حقوق و وظایف متقابل همسران از دیدگاه قرآن (قسمت دوم و پایانی)

حقوق و وظایف متقابل همسران از دیدگاه قرآن (قسمت دوم و پایانی)

نویسنده: دکتر علی نصیری

3. رعایت حقوق همسری:
در مبحث آیین مهرورزی اشاره خواهیم کرد که رفتارهای ما به دو بخش رفتارهای عادلانه و محسنانه تقسیم می‌شود. رفتارهای عادلانه همان رعایت حقوق دیگران است، دختر و پسری که با هم ارتباطی ندارند رابطه حقوقی متقابل آنان بسان سایر افراد اجتماع است اما وقتی با یکدیگر پیمان ازدواج می بندند(همان پیمانی که خداوند از آن با عنوان«میثاق غلیظ» یاد کرده)،1 باید بدانند که از این پس هر یک از آنان با دارا شدن حقوقی خاص، موظف به ایفای آن‌اند. اما در این میان، کم نیستند زنان یا مردانی که با تکیه بر همرازی و علاقه متقابل حقوق یکدیگر را ضایع می‌کنند غافل از آنکه همسری و همرازی می‌باید افزون بر رفتارهای عادلانه و ادای حقوق، به رفتارهای محسنانه نیز بینجامد، نه آنکه بهانه‌ای باشد برای تضییع حق یکدیگر. قرآن در این باره می‌فرماید:
«وَ لَهُنّ مِثلُ الّذی عَلَیهِنّ بِالمَعروفِ»2
و مانند همان[وظایفی] که بر عهده زنان است، به طور شایسته، به نفع آنان[بر عهده‌ی مردان] است.
در اینجا به بررسی برخی از این حقوق می پردازیم:
یک. تأمین نیازهای اقتصادی زندگی مشترک:
یکی از حقوق اساسی زن، حق خوراک، پوشاک و مسکن است. فقها متفق‌اند که این حقوق تابع شئونات همسر است؛ یعنی اگر او در خانواده‌ای می‌زیسته که از نوع خوراک، پوشاک یا مسکن عالی بهره‌مند بوده، شوهر او نیز می‌باید امکاناتی در این سطح برای او فراهم سازد.3 خداوند تأمین نیازهای مالی خانواده- اعم از زن و فرزندان- را بر عهده‌ی شوهر نهاده است؛ تا جایی که زن برای شیر دادن به فرزند خود نیز می‌تواند از شوهر خود مزد مطالبه کند. به گفته‌ی فقیهان، زنان ملزم و مجبور به انجام کارهای خانه نیستند و حتی می‌توانند برای این کارها مزد دریافت دارند.4 هرچند هیچ همسری برای انجام این امور از شوهرش مزدی نمی‌طلبد، با این حال اسلام از تبیین چارچوب‌های حقوق همسران ابا نکرده است.
اموال زنان که از طریق ارث یا مهر و یا کار به دست آنان رسیده، حق خصوصی آنهاست؛ به گونه‌ای که شوهران نمی‌توانند آنان را برای مشارکت در تأمین نیازهای اقتصادی خانواده تحت فشار بگذارند.
بنابراین تأمین نیازهای مالی زن از وظایف شوهر است و در صورت عدم رعایت، آن مرد ناشز5 خواهد شد و زن می‌تواند از او نزد حاکم شکایت برد. با این همه یکی از شرایط مورد نظر اسلام«تأمین نیازهای اقتصادی خانواده، توانمندی و داشتن قدرت مالی» اعلام شده است. سخن قرآن در این باره چنین است:
«وَ عَلی المَولود لَهُ رِزقُهُنّ وَ کِسوَتُهُنّ بِالمَعروفِ لا تُکَلّفُ نَفسٌ اَلّا وُسعَها.6»
و خوراک و پوشاک آنان[مادران] به طور شایسته، بر عهده‌ی پدر است. هیچ‌کس جز به قدر وسعش مکلف نمی‌شود.
«مولودله» پدر است و مقصود از «معروف» نیز حد متعارف می‌باشد؛ یعنی تأمین نیازهای مالی و لباس همسران در سطح متعارف بر عهده‌ی مردان است. جمله‌ی«لا تکلّف نفسٌ الّا وُسعَها» نیز تأکیدی بر کلمه‌ی«معروف» است، بدین معنا که اساساً خداوند تکلیفی فراتر از توان اشخاص برعهده‌ی آنان ننهاده است.7 خداوند در آیه‌ای دیگر، معیار رسیدگی به حقوق همسران را بر اساس تنگ‌دستی یا گشاده‌دستی شوهرانشان دانسته است:
«وَ مَتّعوهُنّ عَلی الموسِعِ قَدَرُهُ وَ عَل المُقتِر قَدَرُهُ متاعاَ بالمَعروفِ.8»
و آنان را به طور پسندیده، به نوعی بهره‌مند کنید- توانگر به اندازه‌ی[توان] خود، و تنگدست به اندازه‌ی[وسع] خود.
«موسع» کسی است که وسعت و توان مالی دارد؛ حال آنکه«مقتر» به کسی می‌گویند که دچار مضیقه و تنگ‌دستی است.9 گرچه این آیه ناظر به رسیدگی مالی به زنان مطلقه است، از نظر ملاک بیانگر قانون عام«لزوم رسیدگی مالی به اندازه‌ی توان» است. بنابراین زن باید میزان توان اقتصادی شوهر خود را در نظر داشته، تقاضاهای خود را بر این اساس مطرح کند. بی‌توجهی به این نکته و اصرار بر پاره‌ای از خواسته‌های مالی چه بسا زندگی زناشویی را به چالش بکشاند. کم نیستند مردانی که به دلیل اصرارهای نابجای زن و تحمیل هزینه‌های فراتر از توان مالی شان- که گاه هم‌ چشمی‌ها منشأ آن است- روانه‌ی زندان شده، یا کارشان به جدایی کشیده است. از این سو برخی از مردان نیز با وجود امکانات مالی، در تأمین نیازهای مالی همسر و خانواده‌ی خود کوتاهی می‌کنند که این خود به پیوند خانواده صدمات جبران ناپذیری وارد می‌سازد.
دو. تمکین و تأمین نیازهای جنسی طرفین:
در برابر حق تأمین نیازهای اقتصادی و به اصطلاح نفقه که که خداوند بر عهده ی مردان نهاده، تمکین و تأمین نیازهای غریزی همسر را نیز بر دوش زنان گذاشته است. تمکین اصطلاحی است فقهی و حقوقی که در برابر آن اصطلاح نشوز قرار دارد و ناشزه«زوجه‌ای است که حقوق ناشی از نکاح را که برای زوج حاصل شده، ایفا نکند»10
گذشته از نگاه فقهی و حقوقی به این امر، از نگاه قرآن یکی از زمینه‌های شکل‌گیری بنیان خانواده تأمین مشروع نیازهای غریزی است که ما در مبحث«ازدواج» گفتیم یکی از معانی سکون و ارامش همسران در کنار یکدیگر(لِتَسکُنو اِلَیها)11 سکون و آرامشی است که در پی برآورده شدن این دست از نیازها به دست می‌آید. در سوره‌ی بقره امده است:
«هُنّ لِباسٌ لَکم وَ اَنتُم لِباسٌ لَهُنّ.12»
آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید. درباره‌ی مفهوم لباس بودن زن برای مرد، و مرد برای زن، دیدگاههای مختلفی بیان شده است. مفسران عموماً گفته‌اند هر یک از زوجین با زندگی زناشویی و تأمین نیازهای غریزی، بسان لباسی که زشتی ‌های شخص را می پوشاند، دیگری را از در غلتیدن در زشتی‌های گناه باز می‌دارد.13
همان‌گونه که در مبحث ازدواج آوردیم، منطقی‌ترین برخورد با غرایز جنسی- برای فرو نیفتادن در گناه- ازدواج است. از این رو، کاربرد کنایی لباس برای هر یک از زن و مرد بسیار معنادار است. نکته دقیق‌تر که قرآن بدان توجه کرده و در مباحث فقهی کمتر به آن پرداخته شده، این است که اهتمام به تأمین نیازهای غریزی تنها بر عهده زنان نهاده نشده، هرچند که مسئولیت زنان در این زمینه بیش از مردان است. در واقع از همین روست که لباس بودن به هر دو تن اطلاق شده است. از سوی دیگر، نیازهای غریزی را نباید در تمکین خلاصه کرد، بلکه بخشی از این نیازها مربوط به زیبایی شناختی است. توضیح اینکه، همه انسان‌ها فطرتاً زیباگرایند، از این رو هر یک از مرد و زن نیز می‌باید تأمین کننده‌ی این نیاز برای دیگری باشد. راز اینکه در روایات توصیه شده که زن باید هماره در خانه با لباسهای مرتب و با زیورآلات و سر و وضعی آراسته در برابر شوهر ظاهر شود، همین نکته است.14 اگر مرد همسر خود را چنین آراسته و جذاب ببیند، دیگر زمینه‌ای پیش نخواهد آمد تا با دیدن زیبارویان و مهوشان خود آراسته دل ببازد. البته روی سخن با عموم مردم است که در حد طبیعی از سلامت دل و رفتار برخوردارند. اما درباره‌ی کسانی که به تعبیر قرآن بیمار دل‌اند و با دیدن هر منظره‌ای یا حتی با شنیدن آوایی دلشان می‌لرزد،15 باید چاره‌ای دیگر اندیشید بی شک یکی از معانی روایت معروف«جهادُ المَرأه حُسنُ التّبَعُلِ،16 جهاد زن خوب شوهرداری است.» همین نکته است که زن می‌باید چنان در شوهرداری هنرمند و کارآمد باشد که هرگز مرغ دل او بر هیچ آشیان بیگانه‌ای ننشیند. اما وظیفه‌ی زیبا‌منشی و خودآراستگی ظاهر، تنها متوجه زنان نیست، بلکه در مرتبه‌ای فروتر مردان نیز موظف‌اند آراسته و معطر و با لباسی مناسب نزد همسرانشان ظاهر شوند.17
در روایتی این وظیفه‌ی زن و شوهر به نیکی بازنمایانده شده:
حسن ‌بن ‌جهم می‌گوید:«امام رضا علیه‌السلام را دیدم که خضاب می‌کرد. به ایشان گفتم: فدایت شوم! آیا خضاب می‌کنید؟ امام فرمود: آری، آراستگی بر عفت زنان می افزاید؛ زنان چون شوهرانشان آراستگی را ترک نموده‌اند، عفت را رها کرده‌اند. آن‌گاه فرمود: اگر آراسته نباشی، آیا دوست داری که همسرت نیز مانند تو آراسته نباشد؟ گفتم: نه. فرمود: او نیز چنین است.»18
چند نکته در این روایت در خور توجه است:
1. خضاب: یعنی استفاده از حنا یا رنگ برای آراسته کردن موها، محاسن و ناخن‌ها- یکی از ابزارهای آراستگی مردان(و نیز زنان) است که در روایات به مداومت بر آن توصیه شده است.
2. از آنجا که راوی این حدیث بسان بسیاری دیگر از مردان، خودآرایی و آراستگی ظاهر را مخصوص زنان می‌دانست، خضاب کردن امام رضا علیه‌السلام برای او شگفت آمد، از این رو از امام علیه‌السلام علت آن را پرسید.
3. امام رضا علیه‌السلام به صراحت اعلام کرد که آراستگی مردان باعث تقویت عفت زنان می‌شود و غفلت از آن نیز سبب بی‌عفتی برخی از آنان. توجه به ریشه‌ی برخی گناهان در روابط زناشویی- که این چنین دقیق در گفتار امام رضا علیه‌السلام آمده- از ژرف نگری و واقع‌بینی اهل‌بیت علیهم‌السلام نسبت به مسائل اجتماعی حکایت دارد. باری، همان‌گونه که برخی از مردان با غفلت همسرانشان در رعایت حس زیباشناختی و خودآرایی، ناخودآگاه شیفته‌ی زنان خود آرا می‌شوند، چنین خطری در پیش روی برخی زنان نیز هست که بر اثر غفلت مردان از آراستگی ظاهر آنان، دل در گرو مردانی آراسته ببندند.
4. اینکه امام فرمود: همانگونه که تو دوست نداری همسرت نامرتب باشد، او نیز چنین انتظاری از تو دارد، بیانگر حس مشترک زیباشناسی در زوجین و ضرورت پاسخگویی به آن از سوی هر دو است. بر همین اساس در روایات آمده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله حتی بیشتر از غذا، از عطر استفاده می‌کرد.19

4. نیک‌رفتاری:
بخشی از رفتارهای زوجین که به تحکیم روابط خانوادگی کمک می‌کند، رفتارهایی است که می‌باید فراتر از رفتارهای عادلانه و رعایت حقوق متقابل زوجین، از آن یاد کرد؛ به این معنا که هر یک از زن و مرد ممکن است از نظر برخورداری از صفات و سجایای اخلاقی یا رفتارهای ارزشی، دارای کاستی‌ها و ضعف‌هایی باشند. باور اینکه گل بی‌خار تنها خداوند است و ما انسان‌ها در کنار خوبی‌ها و کمالات بدی‌ها و کاستی‌هایی نیز داریم، برای درک واقع‌بینانه از زندگی مشترک زناشویی بسیار کارآمد و گره‌گشاست. دختران و پسران جوان که در آستانه ی ازدواج‌اند، باید باور کنند که کامیابی آنان زمانی است که بدانند خوبی‌های همسر آینده‌شان بیشتر از بدی‌هایش است، نه آنکه انتظار داشته باشند همسرشان خیر مطلق باشد. در واقع آیا خود خیر مطلق‌اند که چنین انتظاری از دیگران دارند؟
بر این اساس، هر یک از زوجین ممکن است در ادای حقوق همسری و رفتارهای زناشویی ضعف‌هایی داشته باشند. آنچه محیط خانواده را در چنین شرایطی از سراشیبی سقوط نجات می‌دهد، رفتار محسنانه و همراه با گذشت در برابر ضعف‌های طرف مقابل، و از این سو یافتن راهی معقول برای برطرف کردن این ضعف‌هاست.
ما در این بحث به دلیل رعایت اختصار چهار وظیفه را برای زن و مرد برشمردیم حال اگر یکی از این دو در برآوردن نیازهای مذکور کوتاهی کند، طرف مقابل باید چه راهی پیش گیرد؟ در اینجا سه راه حل به نظر می‌رسد:
1. با قاطعیت در برابر همسر خود ایستاده، با زبان تند از حق خود دفاع کند؛
2. بی‌آنکه کار را به مشاجره بکشاند، با بی‌اعتنایی کامل با ضعف‌های زندگی‌اش برخورد کرده، بدون دنبال کردن راهی برای حل معضل، به راه حل‌های دیگر که گاه با پنهان‌کاری همراه است، روی آورد. مثلاً مردی که با بی‌توجهی همسر خود در تأمین نیازهای غریزی روبرو شده، به رفتارهای پرخطر پنهانی روی آورد.
3. در کنار حلم و خویشتن‌داری و پرهیز از مشاجره، در پی راه حلهایی منطقی و معقول برآید.
در ارزشیابی این سه راه حل، بدترین نوع آن راه حل نخست، و بهترین آن نیز راه حل سوم است. تجربه نشان داده که برخورد حقوقی همراه با مشاجره، به جای حل کردن مشکل فقط به تعمیق شکاف‌ها می‌انجامد. چنین رفتاری سبب می شود که روابط گرم خانواده به سردی گراید. زیان رفتارهای خشن و ستیزگرایانه درآنجا که فرزندان نیز حضور دارند، از هر جهت زیان‌بارتر است. سرخوردگی و افسردگی شدید فرزندان و در مواردی فرار از خانه، از پیامدهای تلخ چنین رفتارهایی است. راه حل دوم نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا به آن می‌ماند که انسان به جای معالجه‌ی غده‌ای بیماری‌زا، به غلط بدن خود را رها ساخته، در فکر تهیه‌ی بدن دیگری باشد. با صرف نظر از اینکه انتخاب راه حل‌های پنهان- که اغلب با خیانت و گناه همراه است- تا چه اندازه عملی است، زیان باقی نهادن نقاط ضعف در زندگی مشترک نیز همچنان دامن او را خواهد گرفت.
راه حل سوم راهی است که مورد تأکید قرآن و روایات بوده و در سیره‌ی عملی پیشوایان دینی هم به روشنی آشکار است. قرآن در فرمانی نغز از مردان می‌خواهد که با همسرانشان به معروف و نیک رفتاری معاشرت کنند:«وَ عاشِروهُنّ بِالمَعروفِ20، و با آنها به شایستگی رفتار کنید.»
روایات در کنار تأکید بر خوش رفتاری با همسران و حرام دانستن آزار آنان و از سویی توصیه به مردان برای خدمتگزاری به همسران21، از هر یک از مرد و زن خواسته که نسبت به رفتار بد همسر خود خویشتن‌داری پیشه کنند.
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله درباره‌ی خویشتن‌داری مردان در برابر اخلاق سوء همسرانشان چنین فرموده است:
«مَن صَبَرَ علی سوءِ خُلقِ اِمرَأَتِهَ وَ احتسبه أَعطاهُ الله تعالی بِکُلّ یَومٍ وَلَیلَهٍ یصبر عَلَیها مِن الثّوابِ ما اعطی ایّوب علی بَلَائِه.22»
هر مردی که به خاطر خدا و به امید پاداش او در برابر بداخلاقی همسرش صبر کند، خدای متعال برای هر روز و شبی که شکیبایی می‌ورزد، همان ثوابی را به او می‌دهد که به ایوب در قبال بلایی که دید، عطا کرد.
از این سو، درباره‌ی خویشتن‌داری زنان در برابر سوء خلق همسرانشان نیز چنین فرمود:
«مَن صَبَرَت علی سُوءِ خُلقِ زوجِها أعطاها مِثلَ [ثواب] آسیه بِنتِ مزاحم.23»
هر زنی که در برابر بداخلاقی شوهرش بردباری پیشه کند، خداوند بسان پاداش آسیه، دختر مزاحم[= همسر فرعون] به او پاداش می‌دهد.
برخی از همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بنا به نقل قرآن زمینه‌های آزار پیامبر (صلی‌الله ‌علیه‌و‌آله وسلم) را فراهم ساخته، یا اسرار ایشان را فاش می‌کردند،24 اما هیچ‌گاه نشد که آن حضرت با آنان پرخاشگری کند، بلکه همان‌گونه که خود توصیه کرده، با حلم و خویشتن‌داری پیوسته برای تربیت آنان تلاش می‌کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. «وَ أَخَذنَ مِنکم میثاقاً غلیظاً: و آنان از شما پیمانی استوار گرفته‌اند؟.» (نساء(4):21.) علامه طباطبایی معتقد است مقصود از«میثاق غلیظ» همان علقه‌ای است که مرد با بستن عقد نکاح آن را استحکام بخشیده است.(بنگرید به: المیزان، ج4، ص 258.)
2. بقره(2):228.
3. این مبحث در کتابهای فقهی استدلالی در فصل«نکاح» آمده و در رساله‌های عملی نیز حکم آن اغلب در مسئله‌ی 2062 ذکر شده است.
4. در رساله‌های عملی این حکم معمولاً با رقم 2064 آمده است.
5. ناشز شوهری است که حقوق ناشی از نکاح را که برای ز وجه حاصل شده، ایفا نکند. این حقوق عبارت است از: دادن نفقه و پوشاک و داشتن حسن سلوک.(ترمینولوژی حقوق، ص706.)
6. بقره(2):233.
7. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: المیزان، ج2، ص240- 241.
8. بقره(2):236.
9. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: المیزان، ج2، ص245؛ نیز: تفسیر بیضاوی، ج1، ص127.
10. ترمینولوژی حقوق، ص706.
11. روم(30):21.
12. بقره(2):187.
13. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: تفسیر کبیر، ج3، ص115؛ نیز: روح‌المعانی، ج2، ص98.
14. بنگرید به: الکافی، ج2، ص515.
15. آیه‌ی «فلا تَخضَعنَ بالقولِ فَیطمعَ الّذی فی قلبِهِ مرضٌ»(احزاب(33):32) به این دست از بیمار دلان اشاره دارد.
16. الکافی، ج5، ص9.
17. برای آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید به: بهشت خانواده.
18. میزان‌الحکمه، ج2، ص1185.
19. «عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: کَانَ رَسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله یُنفِقُ فی الطّیبِ اَکثرَ ممّا یُنفِقُ فی الطّعامِ.»(سنن‌النبی، ص98)
20. نساء(4):19.
21. برای آگاهی بیشتر درباره‌ی این دست روایات بنگرید به: میزان‌الحکمه، ج2، ص1184- 1188.
22. میزان‌الحکمه، ج2، ص1187.
23. همان.
24. بنگرید به: تحریم(66):3- 4.
منبع: ماه‌نامه‌ی راه قرآن

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید