قهرمان کیست؟ آیا قهرمانی، فقط به معنی شکست دادن حریف است؟ هر حریفی و در هر شرایطی؟ آیا به کسی که با برادر کوچکترِ خود و یا پدر و مادرِ پیر خود دعوا میکند و بهراحتی آبِ خوردن، آنها را میزند، قهرمان است؟ و یا کسی که در مقابل حق میایستد و از تمام توانش استفاده میکند که حقی ناحق شود و اتفاقاً در مبارزهاش پیروز میشود را میشود قهرمان نام گذاشت؟ جواب کاملاً مشخص است! به چنین کسانی نهتنها لقب قهرمان نمیدهند، بلکه آنها را سرزنش هم میکنند و البته در صورت لزوم مواخذه و مجازات. پس قهرمان واقهی چه کسی است؟
قهرمان واقعی کسی است که در مقابل دشمن، ترس به دل راه ندهد و با تمام توان در راهی که به حق بودن و درست بودنش اعتقاد دارد، تلاش کند. چه در زمانی که شرایط برای پیروزیاش فراهم است و چه در شرایطی که خطر، او را تهدید میکند و احتمال هرگونه اتفاقی، دور از ذهن نیست. قهرمان واقعی کسی است که تنها و تنها هدف و آرمانش برای او اهمیت داشته باشد و آنقدر به درستی آن هدف و آرمان عقیده داشته باشد که هیچ حرفوحدیث و شایعهای، دلش را نلرزاند. زیرا گاهی در هنگام انجام کاری، خطر جانی انسان را تهدید نمیکند، ولی ممکن است عدهای شروع کنند به شایعهسازی و حتی سرزنش. در این مواقع است که فرق کسی که به خاطر حرف مردم و تعریف و تمجید آنها، سراغ انجام کاری رفته با کسی که به خاطر خدا دست به انجام آن کار زده، مشخص میشود. اولی با بهانههای مختلف از ادامه دادن کار، شانه خالی میکند ولی دومی بدون اینکه ذرهای شک به دلش راه بدهد، کارش را تمام میکند.
حضرت فاطمه زهرا (س)، برادرِ پیامبر (ص) را الگویی در قهرمانی معرفی میکند. حضرت در این قسمت از خطبه فدکیه با افتخار از همسرش میگوید و در جمع منافقین و مسلمانان ترسویی که بهمحض کوچکترین احساس خطر، عهد و پیمانشان را با پیامبر (ص) فراموش کردند، فردی را معرفی میکند که در تمامی خطرها، اولین یار پیامبر (ص) بود و در کنار شجاعت، عبادتش نیز بینظیر بود.
خطبه فدکیه:
«کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ»[1] أَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطَانِ أَوْ فَغَرَتْ فَاغِرَهٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا فَلَا یَنْکَفِئُ حَتَّى یَطَأَ جَنَاحَهَا بِأَخْمَصِهِ وَ یُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیْفِهِ مَکْدُوداً فِی ذَاتِ اللَّهِ مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللَّهِ قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّداً فِی أَوْلِیَاءِ اللَّهِ مُشَمِّراً نَاصِحاً مُجِدّاً کَادِحاً لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لَائِمٍ؛[2]
هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهایی از مشرکین دهان باز کرد، پیامبر، برادرش را در کام آن افکند و او تا زمانی که سرِ آنان را به زمین نمیکوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمیکرد، بازنمیگشت. فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سروری از اولیاء الهی، دامن به کمربسته، نصیحتگر، تلاشگر و کوشش کننده بود و در راه خدا از ملامتِ هیچ ملامتکنندهای نمیهراسید.
پینوشت:
[1] سوره مائده، آیه 64.
[2] طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص: 100.