نویسنده:احمدی-فرزانه فرد
منبع: تنهاراه
در این بخش به تبیین برخی روایات عام امامت میپردازیم و چگونگی دلالت آن را بر حضرت مهدی (علیه السلام) به عنوان یکی از امامان معصوم(علیهم السلام) بررسی میکنیم.
1- حدیث «ثِقلَین»
«إِنّی تارِکٌ فِیکُمُ الثِّقلَینِ کتابَ اللهِ و عِترَتی (أهلبیتی) ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا أبداً وَ لَن یَفتَرِقا حًتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوض …»؛1 «من دو چیز گرانبها را میان شما باقی میگذارم، کتاب خدا و عترتم، (اهلبیتم)؛ اگر به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. …»
حدود 34 تن از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) این حدیث را نقل کردهاند و 187 نفر از بزرگان اهل سنت (مانند مسلم، تِرمِذی و احمد بن حنبل) در کتابهای خود آوردهاند که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) این حدیث را در موقعیتهای مختلف بیان کرده است.2
بر اساس این حدیث، پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) دستاورد رسالت خود را دو چیز گرانمایه میدانند: «کتاب خدا» و «عترت آن حضرت» که از هم جداییناپذیر و عامل راهیابی و رستگاری انسانها تا روز قیامت هستند. این حدیث شریف و زیبا حاوی نکات ارزشمندی است:
1- همانگونه که کتاب خدا جاویدان است و تا پایان عمر دنیا وجود دارد، یک نفر از اهلبیت نیز همیشه در کنار قرآن تا پایان عمر دنیا خواهد بود. این نکته از واژهی «لن یفترقا» به خوبی روشن میشود. چنان که ابن حجر در صواعق میگوید:
«احادیثی که مردمان را به تمسک به اهلبیت فرا میخواند، به این اشاره دارد که از اهلبیت تا روز قیامت کسی که برای تمسک شایسته است، همواره وجود دارد؛ چنان که کتاب خدا چنین است و از این رو آنان سبب ایمنی و بقا برای اهل زمین هستند … سزاوارترین از میان ایشان برای تمسک، امام و عالم آنها علی بن ابیطالب است که علم فراوان و استنباطهای دقیق و موشکافانه دارد، و به همین جهت ابوبکر گفته است: «علی (علیه السلام) عترت رسول خدا است»؛ یعنی، از کسانی است که پیامبر خواسته و ترغیب کرده مردمان به آنان تمسک جویند.»3
2- همچنان که قرآن حجّت بوده و بر مردم واجب است از آن پیروی کنند؛ همچنین باید از اهلبیت(علیهم السلام) نیز پیروی و اطاعت کنند. از این رو اهلبیت(علیهم السلام) تنها کسانیاند که شایستگی دارند رهبری، امامت و سرپرستی امور مردم را به عهده گیرند. معنای دو ثقل اکبر و اصغر نیز این است.
3- در قرآن هیچ خطا و اشتباهی نیست و پیروان واقعی قرآن در هیچ زمانی دچار اشتباه نشده و دچار گمراهی و ضلالت نمیگردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، اهلبیت(علیهم السلام) را در کنار قرآن قرار داده و میفرماید:
«اگر به هر دو تمسک بجویید هرگز دچار گمراهی نمیشوید.»
از این فهمیده میشود که اهلبیت(علیهم السلام) نیز هرگز دچار خطا نمیشوند (یعنی دارای ملکهی عصمت بوده و معصوم میباشند)، زیرا اگر به خطا دچار شوند، حتماً دچار گمراهی و ضلالت میگردند.
4- تنها اهلبیت(علیهم السلام) هستند که میتوانند محتوای آیات و دقایق لطیف آنها را به صورت درست و کامل در اختیار مردم قرار دهند؛ از این رو برای استفادهی صحیح از قرآن باید از رهنمودها و هدایتهای آنان بهره برد.
5- قرآن دریای بیکران معرفت است. اتصال اهلبیت(علیهم السلام) به قرآن، نشانهی وسعت علم و ژرفای معرفت آنان است.
بنابراین روشن شد که طبق حدیث معروف ثقلین، همیشه فردی از اهلبیت(علیهم السلام) باید در کنار قرآن وجود داشته باشد. بر اساس احادیث، حضرت مهدی (علیه السلام) فردی از «عترت»، «اهلبیت» و فرزندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و یکی از دو شیء گرانقدری است که پیامبر اکرم در «حدیث ثقلین» بدان سفارش کرده است.
2- حدیث «مَن ماتَ»
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) میفرمایند:
«مَن مَاتَ و لَم یعرِف إمامَ زمَانِه ماتَ میتهً جاهلیه»؛4 «هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»
علامه مجلسی این حدیث را با چهل سند از طرق اختصاصی شیعه در بحارالانوار آورده است.5 و علمای اهل سنت این حدیث را در بیش از هفتاد کتاب از منابع حدیثی خود آوردهاند که بعضی از آنها عبارت است از:
1- سنن ابو داود؛
2- مصنف حافظ عبدالرزاق بن همام صنعانی؛
3- سنن سعید بن منصور خراسانی؛
4- طبقات الکبری محمّد بن سعد کاتب واقدی؛
5- مسند حافظ ابوالحسن علی بن جعد جوهری؛
6- مصنف ابن شیبه؛
7- صحیح بخاری؛
8- صحیح مسلم و … .6
بر اساس این روایت امامی که نشناختن او مرگ جاهلی و سرپیچی از دستوراتش جهنم را در پی دارد، امام واجد شرایط و دعوت کننده به امر الهی است، نه امام کفر صفت و دعوت کننده به آتش و آلوده به انواع فسق و فجور. در نتیجه چنین امامی قبل از هر چیز باید:
اولاً: دارای بالاترین مقام علمی و شایستگی همه جانبهای باشد که بتواند در قلمروی وسیع و پهناور، امامت و رهبری اسلامی را بر عهده گیرد تا مسلمانان در صورت شناخت او و پیروی از دستوراتش، از جهل رهایی یابند.
ثانیاً: از پاکی همه جانبه و مصونیت از هوی و خطا، برخوردار باشد تا نه تنها خود دچار کجرویهای عقیدتی، علمی و عملی نگردد؛ بلکه گروهها و افراد را نیز به حق رهنمون شود. چنین امامی است که شناخت یا عدم شناخت او، سرنوشتساز است و بهشت یا جهنم را برای آدمی رقم میزند.
با دقت در حدیث «مَن ماتَ …» و آنچه گفته شد نکات زیر به دست میآید:
1- ضرورت اصل امامت و رهبری واجد شرایط در نظام عقیدتی اسلام؛
2- ضرورت استمرار امامت و وجود امام در هر زمانی؛
3- تعداد امام بر حسب زمان مختلف است، نه بر حسب کشورها و نژادها؛
4- نشناختن امام زمان در هر عصری، انسان را به مرگ جاهلیت میمیراند؛
5- با توجه به قطعی بودن حدیث، تنها شیعهی دوازده امامی در پرتو عقیدهی راستین به امامت ائمهی اثنی عشر ـ که آخرین آنها حضرت مهدی موعود (علیه السلام) است ـ مصداق بیچون و چرای این حدیث است (شرایطی که امام باید داشته باشد، تنها در امامان دوازدهگانه یافت میشود)؛
6- بر اساس این حدیث و احادیث دیگر دربارهی تعداد خلفا، شکی نیست که دوازدهمین امام و خلیفهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت مهدی موعود (علیه السلام) است.7
3- حدیث «إثنی عَشَر خلیفه»
جابر بن سمره میگوید:
«سَمِعتُ رسُول الله یقُولُ: لایزالُ الإسلام عزیزاً إلی إثنی عَشر خَلیفه ثُمَّ قال کَلمهً لم أسمعها فقلت لأبی: ما قال؟ فقال: کُلُّهم مِن قُریش»؛8 «پیامبر گرامی در دوران حیات خود تصریح فرمود: پس از ایشان دوازده نفر به خلافت خواهند رسید که همگی از قریشاند و عزّت اسلام در سایهی خلافت آنان خواهد بود. سپس کلمهای فرمود که من نشنیدم، پس به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: همهی آنان از قریش هستند.»
این حدیث را شیعه و سنی9 در کتابهای حدیثی خود نقل کردهاند و همگی صدور آن را از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) قبول دارند. بنابراین مهم آن است که بدانیم این دوازده خلیفهی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) چه کسانیاند.
از دو طریق میتوان به مراد آن حضرت پی برد که یکی مراجعه به روایات و دیگری بررسی تاریخی است.
بنابراین با استناد به روایات معتبر و شواهد تاریخی صحیح، مجموع اخباری که با عنوان «اثنی عشر خلیفه» و تعابیر همانند آن آمده، نشانگر این است که:
1- وجود امامان دوازده تن است.
2- امامت آنان تا پایان دنیا مستمر است؛ (با توجه به جملهی «لایزالُ الإسلام»).
3- همگی آنان از قریش هستند.
پس آن ثقل همدوش قرآن که باید به آن تمسک نمود و خلیفهای که در پرتو امامت او، اسلام عزیز میگردد و نشناختن او باعث خروج از اسلام میشود، همان حضرت مهدی (علیه السلام) است.
پی نوشت ها:
1 . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، صص 265 – 281 .
2 . عبقات الانوار، ص 824 .
3 . ابن حجر، صواعق المحرقه، ص 90 .
4 . بخاری، صحیح، ج 5، ص 13 / مسلم، صحیح، ج 6، صص 21، 22 .
5 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 23، صص 76 – 95 .
6 . فقیه ایمانی، شناخت امام مهدی (علیه السلام)، صص 30 – 40 .
7 . فقیه ایمانی، شناخت امام مهدی (علیه السلام)، صص 78 – 80 .
8 . مسلم، صحیح، ج 6، ص 102 .
9. بخاری، صحیح، ج 2، ص 147، ح 79 / مسلم، صحیح ، ج 3، ص 1453، ح 5 / طوسی، غیبت، ص 88 / نعمانی، غیبت، ص 75 .