آسمان از دیدگاه قرآن و دانش نجوم (1)

آسمان از دیدگاه قرآن و دانش نجوم (1)

 

چکیده:
یکی از مضوعات نجومی که در آیات فراوانی از قرآن به آن پرداخته شده، آسمان است. خداوند، آفرینش آسمان را نشانه ی خود می داند. این کتاب آسمانی با بیان برخی ویژگی های آسمان، انسان ها را به تامل و تفکر در آن سفارش کرده است تا از این راه به وجود و صفات خداوند پی ببرند. آغاز آفرینش، توصیف وضعیت کنونی آسمان و پایان عمر آن از جمله موضوعاتی است که در قرآن به آن اشاره شده است که در برخی موارد به عنوان اعجاز علمی شمرده شده است. در این مقاله، دوازده ویژگی از ویژگی های آسمان از نگاه قرآن، بیان شده است و پس از دیدگاه های دانشمندان و مفسران در این زمینه به نقد و بررسی آن پرداخته می شود.

 

مقدمه
انسان با پا گذرادن بر روی زمین و با اولین نگاه هایی که به آسمان انداخت، جستجو برای شناخت آن را آغاز کرد. چیستی آسمان و پدیده های موجود در آن، زمان آفرینش و ماده ی تشکیل دهنده ی آن ها،از جمله سوالات آن ها بود که هنوز هم دانشمندان به دنبال جواب هایی برای آن هستند. عاشوریان، کلدانیان، ایرانیان، مصریان و چینیان از ناموران علم نجوم بودند. (زمانی، 23/1)
البته راهنمای بسیاری از این گروه ها، پیامبران الهی بودند، چنان که سید ابن طاووس حضرت آدم را اولین کسی معرفی می کند که خداوند علم نجوم را به او آموخت. (ابن طاووس، 143؛ قومی، 199/8) از حضرت دانیال (شامی،80) و حضرت ادریس (طبرسی، 430/6؛ شامی، 74) و پیامبر اعظم اسلام (ع) (مجلسی، 155/88؛ برقی، 313/2؛ صدوق، 452/1؛ طباطبایی، 224/12) نیز مطالبی نقل شده است که اطلاعات کامل آن ها را به علم نجوم نشان میدهد.
پس از ظهور اسلام نیز دانشمندانی چون نوبختیان و برمکیان از شاگردان امام جعفر صادق (ع)، خواجه نصیرالدین طوسی، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، ابوالوفاء بوزجانی، ابراهیم، ابن حبیب فرازی و بسیاری دیگر از دانشمندان مسلمان با الهام گرفتن از فرمایشات قرآن، پیامبر (ع) و امامان (ع) به درجات بالای این فن دست یافتند و به پیشرفت این علم کمک فراوانی کردند. (امین، 93/2؛ ابن طاووس، 140)
در مغرب زمین نیز پس از رنسانس و ظهور دانشمندانی چون گالیله، کپرنیک، کپلر، نیوتون و انیشتین، این علم، حرکت تازه ایی را شروع کرد که با اختراع نور سنج ها و تلسکوپ های و فضاپیماها پیشرفت فراوانی نمود. در این دوره، مباحث از سمت هیئت و طالع بینی به طرف اختر فیزیک، کیهان شناسی و کیهان زایی تغییر مسیر داد. (مدرسه ی ستاره شناسی، 38-20؛ نیکسون، 72؛ مایر دگانی، 2)

تاریخچه ی تفسیر نجومی
به رغم این که پرداختن به موضوعات و مسائل نجومی قرآن، نسبتاً جدید می نماید، ولی نمونه هایی از سوالات تفصیری درباره ی آیات نجومی در بین پرسش های اصحاب پیامبر (ع) و امامان معصوم (ه ی) دیده می شود، اما تا قبل از دهه های اخیر، تعداد انگشت شماری از کتاب ها به این موضوع پرداخته اند.
گسترش شیوه ی تفسیر علمی و تالیف تفاسیر و کتبی هم چون «الجواهر فی تفسیر القرآن» طنطاوی «الهیئه ی و الاسلام» تالیف سید هبه ی الدین شهرستانی، حرکت جدیدی را در این زمینه ایجاد کرد که به دنبال آن تک نگاری هایی به زبان فارسی(هم چون «اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی» از یدالله نیازمند، «رسالت قرآن در عصر فضا» از سید عبدالرضا حجازی، «هفت آسمان» از محمد باقر محمودی، «زمین، آسمان و ستارگان از نظر قرآن» از آیت الله محمد صادقی، «دانش عصر فضا» از آیت الله حسین نوری و عربی (نظیر «التفسیر العلمی للآیات الکونیه ی» از حنفی احمد، «مع الله فی السماءِ» از احمد زکی، «القرآن و علم الفلک» از احمد جبالیه ی) در این موضوع نوشته شده است.
در تفاسیر نیز که در دهه های اخیر به زبان فارسی و عربی نوشته شده، همچون «پرتوی از قرآن»، «نمونه»، «الفرقان»، «فی ظلال القرآن» و «المنار» روش علمی در تفسیر آیات نجومی، بیشتر نمایان است. البته هر یک از این نوشته ها دارای محسنات و نیز اشکالاتی بوده اند و حتی برخی مبتلا به تطبیق و تحمیل نظریات بر آیات شده اند و این امر، نقد و بررسی این تفاسیر را ضروری نموده است.

مفهوم شناسی
لغت شناسان ریشه ی سماء را سَمو، سُمی و سُمُّو ذکر کرده اند که به معنای علو و بلندی است. (جوهری، 2382/6؛ ابن فارس، 569/1) و به گفته ی برخی از لغویان، سماء معرب شمیا در آرامی، عبری و سریانی است. (مصطفوی، 220/5) برابر فارسی آن، آسمان است که از دو کلمه ی «آس» به معنای آسیا «مان» به معنای مانند، ترکیب شده است و این نام مناسبی است، چرا که آسمان [ کرات آسمانی ] در حرکت ظاهری همانند سنگ آسیا می چرخند. (محمودی، 60) در لغت به چیزی که بالای چیز دیگری قرار بگیرد و بر آن محیط باشد «سماء» آن چیز گفته می شود (مصطفوی، 220/5) و هر بالایی نسبت به پایین آن، «آسمان» و هر پایین نسبت به بالای آن، «زمین» است. (راغب، 427)
در مورد تذکیر و تانیث کلمه ی سماء سه دیدگاه وجود دارد: 1- سماء مونث است ولی گاهی مذکر به کار می رود. (ابن اثیر، 406/2؛ راغب، 427) 2- هم مذکر و هم مونث است. (جوهری، 2381/6) 3- سماء در مقابل ارض مونث و سماء به معنای سقف مذکر است. (ابن منظور، 378/6) این نکته شایان ذکر است که در قرآن، افعال و ضمایر برای سماء مونث آمده اند مگر در آیه ی «السماء منفطر به کان وعده مفعولا» (مزمل، 18) برخی از لغویان با توجه به ارجاع ضمیر «هن» به واژه ی سماء، در آیه ی 29 سوره ی بقره، آن را اسم جنس و قابل کاربرد برای مفرد و جمع می دانند (راغب، 427؛ مصطفوی، 221/5) برخی نیز با رد این استدلال، آن را مفرد دانسته اند. (قریشی، 332/3) برای «سماء» جمع های متعددی از جمله: اسمیه، سماوات، سُمی و سماء (ابن منظور، 378/6) ذکر شده است.
واژه ی سماء در قرآن، 120بار به صورت مفرد و 190 بار به صورت جمع به کار رفته است، این کلمه 100 بار به تنهایی و در بقیه ی موارد به همراه کلمه ی ارض آمده است؛ اما در تمام این موارد به یک معنا و به یک مصداق به کار نرفته است. به طور کلی، آسمان در قرآن در دو مفهوم مادی [حسی] و معنوی به کار رفته است که برخی از موارد آن عبارتد از:
1- جهت بالا: (مکارم، نمونه، 165) این معنا موافق معنای لغوی سماء است. «علم ترکیف ضرب الله مثلا کلمه یً طیبه یً کشجره یٍ طیبه یٍ اصلها ثابت و فرعها فی السماء» (ابراهیم، 24 ) همانند درخت پربرکت و پاکیزه که در زمین ثابت و محکم است و شاخه های آن به آسمان کشیده شده است.
2- هوای فشرده ی اطراف زمین (جو): (مکارم، همان، 398/13) «وجعلنا السماء سقفاً محفوظاً و هم عن آیاتها معرضون» (انبیاء، 32) و آسمان [ جو] را هم چون سقفی حفظ شده قرار دادیم.
3- اجرام و کرات آسمانی: (رضایی، 154/1) «الله الذی رفع السماوات بغیر عمدٍ ترونها ثم استوی علی العرش و سخر الشمس و القمر کل یجری لاجلٍ مسمی یدبر الامر یفصل الایات لعلکم بلقاء ربکم توقنون» (رعد،2) خدا کسی است که آسمان ها را بدون ستون هایی که آنها را ببینید، بر افراشت.
4- محل قرار گرفتن ستارگان و سیارات: «تبارک الذی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجًا و قمرًا منیرًا » (فرقان، 61) بزرگوار است خدایی که در آسمان برج هایی را مقرر داشت.
5- مقام قرب و حضور که محل تدبیر امور عالم است: (طباطبائی، 247/16؛ مصباح، 234) «یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یومٍ کان مقداره الف سنه یٍ مما تعدون» (سجده، 5) کارها را از آسمان تا زمین تدبیر می کند.
6- جهان هستی که شامل تمام موجودات می شود.
«وهو الذی فی السماء اله و فی الارض اله وهو الحکیم العلیم» (زخرف، 84) و او کسی است که در آسمان معبود است.
7-ابر: (قرطبی، 6/17) «الذی جعل لکم الارض فراشاً و السماء بناءً و انزل من السماء ماءً فاخرج به من الثمرات رزقاً لکم فلا تجعلوا لله انداداً و انتم تعلمون» (بقره، 22) و از آسمان آبی فرو فرستاد.
8- باران: (طبرسی،543/10) «یرسل السماء علیکم مدراراً» (نوح، 11) [باران] آسمان را پی در پی برشما [فرو] فرستد.
9- سقف خانه: (مکارم، نمونه، 40/14) «من کان یظن ان لن ینصره الله فی الدنیا و الآخره فلیمدد بسببٍ الی السماء ثم لیقطع فلینظر هل یذهبن کیده ما یغیظ» (حج، 15) پس ریسمانی به سقف خانه ی خود بیاویزد.
باتوجه به استعمال واژه ی سماء در معانی گوناگون، باید لفظ «سماء» را در قرآن، مشترک لفظی دانست و نیز برخی استعمالات، همچون اطلاق سماء برابر و باران را مجاز به حساب آورد.

آسمان از منظر قرآن
قرآن در موارد فراوانی به آسمان قسم یاد کرده است (ذاریات، 7وطور، 5 و بروج، 1و طارق، 1و 11 و شمس، 5) و آن را از بزرگترین مخلوقات (نازعات، 27) و ملک (آل عمران، 189، مائده، 17 و 18) و میراث (آل عمران، 180) برای خدایی می داند که عرش و تخت قدرت او سراسر آسمان ها را فراگرفته است. (بقره، 255) پروردگاری که ملکوت آسمان ها را به پیامبرش، ابراهیم (ع) نشان داد (انعام، 75) واز انسان ها نیز خواست که در آن تامل و تفکر کنند. (اعراف، 185 و یونس،101)
قرآن ، آسمان (جاثیه، 3) و آفرینش (آل عمران، 190 و بقره، 164) آن را آیه و نشانه ی خداوند می داند (روم، 22) و تفکر در آن را علامت ایمان می شمارد. (آل عمران، 191)خداوند متعال آسمان و زمین را که در ابتدا به هم پیوسته بودند، از هم جدا کرد (انبیاء، 30) و با قدرت (ذاریات، 47) بی نهایتش، آسمان ها را در دو دوره (فصلت، 12) به صورت هفت طبقه (ملک، 3 و نوح، 15) بر افراشت. (رحمن ،7) و هر کدام را آسمانی جداگانه (بقره، 29 و مومنون، 86) و در حال توسعه (ذاریات، 47) قرار داده و در آن راه هایی به وجود آورد. (مومنون، 17 و ذاریات، 7)
قرآن آفرینش آسمان ها را بسیار بزرگ ومحکم می داند؛ (نبا، 12) حتی بزرگ تر از آفرینش انسان (غافر، 57) آن قدر بزرگ که حتی کفار هم، کسی به جز خدای عزیز و دانا (زخرف، 9) را، توانا بر آفرینش آن نمی دانند. (عنکبوت،61) خدایی که نه از روی بازی (انبیا، 16 و دخان، 48) و عبث (ص، 27) بلکه با هدف (روم، 8) و حق (زمر، 5 وانعام، 73 و ابراهیم،19) این کار را انجام داده و هیچ خستگی برای او نداشته است. (ق، 38 و احقاف، 33)
از دیدگاه قرآن، آسمان همچون سقفی (طور، 5 و انبیاء، 32) است که با ستارگان (حجر، 16، ق، 6) و شهاب ها (صافات، 10و فصلت، 12و ملک،5) تزیین شده و هیچ گونه خلل (ملک،3) و شکافی (ق، 6) در آن نیست. این کتاب آسمانی، آسمان و کرات آن را ساختمانی (غافر، 64 و بقره، 22و نبا، 10) می داند که مصالح اولیه ی آن، موادی دود مانند بوده است. (فصلت، 14) و بدون هیچ ستون قابل دیدنی (رعد، 2؛ لقمان، 10) برافراشته شده (طور،5 و نازعات، 28) و این اذن (حج، 65) و امر (روم، 25) خداست که آن را از ریزش (حج، 65) و نابودی حفظ نموده است. (فاطر، 41) کلید (شوری، 21)درهای (حجر، 14 و شوری، 12) این ساختمان ( بقره، 22) بزرگ به دست خداست (زمر، 63)و اوست که با اراده ی خویش (قمر،11) آن را باز (نبا، 19 و قمر، 11) و بسته (اعراف، 40) می نماید. در این بنای (بقره،22) بلند (طه، 2 و غاشیه، 18 و رحمن، 7) موجوداتی زندگی می کنند (شوری، 29 و رحمن، 29)که همانند خود این ساختمان (اسراء، 44) آفریدگاری را تسبیح می گویند(آل عمران، 83 و مریم93) و سجده می کنند (حج، 18 و نحل، 42 و رعد، 15) که به آنان (اسراء، 55) و سخنانشان (انبیاء، 4) آگاه است و خداوند برای محافظت (فصلت، 12 و بقره، 255) از این بنا سربازانی (جن، 8) با تیرهای آتشین (همان، 9) گماشته است تا آن را از ورود شیاطین محافظت کنند. (صافات، 8 و حجر، 17)
اگر چه قرآن از امتناع آسمان از قبول امانت الهی سخن می گوید (احزاب، 72) ولی آن را فرمانبردار و مطیع (فصلت، 11 و هود، 44) دستورات خداوند متعال معرفی نموده و از وحی شدن امر هر آسمان به آن (فصلت، 12) و تدبیر امور زمینی خبر می دهد. (سجده، 5 و طلاق، 12)
با این همه آسمان عمری محدود دارد (روم، 8 و احقاف، 3) و در آستانه ی قیامت، حرکت شدیدی نموده، (طور، 9) شکافته می شود (فرقان، 21 و رحمن، 37 و مزمل، 18 و مرسلات،9 و انفطار، 1 وانشقاق، 1 و حاقه، 16) و همچون فلز گداخته (معارج، 8) گلگون (رحمن، 37) گشته و از خود دودی عذاب آور پدید می آورد (دخان، 10) و سپس به دست قدرت خدا در هم پیچیده می شود. (انبیا، 104 و زمر، 6) این همان زمانی است که پرده و حجاب از آسمان برداشته می شود (تکویر، 11) و آسمان آخرت (هود، 107 و 108) جایگزین آسمان دنیا گشته (ابراهیم، 48) و درهای آن گشوده می شود (نبا، 19).
پس ستایش (انعام، 1) خدایی را که نور (نور، 35) و خالق (زمر، 5 و 38 و 46) آسمان هاست؛ چرا که هر ستایشی در آسمان و زمین مخصوص اوست (روم، 18) همو که هر آنچه را در آسمان هاست، مسخر انسان قرار داد (لقمان، 20 و جاثیه، 13) و آسمان ها را برای پاداش و کیفر اعمال خوب و بد آنان خلق کرد (جاثیه، 22).

پی نوشت ها :

1- دکترای علوم قران و حدیث و عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه
نشانی الکترونیکی:mostarhami@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 88/8/10
*تاریخ پذیرش مقاله: 88/9/11
منبع: علوم و معارف قرآن کریم شماره 4

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید