آن روی زندگی حضرت زهرا (س)

آن روی زندگی حضرت زهرا (س)

شخصیت‌های بزرگ به خاطر اتفاقات بزرگی که در زندگی‌شان می‌افتد معمولاً بسیاری از ابعاد شخصیتی‌شان پنهان می‌ماند و کمتر به آن‌ها توجه می‌شود.حضرت زهرا (س) یکی از همین شخصیت‌های بزرگ بشریت است که به خاطر اتفاقات تلخ و حوادث باورنکردنی که در اواخر عمر آن بانوی نمونه افتاد سایر ابعاد شخصیتی او مکتوم ماند و کمتر کسی در مورد آن صحبت می‌کند و این غفلت به‌نوعی جفا به انسان‌هایی است که می‌توانند با الگو گیری از آن شخصیت بی‌بدیل مسیر زندگی‌شان را عوض کرده و دست بر چادر خاکی‌اش تا خدا طی طریق نمایند.

اما فاطمه (س) کیست؟
شاید بهترین جواب برای این سؤال همان باشد که دکتر علی شریعتی بیان کرد «فاطمه(س)، فاطمه(س) است» و هیچ واژه‌ای غیرازاین توان انتقال آن همه عظمت را ندارد و به قول غلامرضا شکوهی:

توان واژه کجا و مدیح گفتن او ….. قلم قناری گنگی است در سرودن او
کشاندنش به صحاری شعر ممکن نیست ….. کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او

اما آنچه مهم است این است که اگر چه نمی‌توان دریای مواج معارف او را یک جا سرکشید اما عبور بدون جرعه نوشی از این چشمه معرفت و طراوت کمال بی‌ادبی است.

عبادت‌های اجتماعی فاطمه (س)
فاطمه (س) را نه آن گونه تصور کن که به گوشه‌ای خزیده و به عبادت مشغول است و کاری به کار دنیا و اطرافیانش ندارد و نه این‌گونه ترسیم کن که دائم به کار خلق است و هیچ کاری به عبادت در خلوت و عشق‌بازی باخدای خود ندارد بلکه او همه کارهایش در مسیر خدا و برای اوست و به همین دلیل هرگاه به کاری غیر از سجده مشغول بود آن کار از قصد تقرب فاطمه (س) رفعت گرفته به عبادت تبدیل می‌شود.

رسیدگی به امور فقرا را می‌توان برترین عبادت اجتماعی بانوی آب و آیینه و آفتاب دانست. فاطمه (س) آن‌قدر در این امر کوشاست که گاه حتی رسول خدا (ص) نیز فقرا و مستمندانی را که به ایشان مراجعه می‌کردند با وجود همه مردهای مدینه به در خانه فاطمه (س) می‌فرستادند؛ چرا که مطمئن بودند اگر دستی به کوبه در خانه فاطمه (س) رسید خالی برنمی‌گردد.

جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند که رسول خدا (ص) بعد از نماز عصر در مسجد و در جمع مسلمانان در حال صحبت و گفتگو بودند؛ مردی سالخورده با جامه‌ای مندرس و حالی نزار وارد مسجد شد؛ گو اینکه مدت‌ها در بیابان‌ها راه آمده باشد و معلوم بود که دیگر توانی در بدن ندارد؛ رو به رسول خدا (ص) کرد و با ته مانده نوایی که در نایش مانده بود عرضه داشت: ای جوانمرد! مردی پریشان‌حالم که گرسنگی جانم را کاسته و برهنگی آبرویم را در خطر انداخته است؛ مرا از این دو نجات بده!

رسول خدا (ص) رو به مرد ژنده‌پوش کرد و فرمود: در حال حاضر چیزی به همراه ندارم ولی تو را به سوی خانه کسی می‌فرستم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند! سپس به بلال دستور فرمود تا او را به در خانه فاطمه (س) ببرد؛ و داستان مشهور گردنبند فاطمه (س) اتفاق افتاد.[1]

فاطمه (س) حتی در شب عروسی هم دست از رسیدگی به امور فقرا برنداشت و زمانی که کاروان عروسی هلهله کنان به سمت خانه علی (ع) روان بود زن سائلی پیش آمد و حاجتش را به دختر رسول خدا (ص)، که حالا همسر علی (ع) هم بود، اظهار کرد؛ فاطمه (س) از زنان مهاجر و انصار خواست تا حلقه‌ای به دور او بزنند و لباس عروسی را از تن به در کرد، لباس قدیمی خود را پوشید و آن لباس نو، که در خورشان تازه عروس خانه علی (ع) بود را به فقیر داد.[2]

چشمه‌ای برای دانایی
از عبادت‌های اجتماعی بانوی بزرگ اسلام تلاش برای دانایی و مبارزه با جهل و تاریکی بود. چه روزها که در خانه می‌نشست و به سؤالات مراجعان پاسخ می‌داد؛ حتی مردانی که خود امکان حضور در محضر این معلم آسمانی را نداشتند زنان خود را به حضورش می‌فرستادند تا نادانسته‌هایشان را بپرسد و جهلشان را مرتفع نماید.

پاسخگویی به پرسش‌های مردم شاید برای کسانی که ارزش این کار را نمی‌دانند ملال‌آور باشد؛ اما فاطمه (س) که می‌داند این عمل در محضر خدا چه جایگاهی دارد هرگز از مراجعات و پاسخگویی خسته و نالان نشده و درب خانه‌اش به روی هر پرسشگری باز می‌گذارد.

نقل است که زنی به خدمت حضرت زهرا (س) شرفیاب شد و از مشکلی که در نماز مادر ناتوانش رخ داده است سؤال کرد؛ حضرت پاسخ مسئله او را دادند؛ پس از آن سؤال دومی را مطرح کرد و حضرت با صبر پاسخ دومین سؤال او را نیز بیان فرمودند؛ او که روی گشاده فاطمه (س) را برای پاسخگویی دید سؤال سوم و چهارم و تا ده سؤال را پرسید و بعد از پاسخ دهم از سؤال یازدهم خجالت کشیده، می‌خواست که مرخص شود؛ ولی حضرت با متانت تمام از او خواستند که هر وقت سؤالی دارد بیاید و بپرسد! زن از حضرت سؤال کرد از این همه پاسخگویی خسته نمی‌شوید؟ حضرت زهرا (س) فرمودند آیا اگر کسی باری را به بامی ببرد و برای آن هزار دینار اجرت بگیرد از کارش خسته می‌شود؟! من در برابر هر مسئله‌ای که پاسخ مى دهم بیشتر از آنکه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد از خدا پاداش می‌گیرم؛ پس خستگی برایم معنی ندارد.[3]

دریای علم
نمی‌دانم واژه دریا و یا اقیانوس و یا حتی کهکشان آن قدر بزرگ هستند که بتوانند عظمت علمی دختر رسول خدا را به تصویر بکشند یا نه اما واقعیت این است که دایره واژگان ما آدم‌های خاکی بسیار محدود تر از آن است که بتواند عظمت‌های افلاکی را به تصویر بکشد؛ اما همین قدر باید دانست که بانوی علم چنان جام علوم را سر کشیده است که می‌تواند فی‌البداهه همه آنچه را پیامبر در طول بیست‌وسه سال برای مردم آورد در یک خطبه چندصفحه‌ای بازگو کند به گونه‌ای که کسی نه از مهاجر و نه از انصار توان خدشه در آن را نداشت باشد.

در دنیایی که علم بشر بسیار محدود و ناچیز است بانویی که نهایت عمر او هجده سال است، چنان مسلط بر مسائل و مباحث به گره‌گشایی از نادانسته‌های مردم می‌پردازد که خانه‌اش به مرجعی برای پرسشگران تبدیل می‌شود و حتی در موارد زیادی مردانی که خود امکان حضور در محضر فاطمه (س) را نداشتند زنان خود را برای پرسیدن مسائل دینی و معرفتی به در خانه او می‌فرستادند.

امام صادق (ع) نیز در بیان مقام علمی مادر خود حضرت زهرا (س) می‌فرماید: به خدا سوگند خداوند متعال آن حضرت را به قدری در علم وسعت و ظرفیت داد که از علم بشری بی‌نیاز بوده و هرگز نیازی به آموختن از دیگران نداشته باشد؛ زیرا پدرش اولین معلم اسلام و آخرین پیامبر است که خداوند او را با دین کامل و کتاب آسمانی‌اش به سوی بشریت فرستاد.[4]

خلاصه آنکه اگر قرار باشد به ابعاد شخصیتی این بانوی با گرامت بپردازیم باید هزارن سطر قلم زد و هزاران قلم شکست تا پرده‌ها بالا رفته و گوشه‌ای از عظمت بی‌بدیلش نمایان شود.

پینوشت:
[1] جلاءالعیون، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۴۴.
[2] الوقایع والحوادث، ملبوبی، ج۴، ص۱۸۶.
[3] بازنویسی شده از قصه های تربیتی چهارده معصوم، محمد رضا اکبری
[4] فاطمه من المهد الی اللحد، سید کاظم قزوینی، ص 65

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید