منبع:تبیان
همه ما به این موضوع آگاهیم که مردان و زنان از لحاظ جسمى و روحى با هم متفاوت اند، همان گونه که در خلقت ظاهرى با هم تفاوت دارند، در مسائل روحى و روانى نیز از یکدیگر متمایزند. هنگامى که یک ازدواج صورت مى گیرد و زن و مردى زندگى مشترکى را شروع مى کنند. هریک از آن ها به کلى فراموش مى کنند که با دیگرى متفاوت اند و این تفاوت ها هم بسیار است.
زن و مرد گمان مى کنند اگر طرف مقابل دوستش دارد، باید همان گونه باشد که او مى خواهد. از این رو سعى در تغییر طبیعت و فطرت دیگرى مى کند تا او را به دلخواه خویش درآورد این دلیل باعث مى شود تا روابط زناشویى متشنج شود و فرصت گفت وگوى صمیمى و دوستانه از بین برود.
در زندگى مشترک مرد و زن باید بدانند که همسران خود را همان گونه که هستند، بپذیرند.
زنان با مردان تفاوت هاى اساسى دارند. این تفاوت ها را بشناسند و به آن ها احترام بگذارند.
یکى از بزرگ ترین تفاوت هاى میان زن و مرد این است که هرکدام از آن ها چگونه با فشارهاى روحى کنار مى آیند و در برخورد با مشکلات چگونه عمل مى کنند و به چه نحوى عکس العمل نشان مى دهند.
در این گونه مواقع، مردها به شدت در خود فرومى روند و گوشه گیر مى شوند. در صورتى که زن ها با هیجانى فزاینده غرق در مسأله مى شوند و خود را گرفتار مى کنند.
زمانى که مشکل پافشارى بر مرد وارد مى شود، او بسیار ساکت مى شود و درخود فرومى رود تا بتواند راه حلى پیداکند. اما برعکس زن از طریق صحبت کردن درباره جزئیات مشکلش به آرامش مى رسد.
هنگامى که مشکلى براى زنى پیش مى آید، او تنها به یک شنونده نیاز دارد که بدون داورى و بدون ارائه راه حل، با دلسوزى به احساسات و گفته هایش گوش کند.
اگر همسر شما از موضوعى ناراحت و کلافه است. به گرمى به سخنان او گوش دهید و اصلاً سعى نکنید که مشکل گشایى کنید و یا مسأله او را کوچک و بى اهمیت جلوه دهید. بلکه فقط با دلسوزى و تأیید، حرف هایش را بشنوید. این موقع است که زن احساس حمایت مى کند و خشنود و راضى مى شود.
صحبت کردن «نیاز» یک زن است و مرد هنگامى در روابط خود با همسرش موفق است که به این «نیاز» احترام بگذارد.
پس باید به این موضوع توجهى عمیق و اساسى داشته باشیم که زمانى زن احساس مى کند از سوى همسر خود مورد احترام و پذیرش قرار گرفته است که شوهرش شنونده اى خوب براى سخنان و احساسات او باشد.
یک مرد موفق به احوال همسرش اهمیت مى دهد، وقتى به منزل مى آید حال او را مى پرسد و از او سؤال مى کند که روزش را چگونه گذرانده است، هنگامى که مى بیند او ناراحت است با علاقه و دلسوزى مى خواهد تا برایش حرف بزند، به او نگاه مى کند و نشان مى دهد که به سخنانش توجه دارد. به کتاب هایى که مى خواند و مطالبى که بازگو مى کند، توجه و علاقه نشان مى دهد. با صبورى به حرف هایش گوش مى کند، مرتب به ساعت نگاه نمى کند یا روزنامه ورق نمى زند و کلامش را قطع نمى کند.
این گونه است که زن احساس اعتماد و امنیت مى کند و از عشق همسرش مطمئن مى گردد ، حس مى کند که مورداحترام قرارگرفته است. زمانى که زن احساس احترام مى کند، برایش آسان تر است که از مرد آن طور که در خورش باشد، قدردانى کند. موضوع دیگرى که در زندگى زن و مرد متفاوت است مسأله چرخه طبیعى احساسات زن است. زنان همچون امواج دریا متلاطم و متغیرند. زمانى سرشار از عشق و گاهى غمگین هستند.
با شناخت این بعد از وجود زن، راحت تر مى توان با احساساتش کنار آمد و او را درک کرد. انتظار اشتباهى است که از یک زن توقع داشته باشیم همیشه سرحال و خوشحال باشد. چرا که به روال طبیعى، او داراى فرود و فراز احساس است و نمى تواند به طور ثابت یک رفتار همیشه دید ارائه دهد.
با پذیرش این موضوع مى توان به یک زن کمک کرد تا با آرامش، روند فطرى چرخه احساسات خود را طى کند و به سلامت روحى و روانى دست یابد. شنونده بودن و توجه به سخنان و عواطف زن، تأثیر شگرفى در گذراندن آرام این مراحل دارد.