فامّا من تاب و آمن و عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین، قصص/67
اما آن کس که توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالح به جای آورده امید است که از رستگاران باشد.
از آیات قرآن چنین استفاده میشود که انسان باید مسیر سیر و سلوک و پیروزی بر نفس را از معرفت الهی و ایمان به او شروع کند و بدان ملتزم باشد تا اینکه بتواند سیروسلوک نماید. انسان خدا را بشناسد و واقعاً به این نتیجه برسد که وجودش از خداست؛ این قوای مختلف که در وجود انسان نهاده شده است، همه از خداست و ما وابسته به وجود او هستیم. این معارف را باید کسب نماییم و بهدنبال آن ایمان هم لازم است.
بعضی از کفار در عصر حضرت رسول بودهاند که علم به نبوت و رسالت پیامبر داشتهاند، ولی زیر بار نمیرفتند، همانند ابولهب که فامیل پیامبر بوده، ایشان را از بچگی شناخته و علم به رسالت ایشان هم داشت، اما زیر بار نمیرفت. اینجا علم ملازم با ایمان نبوده است. یا مثل حضور شبانه در قبرستان که برای خیلی از افراد سخت است؛ بهخصوص خانمها، با اینکه علم داریم اموات شبها همانند روز در خاک خفتهاند، ولی خوف و ترس به سراغمان میآید! علم داریم، ولی ایمان و باور نداریم.
همه مسلمانان به معاد و به اینکه 124 هزار پیامبر برای تحذیر ما نسبت به آخرت فرستاده شدند، علم دارند، اما گاهی در انسانها به حد باور نرسیده است. پس باید اولاً تحصیل معرفت نمود و ثانیاً به معرفت همت گماشت تا باور لازم آید. همه اینها کار میخواهد، همینطوری که نمیشود، انسان باید زیاد به آن بپردازد همانند روش الهی در قرآن که به هر مناسبتی ذکر خدا و اوصاف حقتعالی و عظمت او بروز کرده و ناچیزی دنیا را بیان مینماید؛ این تکرارها برای این است که این حقایق دلنشین شود و از حد معرفت عقلانی، به حد شهود و ایمان قلبی برسد و اگر معارف انسانی به این حد از باور برسد، آدم راه میافتد، پرواز مینماید و اوج میگیرد.
بعضی مواقع سختیهایی که انسان در عبادت احساس میکند برای این است که معرفت به حد ایمان نرسیده، وگرنه اگر معرفت به حد ایمان برسد دیگر عبادت سختی ندارد.
به فرموده بعضی از بزرگان بیش از 50 آیه در قرآن آمده است که اگر معرفت با ایمان توأم باشد، عمل صالح میآورد و عمل صالح از لوازم ایمان است، چون ایمان بعد از وجود، نیاز به عمل دارد. هر شخص بعداز معرفت و ایمان، قرار ندارد، بیتاب است و لذا پا در مرحله عمل میگذارد، یعنی بعد از باور به حرکت میافتد و اهل عمل میشود. آیاتی نظیر آیه: والذین آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجری…، (نساء/57)؛ و آیه، و امّا من تاب و آمن و عمل صالحاً فعسی ان یکون من المفلحین (قصص/67)؛ و آیه، من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاه طیّبه (نحل/97).
بنابراین از مجموعه این آیات و گفتارها نتیجه میگیریم که سالک باید معرفت الهی داشته باشد، باید ایمان داشته و بهدنبال ایمان هم عمل صالح داشته باشد. میفهمیم که اعمال بدون ایمان و معرفت الهی، بیارزش و بیثبات است، به قول قرآن کریم: مثل الذین کفروا بربّهم اعمالهم کرماد اشتدّت به الریح فی یوم عاصف لایقدرون ممّا کسبوا علی شئ ذلک هو الضلال البعید، (ابراهیم/18)؛ اینگونه افراد اعمالشان مانند این است که خاکستری در جایی جمع شده باشد و باد بر آنها بوزد، آنهم در روزی که بادها تند میورزد، چگونه ممکن است اینها را که بر اثر باد پخش شده، جمع کنیم؟ اینها در ضلال و گمراهی هستند.
قرآن گنجینهای است که مثل ندارد و به قدری میتواند انسان را سیر و ارتقا دهد که به حساب نمیآید، انسان را به خدا نزدیک کرده، او را دگرگون میکند و بسیار واضح و روشن ارتباط بین مبدأ و انسان را ایجاد مینماید. این سلوک و سیر در راه خداوند، موانع هم دارد؛ یکی از موانع همین هوای نفس است.
منبع: وبسایت افق حوزه