نویسنده: علی محمدی آشنانی
5. اتحاد و همبستگی
اتحاد در پرتو آموزه های وحیانی را باید یکی از ویژگی های بارز و عام جامعه ی آرمانی تلقی کرد، زیرا یکی از آموزه های مؤکّد قرآن در خصوص نظام اجتماعی آرمانی، اتحاد و پرهیز از اختلاف و تفرقه انگیزی است:
( وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا )؛ (1)
و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.
قرآن، نه تنها تفرقه را برای جامعه ی آرمانی مطلوب خود نمی پسندد، بلکه جامعه ی آرمانی را از همانندی با تفرقه و تشتّت گرایان بر حذر داشته است:
( وَ لاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ )؛ (2)
و چون کسانى مباشید که پس از آنکه ادله ی آشکار برای شان آمد، پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند، و براى آنان عذابى سهمگین است.
امام علی (علیه السّلام) در وصف جامعه ی آرمانی غایی می فرمایند: اگر قائم ما قیام کند… کینه ها از سینه های بندگان بیرون می رود. (3)
فلسفه و آثار اتحاد
قرآن راز تأکید بر وحدت و فلسفه ی تحذیر از اختلاف را حفظ شکوه و مهابت جامعه ی اسلامی معرفی نموده است:
( وَ لاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ )؛ (4)
و با هم نزاع مکنید که سُست شوید و مهابت شما از بین می رود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است.
گستره و محورهای اتحاد
قرآن کریم، گستره ی اتحاد و هم بستگی در جامعه ی آرمانی را بسیار گسترده و برابر همه ی آحاد امت دانسته و محور آن را در درجه ی نخست، بندگی پروردگار عالمیان معرفی فرموده است:
( إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ )؛ (5)
این است امت شما که امتى یگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید.
( وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ )؛ (6)
و در حقیقت، این امت شماست که امتى یگانه است، و من پروردگار شمایم؛ پس، از من پروا دارید.
هم چنین اطاعت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را محور و راه وحدت، معرفی نموده است:
( وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لاَ تَنَازَعُوا )؛ (7)
و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید.
افزون بر آن، در درجه ی بعد محور اتحاد، چنگ زدن به ریسمان الهی یعنی قرآن (8) است که در آیه ی نخست این بحث، ملاحظه فرمودید. (9)
بر اساس این آیات، محور وحدت هم بستگی در جامعه ی آرمانی، توحید و بندگی، پیروی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن و به تعبیر دیگر، تقید به ارزش های عقیدتی و عملی اسلام است، بدین سان هر اندازه افراد جامعه به معارف اعتقادی و احکام عملی، التزام افزون تر داشته باشند، هم بستگی جامعه مستحکم تر خواهد بود.
برنامه ریزی عملی برای اتحاد، نه شعار یا توصیه
وحدت و همبستگی در جامعه ی آرمانی هرگز جنبه ی شعاری ندارد و یک توصیه ی اخلاقیِ صِرف نیز نیست، بلکه یک اقدام عملی است که خداوند با طرح و برنامه ای اساسی آن را در همه ی امور اعتقادی، اخلاقی و عملی، جاری ساخته و در امور مختلف دین خود نهادینه و فرهنگ سازی کرده است؛ ارائه ی اعتقادات، اخلاقیات و برنامه های عملیِ واحد و وجود کتاب و قبله ی مشترک برای همه ی آحاد امت اسلامی، نه تنها عقیده و فکر مسلمانان را هم گون و همگن ساخته، بلکه قلوب همه ی مسلمانان را به رغم اختلاف جغرافیا، کشور، زمان، زبان و رنگ و نژادها، به هم پیوند و الفت داده، در مقام عمل، گسترده ترین، عالی ترین و قوی ترین وحدت و زیباترین اجتماع را به وجود آورده است. (10)
راه های دست یابی به اتحاد
قرآن کریم، افزون بر طراحی برنامه و تحکیم موجبات اتحاد، عوامل تفرقه را معرفی و با عوامل اختلاف، به مقابله برخاسته است و افراد جامعه ی آرمانی را از آن ها باز داشته است. با کمال تأسف هم اکنون جوامع اسلامی، از این موهبت الهی به خوبی استفاده نکرده و نمی کنند.
برای تبیین روش دست یابی به اتحاد نیکو است عوامل اختلاف و تفاوت را بشناسیم. به نظر می رسد این عوامل عبارتند از:
1 . تفاوت و اختلاف صفات اخلاقی و شخصیتی:
برای پیش گیری و مقابله با این تفاوت و اختلاف، « تربیت دینی » طراحی و اجرا شده است. علامه طباطبایی با اشاره به عوامل اختلاف در جامعه، راه حلّ این چالش خطرناک را تربیت دینی افراد دانسته، می فرماید: « تربیت دینی این خاصیت را دارد که تمام این اختلافات را برطرف می کند. » (11)
2. تفاوت و اختلاف دینی و مذهبی:
از آن جا که تفرقه در دین، ناشی از نقصان در معرفت یا ضعف ایمان یا تقواست، تلاش شده جامعه ی آرمانی، از این آفت پیراسته گردد. بدین جهت است که فرقه های انحرافی و گروه هایی که آمیزه ای از حق و باطل را مبنای اعتقادی خود قرار می دهند یا برداشت های نادرست و تحریف آمیز از قرآن و سنّت دارند، در جامعه ی آرمانی جایی نخواهند داشت، زیرا در جامعه ی نهایی به دلیل وجود و پیروی از امام معصوم (علیه السّلام)، فقط یک برداشت و فهم صحیح و خطاناپذیر از معارف دینی، رواج دارد و در جامعه ی آرمانی زمان غیبت، با حاکمیت ولیّ فقیه جامع الشرایط و نظارت خبرگان و عالمان ربانی و بر اساس ضوابط کاملاً شفاف، برداشت روشمند از معارف دینی به عنوان معیار و مرجع، در امور اجتماعی مانند تعلیم و تربیت مورد توجه و استفاده خواهد بود و سایر برداشت ها، برای خودِ صاحب برداشت و حداکثر در محافل علمی و مباحثات و مناظرات و در امور پژوهشی اعتبار داشته، قابل استفاده خواهد بود.
بدین سان جامعه ی آرمانی از تشتَت و تفرقه ی نظری نیز که از مهلک ترین انواع اختلاف است، مصون می باشد.
3. تفاوت و اختلافات رفتاری و کرداری:
برای رفع این اختلاف نیز اسلام، فراخوان دینی در جامعه را دائماً زنده نگه داشته است و همه ی افراد جامعه را مکلف نموده تا دیگران را به خیر دعوت کنند و در صورت عدم اصلاح، سرانِ فساد و مفسدان را مجازات و شبهه افکنان را طرد نموده تا از نقش آفرینی در جامعه کنار گذاشته شوند.
4. تفاوت و اختلاف ناشی از عوامل خارجی:
همانند دوری محلّ سکونت و عدم دسترسی به معارف دینی خالص یا کنده ذهنی و ناتوانی در فهم و درک صحیح حقایق دینی که از وضعیت مزاجی و ساختمان بدنی انسان ناشی می شود. قرآن برای زدودن این نوع آسیب های اختلاف برانگیز نیز چنین می فرماید:
( وَ أَنَّ هذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ )؛ (12)
و این است راه راست من، پس، از آن پیروى کنید و از راههاى دیگر که شما را از راه وى پراکنده مىسازد پیروى مکنید. اینهاست که خدا شما را به آن سفارش کرده است، باشد که به تقوا گرایید.
در حقیقت پروردگار متعال در این آیه روشن کرده است که هم بستگی و اجتماع مسلمانان در پیروی از صراط مستقیم و پرهیز از سایر راه ها، آن ها را از تفرقه و از هم پاشیدگی حفظ می کند و موجب حفظ اتحاد و اتفاق آنان می شود. (13)
افزون بر عوامل و ابزارهای پیش گفته، فریضه ی امر به معروف و نهی از منکَر یکی از ابزارهای تحکیم وحدت و هم بستگی در جامعه است که موجب پیشگیری از اختلاف و گسترش آن و در نهایت حل و نفی آن و حاکمیت وحدت می گردد.
شاهد این سخن، قرآن کریم است که در سوره ی آل عمران، تشکیل گروه های ویژه امر به معروف و نهی از منکر را در میان دستور به رعایت وحدت از یک سو، و نهی از تفرقه و اختلاف از سوی دیگر بیان فرموده است که بر اساس اتحاد سیاق، به روشنی دلالت بر نقش اساسی امر به معروف و نهی از منکَر در تثبیت وحدت و هم بستگی اجتماعی دارد، زیرا در جامعه ی آرمانی هر یک از افراد اجتماع با درک اهمیت و ضرورت وحدت، آن را به عنوان مصداقی بارز از معروف مورد توجه قرار خواهد داد و با توجه به خطر بزرگ و بنیان برافکن تفرقه و اختلاف، آن را به مثابه ی مصداق اتمّ منکَر مورد نهی قرار خواهند داد و با التزام همگان به مسئولیت مهمّ امر به معروف و نهی از منکر، زمینه ی رواج وحدت و نفی اختلاف به طور کامل فراهم خواهد شد.
6. مودت و مهرورزی
از دیگر شاخصه های بارز جامعه ی آرمانی قرآن، گسترش مهربانی و عاطفه ورزی و جلوه های رفتاری آن همانند احسان، (14) انفاق، (15) صله ی ارحام (16)، ایثار، (17)، و عفو (18) است.
تکرار واژه ی « رحمان و رحیم » به عنوان صفت خداوند، از آموزه های اساسی و مکرر قرآن است که حداقل 114 بار در پی « بسم الله » تکرار شده است. افزون بر آن، قرآن بر الفاظ مترادف و مفاهیم رحمت و مهرورزی بسیار تأکید کرده است. از آن جا که شهروندان جامعه ی آرمانی باید مجلای صفات الهی و تجلّیگاه و مظهر وصف رحمانی و رحیمی او شوند، این همه تأکید و تکرار درباره ی وصف رحمت و مهرورزی خداوند در قرآن که بی نظیر است، نشانه ی آن است که رابطه ی آرمانی میان افراد جامعه باید رابطه ی آرمانی میان افراد جامعه باید رابطه ی مهرورزی، سعادتمندی، رحمت، ایثار و چشم پوشی از خطای دیگران باشد. (19)
از سوی دیگر، اصولاً ایمان که رکن اصلی دینداری است، بر پایه معرفت عاشقانه نسبت به خداوند استوار است:
( وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ )؛ (20)
ولى کسانى که ایمان آوردهاند، به خدا محبت بیشترى دارند.
این محبت اصیل و عمیق به خداوند بزرگ، در مهرورزی مؤمنین به یکدیگر تجلی می یابد آن گونه که گاه مدیریت و تنظیم این محبت، تمام اجزای اصلی دین را شکل می دهد، چنان که در حدیث آمده است:
هل الدّینُ إلّا الحُبّ؟؛ (21)
آیا دین ورزی جز محبت چیز دیگری است؟
و بر این اساس است که دینِ راستین در محبت صادقانه به خداوند، اولیای الهی و سایر مؤمنین تجلی می یابد و دیگر فروع دین را می توان با این معیار تبیین نمود.
بنابراین، مردمان جامعه ی آرمانی قرآن نه تنها عاشقانه به پرستش خداوند روی می آورند، بلکه بین خودشان و بین رهبران و زمام داران و یکایک شهروندان نیز دوستی عمیق الهی را تجربه می کنند؛ به همدیگر مهر می ورزند و با این مهرورزی عمیقِ غیر منفعت جویانه و بر اساس عدل، نظام اجتماعی سامان می یابد.
گفتنی است در جامعه ی آرمانی قرآن، اجرای عدالت به عنوان رکن اساسی و قوام بخش نظام اجتماعی با مهرورزی همراه است، زیرا عدالت خشک و عاری از مهرورزی، نمی تواند تکامل مطلوب انسان را به صورت نیکو و به گونه ای خوش آیند محقّق سازد، بلکه عدالتی که آمیخته با مهربانی و محبت متقابل باشد، کاخ کمال نهایی انسانی را بر می افرازد.
این گونه است که چنین نظام مستحکمی چون ریشه در عقل و عاطفه ی توأمان دارد، هم مورد قبول خداوند و هم مورد علاقه و خوش آیند آحاد جامعه بوده و هماره پایدار و برقرار خواهد ماند.
استاد مطهری چه زیبا فرموده است: « حسن روابط اجتماعی به دو چیز است: عدالت و محبت؛ عدالت یعنی قناعت به حقوق و حدود خود و احترام به حقوق دیگران و محبت یعنی یکی شدن روحی با دیگران، درد و رنج او را درد و رنج خود احساس کردن و خوشی او را لذت و خوشی خود احساس کردن. به عبارت دیگر، زندگی اجتماعی دو رکن دارد: قانون و عواطف؛ دین، هم پشتوانه ی حقوق و قانون است و هم برانگیزاننده ی عواطف و احساسات انسانی. » (22)
بر اساس تحقق عدالت و محبت در جامعه ی آرمانی نهایی، در روایات آمده است:
اِذا قامَ القائم جاءت المزامله ویأتی الرَّجُل إلی کیس أخیه، فَیَأخُذ حاجَته لایمنعه؛ (23)
آن گاه که حضرت قائم (علیه السّلام)، بیاید، صمیمت و اعتماد کامل میان شهروندان شکل می گیرد و هر فردی نزد جیب برادر دینی خود آمده و به اندازه ی نیازش از آن بر می دارد و [ صاحب پول ] از کار او جلوگیری نمی کند.
7. امنیت
یکی از ویژگی های عمومی جامعه ی مطلوب قرآن، برقراری امنیت کامل و همه جانبه است. قرآن در ترسیم جامعه ی آرمانی مهدوی (علیه السّلام)، بر امنیت به عنوان رکن اصلی این جامعه، تأکید کرده است:
( وَعَدَ اللَّهُ… وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً)؛ (24)
خدا وعده داده است که… و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، تا مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند.
هم چنین در سوره ی قریش در کنار تأمین معیشت، امنیت را یک شاخص اصلی جامعه ی مطلوب بر می شمرد:
( الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ )؛ (25)
همان خدایى که در گرسنگى غذایشان داد، و از بیم دشمن آسوده خاطرشان کرد.
افزون بر آیات پیشین، در قرآن، امنیت و آرامش، همراه با رفاه اقتصادی به عنوان ویژگی جامعه ی سعادتمند معرفی شده است:
( وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ )؛ (26)
و خدا شهرى را مَثَل زده است که امن و امان بود و روزی اش از هر سو فراوان مىرسید، پس ساکنانش نعمتهاى خدا را ناسپاسى کردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند، طعم گرسنگى و هراس را به مردم آن چشانید.
گستره ی امنیت
در روایات گستردگی امنیت در جامعه ی آرمانی مهدوی، چنین ترسیم شده است که از یک سو در جامعه ی انسانی، اگر پیرزنی ناتوان از مشرق به مغرب سفر کند، به او هیچ گونه مزاحمت و تعرضی نمی شود (27) و از سوی دیگر در نظام تکوینی در میان حیوانات نیز نوعی زیست مسالمت آمیز پدید می آید. (28)
ابعاد امنیت
امنیت دارای ابعاد مختلفی است که به لطف الهی در جامعه ی آرمانی، تمام ابعاد آن، شامل امنیت بیرونی و درونی؛ طبیعی و تکوینی، جهانی، کشوری، اجتماعی و فردی برقرار است:
الف) امنیت طبیعی و تکوینی در برابر بلایا و مصایب
هر چند نمی توان ادعا کرد جامعه ی بشری به وضعیتی دست می یابد که از هرگونه بلا و مصیبتی در امان خواهد بود، زیرا این ویژگی فقط در بهشت و زندگانی اخروی امکان پذیر است (29) و دنیایی که محفوف به ناراحتی ها است (30) و یکی از ابزارهای اصلی آزمون اصلی در آن، نزول بلا و وقوع مصیبت است، (31) هر اندازه به صدق و راستی گراید، از بلایا به طور کلی تهی نخواهد گردید، اما از آیات قرآن می توان استفاده کرد که جامعه ی آرمانی به دلیل عدم وقوع گناه و فقدان شیوع فساد در آن از این نوع بلاهای تعذیبی پیراسته است. به دیگر سخن، از بلایایی که به کیفر گناه و ناسپاسی بر جامعه ی بشری نازل شده و افراد جامعه را با هم می سوزاند، مصون خواهد بود، زیرا برخی گناهان در جامعه، سبب کیفرهایی است که هم گنهکاران و هم بی گناهانی را که در نهی از منکر سستی ورزیده اند، فرا می گیرد، (32) اما در جامعه ی آرمانی به دلیل نهادینه شدن فرهنگ دعوت به خیر و نهی از کارهای زشت، گناهکاران اندکی در جامعه وجود دارند و چون ناهیان از منکَر نیز به وظیفه خود عمل می کنند، از چنین بلایایی مصون خواهند بود.
گفتنی است همه ی انواع بلا صرفاً کفاره ی گناهان و کیفر کردار نیستند، بلکه بر اساس سنّت قطعی الهی، برخی ابتلاها موهبت الهی و از باب لطف برای غفلت زدایی یا ارتقای معنوی فرد و جامعه نازل می گردد:
( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ )؛ (33)
و به یقین، ما به سوى امّت هایى که پیش از تو بودند، پیامبرانى فرستادیم، و آنان را به تنگى معیشت و بیمارى دچار ساختیم، تا به زارى و خاکسارى درآیند.
بدین سان اگر چه بخشی از بلایایی که جنبه ی کیفری دارند، از جامعه ی آرمانی رخت بر خواهد بست و به جای بلایِ فقر، موهبت ثروت و رفاه و به جای بلایِ خشکسالی و قطحی و کمبودهای معیشتی، نعمت فراوانیِ ارزاق در جامعه فراگیر خواهد شد که پاداش تقوا و ترک گناه در چنین جامعه ای خواهد بود، ابتلای آزمونی یا ارتقابخش از باب لطف و نعمت الهی نه تنها وجود دارد، حتی ممکن است در جامعه ی آرمانی بیشتر از جوامع غیر آرمانی هم باشد.
نکته ی برجسته ی دیگر آن است که امنیت در چنین جامعه ای، هدف نیست، بلکه مقدمه و زمینه ساز بندگی خداوند و حاکمیت ارزش های الهی است. قرآن کریم به صراحت بر این حقیقت تأکید ورزیده است:
( وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ )؛ (34)
و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند.
و در آیه ی دیگر، پس از اشاره به ارزانی داشتن نعمت و امنیت، آدمیان را به بندگی فرا خوانده است:
( فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ * الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ )؛ (35)
پس باید خداوند این خانه را بپرستند، همان خدایى که در گرسنگى غذایشان داد، و از بیم دشمن آسوده خاطرشان کرد.
بر این اساس، امنیت جامعه ی قرآنی با امنیت از آن نوع که در جوامع غیر اسلامی وجود دارد، تفاوت اساسی دارد؛ به همین جهت، اگر جامعه ای امنیت را بستری برای رفتارهای غیر دینی یا فضای حمایتی برای بزهکاران قرار دهد، بدون تردید آن را از دست خواهد داد. خداوند می فرماید:
( وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ )؛ (36)
و خدا شهرى را مَثَل زده است که امن و امان بود و روزی اش از هر سو فراوان مىرسید؛ پس ساکنانش نعمت هاى خدا را ناسپاسى کردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند، طعم گرسنگى و هراس را به مردم آن چشانید.
بدین سان، امنیت به عنوان یک ویژگی آلی و زمینه ساز در جامعه ی آرمانی، جایگاه قرآنی خود را باز خواهد یافت.
ب) امنیت جهانی و کشوری در برابر دشمن خارجی
با عنایت به آن که در جامعه ی مهدوی (علیه السّلام) یعنی جامعه ی آرمانی نهایی مورد نظر قرآن، اساساً دشمن خارجی وجود ندارد و حاکمیت در چنین جامعه ای، جهان شمول است، در آن دوران، امنیتِ جهانی گسترده ای، حاکم می گردد.
در جوامع آرمانی میانی نیز، در صورت شنودن و عمل به پیام های قرآنی، دشمن بیرونی، حتی خیال حمله به این جامعه را در سر نمی پروراند، زیرا می داند که با اقتدار جامعه و حکومت دینی به دلیل تحقق یافتن قدرت باز دارنده و آمادگی نظامی همگان، شکست حتمی است. (37)
افزون بر آن، به دلیل برخورداری جامعه ی آرمانی از حمایت و تأییدهای الهی، هرگاه دشمنان بخواهند آتش جنگ بر ضدّ آن برافروزند، خداوند متعال شعله های آن را خاموش می سازد (38) و با دست حمایت خود، جامعه ی آرمانی را از گزند دست اندازی و تعرض دشمن حفظ می کند. (39)
ج) امنیت اجتماعی در برابر مخالفان داخلی
در جامعه ی آرمانی نهایی هر چند مخالفان داخلی هم چون منافقین وجود دارند، از لحاظ تعداد، سازمان دهی و تشکل گروهی، در سطحی نیستند که توان ضربه زدن به نظام اسلامی یا مخدوش کردن امنیت افراد آن را داشته باشند. به دیگر سخن، پایه ی امنیت داخلی به گونه ای مستحکم است که برای زمامداران و شهروندان، نگرانی جدی وجود ندارد، هر چند ممکن است مخالفان، با اقدام های خود، مشکلاتی اندک فراهم آورند که می توان آن را نادیده گرفت.
راز این امنیت گسترده ی داخلی آن است که افراد جامعه ی آرمانی در برابر این نوع تهدیدها، آگاه و هشیار هستند و مسائل مشکوک را بی درنگ با مراکز امنیتی در میان می گذارند؛
( وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ )؛ (40)
و چون خبرى از ایمنى یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانىاند که مىتوانند درست و نادرست آن را دریابند.
آری، تعالیم قرآن به آن ها بینش سیاسی داده و بدانها حزم و احتیاط لازم را آموخته و مکر و حیله ی گوناگون دشمنان را تذکر داده است:
( اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّهً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ )؛ (41)
سوگندهاى خود را چون سپرى قرار داده بودند و مردم را از راه خدا باز می داشتند و براى آنان عذابى خفّتآور است.
قرآن، مردم را از اقدام های جاسوسی و کارهای مخفی اطلاعاتی دشمن با خبر ساخته است:
( وَ فِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ )؛ (42)
و در میان شما جاسوسانى دارند که به نفع آنان اقدام مىکنند و خدا به حال ستمکاران داناست.
افزون بر آن، از آن جا که ظلم و بی عدالتی از یک سو، و فساد و گناه از سوی دیگر به عنوان عامل اصلی ناامنی اجتماعی در جامعه ی آرمانی ریشه کن شده یا به حداقل ممکن رسیده است، این جامعه از امنیت اجتماعی شگرفی برخوردار است.
د) امنیت اجتماعی و حقوقی در برابر بزهکاران و قانون شکنان
گسترش ایمان به خداوند و قیامت، اقتدار حاکمیت، نظام عادلانه قضایی و اجرای قاطع احکام آن، توان و دقت نیروی های نظامی و انتظامی و نیز نظارت عمومی از طریق امر به معروف و نهی از منکر، مجالی برای جولان بزهکاران و مجرمان باقی نمی گذارد و امنیت لازم اجتماعی و حقوقی شهروندان را به خوبی تأمین می کند.
آری، اگر چه در جامعه ی آرمانی، گناه و فساد به طور کامل از میان رخت بر نمی بندد، ولی رفتار شهروندان جامعه ی آرمانی در اثر ایمان، آموزش ها و با نظارت حاکمیت و شهروندان، آمار مفاسد و جرایم را از لحاظ کمیّت و کیفیت به گونه ای کاهش می دهد که در جامعه، کسی احساس ناامنی نمی کند.
به همین جهت در جامعه ی آرمانی و مبارک قرآن، امنیت جاده ها و آسودگی خاطر در مسافرت و حمل و نقل ها نیز تأمین شده است:
( وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ )؛ ( 43)
و میان آنان و میان آبادانی هایى که در آنها برکت نهاده بودیم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بودیم، و در میان آنها مسافت را به اندازه مقرر داشته بودیم. در این راه ها، شب ها و روزها آسوده خاطر بگردید.
در آیه ی پیش گفته، ضمن وصف این جامعه به داشتن مراکز مسکونی مبارک که بیانگر جامعه ی مطلوب و آرمانی – به طور نسبی- است، بر دارا بودن ویژگی امنیت جاده ها نیز تأکید شده است.
هـ) امنیت روانی در مورد مسائل اقتصادی
مردم جوامع آرمانی بر اساس فرمان خداوند به کار پرداخته و فضل و رحمت الهی را جست و جو می کنند و به دلیل توجه به هدف کار کردن، از فریب دادن دیگران امتناع نموده و خود در پرتو رحمت الهی از امنیت شغلی و تأمین در دوران بازنشستگی برخوردارند.
در جامعه ی آرمانی، هیچ کس بی کار نیست، بلکه همگان خود را در برابر خداوند موظف می دانند تا به آبادانی زمین بپردازند، به همین جهت، از انجام کارهای زیان آور خبری نیست. برخی مشاغل هم چون کشاورزی و دامداری دارای اهمیت بیشتری است و بعضی هم چون قصابی چندان مورد رغبت نیست و نزد افراد جامعه، مکروه شمرده می شود.
هر چند مالکیت خصوصی در میان مردم جامعه ی آرمانی وجود دارد، همگان به احوال یکدیگر توجه دارند و در پنهان و آشکار با گشاده دستی با یکدیگر برخورد می کنند.
و) امنیت درونی و عاطفی در برابر هیجان های ناخوش آیند روحی
شهروندان جامعه ی آرمانی قرآن، کرامتِ ذاتی اعطایی از سوی خداوند را احساس می نمایند (44) و لذا از نظر روانی از عزت و اعتماد به نَفس برخوردار هستند؛ بدین رو هرگز برای خوش آیند دیگران یا لذت های نفسانی، خود را به خطا آلوده نمی کنند. (45)
افزون بر آن، مردم جامعه ی آرمانی، به دلیل تعلیم و تربیت اسلامی و بدان رو که خود را در برابر گفتار، افکار و اعمالشان نزد خداوند مسئول می دانند، امنیت روحی و عاطفی دیگران را بر هم نمی زنند؛ یعنی خشم خود را کنترل کرده و بر دیگران می بخشایند، (46) هرگز یکدیگر را مسخره نمی کنند، با لقب زشت یکدیگر را نمی خوانند، از هم دیگر عیب جویی نکرده، (47) گمان و پندار بد به یکدیگر نداشته، در مورد احوال شخصی افراد دیگر جست و جو نمی کنند و پشت سر هم سخن نمی گویند، زیرا آن را گوشت مردار خوردن تلقی می کنند، (48) به همین جهت دارای امنیت عاطفی و روحی مناسبی هستند.
افراد جامعه ی آرمانی قرآن به دلیل برخورداری از نیروی ایمان و پرهیز از بزهکاری، از احساسِ ناخوش آیند گناه نیز ایمن هستند:
( الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ )؛ (49)
کسانى که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالودهاند، آنان راست ایمنى و ایشان راهیافتگانند.
هم چنین اغلب افراد جامعه ی آرمانی با دل بستن و امید به رحمت الهی و با احساس خرسندی از آفریدگار و نظام هستی، با شادابی درونی و نشاط بیرونی و با سرزندگی کامل و بدون اضطراب و استرس، روزگارِ خود را سپری می کنند:
( فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ )؛ (50)
آنان که هدایتم را پیروى کنند بر آنان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد.
آنان در پرتو راهنمایی قرآن، همواره به فضل و رحمت الهی چشم دوخته و بدان شادمان اند:
( قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ )؛ (51)
بگو : به فضل و رحمت خداست که مؤمنان باید شاد شوند و این از هر چه گرد مىآورند بهتر است.
بدین رو نعمت و داده های بیکران الهی، آن ها را به خیال بافی و تفاخر مبتلا نمی سازد و از دست دادن چیزی، سبب تأسّف و حسرت شان نمی شود:
( لِکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ )؛ (52)
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.
افزون بر امنیت درونی، جامعه ی آرمانی از پیوند و در نتیجه امنیت عاطفی والایی برخوردار است، زیرا افراد جامعه خود را برادران یکدیگر دانسته (53) دارای پیوند و الفت قلبی با همدیگر هستند. (54) در برخوردها به یکدیگر سلام کرده (55) و در صورت پیش دستی دیگران، به صورتی بهتر و زیباتر به سلام و درود دیگران پاسخ می دهند (56) و از فتنه گری میان افراد (57) و قطع ارتباط با خویشاوندان (58) دوری می گزینند. در برابر گرفتاری دیگران بی اعتنا نیستند و واکنش نشان دادن حتی در برابر عطسه ی دیگران را تکلیفی شرعی بر خود می دانند. (59)
علاوه بر آن، در جامعه ی آرمانی، سازکار حقوقی و جزاییِ لازم، برای حفظ و صیانت از آبروی شهروندان در برابر اتهام ها و شایعات، طراحی شده (60) و هرگونه اشاعه ی زشتی در مورد دیگران دارای کیفر دردناکِ دنیوی و اخروی است. (61) از این رو افراد جامعه، خود را از گزندِ دست و زبان دگران ایمن می بینند و به جای هیجان های ناخوش آیندی که در میان جوامع دیگر رایج است، امنیت کامل و جامعی را تجربه می کنند.
پی نوشت ها :
1. آل عمران، آیه ی 103.
2. همان، آیه ی 105.
3. امام علی (علیه السّلام): « لو قام قائمنا… لذهبت الشّحناء مِن قلوب العباد »؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج10، ص 104.
4. انفال، آیه ی 46.
5. انبیاء، آیه ی 92.
6. مؤمنون، آیه ی 52.
7. انفال، آیه ی 46.
8. در برخی روایات، افزون بر قرآن، اهل بیت مطهر پیامبر نیز « جبل الله » معرفی شده اند؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج89، ص 102- 107.
9. آل عمران، آیه ی 103.
10. طباطبایی، المیزان، ج1، ص 340-342.
11. همان، ترجمه ی موسوی، ج4، ص 217.
12. انعام، آیه ی 153.
13. طباطبایی، المیزان، ترجمه ی موسوی، ج4، ص 195-221؛ علیرضا فراهانی منش، آزادی از دیدگاه علامه طباطبایی، ص 54-62.
14. بقره، آیه ی 178 و نحل، آیه ی 90.
15. بقره، آیات 254، 267 و توبه، آیه ی 53.
16. بقره، آیه ی 27 و رعد، آیه ی 21.
17. حشر، آیه ی 9.
18. بقره، آیه ی 227 و نور، آیه ی 22.
19. سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، تفسیر فی ظلال القرآن، ج1، ص 23.
20. بقره، آیه ی 165.
21. کلینی، الکافی، ج8، ص 79.
22. مطهری، یادداشت های شهید مطهری، ج4، ص 123.
23. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 322.
24. نور، آیه ی 55.
25. قریش، آیه ی 4.
26. نحل، آیه ی 112.
27. « حتی تخرج العجوزه الضعیفهُ من المشرق تُریدُ المغرب لایُنَهنِهُها أحد »؛ سلیمان کامل، ج2، ص 640؛ صافی گلپایگانی، منتخب الاثر…، ص 308.
28. « و تَرعی الشاهُ و الذِئبُ فی مَکانٍ واحِدٍ وَیَلعبُ الصّبیانُ بِالحیّاتِ وَ العقاربِ وَلا تَضرُّهم بِشَیءٍ وَ یَذهبُ الشرُّ وَیبقیَ الخیر » بحارالانوار، ج52، ص 619.
29. حجر، آیه ی 48 و فاطر، آیه ی 35.
30. امام علی (علیه السّلام):« الدّنیاء محفوف بالمکاره »، آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ج1، ص 37.
31. بقره، آیات 5 و 15؛ انبیاء، آیه ی 35؛ محمد، آیه ی 31 و فجر، آیه ی 16.
32. انفال، آیه ی 25.
33. انعام، آیه ی 42: نک: به تفاسیر ذیل آیه و نیز منابع کلامی، فلسفه امور ناگوار و مصایب.
34. نور، آیه ی 55.
35. قریش، آیه ی 3-4.
36. نحل، آیه ی 112.
37. ( وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ )؛ انفال، آیه ی 60.
38. ( کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ )؛ مائده، آیه ی 64؛ توبه، آیه ی 32 و صف، آیه ی 8.
39. ( إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ )؛ مائده، آیه ی 11؛ فتح، آیات 20 و 24 و نساء، آیه ی 84.
40. نساء، آیه ی 83.
41. مجادله، آیه ی 16.
42. توبه، آیه ی 47.
43. سبأ، آیه ی 18.
44. ( وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً )؛ اسراء، آیه ی 70 .
45. « مَن کرمت علیه نفسه، هانَت عَلیه شَهواته »؛ امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، ص 555. « مَن کرمت علیه نفسه، لم یهنها بالمعصیه »، نیز: « مَن کرمت عَلیه نفسه، قُلَّ شقاقه و خلافه »؛ آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 231.
46. آل عمران، آیات 133-134.
47. همزه، آیه ی 1.
48. حجرات، آیه ی 11-12.
49. انعام، آیه ی 82.
50. بقره، آیه ی 38.
51. یونس، آیه ی 58.
52. حدید، آیه ی 23.
53. حجرات، آیه ی 10.
54. آل عمران، آیه ی 103.
55. انعام، آیه ی 54.
56. نساء، آیه ی 86.
57. بقره، آیه ی 217.
58. محمد، آیه ی 22.
59. در فقه از آن به حقّ عُطاس تعبیر می کنند.
60. نور، آیه ی 4.
61. همان، آیه ی 19.
منبع مقاله :
محمدی آشنانی، علی؛ (1392)، جامعه آرمانی قرآن کریم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول