امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: هنگامى که جنازه براء بن معرور را آوردند تا حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) بر او نماز بخواند. فرمود على بن ابیطالب (علیه السلام) کجاست ؟ عرض کردند براى انجام درخواست یکى از مسلمین به قبا رفته ، فرمود: خداوند مرا امر کرده که نماز خواندن بر جنازه براء را تاخیر بیندازم تا على (علیه السلام) بیاید و از سخنى که براء در حضور پیغمبر خدا به او گفته در گذرد و او را ببخشد و مرگ با، سم را خداوند کفاره همان سخن قرار دهد.
عرض کردند براء مردى شوخ بود، آن سخن را از روى مزاح گفت نه جدا تا خداوند بر گفته اش او را مواخذه نماید.
فرمود اگر جدى گفته بود خداوند تمام اعمالش را تباه مى کرد اگر چه به مقدار فاصله بین زمین و عرش طلا و نقره صدقه داده باشد ولى چون مردى شوخ بود و آن سخن را به شوخى گفت من میل دارم همه بدانید که على (علیه السلام) از او در خشم نیست و در حضور شما دو مرتبه او را حلال نماید و از برایش طلب آمرزش کند تا باعث قرب و بلندى درجه او در نزد خدا گردد. (1)
چیزى نگذشت على (علیه السلام) حاضر شد. جنازه براء را در پیش گرفته گفت خدا رحمتت کند براء! مردى بسیار با نماز و پیوسته روزه بودى و در راه خدا از دنیا رفتى. پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود اگر شخصى از مرده گان شما از پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بى نیاز باشد همانا آن مرد براء بن معرور است که به واسطه دعاى على (علیه السلام) از نماز پیغمبر بى نیاز است از جاى حرکت نموده بر او نماز خواند و دفنش کرد.
وقتى براى تعزیه نشست رو به بستگان براء نموده و فرمود: شما اى بستگان براء به تهنیت سزاوارترید تا تسلیت زیرا روح او که به آسمانها صعود کرد از آسمان اول تا هفتم و از حجب تا کرسى و عرش برایش قبه هائى افراشتند. آنگاه به سوى بهشت رفت ، تمام خزان بهشت او را استقبال نمودند و همه حوریه ها او را مشاهده کردند همگى گفتند طوباک طوباک یا روح البراء! انتظر علیک رسول الله علیا صلوات الله علیهما و آلهما الکرام حتى ترحم علیک و استغفرلک .
خوشا به حالت ، خوشا به حالت ، روح براء! پیغمبر انتظار کشید تا على (علیه السلام) بیاید و برایت طلب آمرزش و رحمت کند. حاملین عرش پروردگار به ما از طرف خداوند خبر دادند که فرمود اى بنده اى که در راه من جان دادى هر آینه اگر گناهانت به اندازه ریگها و شنها و دانه هاى باران و برگ درختان و به عدد مویهاى حیوانات و چشم برهم زدن و نفسها و حرکات و سکنات آنها مى بود، به واسطه دعاى على بن ابیطالب (علیه السلام) بخشیده مى شد.
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) فتعرضوا عبادالله لدعاء على لکم و لا نتعرضوا لدعاء علیکم فان من دعا علیه اهلکه الله و لو کانت حسناته بعدد ما خلق الله کما ان من دعا له اسعده الله و لو کانت سیئاته بعدد ما خلق الله .
پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود:
بندگان خدا! خویشتن را در معرض دعاى على (علیه السلام) قرار دهید مباد مورد نفرین او واقع شوید زیرا، بر هر که نفرین کند خداوند او را هلاک خواهد نمود اگر چه کارهاى نیکش برابر با شماره تمام مخلوقات کند همانطور که براى هر کس دعا کند سعادتمند مى شود اگر چه گناهانش به اندازه تمام مخلوقات باشد. (2)
1- هنگامى که پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) از فتح خیبر بازگشت و وارد مدینه شد زنى یهودى ران مسمومى را بریان کرده به هدیه خدمت آنجناب آورد. حضرت فرمود نان بیاورید. هنوز آنجناب دست به غذا نبرده بود براء بن معرور شروع به خوردن کرد. على (علیه السلام) فرمود براء بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) سبقت مگیر. گفت مثل اینکه تو پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را نسبت به بخل مى دهى. فرمود نه من از نظر احترام و عظمت پیغمبر مى گویم براى من و تو و احدى جایز نیست که در کار یا سخن یا خوراک یا آب بر پیغمبر پیشى بگیرد. براء گفت من که آنجناب را بخیل نمى دانم . على (علیه السلام) فرمود چون این غذا را زنى یهودى آورده وضعش معلوم نیست اگر به دستور پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بخورى ترا آسیبى نمى رساند ولى بدون اجازه اگر خوردى چنانچه زیانى دیدى از جانب خودت مى باشد. براء این سخنان را مى شنید و لقمه را در دهان گذاشته مى خورد. به واسطه همان لقمه مسموم از دنیا رفت . این گفتگو همان مزاحى بود که حضرت اشاره فرمود.
2- جزء 17 بحارالانوار چاپ آخوندى ، ص 310 و 320.
منبع: آگاه باشیم،حسن امیدوار،جلد اول.