نویسنده: عبدالعلی پاکزاد
چکیده
یکی از محوری ترین مباحث قرآنی، بحث ابتلا و امتحان در قرآن است که اطلاع و آگاهی از معنا و فلسفه آن و راه های برون رفت از آن، تاثیر غیر قابل انکاری در سعادت بشر دارد. این نوشتار پس از مفهوم شناسی واژه های، ابتلاء، فتنه و امتحان، به این نکته می پردازد که فلسفه آزمایش الهی به تکامل رسیدن انسان، رحمت الهی و برگشت انسان به سوی خداست و راهکارهای برون رفت موفقیت آمیز از آزمایش، صبر، تقوا، تسلیم در برابر خدا و …. می باشد. نویسنده سپس به دو نوع عکس العمل انسان یعنی سپاسگذاری و کفران نسبت به آزمایش الهی اشاره می کند و خاطر نشان می سازد که در آزمایش اولاً که در آزمون باید مجهول وجود داشته باشد و ثانیاً تناسب افراد با آزمون هم باید رعایت شود. در پایان نویسنده به این نتیجه می رسد که از نظر قرآن نقش انسان در بلا و گرفتاری، نقش قابل توجهی است و اثر آزمایش نیز تربیت انسان است.
پیش درآمد
از آن جایی که آزمایش یک سنت همگانی الهی است و تأثیر بسزایی در سعادت و شقاوت و پاداش و کیفر انسان ها دارد، لازم است که زوایای این بحث از نظر قرآن بررسی شود تا همه انسان ها از حقیقت آزمایش آگاه و با راه های صحیح برون رفت از آزمایش الهی آشنا گردند. به خاطر همین مهم بر آن شدیم که آیات کریمه مربوط به آزمایش را جمع کنیم و پاسخ سؤالات مذکور را از قرآن به دست بیاوریم تا زمینه آگاهی و شناخت همگان فراهم آید.
ابتلاء و امتحان در قرآن
با دقت در آیات کریمه، واژه هایی که در قرآن کریم معادل آزمایش و امتحان استعمال شده است، عبارتند از: بَلاء، فتنه و امتحان. از میان این سه واژه، بیشترین استعمال مربوط به واژه فتنه با مشتقاتش می باشد و کمترین آن مربوط به واژه امتحان است که حداکثر۳ مورد در قرآن استعمال شده است.
ابتلاء در کاربرد لغت
کلمه «ابتلاء» مصدر ثلاثی مزید است از باب افتعال از ریشه «بلاء». این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم۳۷ بار در ضمن ۳۴ آیه به کار رفته است. (موسوی نسب،/۱۵) در لغت، کلمه «ابتلاء» به معنای آزمون، تجربه و کشف کردن به کار می رود؛ یقال بلاه و ابتلاء اذا اختبره و امتحنه. بعضی در معنای لغوی گفته اند: بلی بر وزن «علم» کهنه شدن گویند: «بلی الثوب بلی و بلاء»؛ یعنی لباس کهنه شد. به غم و اندوه از آن سبب بلاء گویند که بدن را کهنه و فرسوده می کند.(قریشی، ۱/۲۹۱)
و گفته اند: «ان الاصل الواحد فیها هو ایجاد التحول، ای التقلب و التحویل و هذا المعنی ینطبق بجمیع موارد ها و مصادیقها من دون ای تجوز او یتکلف فیها و اما الامتحان و الاختبار والابتلاء والتجربه ………. فکل هذه من معانی مجازیه و من لوازم الاصل و آثاره بحسب الموارد( مصطفوی،۱/۳۱۸) خلاصه آنکه در معنای اصلی واژه بلاء اختلاف است؛ گروهی مثل ابن منظور و صاحب قاموس گویند معنای اصلی آن آزمایش و اختیار است و گروهی دیگر مثل مصطفوی و راغب گویند معنای اصلی آن دگرگونی و کهنه شدن است. اما معنای آزمایش و اختبار از لوازم معنای اصلی هستند.
فتنه در لغت و اصطلاح
«فتنه» در اصل به معنای آزمایش است. کلمه «فتنه» همان مفهوم امتحان و آزمایش را دارد، البته «فتنه» را از این جهت فتنه گویند که چیزی است که انسان را به خود مشغول می کند و امتحان بودنش به همین است.( مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷، ص۱۸۲) و نیز گفته شده است «فتنه» در اصل به معنی قرار دادن طلا در کوره است. آزمایشی برای تصفیه از ناخالصی هاست. پس به هر گونه امتحان و آزمایشی که برای آزمودن میزان اخلاص انسان ها انجام می گردد، اطلاق شده است. (مکارم شیرازی،۲۱/۱۶۷)
امتحان
مشتقات این واژه در قرآن کریم دو مرتبه آمده است: ۱. سوره ممتحنه آیه۱۰. ۲. سوره حجرات آیه ۳ که با واژه «امتحن» و «فامتحوهنّ» استعمال شده است. «امتحن» از ماده امتحان در اصل به معنی ذوب کردن طلا وگرفتن ناخالصی آن است، و گاه به معنی گستردن چرم نیز آمده، ولی بعداً در معنی آزمایش به کار رفته است؛ مانند آیه ۳ حجرات، آزمایشی که نتیجه آن خلوص قلب و گستردگی آن برای پذیرش تقواست.
ابتلاء و آزمایش در فرهنگ قرآنی
مراد از واژه «ابتلاء» در اصطلاح قرآن، با توجه به ریشه لغوی کلمه که در بردارنده معنای تداوم و تکرار است، عبارت است از مجموعه برنامه های مستمر و مداوم که در رابطه با انسان و عملکرد و رفتار وی جاری است. (موسوی نسب،/۱۷) مفهوم قرآنی «امتحان» و «فتنه» نیز همین است.
بلاء
بلاء در قرآن به سه معنا آمده است: (تفلیسی،/۴۹)
۱. آزمایش؛( إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ)( صافات/۱۰۶)
۲. نعمت؛(وَفِی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ )( بقره/۴۹) یعنی نعمه عظیمه من ربِّکم
۳. محنت؛(وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ)(اعراف/۱۶۸) (وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَهً)(انبیاء/ ۳۵)
فتنه
در قرآن واژه فتنه در پانزده معنا استعمال شده است. (تفلیسی،/۲۱۷-۲۱۸)
۱. آزمایش؛ (الم*أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُون)(عنکبوت/ ۱-۲) (وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْن)(دخان/ ۱۷)
۲. شرک؛ (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَه)(بقره/ ۱۹۳)(الْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل)( بقره/ ۱۹۱)
۴. کفر؛ (آل عمران/۷ )، (توبه /۴۸)
۵. بزه. (توبه/ ۴۹)
۶. عذاب کردن. (نحل/۱۱۰)، (عنکبوت/۱۰)
۷. کشتن. (نساء/۱۰۱)، (یونس/۸۳)
۸. سوختن. (ذاریات/ ۱۶)، (بروج /۱۰)
۹. گم راه شدن. (مائده/۴۱)، (صافات/ ۱۶۲)
۱۰. برگردانیدن. (مائده/ ۴۹)
۱۱. دیوانه شدن (قلم/ ۶)
۱۲. لغزانیدن. (بنی اسرائیل/۷۳)
۱۳. عبرت. (یونس/۸۵)، (ممتحنه/ ۵)
۱۴. عذر. (انعام/۲۳)
۱۵. خواسته و فرزند. (تغابن/ ۱۵)
امتحان در قرآن در دو به کار رفته است
۱. خالص نمودن. (حجرات/۳)
۲. آزمایش نمودن. (ممتحنه/۱۰)
ابعاد عام سنت آزمایش ( ابتلاء)
الف: گستردگی زمانی ـ مکانی
آزمایش الهی از نظر زمان و مکان، یک امر مقطعی و منطقه ای نیست که مخصوص دوره و زمان خاصی باشد و یا به منطقه و کشور خاصی محدود شود و ساکنان نقاط دیگر از قلمرو آزمایش الهی خارج شوند، بلکه نسبت آزمایش و امتحان از این نظر، دائمی و جهان شمول است. تا روزی که دنیایی وجود دارد و در آن نوع بشر زندگی می کند، آزمایش الهی هم وجود دارد.
بعضی از آیات دلیل بر این مطلب است که عبارتند از:
۱.(أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُون)(عنکبوت/۲) « آیا مردم گمان کردند به حال خود رها می شوند و آزمایش نمی شوند.»
۲.(وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِین)(عنکبوت/۳) « ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم.»
ب: فراگیری انسانی
با توجه به بعضی از آیات کریمه، همه انسان ها در معرض قانون آزمایش الهی قرار دارند و هیچ فردی از نوع بشر از آزمایش الهی مستثنی نیست. بعضی از این آیات عبارتند از:
۱.(إِنَّا خَلَقْنَا الإنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیه)(انسان/۲) «ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم.»
۲.(الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُم)(ملک/۲) « آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید.»
۳.(هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِیدًا)(احزاب/۱۱) «در آن جا مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند.» آیه فوق اشاره به آزمایش مؤمنان در جنگ احزاب دارد.
۴.(أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُون)(عنکبوت/۲) «آیا مردم گمان می کردند به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟»
ج: عمومیت از نظر اسباب و عوامل
کثرت و گستردگی اسباب و عوامل آزمایش به حدی است که نمی توان آمار مشخصی برای آن ذکر نمود. اما به طور خلاصه می توان گفت هر که به نحوی با شئون ارادی انسان در ارتباط است و در انتخاب و گزینش انسان مؤثر است، می تواند از عوامل آزمایش به شمار رود. در آیات قرآن نیز، کثرت و وسعت عوامل ابتلاء با تعبیرات مختلف بیان شده است:
۱.(وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الأرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ) (انعام/۱۶۵) «او کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان) خود در زمین ساخت، و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داد تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید..» کلمه ( ما) در آخر آیه شامل همه نعمت های مادی و معنوی می شود. (موسوی نسب،/۲۶)
۲.(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَات) (بقره/۱۵۵) « قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش می کنیم.»
در این جا نیز کلمه (شئ) عام است، شامل هر نوع اسباب مادی و معنوی می شود. کلمه (مِن) بعد از آن، برای بیان مفهوم «شیء» نیست تا اختصاص به موارد مذکور داشته باشد، بلکه برای بیان مصادیق بارز (شئ) است. (موسوی نسب، /۲۶)
۳. (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَهً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا) (کهف/۷) «ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آن ها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل می کنند.» کلمه (ما) در آخر آیه شامل هر عطای خداوندی می شود.
ابزارهای آزمایش در قرآن
اگر چه با استفاده از آیه ۱۶۵ انعام و۷ کهف و ۱۵۵ بقره، ابزار آزمایش الهی عمومی است و منحصر به ابزار خاصی نیست، ولی از آن جا که ذکر آن برای آگاهی و تنبیه مردم است، به بعضی از ابزار آزمایش اشاره نموده است که عبارتند از:
۱. تعداد مأموران دوزخ
مأموران دوزخ را جز فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم و تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم. (مدثر/۳۱) این آزمایش از دو جهت بود: نخست از این جهت که آن ها استهزاء می کردند که چرا از میان تمام اعداد، عدد نوزده انتخاب شده، در حالی که هر عدد دیگری انتخاب شده بود جای همین سئوال وجود داشت. از سوی دیگر این تعداد را کم می شمردند و از روی سخریه می گفتند: ما در مقابل هر یک از آن ها ده نفر قرار می دهیم تا آن ها را در هم بشکنیم! در حالی که فرشتگان خدا چنان هستند که به گفته قرآن چند نفر از آن ها مأمور هلاکت قوم لوط می شوند و شهرهای آباد را از زمین برداشته زیر و رو می کنند. (مکارم شیرازی،۲۵/۲۳۹-۲۴۰)
۲. کشتن پسران و زنده نگاه داشتن دختران توسط فرعونیان
(یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیم)(بقره/۴۹) و به همین مضمون(اعراف/۱۴۱) و( ابراهیم/۶۱) «پسران شما را سر می بریدند و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگاه می داشتند. و در اینها آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.»
۳ و۴. اموال و فرزندان
(إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلادُکُمْ فِتْنَه)(تغابن/۱۵) «اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش هستند.
۵. ناقه صالح
(إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَهِ فِتْنَهً لَهُمْ)(قمر/۲۷) «ما (ناقه) را برای آزمایش آن ها می فرستیم.»
۶. مجسمه گوساله
(قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِی)(طه/۸۵) «فرمود: ما قوم تو را بعد از تو آزمودیم و سامری آن ها را گمراه ساخت.»
۷. نعمت های مادی
(وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیه)(طه/۱۳۱) «و هرگز چشمان خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنان داده ایم میفکن، این ها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم.»
۸ . فقر و نداری
(وَکَذَلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ….)(انعام/۵۳) «و این چنین بعضی از آن ها را با بعض دیگر آزمودیم.»
۹. نعمت
(فَإِذَا مَسَّ الإنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَهً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَهٌ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون)(زمر/۴۹) «هنگامی که انسان را زیانی رسد ما را (برای حل مشکلش) می خواند، سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می گوید: «این نعمت را به خاطر کاردانی خودم به من داده اند» ولی این وسیله آزمایش (آن ها) است، اما بیشترشان نمی دانند.»
۱۰. درخت زقوم
(إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَهً لِلظَّالِمِین)(صافات/۶۳) «ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم.» «فتنه» در آیه ممکن است به معنی رنج و عذاب باشد و ممکن است به معنی آزمایش باشد، اشاره به این که آن ها هنگامی که نام زقوم را شنیدند، به سخریه و استهزا پرداختند و از این رو وسیله ای برای آزمایش این ستمگران شد. ( مکارم شیرازی، ۱۹/۷۱)
۱۱. نهر آب
(قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی)(بقره/۲۴۹) «به آن ها گفت: خداوند شما را به وسیله یک نهر آب آزمایش می کند آن ها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند و آن ها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند.»
۱۲. زینت زمین (همه موجودات)
(إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَهً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ)(کهف/۷) «ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آن ها را بیازماییم.»
۱۳. ذبح فرزند
(إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِین)(صافات/۱۰۶) «این مسلماً امتحان آشکار است.»
۱۴. دستورات الهی
(وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُون)(هود/۳۷) «ما به نوح وحی کردیم که کشتی را در حضور ما بساز … (آری) در این ماجرا (برای صاحبان عقل و اندیشه) آیات و نشانه هایی است و ما مسلماً همگان را آزمایش می کنیم.»
۱۵. شر و خیر
(وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَه) (أنبیاء/۳۵) «و ما شما را با بدی ها و خوبی ها آزمایش می کنیم.»
در حدیثی از امام علی(ع)می خوانیم که امام بیمار شده بود. جمعی از برادران (یاران) به عیادتش آمدند. عرض کردند: کیف نجدک یا امیرالمومنین؟ قال: بالشر؛ حالتان چطور است ای امیرمومنان؟ فرمود: شرّ است. گفتند این سخن شایسته مثل شما نیست. قالو ما هذا کلام مثلک. امام فرمود: ان الله تعالی یقول: و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه. فالخیر: الصحه و الشّرُ: المرض و الفقر.(مکارم شیرازی،۱۳/۴۰۵)
۱۶. خلقت خدا
(وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ)(هود/۷) «او کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز [شش دوران] آفرید و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت (به خاطر این آفرید) تا شما را بیازماید.»
۱۷. عهد و پیمان
(وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ … یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ …)(نحل/۹۲-۹۱) «خدا می خواهد شما را با این وسیله آزمایش کند.»
۱۸. تنگی روزی
(وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَه)(فجر/۱۶) «و امّا هنگامی که برای امتحان روزیش را برای او تنگ می گیرد.»
۱۹. گرسنگی، ترس، نقص اموال و انفس و ثمرات
(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِین)(بقره/۱۵۵) «قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها، آزمایش می کنیم.»
پیامبران و آزمایش
خداوند در قرآن کریم علاوه بر آن که به عمومیت ابتلاء در نوع بشر تصریح کرده است، به آزمایش نمودن بعضی از پیامبران الهی و قوم آنها هم اشاره نموده است که به نظر می رسد بیان این مطلب، قوّت قلب و تسکین مردم باشد که بدانند آزمایش الهی همگانی است و بتوانند همچون پیامبران با استفاده از عوامل موفقیت برون رفت، از آزمایش الهی سربلند بیرون آیند.
۱. حضرت ابراهیم
(وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ …)(بقره/۱۲۴) «(به خاطر بیاورید) هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود.»
۲. حضرت سلیمان
(وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَان) (ص/۳۴) «ما سلیمان را آزمودیم.»
(قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی)(نمل/۴۰ ) «این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند.»
۳. حضرت موسی(ع)
(وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا)(طه/۴۰) «و تو (موسی) را بارها آزمودیم»
اقوامی که آزمایش شده اند
قرآن، علاوه بر آن که آزمایش شدن مردمان عصر قبل از پیامبر اسلام را به طور کلی ذکر می کند و می فرماید:(وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ)(عنکبوت/۳) «ما کسانی را که پیش از شما بودند آزمایش نمودیم.» آزمایش شدن بعضی از اقوام گذشته را نیز صراحتاً قید نموده است که عبارت است از:
۱. قوم صالح
(إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَهِ فِتْنَهً لَهُمْ) (قمر/۲۷)«ما (ناقه) را برای آزمایش آن ها می فرستیم. »
۲. قوم فرعون
(وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیم)(دخان/۱۷) «ما قبل از این ها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگواری به سراغ آن ها آمد.»
۳. بنی اسرائیل
(وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیم) (بقره/۴۹) «پسران شما را سر می بریدند و زنان شما را (برای کنیزی) نگه می داشتند، و در این آزمایش سختی از طرف پروردگار برای شما بود.»
۴. پیروان طالوت
(فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَر …)(بقره/۲۴۹) «و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد) و سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت خداوند شما را به وسیله یک نهر آب آزمایش می کند.»
۵. پیروان پیامبر اسلام (ص)
(وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلا فِتْنَهً لِلنَّاس)(أسراء/۶۰) «ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود.» این آیه اشاره به جنگ احد است.
فلسفه آزمایش الهی
قبل از بیان فلسفه و علت آزمایش، ذکر اهداف آزمایش ضروری به نظر می رسد.
اهداف آزمایش
نوع اول: گاهی امتحان و آزمایش برای شناختن است، به این معنی که شخص امتحان کننده وقتی می خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم کند، آن را آزمایش می کند. مثلاً مواد غذایی را به آزمایشگاه می برند برای این که ببینند سالم است یا نه. این امتحانی است که هدف امتحان کننده از آن این است که می خواهد حقیقتی را کشف کند. در مورد خداوند نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد.
نوع دوم: گاهی آزمایش برای اتمام حجت است؛ یعنی برای این است که به خود امتحان شونده امری را ثابت کند. یک معلم که در طول سال با دانش آموز کار می کند، خودش می داند که به کدام دانش آموز باید نمره قبولی بدهد و به کدام نمره رد بدهد. به کدام یک باید بیست بدهد، به کدامیک نمره نوزده و به کدام چهارده. ولی مسلم است که اگر امتحان نکرده بخواهد این نمره ها را بدهد، غیر از آن کسی که بیست می گیرد همه اعتراض می کنند. او آن ها را امتحان می کند، تا بر همه روشن شود که نمره هایی که می خواهد بدهد همه درست است. امتحان به این معنی در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بنده ای را مورد امتحان قرار بدهد برای این که حجت بر آن بنده تمام شود.
نوع سوم: گاهی امتحان برای تمرین امتحان شونده است؛ یعنی خداوند متعال ـ که البته در مورد غیر خداوند متعال هم صدق می کند ـ انسان را مورد آزمایش قرار می دهد برای این که در طی آن آزمایش استعدادهای درونی او به فعلیت برسد. مثل آدمی که خودش یا دیگری را به آب می اندازد برای این که شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان، نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است. بر اثر تلاش کردن در آب است که انسان شناگر می شود. امتحان های الهی برای این جهت است که انسان در خلال آن گرفتاری ها، کمال یابد. (مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷ ص۱۸۳) قرآن مجید به این حقیقت تصریح دارد؛ او آنچه را شما در سینه دارید می آزماید تا دل های شما کاملاً خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است. (آل عمران/۱۵۴) به تعبیر دیگر در سر دو راهی ها و سختی ها قرار دادن، برای آن که استعدادهای درونی اش بروز و ظهور کند، یعنی اگر این آزمایش نباشد، او در حد خامی و در حد بالقوه می ماند، این آزمایش است که تکمیل کننده است. نوع سوم آزمایش یعنی آزمایش تکمیل کننده. آزمایش الهی درباره بندگان همان خصلت تکمیل کنندگی را دارد. (مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۸ ، ص۱۳۵)
فلسفه آزمایش الهی
بعد از روشن شدن مفهوم آزمایش الهی، این سؤال را باید از نگاه آیات کریمه پاسخ داد که فلسفه آزمایش الهی چیست؟ مگر خداوند، عالم به سرّ و غیب نیست. خدایی که هر آن چه در زمین و آسمان است بر او مخفی نیست، برای چه آزمایش می کند؟ فرمود: (إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفَى عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الأرْضِ وَلا فِی السَّمَاء)(آل عمران/۵) «هیچ چیز در آسمان و زمین، بر خدا مخفی نمی ماند.» آیات فراوانی در زمینه علم خدا نسبت به سرّ و غیب وجود دارد که حاکی از علم مطلق حق است. پس چرا آزمایش می کند؛ در پاسخ این سؤال باید گفت از نگاه آیات کریمه، علل متعددی بر آزمایش الهی وجود دارد که عبارتند از:
۱. ظهور حقیقی شخصیت افراد
مهم ترین فلسفه و حکمت ابتلاء (آزمایش) از دیدگاه قرآن کریم، شناسایی چهره واقعی افراد به معنای ظهور صلاحیت ها و استعدادهای آنان و طهارت و خباثت نفس انسان است؛ چرا که برجستگی ها و کرامت های روحی انسان در شرایط دستور ابتلاء خود را نشان می دهد. قرآن کریم در آیات متعددی بر این حقیقت تصریح نموده است که ذیلاً به چند مورد آن اشاره می شود. (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ)(محمد/۳۱) «ما همه شما را قطعاً آزمایش می کنیم تا معلوم شود، مجاهدان واقعی و صابرین از میان شما کیانند و اخبار شما را بیازماییم.»
جمله «حتی نعلم المجاهدین منکم» به این معنا نیست که خداوند از این گروه آگاهی ندارد، بلکه منظور تحقق معلوم الهی است و مشخص شدن این گونه افراد است؛ یعنی تا این علم الهی تحقق خارجی یابد و عینیت حاصل کند و صفوف مشخص شود. (مکارم شیرازی،۲۱/۴۸۲)
(وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِین)(عنکبوت/۳) «ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزموده ایم. باید علم خدا در مورد کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند تحقق یابد.» معنای علم خدا به همان معنای قبلی است که در ذیل آیه ۳۱ محمد گفته شده است.
(وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُور)(آل عمران/۱۵۴) «او آن چه را که شما در سینه دارید می آزماید تا دل های شما کاملاً خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است.»
۲. معیار ثواب و پاداش
علی(ع)می فرماید: گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است، ولی آنها را امتحان می کند تا کارهای خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد. (نهج البلاغه، قصار/۹۳) یعنی صفات درونی انسان به تنهایی نمی تواند معیاری برای ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانی که در لابلای اعمال انسان خودنمایی کند، خداوند بندگان را می آزماید تا آن چه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند. اگر آزمایش الهی نبود، این استعدادها شکوفا نمی شد و درخت وجود انسان میوه های اعمال بر شاخسارش نمایان نمی گشت و این است فلسفه آزمایش الهی در منطق اسلام. (مکارم شیرازی، ۱/۵۲۸)
به تعبیر علامه محمد جواد مغنیه مبتلا شدن به بلاء، محکی است که حقیقت انسان را آشکار می سازد. برای نمونه، انسان با ایمان و با خرد در هنگام مصیبت، از دین خود خارج نمی شود و سخنی را که نشان دهنده کفر و سفاهت و نادانی باشد به زبان نمی آورد، بلکه صبر می کند و گرفتاری، عقل و ایمان او را از بین نمی برد، اما انسانی که خرد و ایمانش ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط می شود و روش کفر و دشنام و پستی را در پیش می گیرد و در چاه رذالت و سفاهت سقوط می کند. بهترین سخن در این باره، سخن سیدالشهداء، حسین بن علی(ع)در روز عاشوراست که فرمود: مردم، بندگان دنیایند و دین، تنها لق لقه زبان آنان است. آنان تا زمانی پیرامون دین می گردند که زندگانیشان بچرخد و هرگاه به بلا و سختی گرفتار شوند، تعداد دین داران اندک خواهد شد. (مغنیه، ۱/۴۳۹)
۳. مشخص شدن عمل احسن
اعمال آدمی در فرهنگ قرآنی در یک تقسیم کلی دو نوع است: ۱. عمل صالح ۲. عمل غیر صالح. عمل صالح هم به دو قسم تقسیم می شود: ۱. عمل حسن ۲. عمل احسن. ازفلسفه های آزمایش الهی این است که مشخص شود چه کسی عمل احسن انجام داده است. فرمود: (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ)(ملک/۲) «او همان کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنید.» در توضیح عمل احسن گفته می شود که عمل نیک از دو حیثیت برخوردار است: ۱. کمیت عمل ۲. کیفیت عمل.
آنچه در فرهنگ قرآنی مهم است و ارزش دارد و به عمل ارزش و اعتبار عالی می دهد، کیفیت عمل است، نه کمیت عمل. اگر تعبیر این بود که چه کسی بیشتر عمل می کند، تکیه بر روی کمیت عمل بود، ولی وقتی که فرمود: «لیبلوکم ایکم احسن عملا»، تکیه روی کیفیت است. خدا انسان را مورد آزمون بهترین عمل قرار داده است، نه آزمون زیادترین عمل. این است که در حدیث آمده است که مراد از «احسن عملا»، «اصوب عملا» است. آن چه جنبه صواب بودنش بیشتر باشد. (مطهری، آشنایی با قرآن، ج۸، ص۱۳۹-۱۳۸)
و همچنین فرمود: (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَهً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا)(کهف/۷) «ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل می کنند.»
۴. برگشت به سوی حق
خداوند کریم رحمت را بر خودش واجب نموده است، فرمود:(کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَه)(انعام/۵۴) و از طرفی هدف اصلی خلقت انسان، عبودیت انسان در برابر حق تعالی می باشد.
(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِیَعْبُدُون)( ذاریات/۵۶) «و ما جن و انس را خلق نکردیم مگر این که عبادت کنند.»
با توجه به دو مقدمه فوق؛ وجوب رحمت الهی و هدف خلقت، بر خداوند است از باب قاعده لطف از هر نوع زمینه سازی برای برگشت بندگان به سوی خویش دریغ نفرماید. یکی از اسباب برگشت بشر به سوی خدا این است که خداوند انسان را در بوته گرفتاری ها قرار دهد تا انسان عقل و فکر خود را به کار اندازد و از علت سختی ها و بلاها عبرت بگیرد و مسیر خود را به سوی خدا سوق دهد. قرآن به این حقیقت که برگشت بشر به سوی حق از علل فلسفه آزمایش الهی است، اشاره نموده و می فرماید:
(وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الأرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِکَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون)(اعراف/۱۶۸) «و آن ها را (قوم بنی اسرائیل) در زمین به صورت گروهی پراکنده ساختیم، گروهی از آنان صالح و گروهی غیر آن هستند و آن ها را به نیکی و بدی آزمودیم شاید بازگردند.»
منبع مقاله: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه : مقالات پژوهشهای قرآنی ، شماره55-54، قم:1387،صص،342-353