هدف از آفرینش انسان رسیدن به مقام قرب الهی، با انتخاب راه صحیح و طی کردن صراط مستقیم می باشد، و این میسّر نیست، مگر اینکه به دعوت حقّ لبّیک گوید و با بهره گیری از تعالیم روشنگر وحی، نیک و بد را باز شناخته و پس از آشنایی با وظایف و مسئولیّتهای خویش در عمل به آن کمر همّت بندد،
بنابراین تشخیص وظیفه قبل از عمل به تکلیف، از مهمترین اموری است که انسان مۆمن بایسته است آن را مدنظر قرار داده و سپس به انجام تکلیف مبادرت بورزد.
وظیفه در حقیقت، به آن چیزی اطلاق می شود که شرعاً یا عرفاً بر عهده کسی باشد(1) و تکلیف، به معنای بار کردن کاری سخت توأم با رنج، بر کسی می باشد.(2)
نظام حقوقی اسلام نظامی تکلیف گراست؛ به عنوان مثال در متون دینی وقتی صحبت از حقّ انسـانها می شود، بحث از حقوقی است که انسانهای دیگر بر ما دارند و به عبارت دیگر، مسئولیّتی که ما در قبال دیگران داریم .
البته چون این حقوق طرفینی است، ما نیز این حقوق را بر عهده دیگران داریم، امّا بدلیل همان بعد سازندگی و تربیت و هدایت که دین اسلام برای خود، قائل است در بیان به جنبه تکلیف و وظیفه و مسئولیّت ، توجّه بیشتری می کند ؛
لذا امام سجّاد(ع) می فرماید:
« اِعلَم رَحَمَکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیکَ حُقوقاً مُحیطَهٌ بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَهٍ تَحَرَّکتَها وَ سَکَنَهٍ سَکَنتَها اَو حالٍ حَلَّتها اَو مَنزِلَهٍ نَزَلتَها اَو جارِحَهٍ قَلَبتَها اَو ءَالَهٍ تَصَرَّفتَ فِیها فَاَکبَرِ حُقُوقُ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَیکَ ما اَوجَبَ عَلَیکَ لِنَفسِهِ مِن حَقِّهِ الّذی هُوَ اصلُ الحُقوقِ .»(3)
بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی، یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است .
بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است.
همین عمل به تکلیف و وظیفه الهی، راز موفقیت حضرت امام خمینی (ره) در تمامی صحنه های عبادی، سیاسی و اجتماعی… بود.(4)
ایشان تکالیف الهی را الطاف الهی دانسته و می فرمود:
«ما تا در این حیات دنیوی هستیم، تا در اینجا هستیم، مأموریت ها از طرف خدای تبارک و تعالی داریم و باید قیام کنیم به این مأموریت ها. باید غفلت نکنیم از تکالیف الهیه.
تمام تکالیف الهیه، الطافی است الهی و ما خیال می کنیم تکالیفی است، همه اش الطاف است، چه تکالیف فردی که برای هر فردی هست برای تربیت او، برای تکمیل او، برای اینکه غیر از این راه، راه تکمیل و راه ترقی نبوده است، درجاتی هست که بدون این راه نمی شود به آن درجات رسید.
چه تکالیف اجتماعی که ما مکلف هستیم، در اجتماع تکالیفی داریم و باید به آن تکالیف عمل کنیم برای تنظیم این اجتماع.»(5)
حضرت علی علیه السلام در خطبه 149 می فرماید: «حُمِّلَ کلُّ امریٍ منکم مَجْهودَهُ؛ برای هر کس به اندازه توانایی او وظیفه ای تعیین شده است».(6)
از آقا سید محسن جبل عاملی از علمای بزرگ شیعه و نواده برادر مرحوم آقا سید جواد صاحب مفتاح الکرامه، داستان زیبایی در عمل به تکلیف نقل شده است که شنیدن آن، خالی از لطف نمی باشد.
آقا سید محسن در دمشق مدرسه ای تاسیس کرده بودند که دانش آموزان شیعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل می نمودند.
« حاج سید احمد مصطفوی که یکی از تجّار قم است گفت من از خود سید محسن امین شنیدم که می گفت یکی از تربیت یافتگان مدرسه ما برای تحصیل علم به آمریکا مسافرت کرد، از آنجا کاغذی برای من نوشت به این مضمون :
چند روز پیش شاگردان مدرسه ما را امتحان می کردند، من هم برای امتحان رفتم . مدتی نشستم تا نوبت به من رسید. بسیار طول کشید تا این که وقت دیر شد، دیدم اگر بنشینم نماز فوت می شود.
از جا حرکت کردم که بروم نماز بخوانم ، آنهایی که در آنجا بودند پرسیدند کجا می روی ، چیزی نمانده که نوبت تو برسد. گفتم من یک تکلیف دینی دارم ، وقتش می گذرد. گفتند امتحان هم وقتش می گذرد، اگر این جلسه برگزار شود، دیگر جلسه ای تشکیل نخواهند داد و برای خاطر تو هرگز هیئت ممتحنه جلسه خصوصی تشکیل نمی دهند. گفتم هر چه بادا باد ! من از تکلیف دینی خود صرف نظر نمی کنم .
بالاخره رفتم . از قضا هیئت ممتحنه متوجه شده بودند که من به اندازه اداء یک وظیفه دینی غیبت نموده ام ، انصاف داده و اظهار کرده بودند که چون این شخص در وظیفه خود جدی است ، روا نیست او را معطّل بگذاریم ، برای قدردانی از این که عمل به وظیفه نموده، باید جلسه ای خصوصی برایش تشکیل دهیم .
این بود که جلسه دیگری تشکیل دادند، من حاضر شدم و امتحان دادم . آقای سید محسن امین پس از نقل داستان فرمود: من در مدرسه چنین شاگردانی تربیت کرده ام که اگر به دریا بیفتند دامنشان تر نمی شود.(7)
بنابراین باید گفت، بر مبنای اندیشه اسلامی خداوند متعال راه رسیدن به قرب الهی و طریقه عبادت و بندگی خود را به صورت برنامه هایی به رسول خویش ابلاغ کرده است و پس از پیامبر (ص) اوصیاء او وظیفه آموزش معارف دین را بر عهده دارند،
در این میان مسلمانان که به این دعوت لبّیک گفته اند، وظایف و مسئولیّتهایی پیدا می نمایند، که عمل به آن وظایف، آنها را به کمال انسانی خویش نزدیک می سازد .
پی نوشتها:
1. علی اکبردهخدا،لغت نامه، تهران، موسسه لغت نامه دهخدا، ج15، ص23211
2. همان، ج5،ص6913
3. محمّد بن بابویه،شیخ صدوق،خصال،ترجمه سیّد احمد فهری زنجانی ، شیراز ،انتشارات علمیّه اسلامیّه ،بی تا ، ص 674
4. سیدمهدی سعیدی ، گنجینه، خرداد 1384، شماره 52 ،ص 3
5. امام خمینی، صحیفه نور،تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ج 1، ص 256
6. نهج البلاغه، صبحی صالح، قم، دارالهجره، خطبه 149
7. یدالله بهتاش ، چهل داستان درباره نماز و نمازگزار، قم؛ انتشارات سبحان
منابع:
قرآن کریم
نهج البلاغه
تهیه و فراوری: فربود / تبیان