نویسندگان:دکتر علی معموری(1)وزهرا خوش سخن مظفر(2)
راهکارهای قرآن در احقاق حقوق زنان
قرآن در برابر فرهنگ جاهلی دو نوع برخورد داشت. یکی اینکه به تأیید و تقویت عقاید و عملکردهای مثبت آن ها پرداخت و دیگر اینکه با عقاید و عملکردهای باطل مبارزه کرد و تلاش کرد به تدریج این عقاید را تصحیح کند. راهکارهای قرآن را برای احقاق حقوق زنان در دو قسمت تصحیح نگرش های سابق و وضع قوانین جدید بررسی می کنیم:
قرآن و تصحیح نگرش های سابق
1. یکسانی خلقت آدم و حوا: در برابر برخی گزاره های عقاید تورات و انجیل که در بین اعراب مشرک نیز وجود داشت و زن را از نظر خلقت طفیلی وجود مرد می دانشت، قرآن در آیه 21 سوره روم «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم، 21) «از جمله آیات و نشانه های (قدرت خداوندی) این است که برای شما از جنس شما جفت هایی آفریده تا با آنان انس بگیرید و بین شما مودت و دوستی و رحمت قرار داد….) و آیه 1 سوره نساء «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا» (النساء، 1)؛ «ای مردم از عذاب پروردگارتان بترسید، آن کسی که شما را از یک تن آفریده و از آن یک تن جفت او را آفریده و از آن دو در زمین مردهای بسیار و زنان بسیار پراکنده گردانیده…» به خلقت همانند و هم جنس زن و مرد اشاره کرده است.
2. ارزش برابر زن و مرد: آیاتی در قرآن، با ذکر نام زنان و مردان (ذکر او انثی) در کنار یکدیگر، ارزش برابر زن و مرد را در نزد خداوند بیان می کند: « فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ…» (آل عمران، 195) «پس پروردگار آن ها دعای آنان را اجابت کرد (و فرمود) من عمل هیچ عمل کننده ای از شما (مؤمنان) را مرد باشد یازن ضایع نمی کنم….»؛ «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَ
وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا» (الاحزاب، 35) «نمی باشد برای مرد مؤمن و نه زن مؤمنه ای اختیاری در جایی که از جانب خدا و رسولش درباره آنان حکمی رسیده»؛ «مَنْ عَمِلَ سَیِّئَهً فَلَا یُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ» (غافر، 40) «کسی که عمل بدی بکند، مجازات نمی شد، مگر مانند عملش و کسی از مرد یا زن که عمل شایسته ای بنماید، در حالی که وی مؤمن باشد…» و «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» (الحجرات، 13) «ای گروه مردم به درستی ما شما را از مردی و زنی (آدم و حوا) آفریدیم و شما را شعبه ها و قبیله ها گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید». زنان و مردان را در فرائض و فضائل، ثواب و عقاب و انزال های قرآن هم دوش و در کنار یکدیگر نام برده و ارزش یکسانی برای آن ها قایل است.
پ) سلوک معنوی مساوی برای زن و مرد: قرآن با ذکر نام زنان بزرگی چون حضرت مریم « فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَى…» (آل عمران، 36)؛ «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَهُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ» (آل عمران، 42)؛ آسیه زن فرعون «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» (التحریم، 11)؛ بلقیس (سوره نمل، آیات 44-20)؛ مادر موسی «إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى» (طه، 38)؛ همسر ابراهیم «و امرأته قائمه فضحکت فبشرنها بإسحاق و من وراء إسحاق یعقوب» (هود، 11) نشان می دهد در زمینه رشد معنوی و رسیدن به کمال انسانی و فضایل بین زن و مرد تفاوتی نیست.
قرآن در آیات سوره نمل، با ذکر داستان بلقیس به عنوان ملکه سبا، در ابتدا ریاست و زمامداری زنان را بیان می کند، سپس با آوردن عکس العمل او پس از دیدن نامه سلیمان، اشتیاق او برای مشورت با بزرگان و ادراک بالای او از عاقبت کار و سیاست حکیمانه او را به عنوان یک زن یاد آور می شود. در نهایت با بیان ایمان آوردن او به پیامبری حضرت سلیمان، سرعت اجابت کلام حق توسط بلقیس را، به عنوان یک زن نشان می دهد.
3. وظایف عبادی مشترک برای زن و مرد: خداوند در انجام عبادات مانند اقامه نماز و پرداخت زکات، «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ» (احزاب، 33) روزه، «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ
الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» (بقره، 185) حج و عمره «فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً» (آل عمران، 97) با عبارت « یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» زن و مرد را مخاطب قرار داده است و در این عبادات هر دو را مشترک دانسته است.
4. فضیلت مشترک کسب علم برای زن و مرد: از جمله فضیلت های مشترکی که زن و مرد هر دو به کسب آن دعوت شده اند علم آموزی می باشد. خداوند در آیاتی از قرآن به ارزش نابرابر دانایی و نادانی اشاره کرده است «… قل هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ…» (زمر، 9)
5. شرکت زنان در امور اجتماعی: قرآن از مشارکت زنان در امور اجتماعی مثال هایی وجود دارد. بلقیس به عنوان ملکه سبا، زنی حکمران و سیاستمدار است: « إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَهً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِن کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ» (نمل، 23) دختران شعیب به عنوان زنانی که با حفظ حیا و عفت دامداری پدر را انجام می دادند: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ» (قصص، 23) و همسر فرعون که نمونه ایمتن در متن کفر می باشد: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» (تحریم، 11) نمونه هایی از این زنان هستند. این مثال ها بیان می کند که بر خلاف آنچه اعراب جاهلی تصور می کردند، زنان از کمال عقل و درایت برخوردارند و می توانند در فعالیت های اجتماعی نیز شرکت کنند و الگوی مردان باشند.
6. پاداش یکسان در عمل صالح برای زن و مرد: قرآن در آیات متعددی ایمان و عمل صالح را ویژگی مؤمنان- چه زن و چه مرد- بیان می کند. پاداش ایمان و عمل صالح، بهشت معرفی شده و به هر دو گروه زن یا مرد وعده داده شده است: « وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیرًا» (نساء، 124) همچنین قرآن زن و مرد را در عمل به تکلیف و فرائض برابر خوانده است.
7. امر به حسن معاشرت شوهر با زن: در آیاتی از قرآن به رفتار نیک مؤمنان با یکدیگر پرداخته شده است. با وجود اینکه این آیات را می توان ملاک عمل مرد با همسر مؤمنش قرار داد. در قرآن به طور صریح به خوش رفتاری با زنان امر شده است: «… وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ…» (نساء، 19).
8. تعیین ملاک فراجنسیتی برای رسیدن به قرب الهی: بر خلاف آنچه اعراب جاهلی تصور می کردند و زنان را لایق تقرب به خداوند نمی دانستند، آیات قرآنی ملاک نزدیکی به پروردگار را تقوا می داند و تفاوتی از این نظر بین زن و مرد قایل نیست: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» (حجرات، 13).
وضع قوانین جدید
اسلام با تغییر قوانین تلاش کرد عملکردهای جاهلی در خشونت نسبت به زنان را با گذشت زمان تصحیح کند.
1. اسلام همه انواع نکاح غیر از نکاح البعوله . نکاح المتعه را حرام کرد.
2. آیه 266 و 267 سوره بقره ایلاء را تحریم کرده و قصد ترک آمیزش با زن را تا چهار ماه مجاز دانسته است. طبق این آیات، اگر مرد پس از چهار ماه، از تصمیم خود برنگشت، باید زن را طلاق دهد و نمی تواند او را معطل نگه دارد: «لِّلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (226) وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (227) و در آیه 4-1 سوره مجادله: «قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجَادِلُکَ فِی زَوْجِهَا وَتَشْتَکِی إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَکُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ* الَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِنکُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا الی وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنکَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ * وَالَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مِّن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا ذَلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ* فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِینًا ذَلِکَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (مجادله،4) و آیه 4 سوره احزاب «… وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ» (احزاب، 4) ظهار ممنوع شده و برای ظهار کنندگان کفاره تعیین شده است.
3. منع کشتن دختران: در آیات قرآنی ابتدا به رسم زشت بعضی اعراب در کشتن فرزندان خود و مخصوصاً دختران اشاره شده و سپس از آن نهی شده است. خداوند وعده داده که رزق و روزی فرزندانتان را چون خودتان تأمین می کند: «… وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَکُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ…» (انعام، 151).
4. عده زن بعد از وفات شوهر: «در جاهلیت زنان پس از فوت شوهر، یک سال عده نگه
می داشتند و دراین مدت حق نداشتند. اسلام این مدت را به چهار ماه و 10 روز کاهش داد: « وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا…» (بقره، 234).
5. ارث زنان: در جاهلیت زنان و دختران پس از فوت مرد هیچ سهمی از اموال او نداشتند. قرآن در آیات 11 و 12 سوره نساء برای آنان نیز سهمی از ماترک متوفی تعیین کرد: « یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْنِ فَإِن کُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَ وَإِن کَانَتْ وَاحِدَهً فَلَهَا النِّصْفُ…» (النساء، 11).
6. محدود کردن تعدد زوجات و شرط عدالت: اسلام تعدد زوجات را محدود کرد و آن را تا 4 همسر کاهش داد و شرط آن را برقراری عدالت بین آن ها بیان فرمود: « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ» (النساء،3).
7. منع از خشونت علیه زنان: در آیات قرآنی در موارد چندی به پرداخت حق زنان و رعایت آن ها دعوت شده است. خداوند در آیات استفاده از زور بازو در جهت از بین بردن حق زنان را رد می کند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء کَرْهًا وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُّبَیِّنَهٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا» (النساء، 19).
پی نوشت ها :
1. دکترای علوم قرآن و حدیث و مدیر بخش گروه ادیان دانشنامه قرآن شناسی
نشانی الکترونیکی: Ali@ Mamouri.com
2. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث در دانشگاه پیام نور قم
نشانی الکترونیکی: Khoshsokhanzahra@ gmail.com
* تاریخ دریافت مقاله: 20 /1 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 23 /2 /1389
منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.