نویسنده: سعیده کافی
آیا پیش آمده است که از انجام کاری که مطمئن بودید همسرتان را خوشحال میکند نتیجه عکس گرفته باشید؟ آیا هنگامی که او به هر گونه لطف شما به طرزی منفی پاسخ میگوید، یکه میخورید؟
بسیاری از زنان در نحوه ارتباط خود با همسرانشان مرتکب اشتباهاتی میشوند که رابطه آنان را دچار اختلال میکند. بسیاری از این اشتباهات در نتیجه الگوهای رفتاری است که ما از مادران و مادربزرگهای خود گرفتهایم. هنگامی که این عادتها و روشها را در دنیای امروز به کار میبریم احساس بدی به ما میدهند و باعث میشوند همسرانمان نیز رفتار بدی با ما داشته باشند. بعضی از این اشتباهات از این گونهاند:
اشتباه اول: زنان در حق همسرشان مادری کرده و با آنان مانند بچه رفتار میکنند.
به این جملات توجه کنید: «مواظب باش کیف پولت را فراموش نکنی»، «قبض برق را پرداختی؟»، «میدانی ماشین بنزین ندارد؟»، «چند بار باید گفت این حولههای خیس را روی زمین نینداز» و «اگر با این لباس نازک بیرون بروی حتما سرما میخوری.»
اشتباه شماره یک: یکی از معمولترین و مخربترین عادات ارتباطی زنان با مردان است. ما به گونهای با آنان رفتار میکنیم که گویی کودکی بیش نیستند و اینطور فرض میکنیم که ناتوانند و نمیتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند ما زندگیشان را بگردانیم. البته این پیشفرضهای ما در بسیاری از مواقع حقیقت دارند، اما موضوعی که در اینجا اهمیت دارد این است: هنگامی که با یک مرد مانند پسربچه کوچکی رفتار میکنید او نیز شما را مایوس نکرده و مانند بچهای کوچک رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد، او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف مینماید.
چگونه زنها در حق مردها مادری میکنند؟
1 – در حق آنها زیاد از حد مقید شدن و انجام کارهایی که باید خودشان انجام دهند. به دنبال کلیدش میگردیم، لباسهایش را پشت سرش جمع میکنیم، لباس و موهایش را مرتب میکنیم و مانند آن.
2 – راه انداختن بازیهای کلامی برای بیرون کشیدن اطلاعات از آنان. به او میگوییم گرسنهای؟ دوست داری کمی آش برایت درست کنم؟ برایت ماهی درست کنم؟ دسر چطور؟
3 – ما معمولا فرض میکنیم مردها کمحافظه و فراموشکارند و اطلاعاتی را که باید به خاطر داشته باشند به آنها گوشزد میکنیم: یادت باشد وقتی رسیدی زنگ بزنی، یادت نرود بچه را از مهد بیاوری و وقت دکتر یادت نرود.
4 – آنها را نکوهش میکنیم، گویی بچهاند. چطور میتوانی با ژاکت بیرون بروی؟ نمیبینی هوا سرد است؟ چند بار بگویم قبل از این که بخوابیم چراغها را خاموش کن.
5 – به عهده گرفتن کارهایی که فکر میکنید نمیتوانند به درستی انجام دهند: بار آخر که او را فرستادم برای بچهها لباس بخرد فاجعه بود. بچهها هرگز نتوانستند آن لباسها را برای مدرسه بپوشند.
6 – اصلاح اشتباهات و امر و نهی کردن به آنها: اینطور که این کلمه را به کار بردی اشتباه بود، یا فکر میکنم اگر از این خیابان برویم به ترافیک برنمیخوریم، اگر به جای تو بودم الان از سمت چپ رانندگی میکردم، چرا به مادرت زنگ نمیزنی بگویی بچهها مریضند و این هفته نمیتوانیم به آنها سر بزنیم، به او نگویی هفته پیش رفتیم و مادر من را دیدیم.
چرا زنها در حق مردها مادری میکنند
ما زنها برای مادری کردن آموزش دیدهایم و برای آن نیز پاداش میگیریم. وقتی بچه بودید یگانه الگویتان مادرتان بود. همواره شاهد بودید که او چگونه از خواهر و برادرتان حمایت میکرد. شما نیز آموختید حمایتگر، مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید. همچنین شاهد بودید چگونه مادرتان در حق پدرتان مادری میکرده است، در نتیجه شما نیز چنین آموختید. پس وقتی بزرگ شدید و ازدواج کردید عینا همین کار را با همسرتان انجام دادید.
ما به این دلیل در حق مردان زندگیمان مادری میکنیم که آنها را به خود وابسته سازیم. وقتی تلاش میکنیم کلیه نیازهای شوهر خود را برآورده سازیم او را شدیدا به خود وابسته میکنیم. مردان نیز عادت دارند که در حقشان مادری شود، مردها در کودکی همواره شاهد بودهاند که مادرشان از آنها مراقبت کرده است ، بنابراین برایشان عادی است به همسر خود اجازه دهند این نقش را ادامه دهد.
مادری کردن برای همسرتان در درازمدت اثرات مخربی بر روابط شما خواهد داشت:
1 – همسرتان از شما منزجر شده وعلیهتان طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کار خود ادامه دهید، اما یک روز شورش خواهد کرد.
2 – با همسرتان طوری رفتار میکنید که گویی او بیلیاقت است، و لذا او نیز احساس بیلیاقتی کرده و در نتیجه اعتماد به نفساش پایین خواهد آمد. وقتی یک مرد احساس خوبی نسبت به خودش ندارد شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت.
چگونه از مادری کردن در حق مردان دست برداریم
1 – از انجام کارهایی که همسرتان میتواند خودش انجام دهد پرهیز کنید. وقتی میپرسد کلیدهایم کجاست به او بگویید نمیدانم و اجازه دهید خودش دنبال آنها بگردد. البته نه این که بگویید خودت پیدایش کن، من که مادر تو نیستم، حتی توصیه نمیکنم که در حق همسرتان مهربان و حمایتگر نباشید، بلکه هدف این است که کمتر مانند یک مادر با او رفتار کنید.
2 – با او مانند شخصی لایق، دانا و توانا رفتار کنید. به جای او فکر نکنید و تقویمش نباشید. برای مثال اگر همسرتان وقت دندانپزشکی دارد به او یادآوری نکنید. به این ترتیب همسرتان به طرزی طبیعی میآموزد که چگونه برنامههایش را به خاطر بسپارد.
3 – مسوولیتهایی را که دوست دارید بهعهده بگیرد به او واگذار کنید و چنانچه اشتباهاتی مرتکب میشود مسوولیتها را از او سلب نکنید. به او اجازه دهید اشتباه کند و عواقب آن را نیز بپذیرد، زیرا تنها از این راه میتواند بیاموزد کارها را به درستی انجام دهد.
4 – از رفتارهای مادرانه خود لیستی تهیه کنید، چند هفته مراقب اعمال و رفتارتان باشید. اولین قدم در تغییر رفتارهای خود آگاه شدن از آنها است.
اشتباه دوم: زنان خود و ارزشهایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردان خود را در مقام دوم قرار میدهند.
تصور کنید ساعتها وقت صرف تهیه شام مورد علاقه همسر خود کردهاید و میخواهید میز را بچینید. یکی از تکههای ماهی کمی وارفته است، چه کار خواهید کرد؟
1 – ما علاقهها، عادتها و فعالیتهای شخصی خود را زیر پا میگذاریم.
2 – رابطه خود را با آن دسته از دوستان و فامیلهایی که مورد علاقه همسرمان نیستند، قطع میکنیم.
3 – از لحاظ احساسی بوقلمونصفت شده و به هر رنگی که همسرمان بخواهد درمیآییم.
4 – برای این که رویاهای مرد مورد علاقهمان را تحقق بخشیم، رویاهای خودمان را به کلی فراموش میکنیم.
زنان به دلایل زیادی خود را فدا میکنند
برخی اوقات مردان به دلیل این که همواره آموزش دیدهاند زنان را موجوداتی در رده دوم ببینند از ما انتظار دارند اهمیت کمی برای خودمان قائل باشیم.
ما زنها نیز آموزش دیدهایم خودمان را در درجه دوم اهمیت قرار دهیم.
به عوض این که تلاش کنیم رویاهای خود را به حقیقت برسانیم، ایثار و قربانی کردن را نوعی دستیابی به موفقیت تلقی میکنیم.
نتایج فداکاریهای بیمورد برای به دست آوردن عشق
با فدا کردن رویاهایتان میپندارید همسرتان شما را بیشتر دوست خواهد داشت، شاید اینگونه باشد، اما موردی که حتما پیش خواهد آمد این است که وقتی علایق و رویاهای خود را به امید جلب توجه و دریافت عشق و محبت زیر پا میگذارید، بخشی از وجود و شخصیت خود را از دست میدهید، تا جایی که یک روز احساس میکنید از درون تهی شدهاید. در اکثر مواقع این حالت با خشم و افسردگی توام خواهد بود و نسبت به مردی که همه این کارها را به خاطر او انجام دادهاید احساس انزجار میکنید. مهمتر از همه این که ممکن است در مقابل این همه فداکاری آنچنان که میخواستید دوستتان نداشته باشند.
بنابراین رویاهایتان را تعقیب کنید و شخصیت خود را تمام و کمال به خاطر بسپارید.
اشتباه سوم: استعدادها و تواناییهای خود را دستکم گرفته و یا گاهی اوقات آنها را مخفی میکنید.
اغلب ما استعداد و موفقیتهایمان را از ترس این که مبادا مردان زندگیمان را به این وسیله تهدید کرده باشیم و یا برای این که مبادا باعث شویم او احساس کند نسبت به ما از هوش و یا توانایی کمتری برخوردار است، پنهان میکنیم. ما این کار را به طرق مختلف انجام میدهیم:
1 – راجع به خودمان با کلمات تحقیرآمیز صحبت کرده طوری رفتار میکنیم که گویی خودمان را دوست نداریم.
2 – وقتی مردمان از ما تعریف میکند با او بحث میکنیم و طوری رفتار میکنیم گویی مایل نیستیم راجع به ما چنین نظراتی داشته باشد: راه انداختن مهمانی کار سختی نبود، زیاد هم وقتم را نگرفت، در ضمن خیلیها به من کمک کردند، مجبور نیستی تشکر کنی.
3 – ما استعداد و تواناییهایمان را از مردان زندگیمان پنهان میکنیم، چرا که تصور میکنیم با این کار بیشتر دوستمان خواهند داشت. ما این کار را انجام میدهیم، زیرا نگرانیم مبادا در نظر دیگران مغرور جلوه کنیم. اما بد نیست بدانید مردها بیشتر به سمت استعدادها و تواناییها جذب میشوند و ضعف و عدم توانایی آنها را سرد میکند.
چگونه از این کار دست بکشیم؟
از تمامی استعدادها، تواناییها، قابلیتها و ویژگیهای مثبت خود لیستی تهیه کرده و آن را با همسرتان در میان بگذارید.
هرگاه تعریف و تمجیدی از شما میشود و آن را نمیپذیرید، مچ خودتان را بگیرید و بیاموزید کمی بزرگی و عظمت خود را جشن بگیرید. تنها بگویید متشکرم.
اشتباه چهارم: زنان از موضع ضعف برخورد میکنند.
این نشانههای هشدار را بخوانید:
اجازه میدهید همسرتان به گونهای با شما رفتار کند که معمولا دوست ندارید دامادتان همین رفتار را با دخترتان داشته باشد.
در ترس دائم از انتقاد و عدم تایید از همسرتان زندگی میکنید.
به عشق و محبتی کمتر از آنچه که میدانید استحقاقش را دارید راضی میشوید.
هرگاه از موضع ضعف با همسرتان برخورد میکنید به او اجازه میدهید رفتاری محترمانه با شما نداشته باشد و در این حالت است که احترام شخصی و عشق به خودتان را نیز از دست میدهید.این موضوع چرخهای معیوب را سبب میشود. به یک مرد اجازه میدهید با شما بدرفتاری کند، شاید با اسمها و لقبهای نامناسب صدایتان میزند، هنگامی که ناراحت هستید به شما توجه نمیکند و… این باعث میشود عصبانی و افسرده باشید، اعتماد به نفستان کاهش مییابد و این چرخه معیوب تکرار خواهد شد.
منبع: روزنامه جام جم