نویسنده:فاطمه پهلوان علی آقا
در سیره بزرگان و پیشوایان دینی ما، عطا و بخشش، از جایگاه والایی برخوردار است. آن بزرگان، در خفا و آشکارا، به سائلان و نیازمندان رسیدگی و از آنها دستگیری می کردند. چه بسا برگزیدگان خلفت که همانا مولا علی (ع) ، حصرت فاطمه (س) و دو فرزند بزرگوارشان هستند، افطاری اندک خود را پیشکش سائلان و مستمندان کردند. در همین باره، ابن عباس می گوید: روزی علی بن ابی طالب (ع)بیشتر از چهار درهم پول نداشت. حضرت یک درهم را شب صدقه داد و یک درهم را در روز و یکی را پنهانی ودیگری را آشکارا صدقه داد. سپس خداوند سبحانه وتعالی این آیه را درباره وی نازل فرمود: «آنها که اموال خود را شب و روز، پنهان و آشکارا، انفاق می کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است. نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند».(1)
حضرت آیت الله انصاری(ره)، از بزرگان و عالمان دینی ماست. ایشان با اینکه از نظر مالی و مادی ثروتمند نبود، لکن در مقام بذل و بخشش، مضایقه ای نداشت. محضر مقدسش، محل قضای حوایج بود. افرادی که برای حوایج مادی و شفای بیماری ها مراجعه می کردند، حتی اگر خارج از اسلام بودند، آنان را با آغوش باز می پذیرفت. صبیه ایشان، به نقل از همسرش می گفت: یک شب زمستانی بسیار سرد در همدان، پدرم سراسمیه در حالی که عبایش سر دوشش نبود، وارد منزل شد. حالش چنان بود که درآن وقت نمی شد علت را از او سؤال کرد. مستقیماً به اتاق رفت و چند لحاف و تشک بر دوش انداخت و بیرون رفت. بعد از مدت زمانی برگشت و کاملاً در صورت او آرامش و رضایت دیده می شد.(2)
امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، همواره به اکرام نیازمندان و محرومیت زدایی سفارش می کرد. ایشان فرموده است:
همه آرمان و آرزوی ملت و دولت و مسئولین کشور ما است که روزی فقر و تهی دستی از جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور، از رفاه در زندگی مادی و معنوی برخوردار باشند. خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد.(3)
حجت السلام و المسلمین برهانی، به نقل از مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام در قم بود، نقل می کرد: روزی با امام(ره)، در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم. فصل زمستان بسیار سردی بود. از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست. بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست.
امام (ره) قدری به او نگاه کرد، بعد به من فرمود: شما بروید، بعد من می آیم. عرض کردم چه کاری دارید؟! اگر امری هست، بفرمایید. گفت: نه، شما بروید و خودش ایستاد و به کمک آن خانم، لباس ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بود. هر چه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود، فرمود: چیزی نبود. بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند شما بیائید منزل، می گویم تا آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نباشید؛ با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمکتان می کنم.(4)
از حجت الاسلام و المسلمین حیدر علی جلالی خمینی نقل شده[است] که روزی امام (ره) در خصوص ارثیه ای که از طرف مرحوم پدرشان به ایشان به ارث رسیده بود، ما را خواست و طبق نامه کتبی، به بنده مرقوم فرمودند که:«جناب عالی وکیل هستید، زمین های متعلق به این جانب را، هر چند ناقابل است، هر طور که صلاح می دانید تقسیم کنید بین فقرا و تملیک آنان نمایید، چه ساختمان شده باشد یا نشده باشد.» البته این ارثیه حدود 7 ، 8 هزار متر بیشتر نبود که شاید با کوچه بندی و خیابان بندی، به 30 تا 50 قطعه زمین تقسیم می شد. ما هم هیئت سه نفره ای تشکیل دادیم و اولویت را به متقاضیان نیازمند از خانواده شهداء، اسرا و مفقودین دادیم و زمین ها را بین آنها تقسیم کردیم.(5)
پی نوشت :
1-احمد مسلمی میانجی، کامل الروایات، ج2، ص80.
2-مصطفی کرمی نژاد، در کوی بی نشان ها، ص 86.
3-رسول سعادتمند، درس هایی از امام خمینی (ره)، ص 97.
4-همان، ص 88.
5-همان، ص89.
منبع: نشریه اشارات ،شماره 124