امام علی علیه السلام و پاسخ به پرسش ها (1)

امام علی علیه السلام و پاسخ به پرسش ها (1)

نویسنده: محمد دشتی

اول- پاسخ به شبهات

1- شناخت اجزای حرام گوسفند
روزی امیرالمؤمنین علیه السلام به بازار قصاب ها تشریف برده و آنان را از فروختن هفت چیز از گوسفند نهی کرد:
1- خون
2- گوشه های دل
3- سپرز
4- رگ نخاع
5- غده ها
6- خُصیه ها
7- آلت نری
یکی از قصاب ها گفت:
یا امیرالمؤمنین، سپرز و کبد یکی هستند و فرقی بین آنها نیست.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود:
چنین نیست، اکنون دو ظرف آب برایم بیاور.
دو ظرف آب، و کبد و سپرزی برای آن حضرت آوردند، آنگاه فرمود:
کبد و سپرز را از وسط بشکافید.
سپس دستور داد:
آنها را در آب بخیسانند.
چون چنین کردند دیدند که کبد، سفید شده چیزی از آن کم نگردید، ولی سپرز سفید نشده و تمامش مبدل به خون گردیده و به صورت پوست و مقداری رگ درآمد.
در این هنگام آن حضرت علیه السلام به معترض رو کرده و فرمود:
این را که دیدید فرق آنها بود، کبد گوشت است و سپرز خون. (1)

2- ضرورت سلامت فرزندان
سروی در مناقب آورده:
چهل زن نزد خلیفه ی دوم رفته از او از شهوت آدمی پرسش نمودند.
خلیفه ی دوم گفت:
مرد دارای یک جزء و زن نُه جزء است.
پرسیدند:
پس چگونه است که مردان از انواع زنان دائم و متعه و کنیز استفاده می کنند ولی برای زنان جز یک مرد جایز نیست؟!
***
خلیفه ی دوم پاسخ این سئوال را ندانست، از امیرالمؤمنین علیه السلام سئوال کرد.
امیرالمؤمنین به آنان دستور داد:
هر کدام ظرفی پر از آب بیاورند.
و آنگاه فرمود: همه ی آبها را در ظرف بزرگی بریزند.
و سپس به هر یک فرمود:
حالا هر کدامتان آبی را که ریخته اید بردارد.
گفتند: قابل جداسازی نیست.
امام علی علیه السلام نتیجه گرفت که اگر آن قانون نبود، فرق بین اولاد و نسبت ممکن نبود و میراث و نسب باطل می گشت. (2)

3- روش برخورد با مردم شکست خورده ی بصره
هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر اهل بصره پیروز گردید و اسیرانشان را آزاد کرد بعضی از یاران آن حضرت به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه داشتند:
چگونه خون های آنان بر ما حلال بود ولی اسیرانشان بر ما حرام؟
حضرت علی علیه السلام فرمود:
چگونه حلال باشد بر شما زنان و فرزندانی که در مملکت اسلام و مسلمانان زندگی می کنند، آنچه را که دشمن در لشکرگاه خود بر جای گذاشته برای شما غنیمت است، ولی آنچه که در خانه ها پنهان کرده بر شما حلال نیست.
***
و چون بر گفتار خویش اصرار ورزیدند آن حضرت علیه السلام برای آگاهی آنان فرمود:
پس بر عایشه (همسر رسول خدا) قرعه بزنید، قرعه به نام هر کس در آمد عایشه را به او خواهم داد.
***
آنان به خود آمده توبه و استغفار نموده و از نزد آن حضرت خارج شدند. (3)

4- شرط دوستی اهل بیت علیهم السلام
مردی نزد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمده گفت:
من هم شما را دوست دارم و هم فلان شخص را که دشمن شماست.
امام علی علیه السلام به او فرمود:
تو الآن مثل شخصِ اعور (یک چشمی) هستی، یا تمام کور شو و یا تمام روشن. (4)
***

دوم- پاسخ به سئوالات عمومی

1- پاسخ به مشکلات علمی پادشاه روم
پادشاه روم طی نامه ای سئوالات علمی فراوانی برای معاویه فرستاد و متذکر شد که:
اگر پاسخ دادی، من مالیات برای تو می فرستم، و اگر پاسخ ندادی تو باید برای من مالیات بفرستی.
***
معاویه و مشاورانش هرچه فکر کردند به نتیجه ای نرسیدند، جز آنکه آن سئوالات را برای امام علی علیه السلام بفرستند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در کمال صداقت و امانت به تمام سئوالات مطرح شده پاسخ دادند، و معاویه آنها را برای پادشاه روم فرستاد.
و چند بار این حرکت علمی تکرار شد تا آنکه پادشاه روم متوجه گردید که پاسخ از امام علی علیه السلام می باشد. (5)
حتی یکی از سئوالات در طی جنگ صفین به دست معاویه رسیده بود که آن را برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرستاد و امام پاسخ صحیح آن را داد.
پرسیده بودند:
لاشییء (هیچ چیز) یعنی چه؟
امام علی علیه السلام دست قنبر را گرفت و از دور، سراب را به او نشان داد و فرمود سراب لا شییء است. که قرآن می فرماید:
حتی اذا جائَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیئاً
«از دور آب می بیند ولی وقتی که به آن نزدیک می شود، چیزی نمی یابد.»
***

2- تعیین تاریخ هجری
در زمان حکومت خلیفه ی دوم روزی عهدنامه ای نوشتند و تاریخ آن را با ماه شعبان ثبت کردند.
خلیفه ی دوم گفت:
«کدام ماه شعبان؟ شعبان امسال یا سال آینده؟»
اصحاب و یاران و صاحبنظران اجتماع کردند تا مشکل تاریخ را حلّ کنند.
یکی گفت: بر أساس تاریخ پارسی ها
دیگری گفت: همانند تاریخ روم و رومیان
و بعضی گفتند: تاریخ اسکندر
جمعی دیگر گفتند: میلاد حضرت مسیح 7
و خلیفه ی دوم، هرمزان ایرانی را آورد تا تاریخی همانند تاریخ پارسیان مشخص کند. (6)
اما اکثر مسلمانان نظریات یاد شده را نپذیرفتند.
تا آنکه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
مبدأ تاریخ امت اسلامی باید هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد، زیرا هجرت، آغاز پیروزی و ظهور اسلام بود،
از ولادت و بعثت هم مهمتر است.
همه پذیرفتند و صدایِ «اَحْسَنْت اَحْسَنْت» مردم بالا گرفت. (7)
و این حقیقت در سال 16 هجری تحقق یافت.
نظر بر حق امام علی علیه السلام بیانگر ارزش گرائی و مکتبی بودن امام در همه ی مسائل حتی تاریخ است، که همه جا باید با اهداف بلند اسلامی حرکت کرد و نظر داد.

3- مسافت خاور و باختر
مسافت خاور و باختر را از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند:
حضرت علی علیه السلام فرمود:
مسیر یک روز خورشید است. (8)

4- محاسبه ی اعمال بندگان
از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند:
چگونه خداوند با تمام خلق با آن همه زیادی که دارند محاسبه می کند؟
حضرت فرمود:
همان گونه که آنان را با آن همه کثرت روزی می دهد.
و نیز پرسیدند:
چگونه خداوند با آنان حساب می کند که او را نمی بینند؟
حضرت علی علیه السلام فرمود:
آنگونه که آنان را روزی می دهد و او را نمی بینند. (9)

5- راه رسیدن روزی
از حضرت علی علیه السلام پرسیدند:
اگر مردی در اتاقی نگهداری شود روزیش از کجا به او می رسد؟
حضرت علی علیه السلام فرمود:
از جایی که مرگ به سراغش می آید. (10)

6- فرق حق و باطل
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
فاصله ی بین حق و باطل چهار انگشت است.
معنای آن را پرسیدند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چهار انگشت دست خود را جمع نموده و میان گوش و چشم خود قرار داد، و آنگاه فرمود:
باطل این است که بگویی شنیدم،
و حق این است که بگویی دیدم. (11)
***

7- فاصله ی آسمان و زمین
فاصله ی آسمان و زمین را از آن حضرت علیه السلام پرسیدند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
به قدر دیدگان انسان، و دعای ستمدیده. (12)

8- مزه ی آب
مزه ی آب را از آن حضرت علیه السلام پرسیدند.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
آب طعم زندگی می دهد. (13)

9- گرمابه
حضرت علی علیه السلام و خلیفه ی دوم داخل در گرمابه شدند.
خلیفه ی دوم گفت:
بدجائی است گرمابه! رنج و زحمتش زیاد، و حیا و عفتش کم می باشد.
آنگاه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
بلکه آن خوب جایی است، چرک و آلودگی بدن را می زداید و آتش را به یاد می آورد. (14)

10- لذیذترین گوشت ها
در حضور خلیفه ی دوم سخن از گوشت به میان آمد.
خلیفه ی دوم گفت:
پاکیزه ترین گوشت ها گوشت مرغ است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
مرغ مثل خوک است در پرندگان، پاکیزه ترین گوشت ها گوشت جوجه ای است که به پرواز درآمده یا قریب به آن باشد. (15)
***

11- بخیل از ظالم معذورتر است
مردی گفت: بخیل از ظالم معذورترست.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سخنش را شنید.
پس به او فرمود:
چنین نیست؛ زیرا شخص ظالم توبه و استغفار می کند و اموال مردم را به صاحبانشان رد می نماید و ذمه اش بری می شود،
ولی بخیل آنگاه که بخل ورزد نه زکات دهد، و نه به فقیری کمک می کند و نه صله ی رحم بجا می آورد و نه از مهمانی پذیرایی می نماید پس حرام است بر بهشت که بخیل در آن داخل گردد. (16)
***

12- عمل اهل باطل
اصبغ بن نباته می گوید:
هرگاه امیرالمؤمنین علیه السلام سر از سجده ی دوم برمی داشت اندکی می نشست و آنگاه برمی خاست.
عده ای عرضه داشتند:
یا امیرالمؤمنین! پیش از شما خلیفه ی اول و دوم چنین نمی کردند، بلکه بعد از سجده یکراست برمی خاستند.
آن حضرت علیه السلام فرمود:
این عمل اهل باطل است، زیرا این رفتار بر عظمت و وِقار نماز می افزاید. (17)
***

13- قبر هود و یهودا
اصبغ بن نباته می گوید:
در «نُخیله» (18) قبر بزرگی بود که یهودیان مُردگان خود را در اطراف آن به خاک می سپردند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید:
مردم درباره ی این قبر چه می گویند؟
امام حسن علیه السلام فرمود:
می گویند قبر هود پیامبر است، آنگاه که قومش از اطاعت او سر برتافتند و بدین سرزمین آمده و در اینجا وفات کرده اند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
دروغ می گویند، حقا که من نسبت به این قبر از آنان آگاه تَرم.
این قبر یهودا پسر بزرگ یعقوب است.
***
و آنگاه فرمود:
آیا در این نواحی شخص مطلعی پیدا می شود؟
گفتند: بله.
پیر مرد کُهنسالی را به نزد آن حضرت آوردند.
امام علی علیه السلام به او فرمود:
منزل تو کجاست؟
پیرمرد گفت: در ساحل دریا.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
فاصله اش با کوه سرخ چقدر است؟
پیرمرد گفت: به آن کوه نزدیک است.
حضرت فرمود:
قوم تو درباره ی آن چه می گویند؟
پیرمرد گفت:
می گویند قبر ساحری است.
حضرت فرمود:
خلاف می گویند، آن قبر هود است و این قبر یهودا.
آنگاه فرمود:
در روز قیامت هفتاد هزار نفر از پشت شهر کوفه با چهره هایی تابان همچون مهر و ماه محشور شده، بدون حساب داخل در بهشت می شوند. (19)
***

14- افشای یک شکایت
زنی نزد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت:
شوهرم با کنیزم زنا می کند.
امام علی علیه السلام به وی فرمود:
اگر راست می گویی شوهرت را سنگسار می کنیم، و اگر دروغ می گویی تو را تازیانه می زنیم، زیرا به شوهرت تهمت زده ای.
***
زن گفت:
مرا به نزد اهل بازگردانید که از خشم و غیرت آتش گرفته ام. (20)

سوم- پاسخ به سئوالات شرعی

1- حکم ماهی بدون پولک
امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه بر استر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سوار شد و به بازار ماهی فروشان تشریف برد و به آنان فرمود:
از ماهی ها آن قسمی را که پولک ندارد، نخورید و نفروشید. (21)
***

2- پرنده ی حرام گوشت
امام علی علیه السلام فرمود:
بپرهیزید از خوردن گوشت پرنده ای که سنگدان و چینه دان و خارِ پشت پا ندارد. (22)

3- حیوان حرام گوشت
امام علی علیه السلام فرمود:
بپرهیزید از خوردن گوشت حیوان درنده ای که دندان نیش دارد و پرنده ای که دارای چنگال است. (23)

4- صید
امام نسبت به صید پرنده فرمود:
پرنده هرگاه قادر بر پرواز گردد صید است و برای هر کس که او را بگیرد حلال می باشد. (24)

5- آلت ذبح
امام علی علیه السلام نسبت به ذبح فرمود:
ذبح روا نمی باشد، مگر به وسیله ی آهن (25) (وسیله ی ذبح باید از جنس آهن باشد).

6- استصحاب
امام علیه السلام نسبت به استصحاب فرمود:
هرکس نسبت به چیزی یقین داشته باشد، پس در آن شک کند باید طبق تفتیش عمل نماید، زیرا شک یقین را دفع نمی کند و آن را نمی شکند. (26)

7- نیت خیر
دو شتر از مردی فرار کرده، دیگری آنان را گرفته هر دو را به یک ریسمان بست.
یکی از آن دو شتر خفه شد و مُرد.
دعوا نزد امیرالمؤمنین علیه السلام مطرح گردید،
آن حضرت فرمود:
گیرنده ضامن نیست، زیرا او جز اصلاح قصدی نداشته است. (27)

8- موجودات زنده در آب و هوا
حضرت علی علیه السلام فرمود:
از پشت بام در هوا، و نیز در آب جاری بول نکنید و هر کس چنین کند و به بلایی گرفتار شود سرزنش نکند، مگر خودش را؛
زیرا آب و هوا دارای موجودات زنده هستند! (28)

9- حکم زیور آلات کعبه
خلیفه ی دوم خواست زیور آلات خانه ی کعبه را تصرف کند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
قرآن بر پیامبر نازل شده و اموالی را که جنبه ی عمومی داند چهار قسم قرار داده است:
1- ارث
2- اموال عمومی
3- خمس
4- صدقات و زکات
و مصرف هر کدام را نیز معین نموده است، و زیورهای خانه کعبه هم در آن روز وجود داشت و خداوند برای آنها حکمی نفرمود، نه این که آنها را ندیده و یا فراموش کرده باشد و اینک تو هم آنها را به حال خود بگذار. (29)
خلیفه ی دوم به فرموده ی امیرالمؤمنین عمل کرد و به آن حضرت گفت:
اگر نو نبودی مفتضح، و رسوا می شدیم. (30)

10- نفع و زیان حجرالأسود
هنگامی که خلیفه ی دوم حجرالأسود را بوسید به آن خطاب کرد و گفت:
می دانم که تو سنگی هستی و به کسی نه زیانی می رسانی و نه نفعی، و اگر نه این بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دیده ام تو را می بوسید هرگز تو را نمی بوسیدم.
امیرالمؤمنین علیه السلام به خلیفه ی دوم فرمود:
بلکه این سنگ هم زیان می رساند و هم نفع.
خلیفه ی دوم گفت: چگونه؟
آن حضرت فرمود:
آنگاه که خداوند از بنی آدم پیمان گرفت عهدنامه ای برایشان نوشت و همین سنگ آن را در خود فرو برد.
پس در روز رستاخیز به وفای مؤمن و انکار کافر گواهی خواهد داد.
و این معنای دعائی است که مردم در موقع استلام حجر می خوانند:
«اللهم ایمانا بک، و تصدیقاً بکتابک، و وفائاً بعهدک».
***
«خدایا به تو ایمان می آورم، و کتاب تو را تصدیق می کنم، و به عهد تو وفا می نمایم» (31)
***

11- دیه ی عَلَقه
مردی ضربه ای بر شکم زنی حامله وارد ساخت، زن بر اثر آن ضربه عَلَقه ای (مقداری خون بسته) سقط کرد.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آن مرد باید دیه ی عَلَه را به مقدار چهل دینار به زن بدهد، و این آیه ی شریفه را تلاوت نمود:
«و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین…» (32)
«به تحقیق انسان را از خلاصه ی گل بیافریدیم و سپس آن را در قرارگاهی استوار (رحم) قرار دادیم، سپس آن نطفه را پاره ای خون بسته گردانیدیم، پس آن خونِ بسته را مانند گوشت جویده گردانیدیم، پس آن گوشت را استخوانهایی گردانیدیم پس آن استخوانها را گوشت پوشانیدیم، پس آفریدیم او را آفرینش دیگر (او را به صورت انسانی درآورده و در او روح دمیدیم).
] پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است».
***
و آنگاه فرمود:
دیه ی نطفه بیست دینار، و علقه چهل دینار، و مُضغه شصت دینار، و استخوان پیش از تمام شدن خلقتش هشتاد دینار و جنین کامل قبل از دمیدن روح صد دینار، و پس از دمیدن روح هزار دینار می باشد. (33)
***

12- بازگشت نتایج اعمال
سید رضی قدس سره در کتاب «خصائص» آورده:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
سه عمل است که بازگشت آنها به خود انجام دهنده ی آنها خواهد بود که در قرآن کریم ذکر شده اند:
«ستم کردن،
پیمان شکستن،
مکر و تزویر».
که خدای بزرگ فرمود:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى‏ أَنفُسِکُم» (34)
«ای مردم، سرکشی و ستم کردن شما بر خود شماست.»
***
«فَمَن نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَى‏ نَفْسِهِ» (35)
«هرکه پیمان شکند فقط به زیان جان خود می شکند»
***
«وَلاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» (36)
«احاطه نمی کند نیرنگ بد، مگر به اهل خودش» (37)

13- آثار نعلین زرد
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
نعلین زرد اندوه را کم می کند، زیرا خداوند می فرماید:
«إِنَّهَا بَقَرَهٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (38)
***
«گاوی است زرد که نظر کنندگان را شاد و مسرور می گرداند» (39)
***

14- بیماری و آزمایش الهی
امیرالمؤمنین علیه السلام بیمار شده بود، گروهی از آن حضرت عیادت کردند و عرضه داشتند:
چگونه صبح نمودی:
حضرت فرمود: به بدی و شر.
آنها گفتند:
سبحان الله! آیا کسی همانند شما اینگونه سخن می گوید؟!
آن حضرت علیه السلام فرمود:
خدای تعالی می فرماید:
«وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَهً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» (40)
«و ما شما را به بد و نیک مبتلا کرده بیازمائیم (و به هنگام مرگ) به سوی ما بازگردید.»
همانا خیر تندرستی و بی نیازی، و شرّ بیماری و فقراست، برای امتحان و آزمایش انسانها.

15- ناآگاهی خلیفه و اصولگرائی امام علیه السلام
در سفر حج چند نفر از اهل حل (41) کبکی را صید کرده و آن را پخته به خلیفه ی سوم که در حال اِحرام بود، تقدیم نمودند، خلیفه ی سوم گفت:
این صیدی است که ما خود آن را شکار نکرده ایم بلکه افرادی غیر مُحرم آن را صید نموده برای ما آورده اند بنابراین خوردن آن برای ما بدون مانع می باشد.
از آن میان مردی گفت:
امام علی علیه اسلام خوردن چنین صیدی را جایز نمی شمرد.
خلیفه ی سوم کسی را به نزد آن حضرت فرستاد.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با قیافه ای خشمگین وارد گردید.
خلیفه ی سوم به آن حضرت گفت:
تو زیاد با ما مخالفت می کنی؟
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
یاد می کنم خدا را درباره ی کسانی از شما که به خاطر دارند،
مردی پنج تخم شتر مرغ در سفر حج نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورد و پیغمبر به وی فرمود:
ما مُحرِم هستیم، اینها را به اهل حِلّ از کسانی که مُحِلّ هستند بدهید.
پس دوازده نفر از صحابه ی رسول خدا بر آن گواهی دادند.
***
در این موقع خلیفه ی سوم برخاست و داخل خیمه گاه خود گردید و طعام را برای اهل حِلّ گذاشت. (42)

16- آمادگی برای سفر حج
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
هرگاه کسی از شما بخواهد حج برود خودش در تهیه ی مقدمات سفرش اقدام کند، زیرا خداوند می فرماید:
«وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّهً» (43)
***
«اگر آنان اراده خروج داشتند برای آن ساز و برگی آماده می کردند.» (44)
***

17- آثار گناه
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
بپرهیزید از ارتکاب گناهان، زیرا هرگونه بلاء و فقری از گناه برخاسته می شود، حتی زخم و رنج و مصیبت.
و خداوند می فرماید:
«و ما اصابکم من مصیبه فیما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر» (45)
***
«آنچه برسد شما را از آفات، پس به سبب گناهانی است که دست های شما فراهم آورده و خداوند از بسیاری (از گناهان) درمی گذرد.» (46)
***

18- جایگاه قضاوت
عبدالرحمن بن حجاج می گوید:
حکم بن عتیبه و سلمه بن کهیل بر ابی جعفر علیه السلام (امام محمد باقر) وارد شده از آن حضرت از حکم شاهد با سوگند پرسش نمودند.
امام علی علیه السلام فرمود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزد شما در کوفه بدان حکم نموده است.
تا اینکه فرمود:
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بود، ناگهان عبدالله بن قفل تمیمی در حالی که زِرِهی به همراه داشت از کنار آن حضرت گذشت.
امام علی علیه السلام به عبدالله گفت:
این زره طلحه است که در روز بصره (جنگ صفین) از او ربوده شده است.
عبدالله گفت:
به نزد شریح قاضی می رویم.
رفتند و شریح به قضاوت نشست.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
این زره طلحه است که در روز بصره از او ربوده شده است.
شریح گفت: در این باره شاهد بیاور!
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام امام حسن علیه السلام را آورده بر آن گواهی داد.
شریح گفت: با گواهی یک نفر حکم نمی کنم، مگر این که دیگری با او باشد.
حضرت علی علیه السلام قنبر را آورد و او بر آن گواهی داد.
شریح گفت:
قنبر بَرده است و شهادتش نافذ نیست.
امام علی علیه السلام خشمگین شده به قنبر فرمود:
بگیر زره را که این مرد (شریح) سه بار قضاوت به ناحق نمود.
در این موقع شُریح تکانی خورده و به آن حضرت عرضه داشت:
من پس از این هیچ وقت بین دو نفر قضاوت نخواهم کرد، مگر این که علت سه بار قضاوت ناحق مرا به من بگویید.
امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود:
وای بر تو! هنگامی که طرح دعوا کردم گفتی:
گواه بیاور با این که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
مال ربوده شده هرجا که یافت شود بدون اقامه ی گواه گرفته می شود.
پس من گفتم:
شاید او این حدیث رسول خدا را نشنیده است.
آنگاه حسن را آوردم و بر آن گواهی داد.
پس گفتی: او یک شاهد است و من با شهادت یک شاهد حکم نمی کنم.
با این که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با یک شاهد و سوگند حکم نموده است.
سپس قنبر را آوردم و گواهی داد.
پس گفتی: او برده است و من با گواهی برده حکم نمی کنم.
با این که گواهی بَرده، اگر عادل باشد پذیرفته است.
***
آنگاه به او فرمود:
وای بر تو! امام مسلمین بر امور بزرگتر مسلمین مأمون و مورد اعتماد است. (47)

19- ازدواج برده
مردی غلام خود را نزد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بُرد و گفت:
این برده ی من بدون اجازه ام ازدواج کرده است.
حضرت به او فرمود:
آنان را از هم جدا کن.
مولا به غلام رو کرده و گفت:
ای دشمن خدا زنت را طلاق بده!
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
چه گفتی؟
مولا گفت: گفتم زنت را طلاق ده.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به غلام رو کرده و به او فرمود:
تو الآن اختیار داری، می خواهی زنت را طلاق ده و می خواهی او را بگذارد.
مولا گفت:
یا امیرالمؤمنین! چگونه حقی را که متعلق به من بود به دیگری واگذار نمودی؟
امام علی علیه السلام فرمود:
درست است ولی آن به مقتضای اقرار خودت بود؛ زیرا وقتی که به غلام گفتی زنت را طلاق ده، به ازدواج او اقرار کرده ای. (48)
***

20- راه عمل کردن به وصیت
مردی ده هزار درهم به شخصی داد و به او وصیت کرد موقعی که پسرم بزرگ شد، آنچه را که از آنها دوست داری به او بده.
و چون پسر او بزرگ شد، آن مرد که به او وصیت شده بود، نزد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رفت و وصیت آن فردِ مُرده را بیان داشت و گفت:
حالا چقدر باید به فرزندش بدهم؟
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
مایل هستی چقدر به او بدهی؟
آن شخص گفت: هزار درهم.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
حالا نُه هزار درهم که دوست داشته ای برای خودت بگذاری به او بده و هزار درهم برای خودت بگذار. (49)

21- مجازات تهمت
مرد و زنی را نزد خلیفه ی دوم آورده، مرد به زن گفته بود:
ای زناکار!
و زن به او گفته بود:
تو از من زناکارتری.
و خلیفه ی دوم خواست به هر دو حد بزند، پس امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود:
بر مرد، حدی نیست و زن مستحق دو حد است، حد افتراء و حد زنا، به علت اقرار او به زنا؛ زیرا وقتی به مرد گفته تو از من زناکارتری، یعنی: من هم زناکارم، ولی کمتر از تو.
***

22- این حکم خداست
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از مردی اعرابی ماده شتری به چهارصد درهم خریداری کرد و هنگامی که اعرابی پول را تحویل گرفت، فریاد برآورد:
درهم ها و شتر مال من است.
اتفاقاً خلیفه ی اول از آنجا عبور می کرد. پیامبر به او فرمود:
بین من و اعرابی قضاوت کن!
خلیفه ی اول گفت:
اعرابی از شما گواه می خواهد.
خلیفه ی دوم نیز از آنجا عبور کرد و سخنان خلیفه ی اول را در آن باره تکرار کرد.
در این موقع امام علی علیه السلام از دور نمایان گردید.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اعرابی فرمود:
قبول داری این جوان که می آید بین ما قضاوت کند؟
اعرابی گفت: بلی.
حضرت علی علیه السلام آمد، اعرابی ادعای خود را مطرح کرد.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به اعرابی فرمود:
شتر را به پیامبر تسلیم کن!
اعرابی اعتنا نکرد تا این که آن حضرت سه بار گفتار خود را تکرار نمود، ولی نتیجه ای نبخشید، در این هنگام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اعرابی را با یک ضربه ی شمشیر دور کرد.
پس اهل حجاز گفتند:
که با آن ضربه سر او را پراند.
و اهل عراق گفتند:
عضوی از او را قطع کرد.
و آنگاه امام علی علیه السلام به پیامبر عرضه داشت:
یا رسول الله! ما شما را در وحی تصدیق می کنیم چگونه در چهارصد درهم تصدیق ننمائیم؟! (50)
***
پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به خلیفه ی اول و دوم رو کرده، به آنان فرمود:
این حکم خداست نه آنچه که شما به آن حکم کردید.
***

پی‌نوشت‌ها:

1. فروع کافی، ج 6، ص 253، حدیث 2.
2. مناقب، سروی، ج 1، ص 492.
3. وسائل، ج 11، ص 55، حدیث 3.
4. مسطرفات سرائر، ص 149.
5. کوکب دری ج 2 ص 68
6. حبیب السیر ص 167
7. کامل ابن أثیر ج 2 چاپ دوم ص 368
8. نهج البلاغه، حکمت 294 معجم المفهرس مؤلف
9. نهج البلاغه، حکمت 396 معجم المفهرس مؤلف
10. نهج البلاغه، حکمت 356 معجم المفهرس مؤلف
11. نهج البلاغه، در ضمن خطبه ی 137 معجم المفهرس مؤلف
12. غارات، ثقفی، ص 111.
13. مناقب، سروی، ج 1، ص 510.
14. فروع کافی، ج 6، ص 312، حدیث 2.
15. تهذیب، ج 1، ص 377، حدیث 24.
16. قرب الاسناد، ص 35.
17. تهذیب، ج 2، ص 314، حدیث 133.
18. نخیله، پادگان بزرگ نظامی است که در نزدیکی کوفه قرار داشت.
19. صفین، نصر، ص 126.
20. مناقب، سروی، ج 1، ص 508.
21. فروع کافی، ج 6، ص 220، حدیث 6.
22. خصال، باب الأربع مائه، ص 615.
23. خصال، باب الأربع مانه، ص 615.
24. فروع کافی، کتاب الصی، باب صید الییور الاهلیه، حدیث 5.
25. فروع کافی، ج 6، ص 227.
26. خصال، باب الاربع مائه، ص 619.
27. تهذیب، ج 10، ص 315، حدیث 16.
28. خصال، باب الارع مائه، ص 613.
29. حکمت 270، نهج البلاغه المعجم المفهرس مؤلف.
30. مناقب، سروی، ج 1، ص 468.
31. مناقب، سروی، ج 1، ص 494.
32. سوره ی مؤمنون، آیه ی 11.
33. ارشاد مفید، ص 119.
34. سوره ی یونس، آیه ی 23.
35. سوره ی فتح، آیه ی 10.
36. سوره ی فاطر، آیه ی 43.
37. خصائص، سید رضی، ص 101.
38. سوره ی بقره، آیه ی 69.
39. عرائس، ثعلبی.
40. سوره ی انبیاء، آیه ی 35.
41. ساکنین خارج از محدوده و مقصود از حرم مکه معظمه تا مقدار مشخصی از اطراف آن می باشد.
42. مناقب سروی، ج 1، ص 502.
43. سوره ی توبه، آیه ی 46.
44. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 225.
45. سوره ی شورا، آیه ی 29.
46. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 581.
47. فروع کافی، ج 7، ص 385، حدیث 5.
48. تهذیب، ج 7، ص 352، حدیث 64.
49. مناقب سروی، ج 1، ص 508.
50. مناقب سروی، ج 1، ص 490.
منبع:دشتی، محمد، (پائیز 1388)، امام علی (ع) و علم و هنر، قم، انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید