کنکاشی با رویکرد تربیتی در جزء هفتم قرآن

کنکاشی با رویکرد تربیتی در جزء هفتم قرآن

نویسنده: دکتر بهروز مهرام (1)

چکیده:
برای تربیت آدمی باید او را شناخت و برای شناخت انسان بهترین شیوه، بهره گیری از پیام های تربیتی و رهنمودهای خالق است. مطالعه تربیت آدمی از طریق قرآن باید با نگاهی نظامدار (سیستماتیک) صورت پذیرد تا از این طریق بتوان از پیام های عدیده الهی به شیوه ای مناسب بهره گیری نموده و به گونه ای عملی تر انطباق آنها را با دید نظامدار تعلیم و تربیت پدید آورد.
اگرچه در پیوند طولی و عرضی میان آیات و در بررسی مجموعه کامل قرآن کریم می توان به یافته های بیشتری دست یافت، لیکن پژوهشگر صرفاً به بخشی از این کتاب گرانمایه آسمانی پرداخته و امیدوار است تا در آینده بتواند تمامیت این کتاب الهی را مورد بررسی قرار دهد. بر این اساس، این پژوهش تنها به آیات جزء هفتم قرآن معطوف بوده و عناصر پنجگانه نظام تعلیم و تربیت را که در رویکردهای سیستمی مورد تأکید هستند، مورد مداقّه قرار داده است.

مقدمه:
هر نظام تولیدی برای استفاده بهینه و بهره برداری از محصول، راهنمایی را تحت عنوان “کاتالوگ” عرضه می دارد. توجه به قواعد بهره برداری و استفاده بهینه از محصول است که ضمانت لازم کارخانه را به دنبال داشته و به خدمت گیری از بالاترین ظرفیت کالا را در بیشترین مدت زمانی به همراه می آورد. حال اینکه هنگامی که یک مؤسسه تولیدی با دانشی نسبی و غیر مطلق در زمینه محصول مادی خویش چنین حساسیت و توجهی را معطوف می دارد، چگونه می توان متصوّر گردید که خداوند علیم و حکیم برای بالاترین محصولات یعنی اشرف مخلوقاتی که آن را به مقام خلیفه الّلهی نائل نموده است. راهنمای زندگی و بهره برداری ارائه ننموده باشد. چنانچه قرآن کریم در قسمتی از آیه 115 سوره مؤمنون تصریح می دارد که:
(أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً) «مگر پنداشتید که ما شما را عبث آفریده ایم»
بنابراین زمانی که زندگی آدمی عبث نباشد، هدفمند است و زمانی که هدفی برای حیات آدمی متصور گردد، باید شیوه هایی برای نیل به آن هدف قائل گردید.
در طبقه بندی اهداف آموزشی، علاوه بر آنچه که مد نظر مستقیم معلمان کلاسی است و معمولاً تحت عنوان هدفهای جزئی تعلیم و تربیت (Educational Objectives) از آنها یاد می شود، طراحان توسعه و برنامه ریزی کلان جامعه به اهدافی فراتر اندیشه نموده و آن غایت های تربیتی را تحت عنوان هدفهای غایی – آرمانی تعلیم و تربیت (Educational Goals) نامگذاری می نمایند. بدیهی است که این اهداف غایی متأثر از ارزش های حاکم اعتقادی – سیاسی بر جامعه بوده و مستقیماً از جهان شناختی و نگرش افراد حاکم بر آن جامعه نسبت به پدیده های عقلی و مادی نشأت می یابد.
بر این اساس است که اگرچه در یک نظام سرمایه داری و است،مارگر، هدف غایی تربیت به صورت پرورش انسانهایی هوشمند و دارای قابلیت به خدمت گرفتن دیگران قلمداد می شود، در تعلیم و تربیت مبتنی بر دیدگاههای اسلامی، پرورش انسان هایی دارای تعالی روح و سودمند برای دیگر آدمیان به عنوان هدفی غایی طراحی می شود. در این راستا، برای نگرش به تعلیم و تربیت باید به گونه ای سیستماتیک و نظم یافته نگریست تا بتوان به شیوه ای مؤثر تر دیدگاههای تربیتی یک مکتب را دریافته و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
بر این اساس و در ادامه نوشتار، نگرش جزء هفتم قرآن را به تعلیم و تربیت با دیدی منظم و در قالب عناصر اصلی یک نظام و شامل اهداف – دروندادها – فراگرد – و برونداد و محصول نهایی بررسی می نماییم. اگرچه این عناصر پنجگانه هر کدام دارای تعریفی مجزا و متمایز بوده، لیکن نگارنده دو قسمت برونداد و محصول نهایی را به علت شباهت نسبی، به گونه ای تلفیقی مورد بررسی قرار داده است (2).

اهداف تعلیم و تربیت:
اهداف نه تنها به عنوان یک عنصر از نظام تعلیم و تربیت، بلکه به عنوان مهمترین محور یک نظام تربیتی قابل احتساب است. منظور از هدف، غایتی است که تمامی عناصر در ارتباط متعامل با همدیگر و در جهت نیل به آن حرکت می نمایند. براساس خطوط ترسیم شده در آیات شریفه قرآن کریم، نیل به آن حرکت می نمایند. براساس خطوط ترسیم شده در آیات شریفه قرآن کریم، نیل به غایت های تربیتی تنها برای نسل کنونی مدنظر نبوده و اندیشه ای فراتر برای تعالی تمامی آدمیان و بدون مرزبندی های مکانی و زمانی مد نظر است. آیه 114 سوره مبارکه مائده، دلیل روشنی بر این ادعاست. در این آیه از زبان حضرت عیسی بن مریم آمده است.
“… خداوندا، پروردگارا بر ما مائده ای از آسمان فروفرست که برای نسل کنونی و آیندگان جشن و عید و نشانه ای از تو باشد روزی ده که تو بهترین روزی دهندگانی”
قرائتی (1376 – 205) به تصریح “لا و لنا و آخرنا” تأکید داشته و برای پیامبران، همه مردم تاریخ و نسلها را مهم عنوان می دارد. در ترجمه تفسیر مجمع البیان نیز اگرچه طبرسی (ج 7، ص 236) دو معنا را عنوان می دارد، لیکن این معنا را که “لاولنا و آخرنا” عیدی برای دوره ما و دوره بعد است را بهتر می داند.
بر این اساس می توان در هدف گزینی تعلیم و تربیت تنها نسل کنونی را مورد توجه قرار نداده و با اندیشه ای فراتر به تعالی انسان فکر نمود. از دیگر مواردی که به عنوان هدف های انسان سازی در تعلیم و تربیت اسلامی مد نظر است، می توان به علم و دانش – زهد و پارسایی – و تواضع و خضوع اشاره نمود. در آیه 82 از سوره مائده، به سه محور اساسی فوق الذکر اشاره شد و به زعم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان (ترجمه، ج 6، ص 114) جهت نزدیک تر بودن ملت نصارا را به اسلام در زیادی علما – وفور زهاد و پارسایان – و عدم تکبر نصارا ذکر نموده است.
همچنین پرورش عزت نفس (Self – Esteem) که امروزه در مکاتب انسانگرایی روان شناسی از جایگاهی رفیع برخوردار گشته، اهداف تربیت آدمی معرفی شده است.
قرائتی (1376، ج 3، ص 191) یکی از پیام های دریافت شده از آیه 105 سوره مائده را در عدم ترس از تنهایی در راه حق و براساس (عَلَیْکُمْ أنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُم) یادآور شده است. این نکته که ارتباطی مستقیم با عزت نفس آدمی دارد، تنها از طریق کلّیت و یکپارچگی روان که زمینه اصلی بهداشت روانی آدمی است، حاصل می شود. علامه طباطبایی (ج 6، ص 238) در ذیل این آیه می نویسد:
“آیه شریف برای انسان راهی و هدفی فرض کرده که هر کس به سوی آن هدف حرکت می کند، و چنین فرض کرده که بعضی کمال مراقبت را در گم نشدن و راه را از دست ندادن به کار برده و به هدف می رسند، و بعضی دیگر از راه منحرف شده و گمراه می گردند، و بدون تردید بنظر چنین می آید که آن هدفی را که قرآن منظور همه می داند جز سعادت زندگی و سرانجام نیک چیزی نیست”.
بر این اساس، یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت را می توان آگاهی بخشی به آدمی برای سیر در مسیر بایسته و عدم انحراف از مسیر اصلی دانست که غایت سعادت و سرانجام نیک در آن دانسته شده است. این هدف دقیقاً هم راستای با پیام ارائه شده قرآنی در آیه 36 سوره انعام است که انسان را در انتخاب آزاد معرفی می نماید و بر این اساس آزادی آدمی است که او می تواند در مسیر به سمت هدف حرکت نموده و یا به انحراف و گمراهی نایل شود.
در تفسیر نور و برای آیه 36 – انعام، قرائتی (1376) آزادی انسان را به استناد [إنَّما یَستَجیبُ الذینَ یَسمَعونَ و المَوتَی یَبعَثُهُمُ اللهُ ثُمَّ إلیهِ یُرجَعونَ) قائل گردیده است. بنابراین زمانی که آزادی آدمی در انتخاب مطرح باشد، باید ظرفیت لازم را در آدمی ایجاد نموده تا او بتواند به مناسبت ترین گزینش ها دست بزند، و این گزینش ها الزاماً باید متکی بر حکمت و علم آدمی باشد. چرا که اگر بپذیریم که کمال انسان از طریق سیر در خدا گونه شدن اوست، آنگاه از طریق آیه 18 سوره انعام در خواهیم یافت که خداوند ضمن اقتدار و تفوق بر تمامی قدرتها، آن را بر حکمت و علم استوار می داند.
(وَ هُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ و هُوَ الحَکیمُ الخَبیر)
و خداوند کمال اقتدار و توانایی را بر بندگانش دارد، و او حکیم و آگاه است.
لیکن مهم اینجاست که انسان برای نجات نیازمند نه تنها شناخت، بلکه بارور شدن زمینه ها و ظرفیت های دیگر درونی است. چنانچه در سوره انعام – آیه 20، به این نکته تصریح شده است که اگر چه به برخی افراد کتب آسمانی تورات و انجیل فرستاده شده و آنان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را همانند فرزندان خود می شناسند، لیکن حاضر به ایمان آوردن نیستند. حسینی الهمدانی در جلد پنجم از تفسیر انوار درخشان (265) علت این امر را در حسد و رشک به پیامبر عنوان می دارد. بر این اساس است که رشد آدم تنها در جنبه های شناختی خلاصه نشده و اهداف تعلیم و تربیت باید در جنبه هایی دیگر از ابعاد شخصیت پذیری آدمی و تزکیه نفس صورت پذیرد. چرا که اگر تنها اهداف تعلیم و تربیت را به آگاهی بخشی و تعلیم محدود نمائیم، آنگاه عالمانی بدون عمل و یا عالمانی منحرف به جامعه تزریق شده که ضرر آنها بیش از منافع آنها خواهد بود. اینجاست که تزکیه آدمی و پرورش تمامی است،دادهای بالقوه آدمی و با تأکید بر جنبه های عاطفی و ارزشی مورد توجه قرار می گیرد تا ریشه های حسد و رشک و خودبینی خشکانیده و انسان به سمت خدایی شدن پیش رود.
از دیگر مواردی که می توان برای اهداف نظام تربیتی اسلام در این جزء از قرآن قائل گردید، گسترش عدالت اجتماعی است. آیه 15 سوره انعام در این راستاست که تمامی آدمیان را بدون توجه به جنس و نژاد، در مقابل رعایت قوانین الهی مسئول معرفی نماید. در ذیل این آیه که:
بگو همانا اگر من پروردگارم را نافرمانی کنم، از عذاب روز بزرگ بیمناکم.
قرائتی (1376، ج 3، ص 237) نخستین پیام آن را یکسانی قانوان الهی برای همگان و از جمله برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عنوان می دارد.
براساس آنچه که گذشت، می توان اهداف تعلیم و تربیت قرآنی را در این جزء، در موارد ذیل خلاصه نمود:
1. رشد انسان به صورتی همه جانبه و تربیت انسان کامل
2. گسترش عدالت اجتماعی
3. تزکیه و تربیت آدمی در کنار تعلیم و آموزش و یا قبل از آن
4. پرورش عزت نفس در آدمی و انتخاب مسیر درست (حتی اگر تنها باشد)
5. پرورش تواضع و فروتنی در آدمی و فاصله بخشی انسان از روحیه استکباری
6. نگرش جامع به سعادت آدمی و بدون مرزبندیهای زمانی و مکانی

دروندادها:
دومین عنصر اساسی در نظام تعلیم و تربیت، دروندادهاست. منظور از دروندادها، تمامی امکانات – هزینه ها – افراد انسانی – قوانین و مقررات و سایر نهادهایی است که به نظام آموزش و پرورش تزریق شده تا از طریق تعامل آنها در مرحله فراگرد، بتوان به اهداف غایی نظام تعلیم و تربیت دست یازید. در این خصوص و از طریق کنکاش در جزء هفتم، مواردی در خصوص ویژگیهای معلم و محتوای آموزش و تربیت به عنوان ارکانی اساسی در بعد دروندادها قابل ذکر است.
یکی از موارد قابل تأمل در خصوص گزینش محتوی، اشاره آیه 104 از سوره مائده است که براساس استنتاج قرائتی (1376، ص 89) از این آیه، آنچه که باید اصل و محور قرار بگیرد، فرهنگ اسلام و نه فرهنگ پیشینیان است. در این آیه آمده است:
(و إذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْاْ إلی مَا أنزَلَ اللهُ و إلی الرَّسولِ قالُواْ حَسبُنَا مَا وَجدْنَا عَلَیْهِ آباءنَا أوَلَوْ کَان آباؤُهُمْ لا یَعلَمونَ شَیئاً و لا یَهْتَدُونَ)
که الهی قمشه ای در ترجمه آورده است:
“و چون به آنها گفته شد بیائید از حکم کتابی که خدا فرستاده و دستور رسول او پیروی کنید گفتند آن دینی که پدران خود را بر آن یافتیم ما را کفایت است. آیا باید آنها کورکورانه از پدران خود در صورتی که مردم جاهلی بوده و بحق راه نیافته باشند، باز پیروی کنند؟
علامه طباطبایی در صفحه 233 از جلد ششم تفسیر المیزان و در ذیل این آیه، تمایزی را بین حق و باطل قائل و دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دعوت به حق می داند. چرا که حق عبارت از راستی و درستی است که هیچ دروغی در آن راه نداشته و علمی که جهل آمیخته به آن نباشد. بنابراین یکی از نکات مهم در گزینش محتوای قابل ارائه، حق بودن آن و فاصله آن از مسیری است که فرد به تقلید کورکورانه و حفظ طوطی وار مطالب نزدیک شود. بلکه فرد باید به کمک قوه تعقّل خویش، در مطالب دخل و تصرف ذهنی نموده و بنابراین در محتوای درونداد شده برای نظام تعلیم و تربیت، برنامه ریزان باید به طبقات بالاتر حیطه شناختی و فراتر از تقلید و حفظ طوطی وار عنایت نمایند. (3)
معلم نیز به عنوان یکی از اجزاء دروندادی نظام تعلیم و تربیت، از دیدگاه قرآن دارای جایگاه ویژه ای است. در جزء هفتم، و در آیات 14 و 19 سوره انعام اشارتی در خصوص الگو بودن معلم و عامل بودن وی به عمل ارائه شده است.
قرائتی در تفسیر سوره نور (1376، ج 3، ص 236) یکی از پیام های آیه 14 را پیشگامی رهبر در آئین دانسته و عنوان می دارد که رهبر باید دارای بالاترین درجه اخلاص و تسلیم باشد (اول من أسلم). وی همچنین (همان منبع، ص 240) در تفسیر آیه 19، ویژگی هایی را برای رهبر آسمانی ذکر نموده که این شرایط را می توان برای معلم نیز به عنوان یک پیشوای تربیتی صادق دانست. به زعم وی این شرایط و ویژگی ها عبارتند از: ایمان به هدف (اوحی الی هذا القرآن) – امید به آینده (و من بلغ) – صلابت (قل لا أشهد) – و برائت از شرک (اننی بریء مما تشرکون)
براساس آنچه که گذشت، در قسمت دروندادهای نظام تعلیم و تربیت که در جزء هفتم مورد اشاره قرار گرفته اند، می توان به استنتاج های ذیل دست یافت:
1. در گزینش محتوی باید ملاک اصلی را در قرار گرفتن، محتوی در مسیر حق دانست.
2. مطالب محتوایی باید به گونه ای باشند که فرد را به حفظ و تقلید کورکورانه سوق نداده و قدرت تحلیل و دخل و تصرف ذهنی را در وی افزایش دهند. (4)
3. محتوی باید بر استدلال استوار باشد و نه بر تقلدی از سنن و ارزش های پیشینیان و یا سنن موجود
4. معلم باید در جهت تربیت آدمی، خود تربیت یافته و دارای تزکیه و تهذیب نفس باشد.
5. ایمان به هدف – امید به آینده – صلابت و برائت از پلیدی ها و نادرستی ها از ویژگی های لازم برای معلم است.

فراگرد
منظور از فراگرد (Process) به عنوان یکی از اجزاء نظام تعلیم و تربیت، تعامل اجزا مختلفی است که به صورت درونداد به سیستم آموزشی وارد شده اند. بر این اساس دانش آموزان و رفتارهای ورودی آنان – ویژگی های فطری آدمی – روشهای برخورد معلمان و متعلمان – شیوه های آموزش – محتوای آموزشی – و موارد و نحوه بکارگیری تشویق و تنبیه، از جمله موارد قابل توجه در مرحله فراگرد هستند.
یکی از موارد توجه قرآن کریم، شیوه و روش تعلیم و تربیت است که در آیاتی همچون 90 و 101 و 102 و 116 از سوره مائده و آیات 9 و 11 و 12 و 105 و 107 سوره انعام به آن اشاره شده است. در خصوص روش تعلیم و تربیت، ابتدا قرآن کریم در آیه 83 – مائده، فطرت آدمی را مورد اشاره قرار داده و استماع آیات قرآنی را باعث هدایت و ایمان گروه مسیحیان به خدا و رسول عنوان می دارد. اکثر تفاسیر و از جمله تفسیر جامع (ج 2، ص 249)، در تفسیر این آیه به داستان مهاجرت مسلمانان قریش به حبشه و بیان آیات الهی برای نجاشی و قسیسین که باعث گریستن آنها و اختیار اسلام بوده است، اشاره داشته اند. بر این اساس، فطرت آدمی دارای زمینه های خوبی و مستعد رشد تلقی شده و این در حالتی است که خمول فطرت و تیرگی غبار بر آن مؤثر نگردیده باشد.
در روش تعلیم و تربیت، چنانکه برخی از صاحبنظران آن را “گرفتن دست آدمی و او را هدایت گام به گام از نفسانیات حیوانی به کمایات انسانی ذکر نموده اوند”، قرآن کریم نیز در آیه 90 از سوره مائده در شرایطی پرهیز از شراب و قمار و بت ها و تیرهای قرعه را پلید و شیطانی عنوان می دارد که در آیاتی قبل از آن و به گونه ای تدریجی، مذمت و ناپسندی آنها را برای آدمیان آن مقطع زمانی عنوان داشته است. اگرچه در منابع تفسیری متفاوت از قبیل تفسیر اختصاصی اثنی عشری – تفسیر اختصاصی آسان – تفسیر نمونه – تفسیر احسن الحدیث – تفسیر عمومی منهج الصادقین – و مواهب علیه به آیات دیگر قرآن کریم در مذمت شرب خمر و مسکرات اشاره شده است، لیکن در تفسیر نور (ج 3، ص 90)، قرائتی (1376) سیر نزول آیات را مشخص نموده و تحریم شراب را به صورت تدریجی عنوان داشته است. وی در این خصوص و برای آیه 90 مائده می نویسد.
“اول آیه ای آمد که از خرما و انگور، هم رزق تهیه می شود، و هم مست کننده است (5) و اشاره به مست کنندگی، بیان بدی آن بود. سپس به منافع قمار و شراب، و بیشتر بودن گناهانش از منافعش اشاره کرد. (6) بعداً آیه ای آمد که در حال مستی نماز نخوانید. (7) سپس آیه فوق که آن را پلید و عملی شیطانی و حرام دانست”
بنابراین از این آیه و سیر آیات تحریم شراب که در آن برهه زمانی ریشه ای عمیق در میان اعراب جاهلیت داشته است، به سادگی می توان دریافت که به تناسب شرایط و ویژگی های محیط و آدمی، فرایند تربیت باید تدریجی و گام به گام باشد که در غیر اینصورت نتیجه لازم حاصل نخواهد گردید.
از موارد دیگری که در خصوص روش های آموزشی می توان به آن اشاره نمود، عدم ارائه پیام به صورت مستقیم است که می تواند در مواردی دارای نتایج مناسب تری در مقایسه با پیام های مستقیم باشد. امروزه در روان شناسی اجتماعی (مثلاً ارونسون (1972) ترجمه شکرکن (1371) ص 91) نیز پیام های پنهان (Subliminal Messagr) دارای اثر بخشی بیشتری نسبت به پیام های مستقیم در تغییر نگرش ها و احساسات فرد معرفی شده اند. چرا که در پیام های مستقیم، مخاطب احساس می نماید که در معرض تهاجم ایده ای ناسازگار با ساختار سازمان یافته شخصیتی – عاطفی است و بنابراین به طور ناخودآگاه نسبت به ایجاد دیواره ای برای مقاومت از ارزش های قبلی مبادرت می نماید. در آیه 116 از سوره مائده، به خطاب قرار دادن حضرت عیسی توسط خداوند حکیم اشاره شده و به گونه ای استفهامی آورده شده است که: “ای عیسی ابن مریم! آیا تو به مردم گفتی که به جای خداوند، مرا و مادرم را به عنوان دو معبود بگیرید؟…” و سپس حضرت عیسی ابن مریم، به تسبیح خداوند و ضرورت ستایش خداوند می پردازد.
یکی از پیام های ارئه شده این آیه در تفسیر نور، تصریح به این نکته است که “گاهی به در می گویند تا دیوار بشنود” و این نمونه ای از ضرورت ارائه پیام هایی به صورت غیر مستقیم و در مواردی است که دارای اثربخشی بیشتری باشند. لیکن در مواردی که مخاطبین قابلیت دریافت و تأمل در فلسفه احکام را از طریق استدلال داشته باشند، قرآن کریم به باین استدلال در این موارد پرداخته و به عنوان نمونه در آیه 91 از سوره مائده که در مذمت شراب و قمار نازل شده است، دلایلی را بدین شرح عنوان می دارد:
“قطعاً شیطان می خواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه بیفکند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. پس (با این همه مفاسد) آیا دست بر می دارید؟
در تفسیر این آیه قرائتی (1376، ج 3، ص 107) ضمن اینکه تأکید قرآن را در بیان فلسفه تحریم بر روی دو نکته ضرر اجتماعی و ضرر معنوی انسان تصریح می دارد، یکی از پیام های تربیتی را برای تأثیر کلام، بیان فلسفه احکام ذکر می کند. در راستای همین نکته (استدلال و قبول از طریق ذهن)، آیات 76 تا 78 سوره انعام نیز دارای اشاراتی در خصوص سئوالات اساسی حضرت ابراهیم پیرامون جهان شناسی و خداشناسی از طریق استدلال است. در این سه آیه، ابتدا توجه ابراهیم به ستاره ها و ماه و خورشید اشاره شده و سپس با غروب و افول هر یک، سخنان ابراهیم از خود و در جمع مشرکان برجسته می شود که ایا خدای افول کننده و متغییر می تواند خدای آفریننده و وجود مطلق باشد؟
علامه طباطبایی (ج 7، ص 244) در تفسیر این سه آیه به اهمیت استدلال در شناخت تأکید داشته و ضمن رد کافر شدن حضرت ابراهیم علیه السلام از طریق این سئوالات، ضمن اینکه ابراهیم را در ایام طفولیت معرفی می نماید، به ضرورت وجود فرضیاتی در علم و مح زدن پیوسته این فرضیات اشاره نموده و بر این نکته تصریح می نماید که تا مادامی که فرد استدلالش تمام نشده و به نتیجه نرسیده باشد، تکلیفش یکسره نشده است.
نکته دیگری را که می توان از این آیه برداشت نمود، همان تدریجی بودن آموزش و طرح سئوالاتی برای مخاطبین است که از این طریق بتوان قدرت پذیرش را برای مخاطبین تا اعلی درجه ممکن افزایش داد. قرائتی (1376، ج 3، ص 321) در تفسیر نور پیام هایی را برای این سه آیه ذکر نموده است. از جمله این پیام ها می توان به موارد بیدار کردن فطرت – فعال کردن اندیشه ها – توجه به احساسات – بهره گیری از روش گام به گام در آموزش – و آزمون فرض های متعدد جهت دریافت حقیقت اشاره نمود.
علاوه بر آنچه که در ضرورت استدلال برای دریافت مفاهیم توسط مخاطبین آورده شده است، تنوع در بیان استدلال و وسایل آموزشی نیز از جمله موارد حائز اهمیتی است که قرآن کریم در آیه 105 سوره انعام به آن اشاره داشته است. در این آیه آورده شده است:
“و بدین سان آیات را (در شکل های گوناگون) بیان می کنیم، تا (مبادا) بگویند تو (نزد کسی) درس خوانده ای و برای کسانی بیان می کنیم که اهل فهم و علم باشند.”
در تفسیر اختصاصی روض الجنان و روح الجنان (ج 7، ص 417) آورده شده است که “بعضی درباره (نصرف) گفته اند که تصریف به معنای بیان یک معنا است در صورت های گوناگون تا فایده اش جامع تر شود.” در تفسیر مجمع البیان نیز (ج 8، ص 216) به پی بردن حقیقت و شناخت واقعیت توسط علمای صاحب عقل و اندیشه اشاره شده است.
براساس آنچه که در آیات مرتبط با بخش قرار گد نظام آموزشی آورده شد، حقیقت یابی فطرت آدمی – ضرورت استدلال برای آدمی و در جهت دریافت حقایق – و تنوع در شیوه های استدلال، از جمله اموری هستند که شناخت و عمل به آنها می توانند افراد متعلم را در جهت کسب حقایق کمک نموده و وظایف پیامبران و رهبران دینی را در حدود مربیان و معلمان جامعه تحدید نمایند. چنانچه در آیه 107 سوره انعام، سنت الهی در فلسفه بعثت انبیاء، نگهبان بودن بر آدمیان معرفی نشده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تصریح می شود که عهده دار ایمان آوردن آدمیان نیست. در تفسیر نور (ج 3، ص 361)، مفسر با استناد به (ما جعلناک علیهم حفیظاً)، پیامبران الهی را به عنوان مربی و معلم و نه زندانبانانی که با زور و تحمیل به دستور دهی بپردازند، معرفی می نماید.
دو نکته دیگر قابل ذکر در خصوص روش های تربیتی، یکی ضرورت ارائه الگو به آدمی در جهت تربیت و دیگری ضرورت تلفیق تشویق و تنبیه در جریان آموزش و تربیت است. در خصوص نکته نخست، در آیه 9 از سوره انعام آورده شده است:
“حتی اگر (پیامبر شما را) فرشته قرار می دادیم، حتماً او را به صورت مردمی می ساختیم و شبهه ای که اکنون با آن حق را می پوشانند، همچنان بر آنان می پوشاندیم”
در تفسیر نور (ج 3، ص 229) و در ذیل این آیه برای تربیت و دعوت، ضرورت ارائه الگوهای مردمی به آدمیان ارائه شده تا از این طریق بتوانند در دعوت ها و اعمال پیشگام مردم باشند. در مجموعه تفاسیر دیگر نیز در تفسیر این آیه به دلایل عدم گزینش فرشتگان به جای پیامبران الهی تاکید شده و عدم سنخیت جنس آنان با آدمیان و همینطور عدم سازگاری جبر و اختیار در تربیت و کمال مطرح شده است.
در خصوص نکته دوم، یعنی ضرورت تلفیق تشویق و تنبیه نیز آیه 98 سوره انعام قابل استناد است که می فرماید:
“وَ اعلَمُوا أنَّ اللهَ شَدیدُ العِقابِ و إنَّ اللهَ غَفورٌ رَّحیمٌ”
“بدانید که خداوند، سخت کیفر است و خداوند آمرزنده و مهربان است”
اگرچه براساس نظرات ارائه شده در اکثر تفاسیر (ج 4، ص 272) و یا روان جاوید (ج 2، ص 276)، منظور از “عقاب” قبل از “غفور رحیم” قدرت توبه در شکست عقوبت الهی است، لیکن می توان ضرورت تشویق و تنبیه را کنار هم و برای تربیت آدمی نیز از خلال آیه دریافت نمود.
از دیگر نکاتی که در محله فراگرد می تواند مورد توجه واقع شود، گزینش محتوای آموزشی است. براساس آیاتی که ذکر آنها رفت، به پرورش قوه استدلال و تعمق بخشی به مخاطبین توجهی وافر مبذول شده و لذا در این راستا می توان تمامی دروس پرورش دهنده ذهن آدمی را مهم تلقی نمود. لیکن دروسی را می توان به صورت بارزتر مورد تأکید دانست. برای مثال در آیاتی از قبیل آیات 6 و 34 سوره انعام اشاره به فراگیری تاریخ و اهمیت و ضرورت آشنایی با آن و عبرت آموزشی از تاریخ پیشینیان آورده شده است. آیه 6 از سوره انعام که با “الم یروا” آغاز می شود، آدمکی را به دیدن سرگذشت امتهای پیشین و عاقبت آنان مورد سؤال قرار داده و در آیه 34 انعام نیز قرآن کریم، پس از بیان مشکلات و صبر پیامبران پیشین، گزارش گوشه ای از اخبار پیامبران را از طریق تاریخ و برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یادآور می شود. در تفسیر نور (ج 3، ص 225 و 263) برای دو آیه فوق الذکر پیام هایی در راستای عبرت آموزی از تاریخ و سرنوشت دیگران – آشنایی با تاریخ به عنوان یکی از بهترین اهرم های مقاومت در برابر شداید – و ضرورت شناخت تاریخ توسط تمامی افراد و در جهت شناخت نمونه های مشابه خود توسط آدمی ذکر شده است که تماماً بر اهمیت فراگیری تاریخ صحه می گذارند. همچنین در آیه 11 از سوره انعام داریم:
(قُل سیرُوا فی الأرضِ ثُمَّ انظُروُا کَیفَ کانَ عاقِبهُ المُکذِّبین) که قسمت (قُل سیرُوا فی الأرضِ) می تواند تأکیدی بر سیر و سیاحت در تمامی نقاط زمین و قسمت دوم تصریحی بر مطالعه پیشینیان از طریق آثار فرهنگی و زندگی و مطالعه احوالات آنها باشد. از آنجا که فرمان (سیروُا فی الأرضِ) مجموعاً 6 بار در قرآن کریم آورده شده است. (8) بنابراین می توان دروسی در زمینه جغرافیا و مردم شناسی را در این زمینه قابل تأمل دانست و از آنجایی که در ادامه آیه مطالعه سرنوشت آدمیان پیشین تصریح شده است، می توان زمینه هایی را از قبیل تاریخ – هنر – باستان شناسی – و ادبیات و زمینه های وابسته را حائز توجه دانست.
یکی از نکات قابل توجه در این آیه که می تواند در بعد روش ها حائز اهمیت تلقی شود، ضرورت استفاده و بهره گیری از مسافرت ها و اردوهای علمی و تدبر و اندیشه در مشاهدات است. چرا که براساس یافته های علم روان شناختی، آنچه که از طریق حواس مختلف آدمی برای انسان حاصل می شود، از آنچه که تنها از طریق یک حس برای انسان حاصل می شود، اثرش بیشتر و پایدارتر خواهد بود. در تفسیر نمونه (ج 5، ص 162) در ذیل این آیه و برای این ادعا آورده شده است:
“شک نیست که مشاهده آثار گذشتگان و اقوامی که بر اثر پشت پا زدن به حقایق راه فنا و نابودی را پیمودند، تأثیرش بسیار بیشتر از مطالعه تاریخ آنها در کتابهاست، زیرا این آثار حقیقت را محسوس و قابل لمس می سازد.
از آنچه که در مطالعه آیات و سوره جزء هفتم و در ارتباط با مرحله فراگرد استنتاج گردید، می توان به نکات تربیتی زیر اشاره نمود:
1. در گزینش روش های تربیتی و محتوای آموزشی، باید به فطرت آدمی توجهی وافر نمود.
2. در تعلیم و تربیت، باید فرایند تربیت و آموزش به گونه ای تدریجی انجام شوند.
3. برای تغییر نگرش ها و عواطف، اثر پیام های غیر مستقیم می تواند از پیام های مستقیم بیشتر باشد.
4. بیان فلسفه احکام (متناسب با ذهن مخاطبین) می تواند باعث دریافت عمیق تر و اثربخشی بیشتر برای یادگیری مخاطبین باشد.
5. کشف حقایق علمی می تواند از طریق فرضیه آزمایی انجام شود.
6. تنوع در بیان استدلال و وسایل آموزشی می تواند دارای منافع بیشتری در جهت یادگیری مخاطبین باشد.
7. در تربیت، ارائه الگویی به آدمی می تواند مفید و مؤثر باشد.
8. تشویق و تنبیه در جریان آموزش می توانند به صورت تلفیق مورد استفاده قرار گیرند.
9. یکی از شیوه های آموزش می تواند پرسش و پاسخ باشد. (اشاره به آیه 14 از سوره انعام).
10. در گزینش محتوای درسی، علاوه بر دروسی که به پرورش قوه تعقّل و استدلال آدمی کمک می نمایند (از قبیل ریاضی – منطق – و امثالهم)، دروس تاریخ – جغرافیا – باستان شناسی – ادبیات – و سایر دروسی که انسان را با احوال پیشینیان آشنا می سازند، از جایگاه رفیعی برخوردارند.

برونداد و محصول نهایی:
منظور از برونداد و محصول نهایی در یک نظام آموزشی متفاوت است. چنانچه در مقدمه گذشت، منظور از برونداد، محصول آنی نظام آموشی گذشت، منظور از برونداد، محصول آنی نظام آموزشی و منظور از محصول نهایی منافعی است که فرد خارج گشته، از نظام به دنبال داشته و تأثیراتی را بر سیستم های پیرامونی اجتماعی – اقتصادی – سیاسی و… خویش بر جای می گذارد. در این خصوص و براساس کنکاش در میان آیات جزء هفتم، تنها آیه 100 از سوره مائده جلب توجه نموده که ملاک اساسی برای آدمی را در ارزش حق و باطل معرفی نموده و کثرت و قلت دیگر آدمیان را ملاکی برای انتخاب انسان نمی داند. در این آیه آمده است:
“(به مردم) بگو: پلید و پاک، برابر نیست، گرچه زیادی ناپاک تو را به تعجب وا دارد. پس ای صاحبان خرد، از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.
در تفسیر اختصاصی کشف الحقایق (ج 1، ص 519) و در ذیل این آیه آورده شده است که “ای انسان اگرچه کثرت خبیثان و افزونی جهال تو را به تعجب آورد (پس بدان اینها نزد خداوند تعالی برابر بیمقدار هستند)”
نکته ای که از این آیه و با کمک از تفسیر نور (ج 3، ص 184) در خصوص ارزشیابی از برونداد و محصول نهایی نظام تعلیم و تربیت می توان دریافت نمود، عبارت است از:
1. آیا انسان در ملاک های ارزشی، هب حق و باطل توجه دارد و یا کثرت و قلت؟ به عبارت دیگر آیا شخصیتی نقاد و شجاع برای دفاع از ارزیابی های عقلانی تربیت نموده ایم و یا انسانی تابع و دنباله رو؟

بحث پایانی:
باید توجه وافر داشت که قرآن به عنوان کتاب راهنمای تربیت و زندگی انسان، لازم است که به گونه ای کامل مورد بررسی قرار گیرد. ارتباط طولی و عرضی آیات با همدیگر (از حیث تقدّم و تأخر نزول و تصریح و تأکید چند نوبته) از موارد قابل توجه در متون تفسیری است. حال اینکه در این پژوهش، تنها آیات یک جزء قرآن و بدون توجه به سایر آیات.
منابع:
1. قرآن کریم – ترجمه الهی قمشه ای – چاپ اسماعیلیان – 1375.
2. ارونسون، الیور (1371) -روان شناسی اجتماعی- ترجمه حسین شکر کن – چاپ هفتم – انتشارات رشد.
3. قرائتی، محسن (1376) – تفسیر نور جلد سوم – انتشارات مؤسسه در راه حق.
4. مطهری، مرتضی (1376) – تعلیم و تربیت در اسلام – چاپ سیزدهم – انتشارات صدرا.
5. ولف، ریچارد (1371)، ارزشیابی آموزشی، ترجمه علیرضا کیامنش، مرکز نشر دانشگاهی * از طریق نرم افزار جامع – نشر حدیث اهل البیت علیهم السلام – از تفاسیر ذیل استفاده شده است.
6. حسین بن علی محمد بن الخزاعی النیشابوری – روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر ابوافتوح رازی) – مشهد – بنیاد پژوهش های اسلامی – 1374.
7. شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی – ترجمه تفسیر مجمع البیان – ترجمه سید ابراهیم میر باقری و دیگران – تهران – انتشارات فراهانی – چاپ اول – 1360.
8. سید محمد حسین الهمدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، انتشارات لطفی، 1380.
9. محمد کریم العلوی الحسینی الموسوی، تفسیر کشف الحقایق عن نکت الآیات و الدقائق (کشف الحقایق) – تهران – انتشارات حاج عبدالمجید – چاپ سوم – 1369.

پی نوشت ها :

1. استادیار دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد.
2. در متون تخصصی مربوط به سیستم تعلیم و تربیت، برونداد به محصول آنی نظام تعلیم و تربیت (Output) اطلاق شده که ممکن است دارای نقایصی نیز باشد. حال اینکه پس از بررسی اشکالات و بازخورد مناسب به مراحل قبلی نظام و در جهت بهینه نمودن، انتظار منافع نهایی (Benefits) وجود خواهد داشت.
3. بن جامین بلوم (1956)، به عنوان موفق ترین صاحبنظر تعلیم و تربیت در زمینه طبقه بندی هدفهای آموزشی، انتظارات از یادگیرنده را در سه حیطه شناختی و عاطفی و روانی – حرکتی تفکیک و حیطه شناختی – که مستقیماً با فرایندهای ذهنی و شناختی آدمی مرتبط است – را به شش زیر طبقه دانش (حفظ) – فهم – کاربرد – تحلیل – ترکیب – و ارزشیابی تقسیم نموده است.
4. در این راستا می توان به فرمایش امام علی علیه السلام در نهج البلاغه اشاره نمود که “العلم علمان. علم مسموع و علم مطبوع . و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع” (به نقل از کتاب تعلیم و تربیت در اسلام – شهید مطهری – ص 19).
5. نحل (16)، آیه 67.
6. بقره (2)، آیه 219.
7. نساء (4)، آیه 43.
8. به نقل از تفسیر نور، تألیف محسن قرائتی، ج 3، ص 231.
منبع: عباس نژاد، محسن؛ سیدی، حسین؛ رستمی، محمدحسن؛ (1387)، قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی(2) (جلد اول مجموعه مقالات)، مشهد: بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، چاپ اول..

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید