برخی نام های بهشت و وجه تسمیه آن ها

برخی نام های بهشت و وجه تسمیه آن ها

نویسنده: زهره فریدونی

جنت، فردوس و روضه نام هایی هستند که در قرآن برای بهشت به کار رفته اند و هر یک به گونه ای بیانگر وجود گیاهان در آن می باشند. بیشترین نامی که از بهشت در قرآن آمده است « جنت » است که اشاره ای زیبا به گیاهان و درختان و طبیعت بهشت دارد.

جنت
کلمه « جنت » و هم خانواده های آن « جنات » و « جنتین » در قرآن 147 بار و در 64 سوره آمده است. از این تعداد در 21 مورد، جنت به معنای باغ های دنیوی و در 126 مورد به معنای بهشت به کار رفته است. جنت از ماده « جن » به معنای پوشانیدن و از نظر لغوی به معنای باغ و بستانی دارای درخت و نزهت است، (1) که زمین آن با درختان پوشیده شده است و گفته شده جنت به معنی درختان انبوه است. (2)برخی نیز جنت را باغ دارای خرما و درختان ( دیگر ) می دانند. (3) « از ابوعلی در تذکره نقل شده که در کلام عرب جنت به باغی گفته می شود که در آن خرما و انگور باشد و در غیر این صورت به آن حدیقه گفته می شود ». (4) اصل این کلمه در پوشیده شدن و ستر است و بهشت به خاطر داشتن درختان انبوه و شاخه های در هم پیچیده و سایه آن ها که زمین را می پوشانند، جنت نامیده می شود (5) و نیز « به دلیل تشبیه بهشت به باغ های دنیا، اگر چه بین آن ها اختلاف بسیاری وجود دارد ». (6) « گفتن جنت به اعتبار درختان و گیاهان و روییدنی های آن است، نه زمین آن » (7) و باغ های بهشت باغ هایی پر درخت هستند که زمین آن در زیر درختان پوشیده شده است.
منظور از کلمه « جنت » که از الفاظ گیاهی به شمار می رود، پوشش گیاهی است که آب جاری فراوانی دارد و زمین آن پوشیده است از درختان در هم پیچیده و انبوه و به همین دلیل مملو از سایبان ها و میوه های رسیده است. (8) در قرآن نیز به اینکه جنت به معنای باغ و یا مشتمل بر آن است، اشاره شده. در برخی آیات، منظور از جنات، باغ های دنیایی است:
وَ لَوْ لاَ إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ ( کهف/ 39 ).
و چرا آنگاه که به بوستانت درآمدی نگفتی: هر چه خدای خواهد [ همان شود ]، هیچ نیرویی نیست مگر به خدای؟
کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ‌ ( دخان /25 ).
چه بسیار باغ ها و چشمه ها که بگذاشتند.
این آیه به سرگذشت فرعون و قومش اشاره دارد که پس از اینکه خداوند آن ها را غرق کرد و هلاک گردیدند، باغ ها، درختان و چشمه های جوشان فراوانی از ایشان باقی ماند. (9)
ولی در اغلب آیات منظور از جنات، باغ های بهشت است که خداوند مؤمنان را به آن بشارت می دهد.
وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ( بقره/ 25 ).
و کسانی را که ایمان آورده و کارهای نیک و شایسته کرده اند مژده ده که ایشان را بهشت هاست که از زیر آن ها جوی ها روان است.

روضه
گاه نیز در آیات با عبارت « روضه » از بهشت سخن گفته شده و یا به باغ های بهشت اشاره شده است:
تَرَى الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِی رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ ( شوری/ 22 ).
[ آن روز ] ظالمان را می بینی که از آنچه کسب کرده اند بیمناکند و همان بر آن ها واقع می شود، و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، در باغ های بهشتند.
« روضه زمین سرسبز را می گویند که گیاهان نیکو دارد » (10) و « محلی است که آب و درخت فراوان داشته باشد » (11) و گفته شده « منظور همان مرغزار است ». (12) جنت نیز « زمینی است که درختان آن را احاطه نموده اند ». (13) و باغ های بهشت، بهترین و پاک ترین جای آن هستند، (14) از این جهت که دارای درختان سرسبز و گیاهان خوش منظرند. (15) گفته شده روضات بهترین جای بهشت هستند و افراد مؤمنی که مرتکب گناه شده اند، پس از عفو الهی همگی وارد بهشت می شوند ولی وارد « روضات » نمی شوند و روضات مختص مؤمنان صالح العمل است. (16) « ایشان در بوستان های سبز باشند که هم زمینش به نباتات سبز باشد و هم هوایش پر درخت باشد چنانکه سایه افکند و زمین را بپوشاند، هم مرغزار باشد و هم بوستان ». (17) در جای دیگر در اشاره به بهشت و نعمات آن تنها از کلمه روضه استفاده شده است:
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَهٍ یُحْبَرُونَ‌
( روم /15 )
و کسانی که ایمان آورده اند و کارهای نیک و شایسته کرده اند در باغ های بهشت باشند.
برخی مفسرین روضه را به معنای بهشت گرفته اند (18) و عده ای نیز آن را باغی از باغ های زیبا و سرورانگیز بهشت می دانند، (19) چنان که در آیه 22 سوره شوری عبارت « روضات الجنات » آمده است، « بهشت دارای روضاتی است ». (20) و علت اینکه در این آیه کلمه روضه به صورت نکره آمده، برای بزرگداشت و تکریم است. (21) « روضه مرغزاری است ورای دوزخ، اهل بهشت را آنجا فراهم می آورند، آنگاه همه را از آنجا به بهشت می برند و گفته شده نزهتگاه اهل بهشت است ». (22)

فردوس
در قرآن کریم دو بار برای اشاره به بهشت از کلمه « فردوس » استفاده شده است:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً (کهف/ 107 )
همانا کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند بهشت های فردوس جایگاه- یا وسیله- پذیرایی ایشان است.
الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‌ ( مؤمنون / 11).
که بهشت برین را به میراث برند و در آن جاویدانند.
فردوس در لغت « به معنی بوستان است و فراء گفته است کلمه ای است عربی و به معنای باغی است در بهشت. اعراب به تاکستان فردوس می گویند و از زجاج نقل شده که فردوس باغی است که محاسن و مزایای همه باغ ها را داراست ». (23)
برخی نیز فردوس را باغی از تاک های انگور و دیگر درختان دانسته اند که « جنت الفردوس » هم یکی از مصادیق آن است. (24)
از نظر مفسرین، « فردوس یکی از نام های بهشت و یا نام باغ های بهشت است و گفته شده منظور، بهشت مخصوصی است »(25) و بالاترین مرتبه بهشت را می گویند (26) که بوستانی است از انواع درختان. (27)
برخی از ایشان فردوس را کلمه ای رومی می دانند که معرب شده و به معنای تاکستان است. (28) آیه زیر از آیات دیگری است که به باغ های بهشتی اشاره دارد:
حَدَائِقَ وَ أَعْنَاباً ( نبأ/ 32 ).
باغ ها و تاک ها ( انگورها ).
از نظر مفسرین منظور از حدائق، باغ هایی است که انواع درختان میوه در آن وجود دارد(29) و حدیقه باغی را می گویند که با دیوار احاطه و محصور شده است. (30)
همچنین گفته شده بوستانی را که دورتادور آن را درخت پوشیده است حدیقه می گویند. (31) مولای متقیان علی (علیه السلام) در نهج البلاغه ویژگی های بهشت را چنین توصیف نمودند:
وَ لَذَهِلَت بِالفِکرِ فِی اصطِفاقِ أشجارِ غُیِّبَت عُرُوقُها فِی کُثبانِ المِسکِ عَلَی سَواحِلِ أنهارِهَا وُ فی تَعلیقِ کَبائِسِ اللُّؤلؤِ الرَّطبِ فی عَسالِیجِهُا وَ أفنانِها.
و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هایشان همواره به هم می خورند، و ریشه های آن در توده های مشک پنهان، و در ساحل جویباران بهشت قرار گرفته آبیاری می گردند، و خوشه هایی از لؤلؤ آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آویخته، و میوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بیرون کرده اند، سرگردان و حیرت زده می شوی. (32)
بهشت، بنابر آیات وصف کننده آن، مجموعه باغ هایی فوق العاده و بی مانند است که به هیچ وجه قابل مقایسه با باغ های دنیوی نیستند و آنچه از بهشت در آیات ترسیم شده نمونه و سایه ای است تا ذهن بشر قادر به درک آن باشد وگرنه حقیقت آن خارج از حد درک انسان هاست. (33)
نکته قابل توجه برداشت شده از این آیات و روایات، این است که وجود گیاهان و درختان به شکل انبوه و غالب، در بهشت و سرنوشت ابدی مؤمنین و مقربین، امری بدیهی و انکارناپذیر است.

منازل بهشت
همان گونه که ایمان بندگان صالح و اعمال نیک آن ها یکسان نبوده و دارای مراتب و تفاوت هایی است، منازل بهشت و نعمات آن نیز برحسب اعمال بندگان، مختلف و متفاوت است. جایگاه و نعمات آن دسته از مؤمنین که اعمالشان خالصانه تر و نیکی هایشان بیشتر است، والاتر است و کسانی که اعمال نیکشان کمتر است در مقام و رتبه پایین تری قرار دارند. (34) جالب اینکه در بیان نام و معرفی اغلب منازل بهشتی در آیات، به وجه باغ بودن آن ها اشاره شده است و بیشترین جایگاه بزرگان و بندگان صالح خداوند در منازلی است که وجه اشتراک آن ها جنت و یا باغ بودن آن هاست و اینکه مملو از درختان و گیاهان و گل های معطر هستند؛

الف- جنات الفردوس ( مؤمنون /11؛ کهف /107 )
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً ( کهف/ 107 )
همانا کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند بهشت های فردوس جایگاه- یا وسیله- پذیرایی ایشان است.
عالی ترین و بافضیلت ترین منزلگاه در بهشت است و جایگاه مؤمنین واقعی که وارثان بهشتند و وصف ایشان در آیات 1- 10 سوره مؤمنون آمده است. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودند:
بهشت را صد درجه است و میان هر دو درجه، فاصله ای به اندازه آسمان و زمین. فردوس درجه عالی بهشت است و نهرهای چهارگانه بهشت از آنجا جاری می شود. هر گاه از خدا سؤال می کنید، فردوس را از خدا بخواهید. (35)

ب- جنات عدن ( توبه /72 ؛ رعد /23 ؛ نحل /31؛ کهف /31؛ مریم/61؛ طه/ 76؛ فاطر/33؛ غافر /8؛ صف /12؛ بینه /8 )
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ‌ ( توبه/ 72 )
خداوند به مردان و زنان مؤمن بوستان هایی وعده داده است که از زیر [ درختان ] آن ها جوی ها روان است و نیز جای های خوش و پاکیزه در بهشت های پاینده.
جنات عدن محل خاصی از بهشت است که ساکنانش به طور دائم در آن مقیم هستند. (36)

ج- جنّات النعیم
سومین جایگاه بهشت است و منزلگاه پنج گروه مقربین است: ( واقعه/ 11- 12 )، متقین ( طور /17؛ قلم /34 )، مخلصین ( صافات/40 -43 )، مؤمنین ( یونس / 9؛ حج /56؛ لقمان/8 ) و نیکوکاران ( انفطار /13؛ مطفقین /22 ).
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَعِیمٍ‌ ( طور /17 ).
همانا پرهیزگاران در بوستان ها و نعمت ها باشند.

د- جنّه مقعد صدق
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ( قمر/ 54- 55 )
همانا پرهیزگاران در بوستان ها و [ کنار ] جوی ها باشند. در نشستگاهی راستین- بهشت جاودان- نزد پادشاهی توانا- خدای متعال.
مقعد صدق یکی از منازل بهشت است که سرشار از نعمت است و بندگان صالح خداوند از آن ها بهره مند می گردند.
همچنین در مورد جنه المأوی ( تنزیل / 19 ) و جنه الخلد ( فرقان /15 ) و سایر منازل بهشت.

درختان، سایبان های بهشت
سایه سار درختان از دیگر نعمات الهی است که در بهشت مایه رفاه و آسودگی ابرار و پرهیزگاران است تا ایشان در سایه درختان همیشه سبز و زیبای بهشتی به استراحت بپردازند. خداوند بهره مندی انسان از سایه درختان بهشتی را در آیات متعددی بیان کرده است:
وَ دَانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِلاَلُهَا (انسان/ 14 ).
و سایه های [ درختان ] آن بر آنان نزدیک باشد.
در بهشت سایه های درختان به بهشتیان نزدیک است(37) و مانند سایه های دنیا نیست که با آفتاب و نور خورشید از بین برود. (38) گفته شده منظور از نزدیک شدن سایه ها، گستردگی آن و احاطه بر آن هاست. (39) برخی نیز گفته اند این نزدیک شدن سایه ها به گونه ای است که درختان به منزله سایبانی برای بهشتیان هستند، اگرچه در آنجا خورشید وجود ندارد تا از حرارت آن به سایه پناه ببرند و این بیشتر بیانگر فراوانی نعمت ها و نهایت آسایش آن ها در بهشت است. (40)
در حالی که بهره بردن از سایه درختان، تنها به خاطر پناه گرفتن از تابش خورشید نیست و این فقط یکی از موارد کاربرد آن است. زیرا:
لطیف ترین و دلپذیرترین سایه، سایه درختان است که مانند سایه خیمه ها و اتاق ها، تاریک و فاقد جریان هوا نیست، بلکه با رطوبت ملایم برگ ها تلطیف می گردد و با بوی خوش درختان و شکوفه ها و میوه های آن ها معطر می شود، لذا سایه درختان بهشتی همیشگی است و لذت و آرامش حاصل از آن مدام. (41)
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلاَلٍ وَ عُیُونٍ‌ ( مرسلات / 41 ).
همانا پرهیزگاران در سایه ها و [ کنار ] چشمه ها باشند.
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ ( واقعه / 30 ).
و سایه ای کشیده و پیوسته.
گفته شده عرب به هر چیزی که منقطع نشود ممدود می گوید. یعنی سایه این درختان دائمی و ثابت است و با آفتاب کم و زیاد نمی شود و در روایات از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که در بهشت درختی است که سوار تندرو تا مدت صد سال هم نمی تواند از زیر سایه آن خارج شود. (42)
برخی این سایه را مانند سایه ای که بین طلوع فجر و طلوع خورشید است دانسته اند. (43) عده ای نیز همه مطالب ذکر شده را در تفسیر این آیه آورده اند. (44)
در سوره رعد نیز به وضوح، دائمی بودن سایه های بهشتی بیان شده است:
مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِلُّهَا ( رعد/ 35 ).
داستان آن بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده چنان است که از زیر آن جوی ها روان است؛ میوه ها و سایه اش همیشگی است.
چنان که در سوره نساء نیز به دائمی بودن سایه های درختان اشاره شده است:
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً ( نساء / 57 )
و کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند ایشان را به بهشت هایی درآوریم که از زیر آن ها جوی ها روان است؛ همیشه و جاودانه در آن بمانند. برای آنان در آن بهشت ها همسرانی پاکیزه هست و ایشان را به سایه ای پاینده درآوریم.
از درختان بهشتی که نامشان در قرآن آمده و به سایه آن ها اشاره شده، درخت سدر یا سدره است:
وَ أَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ‌ فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ ( واقعه/ 27- 29 ).
و یاران دست راست- خجستگان و سعادتمندان- دست راستیان چه باشند؟ در [ زیر ] کنار ( سدر ) هایی بی خار.
و سایه ای کشیده و پیوسته. این آیه به بیان اولین نعمت اخروی و بهشتی اصحاب یمین پرداخته، می گویند: « آن ها در سایه درخت سدر بی خار قرار خواهند گرفت » و با توصیف آن به « مخضود » ( از ریشه « خضد » ( به معنای بریدن خار ) معلوم می شود که تنها عیب این درخت که وجود خار در آن است، در بهشت حل شده است. (45)
« سدر درختی است که از نظر غذایی کم کاربرد است ولی شاخه های آن خمیده شده و مانند سایبان عمل می کند. به همین دلیل خداوند آن را به عنوان سایبان بهشتی مثال زده است ». (46)
عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهَى‌ عِنْدَهَا جَنَّهُ الْمَأْوَى‌ إِذْ یَغْشَى السِّدْرَهَ مَا یَغْشَى‌ ( نجم/ 14- 16 ).
نزد سدره المنتهی که نزدیک آن، بهشت جای آرامش است. آنگاه که [ آن فرشته را دید ] آن درخت سدر را می پوشاند آنچه می پوشاند.
« سدره المُنتهی » اشاره به درخت پربرگ و پرسایه ای است که بر فراز آسمان هاست و نهایت عروج فرشتگان، ارواح شهدا، علوم انبیا و اعمال انسان هاست و مکانی است که فرشتگان از آن فراتر نمی روند. (47) از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
انتهیت الی سدره المنتهی، و اذا الورقه منها تظل امه من الامم. (48)
من به سدره المنتهی رسیدم و دیدم در سایه هر برگی از آن امتی قرار گرفته.
آنچه مسلم است درختان بهشتی با درختان همنام خود در دنیا از نظر ظاهر و خواص متفاوت هستند. در بهشت همه چیز در نهایت زیبایی و کمال خود است و درختان هم از این قاعده مستثنا نیستند و محسنات آن ها در حد اعلی بوده و عیوب دنیایی آن ها مرتفع گردیده است.

پی‌نوشت‌ها:

1-خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج6، ص 22.
2- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص 204.
3- ابن منظور، لسان العرب، ج13، ص 100؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص 227.
4- ابن منظور، لسان العرب، ج13، ص 100.
5- همان؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص 227.
6- ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص 204.
7- علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج1، ص 267.
8- عبدالستار الملیجی، علم النبات فی القرآن الکریم، ص 43.
9- ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج25، ص 73؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج27، ص 660؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 211؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج8، ص 280؛ احمد بن مصطفی مراغی، ج25، ص 128؛ وهبه بن مصطفی زحیلی، المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، ج25، ص 222.
10- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص 158؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص 42؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج8، ص 310؛ علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج9، ص477.
11-محسن قرائتی، تفسیر نور، ج10، ص 393.
12- ملا فتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج8، ص 216؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج11، ص 415.
13- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص 158؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص 42؛ علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج9، ص 477.
14- محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج4، ص 219؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج27، ص 597؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج4، ص 47؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج8، ص 216؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج8، ص 310؛ محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج13، ص 30؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج11، ص 415.
15- ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج8، ص 216؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج11، ص 415.
16- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج27، ص 597؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج20، ص 405.
17- ابوالفتوح رازی روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 120.
18- ابوبکر عتیق بن محمد سور آبادی، تفسیر سورآبادی، ج3، ص 1885؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج3، ص 471؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج3، ص 261؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص 11؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر جلالین، ج1، ص 409؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج7، ص 14؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج10، ص 277.
19- ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 120؛ احمد بن مصطفی مراغی، المراغی، ج21، ص 34؛ محمد جواد نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج15، ص 327؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج16، ص 380؛ وهبه بن مصطفی زحیلی، المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، ج21، ص 59.
20- عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 369.
21- محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج3، ص 471؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج25، ص 85؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج3، ص 261؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج16، ص 380.
22- ابوبکر عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج3، ص 1885.
23- ابن منظور، لسان العرب، ج6، ص 163.
24- فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص 91.
25- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 159.
26- جلال الدین سیوطی، تفسیر جلالین، ج1، ص 345؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج6، ص 197؛ محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج9؛ ص 215؛ احمد بن مصطفی مراغی، المراغی، ج18، ص 7.
27- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 351؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج3، ص 178؛ رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج6، ص 419؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج6، ص 71.
28- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 351؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 159؛ ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج7، ص 40؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج13، ص 108.
29- فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج7، ص 159؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج10، ص 133؛ ملامحسن فیض کاشانی، الصافی، ج5، ص 277؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج10، ص 308؛ محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج15، ص 218؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج14، ص 21.
30- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 247؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج31، ص 21؛ رشید الدین میبدی، فی تفسیر القرآن، ج20، ص 169؛ احمد بن مصطفی مراغی، المراغی، ج30، ص 16.
31- ابوالفتوح رازی، روض الجنان، و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 122.
32- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 165 / 30- 31، ص 225.
33- ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج6، ص 229.
34- مسلم ملازاده، مناظر بهشت در آینه قرآن و حدیث، ص 5- 11.
35- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج6، ص 769.
36- نیره جمشیدیان، بررسی مسئله خلود در بهشت و جهنم از دیدگاه آیات و روایات اسلامی، ص 37.
37- ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 214؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج29، ص 132؛ ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج10، ص 102؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 83؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج13، ص 416؛ احمد بن مصطفی مراغی، المراغی، ج 29، ص 168؛ محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج17، ص 354؛ عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 323.
38- ابوبکر عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج4، ص 2740، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 621، ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج10، ص 106.
39- محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 129؛ علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج11، ص 478.
40- رشید الدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج10، ص 323؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج20، ص 140؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج10، ص 271.
41- ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج6، ص 232.
42- ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 27، ص 140، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص 330؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج18، ص 209؛ عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 365؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج9، ص 147؛ بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج12، ص 79.
43- محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج4، ص 461؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج4، ص 234.
44- ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج9، ص 208؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج5، ص 8؛ رشید الدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج9، ص 447؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج9، ص 325.
45-ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج23، ص 220
46- ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص 403.
47- رشید الدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج9، ص 360؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر جلالین، ج1، ص 529؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج9، ص 73؛ حسین بن احمد حسینی، شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج12، ص 332؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج22، ص 497.
48- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار (علیهم السلام)، ج55، ص 51
منبع مقاله :
فریدونی، زهره (1390)، نقش گیاهان در زندگی انسان از دیدگاه قرآن، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید