خداوند متعال چندین مرتبه در قرآن کریم اعلام فرموده است که من بندههای خودم را دوست دارم و مؤمنین هم مرا دوست دارند. از اینرو اگر خداوند دوستمان نداشت این همه نعمت و مهلت در معصیت به ما نمیداد! خداوند در قرآن کریم میفرماید: «قل إن کنتم تحبّونالله فاتبعونی»؛ (آلعمران/31) کسی نیست که بگوید من خدا را دوست ندارم، همه ما میگوییم خدا را دوست داریم. ولی دوست داشتن خدا به حرف زدن نیست، بلکه یک شرط عملی دارد و آن تبعیت از خداوند متعال است که اگر اطاعت کردیم، گناهان ما را میبخشد.
نقل کردهاند، بندهای از بندههای خوب خدا حساب کرد که 60 سال از عمرش گذشته است و اگر در طی این 60 سال، روزی یک گناه مرتکب شده باشد هزاران گناه میشود؛ با خود گفت: آیا من خدا را با این همه گناه ملاقات کنم؟ لذا نتوانست دوام بیاورد و از غصه دق کرد و مرد.
البته باید متوجه این دستور قرآنی بود که یأس و ناامیدی از رحمت الهی، خود بالاترین گناه است. شب و روز و زمین و آسمان شاهد گناهان ما هستند و اگر ما از رحمت الهی ناامید نباشیم، خداوند، همه آنها را خواهد بخشید و اثری از گناهان در پرونده اعمال ما باقی نخواهد ماند. همانطور که در پاییز باد میوزد و برگها را از درخت، پایین میریزد خداوند متعال هم گناهان ما را میبخشد.
بنابراین کسی که خدا را دوست داشته باشد، دیگر گناه، معصیت و مخالفتی با امر خداوند نمیکند، و خداوند نیز، محبت خویش و بندگان مؤمنش را در دل او جای خواهد داد.
قلب مـا حجـابهایی دارد؛ یک حجـاب به گنـاهان مـا بـاز میگردد و بـرای اینکـه محبت خـداوند در قلب ما جـایگـزیـن شـود ابتدا باید توبه از اعمال گذشته داشته باشیم و خودمان را اصلاح کرده و صفات رذیله را از بین ببریم.
اگر خدا را دوست داریم باید محبت دنیا را از دلمان بیرون کنیم و این مسئله در سراسر زندگی معصومین و علمای حقیقی مشهود و برجسته است. اهلبیت علیهمالسلام وضع مالی خوبی داشتند از جمله امیرالمؤمنین علیهالسلام 36 رشته قنات داشت، اما ببینیم که خود حضرت شبها چه میخورد و خانهاش چه وضعی داشت. لذا دنیا بد نیست، بلکه علاقه به دنیا بد است؛ چرا که سلمان و اباذر با استفاده از همین دنیا توانستند بندگان مقرب درگاه الهی شوند. بنابراین دنیا سکوی پرش برای پرواز است.
براساس حدیثی از امام جعفر صادق علیهالسلام که در آن به آیه شریفه «حبّب إلیکمالإیمان و زیّنه فی قلوبکم»؛ (حجرات/7) اشاره میکند و میفرماید، خداوند ایمان را زینت دلهای شما قرار داد و هر کس که امیرالمؤمنین علیهالسلام را دوست دارد، اصلاً گناه نمیکند، کاری کنیم علاقه و محبت اهلبیت علیهالسلام در دلمان بماند و قابل زوال نباشد.
منقول است که عده زیادی برای زیارت حضرت رضا علیهالسلام به خراسان آمدند، غلام حضرت به ایشان عرض کرد: شیعیان شما آمدهاند شما را ملاقات کنند. حضرت فرمودند: من آثار شیعه را در آنها نمیبینم. آن افراد تا دو ماه پشتسر هم بارها به دیدار حضرت میآمدند، اما امام رضا علیهالسلام اجازه ورود به آنها نمیدادند. دفعه آخر با خود گفتند: اگر این بار هم نیز حضرت راهمان نداد دیگر به شهرمان بازنمیگردیم، بلکه یک قبری حفر میکنیم و داخل آن میرویم! بر حضرت رضا علیهالسلام وارد شدند باز حضرت به آنها اجازه ورود نداد. آن افراد زبان به گلایه گشودند و گفتند: یا اباالحسن! برای چه به ما اجازه ورود نمیدهید؟ حضرت فرمودند: شما میگویید از شیعیان من هستید، در حالی که من آثار تشیع را در شما نمیبینم، بلکه باید بگویید محب ما هستید و آن افراد اقرار کردند که محب اهلبیت علیهمالسلام هستند و در این حال حضرت رضا علیهالسلام با روی باز و با گرمی از آنها پذیرایی کردند. بنابراین باید متوجه اعمالمان باشیم. اهل مراقبه باشیم. ترک معصیت داشته باشیم تا به معنای واقعی شیعه باشیم.
منبع: وبسایت افق حوزه