نویسندگان: دکتر محمدحسین توانایی(1)
الهه سلیم زاده(2)
زمینه های بروز مثبت اندیشی
به طور قطع در زندگی همه انسان ها، اتفاقات خوب و بد هر دو وجود دارد. در تفکر مثبت- چنان که پیش تر گفته شد- هدف این است که بر جنبه های خوب رویدادها تکیه شود و حتی از بدترین شرایط، بهترین نتیجه کسب شود. درواقع نمی خواهیم بگوییم اتفاق بد یا شکست وجود ندارد. مسلماً افراد بسیار موفق هم در طول زندگی بارها به حوادث ناگوار و ناکامی و تلخی ها مواجه شده اند، اما تفاوت یک فرد موفق با ناموفق این است که فرد موفق شکست را به منزله تجربه ای جهت رسیدن به موفقیت تلقی می نماید. در این بخش به ذکر برخی عوامل مؤثر و زمینه ساز در بروز مثبت اندیشی می پردازیم:
1. ایمان
اگر همواره خداوند را ناظر و حاضر بر افکار و اعمال خویش بدانیم و آگاه باشیم که به عنوان اشرف مخلوقات و جانشین خداوند در روی زمین هستیم، در می یابیم که شایستگی کسب نعمت ها و موهبت های فراوانی داریم. هم چنین « فضایل و کمالات اخلاقی زمانی از پشتوانه قابل اعتماد برخوردار می شود که تکیه بر ایمان به خدا و کلمه توحید داشته باشد. تنها ایمان به خداست که می تواند در تار و پود وجود انسان نفوذ کند و تمامی وجود انسان را تحت تسلط خود گیرد. بنابراین بین ایمان و اخلاق در انسان رابطه متقابل وجود دارد، اخلاق فاضله به وسیله ایمان ضمانت و ایمان به وسیله آن صیانت می گردد». (سادات، 39-40) از سوی دیگر، خداوند متعال در آیات قرآن وعده می دهد که ایمان آورندگان را یاری می نماید: « ألا إن نصرَ الله قریبٌ» (بقره، 214)؛ « آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است» و گاه به فرشتگان خود فرمان می دهد که مؤمنان را یاری کنند: « إن الذین قالوا ربُنا الله ثمّ استقاموا تتنزّلُ علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون. نحنُ اولیاؤکم فی الحیاه الدنیا و فی الاخره»( فصلت، 30-31)؛ « بی گمان کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آن ها نازل می شوند که بیم مدارید و غمگین مباشید و مژده باد بر شما بهشتی که وعده داده می شدید ما در زندگی دنیا و در آخرت مددکاران و دوستان شماییم.»« حقیقت تأسف انگیز این است که زندگی بسیاری از مردم به گونه ای است که خداوند بر آن حکومت نمی کند. ما به خوبی از نیرویی که خداوند قادر، در اختیار ما گذاشته است، استفاده نمی کنیم. این ها همان نیروهایی است که در مسیر رسیدن به موفقیت در دسترس همه ما قرار دارد.( پیل، 45-44) نکته مهم دیگر این است که توکل به خدا موجب آرامش درونی فرد می شود:
« … الا بذکر الله تطمئنّ القلوب»(رعد، 28)؛ « آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرام گیرد». در این آیه «خداوند متعال بندگان خود را تشویق می کند که دل های خود را با توجه به نعمت ها و پاداش او تسکین دهند و آرامش بخشند؛ زیرا وعده خداوند حتمی است و هیچ چیز برای آرامش دل های مضطرب بهتر از نویدهای صادق نیست». ( طبرسی، 483/2). صاحب المیزان « اطمینان» را سکون و آرامش؛ یعنی چیزی می داند که آدمی با آن دل گرم و خاطر جمع شود. در این آیه، طمأنینه یا اطمینان قلب، منحصر در ذکر خدا شده، یعنی تنها راه آرامش قلب و نشاط درونی، یاد خداست. همان طور که در آیه 58 سوره یونس، شادی منحصر به یادآوری فضل و رحمت خدا شده است وقتی دل به آرامش و اطمینان برسد، می تواند نعمت ها و فضائل الهی را بهتر ببیند. با آرامش درونی می توان حوادث و رخدادها را به گونه ای مثبت تعبیر کرد. درواقع باید گفت ایمان دری به سوی موفقیت و کامیابی است.
2. فرهنگ خانوادگی و اجتماعی
یکی از زمینه هایی که در سوق دادن تفکر انسان به سوی نگرش مثبت یا منفی نقش مهمی دارد، فرهنگ خانواده و اجتماع است. حقیقت این است که از اوان کودکی، تربیت، اخلاق، رفتار و باورهای والدین، معلمان و اطرافیان در شکل گیری شخصیت انسان نقش بسیار مهمی دارد. خداوند در آیات قرآن والدین را به تربیت صحیح فرزندان و مراقبت از آنان فرمان داده است:
« یوصیکم الله فی اولادکم»(نساء،11)« خدا شما را درباره فرزندانتان سفارش می کند»؛ « یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً»(تحریم، 6) « ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خویش را از آتش حفظ کنید». همه افراد خانواده و حتی جامعه در برابر هم مسئولند. قرآن در این مورد تأکید می کند: « وقفوهم إنهم مسئولون»(صافات، 24)؛ « و آن ها را نگه دارید که بازخواست خواهند شد.»
رسول اکرم(ص) درباره رفتار افراد خانواده با یکدیگر می فرماید:
«خیرکم خیرکم لأهله و انا خیرکم لاهلی»(حرعاملی، 122/14)« بهترین شما کسی است که نسبت به خانواده اش رفتارش نیک تر باشد و من نیک رفتارترین شما نسبت به خانواده ام هستم». باید توجه داشت رفتار پدر و مادر زمانی می تواند روی فرزندان مؤثرتر باشد که بین پدر و مادر تفاهم، هم دلی و احترام وجود داشته باشد. تربیت صحیح فرزند میراثی است که والدین از خود برجا می گذارند. از حضرت علی(ع) چنین نقل شده است: « خیر ما ورّث الاباء الابناء الادب»(آمدی، 393)؛ « بهترین ارثی که پدران به پسران می دهند، ادب است». القائاتی که به ما می شود، چه مثبت و چه منفی، همه در ذهن ما اثر می گذارد؛ جملاتی مانند تو در ریاضی ضعیف هستی، زندگی سخت است، درآمد ما همین قدر است یا برعکس آن: تو دختر باهوشی هستی، اگر تلاش کنیم به هدفمان می رسیم، خداوند به درآمد ما برکت می دهد و… جملاتی هستند که در خلال سالیان رشد، باورهای ما را می سازند. انسانی که از ابتدا با الگوهای رفتاری منفی رشد کرده، مسلماً به راحتی نمی تواند به تفکر مثبت دست یابد. برای مثبت اندیشی نیاز است که باورهایمان را اصلاح کنیم. لازم است از تفکر « نمی توانم»، « لیاقت ندارم»، « ناتوانم» به سمت تفکر « من می توانم»، « من ارزشش را دارم» برویم. همچنین قرار گرفتن در معرض امواج منفی دیگران و هم نشینی با کسانی که بیش از اندازه زبان به شکوه می گشایند، فرد را به سوی منفی بافی و بدبینی سوق می دهد. « یکی از عواملی که در ایجاد و تقویت صفات حمیده بسیار مؤثر است، مصاحبت و معاشرت با صاحبان چنان فضایل است. معاشرت با این قبیل افراد که فضایل اخلاقی را به صورت فعال و محسوس دارا هستند، از یک طرف سبب تقویت قوای روحی انسان شده و اراده او را جهت تحصیل آن صفات تقویت می کند و از طرف دیگر، شخص با دقت در اعمال و رفتار و حالات آن ها می تواند الگوی زنده فضیلت را در وجود آنان مشاهده نماید که همین امر او را در اقتباس فضایل بسیار یاری می کند.» ( فیض کاشانی، 269) از حضرت علی(ع) نقل شده که هم نشین خوب نعمت است:« جلس الخیر نعمه»(آمدی، 368) لذا بهتر است سعی کنیم با افراد مثبت اندیش مجالست کنیم تا از امواج مثبت تفکراتشان بهره مند شویم.
3. تلاش
تلاش و کوشش از عوامل بسیار مؤثر در بروز مثبت اندیشی است. خداوند انسان های تلاشگر را دوست دارد و وعده می دهد که به اندازه تلاششان به آن ها جزا می دهد: « لتجزی کلُّ نفسٍ بما تسعی»(طه، 15)؛ « هرکسی به موجب آنچه می کوشد، جزا داده می شود». این کوشش و تلاش باعث نیک بختی و سعادت انسان می شود، چنان که از حضرت علی(ع) نقل شده است: « قد سعد من جدّ» ( آمدی، 527)« بسیار می شود که تلاش کننده نیک بخت شود». هم چنین قرآن از این تلاش انسان قدردانی می نماید: « و کانَ سعیکم مشکوراً» (انسان، 22) « و از تلاش شما سپاس گزاری شده است». در حقیقت مثبت اندیشی زمانی مثمر است که با عمل همراه باشد. چه بسا افرادی که اندیشه های مثبت دارند، اما چون دست به عمل نمی زنند، مثبت اندیشی آنان ثمر نمی دهد. « مشاهده افرادی که موفقیت های عظیم کسب می کنند، ممکن است ما را به این اشتباه بیندازد که گمان کنیم آن ها موهبت الهی خاص دارند. مشاهده نزدیک تر نشان می دهد که بزرگ ترین موهبت اشخاص موفق نسبت به اشخاص عادی آن است که اقدام به عمل می کنند. این موهبتی است که هریک از ما می توانیم در خود ایجاد نماییم».( رابینز، 17/1) از سوی دیگر اگر ایمان داشته باشیم که خداوند قادر، نیروهای عظیمی را در وجود ما به ودیعه نهاده، مسلماً با جدیت و انرژی بیشتر برای کسب آن ها تلاش می کنیم. تلاش و کوشش مسلماً با دشواری هایی نیز همراه خواهد بود، اما خدا وعده می دهد که بعد از این دشواری ها آسانی ها در پیش است و از سوی دیگر هرکس را به اندازه تواناییش تکلیف می فرماید:« لا یکلف الله نفساً إلا ما اتاها سیجعل الله بعد عسرٍ یسراً»(طلاق، 7)« خدا هیچ کس را جز به اندازه ای که به او داده، تکلیف نمی کند. زود است که خدا پس از دشواری آسانی پیش آورد». فراتر از این خداوند می فرماید آسانی ها و آسایش ها همراه و در درون سختی ها و دشواری هاست، مشروط بر آنکه با نگاهی مثبت به سختی ها، آن ها را ابراز کمال و رشد بدانیم: « فإنّ مع العسرِ یسراً* إن مع العسر یسراً» (انشراح، 5-6)
4. اراده
تفکر مثبت در صورتی نتیجه می دهد که ما بخواهیم. با قدرت اراده می توانیم باورهای غلط ذهنی خود را تغییر داده و تحولات اساسی در مسیر زندگی ایجاد کنیم. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
« إن الله لا یغیرُ ما بقومٍ حتی یغیروا ما بأنفسهم»(رعد، 11)؛ « همانا خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر آن ها وضع خود را تغییر دهند».
این وعده الهی است که انسان با قدرت اراده، حتی قادر است سرنوشت قومی را تغییر دهد. پس خداوند از ما می خواهد که از مواهبی که او در وجود ما به ودیعه نهاده، به نحو احسن استفاده نماییم.
مرغ را پر می برد تا آشیان
پرّ مردم همت است ای مردمان
(مولوی)
از سوی دیگر، اراده قوی به دنبال ایمان قوی به وجود می آید. در سایه ایمان محکم می توانیم ادراکات خود از جهان بیرون و درون را در جهت صحیح هدایت کنیم و به این وسیله تحول اساسی در زندگی خود و حتی دیگران ایجاد نماییم. اگر بخواهیم در هدف های خود موفق شویم، باید با قدرت ایمان، اراده خود را تقویت کنیم. از حضرت علی(ع) در اهمیت اراده نقل شده است: « خذ القصد فی الامور فمن اخذ القصد خفّت علیه المؤون»(آمدی، 394) « در امورات عزم و قصد را به کار بند که هرکس قصد را برگیرد، کارها بر وی سبک گردد». هم چنین در حدیث دیگری آمده است: « اصل الحزم العزم و ثمرته الظفر» ( محمدی ری شهری، 299)« اصل دوراندیشی اراده است و نتیجه آن موفقیت است».
با تقویت اراده می توان در کنترل احساسات دیگر مانند خشم، غضب و افزایش صبر موفق شد. در حقیقت تفاوت بین انسان مثبت اندیش و منفی نگر در نیروی اراده آن ها است. « بدانید که این تصمیم های شماست، نه شرایط شما که سرنوشتتان را می سازد. به یاد داشته باشید، تصمیمی که به آن مقید و پابند باشید، نیرویی است که زندگی شما را دگرگون می سازد. این نیرویی است که هر لحظه که بخواهید در اختیار شماست. اراده پیروزی، اراده تغییر مسیر زندگی و مسلط بودن به آن، فقط هنگامی ایجاد می شود که شما تصمیم بگیرید و باور کنید که هیچ مشکل و مانعی نمی تواند مانع شما شود. انسان مثبت اندیش با تقویت اراده پویا می شود، برنامه ریزی و هدف گذاری می کند و برای رسیدن به هدف تلاش می کند. اما در مقابل، انسان منفی نگر به علت ضعف اراده، کم کم دچار یأس و نومیدی می شود و قادر به داشتن یک زندگی پویا نخواهد بود.
پی نوشت ها :
1.استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
2. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
منبع: نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 7