8ـ آیه قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب.(19)
کافران رسالت پیغمبر اکرم را انکار کرده و گفتند تو پیغمبر نیستى این آیه در پاسخ آنان به حضرتش نازل شد که بگو (من براى رسالت خود دو شاهد دارم یکى) خدا است که براى شهادت میان من و شما کافى است و دیگرى کسى است که علم کتاب در نزد اوست. ثعلبى در تفسیر آیه مزبور مینویسد آن که علم کتاب در نزد اوست على بن ابیطالب است. (20)
همچنین ابوسعید خدرى گوید از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدم آن کس که علم کتاب در نزد اوست کیست؟ فرمود آن کس برادرم على بن ابیطالب است. (21)
شیخ سلیمان بلخى از ابن عباس نقل میکند که گفت آن که علم کتاب در نزد اوست على علیه السلام است زیرا او به تفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود. (22)
9- آیه “افمن کان على بینه من ربه و یتلوه شاهد منه.” (23)
آیا کسی که (رسول خدا صلى الله علیه و آله براى صحت گفتار خود) حجتى (قرآن) از طرف پروردگار خود داشته و پشت سر او شاهد و گواهى از خود او باشد… .
در این آیه نیز مفسرین و مورخین عامه و خاصه نوشته اند که منظور از شاهد و گواهى از خود پیغمبر على علیه السلام است. (24)
ابراهیم بن محمد حموینى در کتاب فرائد السمطین از ابن عباس نقل میکند که این آیه در شأن على علیهالسلام است و احدى با او در آن شریک نیست و خوارزمى هم در مناقب خود مینویسد که عمرو عاص در نامه اى که به معاویه نوشته بود اشاره به آیاتى در شأن على علیه السلام کرده بود که از جمله آنها آیه مزبور بوده است. (25)
10- آیه الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون.(26)
کسانی که اموالشان را در شب و روز و نهانى و آشکارا انفاق میکنند براى آنان در نزد پروردگارشان پاداشى است و آنان خوف و اندوهى ندارند.
خوارزمى و ثعلبى و مالکى و ابونعیم و دیگران از ابن عباس نقل کرده اند که على علیه السلام چهار درهم داشت یکى را شب (در راه خدا) صدقه داد و یکى را روز و یکى را پنهانى و یکى را آشکارا آنگاه این آیه در باره او نازل گردید. (27)
11- آیه و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله.(28)
و از مردم کسى هست که جان خود را میفروشد (بذل میکند) در راه به دست آوردن رضاى خدا.
ثعلبى در تفسیر خود از ابن عباس روایت میکند که در شب هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله على علیهالسلام در فراش وى خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید. (29)
12- آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه.(30)
کسانی که ایمان آورده و اعمال نیکو انجام دادند آنان بهترین مردمند.
مقاتل بن سلیمان از ضحاک از ابن عباس نقل کرده است که این آیه در شأن على علیه السلام و اهلبیت او نازل شده است. (31)
13ـ وقفوهم انهم مسئولون(32) ؛ آنها را نگهدارید که مورد سؤال خواهند بود.
ابوسعید خدرى از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل میکند که آنچه مورد سؤال خواهد بود ولایت على بن ابیطالب است. (33)
14ـ آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا. (34) کسانى که ایمان آورده و عملهاى نیک انجام دادند به زودى خداوند دوستى آنها را در دلهاى مردم قرار میدهد.
گنجى شافعى از قول خوارزمى مینویسد که على علیه السلام فرمود مردى مرا ملاقات کرد و گفت یا ابا الحسن بدان که به خدا من ترا در راه خدا دوست دارم على علیه السلام فرمود من به رسول خدا صلى الله علیه و آله مراجعه کرده و سخن آن مرد را به او خبر دادم. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود شاید در باره او احسان و نیکى نموده اى،گفتم بخدا من در باره او احسانى نکرده ام،رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود خدا را سپاس که دلهاى مؤمنین را بدوستى تو واد داشته است آنگاه آیه بالا نازل شد. (35)
15ـ آیه و اعتصموا بحبل الله جمیعا. (36) و همگى بریسمان خدا چنگ زنید.
صاحب کتاب مناقب الفاخره از عبدالله بن عباس روایت کرده است که ما در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم عربى آمد و عرض کرد یا رسول الله شنیدم که میفرمودى اعتصموا بحبل الله حبل خدا کدام است که به او تمسک جوئیم؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله دست خود را بر دست على علیهالسلام زد و فرمود به این شخص تمسک جوئید که این حبل المتین است. (37)
16ـ آیه انما انت منذر و لکل قوم هاد.(38) هر آینه تو بیم دهنده اى و براى هر قومى هدایت کننده اى است. از طریق اهل سنت هفت حدیث نقل شده است که مقصود از منذر پیغمبر صلى الله علیه و آله و از هادى على علیه السلام میباشد از جمله مالکى در فصول المهمه مینویسد که چون آیه مزبور نازل شد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: انا المنذر و على الهادى و بک یا على یهتدى المهتدون.
یعنى من انذار کنندهام و على هدایت کننده و به وسیله تو یا على هدایت یافتگان هدایت مىیابند. (39)
17ـ آیه و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام.(40) زمانی که ابراهیم (به درگاه خداى تعالى دعا کرد) و گفت پروردگارا این شهر را (مکه) محل امن قرار بده و من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان.
ابن مغازلى شافعى به سند خود از عبدالله بن مسعود نقل میکند که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود دعاى ابراهیم که عرض کرد پروردگارا من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان به من و على منتهى شد که هیچ یک از ما هرگز به بت سجده نکردیم در نتیجه خداوند مرا نبى و على را وصى قرار داد. (41)
18ـ آیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائکه بعد ذلک ظهیر. (42)
البته خدا و جبرئیل و صالح مؤمنین یارى کننده او (پیغمبر صلى الله علیه و آله) هستند و فرشتگان پس از نصرت خدا پشتیبان اویند. مفسرین و علماى بزرگ اهل سنت نوشته اند که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود در آیه مزبور منظور از صالح المؤمنین على بن ابیطالب است. (43)
19ـ آیه لا یستوى اصحاب النار و اصحاب الجنه اصحاب الجنه هم الفائزون. (44) یعنى دوزخیان با بهشتیان برابر نیستند اصحاب بهشت آنانند که رستگار هستند.
موفق بن احمد به سند خود از جابر روایت کرده است که گفت ما در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم که على علیه السلام داخل شد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود قسم به آن که جان من در دست اوست که این مرد و شیعه اش در روز قیامت رستگارانند. (45)
20ـ آیه و تعیها اذن واعیه. (46) و نگهدارد، آن پند را گوش نگاهدارنده.
طبرى و سیوطى در تفسیر خودشان نوشتهاند که وقتى آیه مزبور نازل شد پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله عرض کرد خدایا آن گوش را گوش على قرار بده و على علیه السلام فرمود از آنگاه چیزى نشنیدم که فراموش کرده باشم. (47)
21ـ آیه افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستون. (48) آیا کسى که مؤمن است مانند کسى است که فاسق است (این دو) در نزد خدا یکسان نیستند.
ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه و ابن کثیر در تفسیر خود و خطیب بغدادى در تاریخ بغداد و دیگران نوشته اند که ولید بن عقبه در مقام مفاخره به على علیه السلام گفت من از تو زبانم گویاتر و نیزهام تیزتر و در جنگ شجاعترم! على علیه السلام فرمود ساکت شو اى فاسق. آنگاه خدا به تصدیق کلام آن حضرت آیه مزبور را نازل فرمود. (49)
22ـ القیا فى جهنم کل کفار عنید. (50) بیفکنید در دوزخ هر ناسپاس ستیزه جو را.
حاکم حسکانى در شواهد التنزیل به سند خود از ابوسعید خدرى نقل میکند که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود چون روز قیامت شود خداى تعالى به من و على میفرماید هر کس دشمن شما است او را در آتش بیفکنید و هر که دوست شما است او را داخل بهشت گردانید و اینست فرموده خداى تعالى القیا فى جهنم کل کفار عنید. (51)
23ـ آیه و ارکعوا مع الراکعین.(52) و رکوع کنید با رکوع کنندگان. موفق بن احمد و ابو نعیم اصفهانى به اسناد خود از ابن عباس نقل کرده اند که این آیه در خصوص پیغمبر صلى الله علیه و آله و على علیه السلام نازل شده و آنها اول کسى بودند که نماز گزاردند و رکوع کردند. (53)
24ـ آیه ثم لتسألن یومئذ عن النعیم.(54) آنگاه در آن روز از نعمتها پرسیده شوند.
ابو نعیم و حاکم حسکانى به سند خود از حضرت صادق علیه السلام نقل کردهاند که فرمود مقصود از نعیم در این آیه ولایت امیرالمؤمنین و ما است که از آن پرسیده خواهد شد. (55)
25ـ آیه سأل سائل بعذاب واقع.(56) خواست سؤال کننده اى عذابى را که واقع شد.
ثعلبى و ابن صباغ و دیگران نوشته اند که چون در روز 18 ذیحجه رسول خدا صلى الله علیه و آله على علیه السلام را به جانشینى خود منصوب نموده و فرمود من کنت مولاه فهذا على مولاه. حارث بن نعمان پس از شنیدن این خبر خدمت آن حضرت آمد و گفت ما را به شهادت یگانگى خدا و نبوت خود از جانب خدا امر کردى قبول نمودیم و سپس به نماز و زکوه و حج و جهاد و روزه دستور دادى پذیرفتیم به اینها قناعت نکردى در آخر کار این جوان را که پسر عموى تست به ولایت نصب کردى آیا این کار از جانب تست یا به دستور خدا است؟ رسول اکرم فرمود قسم به خدائى که جز او خدائى نیست که این امر به دستور خدا است حارث بن نعمان در حالی که به سوى ناقه خود میرفت گفت خدایا اگر این مطلب صحیح است بر ما از آسمان سنگ بفرست یا به عذابى دردناک معذب گردان هنوز به ناقه اش نرسیده بود که سنگى از آسمان بر سرش افتاد و فورا هلاکش نمود آنگاه این آیه نازل شد که سأل سائل بعذاب واقع. (57)
آیاتى که در باره ولایت و فضائل على علیه السلام نازل شده خیلى بیش از اینها است و ما براى نمونه فقط به 25 آیه از آنها اشاره نمودیم و به طوری که مفسرین و محدثین نوشتهاند متجاوز از سیصد آیه در باره امامت و مناقب آن حضرت در قرآن وجود دارد چنانکه گنجى شافعى و ثعلبى به سند خود از ابن عباس نقل کردهاند که نزلت فى على بن ابى طالب اکثر من ثلاثمائه آیه. (58)
پى نوشتها:
(19) سوره رعد، آیه 13.
(20) غایه المرام، باب 126.
(21) شواهد التنزیل، جلد 1، ص 307.
(22) ینابیع الموده، ص 104.
(23) سوره هود آیه 17.
(24) تفسیر ابو الفتوح رازى/ ینابیع الموده، ص 99.
(25) غایه المرام، باب 128.
(26) سوره بقره، آیه 274.
(27) مناقب ابن مغازلى، ص 280/ ذخائر العقبى، ص 88.
(28) سوره بقره آیه 207.
(29) ینابیع الموده، ص 92/ کفایه الطالب، ص 239.
(30) سوره بینه آیه 8 .
(31) غایه المرام، باب 94، حدیث 9.
(32) سوره الصافات آیه 24.
(33) شواهد التنزیل، جلد 1، ص 107/ صواعق المحرقه، ص 89 .
(34) سوره مریم آیه 96.
(35) کفایه الطالب، ص 249/ مناقب خوارزمى، ص 188/ الغدیر، جلد 2، ص 56 .
(36) سوره آل عمران، آیه 103.
(37) کفایه الخصام، ص 343 .
(38) سوره رعد آیه 7 .
(39) فصول المهمه، ص 122 .
(40) سوره ابراهیم، آیه 35 .
(41) مناقب ابن مغازلى، ص 276 .
(42) سوره تحریم آیه 4 .
(43) شواهد التنزیل، جلد 2، ص 255/ صواعق محرقه، ص 144.
(44) سوره حشر آیه 20.
(45) کفایه الخصام، ص 422 .
(46) سوره الحاقه، آیه 12.
47) مناقب ابن مغازلى، ص 265 .
(48) سوره سجده آیه 18.
(49) غایه المرام، باب 152/ مناقب ابن مغازلى، ص 324 .
(50) سوره ق آیه 24 .
(51) شواهد التنزیل، جلد 2، ص 190 .
(52) سوره بقره، آیه 43 .
(53) غایه المرام، باب 176 .
(54) سوره تکاثر آیه 8 .
(55) غایه المرام، باب 48 / شواهد التنزیل، جلد 2، ص 368 .
(56) سوره معارج، آیه 1 .
(57) فصول المهمه، ص 26/ کفایه الخصام، ص 488 .
(58) کفایه الطالب، ص 231/ صواعق محرقه، ص 76/ ینابیع الموده، ص 126.
منبع: مرکز مطالعات شیعه