رقابت میان فرزندان

رقابت میان فرزندان

والدین در طول زندگى شاهد رقابت میان فرزندان خواهند بود. پدر و مادر هرگز نباید مانع انجام این عمل در میان آنان گردند بلکه باید به کار و برنامه‌ریزى صحیح، رقابت میان فرزندان را تحت کنترل خود بگیرند و اداره نمایند. گاهى اوقات این رقابت‌ها خفیف است و تنها گهگاهى به دخالت نیازمندست. اگر چنین مواردى میان فرزندان وجود داشت والدین نباید نگران باشند بلکه باید سعى کنند که فرزندان را به درستى هدایت نمایند تا مسیر درست را در پیش گیرند.
نسبت به رقابت میان فرزندانتان غفلت نکنید و یا بیش از حد احساساتى نشوید
گاهى اوقات هم‌چشمى‌هاى میان فرزندان به درگیرى، عصبانیت و تندخویى مى‌انجامد، و چندین بار در روز موجب برخورد میان آنان مى‌گردد. در مواردى که خشونت و تندخویى حاکم است مداخله‌ى والدین ضرورى به نظر مى‌رسد. حتى گهگاه نیاز به مداخله‌ى حرفه‌اى به معنى مشاوره با روان پزشک یا مشاور خانواده لازم است، همچنین باید به خاطر داشت که این رقابت‌ها ممکن است سال‌هاى کمى و یا حتى در تمام طول عمر ادامه پیدا کند.
رقابت امرى طبیعى است و در این میان کسى مقصر نمى‌باشد
رقابت میان خواهر و برادر امرى طبیعى است. پدر و مادر نباید فرزندان و یا خود را به خاطر این عمل، مقصر بشمارند. هدف واقع گرایانه این است که به فرزندان کمک شود که راه‌هایى را بیابند تا با این حسادت‌ها، برخوردها، تضادها و عصبانیت‌ها کنار بیایند. حسادت میان خواهر و برادر بسیار شایع است و معمولا زمانى آغاز مى‌شود که فرزند جدید متولد مى‌شود. نوزاد تازه متولد شده، توجه والدین را به خود جلب مى‌کند چون او به این توجه بیش از حد نیازمند است. حال تصور کنید که وقتى فرزند جدیدى متولد مى‌شود و تمام توجه پدر و مادر را به خود جلب مى‌کند چه حسى براى فرزند پیشین ایجاد مى‌گردد؟ در این هنگام احساس تنفر، حسادت و حتى عصبانیت در ذهن فرزند به وجود خواهد آمد. آدل فیبر (1) و الین مازلیش (2) در کتاب جالب خود تحت عنوان «خواهر و برادرهاى بدون رقابت» تشابه زیبایى را مطرح مى‌کنند. آنها چنین ابراز مى‌دارند که احساسى که به دنبال به دنیا آمدن فرزند دوم در کودک پیشین ایجاد مى‌شود درست مانند این است که شوهر انسان، همسر جدیدى اختیار کند. تصور کنید که شما زنى هستید که شوهرتان به شما مى‌گوید: عزیزم، من به تو بسیار عشق مى‌ورزم به همین خاطر تصمیم گرفته‌ام همسر دیگرى درست همانند تو به خانه بیاورم، در این زمان چه احساسى دارید؟ چطور مى‌خواهید با شخصى جدید روبرو شوید و برخورد نمایید؛ با کسى که رقیب شماست و عشق و توجه همسرتان را مى‌رباید؟ حال شما تصور کنید که در سنین 10…،4،3 سالگى هستید و فرزند جدیدى به عنوان رقیب وارد مى‌شود، اکنون چه احساسى خواهید داشت؟ اگر به دقت به این قضیه بنگرید، متوجه مى‌شوید که رقابت میان فرزندان قسمتى از ماهیت و طبیعت وجودى بشر است. کودکان در مورد توجه، عشق والدین، جایگاه اجتماعى و خانوادگى و دوستان خود با یکدیگر رقابت کرده و کشمکش دارند، فرزندان کوچکتر سعى دارند که در مقابل فرزندان بزرگتر از خود مقاومت نشان دهند و بزرگترها نیز کوشش مى‌کنند که کوچکترها را سر جاى خود بنشانند. نقش والدین، کنار گذاشتن این رفتارها نیست زیرا فرزندان باید در محدوده‌ى مناسب و درست به رقابت با یکدیگر بپردازند و پدران و مادران نباید از کودکان بخواهند که این گونه رفتارها را کنار بگذارند.
وقتى که ما به این مشکلات مى‌پردازیم مهم است دریابیم که رقابت میان خواهر و برادرها مى‌تواند تجربه‌ى مثبت و سازنده‌اى در زندگى آنها باشد. بسیارى از والدین بر این امر واقف نیستند و با خواندن این جمله که «هم چشمى و رقابت میان کودکان سازنده و مثبت است» سر خود را تکان مى‌دهند و متعجب مى‌شوند دقت کنید که به هر حال بسیارى از کشمکش‌ها و رقابت‌ها میان فرزندان، تجربه‌ى ارزشمندى است که آنها را براى رویارویى با مشکلات زندگى آماده مى‌کند. نتیجه‌ى صریحى که مى‌توان از این برخوردها کسب کرد این است که وقتى فرزندان با یکدیگر رقابت داشته باشند همان طور که بزرگ مى‌شوند مى‌آموزند که چطور با دیگران روبرو شوند و چطور در مواجهه با عدم توافق‌ها و عصبانیت‌ها به طور مناسبى واکنش نشان داده، با رفتارهاى خصمانه مقابله کرده و در نهایت در امور شراکتى و اجتماعى وارد شوند. به هر حال همه‌ى خانواده‌ها به اهمیت این موضوع واقف نیستند و نمى‌دانند که وقتى فرزند 5 ساله‌ى آنها در تلاش است که اسباب سازى خود را از کودک سه ساله‌شان بگیرد در واقع در حال خودسازى و شکل گیرى مى‌باشد و این عمل منفعت‌هاى بى‌شمارى را به دنبال دارد.
نقش والدین چیست
وقتى این حقیقت را پذیرفتیم که هم چشمى و رقابت میان خواهر و برادرها امرى شایع و واقعى است و نباید کنار گذاشته شود، در این زمان مسئولیت‌هایمان به عنوان پدر و مادر مهم‌تر جلوه مى‌کند و باید این وظیفه‌ى مهم را به بهترین وجه ممکن انجام دهیم. از کجا باید شروع کرد؟ مهم است که مقرراتى میان افراد خانواده وضع گردد تا رفتارهاى مورد قبول خانواده مورد بررسى قرار گیرد و واکنش‌هاى نادرست، کنار زده شود. وظیفه‌ى والدین این است که این گونه مقررات و قوانین را به فرزندانشان بیاموزند و آموزش خود را تا زمانى که فرزندان به این رفتارها خو بگیرند ادامه دهند. پدران و مادران باید توجه داشته باشند که فرزندان همچون آنان نیازهایى دارند که تک تک افراد خانواده باید به این حوایج اهمیت داده و احترام بگذارند، به طور مثال نیاز به تنهایى و آسایش براى فرزندان وجود دارد و آنها نیز دوست دارند دیگران براى ورود به اتاقشان اجازه بگیرند. از جمله مقرراتى که والدین باید در منزل اجرا کنند این است که هر یک از فرزندان باید به دیگرى احترام بگذارد و براى استفاده از وسایل خواهر و برادرش اجازه بگیرد. مهم است که همه‌ى افراد به صورت محترمانه احساسات واقعى خود را بیان کنند و هرگز درصدد سوء استفاده کردن از دیگرى نباشند و سعى نکنند تا با مداخله‌ى فیزیکى و جسمى (زد و خورد بدنى) به وسایل خواهر و برادر خود دسترسى پیدا کنند. پس باید این مقررات هر یک از افراد خانواده از بزرگ تا کوچک روشن شود و به این وسیله آنها با یکدیگر به طور محترمانه‌اى برخورد کرده و رقابت میان فرزندان در محدوده‌ى درستى پیش گرفته شود. والدین باید به فرزندان بیاموزند که اگر اختلافاتشان و مشکلاتشان جزئى است، میان خود حل و فصل نمایند. یکى از کارهاى مفیدى که والدین مى‌توانند انجام دهند این است که بنشینند و به هر دو طرف به شایستگى گوش دهند، انصاف داشته باشند و راه حل مناسبى ارائه کنند و سپس اتاق را ترک کنند. اشتباهى که بسیارى از پدران و مادران مرتکب مى‌شوند این است که سعى مى‌کنند به طور عادلانه، رفتارهاى درست و غلط را به پاى هر دوى آنها بنویسند. این عملى نادرست است و سبب مى‌شود که احساسات واقعى یکى از فرزندان زیر پا گذاشته شود و خدشه‌دار گردد. والدین باید بدانند که پرسیدن این سؤال که کدام یک دعوا را شروع کرده‌اید، سازنده و مفید نیست. زیرا همیشه پاسخ سؤال این است که او آغاز کرد. این جواب بدان معنى نیست که فرزندان درصدد دروغ گفتن به شما هستند، بلکه در واقع هر کدام از آنها از دیدگاه خود مسئله را مطرح مى‌کند. در این میان عمل سازنده این است که والدین توجه فرزندان را روى پیدا کردن راه حل متمرکز کنند نه این که بخواهند بدانند کدام یک شروع کننده‌ى این کشمکش بوده است.
هنگامى که عصبانیت به زد و خورد بدنى تبدیل مى‌شود
گاهى اوقات مداخله‌ى والدین ضرورى به نظر مى‌رسد خصوصا اگر تضاد میان فرزندان تشدید پیدا کند و باعث زد و خورد بدنى گردد. در این زمان والدین باید از قدرت و اقتدار پدر و مادرى خود استفاده کنند و فرزندان را از یکدیگر جدا کرده و هر کدام را به اتاق جداگانه بفرستند تا آرام شوند و هنگامى که عصبانیت فرزندان فرو نشست زمان مناسبى است که مى‌توان در مورد مشکل میان آنها به بحث و گفتگو نشست. باید به فرزندان اجازه دهیم که احساسات خود را بیان کنند و حقیقتا ما والدین باید آنها را به این کار تشویق کنیم تا هر گونه احساسى، چه عصبانیت و چه دلخورى و رنجش را، مطرح کنند. لازم است که فرزندان احساسات خود را به صورت مناسبى ابراز بدارند یعنى به وسیله‌ى کلمات و نه با رفتارهاى تهاجمى، کتک زدن، لگد زدن و پرتاب وسایل.
والدین باید مقرراتى را براى فرزندان مبنى بر عدم آسیب به یکدیگر و رفتارهاى تهاجمى مطرح کنند و روى آن تأکید بورزند و باید به خاطر داشت که بچه‌هاى کوچک هم مى‌توانند این قوانین را متوجه شوند و درک کنند که افراد براى آسیب رساندن به یکدیگر به وجود نیامده‌اند.
مطالبى که در موقع عصبانیت گفته مى‌شود نباید توهین‌آمیز و به صورت فحش و ناسزا باشد. کودکان باید این قانون را متوجه شوند و به آن عمل کنند، هر چند که در وسط دعوا رعایت این مقررات مشکل است. در این میان والدین وظیفه دارند که محدودیت‌هایى را پیرامون آن چه که فرزندان اجازه‌ى انجامش را دارند و آن چه را که ندارند، قرار دهند. به طور مثال من مادرى را مى‌شناسم که قانونش به این صورت است: با هم برخورد داشته باشید اما بدون خونریزى و شکستى استخوان. و تعدادى از والدین نیز هستند که به هیچ وجه نمى‌توانند کلمات توهین‌آمیز و ناسزا را تحمل کنند و مقررات سختى را براى این عمل وضع مى‌کنند.
برقرارى ارتباط
بهترین کارى که والدین در قبال کشمکش میان فرزندان خود مى‌توانند انجام دهند این است که ارتباطى میان آنان برقرار کنند، به این صورت فرزندان مى‌توانند مشکلات میان خود را برطرف سازند. احساسات باید شناخته شود و به زبان آید؛ به این علت که هر دو فرزند بتوانند تأثیر بچه‌ها با هم همکارى مى‌کنند احساسات مثبت و سازنده نیز همچون احساسات منفى روشن گردد. گاهى اوقات بهتر است که فرزندان احساسات خود را به روش خلاقانه‌اى مطرح کنند که این عمل سبب مى‌شود که آنها به صورت عینى‌تر و روشن‌تر یکدیگر را درک کنند. نوشتن نامه به کسى که از دست او عصبانى هستید راه خوبى است و کمک مى‌کند که احساسات خود را که حاکى از تنفر و ناامیدى است بنویسید بدون این که آسیبى به طرف مقابل برساند. نوشتن فهرستى از خطاهاى بچه‌ها و به تصویر کشیدن خصوصیات فردى که از دست او عصبانى هستیم نیز مفید است زیرا مى‌توان این مطالب را در اختیار والدین گذاشت تا در مورد احساسات منفى گفتگو نمود. دادن پیشنهادات مفید به فرزندان در این زمان بسیار سازنده است و پله‌هاى ایجاد همکارى میان آنان را فراهم مى‌نماید.
گفتن عباراتى همچون «تو مزاحم هستى، من نمى‌خواهم به وسایلم دست بزنى» به خواهر یا برادرمان عمل شایسته‌اى نیست، بهتر است که به جاى این گونه صحبت کردن چنین بگوییم:«من مایل نیستم که تو نوارهاى من را بردارى، اگر چیزى مى‌خواهى اول از من اجازه بگیر…»
مراحل یا درجات کشمکش میان خواهرها و برادرها
«فیبر» و «مازلیش» در کتاب «خواهر و برادرهاى بدون رقابت»، در مورد مراحل کشمکش میان فرزندان بحث مى‌کنند و در واقع بگو و مگوهایى را مطرح مى‌کنند که در میان این افراد شایع و مشترک است. زمانى که درگیرى میان فرزندان بالا گرفته است ممکن است که دخالت والدین لازم باشد. آگاهى والدین از علل عصبانیت آنها مى‌تواند مفید واقع شود. پدران و مادران مى‌توانند دیدگاه فرزندان خود را در نظر گرفته و به آنها توجه کرده و شنواى حرف‌هایشان باشند، مشکل را برایشان توضیح دهند و راه حل مناسب را پیش روى آنها بگذارند. سپس پدر و مادر باید اتاق را ترک کنند و اجازه دهند که کودکان خود مشکلشان را حل کنند. زمانى که موقعیت به گونه‌ى خطرناکى است و امکان دارد که فرزندان به هم توهین کرده و یا صدمه بزنند، پدر و مادر باید مقررات خود را به اجرا گذارند. همچنین اگر موقعیت به گونه‌اى است که فرزندان به هم آسیب رسانده‌اند مداخله‌ى والدین بسیار ضرورى است و باید آنها را از هم جدا کنند تا آرامش خود را بازیابند.
داستان تئو (3) و دونا (4) که در ذیل آمده، نشان مى دهد که چطور رقابت میان دو فرزند شکل مى‌گیرد و به کشمکش تبدیل مى‌شود. همچنین این مطلب به والدین مى‌آموزد که چطور عدالت و انصاف را در زندگى با کودکان رعایت کنند.
داستان تئو و دونا
دونا 5 سال بعد از تئو متولد شد. معمولا این اختلاف سنى باعث رقابت میان خواهر و برادر مى‌گردد. تئو پیش از به دنیا آمدن دونا تنها فرزند خانواده بود و همچنین پرنسسى دوست داشتنى با او رفتار مى‌شد. وقتى که او متوجه حاملگى مادرش شد در ابتدا بسیار هیجان زده شد و در اشتیاق به دنیا آمدن خواهر یا برادرى بود که بتواند با او بازى کند. به هر حال وقتى دونا متولد شد، تئو بسیار گیج و متحیر شد چون دائما مى‌دید که والدینش وقت و توجه خود را صرف رسیدگى به دونا کوچولو مى‌کردند. دونا مرتبا گریه مى‌کرد و علاقه‌اى به بازى کردن به تئو نشان نمى‌داد. به همین جهت تئو بیشتر زمان خود را صرف بازى با دوستانش در خارج از منزل مى‌کرد و در این زمان مادر به نوزاد تازه متولد شده و کارهاى خانه رسیدگى مى‌کرد. ضمنا تئو شاگرد بسیار منظم و درس خوانى بود و گر چه دونا توجه والدینش را به خود جلب کرده بود، اما تئو با گرفتن نمره‌هاى خوب توانسته بود توجه پدر و مادر را از آن خود سازد.
درگیرى مختصر و سپس جنگ
تا زمانى که دونا کوچک بود، تئو خود را با سرگرمى‌هاى خاصى همچون تماشاى فیلم‌هاى کارتونى و بازى‌هاى ویدیویى مشغول مى‌کرد. از نظر تئو، خواهر کوچولوى او اغلب باعث اذیت و آزار مى‌شد. دختر کوچولو سعى داشت که با برادرش به خارج از منزل برود و یا به اتاق او وارد شود و آن جا را به هم بریزد که همگى از نظر تئو ناپسند بود، همچنین با وجود این که تئو تذکر مى‌داد که از اتاقم بیرون برو، ولى دونا توجهى نمى‌کرد. روزى تئو یک بستنى چوبى روى میز کلکسیون بازى‌هاى ویدئویى‌اش پیدا کرد، جیغ زنان به سمت اتاق نشیمن رفت. در آن جا خواهرش مشغول رنگ کردن کتاب نقاشى‌اش بود. مادرش با تعجب به تئو نگاه کرد و گفت:«دونا تنها یک بچه است و بیشتر از این نباید از او انتظار داشت.» و ضمنا گفت:«تئو، تو بزرگتر هستى و نباید به این سرعت خونسردى خود را از دست دهى.» به هر جهت تئو پذیرفت ولى مجبور شد که نوارهاى خود را به داخل حمام ببرد و بشوید. این اتفاق سبب گردید که ارتباط میان این خواهر و برادر وخیم شود. دونا در رقابت با برادرش براى جذب توجه پدر و مادر موفق بود. خصوصا وقتى دونا مشغول بازى با دوستانش بود، تئو او را اذیت مى‌کرد و او را به گریه مى‌انداخت. تئو در بیرون از منزل هم حوصله‌ى خواهرش را نداشت و در منزل هم از دیدن او آزرده خاطر مى‌شد، از نظر او دونا تنها موجودى مزاحم محسوب مى‌شد. در این جا باید به این نکته اشاره داشت که نه تنها تئو خواهرش را از خود مى‌راند بلکه رفتار والدین نیز در تشدید فاصله‌ى بین آن دو تأثیرگذار بود.
از طرف دیگر والدین تئو درک نمى‌کردند که چرا پسر مؤدبشان که همواره رفتار شایسته‌اى با دیگران دارد چنین رفتارى با خواهر خود دارد و مرتبا سر به سر او مى‌گذارد و اذیتش مى‌کند. چطور ممکن است که او این طور نسبت به خواهر خود حسادت بورزد؟ آنها به طور یکسان با فرزندان خود رفتار نکرده‌اند؟ آیا محبت خود را به طور مساوى تقسیم نکرده‌اند؟ به هر جهت تصمیمى که والدین تئو گرفتند این بود که وقتى تئو رفتار نادرستى با خواهر خود دارد، نسبت به او سخت‌گیرى کنند. مادر چنین اظهار مى‌دارد:«تئو باید یاد بگیرد که با خواهر خود مهربان‌تر باشد، دونا کوچکتر از تئوست و با رفتارهاى ناشایست تئو ممکن است آسیب ببیند.»
درسى براى مادر
وقتى دونا 6 ساله بود، روزى با مادرش در حال تماشاى کارتون تام و جرى بود.گربه‌ى کارتون که اسمش تام بود همیشه دنبال جرى کوچولوى بیچاره مى‌کرد. البته همیشه موش بود که پیروز مى‌شد. دونا به مادر خود نگاهى انداخت و با غرور گفت:«تام و جرى مثل من و تئو هستند.» مادر پرسید: «منظورت از این حرف چیست؟» دختر کوچولو دوباره متکبرانه جواب داد:«من جرى موشه هستم و تئو هم تام است، او از من بزرگتر است اما من همیشه پیروز مى‌شوم و او را به زحمت مى‌اندازم.» در این هنگام مادر در حالى که به دختر کوچولوى شیطانش نگاه مى‌کرد از صحبت دست کشید و خنده را سر داد. از آن روز به بعد، وقتى که این دو فرزند با هم دعوا مى‌کردند مادر هر دو را به اتاق‌هایشان مى‌فرستاد و به طور یکسان تنبیه‌شان مى‌کرد و دیگر مهم نبود که تئو چه کارى انجام داده و یا دونا واکنشش چه بوده است. کم‌کم وقتى پدر و مادر با بچه‌ها این گونه رفتار کردند، سر به سر گذاشتن‌ها و اذیت و آزارها هم از بین رفت. هر دو فرزند تشویق شدند که به کارهاى مورد علاقه‌ى خود بپردازند و به خاطر موفقیت‌هاى شخصى خود تشویق شوند. دونا دیگر آن موجود مزاحم و موذى و تئو نیز دیگر آن موجود بدجنس نبود، البته گاهى اوقات آنها سر به سر هم مى‌گذاشتند، اما دیگر صدمه‌ى بدنى و حالات تهاجمى وجود نداشت.
با وجود این که ما به عنوان والدین باید به فرزندانمان توجه خاصى داشته باشیم، اما هرگز این امکان وجود ندارد که به صورت مساوى با آنها برخورد کنیم. ما نمى‌توانیم زمان، عشق، پول و یا کمک در زمینه‌ى انجام تکالیفشان را به طور مساوى برایشان در نظر بگیریم. در واقع نکته‌ى مهم مساوى رفتار کردن نیست، بلکه منصفانه رفتار کردن است. زیرا رفتار یکسان داشتن ممکن است همیشه امکان‌پذیر نباشد. از جمله کارهایى که مى‌توانیم انجام دهیم این است که مثلا به فرزندان بزرگتر پول توجیبى بیشترى بدهیم یا به طور مثال به آنها اجازه دهیم که دیرتر به تخت خواب بروند. شایسته است که وقتى یکى از فرزندانمان امتحان دارد یا روى یک پروژه کار مى‌کند، وقت و زمان بیشترى را صرف کمک کردن به او بنماییم. والدین باید ارزش‌ها، حقوق و مقرراتى را براى خانواده در نظر بگیرند. وقتى که این حقوق و مقررات به طور منصفانه‌اى باشد متقابلا فرزندان نیز به این قوانین احترام بیشترى خواهند گذاشت.
فرزندان را با هم مقایسه نکنید و صفت خاصى را به آنها نسبت ندهید
طبیعى است که فرزندان یک خانواده در زندگى با یکدیگر رقابت‌هایى مى‌کنند. والدین گاهى اوقات مى‌توانند با رفتارهاى شخصى سبب افزایش این رقابت‌ها گردند؛ گرچه اگر به آنها این موضوع گفته شود سریعا منکر آن خواهند شد. گه گاه والدین به یکى از فرزندان توجه بیشترى مى‌کنند که این تبعیض مى‌تواند روى خلق و خو و شخصیت، نگاه، موفقیت و یا ضعف فرزند اثر بگذارد. راه دیگرى که سبب مى‌شود والدین رقابت میان فرزندان را افزایش دهند این است که صفات خاصى را به آنها نسبت دهند. به طور مثال اگر مادر یکى از فرزندانش را به عنوان پسر باهوشم خطاب کند، دیگران احساس مى‌کنند که فرزند دیگر کودن است. این عمل سبب مى‌شود که میان فرزندان حسادت و تنفر ایجاد گردد.
بیشتر بچه‌ها وقتى در حال خودشناسى و آشنایى نقش خاصشان در خانواده هستند، خود را با یکدیگر مقایسه مى‌کنند. در این میان والدین بى‌خبر و یا ناآگاه با مقایسه‌ى فرزندان با یکدیگر این عمل را تشدید مى‌کنند. نکته‌اى که در این جا قابل ذکر است این است که:«فرزندان را با هم مقایسه نکنید.»
والدین باید به جاى مقایسه‌ى فرزندان با یکدیگر (بیلى همیشه کت خود را آویزان مى‌کند چرا تو این کار را نمى‌کنى؟) رفتار درست را به او بیاموزند و بگویند عزیزم، تو باید این کار را انجام دهى. (من ناراحت مى‌شوم وقتى مى‌بینم کت تو کف اتاق افتاده. لطفا آن را روى جالباسى آویزان کن).
مقایسه به دو صورت امکان‌پذیر است: مثبت و منفى. مثالى که در بالا ذکر شد مقایسه منفى بود که به هیچ وجه درست نمى‌باشد. باید به خاطر داشت که مقایسه‌ى مثبت گونه هم اصلا بجا و درست نیست. مثلا والدین به جاى این که فرزند خود را با خواهر یا برادرش مقایسه‌ى مثبت گونه کنند و بگویند:«تو نسبت به خواهرت بهتر انشاء مى‌نویسى» باید تنها رفتار شایسته‌ى او را تحسین کنند. به طور مثال بگویند:«تو خیلى خوب مى‌نویسى. من واقعا به تو افتخار مى‌کنم.»
هر فرزندى با دیگرى متفاوت است و مهم است که به صورت متفاوتى با آنها برخورد شود. وقتى که والدین هر فرزندى را به گونه‌ى متفاوتى مى‌نگرند و با دیگرى مقایسه نمى‌کنند، این عمل سبب ایجاد حالت و حال و هوایى پر از درک و فهم و لذت مى‌گردد که در مقایسه میان فرزندان چنین فضایى هرگز ایجاد نمى‌گردد.
خانواده‌هایى که نگران فرزندان و تربیت آنها هستند بر این باورند که هیچ چیز در زندگى براى همیشه ادامه پیدا نخواهد کرد. پس رقابت میان فرزندان هم در بیشتر موارد مستمر نخواهد بود. ارتباطات عوض مى‌شود و همان طور که افراد بالغ مى‌شوند، روابط آنها نیز متحول شده و تکامل مى‌یابد و در این میان خواهر و برادرها یاد مى‌گیرند که رفتار بهترى با هم داشته باشند و اختلافشان را فرو نشانند و تفاوت‌هاى یکدیگر را پذیرا باشند.
بیشتر بچه‌هایى که در دوران کودکى همدیگر را تحمل نمى‌کنند و مرتبا با هم دعوا مى‌کنند، سرانجام در دوران بلوغ و بزرگسالى دوستان خوبى براى یکدیگر مى‌کردند. والدینى که کشمکش‌ها و رقابت‌هاى فرزندان خود را کنترل مى‌کنند و به آنها مهارت‌هایى را مى‌آموزند که روابط بهترى با هم برقرار کنند، در واقع نقش خود را به عنوان پدر و مادر به بهترین وجه انجام داده‌اند.

پی نوشت ها :

(1). Adele Faber
(2). Elain Mazlish
(3). Theo
(4). Donna

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید