جن، موجودات نامرئی که در قرآن مجید به وجود آنها تصریح شده است. به فارسی، پری نامیده می شود. جمع آن جِنان است و نوع آن جِنَّه. اینکه در عرف فارسی « اجنّه » جمع جن شمرده می شود، از نظر لغوی درست نیست زیرا اجنّه چنان که در قرآن مجید هم به کار رفته است ( نجم، 32 ) جمع جنین است. در قرآن کلمه ی جن بیست دو بار و کلمه ی جان ( با نون مشدد ) که به همان معنی است هفت مرتبه و کلمه ی جنه به معنای نوع جن، پنج بار به کار رفته است. « جنی » مفرد « جن » است، ولی در فارسی به کسی که مردم تصور می کنند جن زده است، گفته می شود. فرهنگ نویسان عربی برآنند که جَن ( به فتح اول ) و جنون یعنی پوشیده یا مستور بودن، و اجتنان و استجان هم از همان ریشه یعنی پوشیدگی است و به جن به خاطر پنهان و پوشیده بودنش جن گفته می شود ( لسان العرب ). نویسنده ی مقاله ی « جن » در دایره المعارف اسلام ( به انگلیسی، طبع دوم، 2 / 546-550 ) بر آن است که این احتمال هم مطرح است که ممکن است جن از « جنیوس » (1) لاتین ( یک معنایش نابغه ) گرفته شده باشد. ولی چون جن در فرهنگ جاهلیت و از اعصار بسیار قدیم در زبان عربی حضور داشته است، لذا بعید است از لاتین اخذ شده باشد و عکس آن محتمل تر است که جنیوس از جن گرفته شده باشد.
تعریف جن
ابن سینا در رساله ی حدود آورده است: « موجود زنده ی هوایی ناطق [ به معنی اندیشنده ] دارای جرم شفاف و به اشکال گوناگون متشکل می شود. تعریف مزبور از وی [ تعریف ] به رسم [ یعنی به جنس قریب و خاصه ] نیست، بلکه به معنای اسم ذات اوست [ یعنی شرح الاسم است ] » ( حدود ابن سینا، ترجمه ی محمد مهدی فولادوند، ص 27 ). میرداماد در قبسات گفته است: « حق همان است که حکمای اسلام گفته اند که جن، جسم و جسمانی نیست. بلکه موجودی است مجرد و ماهیتاً مخالف نفوس بشری است، و متعلق به اجساد ناریه و هوائیه است و قادر به تصرف در این عالم » ( قبسات، 403 ). تهانوی می نویسد: « جن: به کسر و تشدید نون، به معنی پری، که خلاف انسان است. واحدش جنی است ( صراح ) و در تهذیب الکلام آمده است که حکما بر آنند که فرشتگان عقول مجرده و نفوس فلکیه و جن ارواح مجرده اند که تصرف در عنصریات دارند … تمنع نیست که کل آنها یعنی ملائکه و جن و شیاطین در بعضی احوال بر بعضی دیدگان مشهود و مرئی شود » ( کشاف اصطلاحات الفنون، 1 / 261 ). عبدالرزاق لاهیجی آورده است: « مذهب متکلمین آن است که ملائک و جن و شیاطین نیستند مگر اجسام لطیفه که حیات عرضی دارند، و قادرند که به شکلهای مختلف برآیند و لهذا گاه مرئی شوند و گاه نشوند، و چون مرئی شوند به صور و اشکال مختلف مرئی شوند » ( گوهر مراد، تصحیح و مقدمه از زین العابدین قربانی، ص 337 ). علامه مجلسی می نویسد: « جن عبارت است از موجوداتی عاقل و پنهان که بر آنها جنبه ی ناری یا هوایی غلبه دارد. و گفته اند نوعی از ارواح مجرده اند. و گفته اند نفوس بشری جدا شده از ابدانشان هستند » ( بحارالانوار، 63 / 61 ). شادروان علامه طباطبایی در تفسیر سوره ی جن می نویسد: « جن به معنای نوعی از مخلوقات خداست که از حواس ما مستورند و قرآن کریم وجود چنین مجرداتی را تصدیق کرده است ».
در اغلب فرهنگهای جهان اعتقاد به وجود جن و پری و دیو و عفریت و غول شایع بوده است. پری به هر یک از زنان افسانه ای و اساطیری و بسیار زیبا و لطیف و روحانی گفته می شود که در بعض اساطیر از جن شمرده شده اند. و بعضی نیز برای آنان مانند ملائکه بال و پر قائل بودند. پریان از عالم نامرئی هستند و با لطف و جمال خود، انسان را می فریبند. در اوستا، پری جنس مؤنث « جادو » محسوب می گردد که از طرف اهریمن گماشته شده تا پیروان مزدیسنا را از راه راست منحرف سازد ( دایره المعارف فارسی، همچنین ـــ دایره المعارف دین، ذیل fairies ). همچنین دیو ( اوستایی دَئِوَه ) در آیین زردشتی به هر یک از پروردگاران باطل یا شیاطین که در حقیقت تجسم شر و گناه محسوب می شده اند، اطلاق می گردد ( ـــ دایره المعارف دین، ذیل « دیو » ). عفریت ها و دیوها ( دایمونها ) نیز در فرهنگ یونان باستان حضور داشته اند. این گونه « موجودات » علاوه بر حوزه های ادیانی چون یهودیت و مسیحیت و اسلام. در حوزه ی آیین هندو و بودا هم مطرح هستند ( ــــ دایره المعارف دین، ذیل demon ). عفریت به جن قوی هیکل نیرومند گفته می شود. در داستان حضرت سلیمان (علیه السّلام)، در میان جنیانی که به او کمک می رساندند، عفریتی به نام صخر جنی وجود دارد، و او همان است که انگشتری سلیمان (علیه السّلام) را تصادفاً به دست آورده بود که به مدد آن مدتی کوتاه به جای سلیمان (علیه السّلام) فرمانروایی کرد و نیز یکی از همین ها بود که تخت بلقیس را با سرعت مافوق تصور از سبا به نزد سلیمان (علیه السّلام) حاضر کرد ( ــــ دایره المعارف فارسی، ذیل عفریت ).
جن در قرآن
در قرآن مجید گفته شده است که جن، پیش از انسان، از نار سَموم آفریده شده است ( حجر، 27 ). جن و انس جز برای جهنم آفریده شده اند ( اعراف، 179 )- یعنی مآلاً و به اختیار خود و به خاطر کسب سیئات سر از جهنم در می آورند. جنیان، صالح و غیر صالح دارند ( جن، 11 ). در علم کلام و عقاید اسلامی مقرر است که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ثَقَلین ( جن و انس ) مبعوث شده اند، و لذا گروهی از جن به قرآن گوش فرا می داده اند ( احقاف، 29؛ جن، 1 ) و بعضی از جنیان، مسلمان و بعضی منکر اسلام و ایمان هستند ( جن، 14 ) که هیزم جهنم اند ( جن، 15 ). همچنین در قرآن کریم خطاب به جن و انس می فرماید: « این گروه جن و انس آیا پیامبرانی از خودتان به سوی شما نیامده اند که آیات مرا به شما فروخوانند و شما را به دیدار چنین روزی هشدار دهند؛ گویند برخود گواهی می دهیم [ که آری آمدند ] و زندگانی دنیا ایشان را فریفته است و بر خود گواهی دهند که کافر بودند » ( انعام، 130 ). بعضی از اعراب و مردم عصر جاهلیت و نیز مردم اعصار پیشین، جن را شریک خداوند قرار می داده اند و می پرستیده اند ( انعام، 100؛ سبأ، 41؛ صافات، 158 ). همچنین تصریح شده است که جنیان در دل آدمیان وسوسه می کنند ( سوره ی ناس ). و در داستان سلیمان (علیه السّلام) آمده است جنیان نیز جزو سپاه او بوده اند ( نمل، 17 ) و تخت بلقیس را هم عفریتی از جن در کمتر از یک چشم بر هم زدن برای او حاضر کرده است ( نمل، 39 ) و به اذن الهی برای او کار و کارگری می کرده اند ( سبأ، 12 ).
اعتقاد به وجود جن
امام فخر رازی در تفسیر سوره ی جن، بحث مبسوطی درباره ی حقیقت جن دارد. از ابن سینا و تعریف او از جن، انتقاد می کند و می گوید: از این تعریف بر می آید که ابن سینا قائل به وجود خارجی جن نبوده است. اما جمهور ارباب ملل و تصدیق کنندگان انبیا اعتراف به وجود جن دارند و بسیاری از قدمای فلاسفه و اصحاب روحانیت نیز به آن اعتقاد داشته و آنها را از ارواح سفلیه دانسته اند. همو استدلال مفصلی درباره ی اینکه هر موجود جانداری لزوماً نباید جسم و « بنیه » داشته باشد، در میان آورده است. سپس درباره ی اینکه آیا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشی از قرآن را بر جنیان خوانده است یا نه احادیثی نقل می کند. ابن عباس گوید: حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) ایشان را ندیده است، ولی ابن مسعود می گوید: خود او همراه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و شاهد حضور و شوق و اشتیاق آنان به شنیدن قرآن بوده است. علامه مجلسی می نویسد: « خلافی بین امامیه و بلکه بین مسلمانان نیست و جن و شیاطین اجسام لطیفه اند که در بعضی وقتها دیده می شوند و بعضی وقتها دیده نمی شوند، و حرکات سریع و قدرت بر اعمال سنگین و دشوار دارند و می توانند در اجساد آدمیان مانند خون جریان پیدا کنند، و خداوند آنان را به حسب مصالح و اشکال مختلف و صور متنوعه درمی آورد. چنان که سید مرتضی، رضی الله عنه، قائل به همین است. یا به آنان قدرت می دهد که به اشکال مختلفه در می آیند. چنان که این معنی از اخبار و آثار ظاهر است. و مشاهده ی جن از بسیاری از عقلا و اولیاء و ارباب مکاشفات نقل شده است، لذا نفی آن وجهی ندارد. چنان که اثبات آن به ادله ی عقیله هم راهی ندارد » ( بحارالانوار، 63 / 283-285 ).
اما در عصر جدید با توجه به شیادیها و عملیات جادوگرانه و عوامفریبانه ی بعضی از دعانویسان بی حقیقت، که به اصطلاح « جن گیری » می کنند و می کوشند بیمار جن زده را ( که غالباً افراد مصروع و بیماران روانی و عصبی هستند ) « شفا دهند »، شک در وجود جن بالا گرفته است. لذا بعضی از اصلاحگران عصر جدید در جهان اسلام در صدد تأویل و توجیه وجود جن برآمده اند. چنان که سر سید احمد خان هندی در تفسیر قرآنش ( تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان، علیگر، 1885 م، 3 / 79-89 ) بر آن است که جن در قرآن عبارت است از اعراب بدوی و بی فرهنگ ( و انس عبارت است از عربهای شهری و بافرهنگ ). همچنین از شیخ محمد عبده، صاحب تفسیر متجددانه ی المنار ( با همکاری محمدرشید رضا ) نقل شده است که وجود فرشته و جن را تأویل کرده است و گاه جن را عبارت از میکرب دانسته است ( ـــ التفسیر و المفسرون، نوشته ی محمد حسین ذهبی، 2 / 584-585 ).
علامه مجلسی در « کتاب الامامه ی » بحارالانوار ( 27 / 13 به بعد ) بابی تحت عنوان « جنیان، خادمان ائمه (علیه السّلام) هستند و بر ایشان آشکار می شوند » گشوده است. چنان که به نقل از بصائر الدرجات می نویسد: « از سدیر صیرفی نقل شده است که گفت: چون خواستم از مدینه به کوفه بازگردم ابوجعفر (علیه السّلام) [ امام باقر ] سفارشهایی به من فرمود. سپس در طیِّ راه به منزلگاه روحاء که بر شتر خویش پیش می رفتم، انسانی پدیدار شد و به من اشاره کرد؛ به او نزدیک شدم و گمان کردم تشنه است، ظرف آب را به طرفش دراز کردم. گفت: نه به آن نیاز ندارم. سپس نامه ای به من داد که مُهر و مرکبِ آن، تر و تازه می نمود. چون به مهر آن نگاه کردم دیدم که مُهر حضرت باقر (علیه السّلام) است. از او پرسیدم: صاحب این نامه را کی دیدی؟ گفت: هم اکنون. در آن نامه چیزهایی بود که به من امر کرده بود. سپس به او توجه کردم، ولی احدی نزد من نبود. سپس که بعدها به حضور حضرت باقر (علیه السّلام) شرفیاب شدم گفتم: قربانت گردم مردی نامه ای از شما به من داد که مُهر و مُرکب آن تر و تازه بود. حضرت (علیه السّلام) فرمود: هرگاه کار فوری برای ما پیش آید، بعضی از آنها – یعنی جن – را می فرستیم. محمد بن حسین به همین اسناد، در این خبر این جمله را افزوده است که ما خادمانی از جن داریم و چون عجله داشته باشیم، آنان را به مأموریت بر می انگیزیم » ( بحارالانوار، 27 / 17 ). همو از ابوحمزه ی ثمالی نقل می کند که گفت: از حضرت باقر (علیه السّلام) اجازه ی شرفیابی خواستم، گفته شد که عده ای نزد ایشان هستند، صبر کن تا آنان بیرون روند، آنگاه قومی که من نمی شناختمشان خارج شدند، سپس به من اجازه ی ورود داده شد. داخل شدم و گفتم: فدایت گردم زمان زمان بنی امیه است و از شمشیر آنان خون می چکد [ کنایه از اینکه چرا ناشناسان را به حضور می پذیرید؟ ] حضرت (علیه السّلام) فرمود: ای ابوحمزه، اینان نمایندگان گروهی از شیعیان ما از جنیان بودند که نزد من آمده بودند که مسائل دینی شان را بپرسند ( پیشین، 27 / 18 ).
در فرهنگ عامه ی شیعه گویند که جنیان در واقعه ی کربلا، قصد امدادرسانی به لشکر امام حسین (علیه السّلام) را داشته اند و رئیس آنان موسوم به « زعفر جنّی » است. مرحوم دهخدا یادداشتی در این باره در لغت نامه نوشته است: « زعفر جنی: در تداول عامه پادشاه مسلمان جنی، که گویند به روز عاشورا به مدد حسین بن علی (علیه السّلام) با لشکر خویش بیامد. و حضرت علیه السلام به او اجازه ی حرب نداد و فرمود: از انصاف و مردی به دور است. چه شما آنان را ببینید و ایشان شما را نبینند ». در بحارالانوار، در تاریخ و مقتل امام حسین (علیه السّلام) بابی به نام « نوحه ی جن بر حضرت (علیه السّلام) » باز شده است. مرحوم مجلسی از قول دعبل بن علی خزاعی، شاعر شیعی مشهور، نقل می کند که از اجدادش نقل کرده است که شبی در عهد علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نوحه ی جن را بر امام حسین (علیه السّلام) شنیده است و به خاطر سپرده است که مطلع آن چنین است: یا ابن شهید و یا شهیداً عمه / خیر العمومه جعفر طیار، الی آخر. و دعبل خود در قصیده ای این بیت را تضمین و درج کرده است ( بحارالانوار، 45 / 235 ). همو سی چهل بیت از جنیان در رثای امام (علیه السّلام) را نقل کرده است.
گذشته از انعکاس جن در داستانهای عامیانه در فرهنگ اسلامی، از جمله و مخصوصاً در هزار و یک شب، جن در فرهنگ عامه ی شیعه هم حضور دارد. در عرف ایران به جن، « از ما بهتران » گویند. و بعضی از ناخوشیهای روحی یا جسمی را منسوب به جن می کنند و « جن زدگی » می نامند و شخص آسیب دیده یا بیمار را جن زده یا جنی می خوانند. گروهی از دعانویسان و تعویذ سازان و اهل افسون و جادو و طلسمات، مدعی آن هستند که از انسانهای جن زده یا مکانهایی که اشغال یا آماج حملات جنیان هستند، و فی المثل از بیرون آنها به درونشان سنگ انداخته می شود، یا اشیاء جابه جا می شود، یا چیزهایی در گوشه و کنار خود به خود شعله ور می گردد، رفع مزاحمت می کنند. بعضی از جنگیرها حتی در یافتن اشیاء مسروقه و شناسایی دزد از طریق « آینه بینی » نیز عمل می کنند. و طلسمات یا حرز و دعاهای خاصی به مشتریان خود می دهند. همچنین گفته می شود که بین بعضی از جنیان و بعضی از انسانها، روابط عاشقانه یا جنسی برقرار است، و فی المثل می گویند که دختر پادشاه جنیان عاشق فلان شخص شده است و برای او خدمات محیر العقولی انجام می دهد. نیز اصطلاح « تخم جن » شاید اشاره به این دارد که ممکن است کودکی حاصل این گونه روابط جنسی باشد. همچنین این اعتقاد رواج دارد که جن از بسم الله [ الرحمن الرحیم ] می گریزد. و هنگام ورود به اماکن تاریک و خوف انگیز به این قصد و برای در امان ماندن بسم الله گفته می شود. و نیز گفته شده است که هازهنگام غروب به بعد، مخصوصاً در شبهای جمعه نباید آب جوش به زمین پاشید، زیرا ممکن است فرزندان جنیان بسوزند. یا به کسی که نابهنگام و بدون بسم الله از زیر درخت میوه دار یا جاهای خوفناک، مثل خرابه های تاریک، یا حمامهای تو در توی قدیمی، گذشته و حالش بد شده است، می گویند که دچار بی وقتی شده است. و برای او دعا می گیرند تا شفا یابد. همچنین در فرهنگ عامه، نوعی از جنیان یا پریان به نام « آل » هست که به زن زائو یا نوزاد او آسیب می رساند. و تدابیری برای حفظ آنان هست از جمله تنها نگذاشتن زن زائو. نیز گرفتن و به همراه داشتن دعاها و حرزهای خاص ( نیز ـــ لغت نامه، ذیل « آل » ).
فهرست منابع تحقیق:
جز آنچه در متن یاد شده است: بحارالانوار، 63 / 42-130، « حقیقه الجن و احوالهم »؛ سفینه البحار، ذیل « جن »؛ معارف و معاریف، تدوین مصطفی حسینی دشتی، ذیل « جن »؛ دایره المعارف فارسی. همچنین در منابع از دو کتاب که درباره ی جن است یاد شده است، که نویسنده ی مقاله ی حاضر آنها را ندیده است: آ کام المرجان فی احکام الجان، نوشته ی بدرالدین الشبلی ( قاهره، 1326 ق )؛ ماهیه الملک و الجن و الانسان علی ما ثبت من التدبر فی آیات القرآن، نوشته ی صادق علی ( راولپندی، 1899 م )؛ طهران قدیم، نوشته ی جعفر شهری، 4 / 186-218 ( که مباحثی درباره ی جن و جنگیری در فرهنگ عامه ی ایرانیان در عصر جدید دارد ). نیز: تفاسیر قرآن، ذیل تفسیر سوره ی جن.
پی نوشت ها :
1. genius
منبع مقاله :
خرمشاهی، بهاء الدین؛ (1389)، قرآن پژوهی (1)، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم