رستگاری از منظر آیات و روایات

رستگاری از منظر آیات و روایات

نویسنده : عبدالمجید فقیهی سرشکی

مقدمه

ستایش خدا را سزاست که حمد و ستایش را پناهگاه از بلاها و موجب افزایش احسان و کرمش قرار داد و درود بر پیامبر و اهل بیت پاک ایشان که چراغ های روشنی بخش تاریکی ها و وسیله نجات امت ها و نشانه های روشن دین و مرکز ثقل و فضیلت و برتری می باشند و درود بر رستگاران .
رستگارانی که باورشان شد که آدمی از سرا پای عالم بزرگتر است و همواست که برای هر چیز از عالم قیمت می گذارد , هر چه اثرش در زندگی او کمتر است قیمت کمتری برایش معین می کند .
پس قیمت موجودات به خاطر وجود اوست و او نباید سعادت ابدی خود را به چنین چیزهایی بفروشد .
هر چند تا کنون تحقیقات و کتب مختلفی بیرامون سعادت و رستگاری به رشته تحریر در آمده و نویسندگان و فقیهان شیعه در آثار خود بدان پرداخته اند ولی می توان گفت که چون مسئله از امور روشن بوده به صورت گذرا از آن عبور کرده اند و فقط در پاره ای از موارد به آن اشاره کرده اند .
در فصل اول به معنا و مفهوم رستگاری همچنین به مشتقات و ریشه آن پرداخته شده است لذا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی رستگاری را بررسی کرده وسپس مشتقات و ریشه آن بر اساس آیات الهی و کلام اهلبیت وکتب گوناگون بیان گردیده است
در فصل دوم به عوامل رستگاری پرداخته شده است .
قرآن کریم عواملی چند را به عنوان شاخصه ها و نشانه های رستگاری در دنیا و آخرت برشمرده که روایات نیز به شرح و بیان آنها پرداخته و از مؤمنان دعوت کرده که با شناخت این عوامل زمینه های رستگار شدن بدست خویش را فراهم کنند.
در فصل سوم به موانع رستگاری پرداخته شده است . عواملی که اگر از آنها دوری شود نتیجه آن رسیدن به قرب الهی است .
امید است این تحقیق مورد توجه خواندگان قرار گرفته و برای آنان مفید واقع گردد.

معنا و مفهوم رستگاری

در ابتدا برای اینکه با رستگاری و مفهوم آن آشنا شویم به معنای لغوی و اصطلاحی آن می پردازیم.

1- معنای لغوی

الفَلْحُ: الشّقّ، و قیل: الحدید بالحدید یُفْلَحُ ، أی: یشقّ. و الفَلَّاحُ: الأکّار لذلک (1) الفَلْحُ: شکافتگى است، گفته شده: الحدیدُ بالحدیدِ یُفْلَحُ: تصادم آهن‏ها یا شمشیرها به یکدیگر موجب دو تکه شدن آنهاست و شکافته میشوند و از این معنى واژه فلاح یعنى برزگر و زارع است که زمین را مى‏شکافد.

2- معنای اصطلاحی

و الفَلَاحُ: الظَّفَرُوإدراک بغیه،وذلک ضربان:دنیویّ وأخرویّ،فالدّنیویّ: الظّفر بالسّعادات التی تطیب بها حیاه الدّنیا،وهوالبقاء والغنى والعزّ وفَلَاحٌ أخرویّ،وذلک أربعه أشیاء:بقاء بلافناء،وغنى بلافقر،وعزّ بلاذلّ،وعلم بلاجهل.ولذلک قیل:لاعیش إلّا عیش الآخره(2)
فَلَاح: پیروزى و رسیدن به آرزو است که دو گونه است: 1- دنیوى ، 2 – اخروى.
1- فلاح و پیروزى دنیایى در سعادتهایى است که زندگى دنیا با آنها پاک و پاکیزه میشود و همان بقاء عزّت ، و بى‏نیازى است
2- رستگارى و فلاح حقیقى یا اخروى که در چهار چیز است:
اول- بقا و جاودانگى بدون فنا.
دوم- بى نیازى بدون فقر و نیازمندى.
سوم- عزت بدون خوارى و ذلت.
چهارم- دانایى و علم بدون جهالت و نادانى، و از این جهت گفته شده: لا عیش إلّا عیش الآخره؛ هیچ حیاتى زندگى حقیقى نیست مگر حیات آخرت.
مرحوم طبرسى در مجمع در باب فاء آورده که معناى فلاح رسیدن بسعادت است و بدیهى است که دستیابى به رضا و خشنودى حق بزرگترین سعادت است و در آیه وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فلاح را بکامیابى و فوز و سعادت تفسیر کرده و مرحوم شیخ طوسى در تفسیر تبیان فرموده مفلحون یعنى منجحون یعنى آنهائى‏که بوسیله ایمان و اعمال صالحه بمطلوب و مقصودى که نزد خدا داشتند دست یافتند و در تفسیر بیضاوى گفته المفلح الفائز بالمطلوب خود دست یافته و نظیر این معنا را در کشاف نموده ولى مرحوم طبرسى در ذیل آیه قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ فلاح را بر رسیدن بثواب معنا نموده.
در کتاب لسان العرب آمده است: الفلح والفلاح: دستیابی بر چیزی و نجات و باقی ماندن در خیر و نعمت است.و برای همین به اهل بهشت مفلحون گویند چون تا ابد در نعمت باقی هستند.
تحقیق :
با بررسی کتب لغت مختلف و لغتنامه های معتبر به این نتیجه میرسیم که اصل فلاح یکی است که در فارسی به پیروزی تعبیر میشود و فوز مرتبه بعد از فلاح است یعنی رسید به خیر و نعمت و از آثار فلاح باقی ماندن در خیر و پیروزی است.
پس به عبارت دیگر به وسیله فلاح (پیروزی) به خیر و نعمت (فوز) میرسیم که اثر أن بقا در پیروزی است. آیه 87 سوره مبارکه اعلی و امثال این ایه دلالت میکند بر این امر که امور ذکر شده در آیات اولین مرتبه از درک خیر و مقدمه برای پیروزی است همانطوری که ذکر و تقوی و عمل خیر و توبه از مقدمات پیروزی است.

3- رِیشه

الفاء واللام والحاء اصلان صحیحان أحدهما یدل علی شق والاخرعلی فوز وبقاء (3) این واژه ریشه دو معنایی دارد که اول دلالت می کند بر دو تکه شدن و دیگری بر پیروزی و بقاء .

4- مشتقات

1- أَفْلَحَ:رستگار شد؛پیروز شد (ماضی باب افعال).
تکرار در قرآن ، 4 مرتبه
فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‏(4) پس [اى ساحران] باید شما با هر مکر و تدبیرى میتوانید مهیا شده و [مقابل این دو ساحر] صف آرایى کنید، که امروز آن کس که غلبه و برترى یابد محققا او پیروزى یافته است .
2- تُفْلِحُوا: رستگار می شوند
تکرار در قرآن 1 مرتبه
إِنَّهُمْ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعیدُوکُمْ فی ‏ مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً(5) زیرا که اگر [این مردم کافر] بر شما آگهى و ظفر یابند شما را یا سنگسار خواهند کرد یا به آیین خودشان برمى‏گردانند و در آن صورت دیگر روى رستگارى نخواهید دید
3- تُفْلِحُونَ: رستگار می شوند
تکرار در قرآن، 11مرتبه
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (6) اى اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوى او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید .
4- یُفْلِحُ : رستگار می شود (مضارع باب افعال )
تکرار در قرآن ، 9 مرتبه
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ (7)
پس کیست ستمکارتر از آن که به خدا نسبت دروغ دهد یا آیات او را تکذیب کند؟ و البته بدکاران هرگز به فلاح و رستگارى نخواهند رسید .
5 – یُفْلِحُونَ : رستگار می شوند
تکرار در قرآن ، 2 مرتبه
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ (8) و شما نباید از پیش خود به دروغ چیزى را حلال و چیزى را حرام گویید و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید، که آنان که بر خدا دروغ بندند هرگز روى رستگارى نخواهند دید .
6 – الْمُفْلِحُونَ : ( اسم فاعل )
تکرار در قرآن ، 12 مرتبه
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (9)
پس [در آن روز] هر که اعمالش سنگین و وزین است آنان رستگارانند .
از على بن ابى طالب علیه السّلام نقل شده است که ایشان فرمودند:
روزى سلمان فارسى گفت: یا على علیه السلام! هر گاه، به خدمت پیامبرصلی الله وارد مى‏شدم، آن حضرت دست بر کتفم مى‏گذاشت و مى‏فرمود:
یا سلمان! هذا و حزبه هم المفلحون.
اى سلمان! این مرد (على علیه السلام) و حزبش از رستگاران‏اند.(10)
7- الْمُفْلِحینَ : ( اسم فاعل )
تکرار در قرآن ، 1 مرتبه
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى‏ أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحینَ(11) اما آن کس که توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالح به جاى آورده امید است که از رستگاران باشد .

عوامل رستگاری

بدون تردید هر انسان پاک طینتی آرزو و ایده آلی جز رستگاری و خوشبختی و سعادتمندی ندارد و دوست دارد پایانی خوش را برای خود رقم زند. آنچه در این فصل آمده اشاره هائی گذراست به چند عامل ازعوامل خوشبختی و رستگاری که با هم آن را می خوانیم.

۱- ایمان

در این باره پیامبر أعظم صلی الله و علیه و آله میفرمایند:قد أفلح من أخلص قلبه للإِِیمان و جعل قلبه سلیمأ و لسانه صادقأ و نفسه مطمینه و خلیقته مستقیمه و أذنه مستمعه و عینه ناظره.رستگار شد هرکس دلش را برای ایمان خالص گردانید و قلبش را پاک و سالم ساخت و زبانش را راستگو و روانش را با آرامش و اخلاقش را درست و گوشش را شنوا و چشمش را بینا کرد.(12)
خداوند درقرآن کریم می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (13) مومنان رستگار شدند . مؤمنان یعنی تصدیق کنندگان خدا و یگانگی او و پیغمبران او و آنچه نبی خاتم صلی الله علیه و آله آورده است. رستگاری حقیقی بسته به ایمان حقیقی و مقید به تمام شرایط است .
ایمان به معنای اذعان و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است مثل ایمان به خدا در قرآن به معنای تصدیق به یگانگی او و پیغمبرانش و تصدیق به روز جزا و بازگشت به سوی او و تصدیق به هر حکمی است که فرستادگان او آورده اند.(14).
و در جایی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:النجاه مع الإیمان.نجات و پیروزی به همراه ایمان است.اثر ایمان رسیدن به نجات است که اگر ایمانی وجود نداشت و یا ایمان ناقص بود انسان نمیتواند به پیروزی کامل برسد و طبق فرمایش پیغمبر عظیم الشأن اسلام ایمان کامل و یا بهترین نوع ایمان آن است که بدانی خداوند با توست هرکجا که باشی.

2- نماز

از عوامل بسیار مهم رسیدن به سعادت اخروی نماز است. پیامبر أعظم صلی الله میفرمایند: أول ماینظر فی عمل العبد فی یوم القیامه فی صلاته فإن قبلت نظر فی غیرها وإن لم تقبل لم ینظر فی عمله بشیء(15) در روز قیامت نخستین عمل بنده که به آن رسیدگی میشود نماز است اگر پذیرفته شد به سایر اعمال رسیدگی میشود و اگر پذیرفته نشد به هیچ یک از اعمال دیگر او رسیدگی نمیشود.
از حدیث فوق بخوبی میتوان دریافت که اولین چیز برای تقرب به خدا و حتی رسیدگی اعمال در روز قیامت نماز است چه رسد به دستیابی به فوز و نجات در حد کامل آن.
خدا می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتهِِمْ خَاشِعُون (16) مؤمنان رستگار شدند، کسانی که در نمازشان خشوع دارند . خشوع به معنای تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا می شود و آثارش در بدن ظاهر می گردد.در واقع کسانی که به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار می یابند که از غیر او جدا میگردند و چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگارشان می شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر می گذارد. این نماز موجب خودسازی و تربیت انسان است و وسیله ای برای تهذیب روح و جان بشمار می رود.(17)
همچنین در آیه ای دیگر آمده : یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ارْکَعُواْ وَ اسْجُدُواْ وَ اعْبُدُواْ رَبَّکُمْ وَ افْعَلُواْ الْخَیرَْ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون(18) ای کسانی که ایمان آورده اید رکوع کنید و سجود به جا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید .
رسول خدا صلی الله و علیه میفرماید:خداوند فرشته ای دارد که هر موقع وقت نماز میشود صدا میزند ای انسانها برخیزید و آتش هایی را که با دست خودتان روشن کرده اید را با نماز خاموش کنید.

3- تزکیه نفس

منظور از تزکیه نفس آنست که انسان خود را از آلودگیهاى شرک و هواهاى نفسانى پاک کند و با تقوى و توحید آن را مزین نماید.
حضرت امیرألمومنین علی علیه السلام میفرمایند:من غلب عقله هواه أفلح.هرکس خردش بر هوا و هوس او چیره شود رستگار میگردد.(19) پس طبق فرمایش حضرت تسلط بر هوا و هوس راه دستیابی به فلاح است.در ضمن حدیثی پیغمبر اسلام به امیرالمومنین میفرمایند:به نجات نمی یابد کسی که از هوا و هوس پیروی کند.(20)
عامل دیگری که انسان را به زندگی سعادتمند رهنمون می شود تزکیه نفس است. خداوند در قرآن کریم پس از اینکه هفت بار به آفریده های بزرگ و مهم مثل خورشید، ماه و… قسم یاد می کند می فرماید قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا(21) به یقین سعادتمند شد کسی که نفس خود را از آلودگیها گناهان زدود و پاک کرد و این نشانگر اهمیت پیراستن جسم و جان از ناپاکی ها است که در نتیجه آن رستگاری و خوشبختی نصیب آدمی می شود.آنگاه که انسان نفس خود را پاکیزه کرد و آن را از صفات حیواتی مبرا نمود آنچه خیر و مایه رستگاری اوست از جانب خدا به وی الهام می گردد. همچنین در قرآن کریم آمده است : قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکى(22) یقینا ، کسی که پاکی جست، رستگار شد .

4- تقوا

یکی دیگر از عوامل رستگاری و رسیدن به نجات و فوز تقوا و پرهیز از گناه و معصیت است.در روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده است: ثلاث منجیات للمومن:کف لسانه عن الناس وإغتیابهم…(23) .در این روایت همانطور که اشاره شده یکی از راههای نجات کنترل زبان از گناه و پرهیز از غیبت است که هردو از موارد پرهیزگاری و تقوا پیشگی است.
در قرآن نیز خداوند در آیات متعددی بعد از بیان صفت تقوا به رستگاری و سعادتمندی بشارت داده است. از جمله آنکه می فرماید : قُل لَّا یَسْتَوِى الْخَبِیثُ … فَاتَّقُواْ اللَّهَ یَأُوْلىِ الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون(24) بگو هیچ گاه ناپاک و پاک مساوی نیستند… از مخالفت خدا بپرهیزید ای خردمندان، شاید رستگار شوید .
زمانی که انسان از هوا و هوس پیروی نکند و نفس خود را از آلودگی به معاصی حفظ کند در زندگی ابدی اش سعادت مند خواهد بود. همچنین از طرح تقوا به عنوان عامل مهم رستگاری در چندین آیه در قرآن به اهمیت این ویژگی در زندگی انسان پی می بریم.یکی از موارد با اهمیت سعادت و رستگاری انسان، داشتن تقواست که از مصادیق آن که در قرآن ذکر شده نگهداشتن نفس از حرص و بخل رویگردانی از لغو دوری از شراب و قمار و بت پرستی و شرک و رباخواری و نیز حفظ عفت و پاکدامنی است

5- زکات

یکی دیگر از عوامل مهم پیروزی و ظفرمندی در دنیا و آخرت مسئله زکات است که شامل واجب و مستحب آن یعنی زکات شرعی و زکات فطره ، انفاق مال و صدقه می باشد. دادن زکات چه زکات مال و چه زکات فطره موجب خوشبختی اداء کننده آن است.رسول أعظم صلی الله میفرمایند:زکات پل اسلام است.چه بسا افرادی که در عبادات سخت کوشند ولی به دستورهایی که جنبه های اقتصادی دارند مانند انواع زکات عمل نمیکنند و بخاطر حب دنیا از این پل نمیتوانند عبور کنند.در مورد زکات حضرت فرمایش دیگری نیز دارند که برای هر چیزی زکاتی وجود دارد مانند نشر علم که زکات دانش است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید : وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوهِ فَعِلُون(25) در اینجا اداء زکات و مداومت بر آن که جنبه اجتماعی و مالی دارد از صفات مؤمنان و رستگاران بیان شده است.
مطابق آیات قرآن، انسان برای رسیدن به نهایت کامیابی غیراز توجه ویژه به نماز و اعمال عبادی باید به مسائل اجتماعی که از مهمترین مصادیق آن مساله زکات است توجه نماید چرا که نماز زحمت جسمی برای فرد بدنبال دارد. و زکات دادن گذشتن از مال دنیا برای رضای خداوند متعال است و اثر آن جلا دادن و صفا دادن به قلب و موجب نورانیت روح انسانی می باشد.

6- جهاد

رسول خدا صلی الله میفرمایند: همانا درهای بهشت زیر سایه شمشیرهاست. یعنی یکی از راههای دخول به بهشت و فوز کامل جهاد در راه خداوند میباشد که خداوند پاداش آن را ورود در بهشت و استفاده از نعمتهای آن معرفی کرده است.و البته جهادی به مراتب دشوارتر و در عین حال با فضیلت تری نیز وجود دارد که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آنرا جهاد اکبر نامیده اند.ایشان صلی الله علیه و آله در ضمن روایتی حین بازگشت از یکی از سریه ها به اصحاب خود میفرمایند: مرحبا به قومی که جهاد اصغر کرده اند در حالی که جهاد اکبر هنوز بر آنها باقی است.اصحاب از جهاد اکبر میپرسند و ایشان صلی الله علیه میفرمایند:جهاد با نفس. سپس در ادامه اضافه میکنند:
أفضَل الجهادِ مَن جاهد نفسَهُ التی بَین جَنبَیه.(26) با فضیلت ترین جهاد مجاهده انسان با نفس خویش است.جهادی که توفیق قیامش همیشه برای تمام مومنین وجود دارد و در آن نیاز به صبر برای جنگ و درگیری نیست.
د آیات متعددی از قرآن بس از دستور به جهاد در راه خدا یا با جان و یا با مال وعده رستگاری داده شده است. … وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون(27)… و جهاد کنید در راه خدا شاید که رستگار شوید .
در جای دیگر خداوند می فرماید: لَکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالهِِمْ وَ أَنفُسِهِمْ وَ أُوْلَئکَ لهَُمُ الْخَیرَْاتُ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون(28) ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند با اموال و جانهایشان جهاد کردندو همه نیکی ها برای آنهاست و آنها همان رستگارانند .
دشمن شناسی مساله مهمی است که انسان در همه دوران باید مورد توجه قرار دهد و با توجه به شناختی که از دشمن پیدا کرده است به تدبیر امور بپردازد و راههای مقابله با او را کشف کند و نقاط ضعف و قوت او را بشناسد تا هرگز مغلوب دشمن نشود. ازاین جهت خداوند در قرآن کریم می فرماید: لَّا تجَِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ … أُوْلَئکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ المُْفْلِحُونَ(29) هیچ قومی نخواهی یافت که ایمان به خدا و روز جزا داشته باشد و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش دشمنی می کنند دوستی کند،… ایشان حزب خدایند آگاه باشید که حزب خداوند رستگارانند .

7- وفای به عهد

رسول خدا صلی الله میفرمایند: المسلمون علی شروطهم إلا شرطأ حرم حلالأ أو أحل حرامأ. (30) مسلمانان به شروط خود وفا دارند مگر شرطی باشد که حلالی را حرام یا حرامی را حلال نماید.
امام باقر علیه السلام میفرمایند: ثلاث لم یجعل الله عزوجل لأحد فیهن رخصه:… الوفاء بالعهد للبروالفاجر.(31) سه چیز است که خدای عزوجل درباره آنها به هیچ کس اجازه مخالفت نداده است… و رعایت پیمان نسبت به نیکوکار و بدکار.
در سوره مؤمنون از جمله هفت صفتی که برای مؤمنان رستگار شمرده است وفای به عهد و پیمان است. وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُون(32) آنها که رعایت امانت و عهد می کنند .
افراد یک جامعه اگر پایبند به عهد و پیمان باشند و امانتداری از ویژگی های آنها محسوب شود خیلی از مشکلات مبتلا به حل می گردد، از جمله یکی از آن امانت ها همین مسئولیت هایی است که به افراد واگذار می شود. اگر همگان به این نکته توجه داشته باشند که مسئولیتی که به آنها سپرده شده است امانتی بیش نیست و عهدی است که بین خود و اداره یا شرکت و یا نظام خود منعقد کرده اند حسا س تر و دقیق تر خواهند شد تا آن مسئولیت را هم در حضور جامعه و مردم و هم در محضر خداوند باری تعالی بهتر و مفیدتر به انجام برسانند و لغزش به خود راه نداده با ایمانی راسخ به ادای مسئولیت و تکلیف خویش در قبال جامعه و مردم بپردازند.

8- استفاده از وسیله برای تقرب به خدا

«وسیله» معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گردد که مهمترین آنها را حضرت على علیه السّلام در «نهج البلاغه» این چنین برمى‏شمرد: «بهترین چیزى که به وسیله آن مى‏توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه خداست که قلّه کوهسار اسلام است، و همچنین جمله اخلاص (لا اله الّا اللّه) که همان فطرت توحید است، و بر پاداشتن نماز که آیین اسلام است، و زکوه که فریضه واجبه است، و روزه ماه رمضان که سپرى است در برابر گناه و کیفرهاى الهى، و حج و عمره که فقر و پریشانى را دور مى‏کنند و گناهان را مى‏شوید، و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانى مى‏کند، انفاقهاى پنهانى که جبران گناهان مى‏نماید و انفاق آشکار که مرگهاى ناگوار و بد را دور مى‏سازد و کارهاى نیک که انسان را از سقوط نجات مى‏دهد».
البته طبق روایات دیگری از حضرت امیر علیه السلام حضرت خود و اهلبیت را وسیله برای قرب به درگاه خداوند معرفی مینمایند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون(33) ای کسانی که ایمان آورده اید از مخالفت خدا بپرهیزید و وسیله ای برای تقرب به او بجوئید: و در راه خدا جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
حقیقت وسیله به درگاه خدا، مراعات راه خداست به اینکه اول به احکام او علم پیدا کنی و در ثانی به بندگی او بپردازی و ثالثا در جستجوی مکارم و عمل به مستحبات شریعت باشی. وسیله نوعی توسل است در مورد خداوند که منزه از مکان و جسم است. توسل معنوی و پیدا کردن رابطه ای است که بین بنده و پروردگارش اتصال برقرار کند و از آنجا که بین بنده و پروردگارش هیچ رابطه ای به جز عبودیت نیست ، وسیله عبارتست از این که انسان به حقیقت، عبودیت را دست یابد و به درگاه خدای تعالی وجهه مسکنت و فقر به خود گیرد.(34).

9- امر به معروف و نهی از منکر

خداوند درقرآن کریم می فرماید: وَ لْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلىَ الخَْیرِْ وَ یَأْمُرُونَ بِالمَْعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون(35) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگار انند .
از این آیه استفاده می شود که امر به معروف و نهی از منکر به طور مستقل به سعادت انسان منتهی می شود. البته این کار شرایطی دارد که با وجود آن شرایط بر فرد واجب می شود که امر به معروف کند و نهی از منکر نماید.

10- صبر و سفارش به آن

امام صادق علیه السلام میفرمایند: یَِظفَرُمَن یَحلُمُ. هرکه بردبار باشد به پیروزی میرسد.وامام علی نیز فرموده اند: الصبرُأحدُ الظَفَرَین. صبر یکی از دو پیروزی است.(36) یعنی خود صبر همان رسیدن به پیروزی است.
در قرآن کریم نیز می خوانیم: یَأَیُّهَا الَّذِینَ امَنُواْ اصْبرُِواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون(37) ای کسانی که ایمان آورده ایددر برابر مشکلات و هوسها استقامت کنید و در برابر دشمنان نیز پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.
چنانچه مشاهده می شود در این آیه فرموده که ای اهل ایمان در کار دین صبر کنید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید شاید که رستگار شوید.

11- توبه

امام صادق علیه السلام فرمودند:إذا أَذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ فی قلبه نکتهٌ سَوداء فإن تابَت إنحَمَت وإن زادَ زادت حتی تَغلِبَ علی قَلبِه فلایُفلِحُ أبداً.(38) هرگاه مرد گناه کند نقطه ای سیاه در دلش پیدا میشود اما اگر بر گناهش بیفزاید ان نقطه بزرگتر میشود تا جایی که تمام دلش را می پوشاند و از آن پس دیگر رستگار نمیشود.پس توبه کردن و بازگشتن از بیراهه و قرار گرفتن در راه راست و چتر فیوضات الهی خود باعث بهره مندی از معنویات و نزدیک شدن به رستگاری است.البته به شرطی که شرایط و مراتب توبه رعایت شده باشد.حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در این رابطه میفرمایند: التوبَه علی أربعه دعایمَ:نَدَمٌ بالقلبِ واستغفارٌ باللسانِ و عملٌ بالجوارحِ و عزمُ أن لا یعودَ.(39) توبه بر چهار پایه استوار است:پشیمانی در دل.آمرزش خواهی به زبان.عمل کردن با اعضای بدن و تصمیم بر بازنگشتن بر گناه.(40)
خداوند در قرآن کریم می فرماید: … وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمُ‏ْ تُفْلِحُون(41)… وبه سوی خدا بازگردید ای مؤمنان باشد که سعادتمند شوید.
خداوند در این آیه بعد از تذکرات و دستوراتی که در مورد حفظ عفت و آبرو به مردان و زنان مؤمن می دهد می فرماید : در هر جایی که مخالفت این احکام را نمودید توبه کنید و از مخالفت اوامر الهی به موافقت باز آیید که امید رستگاری برای شما هست .
و نیز در جای دیگر خداوند می فرماید: فَأَمَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا فَعَسىَ أَن یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِین(42) کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد .
تعبیر عسی در این آیه شریفه، ممکن است بیانگر این نکته باشد که این رستگاری، مشروط به ماندگاری و دوام این حالت‏ها، یعنی توبه، ایمان و عمل صالح است. برخی از مفسران نیز گفته‏اند: این تعبیر، هنگامی که از شخص کریمی صادر شود، به معنای قطعی بودن مطلب است و از آنجا که خداوند متعال، اکرم الأکرمین است، تعبیرعَسی رستگاری قطعی را برای عاملان کارهای شایسته بشارت و نوید می‏دهد.(43)

12- پرهیز از سخنان بیهوده

زبان منشأ شکل‏گیری بسیاری از گناهان صغیره و کبیره است. از همین رو، درباره زبان گفته‏اند: جِرمش اندک و جُرمش بزرگ است . همچنین برخی از سخنان اگرچه گناه و معصیت به شمار نمی‏آیند، از آنجا که بیهوده‏اند و هیچ سود دنیوی و اخروی در پی ندارند، سبب کدورت قلب و سنگ‏دلی می‏شوند. پس مؤمنان هم برای رهایی از گزند گناهان و هم برای در امان ماندن از تیرگی قلب، از سخنان بیهوده و تباه‏کننده می‏پرهیزند و حتی در برابر سخنان پوچ و بی‏ارزش دیگران نیز به شایستگی برخورد می‏کنند(44).
خداوند متعال در توصیف این گروه از اهل ایمان می‏فرماید: وَ اِذا سَمِعُوا بِاللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ(45) و هنگامی که سخن بیهوده‏ای می‏شنوند، از آن روی برمی‏گردانند.
در جای دیگر می‏فرماید: وَ ِاذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرّوا کِراما(46) و هنگامی که با بیهوده‏ای روبه‏رو می‏شوند، با بزرگواری از آن در می گذرند.
پس به چنین انسان‏هایی مژده رستگاری داده شده است:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُوْمِنُونَ * وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(47).
به تحقیق، مؤمنان رستگار شدند و آنها که از[کارهای] بیهوده روی برمی‏گردانند.
همان‏گونه که گاهی یک سخن ناپخته و ناپسند، اسباب بدبختی انسان را فراهم می‏کند، کنترل زبان نیز می‏تواند بستر مناسبی را برای رسیدن به رستگاری ابدی آماده سازد.

13- انفاق

امام صادق علیه السلام میفرمایند:إن الله تبارک وتعالی یقولُ:ما مِن شیءٍ إلا وقد وکلتُ مَن یقبضهُ غیری إلا الصَدَقَهَ فإنی أتَلَقَفُها بیدی تَلَقُفاً.(48) خدای تبارک و تعالی میفرماید هیچ چیزی نیست مگر اینکه کسی را مأمور گرفتن آن کرده ام به جز صدقه که آن را با دست خود می قاپم.
انفاق و دست‏گیری از محرومان و بیچارگان، یکی از برترین کارهاست که خیر و پاداش فراوان‏به همراه دارد. خداوند متعال در قرآن کریم نماز شب و انفاق در راه خدا را دو عملی می‏داند که پاداش آن، از تصور انسان خارج است: تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعُْنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (49). پهلوهایشان از بسترها جدا شود (و به نیایش شبانه برخیزند) و با بیم و امید، خدای خویش را می‏خوانند و از آنچه به آنها روزی کرده‏ایم، انفاق می‏کنند. هیچ‏کس نمی‏داند چه بسیار نعمت‏هایی که روشنی‏بخش چشم است، به عنوان پاداش کارهایشان در عالم غیب برایشان ذخیره شده است .
در جای دیگر نیز به اهل انفاق این گونه وعده رستگاری داده شده است: فِآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذینَ یُریدُونَ وَجْهَ اللّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (50). پس حق خویشان خود و بیچارگان و در راه ماندگان را بپرداز که این کار برای کسانی که خشنودی خداوند را طلب می‏کنند، مایه خیر و برکت است و آنها، کسانی هستند که رستگار خواهند شد .
در این آیه شریفه، دو نکته قابل تأمل وجود دارد: نکته نخست اینکه انفاقی به رستگاری انسان می‏انجامد که از عنصراخلاص برخوردار و تنها برای کسب خشنودی پروردگار صورت گرفته باشد و نه انفاقی که بوسیله بعضی عوامل همچون منت گذاشتن باطل شود و یا انفاقی که برای ریا باشد . نکته دیگردر عبارت فات ذالقربی حقه و لفظ حقه نهفته است و آن اینکه خویشاوندان،در اموال انسان شریکند و اگر انسان مالی به آنها می‏بخشد،در حقیقت، حق آنان را ادا می‏کند و منتی بر گردن آنها ندارد.
در نتجه رستگاری به آسانی به دست نمی‏آید. برای رستگار شدن،در کنار ده‏ها کار نیک باید به فکر تهی‏دستان نیز بود و به آنها انفاق کرد.

14- پرهیز از دوستی با دشمنان خدا

یکی از آشکارترین نشانه‏های دوستی خدا، دوستی با دوستان او و دشمنی با دشمنان اوست.عرض ارادت به امامان معصوم نیز در همین رابطه است.مانند جمله معروف زیارت عاشورا:إنی سلمٌ لمن سالمکُم و حربٌ لمن حاربَکُم.
جمع میان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در یک دل نیز ممکن نیست. خداوند متعال، مؤمنان را از دوستی با دشمنان خدا برحذر داشته و فرموده است: یا أَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ (51). ای مؤمنان! دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید .
و حتی اهل ایمان را به مجهز شدن به ابزار جنگی برای رویارویی با دشمنان تشویق می‏کند:
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ(52). برای مبارزه با کافران خود را فراهم کنید و تا آنجا که می‏توانید، ابزار جنگی و اسبان سواری را برای ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان آماده سازید.
خداوند در قرآن کریم، سازش ناپذیری با دشمنان خدا را از ویژگی‏های بارز رستگاران برشمرده و فرموده است: لاتَجِدْ قَوما یؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یوادُّونَ مَن حادّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آباءَهُمْ اَوْ اَبْناءَهُمْ اَوْ اِخْوانَهُمْ اَوْ عَشیرَتَهُمْ… اُولئکَ حِزْبُ اللّهِ أَلا اِنَّ حِزْبَ اللّه هُمُ الْمُفْلِحُونَ(53). ای پیامبر! هرگز مردمی را که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، چنین نخواهی یافت که با دشمنان خدا و رسول دوستی کنند؛ اگرچه آن دشمنان، پدران و فرزندان و برادران و خویشان آنها باشند… اینان ، به حقیقت، حزب خدا هستند. پس بدانید که حزب خدا، رستگاران جهانند .
این آیه به مؤمنان هشدار می‏دهد که اگرچه محبت پدران و فرزندان و برادران، بسیار شایسته و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، هنگامی که این محبت، رو درروی محبت خدا و در تقابل با آن قرار گیرد، ارزش خود را از دست می‏دهد .
در نتیجه یکی از نشانه‏های دوستان خدا، سازش‏ناپذیری آنان با دشمنان خداست و در قرآن کریم، به چنین مؤمنانی مژده رستگاری و به‏روزی داده شده است.

15- یادآوری نعمت‏های الهی

ذکر و یادآوری نعمت های الهی از عواملی است که باعث توجه انسان به نعمت های خدادادی میشود.حضرت رسول صلی الله در حدیثی به ابوذر غفاری این چنین میفرمایند که:یا أباذر إغتنِم خمساً قبل خمسٍ:حیاتک قبلَ موتِک.صحتکِ قبلَ سُقمک.فراغِکَ قبلَ شُغلک.غِنائکَ قبلَ فقرِک و شبابِکَ قبلَ هِرمِک.علما در توضیح و تبیین این روایت این چنین میگویند که غنیمت شمردن و متوجه بودن انسان نسبت به نعت هایی چون سلامتی و زندگی و … حاصل نمی شود مگر بوسیله عیادت از مریض و یا زیارت اهل قبور که انسان را متذکر به نعمت های خود مینماید.
دامنه نعمت‏های الهی به قدری گسترده است که به تعبیر قرآن کریم، به شمارش درنمی‏آید: وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللّه‏ِ لاَ تُحْصُوهَا(54). و اگر نعمت الهی را بشمارید، نمی‏توانید آن را [چنان که هست] شمارش کنید .
پروردگار رحیم، در آیه‏های فراوان از قرآن کریم، اهل ایمان را به یادآوری نعمت‏ها فرا می‏خواند. برای نمونه می‏فرماید: یَا أَیُهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّه‏ِ عَلَیْکُمْ هَلْ منْ خَالِقٍ غَیْرُ اللّه(55) ای مردم نعمت‏های خداوند بر شما را یاد کنید. آیا غیر از خداوند آفریدگاری هست .
در جای دیگر نیز بارها خطر تکذیب نعمت‏های الهی را گوشزد می‏کند و می‏فرماید: فَبِأَیِّ آلاَء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ (56) ای گروه جن و انس! کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را انکار می‏کنید؟
یادآوری نعمت‏ها، حس شکرگزاری انسان را برمی‏انگیزد و توجه انسان را به خالق هستی بخش معطوف می‏سازد. بدین ترتیب، آثار و برکت‏های فراوانی به دنبال دارد.
در قرآن کریم، یکی از ثمره‏های یادآوری نعمت‏های الهی، سعادت مندی و رستگاری معرفی می‏شود. خداوند در قرآن کریم دراین باره می‏فرماید: فَاذْکُرُوا آلاَءَ اللّه‏ِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (57)نعمت‏های خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار شوید .

موانع رستگاری

بعضی از افعال و اعمال اختیاری که توسط انسانها صورت می گیرد، مانع دستیابی آنها به سعادت و رستگاری و عاملی است جهت رسیدن آنها به شقاوت و بدبختی. خداوند متعال و ایمه اطهار علیهم السلام به این نوع افعال که مانع سعادت و عامل بدبختی فرد و جامعه است، راهنمایی کرده اند. در این گفتار سعی و تلاش شده به مواردی از آنها، تحت عنوان موانع سعادت اشاره شود.

1- اعراض از یاد خدا

پروردگار رحیم در قرآن کریم می فرماید: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکاً وَ نحَْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَهِ أَعْمَى(58) و هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت.
از این آیه استفاده می شود که روی گردانی از یاد خدا زندگی سخت و پرمشقتی را به دنبال داشته و مانع از رسیدن انسان به سعادت و خوشبختی است.
در کتب تفسیری ذیل آیه شریفه چنین آمده است: اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است‏.(59)
گاه می شود درهای زندگی به روی انسان به کلی بسته می شود، و دست به هر کاری می زند با درهای بسته روبه رو می گردد، و گاهی به عکس به هرجا رو می آورد خود را در برابر درهای گشوده می بیند، مقدمات هر کار فراهم است و بن بست و گرهی در برابر او نیست. از این حال تعبیر به وسعت زندگی و از اولی به ضیق یا تنگی معیشت تعبیر می شود، منظور از معیشت ضنک که در آیه ی فوق آمده نیز همین است.
گاهی تنگی معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمی دارد، ای بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولی بخل و حرص و آز، زندگی را بر او تنگ می کند نه تنها میل ندارد در خانه اش باز باشد و دیگران از زندگی او استفاده کنند، بلکه گوئی نمی خواهد آن را به روی خویش بگشاید.
راستی چرا انسان گرفتار این تنگناها می شود، قرآن می گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است.
یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانی است.
هنگامی که انسان مسئولیت هایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشی بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع می گردد، پیدا است که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتی که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غنای روحی دهد، و نه اخلاقی که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد. (60)

2- عصیان و سربیچی از فرمان های الهی

یکی از موانع مهم در عدم رسیدن انسان به رستگاری کامل گناه و معصیت خداوند است که پر واضح است کسی که از فرمان خداوند سربیچی میکند نمیتواند به نجات و رستگاری برسد و چه رسد که این معصیت و نافرمانی در انسان به ملکه نفسانی تبدیل شود که انسان توفیق توبه از آن را پیدا نکند.رسول خدا صلی الله میفرمایند:إذا بلغَ الرجلُ أربعین َسنهً و لم یغلِب خیرُهُ شرَهُ قبَلَ الشیطانُ بین عینیهِ وقال:هذاوجهُ لایفلَحُ.(61) هرگاه مرد به چهل سالگی رسد و خوبیش بر بدیش چیره نگردد شیطان پیشانی او را ببوسد و گوید: این چهره ای است که رستگار نمی گردد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید : وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَلِدًا فِیهَا وَ لَهُ عَذَابٌ مُّهِین (62) و آن کس که نافرمانی خدا و پیامبرش را کند و از مرزهای او تجاوز نماید، او را در آتشی وارد می کند که جاودانه در آن خواهد ماند، و برای او مجازات خوارکننده ای است .
هر که درمقام عصیان و تمرد برآید و از حدود اسلام بدر رود، سیرت آن خلود در شقاوت و شعله های آتشین است.(63)
از آیه شریفه فوق استفاده می شود که یکی از موانع سعادت انسان و از عوامل شقاوت و بدبختی او این است که از دایره حدود و احکام الهی خارج شود و سر از عصیان و تمرد دربیاورد. بنابراین باید مراقب باشیم که از حدود الهی خارج نشویم و در غیر این صورت در گروه شقاوتمندان و تیره بختان قرار گرفته و از آتش ابدی دوزخ در امان نخواهیم ماند.

3- بدعت در دین

خداوند در قرآن کریم می فرماید : وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ * مَتاعٌ قَلِیلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (64) وبا هر دروغى که به زبانتان مى‏آید نگویید: این حلال است و آن حرام، تا بر خدا دروغ بسته باشید. زیرا کسانى که بر خداوند دروغ مى‏بندند رستگار نمى‏شوند .
سرچشمه‏ى همه افتراها رسیدن به دنیایى است که بهره‏اى اندک است، در حالى که براى آنان در آخرت عذابى دردناک است.
این دو آیه هر گونه تحلیل یا تحریمى را که بر مبناى قانون الهى نباشد، محکوم نموده و آن را دروغ بستن به خدا، براى رسیدن به متاع بى‏ارزش دنیوى مى‏شمرد.
علامه شهید مطهری درباره بدعت فرموده است:
امروز “نوآوری” را می گویند “بدعت” نوآوری در غیر امر دین عیبی ندارد. یک کسی در شعر می خواهد نوآور باشد، یک کسی در هنر می خواهد نوآور باشد، یک کسی در فلسفه می خواهد نوآور باشد این مانعی ندارد ولی در دین، نوآوری معنا ندارد چون آورنده ی دین ما نیستیم. حتی امام هم آورنده دین نیست. امام وصی پیغمبر و خزانه علم اوست.
اخباریین ]آنهایی که فقط به خبر و حدیث تمسک کرده و اجتهاد را قبول ندارند اجتهاد را خیال می کنند نوآوری است. می گویند : اجتهادها همه بدعت است، اشتباه می کنند. اجتهاد یعنی حسن استنباط. ممکن است مجتهدی مطلبی را از نو استنباط بکند که قبلا خود او یا دیگران جور دیگر استنباط می کرده اند. این مساله استنباط است نه آورندگی .(65)

4- ظلم و بیدادگری

امام صادق علیه السلام میفرمایند:إنی لأرجوَالنجاهَ لهذه الأمهِ لمَن عرفَ حقنا منهُم.إلا لِأحد ثلاثهٍ:صاحبِ سلطانٍ جائرٍ و صاحبِ هویً و الفاسقِ المُلعِنِ.(66) من برای کسانی از این امت که حق ما را بشناسند امید نجات دارم مگر برای سه نفر:اول دولتمرد ستمگر دوم کسی که از هوای نفس خود پیروی کند و سوم کسی که آشکارا گناه کند.طبق فرموده امام ظالم و جائر به ساحل نجات و رستگاری نمیرسند.
خداوند در قران کریم می فرماید : و مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِه‏ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ(67) و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بست یا آیات او را تکذیب کرد؟ هرگز ستمکاران را رستگارى نخواهد بود .
از این آیه برداشت می شود که ظالمان، بیدادگران و ستمگران از فلاح، رستگاری و سعادت بی بهره اند و نصیبی نخواهند برد، و در گروه شقاوتمندان و تیره بختان قرار خواهند گرفت.
ظلم به معنای ستم و آزارآمده است. اصل آن به معنای ناقص کردن و کم کردن حق و یا گذاشتن شئ در غیرموضوع خویش است. بنابراین آزار رساندن به دیگران و حق دیگران را پایمال کردن از مصادیق آشکار ظلم است.
علامه طباطبایی (ره) فرموده است : ظلم یکی از شنیع ترین گناهان است، بلکه با کمی دقت و تحلیل عقلی باید گفت: زشتی و شناعت گناهان دیگر هم به مقدار ظلمی است که در آنها است. و معنای ظلم عبارت است از خروج از عدالت و حد وسط. (68)
بنابراین با توجه به مطالب فوق، می توان گفت: هر نوع ستم و ظلم از سوی ستمگران، برای آنان اثر وضعی به جای خواهد گذاشت، اثر وضعی ظلم در دنیا این است که بالاخره انسان ستمگر، قوم ستمگر، در دنیا به نابودی و بدبختی خواهد رسید و در آخرت هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید. بلکه او در دوزخ ابدی گرفتار خواهد شد.

5- غفلت

خداوند در قران کریم می فرماید : وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الجِْنّ‏ِ وَ الْانسِ لهَُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بهَِا وَ لهَُمْ أَعْینُ‏ٌ لَّا یُبْصِرُونَ بهَِا وَ لهَُمْ ءَاذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بهَِا أُوْلَئکَ کاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئکَ هُمُ الْغَافِلُون(69) و محققا بسیارى از جن و انس را براى جهنم آفریدیم، چه آنکه آنها را دلهایى است بى‏ادراک و معرفت، و دیده‏هایى بى‏نور و بصیرت، و گوشهایى ناشنواى حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسى گمراه‏ترند، آنها همان مردمى هستند که غافل‏اند.
قرآن کریم در آیه فوق یکی از عوامل مهم بدبختی بسیاری از انسانها را فراموشی و غفلت می داند؛ زیرا غافلان، چشمه آب حیات، کناردستشان است، ولی از تشنگی فریاد می کشند، درهای سعادت به رویشان باز است، اما حتی به آن نگاه نمی کنند، و آنها با دست خود وسایل بدبختی خویش را فراهم می سازند، و نعمت های گرانبهای عقل و چشم و گوش را به هدر می دهند. یکی از کتب تفسیر به وجه تشابه غافلان با چهارپایان پرداخته و می نویسد:
بارها در قرآن مجید غافلان بی خبر به چهارپایان و حیوانات بی شعور دیگر تشبیه شده اند ولی نکته تشبیه آنها به انعام (چهارپایان) شاید این باشد که آنها تنها به خواب و خور و شهوت جنسی می پردازند، درست همانند ملتهایی که تحت شعارهای فریبنده انسانی، آخرین هدف عدالت اجتماعی و قوانین بشری را رسیدن به آب و نان و یک زندگی مرفه مادی می پندارند. به تعبیر دیگر [آنان] گروهی مرفهند همچون گوسفندان پرواری، و گروهی نامرفه گوسفندانی که در بیابانها در به در دنبال آب و علف می گردند و هر دو گروه هدفشان جز شکم چیزی نیست. (70)
و به عبارتی توجه بیش از حد به امور ناپایدار زندگی، وسایل زندگی را هدف تلقی کردن ، از جمله عواملی هستند که موجبات غفلت انسان را فراهم می آورند. کسی که به امور کم ارزش بسیار بها دهد و به امور بسیار باارزش بهای کم بدهد، ناگزیر از رشد و کمال بازخواهد ماند. هوا و هوس ها، زیور و زینت های دنیوی، فخرفروشی ها و خلاصه اسارت در بند نفس اماره از عوامل غفلت زا و بازدارنده انسان از رشد و کمال می باشد . (71)

نتیجه گیری :

در این تحقیق بعد از دانستن ماهیت رستگاری یعنی پیروزی و پرداختن به عوامل و موانع رستگاری به این نتیجه میتوان رسید که گرچه مواردی که در این تحقیق به عنوان عوامل رستگاری مانند: ایمان،تقوا،نماز،تزکیه نفس،زکات و… و موانع رستگاری همچون:ظلم،غفلت،اعراض از ذکر خدا،بدعت و… بدان پرداخته شد جزء نص آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام بود اما مرحله اول در رسیدن به رستگاری و پیروزی کامل،عمل به تمام دستورات دین از شرعی و اخلاقی است که حتماً مفید می باشد و باعث سلوک هرچه کاملتر و سریعتر در این راه است چرا که بدون شک کسی که به احکام و دستورات اولیه دین خود اعم از انجام واجبات و ترک محرمات عمل نکند هرچند در امور دیگر مانند مستحبات کوشا باشد به رستگاری حقیقی نخواهد رسید.و در حقیقت افراد پیروز و رستگار راه خود را ازمیان مشکلات میشکافند و به پیش میروند.
امید است این تحقیق برای خوانندگان محترم مفید واقع شده باشد و توانسته باشد به سوالات موجود در اذهان جواب داده و راه را برای تحقیقات بیشتر در مورد دیگر ابعاد رستگاری که مجال آن در این مختصر میسر نگردید هموار سازد.به عنوان مثال میتوان در مورد سیره عملی ائمه علیهم السلام که مظهر انسان کامل هستند و یا کلام و سیره بزرگان و عالمان دینی به عنوان راه یافتگان به طریق رستگاری تحقیق نمود.
در پایان این بحث را با یک حدیث و یک دعا از وجود نازنین حضرت امیرالمومنین علیه السلام و پیامبر أعظم صلی الله وعلیه وآله به پایان میرسانیم.
امیر المؤمنین على (ع) به یکی از اطرافیان خود فرمودند: یا اصبغ کسى که شک به ولایت من آرد بیقین آن لعین شک در ایمان به ربّ العالمین و بحضرت سید المرسلین دارد و هر که اقرار بولایت من نماید بفوز و صلاح و تقوى و فلاح فایز و رستگار است و منکر ولایت من خائب و خاسر و پیوسته در نار سقر حاضر است‏.(72)
حضرت رسول اکرم«ص»:‏
اللّهمّ إنّی أسألک صحّه فی إیمان و إیمانا فی حسن خلق و نجاحا یتبعه فلاح.
خدایا من از تو صحتى میخواهم که قرین ایمان باشد و ایمانى که با نیک خوئى همراه باشد و موفقیتى که رستگارى دنبال آن باشد.(73)
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
فهرست منابع :
قرآن مجید (ترجمه عبدالمحمد آیتی)
1- احمد بن فارس بن زکریا:معجم المقاییس اللغه.المجلد الرابع.مکتب الأعلام الإسلامی.1403 ه.ق
2- احمدبن علی بن ابی طالب طبرسی.الإحتجاج.ترجمه غفارى مازندرانى.ج‏2. ص397.بی جا.بی نا
3- بابایی احمدعلی:برگزیده تفسیرنمونه.ج3.قم.دارالکتب الإسلامیه.1382 ه.ش
4- حسین همدانی سیدمحمد:انوار درخشان در تفسیر قرآن پیشین.قم.ج 3. بی نا.1374 ه.ش
5- راغب اصفهانی.ابوالقاسم حسین بن فضل.ترجمه تحقیق مفردات الفاظ قرآن.ترجمه سیدغلامرضا خسروی:ج2.بی جا.انتشارات مرتضوی.چاپ نهم. 1381 ه.ش
6- قمی،عباس: سفینه البحار. تهران.ج1.دارالأسوه للطباعه و النشر.1416 ه.ق
7- صدوق بن بابویه.الخصال.اندیشه هادی.قم.1385ه.ش.
8-طباطبایی محمدحسین:تفسیر المیزان.ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی.قم.ج7و15.دفترانتشارات اسلامی.1374 ه.ش
9- غفوری علی:برنامه های ایمان آورده ها.تهران.بی نا.1353 ه.ش
10- قرشی علی اکبر.تفسیر احسن الحدیث.قم.ج12.بنیادبعثت.1377 ه.ش
11- مصطفوی حسن:التحقیق فی کلمات القرآن الکریم.ج9.تهران.انتشارات ترجمه نشرکتاب.1360 ه.ش
12- مکارم شیرازی ناصر:تفسیرنمونه.ج13و7و3.قم.دارالکتب الإسلامیه. 1374 ه.ش
13- محمدی ری شهری محمد:میزان الحکمه.ج6و7و8و9و10.قم.دارالحدیث. 1377 ه.ش
14- محمدبن یعقوب الکلینی:اصول کافی.تهران.الاسوه.1380ه.ش.
15-مطهری مرتضی:سیری در سیره نبوی.تهران.انتشارات صدرا.چاپ31.بی تا
16-نصری عبدالله:مبانی انسان شناسی در قرآن.بی جا.بی نا.بی تا
17-میرزایی علی اکبر:نهج الفصاحه.انتشارات جاف.قم.1385.ه.ش

پی نوشت ها :

1- راغب اصفهانی ، مفردات ، ترجمه سید غلامرضا خسروی ، ماده فلح ، ص 339
2- احمد بن فارس بن زکریا ، معجم المقائس اللغه ماده فلح ج 4 ، ص 449
3 – حسن، مصطفوی ، التحقیق ، ج 9 ، ص 133
4 – طه ( 20) آیه 64
5- کهف (18) آیه 20
6- مائده (5) آیه 35
7 – یونس (10) آیه 17
8- نحل (16) آیه 116
9- مومنون (23) آیه 102
-10شواهد التنزیل- ترجمه روحانى، ص: 46
11 – محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج 10.ص 4716
12- مومنون (23) آیه 1
13- سیدمحمدحسین طباطبایی.تفسیرالمیزان ،ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، ج 15 ، ص 5
14- محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج 7 .ص 3100
15 – مومنون ( 23) آیه 1و 2
16 – علی اکبر ، قریشی ، تفسیر احسن الحدیث ، ج 12، ص 246
17- حج (22) آیه 77
18- محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج 10.ص 4716
19 – میرزایی علی اکبر.نهج الفصاحه.ص496
20 – شمس(91) آیه 9
21- اعلی (87 ) آیه 14
22- محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج13 ص6268
23 – مائده ( 5) آیه 100
-24مومنون ( 23) آیه 4
25- سفینه البحار.ج1.ص 711
26- مائده (5) آیه 35
27 – توبه ( 9) آیه 8
28 – مجادله (58 ) آیه 22
29-محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج 9. ص4101
30- محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج 9. ص 4100
-31 مومنون ( 23) آیه 8
32- مائده ( 5) آیه 35
33 – علی ، غفوری ، برنامه های ایمان آورده ها ، ص 63
34- آل عمران (3) آیه 104
35 – محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج 9. ص4101
36 – آل عمران (3) آیه 200
37- الکافی .ج 2.ص 271
38- غررالحکم.2072
39- نور ( 24) آیه 31
40 – قصص (28 ) آیه 67
41 – احمد علی ، بابایی ، برگزیده تفسیر نمونه ، ج 3 ، ص 289
42 – ناصر ، مکارم شیرازی ودیگران، تفسیر نمونه ، ج 14، ص 195
43 – قصص ( 28) آیه 55
44 – فرقان ( 25) آیه 72
45 – آل عمران (3) آیه 200
46- غررالحکم.2072
47- مومنون ( 23) آیه 1و 3
48- محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج7.ص 3034
49 – سجده ( 32) آیه 16و17
50 – روم ( 30) آیه 38
51 – ممتحنه ( 60) آیه 1
52 – انفال ( 8) آیه 60
53- مجادله ( 58) آیه 22
54- نحل ( 16) آیه 18
55 – فاطر ( 35) آیه 3
56 – الرحمن ( 55) آیه
57- اعراف ( 7) آیه 69
58- طه ( 20) آیه 124
59 – ناصر، مکارم شیرازی ودیگران، برگزیده تفسیر نمونه ، ج 3 ،ص 148
60 – همان ، ج 13 ،ص 32
61 – محمدی ری شهری,میزان الحکمه.ج10 ص 4718
62- نساء ( 4) آیه 14
63 – آقاسیدمحمد حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، پیشین، ج 3، ص، 366
64 – نحل (16) آیه 116و 117
65- مرتضی، مطهری ،سیری در سیره نبوی ، صص 126 و 127
66 – الخصال .ج 2.ص 119
67 – انعام (6) آیه 21
68 – علامه سید محمد حسین طباطبایی تفسیر المیزان ، ج 7 ، ص 67
69- اعراف (7) 179
70 – ناصر مکارم شیرازی ودیگران تفسیر نمونه ج 7 ص 22
71- عبد الله نصری مبانی انسان شناسی در قرآن ص 300
72 – احتجاج- ترجمه غفارى مازندرانى ج‏2 397
73- نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص 253

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید