نویسندگان: سید محمد صادق حسینی سرشت و امیر اشرافی
با الهام از آیات قرآن و سخنان اهل بیت علیهم السلام
7- انجام معروف
طبق سنت معصومین (ع) یکی ازنشانه ها ی تقوا پیشگان انجام معروف است : « عن ابی بصیر عن ابی جعفر (ع) قال کان امیرالمؤمنین (ع) یقول ان الاهل التقوی علامات یعرفون بها صدق الحدیث واداء الامانه و وفاء بالعهد و قله العجز و البخل و صله الارحام و رحمه الضعفاء و قله المؤاتاه للنساء و بذل المعروف ….» (1)
8- پرداخت زکات
دادن زکات از نشانه های متقین است که قرآن کریم بدان تصریح کرده است :
( واتی الزکاه و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی الباساء والضراء وحین الباس اوائک الذین صدقوا واولئک هم المتقون » )(2)
9- وصیت
یکی از واجبات بر هر فرد مسلمان، وصیت کردن قبل از فرا رسیدن مرگ است که خداوند به آن امر کرده است . افراد متقی این واجب را انجام می دهند:
( کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین والاقربین بالمعروف حقا علی المتقین . )(3)
10- شکر گزاری
طبق آیات قرآن کریم ، یکی از آثار تقوای حقیقی، شکر گزاری از باری تعالی است :
(و لقد نصرکم الله ببدر وانتم اذله فاتقوا الله لعلکم تشکرون)(4)
امام صادق (ع) در حدیثی ضمن بر شمردن صفات متقین و مؤمنین واقعی چنین می فرمایند: «… وفی الرخاء شکور ….» (5)
امیر مؤمنان (ع) سپاس گزاری را از صفات متقین دانسته که در هنگام به شب ترسان و در خوشی شکر گزار پرودرگار خویش اند:
«…. یعمل الاعمال الصالحه و هو علی وجل یمسی وهمه الشکر ویصبح وهمه الذکر یبیت حذرا ویصبح فرحا حذرا لما حذر من الغفله و فرحا بما اصاب من الفضل والرحمه ان استصعبت علیه نفسه فیما تکره لم یعطها سولها فیما تحب قره عینه …»(6)
مولای متقیان علی (ع) در بیان شیوای دیگری چنین می فرمایند:
«عبادالله اوصیکم بتقوی الله فانها حق الله علیکم و الموجبه علی الله حقکم وان تستعینوا علیها بالله و تستعینوا بها علی الله فان التقوی فی الیوم الحرز والجنه وفی غد الطریق الی الجنه مسلکها واضح وسالکها رابح ومستودعها حافظ لم تبرح عارضه نفسها علی الامم الماضین منکم و الغابرین لحاجتهم الیها غدا اذا اعاد الله ما ابدی واخذ ما اعطی وسال عما اسدی فما اقل من قبلها وحملها حق حملها اولئک الاقلون عددا وهم اهل صفه الله سبحانه اذ یقول (وقلیل من عبادی الشکور) فاهطعوا باسماعکم الیها و الظوا بجدکم علیها و اعتاتضوها من کل سلف خلفا ومن کل مخالف موافقا – ایقظوا بها نومکم واقطعوا بها یومکم و اشعروها قلوبکم وارحضوا بها ذنوبکم وداووا بها الاسقام وبادروا بها الحمام واعتبروا بمن اضاعها و لایعتبرن بکم من اطاعها الا فصونوها و تصونوا بها وکونوا عن الدنیا نزاها و الی الاخره ولاها و لا تضعوا من رفعته التقوی ولا ترفعوا من رفعته الدنیا …»(7)
«بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم ؛ زیرا تقوا حقی است که خداوند بر شما دارد، و نیز حق شما را بر خداوند واجب می سازد .از خدواند برای تقوا یاری بجویید. واز تقوا در برابر [عذاب] خداوند کمک بگیرید، که تقوا امروز سپر وپناهگاه است، وفردا راهی به سوی بهشت است، راهی که روشن است، ورونده ای سود برنده، وامانتدارش [= خداوند] حافظ و نگه دارنده .
تقوا همواره نور را بر پیشینیان عرضه کرده و بر آیندگان نیز عرضه خواهدکرد؛ زیرا فردای قیامت همگان به آن نیازمندند؛ آن هنگام که خداوند آنچه را آفریده بود باز آورد وآنچه را عطا کرده بود، باز پس گیرد و از آنچه بخشیده بود پرسش نماید. پس چه اندک اند کسانی که تقوا را چنان که باید پذیرفته و رعایت کرده اند آنان در شمارش بس اندک اند. اینان سزاوار توصیف خدای سبحان اند که فرمود: «اندکی از بندگان من شکر گزارند. » (8)
پس گوش خود را به جانب تقوا فرا دارید، وبا تلاش خود بر آن مواظبت کنید و آن را جایگزین آنچه از دست داده اید سازید ، وتقوا را دلخواه خود شمارید. خود را با تقوا بیدار دارید، و روز خود را با آن بگذرانید، آن را ملازم دل خویش نمایید، و گناهان خویش را با آن بشویید، و بیماری ها را با آن درمان کنید، وپیش از رسیدن مرگ به پیشباز آن روید، واز کسی که آن را تباه ساخت پند گیرید، و مبادا خود مایه ی عبرت تقوا پیشگان شوید. هان! تقوا را نگاه دارید وخود را با آن حفظ نمایید. از دنیا پاک و بر کنار بمانید و شیفته ی آخرت باشید.کسی را که تقوا بالایش برد، پایین نیاورید، وکسی را که دنیا بالایش آورده ، دارای مقام والا مشمارید….»
11- هدایت
طبق آیات قرآن کریم ، متقین زمینه ی هدایت الهی را دارند: ( اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون )(9) ودر حقیقت ، خداوند راه هدایت را به آنان نشان داده است:
(وما کان الله لیضل قوما بعد اذ هداهم حتی یبین لهم ما یتقون ان الله یکل شیء علیم )(10)
امام علی (ع) فرمودند: « هدی من اشعر التقوی قلبه » (11) ونیز در جایی دیگر کسب تقوا و پارسایی را به کاشت درخت تشبیه فرموده که ثمره ی آن چیزی جز هدایت الهی نیست : « من غرس اشجار التقی جنی ثمار الهدی »(12) و در خطبه ی همام متقین را « در هدایت با نشاط » دانسته اند: « ونشاطا فی هدی . » (13) ایشان، نور تقوا را راهنمای انسان بر شمرده اند: « من یطع الله و رسوله یکن سبیل الرشاد سبیله، و نور التقوی دلیله…» (14) ودرجایی دیگر، با تشبیه تقوا به آبی حیات بخش ، چنین می فرمایند:« لا یهلک علی التقوی سنخ اصل و لا یطما علیها زرع قوم .» (15)
کوتاه سخن این که هدایت از آثار مترتب بر تقواست .
12- کنترل جوارح
الف ) کنترل زبان : طبق سنت ائمه ی اطهار (ع)، اهل تقوا زبان خود را به کنترل خویش در آورده و لذا از آسیب های آن در امان هستند. پروا پیشگان « گفتارشان درست » (16)است .ایشان «سخن زشت از زبانشان دور وکار زشت از ایشان پنهان» (17) است. « مردم را با لقب های زشت نمی خوانند. »(18)و « پیش از آن که شاهدان شهادت دهنده ، به حق اعتراف می کند.»(19) این ها مصادیقی از کنترل زبان است که در روایات بدان تصریح شده است .ومتقین آنها را دارند.
مولای متقیان علی (ع) در سخنی گهربار ، وابستگی زیبایی میان کنترل زبان و تقوای الهی را به نمایش گذاشته اند:
«رایت جمیع الاخلاء فلم ارخلیلا افضل من حفظ اللسان، و رایت جمیع اللباس فلم ار لباسا افضل من الورع، و رایت جمیع الاموال فلم ارمالا افضل من القناعه ، و رایت جمیع البر فلم اربرا افضل من الرحمه و الشفقه ، و ذقت جمیع الاطعمه فلم ار طعاما الذ من الصبر» (20).
حضرت علی (ع) در کلامی دیگر با ذکر قسم جلاله ، متقیان را این گونه به حفظ زبان توصیه می فرمایند:
« و اجعلوا اللسان و احدا و لیخزن الرجل لسانه فان هذا اللسان جموح بصاحبه والله ما اری عبدا یتقی تقوی تنفعه حتی [یختزن] یخزن لسانه »(21)
ب ) کنترل چشم : از دیدگاه امام علی (ع) تقوا پیشگان، چشمان خود را از حرام باز می دارند: «…غضوا ابصارهم عما حرم الله علیهم …» (22)
ج) کنترل شکم : طبق مفاد آیات قرآن کریم، آن که تقوای الهی پیشه سازد خداوند خود روزی اش را می دهد:
(و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شی ء قدرا)(23).
متقین « خواهان روزی حلال»(24) هستند .ایشان « خوراکشان کم» (25) و «شهوتشان مرده »(26)است.
13- کنترل رفتار
طبق سنت مأمور، متقین « گفتار را با کردار آمیخته ساخته » ،(27) «لغزششان اندک و ناچیز» ،(28) «لباسشان میانه روی » (29)«در عین بی نیازی میانه رو »(30)،«در دشواری ها آرام ودر ناخوشی ها شکیبا» ،(31) «آنچه را به او سپارند تباه نمی سازد . »(32)« به همسایه زیان نمی رساند . » ، (33)« به مصیبت های دیگران شادمان نمی گردد. » ، (34)« از حق بیرون نمی گردد. » (35)و« کارهای نیکو می کند و در عین حال، [از عذاب خدا] می ترسد. » (36)
امام هادی (ع) در سفارش به اصحاب خود فرمودند:
«در هنگام زیارت [قبر امیرمؤمنان] درروز غدیر، سالی که معتصم او را فرا خواند، بر سر [قبر] او- که درودهای خداوند بر او باد- می ایستی و می گویی: « چه بسیار که تقوا تو را از اجرای تصمیمت باز داشت، ولی غیر تو برای دستیابی بدان، از هوای خویش پیروی کرد، وازاین رو، جاهلان پنداشتندکه تو در آنچه اتفاق افتاد، ناتوان بودی.به خدا سوگند، کسی که چنین پنداشت ، گمراه شد و ره نیافت وتو خود -درود خدا بر تو باد- با این سخنت : « بنیاد آگاه به امر می داند چگونه حیله کند؛ اما تقوای الهی مانع اوست . پس ، دیده را نادیده می گیرد؛ اما آن که پروای دین ندارد، از آن فرصت سوءاستفاده می کند» ؛ هر چه را در این میان مبهم بود، برای آنان که دچار توهم و تردید بودند، توضیح دادی . تو راست گفتی و باطل اندیشان زیانکارند. » (37)
در این روایت، به این حقیقت اشاره گشته که امیر مؤمنان حضرت علی (ع) رفتار خود را در جهت خواست ورضای الهی کنترل می نمودند و از خود و خودسرانه عمل نمی کردند. مولای متقیان علی (ع) در وصف این خصوصیت متقین می فرمایند: «بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه و دنوه ممن دنا منه لین و رحمه لیس تباعده بکبر وعظمه و لا دنوه بمکر وخدیعه . » (38) پرهیزگار « نفس او از او در زحمت است و مردم از او در راحتند. خود را برای آخرتش به رنج افکنده ، ومردم را از خویش آسوده ساخته. » (39) او « اگر خاموش باشد سکوتش او را اندوه گین نمی سازد ، واگر بخندد قهقهه نمی زند.»(40)
فرد با تقوا ، تمام اعمال فکری، عبادی وعلمی اش و.. همگی کنترل شده ودر مسیر حق است. امام علی (ع) فرمودند:
«فاتقوا الله تقیه من سمع فخشع و اقترف فاعترف و وجل فعمل وحاذر فبادر وایقن فاحسن وعبر فاعتبر وحذر فحذر وزجر فازدجر واجاب فاناب و راجع فتاب واقتدی فاحتذی و اری فرای فاسرع طالبا و نجا هاربا فافاد ذخیره واطاب سریره و عمر معادا و استظهر زادا لیوم رحیله و وجه سبیله و حال حاجته و موطن فاقته وقدم امامه لدار مقامه فاتقوا الله عبادالله جهه ما خلقکم له و احذرو منه کنه ما حذرکم من نفسه و استحقوا منه ما اعدالکم بالتنجز عن هرب وراقب فی یومه غده و نظر قدما امامه فکفی بالجنه ثوابا ونوالا وکفی بالنار عقابا و وبالا وکفی بالله منتقما ونصیرا و کفی بالکتاب حجیجا و خصیما.» (41)
« پس ای بندگان خدا! تقوای الهی را پیشه سازید ، چونان تقوای خردمندی که تفکر دلش را مشغول داشت، وبیم از عذاب، بدنش را رنجور ساخت وعبادت شبانه ، اندکی خواب را نیز از او گرفت، وامید به رحمت در اوج گرمای روز ، تشنه اش نگاه داشت ، وبی میلی دنیا از شهوات بازش داشت، وذکر حق زبانش را به حرکت واداشت.از پیش در دنیا ترسید تا در قیامت در امان باشد واز موانع پیمودن راه روشن هدایت کناره گرفت، وبرای دستیابی به راه مطلوب میانه ترین طریق را پیمود، وکبر وغرور، او را از مسیر صحیح باز نگرداند، و امور اشتباه انگیز بر او مخفی نماند. او به شادمانی بشارت به بهشت، وآسودگی نعمت ها، در راحت ترین خوابگاهش [= قبر] و ایمن ترین روزش [=قیامت] رسیده، از گذرگاه دنیا به گونه ای پسندیده گذشته ، وسعادتمندانه توشه ی آخرت را از پیش فرستاده، از روی
بیم از عذاب به نیکی ها مبادرت ورزیده وآن گاه که فرصت داشت وبه سوی بندگی شتافت، درطلب خشنودی خدا مشتاق بود، و ترس از خدا او را از گناه گریزان نمود، وامروز در اندیشه ی فردایش بود، وهماره به آینده می نگریست. پس بهشت برای ثواب وپاداش کافی است ، و دوزخ برای کیفر و گرفتاری بس است .و خداوند برای انتقام گرفتن و یاری رساندن کفایت می کند، و قرآن برای احتجاج علیه آدمی ودشمنی با انسان بس است .»
طبق روایت بالا ، فرد متقی در تمام زمینه ها از مسیر حق بیرون نرفته واعمال اودر راه خدا کنترل و جهت دهی شده است .هر آنچه که از اعمال آمیخته به تقوا باشد مقبول است ؛ امام عی (ع) فرمودند: و ولا یقل عمل مع التقوی و کیف یقل ما یتقبل . » (42) وعملی که تقوا داشته باشد، مورد پذیرش است، حتی اگر اندک باشد:
«عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عیسی عن مفضل بن عمر قال کنت عند ابی عبد الله فذکر نا الاعمال فقلت انا ما اضعف عملی فقال مه استغفر الله ثم قال لی ان قلیل العمل مع التقوی خیر من کثیر العمل بلا تقوی قلت کیف یکون کثیر بلا تقوی قال نعم مثل الرجل یطعم طعامه و یرفق جیرانه و یوطی رحله فاذا ارتفع له الباب من الحرام دخل فیه فهذا العمل بلا تقوی ویکون الاخر لیس عنده فاذا ارتفع له الباب من الحرام لم یدخل فیه . » (43)
«مفضل بن عمر گوید: خدمت امام صادق(ع) بودم که موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم :عمل من چه اندازه کم وضعیف است ؟
حضرت (ع) فرمودند: خاموش باش، از خدا آمرزش بخواه. آن گاه فرمود: عمل کم با تقوا بهتر از عمل بسیار بی تقوا است .عرض کردم: چگونه عمل بسیار، بی تقوا می باشد؟ فرمود: آری، مانند مردی که از غذای خود به مردم می خوراند و با همسایگانش مهربانی می کند و در خانه اش باز است، ولی چون دری از حرام به نظرش رسد بدان در آید، این است عمل بدون تقوا، و دیگری هست که اینها را ندارد، ولی چون در حرامی بنظرش رسد، بدان وارد نشود.»
پی نوشت ها :
1- «ابوبصیر ازحضرت باقر(ع) نقل نموده که امیر مؤمنان(ع) میفرمود: اهل تقوا علایم و نشانه هایی دارند که با آن شناخته می شوند راستی در گفتار ، مراعات امانت، پایبندی به عهد و پیمان، بخل و عجز وناتوانی نداشتن، و سرکشی و مراقب حال خویشاوندان، مهربانی و محبت به ضعیفان، وبا زنان آمیزش وارتباط کم داشتن، وبذل وبخشش، واز کارهای نیک، دریغ نداشتن و…[دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین، ص121؛مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار(ع) ،ج67، ص 282].
2- «ونماز را بر پای دارد، و زکات را بدهد، وآنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختی و زیان، وبه هنگام جنگ شکیبایانند، آنانند کسانی که راست گفته اند، و آنان همان پرهیزگارانند.»[ بقره/177].
3- «برشما مقرر شده است که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالی بر جای گذارد، برای پدر ومادر و خویشاوندان[خود] به طور پسندیده وصیت کند؛ [این کار] حقی است بر پرهیزگران . » [بقره /180]
4- «ویقیناً خدا شما را در [جنگ] بدر- با آن که ناتوان بودید- یاری کرد. پس، از خداپروا کنید، باشد که سپاس گزاری نمایید. » [ آل عمران/123].
5- «… وآنان در خوشی هاسپاس گزار خداوندند…»[ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار (ع) ،ج64،ص271].
6-«… اعمال نیکو انجام می دهد و ترسان است، روز را به شب می رساند با سپاس گزاری، وشب را به روز می آورد با یاد خدا، شب می خوابد اما ترسان، وبر می خیزد شادمان، ترس برای این که دچار غفلت نشود، وشادمانی برای فضل ورحمتی که به او رسیده است . اگر نفس او درآنچه دشوار است فرمان نبرد، ازآنچه دوست دارد محرومش می کند.» [سیدرضی، ابوالحسن حسین بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شیروانی، علی، خطبه ی 193].
7- سید رضی، ابوالحسن حسین بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شیروانی، علی، خطبه ی 191.
8-سبا/13.
9-«آنهایندکه از هدایتی از جانب پروردگارشان برخوردارند و آنها همان رستگارانند.» [بقره/5].
10- «وخدا بر آن نیست که گروهی را پس از آن که هدایتشان نمود بی راه بگذارد مگر آن که چیزی را که باید از آن پروا کنند برایشان بیان کرده باشد.آری ، خدا به هر چیزی داناست. »[توبه /115].
11- «آن که تقوا را پوشش دلش قرار داد، راه یافت. » [محمدی ری شهری، محمد، علم و حکمت در قرآن و حدیث، ترجمه: مسعودی، عبدالهادی، ج1،ص 261-260].
12- «آن که نهال های تقوا کاشت،میوه های هدایت چید. » [همان].
13- [سید رضی، الوالحسن حسین بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شیروانی، علی، خطبه ی 193].
14- «هر که فرمان برد خدا و رسولش را ، راه او راه رشد و نور تقوا راهنمای او است. » [ کلینی ،محمد بن یعقوب، الکافی، ج5،ص 371].
15- «بنیادی که برپایه ی تقوا روییده از بین نرود، و کشتزاری که آب تقوا به آن رسیده تشنه نگردد. [ مجلسی ، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار (ع) ،ج2،ص99].
16-«منطقهم الصواب. » [ سید رضی، ابوالحسن حسین بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شیروانی، علی، خطبه ی 193].
17- «بعیدا فحشه، لینا قوله. » [همان] .
18- «ولا ینابز بالالقاب. » [ همان].
19- «یعترف بالحق قبل ان یشهد علیه. » [همان].
20- «من با وجو مشاهده ی تمامی دوستان، دوستی بهتر از حفظ زبان، با مشاهده ی تمامی لباس ها ، لباسی زیباتر از تقوا، با دیدن تمامی اموال، مالی ارزنده تر از قناعت، با وجود مشاهده ی تمامی احسان ها ، احسانی برتر از رحم و مهربانی، وبا وجود مشاهده تمامی غذاها، غذایی گواراتر از صبر نیافتم. » [ مشکینی، علی، تحریر المواعظ العددیه ، ص 393].
21- «زبان ودل را هماهنگ کنید. مرد باید زبانش را حفظ کند؛ زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می اندازد. به خدا سوگند، پرهیزکاری را ندیده ام که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آن که زبان خویش را حفظ کرده بود.» [ سید رضی، ابوالحسن حسین بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شیروانی، علی، خطبه ی 176].
22- «از آنچه خداوند حرام کرده چشم پوشیدند…» [ همان، خطبه ی 193].
23- «…وهر کس از خدا پروا کند، [ خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار می دهد× واز جایی که حسابش را نمی کند، به اوروزی می رساند، وهرکس برخدا اعتماد کند اوبرای وی بس است . خدا فرمانش را به انجام رساننده است . به راستی خدا برای هر چیزی اندازه ای مقرر کرده است. » [ طلاق/2-3].
24- «وطلبا فی حلال.» [ سید رضی، ابوالحسن حسین بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شیروانی، علی، خطبه ی 193].
25- «منزورا اکله » [ همان].
26-« میته شهوته » [ همان].
27-«یخرج القول بالعمل.»[ همان].
28- «تراه…قلیلا زلله . » [ همان].
29- «ملبسهم الاقتصاد.»[همان].
30- «قصدا فی غنی. » [ همان].
31- «فی الزلازل و قور و فی المکاره صبور .» [ همان].
32- «لایضیع ما استحفظ. » [ همان].
33- «الایضار بالجار.»[همان].
34- «لا یشمت بالمصائب.»[همان].
35- «لایخرج من الحق .»[همان].
36- همان.
37- محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه ی امیرالمومنین ، ترجمه: مسعودی، عبدالهادی ، ج 2، ص 349.
38- «متقی اگر از کسی دوری کرده به خاطر بی رغبتی به دنیا و وارستگی است ، واگر خود را به کسی نزدیک ساخته از روی ملایمت و رحمت است. نه دوری گزیدنش از سر تکبر و خودخواهی است ، و نه نزدیکی کردنش از روی حیله و فریب.»[ سید رضی، ابوالحسن حسین بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شیروانی ، علی، خطبه ی 193].
39- همان.
40-همان.
41-همان، خطبه 83.
42-«هیچ کاری با تقوا اندک نیست و چگونه اندک است آنچه پذیرفته شود. » [ همان ، حکمت95].
43- «درکار نیک به اندک خشنود نمی شوند و طاعت فراوان را زیاد نمی شمارند. خود را به کوتاهی دربندگی متهم می سازند، واز اعمال خویش بیمناکند. هر گاه یکی از ایشان رابه پاکی و وارستگی توصیف کنند از آنچه درباره ی او می گویند بترسد و گوید:«من خود را بهتر از دیگران می شناسم وپروردگارم مرا بهتر از خودم می شناسد . پروردگارا، مرا به سبب آنچه درباره ام می گویند مؤاخذه مکن، وبهتر از آنچه در حقم گمان می برند قرارم ده، وبر من ببخشای آن گناهانم را که مردم از آن بی خبرند.» [ کلینی ، محمد بن یعقوب، الکافی، ج2، ص 77،قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی ، ج2،ص84].
منبع:نشریه اخلاق شماره16
ادامه دارد…