نویسنده: حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمی- هاشم هاشم زاده هریسی
سؤال:
مفسرین در آیه(اهدنا الصراط المستقیم) سخنی دارند و می گویند: طالب هدایت باید قبلاً فاقد آن باشد تا بتواند آن را از خداوند بخواهد، بنابراین مسلمان خداشناس و یکتاپرستی که خود هدایت یافته و واجد هدایت است و در راه مستقیم هدایت قدم برمی دارد، چگونه در حال نماز از درگاه ذات اقدس الهی دوباره هدایت می طلبد و مکرر می گوید: «اهدنا الصراط المستقیم» مگر آن چه را که انسان خود در میان آن است، صحیحی است که آن را از خدا بخواهد؟!
پاسخ ها:
در پاسخ این سؤال و یا در جواب این اشکال سخنانی گفته اند که توضیح آن بدین قرار است؛
1- می گویند: منظور از هدایت در این آیه، استمرار و ثابت بودن در هدایت است و بعد از آن که خداوند به فضل و عنایت خویش بر شخص نمازگزار منت نهاده و او را به سوی ایمان و توحید هدایت فرموده است، از خداوند درخواست می کند که این نعمت را برای او ثابت و همیشگی بدارد تا پس از هدایت، لغزشی در او پدیدار نگردد و از مسیر هدایت منحرف نشود.
2- می گویند: منظور از هدایت در این آیه ثواب و پاداش اعمال است، بنابراین معنای آیه چنین خواهد بود که نمازگزار عرضه می دارد: بار الها! در برابر اعمال نیک و عبادت های من راه راست را که انسان را مستقیماً به بهشت و سعادت می رساند- برای من پاداش ده.
3- باز می گویند: شاید منظور از طلب هدایت، طلب افزایش هدایت باشد زیرا هدایت قایل زیادت و نقصان است و کسی که به یک مرتبه از هدایت رسیده است، می تواند درخواست مرتبه ی کامل تری را نماید.
4- به نظر ما: همه این وجوه و احتمالات بافتگی است که نه تنها از آیه شریفه استفاده نمی شود بلکه با ظاهر آیه نیز سازش ندارد زیرا ظاهر آیه همان راهنمایی خواستن و هدایت طلبیدن است و جز آن چیز دیگری نیست به آیه ی شریفه به مراحل هدایت مربوط است که ذیلاً توضیح داده می شود.
اقسام و مراحل هدایت
پاسخ صحیح در این باره این است که بگوییم: آن هدایتی که شخص مسلمان در نمازش از خداوند درخواست و تقاضا می کند، یک نوع هدایتی است که برای وی حاصل نگردیده است و از خداوند متعال درخواست می کند که با فضل و رحمتش این نوع هدایت را به او هم عنایت کند.
توضیح این که: هدایت پروردگار دو قسم است: هدایت عمومی و هدایت خصوصی و هدایت عمومی گاهی تکوینی است و گاهی تشریعی که ذیلاً همه این اقسام سه گانه هدایت را توضیح می دهیم آن گاه به نتیجه بحث می پردازیم.
هدایت عمومی تکوینی:
همان هدایتی است که خداوند در طبیعت تمام موجودات اعم از جماد، نبات و حیوان به ودیعت نهاده است که این موجودات طبعاً و یا به اختیار خویش به سوی کمال و ترقی در سیر و حرکتند و این نیروی کمال بخش و سیر به سوی کمال را خداوند از روز اول در نهاد تمام موجودات نهاده است.
ملاحظه می کنید که نباتات چگونه به رشد و نمو، رهبری شده و به سوی این کمال ره می سپارند و در این مسیر به سمتی حرکت می کنند که مانعی در آن وجود ندارد و باز حیوانات از هدایت تکوینی برخوردار گردیده و طبعاً موجوداتی را که مزاحم و موذی آن هاست، از موجودات غیرموذی و غیرمزاحم تمیز و تشخیص می دهند، مثلاً موش از گربه فرار می کند ولی از گوسفندان فرار نمی کند و مورچگان و زنبوران عسل تکویناً به تشکیل اجتماع، حکومت، خانه سازی و آماده ساختن وسایل زندگی، هدایت شده اند و در اثر همین هدایت تکوینی است که اطفال در اولین روزهای تولد به پستان مادر راه یافته، به تغذیه و شیر خوردن رهبری شده اند.
در این آیه شریفه که خداوند از زبان موسی(علیه السّلام) نقل می کند، به همان مرحله از هدایت «تکوینی» اشاره شده است.
(قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى.)(1)
گفت[موسی] پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، هستی بخشیده و سپس آن را هدایت نمود.
هدایت عمومی تشریعی:
همان هدایتی است که خداوند تمام افراد بشر را به وسیله ی ارسال پیامبران و فرستادن کتاب های آسمانی هدایت شان نموده و به تمام انسان ها اتمام حجت فرموده است که به آن ها عقل و نیروی تشخیص حق و باطل داده، سپس پیامبرانی فرستاده است تا آیات خدا را برای آنان بخوانند و قوانین و احکام الهی را در میان آنان اجرا کنند و رسالت آنان را به معجزاتی مقرون ساخته و با براهینی توأم گردانیده است تا دلیل صدق گفتار و مؤید ادعای آنان گردد. عده ای از هدایت عمومی بهره برداری نموده و عده ی دیگر راه ضلالت را پیش گرفته اند و همان هدایت تشریعی را، آیه ی ذیل بیان می کند:
(إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً.)(2)
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.
هدایت خصوصی:
یک نوع هدایت تکوینی و عنایت ربانی است که خداوند متعال به مقتضای حکمتش این نوع هدایت را به بعضی از بندگانش اختصاص می دهد که برای آنان مقدمات نیل به کمال و وصول به مقصود را آماده و مهیا می سازد و اگر خداوند توجه خاصی به آنان نمی نمود و وسایل کمال و شایستگی برای آنان مهیا نمی کرد و بالأخره از انحراف و شقاوت محفوظشان نمی داشت، قطعاً در ضلالت و گمراهی واقع می شدند.
این الطاف خاص، عنایات و توجهات مخصوص ربانی را هدایت خصوصی می نامند که در آیات زیادی به آن اشاره گردیده است. اینک نمونه ای از آن آیات:
(فَرِیقاً هَدَى وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلاَلَهُ.)(3)
گروهی را هدایت نموده و گروه دیگر[که شایستگی نداشته اند] گمراهی بر آنان مسلّم شده است.
(قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ.)(4)
بگو دلیل رسا[ و قاطع] برای خدا است و اگر او بخواهد همه شما را [به اجبار] هدایت می کند!
(لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ. )(5)
هدایت آنان[ به طور اجبار] بر تو نیست ولی خداوند هر که را بخواهد [و شایسته بداند] هدایت می کند
(إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.)(6)
حقا که خداوند ستمگران را راهنمایی نمی کند.
(وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ.)(7)
خداوند کسی را که بخواهد به راه راست، هدایت می فرماید.
(إِنَّکَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ. )(8)
تو آن کسی را که بخواهی و دوستش داری، نمی توانی هدایت کنی ولی خداوند هر کس را که بخواهد، هدایت می کند.
(وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا.)(9)
آنان را که در راه ما کوشش و مجاهدت کنند حتما به راه های خویش رهبری می کنیم.
(فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.)(10)
خداوند کسی را که بخواهد گمراه و کسی را که بخواهد هدایت می کند، اوست پیروز دانا.
از همه این آیات و آیات دیگری که در این زمینه آمده است، چنین به دست می آید که عنایات و توجهات خاص پروردگار به گروه معینی اختصاص دارد، نه به همه مردم که آن عنایات خاص را هدایت خصوصی می نامند.
نتیجه
با این بیان که اقسام هدایت ها و معنای هدایت عام و خاص و هدایت تکوینی و تشریعی روشن گردید، معنای آیه مورد بحث نیز به خودی خود روشن و معلوم می گردد که: شخص مؤمن و نمازگزار پس از آن که در آغاز سوره اعتراف و اقرار می کند بر این که خداوند بر وی منت نهاده، با هدایت تکوینی و تشریعی عمومی او راه هدایت و رهبری نموده است. پشت سر آن از پیشگاه خداوند منان و هدایتگر درخواست می کند که او را با هدایت خصوصی تکوینی خویش نیز که به عده ی معدودی از بندگان اختصاص دارد، هدایت و رهبری کند، این است که می گوید: (اهدنا الصراط المستقیم)
خلاصه این که چون بشر طبعاً و فطرتاً در معرض هلاکت و طغیان است، عوامل زیادی سعادت انسان را تهدید می کند و موانع و مشکلات فراوان در سر راره هدایت و تکامل روحی و اخلاقی او وجود دارد، این است که فرد مسلمان هیچ گاه نباید جز خدا بر وجود خویش متکی باشد و بر خود توکل و اتکّا کند بلکه همیشه از پروردگار خویش استعانت و استمداد بجوید و به سوی او پناه ببرد و از او درخواست هدایت و رهبری نماید تا بتواند بدون این که، با اشکال و مانعی مواجه شود، راه راست و جاده مستقیم را بپیماید و به آخرین مقصد و کمال نهایی نائل شود و از کسانی که مورد غضب پروردگار قرار گرفته و یا گمراه گردیده اند، نباشد.
پی نوشت ها :
1- طه/50.
2- دهر/3.
3- اعراف/30.
4- انعام/149.
5- بقره/272.
6- انعام/144.
7- بقره/213.
8- قصص/56.
9- عنکبوت/69.
10-ابراهیم/4.
منبع مقاله :
خوئی، حضرت آیت الله حاج سیدابوالقاسم خوئی(ره)(1385)، البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد صادق نجمی- هاشم هاشم زاده هریسی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم