نویسنده:ابراهیم شفیعی سروستانی
منبع:ماهنامه موعود
مؤلف ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود جمال و زیبایی حضرت مهدی(ع) را به عنوان یکی از ویژگیها و خصایص آن حضرت که مایه لزوم دعا برای ایشان است، برشمرده و مینویسد:
بدان که مولای ما حضرت صاحبالزمان(ع) زیباترین و خوش صورتترین مردم است؛ زیرا که شبیهترین مردم به پیغمبر اکرم(ص) میباشد.مؤلف ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود جمال و زیبایی حضرت مهدی(ع) را به عنوان یکی از ویژگیها و خصایص آن حضرت که مایه لزوم دعا برای ایشان است، برشمرده و مینویسد:
بدان که مولای ما حضرت صاحبالزمان(ع) زیباترین و خوش صورتترین مردم است؛ زیرا که شبیهترین مردم به پیغمبر اکرم(ص) میباشد.1 از بررسی روایات و مطالعه حکایات نیکبختانی که توفیق زیارت آن امام را یافتهاند نیز برمیآید که قامت و رخسار نازنین امامعصر(ع) در کمال زیبایی و اعتدال بوده و جزء جزء سیمای مبارکش دلربا و خیرهکننده است:
قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت کردهای ای سرو قامت
مؤذن گر ببیند قامتت را
به قد قامت بماند تا قیامت
آری، همین قامت رعنا و رخسار دلربا بوده است که موجب شده هزاران عاشق دلسوخته هر صبح و شام با زاری و التماس از خدای خود بخواهند که:
أَللَّهُمّ أَرِنِی الطَّلْعَهَ الرَّشیدَهَ وَ الغُرَّهَ الحَمیدَهَ وَاکحَلْ ناظِری بِنَظَرَهٍ مِنّی إلَیْهِ.
خداوندا! آن چهره زیبا و جمال دلآرا را به من بنمای و دیدگان مرا با یک نگاه به او روشن ساز.
آن حضرت، افزون بر همه زیباییهای ظاهری، جامع همه کمالات روحی و سجایای اخلاقی نیز هست و همین امر نیز موجب شده که ایشان از نظر خلق و خو نیز شبیهترین مردم به پیامبر گرامی(ص) باشد.
•سیمای ظاهری
روایات فراوانی در توصیف جمال دلآرای آخرین حجت خدا، حضرت مهدی(ع) وارد شده است که در مجموع میتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:
دسته اول، روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت بسنده کرده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) یاد نمودهاند که از آن جمله میتوان به روایات زیر اشاره کرد:
1. از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند:
المَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِى، إسْمُهُ إسمی، و کُنْیَتُهُ کُنْیَتى، أشْبَهُ النَّاسِ بیخَلْقاً و خُلْقاً…2.
مهدی از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من است.
2. احمد بن اسحاق بن سعد قمی میگوید: از امام حسن عسکری(ع) شنیدم که میفرمود:
ألْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَمْ یُخْرِجْنى مِنَ الدُّنْیا حَتّی أَرانیَ الخَلَفَ مِنْ بَعْدى، أشْبَهَ النّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) خَلْقاً و خُلقاً…3.
سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد، او از نظر آفرینش و اخلاق شبیهترین مردم به رسول خداست.
با توجه به این روایات میتوان همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام(ص) نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی(ع) نیز نسبت داد.
قرآن کریم در آیات متعددی به توصیف پیامبر خاتم(ص) پرداخته و آن حضرت را به دلیل ویژگیهای برجسته و منحصر به فردش ستوده است که از آن جمله میتوان آیات زیر را برشمرد:
1. در نخستین آیه خداوند کریم، ویژگی نرمخویی پیامبر اکرم(ص) را یادآور شده و میفرماید اگر اینچنین نبودی مردم از پیرامون تو پراکنده میشدند:
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْکُنْتَ فَظّاً غَلیظَ القَلْبِ لانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ…4.
پس با بخشایشی از [سوی] خداوند، با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی، از دورت میپراکندند… .
2. در آیهای دیگر، خداوند متعال به دلسوزی، احساس مسئولیت، خیرخواهی و مهر و محبت بیپایان رسول خاتم(ص) نسبت به امتش اشاره کرده، میفرماید:
لَقَدْ جائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتمْ حَریصٌ عَلَیْکُم بِالمُؤْمِنینَ رَئوفٌ رَحیمٌ.5
بیگمان پیامبری از [میان] خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید، بر او گران است. بسیار خواستار شماست؛ با مؤمنان، مهربانی بخشاینده است.
3. یکی دیگر از آیات قرآن، رحمت بودن پیامبر اکرم نسبت به همه جهانیان را مورد توجه قرار داده، میفرماید:
وَ ما أَرسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ.6
و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم.
4. آیه دیگری از قرآن در مقام ستایش خلق و خوی بینظیر پیامبر اسلام(ص) میفرماید:
وَ إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ7.
و به راستی تو را خویی است سترگ.
با توجه به آنچه گذشت میتوان گفت: خاتم اوصیا نیز چون خاتم پیامبران مظهر نرمخویی، دلسوزی، خیرخواهی، مهر، محبت، گذشت و خلق و خوی شایسته و سترگ بوده و رحمتی برای همه جهانیان است.
روایاتی که به توصیف ویژگیهای سیرت و صورت پیامبر اکرم پرداختهاند نیز فراواناند، که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
در روایتی که از امام محمد باقر(ع) نقل شده ویژگیهای ظاهری پیامبر خاتم(ص) چنین توصیف شده است:
رخسار پیامبر خدا سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته، و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانهاش بزرگ بود، چون به کسی روی میکرد به خاطر مهربانی شدیدی که داشت با همه بدن به جانب او توجه مینمود. یک رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه صفحه نقره خالص خطی کشیده شده باشد. گردن و شانههایش بهسان گلابپاش سیمین بود. بینی کشیدهای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمیداشت که گویا به سرازیری فرود میآید، باری، نه قبل و نه پس از پیغمبر خدا کسی مثل او دیده نشده است.8
دسته دوم، روایاتی که خصال و سیمای امام مهدی(ع) را به تفصیل بیان کرده و ویژگیهای آن حضرت را یک به یک برشمردهاند. برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده به شرح زیر است:
از پیامبر گرامی اسلام(ص) در توصیف آن حضرت روایت شده است که:
ألمَهدیُّ طاوُوسُ أَهْلِ الجَنَّهِ وَجُهُه کَالقَمَرِ الدُّرّی عَلَیهِ جَلابِیبُ النُّورِ.
مهدی طاوس اهل بهشت است. چهره او مانند ماه درخشنده است. بر [بدن] او جامههایی از نور است.
امام باقر(ع) از پدرش، از جدش روایت میکند که امام علی(ع) روزی، در حالی که بر بالای منبر بود، فرمود:
9یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى فی آخِرِالزَّمانِ أبْیَضُ اللَّون، مُشْرَبٌ بِالحُمْرَهِ، مَنْدَحُ [مَبْدحُ] البَطْنِ، عَریضُ الفَخْذَینِ، عَظیمُ مَشاشِ المَنْکَبَینِ، بَظَهِرهِ شامَتانِ؛ شامَهٌ عَلی لَونِ جِلْدِهِ و شامَهٌ عَلی شِبْهِ شامَهِ النَّبِّی(ص)… .
از فرزندان من در آخرالزمان مردی ظهور میکند که رنگ [صورتش ]سفید متمایل به سرخی و سینهاش فراخ و رانهایش ستبر و شانههایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگری مشابه خال پیامبر اکرم(ص).
امام رضا(ع) نیز در بیان صفات و ویژگیهای امام عصر(ع) میفرماید:
إنَّ القائِمَ هُوَ الذَّی إذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشُّیوُخِ وَ مَنْظَرِ الشباب، قوِیّاً فی بَدَنِه حَتّی لَوْ مَدَّ یَدَهُ إلی أعْظَمِ شَجَرَهٍ عَلی وَجْهِ الأرْضِ لَقَلَعَها و لَوْصاحَ بَیْنَ الجِبالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُوُرها.10
قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهره جوانان قیام کند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به بزرگترین درخت روی زمین دراز کند آنرا از جای برکند و اگر بین کوهها فریاد برآورد صخرههای آن فروپاشد.
آن حضرت در روایت دیگری، در پاسخ اباصلت هروی که از ایشان میپرسد: «نشانههای قائم شما به هنگام ظهور چیست؟» میفرماید:
عَلامَتُهُ أنْ یَکُونَ شَیْخَ السِّنِّ، شابَّ المَنْظَرِ، حَتّی أنَّ النّاظِرَ إِلَیهِ لَیَحْسَبَهُ ابْنَ أرْبَعینَ سَنَهً أوْ دُونَها و إنَّ مِن عَلاماتِه أَنْ لایَهْرَمَ بِمُرُورِ الأَیّامِ وَ اللیَّالیَ حَتّی یَأتِیَهُ أجَلُهُ.11
نشانهاش این است که در سن پیری است ولی منظرش جوان است به گونهای که بیننده میپندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اَجَلش فرا رسد.
امام صادق(ع) نیز آن حضرت را این گونه توصیف میکند:
لَیْسَ بالطَّویل الشّامِخِ وَلا بالقَصیرِ اللّازقِ بَلْ مَرْبُوعُ القامَهِ، مُدَوَّرُ الهامَّهِ، واسِعُ الصَّدْرِ، صَلتُ الجَبینِ، مَقْروُنُ الحاجِبَیْنِ، عَلی خَدِّهِ الأَیَمنِ خال «کأَنَّهُ فُتاتُ المِسْکِ عَلی رَضْراضَهِ العَنَبرِ.12
میانه بالا، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد، صورتی گرد، سینهای فراخ، پیشانی سفید، ابروانی به هم پیوسته، خالی به گونه راستش، چون دانه مشک که بر قطعه عنبر سائیده باشد.
ابراهیم بن مهزیار نیز که به شرف ملاقات امام مهدی(ع) رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید:
او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو و گویا پیشانیاش ستارهای درخشان بود و برگونه راستش خالی بود که مانند مشک و عنبر برصفحهای نقرهای میدرخشید و بر سرش گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود و سیمایی داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و با طمأنینهتر و باحیاتر از آن ندیده است.13
•خصال روحی
در مورد سجایا و مکارم اخلاقی امام مهدی(ع) نیز روایات متعددی از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
2ـ1. «ابن حماد» در کتاب خود از یکی از راویان اهل سنت در مورد ویژگیهای امام مهدی(ع) چنین نقل میکند:
عَلامَهُ المَهدِیّ أن یَکُوَن شَدیداً عَلَی العُمّالِ جواداً بِالمالِ رَحیماً بِالمَساکِین.14
نشانه مهدی این است که بر کارگزاران [دولت خویش] سختگیر، بسیار بخشنده و با مستمندان مهربان است.
2ـ2. امام صادق(ع) نیز در پاسخ این پرسش که امام(ع) چگونه شناخته میشود، میفرماید:
بالسَّکینهِ و الوَقارِ […] وَ تَعرِفُهُ بِالحَلالِ و الحَرامِ وَ بِحاجهِ النّاسِ إلَیهِ و لایَحْتاجُ إلی أَحَدٍ.15
[امام را] با آرامش و وقار […] و نیز با حلال و حرام و نیازمندی مردم به او، در صورتی که او خود به هیچ کس نیاز ندارد [میتوان شناخت].
3. امام رضا(ع) در بیان ویژگی کلی امامان معصوم(ع)، سخنان ارزشمندی دارند، که براساس آن میتوان به توصیف امام مهدی(ع) نیز پرداخت، آن حضرت میفرماید:
یَکونُ أَوْلی بِالنّاسِ من أَنْفُسِهِمْ، و أَشفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبائِهِمْ و أمَّهاتِهِمْ و یَکُونُ أشَدَّ النّاسِ تَواضُعاًللّهِ عزّوجلّ، و یَکوُنُ آخَذَ النّاسِ بِما یَأمرُ بِهِ و أَکَفَّ النّاسِ عَمّا یَنهی عَنُه.16
او به مردم از خودشان سزاتر و از پدران و مادرانشان برای آنها دلسوزتر است. او از همه مردم در برابر خدا متواضعتر، و در عمل به آنچه خود بدان فرمان میدهد، سختکوشتر، و در دوری گزیدن از آنچه که خود از آن نهی میکند، خوددارتر است.
4. آن حضرت در ادامه میفرماید:
دَلالَتُهُ فی خِصلَتَینِ: فِی العِلمِ وَ استِجابَهِ الدَّعْوَهِ و کُلِّ ما أَخْبَر بِهِ من الحَوادِثِ التَّی تَحْدُثُ قبل کَوْنِها، فَذلِکَ بَعهدٍ مَعهُودٍ إِلَیهِ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صَلّی اللّه علیه واله تَوارَثَهُ عَنْ آبائِهِ عَنهُ عَلیهِالسَّلامُ.17
او با دو نشانه شناخته میشود: دانش [بیکران] و استجابت دعا و اینکه او از همه رویدادهایی که واقع میشوند، پیش از وقوعشان خبر میدهد. همه اینها به سبب پیمانی است که از سوی پیامبر خدا با او بسته شده و وی آنرا به وسیله پدران خود از آن حضرت به ارث برده است.
توصیف سیمای ظاهری و خصال روحی حضرت بقیه الله الاعظم ـ ارواحنا له الفداء ـ را با بخشی از کتاب منتهیالآمال مرحوم شیخ عباس قمی به پایان میبریم.
این محدث بزرگ مفاد روایات مختلفی را که در توصیف آن حضرت وارد شده، گردآورده و در بیان اوصاف ایشان مینویسد:
همانا روایت شده که آن حضرت شبیهترین مردم است به رسول خدا(ص)، در خَلق و خُلق، و شمایل او شمایل آن حضرت است. و آن چه جمع شده از روایات در شمایل آن حضرت، آن است که آن جناب ابیض (سفید) است که سرخی به او آمیخته و گندمگون است که عارض شود آن را زردی از بیداری شب و پیشانی نازنینش فراخ و سفید و تابان است و ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریک و دراز که در وسطش فی الجمله انحدابی (برآمدگی) دارد و نیکورو است و نور رخسارش چنان درخشان است که مستولی شده بر سیاهی محاسن شریف و سر مبارکش، گوشت روی نازنینش کم است. بر روی راستش خالی است که پنداری ستارهای است درخشان، «وَ علی رأسه فرق بین وفرتین کأنّه ألف بین واوین» میان سرش فرقی گشوده شده مانند الفی که میان دو واو نشسته باشد، میان دندانهایش گشاده است. چشمانش سیاه و سرمه گون و در سرش علامتی است، میان دو کتفش عریض است، و در شکم و ساق مانند جدش امیرالمؤمنین(ع)، است.
و وارد شده:
«اَلمَهدیّ طاوُوسُ أَهلِ الجَنَّهِ وَجهُهُ کَالقَمَرِ الدُّرّی عَلَیهِ جَلابِیبُ النُّورِ»؛
یعنی حضرت مهدی(ع)، طاووس اهل بهشت است. چهرهاش مانند ماه درخشنده است. بر بدن مبارکش جامههایی است از نور.
«عَلَیهِ جُیوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعاعِ ضِیاءِ القُدسِ»
؛ بر آن جناب جامههای قدسیه و خلعتهای نورانیه ربانیه است که متلاشی به شعاع انوار فیض و فضل حضرت احدیت است. و در لطافت و رنگ چون گل بابونه و ارغوانی است که شبنم بر آن نشسته و شدت سرخیاش را هوا شکسته و قدش چون شاخهبان درخت بیدمشک یا ساقه ریحان [است]،
«لَیسَ بِالطَّویلِ الشّامِخَ وَ لا بِالقَصیرِ اللّازِقِ»؛
نه دراز بیاندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده.
«بَل مَربُوعُ القامَهِ مُدوِر الهامَه»؛
قامتش معتدل و سر مبارکش مدور [است]،
«عَلی خَدِّهِ الأَیمَنِ خالٌ کأَنَّهُ فَتاهُ مِسکٍ عَلی رَضراضَهِ عَنبَرٍ»؛
بر روی راستش خالی است که پنداری ریزه مشکی است که بر زمین عنبرین ریخته [است].
«لَهُ سِمَتُ مارَأتِ العُیُون أَقصَدَ مِنهُ»؛ هیئت نیک و خوشی دارد که هیچ چشمی هیئتی به آن اعتدال و تناسب ندیده [است ]صلّی اللّه علیه و علی آبائه الطاهرین.18
با امید به آنکه خداوند متعال از سر لطف و رحمت بیانتهای خود، دیدار شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) را نصیب ما بندگان بیمقدار خویش نیز فرماید و همه ما را از عطر حضور آن یگانه دوران بهرهمند سازد.
پینوشتها:
1. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم(ع)، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، ج 1، ص 132.
2. الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، ج 1، باب 25، ص 534 – 535، ح 1
3. همان، ج 2، باب 38، ص 118، ح 7.
4. سوره آل عمران (3)، آیه 159.
5. سوره توبه (9)، آیه 128.
6. سوره انبیاء (21)، آیه 107.
7. سوره قلم (68)، آیه 4.
8. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج1، ص 443.
9. صدوق، محمدبن علی بن الحسین، همان، ج2، باب 57، ص 560، ح 18.
10. همان، ج 2، باب 35، ص 69، ح 8.
11. همان، باب 57، ص 558، ح 12.
12. الیزدی الحائری، علی، إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، ج 1، ص 475.
13. الصدوق، همان، ج 2، باب 43، ص 180 – 181، همچنین ر.ک: همان، ص 212 تا 213، حکایت تشرف علی بن ابراهیم مهزیار.
14. مؤسسه المعارف الاسلامیه، معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)، ج1، ص 242، ح 152.
15. النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، باب 13، ص 242، ح 40.
16. الیزدی الحائری، علی، همان، ص 24.
17. همان.
18. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج 2، ص 762.