امام مهدى علیه‏السلام در کتاب و سنت (2)

امام مهدى علیه‏السلام در کتاب و سنت (2)

نویسنده: آیت الله محمدهادى معرفت

اشاره: در قسمت اول مقاله حاضر باجمال برخى از آیات قرآن کریم که به نحوى با امام مهدى، علیه السلام، و حرکت نجات بخش ایشان مرتبط است مورد بررسى قرار گرفت، اینک در ادامه مقاله جایگاه امام مهدى، علیه السلام، را در احادیث‏شیعه و اهل سنت مورد بررسى قرار مى‏دهیم.
«احمد بن حنبل‏» در «مسند» به واسطه «عبدالله بن مسعود»، صحابى بزرگ رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، از آن حضرت چنین روایت کرده است:
لا تقوم الساعه حتى یلى رجل من اهل بیتى، یواطى‏ء اسمه اسمى. (1)
قیامت‏برپا نمى‏شود، تا مردى از خاندان من که همنام من است ظهور کند.
«ابو داود» (2) و «ترمذى‏» (3) نیز در«سنن‏» خود این روایت را نقل کرده‏اند.
همچنین ابو داود در روایت دیگرى از «ام سلمه‏»، همسر گرامى پیامبر اکرم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود:
المهدى من عترتى من ولد فاطمه. (4)
مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
در سنن «ابن ماجه‏» نیز به نقل از پیامبر اسلام چنین آمده است:
المهدى من ولد فاطمه. (5)
مهدى از نسل فاطمه است.
«حاکم نیشابورى‏»، یکى دیگر از محدثان اهل سنت، همین روایت را نقل کرده و در ذیل آن مى‏گوید:
هذا حدیث صحیح على شرط مسلم. (6)
این حدیث‏بنابر ضابطه‏اى که مسلم [ابن‏الحجاج] بیان داشته، حدیث صحیح به شمار مى‏آید.
او همچنین مى‏گوید: حدیثى که در آن آمده است «المهدى من اهل بیتى‏» بنابر ضابطه شیخین (بخارى و مسلم) حدیث صحیح است.
محدث مزبور در ادامه اضافه مى‏کند: حدیث مزبور به صورت «رجل من عترتى‏» نیز روایت‏شده است. (7)
«ابو نعیم اصفهانى‏» در بیان «صفت مهدى‏» به اسناد خود از «حذیفه بن یمان‏» نقل مى‏کند که پیامبر خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، روزى به هنگام ایراد خطبه فرمود:
لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله، عزوجل، ذلک‏الیوم حتى یبعث فیه رجلا من ولدى اسمه اسمى. فقام سلمان الفارسى، فقال: یا رسول‏الله، من اى ولدک؟ قال: هو من ولدى هذا، و ضرب بیده على‏الحسین. (8)
اگر تنها یک روز به پایان جهان باقى مانده باشد، خداوند، صاحب عزت و جلال، آن روز را طولانى مى‏سازد تا مردى از فرزندان مرا که همنام من است، برانگیزد.
در این هنگام سلمان فارسى برخاست و گفت: اى فرستاده خدا! [او] از کدامین فرزندت [خواهد بود]؟ آن حضرت در حالى که دست‏خود را به حسین [علیه‏السلام] مى‏زد فرمود: از نسل این فرزند من است.
«شیخ صدوق‏» نیز که از بزرگان فقها و محدثان شیعه به شمار مى‏آید، به اسناد خود از امام رضا، علیه‏السلام، و آن حضرت از پدران بزرگوار خویش نقل کرده که پیامبر خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود:
لا تقوم الساعه حتى یقوم القائم الحق منا، و ذلک حین یاذن الله، عزوجل، له… و من تبعه نجا، و من تخلف عنه هلک… الله الله عبادالله! فاتوه و لو حبوا على‏الثلج، فانه خلیفه‏الله عزوجل، و خلیفتى. (9)
قیامت‏به پا نمى‏شود، تا اینکه قائم حق از ما [اهل بیت] ظهور کند. و آن هنگامى است که خداوند، صاحب عزت و جلال، به او اجازه دهد… و هر کس او را پیروى کند نجات مى‏یابد و هرکس از او سرباز زند نابود مى‏شود… بندگان خدا! خدا را، خدا را درنظر بگیرید و به او بپیوندید، حتى اگر لازم باشد افتان و خیزان خود را بر روى برف بکشید. همانا او جانشین خداوند، عزوجل، و جانشین من است.
در روایت دیگرى که امام رضا، علیه‏السلام، به نقل از پدران ارجمند خویش، از امام على، علیه‏السلام، نقل مى‏کند، چنین آمده است:
قال‏رسول‏الله،صلى‏الله‏علیه‏وآله: لاتذهب الدنیا حتى یقوم بامر امتى رجل من ولدالحسین، یملاها عدلا کما ملئت ظلما و جورا. (10)
پیامبر خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، فرمود: جهان به پایان نمى‏رسد تا اینکه مردى از فرزندان حسین عهده‏دار امر امت من شود و جهان را پر از عدل کند، همچنانکه از ستم و ناروایى پر شده بود.
امام صادق، علیه‏السلام، نیز به واسطه اجداد بزرگوارش از رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، نقل مى‏کند که:
القائم من ولدى، اسمه اسمى و کنیته کنیتى و شمائله شمائلى و سنته سنتى، یقیم الناس على ملتى و شریعتى، و یدعوهم الى کتاب الله، عزوجل. من اطاعه اطاعنى و من عصاه عصانى، و من انکره فى غیبته فقد انکرنى، و من کذبه فقد کذبنى و من صدقه فقد صدقنى. (11)
قائم از نسل من است، نام او نام من، کنیه او کنیه من، سیماى او سیماى من و روش او روش من است. او مردم را بر دین و شریعت من استوار مى‏دارد و آنها را به سوى کتاب خداى صاحب عزت و جلال فرا مى‏خواند هرکس او را پیروى کند مرا پیروى کرده، هر کس به مخالفت‏با او برخیزد با من مخالفت کرده، هر کس در دوران غیبت او به انکارش پردازد مرا انکار کرده، هر کس او را تکذیب کند مرا تکذیب کرده و هر کس او را تصدیق کند مرا تصدیق کرده است.

مهدى امام دوازدهم
در روایاتى که به طور متواتر از پیامبر اکرم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، نقل شده آمده است که: امامان دوازده نفرند، به عدد نقباى بنى‏اسراییل، که همه آنها از قریش‏اند.
در اینجا به برخى از این روایات اشاره مى‏کنیم:
ترمذى و ابو داود از «جابر بن سمره‏» روایت کرده‏اند که پیامبر خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود:
لا یزال هذا الدین قائما (او عزیزا) حتى یکون علیکم اثنا عشر خلیفه، کلهم من قریش. (12)
این دین پیوسته برپا (و یا عزیز) خواهد ماند، تا دوازده جانشین که همگى از قریش‏اند، بر شما حکومت کند.
در کتاب الاحکام از «صحیح بخارى‏» به نقل از جابر بن سمره چنین آمده است:
سمعت‏النبى، صلى‏الله علیه و سلم، یقول: یکون اثنا عشر امیرا… فقال کلمه لم اسمعها، فقال ابى انه قال: کلهم من قریش. (13)
از پیامبر، که درود و سلام خدا بر او باد، شنیدم که فرمود: دوازده امیر خواهند بود… ایشان بعد از آن کلمه‏اى فرمودند که من نشنیدم. اما پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنها از قریش‏اند.
در «صحیح مسلم‏»، کتاب الاماره، روایت مزبور به صورت زیر از همان راوى نقل شده است:
دخلت مع ابى على النبى، صلى‏الله‏علیه‏وسلم، فسمعته یقول: ان هذا الامر لا ینقضى حتى یمضى فیهم اثنا عشر خلیفه… ثم تکلم بکلام خفى على، فقلت لابى: ما قال؟ قال: قال کلهم من قریش. (14)
به همراه پدرم بر پیامبر، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم. شنیدم که ایشان فرمود: این امر به پایان نمى‏رسد تا دوازده خلیفه در آن به حکومت رسند… آنگاه ایشان کلامى را فرمودند که من متوجه آن نشدم، این بود که از پدرم پرسیدم: ایشان چه فرمود؟ گفت: ایشان فرمود: همه آنها از قریش‏اند.
روایت‏یاد شده در «مسند»احمد بن حنبل، (15) «سنن‏»ترمذى (16) و «صواعق المحرقه‏» (17) ابن حجر به همین صورت نقل شده است.
حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین‏» به اسناد خود از «مسروق بن اجدع‏» چنین نقل مى‏کند:
کنا جلوسا لیله عند عبدالله بن مسعود یقرئنا القرآن، فساله رجل، فقال: یا ابا عبد الرحمن! هل سالتم رسول‏الله، صلى‏الله علیه‏وسلم، کم یملک هذه الامه من خلیفه؟ فقال عبدالله: ما سالنى عن هذا احد منذ قدمت العراق قبلک. قال: سالناه فقال: اثنا عشر، عده نقباء بنى اسرائیل. (18)
شبى نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم و او براى ما قرآن تلاوت مى‏کرد. در همین هنگام مردى از او پرسید: اى ابا عبدالرحمن! آیا شما از رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، نپرسیدید که چند خلیفه بر این امت‏خواهد آمد؟ عبدالله در پاسخ او گفت: از زمانى که به عراق آمده‏ام کسى غیر از تو این پرسش را با من مطرح نکرده است. عبدالله در ادامه گفت: ما از پیامبر در این‏باره پرسیدیم و ایشان فرمود: [خلفاى این امت] دوازده نفر خواهند بود، به تعداد نقباى بنى اسراییل.
همین روایت را «احمد بن حنبل‏» در «مسند» (19) و «متقى هندى‏» در «کنز العمال‏» (20) نقل کرده‏اند.

پی نوشت ها:

1. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 1، ص‏376.
2. السجستانى، سلیمان بن الاشعث (ابو داود)، سنن ابى داود، ج 4، ص‏106، ح 4282.
3. الترمذى، ابو عیسى محمد بن عیسى بن مسوره، سنن الترمذى، ج 4، ص 505، ح 2231.
4. السجستانى، سلیمان، همان.
5. ابن ماجه ابو عبدالله محمد بن یزید، سنن، ج 2، ص‏519.
6. الحاکم النیسابورى، ابو عبدالله محمد، المستدرک على الصحیحین فى الحدیث، ج 4، ص‏557.
7. همان، ص 558.
8. المقدسى السلمى الشافعى، یوسف بن یحیى، عقدالدرر فى اخبار المنتظر، ص 24; همچنین ر. ک: الطبرى، محب الدین احمد بن عبدالله، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، ص‏136، الفیروزآبادى، فضائل الخمسه من صحاح السته، ج‏3، ص 332، الاربلى، ابوالحسن، على بن عیسى، کشف الغمه فى معرفه الائمه، ج‏3، ص‏469; المجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 51، ص‏79 – 80.
9. الصدوق، محمد بن على بن الحسین، عیون اخبار الرضا، به نقل از: المجلسى، محمدباقر، همان، ص 65، ح 2; شایان ذکر است در مصادر اهل سنت این روایت‏با تعبیر «ولو حبوا على الثلج‏» آمده است. (ر. ک: الفیروزآبادى، السید مرتضى الحسینى، همان، ج‏3، ص 328).
10. المجلسى، محمدباقر، همان، ص‏66، ح 5.
11. همان، ص‏73، ح‏19.
12. الترمذى، ابو عیسى، همان، ص 501; السجستانى، سلیمان بن الاشعث (ابو داود)، همان.
13. البخارى، اسماعیل بن ابراهیم، صحیح البخارى، ج‏9، ص 101.
14. النیسابورى، ابوالحسین مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج‏6، ص‏3.
15. ر. ک: ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 5، ص 90 – 92، همچنین ر. ک: همان، ص‏89،94،99، 108.
16. ر. ک: الترمذى،ابو عیسى، همان، ج 2، ص 35.
17. ر. ک: الهیثمى، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ص‏113.
18. الحاکم النیسابورى، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، همان، ج 4، ص 501.
19. ر. ک: ابن حنبل، احمد، همان، ج 1، ص‏389 و406.
20. ر. ک: المتقى الهندى، علاء الدین على، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال، ج‏3، ص 205.
ابو داود در روایت دیگرى از «ام سلمه‏»، همسر گرامى پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله، روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود: المهدى من عترتى من ولد فاطمه.
پیامبر خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، فرمود: جهان به پایان نمى‏رسد تا اینکه مردى از فرزندان حسین عهده‏دار امر امت من شود و جهان را پر از عدل کند، همچنانکه از ستم و ناروایى پر شده بود.
ترمذى و ابو داود از «جابر بن سمره‏» روایت کرده‏اند که پیامبر خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود: این دین پیوسته برپا (و یا عزیز) خواهد ماند، تا دوازده جانشین که همگى از قریش‏اند، بر شما حکومت کند.
منبع: ماهنامه موعود

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید