل خطی ارتباط دانست که در یک طرف فرآیند ارتباط، فرستندهی پیام و در طرف دیگر، گیرنده وجود دارد. ارتباط جمعی، فرآیند است و با اینکه فناوری جدید در شکل رسانههای گروهی برای این فرایند ضروری است ولی حضور این امکانات فنی را نباید با خود فرآیند ارتباط جمعی اشتباه گرفت (بلیک و اوین، 1378: 49).
در ارتباط جمعی، فرستندهی پیام، یک شخص یا یک گروه یا یک سازمان است و دریافت کنندگان پیام، بزرگ و ناشناخته و نامتناجس از جهت ادراکی و فرهنگی هستند (Pearce, 2009: 232).
خطبههای متعدد امام (علیهالسلام) در مسیر سفر به خراسان و سازماندهی شبکهی وسیع وکالت در مناطق مختلف ایران از جمله اقدامهای عملی و تأثیرگذار آن حضرت، برای شکلگیری و تداوم ارتباط جمعی با اقشار مختلف مردم بود (جعفریان، 1381: 494).
4. ارتباط شفاهی
ارتباط شفاهی، به دلیل مزایای متعددی که دارد، از اهمیت ویژهای در ارتباطات انسانی برخوردار است. ساده و مستقیم بودن، ارائهی بازخورد و صرفهجویی در هزینه و وقت، برخی از این مزایا به حساب میآیند.
امام رضا (علیهالسلام)، در تربیت شاگردان و راویان حدیث و ارسال آنها به اقصی نقاط عالم، از این روش ارتباطی بهره جستند. در ابتدا با آنها ارتباط میان فردی برقرار نمودند که تأثیرگذارترین نوع ارتباط است. سپس آنها را برای انجام مأموریتهای تبلیغی و ارتباط با شیعیان، روانهی شهرهای خود کردند. البته ناگفته نماند که امام (علیهالسلام) هم مانند تمام ائمه (علیهمالسلام)، شاگردان و اصحاب خاصی داشتند که با آنان اسرار پنهانی توحید و آفرینش و دیگر علوم را در میان میگذاشتند. بهرهی شاگردان از علوم و معارف امام (علیهالسلام) به مقدار ظرفیت روحی آنها بود. از جملهی این شاگردان خاص میتوان به علی بن مهزیار، صفوان بن یحیی، زکریا بن آدم، یونس بن عبدالرحمن، یونس بن یعقوب و فضل بن شاذان اشاره کرد. این همان شجرهی طیبهای است که خداوند در قرآن از آن یاد کرده است: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّماءِ؛ آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمهی طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشهی آن (در زمین) ثابت و شاخصهی آن در آسمان است؟!» (ابراهیم / 24). در مرکز و ریشهی این شجرهی طیبه، امام (علیهالسلام) قرار داشتند و شاگردان و راویان ایشان، به منزلهی شاخههای این درخت در شهرهای مختلف هستند. امام رضا (علیهالسلام) با این روش، شبکهی عظیم ارتباطی را با شیعیان خود بنا نهادند.
5. ارتباط کتبی
ارتباط کتبی نسبت به ارتباط شفاهی، از برخی مزایا برخوردار است. از جمله اینکه امکان تحریف پیام و تفسیر غلط را کاهش میدهد و سوابق مدون و مکتوبی برای مراجعههای بعدی به وجود میآورد. در عصر امام رضا (علیهالسلام)، به علت دوری راهها و دسترسی محدود برخی راویان به ایشان، نامهنگاری و پاسخ به مراسلات مردم توسط امام (علیهالسلام)، بهترین و مطمئنترین راه ارتباطی بود.
در جوامع روایی موجود، حدود 188 مورد مکاتبهی آن حضرت یافت شده که گزارش آنها از این قرار است:
مباحث توحیدی هشت مورد، مباحث امامت 13 مورد، معجزه و کرامت 17 مورد، مباحث فقهی 111 مورد، پزشکی یک مورد، ادعیه 13 مورد، موعظه 10 مورد، نامه دربارهی واقفیه 11 مورد، نامههای امام (علیهالسلام) در کارهای مختلف چهار مورد (احمدی میانجی، 1426 ق، ج 5: 321-303).
امام رضا (علیهالسلام) با تألیف کتاب و رسالههای مختلف، ارتباط کوتاه مدت با معاصران و بلندمدت با آیندگان برقرار کردند. رسالهی ذهبیه یا طب الرضا در پزشکی، فقهالرضا در احکام فقهی و مباحث اخلاقی، محض الاسلام در اصول دین، صحیفه الرضا در احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهمالسلام) از مهمترین آثار و نشانهی اهتمام آن امام (علیهالسلام)، به این نوع از ارتباط بوده و فرهنگ رضوی، از طریق فرآیند ارتباط، به صورت شفاهی و کتبی منتقل شده است.
6. ارتباط معنوی با مردم
امام رضا (علیهالسلام) از کوچکترین فرصتی برای تهجد و عبادت به درگاه احدیت استفاده میکردند. زهد و پارسایی امام (علیهالسلام) باعث شده بود کسانی که حتی آشنایی چندانی با ایشان نداشتند، تحت تأثیر شخصیت معنوی ایشان قرار بگیرند. این ارتباط معنوی، یک ارتباط غیرکلامی بین امام (علیهالسلام) و مسلمانان به وجود میآورد. صدوق در عیون اخبارالرضا به سند خود از رجاء بن ابوضحاک، که از طرف مأمون، برای انتقال امام رضا (علیهالسلام) از مدینه به مرو مأمور شده بود، نقل کرده است: «به خدا سوگند، هیچ کس را پرهیزکارتر از او به خداوند ندیدهام و کسی را همانند او خداترس ندیدم. او در تمام لحظاتش به یاد خدا بود و ذکر او را میگفت» (1378 ق، ج 2: 180).
حتی زندانبان امام (علیهالسلام) در سرخس، به تهجد و پارسایی ایشان اعتراف کرده است. در جواب اباصلت هروی که اجازهی ملاقات با امام (علیهالسلام) را میخواهد، میگوید: «راهی برای ملاقات امام (علیهالسلام) با تو نیست؛ زیرا او (امام (علیهالسلام)) چه بسا در روز و شب هزار رکعت نماز میگزارد و ساعتی در ابتدای روز و پیش از اذان ظهر در محراب نماز خود نشسته و با پروردگار خویش مناجات میکند» (همان: 183).
7. ارتباط رمزدار
هر ارتباطی با رمز و رمزگذاری سروکار دارد. منظور از رمز، هر نوع ترتیب و توالی یکپارچهای است که در برگیرندهی نمادها، کلمهها و حروف است که به گونهای اختیاری برای انتقال مفاهیم یا ارتباط به کار گرفته میشوند. رمزهای کلامی شامل کلمهها و ترتیب دستوری آنها در زمان به کارگیری است. رمزهای غیرکلامی، شامل رمزهایی است که ارتباطی با کلام ندارند و به حرکتهای بدنی، استفاده از زمان و فضا، لباس، آرایش و غیره بستگی دارند (فرهنگی، 1373: 6).
امام رضا (علیهالسلام) به تناسب موقعیتهای مختلف از این رموز در ارتباطات کلامی و غیرکلامی خود، استفاده کردهاند. اشارهی غیرمستقیم امام (علیهالسلام) در جمع مردم به عهدشکنی مأمون از جملهی این رموز کلامی است (صدوق، 1378 ق، ج 2: 146).
انتقال مرکزیت تشیع از مدینه به ایران، تبدیل رنگ لباس از مشکی – که نشانهی عباسیان بود – به رنگ سبز – که نشانهی علویان بوده است – ضرب سکه به نام حضرت، تبسم کنایهآمیز به روش بیعت مأمون با مردم (همان) از جمله رموز غیرکلامی امام (علیهالسلام) به حساب میآیند که با فراست خاصی از سوی ایشان انجام گرفته است.
ارتباط با زبان عمل
محققان بر این باورند که پیامهای غیرکلامی را در قالب زبانهای گوناگونی همچون: زبان عمل، زبان علامت و زبان اشیا میتوان به دیگران انتقال داد (فرهنگی، 1373: 65).
یکی از مؤثرترین روشهای ارتباطی، استفاده از زبان عمل است، زیرا زبان واژگان محدود بوده و آن تأثیری که انجام عمل در مخاطب دارد، بسیار بیشتر از گفتار است. گفتارهای شعاری و بیاساس ممکن است موجب دلسردی و ناامیدی مردم و قطع ارتباط مسئولان با آنها شود، همانگونه که امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «کُونُوا دُعَاهً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم» (کلینی، 1407 ق، ج 2: 78)، شایسته است که مردم را به وسیلهی پیامهای غیرکلامی به دین دعوت کرد و در اینجا ارتباط غیرکلامی در اولویت قرار دارد. در سیرهی ارتباطی امام رضا (علیهالسلام) موارد متعددی از عملگرایی مشاهده میشود. امام (علیهالسلام) به وسیله غذا خوردن با غلامان و خادمان، درس تواضع به دیگران میدهند. (امین عاملی، 1376، ج 5: 148).
زهد و پارسایی ایشان سبب شده بود که دشمنانی چون مأمون، تحت تأثیر شخصیت معنوی ایشان قرار بگیرند (مجلسی، 1380: 116).
ارتباط با زبان علامت
زبان علامت، نسبت به زبان گفتاری میتواند رابطهی مکمل (20) داشته باشد (فرهنگی، 1373: 73).
در بسیاری از موارد، امام (علیهالسلام) از حرکت دست برای تأکید یا تأثیر بیشتر مطلبی استفاده کردهاند. شیخ مفید در کتاب ارشاد با استناد به روایتی، اتفاقهای پس از قتل فضل بن سهل را از زبان یاسر، خادم حضرت اینگونه شرح میدهد:
پس از واقعهی قتل فضل، سربازان، سرلشکران و کارکنان وی، در خانهی مأمون هجوم آورده و میگفتند، مأمون با حیله فضل را از پای درآورده و در حالی که به مأمون ناسزا میگفتند، از وی خونخواهی کرده و آتش آورده بودند تا خانهی او را بسوزانند. مأمون به امام رضا (علیهالسلام) عرضه داشت: ای آقای من آیا ممکن است تشریف ببرید و با ملایمت، آشوبگران را از کنار خانهی من دور فرمائید؟ امام (علیهالسلام) فرمودند: آری، آنگاه حضرت بر مرکب سوار شده و به من فرمودند: ای یاسر، بر مرکبت سوار شو. هنگامی که از در خانه خارج شدیم حضرت نگاهی به تجمع مردم انداخته و سپس با اشارهی دست به آنها فرمودند: متفرق شوید. یاسر میگوید به خدا سوگند از این اشارهی امام (علیهالسلام) چنان مردم سر به عقب نهادند که بر روی یکدیگر میافتادند تا زمانی که حضرت مراجعت فرمودند (1413 ق، ج 2: 267).
امام (علیهالسلام) به وسیلهی دست و با نفوذی که در مردم داشتند، به راحتی اجتماع مردم را پراکنده ساختند. در این حادثهی تاریخی، امام (علیهالسلام) از حرکت دست، به عنوان مؤکدی برای کلام خود استفاده کردند.
ارتباط با زبان تمثیل
امام (علیهالسلام) در مناظره با عمران صابی برای اثبات وحدانیت خداوند مثالهای متعددی همچون چراغ، آتش و آینه برای تفهیم راحتتر به کار بردند. در نهایت فرمودند: «برای این موضوع مثالهایی بیشمار دیگری هم هست که نادان را به آنها راهی نیست «وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى؛ و برای خدا، صفات عالی است» (نحل/ 60؛ صدوق، 1378 ق، ج 1: 172-171).
امام (علیهالسلام) به وسیلهی این تمثیلها معنای مورد نظرشان را به فهم مخاطبانی که در مجلس مأمون حضور داشتند، نزدیکتر و به این شکل، ارتباط مؤثر میان فردی و گروهی را برقرار کردند.
نتیجهگیری
از مجموع آنچه بیان شد، به خوبی مشخص میشود امام رضا (علیهالسلام) با بهرهگیری از انواع روشهای ارتباطی، با مردم فرهنگهای گوناگون ارتباط داشتهاند. ارتباط کتبی، شفاهی، علمی و عملی از جمله روشهای ارتباطی ایشان در سطوح کلامی و غیرکلامی بود که به اختصار در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفت. نکتهی حائز اهمیت در سیرهی ارتباطی امام (علیهالسلام) این است که ارتباطات ایشان برخلاف برخی نظریههای غربی پیرامون ارتباطات انسانی به خاطر نیازهای درونی و اجتماعی نبود؛ بلکه هدف امام (علیهالسلام)، استفادهی مؤثر از این ارتباطات برای هدایت مردم بود. با توجه به تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر همدلی و همزبانی دولت و ملت، سیرهی عملی و مردمداری امام رضا (علیهالسلام) میتواند الگوی مناسبی برای مسئولان و مدیران اجرایی برای ارتباط مؤثر با مردم باشد.
پینوشتها
1. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبائی. saha 1366@yahoo.com
2. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبائی. dralisharifi 15@gmail.com
3. Rankin
4. Edward Bunt Tylor
5. Primitive Culture
6. Communication
7. Ray L. Birdwhistell
8. Body Language
9. Political Geography
10. Empathy
11. Symphaty
12. ظاهراً منظور حضرت این است که از خداوند میخواهیم با پاداش نیکو از او تقدیر کند.
13. Sensitivity
14. Human rights
15. Niccol? Machiavelli
16. Il Principe or The Prince
17. Interpersonal Communication
18. Group Communication
19. Mass Communication
20. Substituting Relationship
منابع :
قرآن کریم. (1373). مترجم ناصر مکارم شیرازی، چاپ دوم، قم: دارالقرآن الکریم.
آشوری، داریوش، (1389). تعریفها و مفهوم فرهنگ. چاپ چهارم، تهران: آگه.
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، (1363). تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم). چاپ دوم، قم: جامعهی مدرسین.
ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی بن ابونصر، (1379 ق). مناقب آل ابیطالب (علیهالسلام). چاپ اول، قم: علامه.
احمدی میانجی، علی، (1426 ق). مکاتیب الأئمه (علیهمالسلام). محقق/ مصحح مجتبی فرجی، چاپ اول، قم: دار الحدیث.
اربلی، علی بن عیسی، (1421 ق). کشف الغمه فی معرفه الائمه. چاپ اول، قم: رضی.
امین عاملی، سیدمحسن، (1376). سیرهی معصومان. چاپ دوم، تهران: سروش.
بحرانی، عبدالله بن نورالله، (1413 ق). عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال. مصحح محمدباقر موحد ابطحی اصفهانی، چاپ اول، قم: الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
برکو، ریام، ولوین آندرو دی و ولوین دارلین آر، (1386). مدیریت ارتباطات. مترجم سید محمد اعرابی و داود ایزدی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
بلیک، رید و هارولدسن اوین، (1378). طبقهبندی مفاهیم در ارتباطات. مترجم مسعود اوحدی، تهران: سروش.
جباری، محمدرضا، (1382). سازمان وکالت. چاپ اول، قم: مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره).
جزائری، سید نعمت الله، (1427 ق). ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار. چاپ اول، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی.
جعفری، محمدتقی، (1378). فرهنگ پیرو و فرهنگ پیشرو. چاپ اول، تهران: مؤسسهی تدوین و نشر آثار علامه جعفری.
جعفریان، رسول، (1381). حیات فکری و سیاسی ائمه (علیهمالسلام). چاپ ششم، قم: انصاریان.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، (1339). تاریخ نیشابور. مترجم محمد خلیفه نیشابوری، تهران: ابن سینا.
حرعاملی، محمد بن الحسن (1409 ق). وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه. چاپ اول، قم: آل البیت (علیهمالسلام).
حرعاملی، محمد بن الحسن، (1425). إثبات الهداه فی النصوص و المعجزات. چاپ اول، بیروت: اعلمی.
حکیم، سید منذر، (1384). پیشوایان هدایت. مترجم حسین اسلامی اردکانی، چاپ اول، تهران: مجمع جهانی اهل بیت (علیهمالسلام).
راوندی، قطبالدین سعید بن عبدالله، (1409 ق). الخرائج و الجرائح. چاپ اول، قم: مدرسه الإمام المهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف).
صدوق، محمد بن علی، (1378 ق). عیون أخبارالرضا. چاپ اول، تهران: جهان.
صفار، محمد بن حسن، (1404 ق)، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم). چاپ دوم، قم: مکتبه آیه الله المرعشی النجفی.
طبرسی، فضل بن حسن، (1390 ق). إعلام الوری بأعلام الهدی. چاپ سوم، تهران: اسلامیه.
طوسی، ابن حمزه، (1419 ق). الثاقب فی المناقب. چاپ سوم، قم: انصاریان.
عرفانمنش، جلیل، (1376). جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا (علیهالسلام). چاپ دوم، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
عطاردی، عزیزالله، (1406 ق). مسند الإمام الرضا (علیهالسلام). چاپ اول، مشهد: آستان قدس رضوی.
فرهنگی، علی اکبر، (1373). مبانی ارتباطات انسانی. چاپ اول، تهران: تهران تایمز.
قائمی، علی، (1385). در مکتب عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) امام علی بن موسی الرضا (علیهالسلام). قم: پیام مقدس. قمی، شیخ عباس، (1379). منتهی الآمال. چاپ اول، قم: دلیل ما.
کلینی، محمد بن یعقوب، (1407 ق). اصول کافی. مصحح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، چاپ: چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیه.
گیل، دیوید و بریجیت ادمز، (1384). الفبای ارتباطات. مترجم رامین کریمیان و دیگران، چاپ اول، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
لوبون، گوستاو، (1358). تمدن اسلام و عرب. مترجم سید هاشم حسینی، چاپ سوم، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
ماکیاولی، نیکولو، (1380). شهریار. مترجم محمود محمود. چاپ سوم، تهران: عطار.
مجلسی، محمدباقر، (1363). بحارالأنوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار. چاپ دوم، تهران: اسلامیه.
مجلسی، محمدباقر، (1380). زندگانی حضرت امام رضا (علیهالسلام). مترجم موسی خسروی، چاپ اول، تهران: اسلامیه. محسنیانراد، مهدی، (1382). ارتباطشناسی. چاپ پنجم، تهران: سروش.
مرعشی تستری، القاضی نورالله، (1409 ق). احقاق الحق. چاپ اول، قم: مکتبه آیه الله المرعشی النجفی.
مطهری، مرتضی، (1387). مجموعه آثار استاد شهید مطهری. چاپ هفتم، تهران: صدرا.
معروف الحسنی، هاشم، (1382 ق). سیره الأئمه الاثنی عشر (علیهالسلام). چاپ اول، نجف: المکتبه الحیدریه.
مفید، محمد بن محمد، (1413 ق)، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد. چاپ اول، قم: کنگرهی شیخ مفید.
Communication Theory as a field.Communication Theory, nine: two: 119-161 .(Graig, Rabert T(1999
Communication as A Field and as A Discipline :”in 21 st Century Communication A Refrence Handbook, Willam F. Eadie (Ed), San Diego State University.
Eadie, William F (2009)
Pearce, Kevin j (2009), “Media and Mass Communication Theories”. Encyclopedia of Communication Theory, SAGE Publications. 10Apr.2010.http://www.sageereference.com.Communicationtheory/Article-n231.htm. /
منبع مقاله :
فصلنامه فرهنگ رضوی علمی پژوهشی، سال سوم، شمارهی یازدهم (پاییز 1394)