یکی از مسائل مهم در دین، شعائر الهی است؛ شعائر جمع شعیره به معنای نشانه و علامت است؛ یعنی اگر بخواهد از باطن دیگری خبردار شود، تا حدودی از طریق علامت ها و نشانه های ظاهری، می توان به آن پی برد.
اهمیت شعائر در قرآن
در فرهنگ قرآن کریم، احترام به این نشانه ها و با عظمت نگریستن به آن، ناشی از ترس قلبی آدمی است؛ در سوره مبارکه حج فرمود: «ذَلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛[1] این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.»
نکات آیه شریفه:
دو نکته مهم از این آیه فهمیده می شود که:
نکته اول: ملاک بزرگداشت و احترام، تقواست و نه چیز دیگر.
نکته دوم: کسی که قلبش از کینه ها و آلودگی ها و گناهان پاک باشد، شعائر را احترام می کند؛ و در مقابل کسی که نسبت به شعائر بی تفاوت باشد یا بی احترامی کند، ناشی از پلیدی قلبی اوست؛ و ناگفته پیداست که از کوزه همان برون تراود که در اوست.
در لسان قرآن بعضی از عبادات، از نشانه ها و علامت هاست؛
اولین شعار: صفا و مروه
قرآن کریم، سعی میان صفا و مروه را از شعائر می داند؛ «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ»[2] سعی صفا و مروه از شعائر دین خداست.
شاید حکمت تعظیمِ این شعار، آن است که همه ی مردم در هر لباس، رنگ، نژاد، مذهب، شرایط، مقدمات، و کشور، ملیت و فرهنگی که باشند، باید این عبادت سعی میان صفا و مروه را انجام دهند و یکرنگی و یک جهتی و یک هدفی را دنبال کنند؛ و انجام دست جمعی آن، تعظیمِ آن است.
دومین شعار: قربانی
«وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ…» و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم «الْبُدْنَ»: جمع بَدَنَه، شتران چاق و فربه و تنومند.[3]
شترهای چاق، برای حاجیان، از شعائر الهی است؛ نکته مهم آن است که این شعار، از حیوانات است؛ و حکمتش در تعظیم آن است؛ چون اصل ریختن خون قربانی، عبادت هست اما، تقوای این عبادت از خود عبادت بالاتر است؛ چنانچه در آیه بعد فرمود: «لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْکُمْ کَذَلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ»[4] نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و پرهیزگاری شماست. این گونه خداوند آنها را مسخّر شما ساخته، تا او را بخاطر آنکه شما را هدایت کرده است بزرگ بشمرید؛ و بشارت ده نیکوکاران را!»
نکات آیه
نکات مهم بسیاری در این آیه وجود دارد که به دو نکته اساسی اشاره می شود:
اولین نکته: گوشت یا خون قربانی، باعث دریافت مقام بالاتر برای قربانی کننده نیست، بلکه تقوای درونی و نیت او از انجام این عبادت است که او را به مقام بالاتر می رساند؛ چون آنچه به سوی خدا بالا می رود چیزی باید باشد که قربانی کننده را به هدف زندگی او، نزدیک کند، گوشت و خون آن مسخر انسان است و وسیله و نردبانی است تا ترقی کند اما آنچه او را بالا می برد، تقوای درونی است.
نکته دوم: حکمت تسخیر قربانی برای حاجی، بزرگداشت آن است؛ و زمانی که حاجی با نیت درست و قلبی سلیم، این عبادت را انجام داد، در حقیقت، اکنون او آن را بزرگ دانسته است. و برای چنین افرادی، بشارت قبولی عمل وجود دارد.
سومین شعار: مشعر الحرام
سومین شعاری که قرآن کریم آنرا بعنوان شعائر الهی قرار داده است، مشعر الحرام است؛ در این مورد خداوند به حاجیان دستور می دهد که در مشعر الحرام به یاد خدا باشند. یاد خدا در بیابانی بنام مشعر، از دستورات الهی است. قرآن می فرماید: «فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ»[5]
خدا را نزد «مشعَر الحرام» یاد کنید! و او را یاد کنید از آن روى که شما را با آنکه پیش از آن از گمراهان بودید، هدایت کرد.
مشعر، بیابان مستطیلى است میان عرفات و «منى» از محلى بنام «مأزمین» شروع شده و به محلى بنام «وادى محسر» مى رسد، محل وقوف دوم است.[6]
حکمت تعظیم این شعار
حکمت تعظیم این شعار، ذکر الهی است و همچنین در پی آن یادآوری هدایت حاجیان توسط خدا و گمراهی آنان قبل از هدایت است. یعنی حاجی بداند که اگر الآن در مشعر الحرام موظف است که به یاد خدا باشد، نوعی یادآوری گذشته گمراه خود و توجه به نعمت هدایت است.
عظمت پیاده روی اربعین در مقابل این سه شعائر
حال، باید گفت: اگر در بیابان به یاد خدا بودن، و همراه بردن قربانی و سعی میان صفا و مروه، از شعائر است، اما شرکت در پیاده روی اربعین که بصورت دسته جمعی و با خالص ترین نیت ها و پاک ترین راهها که راه رسیدن به حرم دردانه ی عالم (= و الوتر الموتور) و با پاک ترین عملها که خدمت زائرین است، که در راه انجام می دهد و بسوی پاک ترین مقصد یعنی حرم ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) است، که آرزوی همه ی شیعیان است، از شعائر الهی نیست؟!
علل زنده نگه داشتن شعائر
حال دلیل زنده نگه داشتن شعائر چیست؟ به چند دلیل اشاره می شود.
۱. افزایش محبت اهل بیت علیهم السلام
احترام به شعائر، باعث محبت به شعائر باشد. اگر انسان از کودکی، احترام به شعائر را یاد بگیرد، محبت وی به آن به تدریج زیاد می شود.
نبی اکرم در روایتی فرمودند: «أدِّبوا أولادَکُم على ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبیِّکُم، و حُبِّ أهلِ بَیتِهِ، و قِراءهِ القرآنِ»[7] «فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوست داشتن پیامبرتان، دوست داشتن اهل بیت او و خواندن قرآن.»
در این روایت کاربردی در تربیت فرزندان، سه اساس و ریشه را برای تربیت فرزندان بیان شده است؛ انصافاً اگر پدر و مادرها از کودکی به فرزندانشان این سه ویژگی را یاد دهند، طبیعی است که فرزند با احترام به آنها، محبتش دوچندان می گردد. و نتیجه ی آن این خواهد بود، که هر کجا به این شعائر و محبوب ها توهین یا جسارتی شد، عکس العمل انقلابی از سوی وی رخ می دهد.
2. درس گرفتن و عبرت آموزی:
اگر انسان به شعائر احترام بگذارد و آنرا بزرگ بداند، با بزرگداشت آنها و تفکر در کربلا و عاشورا و بویژه پیاده روی اربعین، به معرفت و شناخت عمیق تری دست پیدا می کند که نه تنها فقط علم و آگاهی ظاهری خواهد بود، که با تمام وجود آنرا درک می کند، و برای حفظ آن سر از پا نمی شناسد؛
چه بسیار انسانهایی که تا قبل از رفتن به پیاده روی اربعین، صاحب افکار و کردار نه چندان قابل تعریف بوده اند، اما با پیاده روی اربعین راه را از چاه تشخیص داده و جا پای بزرگانی گذاشتند که در کربلا جانشان را دادند و اینان مال و وقت، و جوانی شان را فدای حفظ شعائر حسینی نموده و رنج سفر را با جان و دل پذیرفتند و همچنان در هر اربعینی، سر از پا نمی شناسند و راهی دیار عشق شده و از عبرتهای عاشورایی و اربعینی، کمال استفاده را خواهند نمود.
پی نوشت:
[1] سوره حج، آیه 32
[2] سوره بقره، آیه ۱۵۸
[3] تفسیر نور(10جلدى)، ج6، ص 46
[4] سوره حج، آیه ۳۷.
[5] سوره بقره، آیه 198
[6] تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ذیل آیه.
[7] کنز العمّال، 45409.