ثمرات اخلاص در رفتار محدّث قمی (ره)

ثمرات اخلاص در رفتار محدّث قمی (ره)

یکی از ویژگی های علمای بزرگ داشتن اخلاص در انجام وظایف می باشد. بسیاری از این بزرگان برای آنکه اعمالشان مورد رضای خداوند قرار گرفته و ثمرات و برکاتی در کارهایشان وجود داشته باشد از هر چیزی که باعث شود اخلاص کارشان را از بین ببرد پرهیز می نمودند.

یکی از این بزرگان محدث قمی رضوان الله علیه می باشد که در نوشتن کتاب ها آنچنان اخلاص داشت که تلاش می کرد پدر بزرگوارش نیز از نوشتن کتاب منازل الاخره اطلاع پیدا نکند و بعد از تالیف کتاب مفاتیح الجناح اجازه نمی داد کسی از او تعریف کند.

از رفتن به مکانهایی که جمعیت زیادی برای نماز جماعت می آمدند و ایشان امام جماعت بود پرهیز می کرد که مبادا در روح او اثر بگذارد. از سهم امام استفاده نمی کرد می گفت من شایستگی ندارم از آن استفاده کنم.

از مصادیق و آثار اخلاص در کارهای شیخ عباس قمی رحمه الله موارد زیر را می توان نام برد:

ترک محرمات

یکی از مهمترین مصادیق و معانی اخلاص، ترک محرمات است. پیامبر اکرم «ص» فرمود: «تمامُ الاخلاص اجتناب المحارم»؛ (کل اخلاص در دوری جستن از حرام ها [خلاصه شده] است). و این حقیقت با تمام وجود در رفتار شیخ عباس ظهور و بروز یافته بود.

هرگز کسی در حضور او جرات غیبت کردن نداشت. چنان از گناهان بخصوص غیبت و دروغ احتراز داشت که فوق تصور است. در ایام بیماری منجر به وفاتش، یکی از علمای تهران برای عیادت به حضور رسید.

حاج شیخ عباس آن روز بسیار ناراحت و متفکر بود. آن عالم بزرگ می پرسد: چرا ناراحتید؟ پاسخ می دهد: در سفری که به حج رفتم در مکه معظمه خواستم به روش محدثین که از یکدیگر اجازه می گیرند، از یکی از محدثان عامّه اجازه حدیث بگیرم، وقتی این منظور را با وی در میان نهادم، عالم سُنی مطلبی گفت و من روی مصالحی، به دروغ آن را انکار کردم. اکنون در این فکرم که فردای قیامت چگونه این دروغ را در محضر عدل الهی توجیه کنم؟ (1)

کرامات اثر اخلاص

علی «ع» فرمود: «انَّ المومن یخشع له کلی شیء و یهابه کل شیءٍ ثمَّ قال اذا کان مخلصاً لله اخاف الله منه کل شیءٍ حتی هوامَ الارض و سباعها و طیرَ السَّماءِ» (2) (همه چیز در مقابل مومن خشوع می کند و همه از هیبت او می ترسند) و فرمود: «هرگاه مومن برای خدا خالص باشد، خداوند کاری می کند که همه چیز، حتی شیران و درندگان زمین و پرندگان هوا، از او بترسد،» این همان ولایت تکوینی و کرامتی است که مخلصان – بسته به حد و اندازه خود- به آن دست می یابند.

فرزند آن مرحوم می گوید فراموش نمی کنم زمانی که در نجف اشرف بودیم، پدرم یک روز صبح در حدود سال 1357 قمری یعنی دو سال پیش از وفاتشان از خواب برخاستند و گفتند: «امروز چشمم بشدّت درد می کند و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم» و بسیار غمگین به نظر می رسیدند.

تقریبا زبان حالشان این بود که شاید خاندان پیغمبر «صلی الله علیه و آله» مرا از خود طرد کرده باشند. آن مرحوم عادت داشت که گاهی این مطلب را با تأثر می گفت و می گریست.

من در آن اوقات مشغول تحصیل بودم. به مدرسه رفتم ظهر که به خانه برگشتم، دیدم ایشان مشغول نوشتنند. عرض کردم: چشمتان بهتر شد؟ فرمود: «درد بکلی مرتفع شد» پرسیدم: چگونه معالجه فرمودید؟

پاسخ داد: «وضو گرفتم و مقابل قبله نشستم و کتاب کافی را به چشم کشیدم، درد چشمم برطرف شد» و دیگر تا پایان عمر به درد چشم مبتلا نشدند.

کتاب کافی ای که آن را به چشم کشیده بودند، خطی و به خط عالم مشهور، ملاعبدالله تونی، صاحب کتاب وافیه بود و محدث قمی خیلی به آن علاقه داشت.

و شیخ عباس این چنین بود. اخلاص او باعث شده بود خداوند زندگی مادی او را «من حیث لا یحتسب» اداره کند و به او کرامت عنایت کند و حتی به انگشت او اثر شفادهندگی دهد.

اخلاص در احترام به نام معصومان و احادیث

پیامبر اکرم «ص» به اباذر فرمود: «یا اباذر! لیکن لک فی کل شیءٍ نیَّه صالحه حتی فی النوم و الاکل» (3) (ای ابوذر! باید در هر کاری، حتی در خوابیدن و خوردن، نیتی شایسته داشته باشی). شیخ عباس قمی از کسانی است که در تمام کارهایش از جمله در اسم بردن و نوشتن نام مبارک معصومان و احادیث اهل بیت «علیهم السلام» نیت الهی داشت:

1. مرحوم محدّث قمی بدون وضو و طهارت حتی دست به جلد کتاب حدیث نمی زد چه رسد به جملات حدیث و هرگاه می خواست به مطالعه یا نگارش حدیث بپردازد، با وضو و مودّب، دو زانو رو به قبله می نشست و کارش را آغاز می کرد. (4)

2. مرحوم شیخ عباس در احوال حضرت صادق «ع» می نویسد: آن جناب، کثیر الحدیث و خوش مجالست و کثیر الفوائد بود هرگاه می خواست بگوید: قال رسول الله «صلی الله علیه و آله» رنگش تغییر می کرد؛ گاهی سبز می شد و گاهی زرد، به حدی که آنها که او را می شناختند، نمی شناختندش.

وی می افزاید: خوب تأمل کن در حال حضرت صادق «علیه السلام» در تعظیم و توفیر او از رسول خدا «ص» که در وقت نقل حدیث از آن حضرت و بردن اسم شریف آن جناب، چگونه حالش تغییر می کرده با آنکه پسر پیغمبر و پاره ی تن اوست.

پس یاد بگیر این را و با نهایت تعظیم و احترام اسم مبارک حضرت رسول را ذکر کن و صلوات بعد از اسم مبارکش بفرست و اگر اسم شریفش را در جایی نوشتی، صلوات را بدون رمز و اشاره بعد از اسم مبارکش بنویس و مانند بعضی از محرومین از سعادت به رمز «ص» و یا «صلم» و نحو آن اکتفا مکن، بلکه بدون طهارت اسم مبارکش را مگو و ننویس و با همه اینها باز از حضرتش معذرت بخواه که در وظیفه خود نسبت به آن حضرت کوتاهی نمودی و به زبان عجز و لابه بگو:

هزار مرتبه شویم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی ادبی است

تأکید بر علم و آگاهی به عنوان ریشه اخلاص

باور راستین به خدا و آخرت و کلاً اعتقادات از ریشه های مهم اخلاص است. علی «علیه السلام» فرمود: «سببُ الاخلاص الیقین»؛ سبب اخلاص [ورزی] یقین [و باور جزمی است] است. (5) با این توضیح که علم و آگاهی به مسائل دینی از اصلی ترین عوامل یقین و ایجاد اخلاص و خدامحوری است.

علی «علیه السلام» فرمود: «ثمره العلم اخلاص العمل» (6) (میوه علم و دانش اخلاص [ورزی در] عمل است).

شیخ عباس قمی با توحه به تسلطی که بر روایات داشت بخوبی می دانست که بدون آگاهی عمیق از مسائل دینی، اخلاص در منبر و رفتارهای انسانی میسر نیست، لذا بر فراگیری دانش و منبرهای با مطالعه و آگاهانه سخت تأکید داشت.

یکی از علمای مشهد می گوید: واعظی بدون مطالعه به منبر رفته بود. مرحوم حاج شیخ عباس در عالم رویا به او می فرمایند: اگر انسان ضامن مالی مردم، مثلاً عطار و بقال باشد، می تواند از عهده برآید و دین خود را ادا کند، ولی افرادی که پای منبر می نشینند، عمر خود را در اختیار گوینده می گذارند لذا او ضامن عمر آنهاست. اگر بی مطالعه منبر برود، چگونه می تواند از عهده برآید.»

منابع:

1- منتخب میزان الحکمه، پیشین، ص 165 و غرر الحکم، ح 8447.

2- شیخ عباس قمی؛ مرد تقوا و فضیلت، پیشین، صص66-65 و سیمای فرزانگان، ص 92.

3- شیخ عباس قمی؛ مرد تقوا و فضیلت، پیشین، صص 57-56 و سیمای فرزانگان، ص 164

4- بحار الانوار، پیشین، ج 85، ص 136، ح 16 و منتخب میزان الحکمه، پیشین، ص 165

5- شیخ عباس قمی؛ مرد تقوا و فضیلت، پیشین، ص 56 و سیمای فرزانگان، ص 227

6- منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، (تهران، کتابفروشی بوذرجمهری، 1373ق)، ح 4، باب هشتم، فصل دوم، ص 7 و سیمای فرزانگان، ص 229

پاسدار اسلام، شماره 349

برگرفته از سایت راسخون

تهیه و فرآوری: مجید ملکی، گروه حوزه علمیه تبیان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید