«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (سوره نحل، آیه 97) هرکس؛ چه مرد و چه زن عمل نیک انجام دهد، در حالی که مؤمن است، او را به حیات طیبه زنده می گردانیم.
«وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا» ؛(سوره نساء، آیه 124) هر مرد و زنی که عمل صالح انجام دهد و ایمان داشته باشد، به بهشت داخل می شود.
بنابراین، همان گونه که مردان می توانند در پرتو ایمان وعمل در صالح به مدارج عالی انسانیت، صعود کنند و قله شرف و کمال را فتح نمایند و وجودشان در ابعاد مختلف، الگوی حق جویان و ره پویان باشد، زنان نیز در پرتو تلاش و مجاهدت می توانند از این جایگاه برخوردار باشند.
تاریخ نیز زنانی را نشان می دهد که در عرصه ایمان و عمل صالح و پیمودن مدارج رشد و کمال، گوی سبقت را از دیگران چه مردان چه زنان ربوده اند و نامشان در زمره اسوه های و نقش۔ آفرینان تاریخ به ثبت رسیده است. آنان که در انتهای پیشین می زیستند و قرآن بدانان اشاره کرده که در شکل گیری و گسترش و تداوم آیین مقدس اسلام نقش داشتند. که یکی از آن زنان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، که شناخت شخصیت حضرت فاطمه (علیها السلام) همچنون شناخت شخصیت دیگر معصومان علیهم السلام از حوزه درک و فهم قاصر و محدود انسانهای عادی فراتر است. او در پرتو تعالیم عالی اسلام و مکتب تربیتی محمدی و کانون گرم و مقدس خانوادگی علوی الله جان خویش را به زیور دانش و معرفت، کمالات نفسانی و معنوی و فضائل اخلاقی آراست و در عرصه های مختلف گوی سبقت را از دیگران ربود و مقام سروی زنان عالم و همتایی مقام ولایت علوی را از آن خود ساخت، اینک می کوشیم به یکی از ابعاد شخصیتی آن حضرت که در طول زندگی کوتاه، ولی پر برکتش در ارتباط با خدا یا برخورد با افراد یا جریانات مخلتف بروز یافته و زینت بخش صفحات تاریخ گشته بپردازیم، که آن ایثار و انفاق حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.
واژه «ایثار» در اصل به معنای ترجیح یک چیز بر چیز دیگر، و در اصطلاح؛ مقدم داشتن دیگران برخود در جلب منفعت و دفع ضرر است. «انفاق» از ریشه «نفق» به معنای خروج و تمام شدن است و بخشش مال را از آن جهت انفاق گویند که شخص، مال را بدان وسیله از تملک خویش خارج می کند، و در اصطلاح عبارت است از خرج کردن مال در راه خدا؛ أعم از واجب و مستحب.
دو خصلت پسندیده انفاق و ایثار از فضائل اخلاقی به شمار می روند و متخلق به این دو صفت، یعنی ایثارگران و انفاق – کنندگان در آیات و روایات مورد تمجید قرار گرفته اند. قرآن کریم درباره انفاق می فرماید: « الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» (سوره بقره، آیه۲۶۲) کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، سپس در پی آنچه انفاق کرده اند، منت و آزاری نمی رسانند، پاداش آنان نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.
و در مقام تمجید از انصار که در اوج فقر و نیازمندی، پذیرای مهاجران شده آنان را بر خود مقدم داشتند، می فرماید: «… وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (سوره حشر، آیه9) و آنها [مهاجران] را بر خود مقدم می دارند هر چند خود بسیار نیازمند باشند و کسانی که از بخل و حرص نفس خویش مصون و محفوظ مانده اند رستگارانند.
حضرت امام على علیه السلام ایثار را اوج احسان و نیکی(شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۲۳۵) شریف ترین نوع بخشش (شرح غرر الحکم، ج ۱، ص ۲۲۸) برترین عبادت (همان، ص ۳۰۰) دانسته است. اهل بیت عصمت و طهارت با تأسی به سیره نبوی و مختصر امکانات مالی و درآمد روزمره زندگی خویش را به نیازمندان می دادند و توده های مردم را بر خود مقدم می داشتند.
در این میان حضرت زهرا (سلام الله علیها) در اوج قرار داشت، سرتاسر زندگی او تبلور ایثار بود. او هیچ گاه حتی در سخت ترین شرایط، نیازمندی را از درگاه خویش نراند. سختی زندگی و گرسنگی کودکان خویش را تحمل کرد، لیکن بازگشت مأیوسانه درماندگان را هرگز!
حضرت زهرا (سلام الله علیها) به ما آموخت که برای رسیدن به خوبی ها باید از خویشتن گذشت: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ» (سوره آل عمران، آیه۹۲)؛ هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی رسید مگر از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق کنید. دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما آموخت که ملاک انفاق، دارایی نیست، بلکه توانایی است: «قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَهِ رَبِّی إِذًا لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَهَ الْإِنْفَاقِ وَکَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا» (سوره اسراء، آیه ۱۰۰)؛ بگو اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید، در آن صورت به دلیل تنگ نظری امساک می کردید، مبادا انفاق مایۂ تنگدستی شما شود.
انفاق و ایثار در همه ابعادش در وجود حضرت فاطمه (علیها السلام) به صورت ملکه ای در آمده که در تمامی زوایای زندگی اش تبلور داشت صحنه هایی که حضرت فاطمه (علیها السلام) در زندگی کوتاه مدت خود از ایثار ترسیم کرده است، بی شک در تاریخ بشر بی نظیر است. اینک به جلوه هایی از انفاق و ایثار خداپسندانه حضرت فاطمه (علیها السلام) اشاره می کنم.
در آمد فدک
فدک قریه ای بود در فاصله حدود صد و چهل کیلومتری مدینه با چشمه های جوشان که دو قسمت مزروعی و نخلستان بود(معجم البلدان حموی، ج 4، ص ۲۳۸) که درختان خرمای آن با درختان خرمای شهر کوفه در قرن ششم برابری می کرد(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 236) این روستای سر۔ سبز در سال، درآمدی بین 24 تا هفتاد هزار دینار داشت (سفینه البحار، ج ۷، ص 45) و (بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۲۳) شاید این اختلاف ناشی از تفاوت درآمد سالانه آن بوده است. فدک متعلق به یهودیان بود که طی قرارداد صلح به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) واگذار شد، طبق تصریح قرآن، چیزی که بدون درگیری نظامی و جنگ به دست مسلمانان بیفتد، منحصرا حق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و به صورت ام غنائم جنگی تقسیم نمی شود(سوره حشر، آیه 6 و ۷) و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حیات خود فدک را به بانوی اسلام حضرت فاطمه (علیها السلام) بخشید. (الدر المنثور، سیوطی، ج 5 ص ۲۷۳ و 274)
حضرت زهرا (سلام الله علیها) هر ساله تنها به اندازه قوت خود از درآمد فدک بر می داشت و بقیه را بین نیازمندان تقسیم می کرد. شیوه تا زمان رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ان ادامه داشت (بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۱۸)
وصیت به انفاق
حضرت فاطمه (علیها السلام) پیش از شهادت به حضرت على علیه السلام وصیت کرد که بخشی از اموال وی را بین همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زنان بنی هاشم و امامه دختر ابی العاص تقسیم کنند، بنابر نقلی دیگر، وی با مال خود بر بنی هاشم و بنی عبدالمطلب انفاق می کرد. (بحارالانوار، ج 43، ص ۲۱۸؛ دلائل الامامه، صص 42 – 43)
ایثار در شب عروسی
شب عروسی برای هر عروس و دامادی خاطره آمیز و بسیار حساس است. زیبایی و آراستگی عروس در چنین شبی در افکار و عشق و علاقه آینده داماد اثرگذار است و به عنوان پایه و اساس زندگی مشترک آنان به حساب می آید؛ ولی حضرت فاطمه (علیها السلام) با آگاهی از همه این حساسیت ها، پیراهن عروسی اش را به سائل بخشید و با پیراهن دیگری آن شب را گذراند، امیرالمؤمنین اقلا زره خود را فروخت و پول آن را از بابت مهریه زهرا (سلام الله علیها) به خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) تقدیم داشت و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) له نیز پولها را در اختیار چند نفر از اصحاب خود قرار داده و سفارش فرمودند «برای حضرت فاطمه (علیها السلام) جهیزیه فراهم کنند.» از جمله خریدها بدین منظور، پیراهن عروسی بود که به هفت درهم خریداری شده بود و زهرا (سلام الله علیها) آن را در شب عروسی به تن کرده بود و در حال رفتن به خانه شوهر بود، در حالی که سلمان رضی الله عنه افسار مرکب حضرت فاطمه (علیها السلام) را در دست داشت و آرام آرام رو به سوی خانه استیجاری که در کنار مدینه قرار گرفته بود می رفتند، ناگهان کنیزی به دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سلام کرد و از مشکلات خود سخن گفت و برای رفع نیازش از آن بانوی گرامی اسلام درخواست کمک نمود، حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیراهن عروسی اش را به کنیز سائل بخشید و خود لباس کهنه پوشید و به سوی خانه شوهر راهی شد، روز بعد وقتی حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با کاسه شیر به دیدار عروس رفت. متوجه پیراهن کهنه حضرت فاطمه (علیها السلام) شد، پرسید: دختر چرا لباس نو نپوشیدی؟ حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمود پدر جان! شب گذشته آن را به نیازمند بخشیدم. عزیزم! مناسب بود برای مراعات حال داماد، لباس نو را برای خود نگه می داشتی. حضرت فاطمه (علیها السلام): پدر جان! این درس را از قرآن آموخته ام که می فرماید: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ» (سوره آل عمران، آیه ۹۲) در احسان کردن پیوسته چیز مطلوب و مورد علاقه – تان را احسان کنید. علاوه بر این شما نیز همیشه چنین می کردید.(عوام العلوم، ج ۱۱، ص ۲۱۰)
گردنبند با برکت
حضرت امام صادق (علیه السلام) از طریق پدرش از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند که بعد از نماز عصر در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودیم ناگاه پیرمردی وارد شد و عرض کرد، یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)گرسنه ام سیرم کن، عریانم مرا بپوشان، فقیرم کمکم کن، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: برادر عرب: من چیزی در اختیار ندارم که تو را کمک کنم، ولی تو را به سراغ کسی می فرستم که خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوست دارد و خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز او را دوست دارند. او کسی است که با مال و و جان ایثار می کند. (یؤثر الله على نفسه) هم اکنون برو سراغ خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) . عرب به همراه بلال به منزل حضرت فاطمه (علیها السلام) رفت، بعد از سلام و مدح اهل بیت علیهم السلام، وضع خود و دیدار با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به اطلاع آن بانو رسانید، حضرت زهرا (سلام الله علیها) نخست پوستی که بر روی آن می .ما خوابیدند به عرب داد و گفت جز این در خانه چیزی نداریم، ولی عرب آن را نگرفت و پس داد. سپس حضرت فاطمه (علیها السلام) دست به گردنبند برد که یادگار و هدیه دختر حمزه سید شهداء بود، آنرا به عرب داد و فرمود: بگیر، آن را بفروش، مشکل خود را بر طرف کن، عرب گردنبند را گرفت و شادمان خانه را ترک کرد و به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پس از سخنانی سرانجام عمار یاسر آنرا خرید و در عوض، بیست دینار و دویست درهم، یک دست لباس و یک رأس مرکب داد و فقیر را خوشحال کرد. عمار گردنبند را به خانه برد، آنرا به عطر معطر ساخت و در برد یمانی گذاشت و تحویل غلامش داد و فرمود: غلام! این گردنبند را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تحویل ده تو را نیز به آن حضرت بخشیدم. غلام به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و جریان را به عرض آن بزرگوار رسانید، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمود: همین گردنبند را به حضرت فاطمه (علیها السلام) برسان و تو را به حضرت فاطمه (علیها السلام) بخشیدم. غلام به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) و آمد و پس از عرض ادب و سلام گفت: ای دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)! این گردنبند را پدرت مرحمت کرد و مرا به تو بخشید، حضرت فاطمه (علیها السلام) گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد کرد. در این هنگام غلام خندید و گفت: چه گردنبند با برکتی! گرسنه را سیر کرد عریان را پوشاند، فقیری را غنی ساخت، بردهای را آزاد ساخت و به صاحب اصیلش برگشت. (بحارالانوار، ج 43، ص 56، ح ۵۰؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص 184)
ایثار از مهمان در پذیرایی
روزی عربی مستمند خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و از رنج گرسنگی به حضرتش شکوه کرد. حضرت پیکی نزد همسرانش فرستاد و از ایشان درخواست طعام کرد، ولی همگی گفتند که ما جز آب چیزی برای خوردن نداریم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به مسلمانان فرمود: چه کسی این مرد را امشب میهمان می کند؟ على ان اظهار آمادگی کرد و عرب را به خانه خود آورد و از حضرت فاطمه (علیها السلام) در این باره کمک خواست. زهرا (سلام الله علیها) گفت: ما طعامی جز به اندازه خوراک کودکانمان نداریم، ولی میهمان را بر فرزندان خود مقدم میداریم، حضرت فاطمه (علیها السلام) با توافق امیر المؤمنان علیه السلام و فرزندان را گرسنه خوابانید و چراغ را خاموش کرد و در تاریکی از میهمان پذیرایی نمودند. علی الشعر با تکان دادن و زیر و رو کردن زبان خود در تاریکی به میهمان چنین وانمود می کرد که او نیز طعام می خورد تا میهمان خجالت نکشد.
وقتی میهمان دست از غذا کشید و حضرت فاطمه (علیها السلام) چراغ را آورد، دیدند کاسه از فضل الهی پر از غذاست، روز بعد پس از نماز صبح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با دیدن حضرت على علیه السلام به شدت گریست و فرمود: ای امیرالمؤمنان! دیشب ملائکه پروردگار، از مهمان نوازی دیشب شما تعجب کردند؟ سپس این آیه را تلاوت کرد: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ» (سوره حشر، آیه ۹) (بحار، ج 41، ص ۲۸، ۳۶ و ج 36، ص 59)
عرب تازه مسلمان
عرب تازه مسلمانی در مسجد از مردم کمک خواست. حضرت یازهراپیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به یاران خود نگریست. سلمان برخاست تا نیاز سائل را برطرف کند. هر جا رفت دست خالی برگشت در بازگشت به مسجد نگاهش به خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) افتاد. با خود گفت: اگر خیری باشد در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) است. در را کوبید و قصته عرب مستمند را باز گفت. حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمود«سوگند به خدایی که محمد را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برگزید، سه روز است که غذا نخورده ایم و فرزندانم حسن و حسین علیهما السلام از شدت گرسنگی بی قراری می کنند و خسته و مانده به خواب رفته اند؛ اما من، خیری را که در منزل مرا کوبیده رد نمی کنم.» آن گاه چیزی به عنوان رهن به سلمان داد (چادر) تا با گرو گذاشتن نزد شمعون یهودی مقداری جو و و خرما قرض بگیرد. سلمان (رضی الله عنه) می گوید: پس از دریافت جو و خرمانزد حضرت فاطمه (علیها السلام) بازگشتم و گفتم «حضرت فاطمه (علیها السلام) جان! مقداری از این غذاها را برای فرزندان گرسنه ات بردار». فرمود: «هذا شیء أمضیناه الله عزوجل لسنا ناخذ منه شیئا» این کار را فقط برای خدای بزرگ انجام دادیم و هرگز چیزی از آن برنخواهیم داشت. (بحار، ج 43، ص ۷۲ و ۷۳ با اختصار)
ایثار فقط برای خدا
شأن نزول سوره «دهر» را همه شنیده ایم که در مورد حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) و فرزندانشان حسن و حسین علیهما السلام می باشد. که خلاصه آن چنین است.
ابن عباس می گوید: حسن و حسین علیهما السلام به بیمار شده بودند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نظر با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به حضرت على علیه السلام گفتند: ای ابوالحسن! خوب و زیبنده است که برای بهبودی و شفای فرزندانت نذر کنی، على علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) و فضه (رضی الله عنها) که خادمه ! آن بود نذر کردند که اگر آنها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند (طبق بعضی از روایات حسن و حسین (علیهما السلام) نیز گفتند ما هم نذر می کنیم و روزه می گیریم چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذائی دست خالی بودند حضرت علی علیه السلام سه من جو قرض نمود و حضرت فاطمه (علیها السلام) یک سوم آن را آرد کرد، و نان پخت هنگام افطار سائلی بر در خانه حضرت على و حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد سلام بر شما اهل بیت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) مسکینی از مسلمانان هستم، غذائی به من بدهید خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند، آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذا را آماده کرده بودند(همان نان جوین) یتیمی بر در خانه آمد. آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند بار دیگر با آب افطار کردند.
روز سوم را روزه گرفتند. موقع افطار اسیری بر در خانه آمد، و سهم غذای خود را به او دادند، هنگامی که صبح شد على علیه السلام دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفته بود و خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او آمدند و هنگامی که با این حالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را مشاهده کرد، دید از شدت گرسنگی می لرزند! فرمود این حالی را که در شما می بینم برای من سنگین است. سپس برخاست و با آنها حرکت کرد، هنگامی که وارد خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) شد دید در محراب عبادت ایستاده، در حالی که از شدت گرسنگی رنگ صورتش تغییر کرده و چشم هایش به گودی فرو رفته، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ناراحت شد. در همین و حال جبرئیل نازل شد و گفت هان ای محمد! و آیات سوره دهر را بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آورد. (بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۳۷ تا 240؛ الغدیر، ج ۳، ص 107 تا ص ۱۱۱؛ احقاق حق، ج ۳، ص ۱۵۷ تا 171) این حدیث از 36 نفر از علمای اهل سنت نقل شده است که در تفسیر مجمع البیان آمده است، که بعضی از آیات سوره دهر در مورد ایثار على علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) است.
«یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا * وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا»(سوره دهر، آیه ۷ تا ۱۰) آنان به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است می ترسند، و غذای خود را با آنکه به آن علاقه و ! نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند. [و می گویند] ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم وهیچ پاداشی و سپاسی از شما نمی خواهیم، ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزی که عبوس و سخت است.
این قضایا نشان می دهد که حضرت فاطمه (علیها السلام) پلی تا چه مقدار ایثارگر بوده و چگونه برای قرب الى الله فداکاری می کرده است.
نکته: انفاق و ایثار حضرت فاطمه (علیها السلام) به مواردی یاد شده محدود نمی شود: ایثار وی در حق همسرش، على ات ، نسبت به فرزندانش، نسبت به وجود مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ، در حق همسایگان، ایثار نسبت به خدمتکار و…. حضرت فاطمه (علیها السلام) گرسنه میماند و درد و رنج می کشید، ولی شوهرش را متوجه نمی ساخت، حتى جاهای مجروح و متورم بدنش را که از هجوم و ضرب مهاجمان (دشمنان به خانه اش صورت گرفته بود. از شوهرش پوشیده داشت و على القه آنها را هنگام غسل دادن پیکر پاک زهرا (سلام الله علیها) متوجه شد.
ایثار به خادم
حضرت فاطمه (علیها السلام) با همه مقام و منزلتی که داشت کارهای خانه را خود انجام می داد و تا مدت ها خدمتکار نداشت. به خاطر حجم زیاد کارها زندگی برای حضرت فاطمه (علیها السلام) به قدری سخت شد، که مافوق توان بود و او نمی توانست کارها را به تنهایی اداره کند و در این راه کار به جایی رسید، که دست هایش مجروح گشت و جای ریسمان در اثر کشیدن آب از چاه بر روی بدنش باقی ماند، (بحار، ج 43، ص ۸۲) سرانجام به خدمت پدر رسیده و درخواست کرد خادمی به کمک او مرحمت فرماید، ولی رسول و خدا همراه با گریه فرمود: سوگند به خدایی که مرا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث فرموده، هنوز چهارصد نفر بی خانمان وجود دارد که نه طعامی دارند و نه لباسی. آنگاه ذکری به او یاد داد که به نام تسبیح حضرت فاطمه (علیها السلام) معروف شده است. (بحار ج 43، ص ۸۵).
مدتها از این تاریخ گذشت و کارهای حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه امیرالمؤمنین علیه السلام روز به روز بیشتر شد و رفت و آمد مردم و پذیرایی از آنان توأم با مشکلات اقتصادی و فقدان ابزار رفاهی، دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به سختی آزرد، از طرفی پیک وحی در رسید و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مامور ساخت خادمی برای زهرا (سلام الله علیها) در نظر بگیرد، لذا آن حضرت کنیزی را (به نام فضه – رضی الله عنها) به خانه حضرت على علیه السلام فرستاد. (که بعدها به خادمه اهل بیت علیهم السلام معروف گشت (بحار، ج 43، ص ۸۵) قبر او در قبرستان دمشق مزار شیعیان است است.) فضه (رضی الله عنها) در خانه زهرا (سلام الله علیها) بسیار گرامی بود و به جای کنیزی به اهل بیت علیهم السلام، عنوان همکاری داشت و حضرت فاطمه (علیها السلام) با وی کارهای را تقسیم می کرد و هر کدام بطور مساوی یک روز به کار پرداخته و روز دیگر استراحت می کردند.
سلمان(رضی الله عنه) می گوید: حضرت فاطمه (علیها السلام) را دیدم که با آسیاب دستی جو آرد می کند در حالی که دست هایش مجروح و زخم شده بود. عرض کردم ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دستهایت تاول زده و زخم شده، چرا خود را به زحمت می افکنی؟ چرا از خادمه (فضه) (رضی الله عنها) کمک نمی گیری؟ فرمود: دیروز او کار کرده و امروز روز استراحتش می باشد. (بحار، ج 43، ص ۲۱؛ دلائل الإمامه، ص 49).
این قرار(تفسیم کار) را خود حضرت فاطمه (علیها السلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به پیشنهاد کرد و آن حضرت پذیرفت. وقتی پدرش فضه را به وی بخشید، فرمود: «فضه رضی الله عنها را نمازگزار یافته ام. پس با او خوش رفتاری کن.» حضرت فاطمه (علیها السلام) عرض کرد: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) على یوم و علیها یوم»؛ روزی من کار می کنم و روز دیگر فضه. چشمهای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پر از اشک شد و فرمود: «خداوند داناتر است بر اینکه رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد.» (احقاق الحق، ج۱۰، و عوالم العلوم و المعارف و الأحوال، عبدالله بحرانی اصفهانی، ج ۱۱، ص 269 و جلاء العیون، ج ۱، ص ۱۳۷، و بحارالانوا، ج 43، ص ۲۸)
محبت حضرت فاطمه (علیها السلام) نسبت به خدمتکار خویش به حدی بود که نه تنها او را به زحمت نمی انداخت، بلکه گاهی در انتخاب نوع کار از او سؤال می کرد تا هر کاری که بیشتر دوست دارد انجام بدهد. روزی به وی فرمود: «مایلی خمیر کنی یا نان بپزی؟ فضه در پاسخ گفت: «خمیر کردن و هیزم روشن کردن بر عهده من باشد.» سپس آماده انجام دادن آن شد. (احقاق الحق ج 10 ص۲۷۷(
ایثار نسبت به همسایگان و مؤمنان در عبادت
حضرت زهرا (سلام الله علیها) محبت به مؤمنان و شیعیان را از پدر خود به ارث برده بود؛ ایشان در حساس ترین لحظات خلوت با معبود، مؤمنان را بر خود مقدم می داشت و در مناجات های شبانه بر آنان دعا می کرد. (ابن مقبره… عن الحسین بن على علیهما السلام عن أخیه الحسن بن علی بن ابیطالب علیهما السلام : قال رأیت أمی فاطمه قامت فی محرابها لیلیه جمعتها فلم تزل راکعه ساجده حتى إتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو ، للمؤمنین و المؤمنات و تسمیهم و تکثر الدعاء لهم، ولا تدعوا لنفسها بشیء، فقلت لها: یا أماه، لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؟ فقالت: یا بنى الجار ثم الدار…) ابن مقبره از امام حسین علیه السلام و ایشان از برادرش امام حسن علیه السلام نقل می کند، که امام حسن علیه السلام فرمود: در شب جمعه ای مادرم حضرت فاطمه (علیها السلام) را در محراب عبادت نظاره می کردم. تمام شب را به قیام و قعود و رکوع و سجود مشغول بود تا آنگاه که سپیدی صبح سر زد. می شنیدم که مردان و زنان مؤمن را یکایک نام می برد و فراوان دعایشان می کرد؛ و در حالی که هیچ دعایی برای خود نمی کرد. به ایشان عرض کردم. مادر! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنید، برای خود دعا نمی۔ کنید. فرمود: اول همسایه، سپس خانه. (بحارالانوار ج 43، ص ۸۱ و ۸۲، ح ۳؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۸۱، ح ۱)
ایثار برای امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
نمونه بارز دیگر از رفتار مهربانانه و دلسوزانه زهرا (سلام الله علیها) نسبت به شیعیان و امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) له جریان مهر آن حضرت است. وی پس از آگاهی از مقدار درهم و دیناری که مهر آن گرامی قرار گرفته بود، خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: «ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! دختران مردم در ازدواج خود، درهم ها را مهر خود قرار می دهند، پس فرق بین من و آنان چیست؟ از تو می خواهم درهم و دینار را مهر من قرار ندهی، بلکه از خدا بخواهی تا مهر من، شفاعت از گنهکاران امت تو باشد.» (نهج الحیاه صص ۲۳۹- 240)
ایثار در حق فرزندانش
در کتب تفسیر و حدیث شیعه و سنی آمده است که امام حسن و امام حسین علیهما السلام مریض شدند، حضرت فاطمه (علیها السلام) به همراه با شوهرش نذر کردند که اگر آن دو بزرگوار خوب شوند، آنان سه روز روزه بگیرند. … پس از شفای فرزندان حضرت فاطمه (علیها السلام)، آن حضرت شخصا برای شمعون یهودی کار کرد و از اجرت آن مقداری جو تهیه نمود و سه روز روزه گرفت. هنگام افطار غذایش را – همچون سایر اعضای خانواده اش به ترتیب به مسکین، یتیم و و اسیر کافر داد، و سوره دهر در حق آنان نازل شد. (فرائد السمطین، ج ۲، ص 54، و بحار، ج ۳۵ ص ۲۳۷) و بدین طریق به جهان و جهانیان ثابت کرد که وی تا چه حدی نسبت به بچه هایش ایثارگر است.
ایثار در حق پدر بزرگوارش
از حضرت على علیه السلام نقل شده است: ما مشغول کندن خندق بودیم که بدین وسیله از تهاجم دشمن جلوگیری نماییم، ناگاه حضرت فاطمه (علیها السلام) به حضور پدر رسیدند و پس از عرض ادب، پارۂ نانی را به آن حضرت تقدیم داشته و عرض کرد: پدر! این نانها را برای حسنین علیهما السلام پخته بودم، اینک اینها را برای شما آوردم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن نان را گرفت و گفت: حضرت فاطمه (علیها السلام) جان! این نخستین طعامی است، که در طول سه روز، پدرت میل می کند. (عوامل العلوم، ج ۱۱، ص ۱۳۵)
در روزگار دیگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به شدت گرسنه بود و نمی۔ توانست تحمل کند، بدین منظور سر به بیوتات همسرانش زد، ولی چاره ای نشد، سپس به خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد، با کمال تأسف آنجا نیز طعامی نبود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) الهی با تمامی گرسنگی از خانه دختر برگشت، در این میان دو عدد نان و مقداری گوشت از یکی از همسایه ها به دست زهرا (سلام الله علیها) رسید، آن بانوی بزرگوار ایثارگر آنها و را در ظرفی گذاشت و یکی از فرزندانش را به دنبال پدر فرستاد و چنین گفت: سوگند به خدا، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را بر خود و فرزندانم مقدم می دارم. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دوباره وارد خانه دختر شد و از رسیدن تحفه و طعام آگاه گشت، در این بین حضرت فاطمه (علیها السلام) غذا را به حضور و پدرش آورد، ولی دست غیبی را که از لطف خدا سرچشمه گرفته بود، بالای سرش دید، زیرا ظرف غذا پر از طعام بود، همگی کنار هم نشستند و خوردند و سیر شدند و سپس زنان و همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و همسایه های حضرت فاطمه (علیها السلام) نیز از آن بهرمند گشتند. (جلاء العیون شبر، ج ۱ ص ۱۳۶؛ بحار، ج 43، ص ۲۷؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص 164)
ایثار حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در حق شوهرش علیه السلام
همسر ایده آل برای گرم نگه داشتن کانون خانواده، باید مهربان و ایثارگر باشد، دیگران را بر خود مقدم بدارد، با س ختی۔ های زندگی و ناملایمات آن بسازد، و با لبخند شادی آفرین خود، تاریکی حزن و اندوه را از دل شوهر بزداید. در این زمینه حضرت فاطمه (علیها السلام) پیشتاز همه بانوان جهان می باشد. در یکی از صبحگاهان امام علی از فرمود: حضرت فاطمه (علیها السلام) جان! آیا غذایی داری تا گرسنگی ام برطرف شود؟ پاسخ داد: «لا، والذی أکرم أبی بالنبوه و أکرمک
بالوصیه ما أصبح الغدا عندی شی وما کان شیء أطعمناه یومین م إلا شىء کنت أوثرک به على نفسی و على إبنی هذین الحسین و الحسین علیهما السلام» ، سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید. امروز هیچ غذایی نبود که آن را بخوریم جز اندکی که شما را بر خود و بر دو پسرم؛ حسن و حسین مقدم داشتم.
امام علیه السلام با تأسف فرمود: حضرت فاطمه (علیها السلام) جان! چرا به من اطلاع ندادی، تا برای شما چیزی تهیه نمایم؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «یا أبا الحسن إنی لأستحیی من إلهی أن أکلف نفسک ما لا تقدر علیه؛ ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا می کنم چیزی را از تو درخواست نمایم که تو بر آن توان و قدرت نداری.» (تأویل الآیات، ج ۱، ص ۱۰۸، تفسیر فرات کوفی، ص۸۳، ح 60 و حلیه الأبرار، ج ۲، ص 269؛ و بحار، ج 43، ص 59، ح ۵۱ و ج ۹۳، ص 147، ح ۱۲۰)
و در روایت دیگر آمده است: على علیه السلام در یکی از روزهای گرم شهر مدینه وارد منزل شد و از حضرت فاطمه (علیها السلام) پرسید: غذایی در منزل موجود است تا رفع گرسنگی نمایم؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) پاسخ داد: «قالت: ما عندنا شیء و إننی من یومین أعلل الحسن و الحسین علیهما السلام» در خانه چیزی نداریم و من دو د روز است که با بهانه های مختلف، فرزندانم حسن و حسین علیهما السلام را به گونه ای سرگرم می کنم تا بی تابی زیاد نکنند. (الیقین، ص 454، بحار، ج ۱، ص ۲۵۸، ح ۱۹)
روزی امام علی علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه (علیها السلام) جان آیا غذایی موجود است که بیاوری؟ پاسخ شنید: «و الذی عم حقک ما کان عندنا من ثلاث إلآ شیء آثرتک به؛ سوگند به خداوندی که حق و قدر تو را بزرگ شمرد، سه روز است که غذای کافی در منزل نداریم و همان مقدار ناچیز خوراکی را به شما بخشیدم و خود گرسنگی را تحمل نمودم.»
امام على علیه السلام فرمود: چرا اطلاع ندادی؟ پاسخ داد: «کان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نهانی أن أسألک شیئا. فقال تسألی إبن عمک شیئا إن جاءک بشیء عفوا و إلا فلا تسألیه؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا نهی فرمود که چیزی از تو درخواست نمایم و به من سفارش فرمود: چیزی از پسر عمویت(علی علیه السلام) درخواست مکن، اگر چیزی برای ، تو آورد، بپذیر و إلا تو درخواست چیزی نداشته باش». و پس از شنیدن سخنان و مشاهده ایثارگری حضرت فاطمه (علیها السلام) امام از منزل خارج شد و با وام گرفتن از دوستان، مشکلات خانواده را را برطرف نمود. (تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۷۱، ح 41، تفسیر صافی، ج ۱ ص ۳۳۲، بحار، ج 14، ص ۱۹۷، ح 4 ؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱ ص ۳۳۳، ح ۱۱۷)
روزی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر دخترش حضرت فاطمه (علیها السلام) وارد شد و از نزدیک فشارهای سخت زندگی را بر خانواده عزیزانش مشاهده کرد؛ در حالی که دخترش را نگران می دید، پرسید؛ حضرت فاطمه (علیها السلام) جان! در چه حالی به سر میبری و چرا ناراحتی؟ پاسخ شنید: حالنا کما ترى فی کساء یضفه فوقنا؛ حال و وضع ما همین است که می نگرید. با عبایی زندگی می کنیم که نصف آن فرش زیر ماست و بر روی آن می نشینیم و نصف آن را بر روی خود می کشیم. (امالی شیخ طوسی، ص 406 ح ۵۸/ ۹۱۰، بحار، ج ۳۷، ص 44 ح ۲۰) با اینکه امکانات اولیه و رفاء خانواده حق طبیعی هر زن می باشد، که مرد خانه باید آنها را فراهم کند، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از همه آنها به خاطر على علیه السلام صرف نظر می کرد، که مبادا علی علیه السلام به سختی بیافتد. وقتی که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با تهاجم دشمنان و منافقان به خانه اش مریض شده بود، شیخین چندین بار خواستند به ملاقات حضرت فاطمه (علیها السلام) بیایند، حضرت اجازه ندادند، به خاطر اینکه می خواستند در بین مردم طوری وانمود کنند که مردم تصور نکنند آنها باعث ناراحتی حضرت فاطمه (علیها السلام) شدند، و لذا نزد على علیه السلام رفتند و اصرار کردند که با حضرت فاطمه (علیها السلام) ملاقات کنند، حضرت علی علیه السلام از نزد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمد اجازه عیادت شیخین را بگیرد به رغم ناخشنودی حضرت فاطمه (علیها السلام) و از آنها گفت: البیت بیتک و الحره زوجتک ؛ خانه خانه تو است و زن نیز همسر تو! (بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰۳ و ج43، ص ۱۹۸)
زهرا (سلام الله علیها) مشکلات زندگی را تحمل می کرد و آنها را از علی اقع و پنهان می کرد تا او را نیازارد. او هرگز از علی علیه السلام چیزی نخواست هم که نکند قدرت بر تهیه آن نداشته باشد و خود می فرمود: «من از خدا شرم دارم که به تو چیزی را که قدرتش را نداری تحمیل کنم» (بحار، ج 43، ص ۵۹) .
خلاصه، حضرت فاطمه (علیها السلام) در طول مدت زندگی با امیر المؤمنان علیه السلام هرگز حریم آن حضرت را نادیده نگرفت، تا جایی که حضرت علی (علیه السلام) الت در این باره می فرماید: «والله ما أغضبتها… و لا أغضبتنی ولا عصت لی أمرأ؛ سوگند به خدا! نه من [در زندگی مشترکمان] حضرت فاطمه (علیها السلام) را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانی کرد.» (بحار، ج 43، ص 134)
ایثار حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضرت علی علیه السلام
روزی امیر المؤمنین علیه السلام به یکی از اصحاب خود فرمود: میخواهی جریانی از زندگانی خودم و حضرت فاطمه (علیها السلام) را برایت تعریف کنم؟ «حضرت فاطمه (علیها السلام) آنقدر در خانه من مشک آب حمل کرد که اثر آن در سینه اش پدیدار شد. آنقدر به وسیله آسیاب دستی گندم آرد کرد که دستش تاول زد. آنقدر خانه را جاروب کرد که به لباس او گرد وخاک نشست. آنقدر آتش زیر دیگ روشن کرد که لباسش دودهای و سیاه شد. او زیاد کار کرد و بسیار هم آسیب دید. (محجه البیضاء، ج 4، ص ۲۰۸)
امیر المؤمنین على عیه السلام می فرمایند: هیچ گاه حضرت فاطمه (علیها السلام) از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجانید، او را به هیچ کاری مجبور نکردم، او نیز مرا آزرده نساخت، در هیچ امری قدمی بر خلاف میل باطنی من بر نداشت و هرگاه به رخسارش نظاره می کردم تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم.( بحارالانوار، ج 43، ص ۱۲۳)
کمک و انفاق به خانواده شهداء
وقتی که جعفر بن ابیطالب (رضی الله عنه) در غزوه «موته» شهید شد، این خبر به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، رسید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریست و صحابه نیز گریه کردند و این خبر به اندرون خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز رسید، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خانه اسماء آمده و فرزندان جعفر را خواسته، دست بر سر آنان کشید و آنان را بوئید و بر سینه خویش چسبانید. اسماء سؤال کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! آیا از جعفر خبری رسیده؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه کرده و فرمودند: جعفر را پیش خدا بدان. سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به سمت منزل دختر خویش حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفته و به وی فرمودند: طعامی برای خانواده جعفر درست کن، زیرا آنان مشغول عزاداری هستند. حضرت فاطمه (علیها السلام) آرد تهیه کرد و با آن مقدار فراوانی نان پخته، سپس نان ها را به همراه مقداری خرما به خانه جعفر فرستاد. (فاطمه الزهرا سلام الله علیها من المهد إلى اللحد، ص ۵۷۲)
همه اینها، جلوه هایی از ایثار این ایثارگر مخلص و بی نظیر بوده است، او به همه کس اعم از افراد بیگانه و اعضای خانواده، حتى خادمش و… روح ایثارگری داشت.
نکته: مطالب نقل شده در بعضی از کتب و روایات با اندک تغییری در لفظ و معنا ذکر شده اند.
منبع: سلسله مقالات فاطمیه، نویسنده: حسین احسانی کیا، ناشر: معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان چاپ و انتشارات، صص 424-396