نویسنده: محمد سلطانی
(و ان المتساجد لله فلاتدعوا مع الله احدا) (سوره جن، آیه 18)
«وسجده گاه ها برای خداست، پس با خداوند هیچ کس را مخوانید.»
از نشانه های خردمندی آن است، که انسان در برابر هر کسی رفتار وگفتار مناسب داشته باشد؛ با کودک زبان کودکی باید گشود و با جوان برومند سخنی دیگر. احترام و بزرگ داشت هرکس، جایگاه ویژه خود را داراست. حرمت مادر به گونه ایست و احترام همسر به گونه ای، پدر به اندازه ای احترام دارد که استاد به مقداری. اگر کسی کم تر از اندازه به اطرافیانش حرمت نهد، بی ادب و کوته فکر است. و اگر بیش از اندازه کسی را بزرگ شمرد، غلو کننده است و بی خرد!
در حوزه دین، دانستن و حفظ این حدود بسیار مهم است. در اسلام، پدر و مادر بس محترمند، اما نه تا آن اندازه که برای پسند آنان، فرمان خدا فراموش شود! عالم دینی نیز محترم است، اما نه تا آن جا که هر چه بگوید و فرمان دهد، پیروی شود؛ هرچند برخلاف وحی گوید و به نابخردی فرمان دهد! بی تردید، همه انسان ها، از آن روی که آفریده خدایند، محترمند وحقوقی دارند.
انسان های با ایمان جایگاه برتری دارند. زیرا بزرگترین حقیقت را پذیرا بوده اند، مؤمنان پرهیزکار والاترند، به ویژه اگر از دانش بهره ای برده باشند. برگزیدگان خداوند؛ چه در لباس پیامبر و چه در جایگاه امام، مقامی دیگر دارند. پس نمی توان بی ایمان را با مؤمن در یک ردیف قرار داد و نادان را با دانا و گناهکار را با پرهیزکار. و نباید مؤمنی – هر چند بلند مرتبه و بزرگوار – را در صف پیامبران و امامان جای داد. و گذشته از همه این ها، آدمیان همگی بنده خدایند و هیچ گاه و در هیچ موردی، بنده برجای سرور و آفریدگارش نمی نشیند!
احترام و بزرگ داشت ویژه خداوند، پرستش و عبادت نامیده می شود.پس، مراسم و آیین های عبادی را نباید برای غیر خداوند انجام داد! در اسلام، برترین نشانه عبادت، سجده است. انسان مؤمن، بالاترین وشریف ترین بخش چهره اش را در برابر خدایش برخاک می نهد! این، نهایت خضوع، فروتنی و بندگی است.پس از سجده، رکوع نیز، آیین پرستش است و سپس طواف؛ چرخیدن به قصد بزرگ داشت و احترام. سجده، رکوع و طواف؛ سه آیین عبادی اسلام است و نیز ویژه پروردگار. انجام دادن این سه، در برابر هر کس دیگری، نادرست وشرک آلود شمرده می شود.
روزی پیامبر، در جمع یاران خویش نشسته بود. شتری پیش آمد و در مقابل آن حضرت سرش را بر زمین نهاد. برخی از اصحاب گفتند: اگر ما را نیز اجازه فرمایی، هم چون این شتر در برابرت سجده کنیم! پیامبر فرمود: «روا نیست که برای کسی جز خداوند سجده کرد. پیامبرتان را گرامی دارید و حق خاندانش را بشناسید». (1)
و در حدیثی دیگر فرمود: «لاتتخذوا قبری قبله و لا مسجداً (وثناً) فان الله لعن الذین اتخذوا قبول انبیائهم مساجد»(2)
«مرقد مرا، قبله و سجده گاه خود قرار ندهید. زیرا، خداوند کسانی را که مرقد پیامبران شان را سجده گاه خویش قرار دادند، لعنت کرده است.»
امام صادق(ع)،آدابی را برای زیارت سید الشهدا به صفوان آموزش می دهد. پس از سلام و یاد کرد مصیبت آن حضرت، زائر، دو رکعت نماز زیارت می گزارد. سپس برای آن که کسی گمان نکند که این نماز و رکوع و سجود را برای امام حسین (ع) انجام داده ، باید بگوید: «اللهم انی صلیت و رکعت و سجدت لک، وحدک لا شریک لک، لان الصلوه والرکوع والسجود لا تکون الا لک»(3)؛ «خداوندا، من برای تو نماز و رکوع و سجده گزاردم، تنها تو که شریکی نداری. زیرا، نماز و رکوع و سجده، تنها برای توست». آیت الله خویی، در مقام یک فقیه می نگارد: «یحرم السجود لغیرالله فانه غایه الخضوع فیختص بمن هو غایه الکبریاء والعظمه و یدل علیه من الکتاب – لا تسجدوا للمشس ولا للقمر – فان مناط المنع هو المخلوقیه فیعم ما سواه» (4)
«سجده، برای غیر خدا حرام است. زیرا، سجده نهایت فروتنی است.پس، باید ویژه نهایت برتری و ملکوت باشد. آیه «برخورشید و ماه سجده نکنید»، بر این مطلب دلالت دارد. در این آیه، ملاک حرمت سجده بر مهر و ماه، مخلوق بودن آن دو است. پس، سجده در برابر هر مخلوقی حرام خواهد بود.»
سجده، رکوع و طواف در برابر مراقد ائمه – آن گونه که بین برخی نآگاهان رایج شده- گذشته از آن که به خودی خود، کار حرامی است؛ سبب می شود که مکتب پاک و نورانی اهل بیت، شرک آلود شمرده شود. شیعه باید با اعمال و کردار خود، بر زیبایی و زینت امامان بیفزاید، نه آن که مایه ننگ و بدنامی دین و آیین خود شود!
در آیه هیجدهم، سوره جن، به دو نکته اشاره شده است. نخست آن که مسجد (سجده و سجده گاه)، ویژه خداست. دیگر، آن که هیچ کس را نباید همانند خداوند شمرد و در کنار او، به یاری فراخواند. پیامبر و امام، فرستاده خدایند و بازگو کننده سخنان او؛ راهنمایند و دعوت کننده به سوی او؛ شفیعان درگاه اویند و واسطه های فیض بی پایانش. و این همه، سبب آن نمی شود که پیامبربا امام را در عبادت و پرستش، دعا و نیازخواهی، ستایش و توصیف، علم و قدرت، هم ردیف خداوند قرار داد!
همه، دیده و شنیده ایم که حاجیان، هنگام بستن احرام، به ندای پروردگارشان، «لبیک» می گویند. از این رو، واژه لبیک، ویژه خداوند شمرده شده و در دیدار با فرد دیگری، لبیک گفته نمی شد. گروهی از شیعیان ، هنگامی که برای دیدار امام صادق (ع) آمدند، عبارت «لبیک یا جعفربن محمد» بر زبان راندند!
فردی به نام مصادف، پیشاپیش خدمت امام آمده و آن حضرت را از این اتفاق خبر می دهد. امام، به سجده می افتد و سینه خود را به زمین می چسباند ومی گوید: «بنده حلقه به گوش خداوندم». سپس، امام به گونه ای می گرید که اشک بر صورتش جاری می شود. مصادف، از این که به امام چنین خبری داده، پشیمان شده و می گوید: کسانی دیگر به خطا رفته اند، گناه آنان را که بر دوش شما نمی گذارند! امام می فرماید: «ای مصادف! اگر عیسی، در برابرسخنان مسیحیان ساکت می نشست، برخداوند بود که وی را کر و کور کند. و اگر من، در برابر این سخنان ساکت بنشینم، برخداست که مرا نیز کر و کور کند».(5)
حال که یک لبیک گفتن، امام را چنین آزرده و دلگیر می کند؛ آیا سجده و رکوع و طواف، در برابر ضریح امام، موجب خشنودی او می شود؟! هرگز!
پی نوشت:
1. البحار، ج25، ص262
2. البحار، ج80، ص313.
3. مفاتیح الجنان، زیارت هفتم مطلقه امام حسین(ع).
4. بحارالانوار، ج25، ص293؛ سند حدیث صحیح است.
5. کتاب الصلاه، ج4، ص258.
منبع: نشریه بشارت- ش77