داستانهای ائمه : امام علی (ع) : حقوق پدران امت

داستانهای ائمه : امام علی (ع) : حقوق پدران امت

هنگامى که ابن ملجم شمشیر بر فرق امیر المؤ منین (علیه السلام) زد آن حضرت را به خانه آوردند. مردم بر گرد خانه على (علیه السلام) جمع شدند تا تکلیف ابن ملجم تعیین شود و او را بکشند. امام حسن (علیه السلام) آمد و فرمود: پدرم دستور داده متفرق شوید و به منازل خود برگردید فعلا ابن ملجم را به حال خود مى گذاریم تا اگر پدرم بهبودى یافت خودش هر چه خواست با او معامله کند.
همه مردم رفتند مگر اصبغ بن نباته . پس از مختصر زمانى (1) حضرت مجتبى آمد دید اصبغ بن نباته هنوز ایستاده فرمود چرا نمى روى مگر پیغام پدر مرا نشنیدى ؟ عرض کرد شنیدم ولى نمى روم مگر اینکه ایشان را ببینم و حدیثى از مولایم بشنوم .
امام حسن (علیه السلام) داخل شد و جریان را عرض کرد و براى اصبغ اجازه گرفت .
اصبغ وارد شد، گفت دیدم على (علیه السلام) دستمال زرد رنگى بر سر بسته ولى رنگ صورتش از آن پارچه زردتر است. به من فرمود مگر نشنیدى پیغام مرا؟ گفتم شنیدم ولى خواستم حدیثى از شما بشنوم . فرمود بشنو که دیگر بعد از این از من نخواهى شنید. فرمود اى اصبغ همین طور که تو بر بالین من آمدى روزى من به بالین پیغمبر رفتم به من دستور داد که به مسجد برو و مردم را عموما دعوت کن . آنگاه یک پله پایین تر از فراز منبر بالا برو و بگو
هر کس والدین خود را ترک کند و عاق شود و هر کس از مولا و آقاى خود بگریزد و هر شخصى که مزدور خود را ستم کند و اجرت او را ندهد خداوند او را لعنت کند.
من به دستور آن حضرت عمل کردم همین که از منبر به زیر آمدم مردى از انتهاى مسجد گفت یا على سخنى گفتى ولى تفسیر ننمودى من خدمت پیغمبر آمدم و گفته آن مرد را به عرض رساندم .
اصبغ گفت در این هنگام على (علیه السلام) دست مرا گرفت و پیش خود کشانید و یک انگشت مرا در میان دست نهاد، فرمود همین طور پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) انگشت مرا در میان دست خود گرفت و فرمود:
یا على الاوانى و انت ابوا هذه الامه عقنا فلعنه الله علیه الاوانى و انت مولیا هذه الامه فعلى من ابق عنا لعنه الله الاوانى و انت اجیرا هذه الامه فمن ظلمنا اجرتنا فلعنه الله علیه ثم قال آمین .
اى على من و تو دو پدر این امتیم هر کس ما را ترک کند و بیازارد بر او باد لعنت خدا و نیز من و تو دو آقاى این امتیم هر کس از ما بگریزد بر او باد لعنت خدا و هم من و تو دو مزدور و اجیر آنهائیم هر کس پاداش ما را ندهد مورد لعنت خدا واقع شود.
سپس پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) گفت آمین .(2)
1- در روایت دیگر بسته که چون صداى گریه از میان خانه على بلند مى شد بر در خانه هر که بود گریه مى کرد از این رو آنها را مرخص کردند و مرتبه دوم از صداى گریه اصبغ امام حسین (علیه السلام ) آمد.
2- بحارالانوار، ج 9، ص 437.
منبع: آگاه شویم،حسن امیدوار،جلد دوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید