دجّال

دجّال

 

نویسنده: حجت الاسلام خدامراد سلیمیان

 

مقدمه
براساس روایات یکی از نشانه های ظهور خروج دجال است که در باره ی آن آراء و احتمالات مختلفی بیان شده است در ذیل به بررسی این عنوان می پردازیم.
«دجّال» در زبان عربی به معنای «آب طلا» و طلا اندود کردن است و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه می دهند «دجّال» نامیده می شوند. (1)
از روایات استفاده می شود، دجّال ستمکاری است که در آخر الزمان، مردم را گمراه خواهد کرد. البته در آموزه های هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از آن سخن به میان آمده است. افرادی در هر سه جامعه دینی می گویند: دجّال تولد یافته و زنده است. (2)
در برخی روایات از خروج «دجّال» به عنوان نشانه ی ظهور و در برخی دیگر، از آن، به عنوان یکی از «اَشراط السَّاعَه» (نشانه های برپایی قیامت) یاد شده است. این نشانه، در کتاب های اهل سنّت بیشتر یکی از نشانه های برپایی قیامت دانسته شده است؛ (3) ولی در منابع روایی شیعه، بیشتر از آن، به عنوان حادثه ای مهمّ که مقارن ظهور حضرت مهدی (عج) رخ خواهد داد، یاد شده است. (4)

دجال کیست؟
درباره ی دجّال، چند احتمال وجود دارد:
احتمال اول: دجّال نام شخص معیّنی نیست و هر کس که با ادعاهای پوچ و بی اساس و با توسل به حیله گیری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. اینکه در روایات، از «دجّال»های فراوان سخن به میان آمده است، این احتمال را تقویت می کند. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: قیامت، برپا نمی شود، تا وقتی که مهدی از فرزندانم قیام کند. مهدی قیام نمی کند، تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هر کدام بگویند: من پیامبرم. (5) در روایات، از این «دجّال»ها و دروغ گویان فراوان نام برده شده است؛ در بعضی دوازده، در برخی سی و در برخی شصت و یا هفتاد دجال آمده است. (6)
از میان این دجال ها فردی که در دروغگویی، حیله گری و مردم فریبی سرآمد همه ی دجالان و فتنه اش از همه بزرگ تر است، نشانه ی ظهور مهدی (عج) و یا برپایی قیامت است. بر این اساس، دو نوع دجّال هست: یکی همان دجّال حقیقی و واقعی است که پس از همه ی «دجّال»ها می آید و دیگر گروهی شیّاد و دروغگو که دست به فریب کاری و گمراهی مردم می زنند. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «پیش از خروج دجّال، بیش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد.» (7) حقیقت داستان دجّال، بیانگر این واقعیت است که در آستانه ی هر انقلابی، افراد فریبکار و منافق که معتقد به نظام های پوشالی گذشته و حافظ ضد ارزش هایند، برای نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلی گذشته، همه ی تلاش خود را به کار می گیرند و با سوء استفاده از زمینه های فکری و اجتماعی و احساسات مردم، دست به تزویر و حیله گری می زنند.
در انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) چنین خطری پیش بینی شده است. از آنجا که این انقلاب از همه ی انقلاب های تاریخ بزرگ تر و گسترده تر است، خطر فریبکاران دجّال صفت نیز به مراتب بیشتر و گسترده تر است. در آستانه ی ظهور، آنان همه ی تلاش خویش را به کار خواهند گرفت که مردم را فریب دهند و آنها را از نتیجه ی قیام حضرت، دلسرد و ناامید سازند و سرانجام از پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند. البته در این احتمال می توان گفت: ممکن است یکی از آن دجّال ها که صفات زشت در او بیشتر از همه وجود دارد، نشانه ظهور باشد.
احتمال دوم: فردی معیّن و مشخص به نام «دجّال» در دوره ی غیبت – با همان ویژگی هایی که برای وی بیان شده ا ست – خروج می کند و مردم را به انحراف می کشاند.
برخی با استناد به بعضی از روایات، او را زنده می دانند؛ برای مثال گفته می شود که او در زمان حضرت رسول اکرم (ص) زنده بوده و تا هنگام خروج، زنده خواهد ماند. (8)
برخی از کتاب ها و فیلم ها نام «دجّال» بر خود دارند. «دجّال» لقب دغل بازی است که نزد یهودیان «آرمیلوس» و نزد مسلمانان «صائد بن صید» نامیده می شود.(9)
اصل داستان «دجّال» در کتاب های مقدس مسیحیان نیز آمده است. در انجیل، واژه ی «دجّال» بارها به کار رفته و به کسانی که منکر حضرت مسیح (ع) باشند یا «پدر و پسر» را انکار کنند، «دجّال» گفته شده است: «دروغ گو کیست، جز آن که مسیح بودن عیسی را انکار کند؟ آن، دجّال است که پسر و پدر را انکار کند.» (10)
طرفداران احتمال دوم به روایتی استناد کرده اند که اصبغ بن نباته از حضرت علی (ع) پرسید: ای امیر مؤمنان! دجّال کیست؟ آن حضرت فرمود: «دجّال، صائد بن صائد (صید) است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب کند… چشم راستش ممسوح [ به هم چسبده و حدق ندارد] و چشم دیگرش بر پیشانی است و مانند ستاره صبح می درخشد. در آن، نقطه علقه ای [خون بسته شده ] است که با خون در آمیخته است و میان دو چشمش نوشته است: «کافر» و هر خواننده و بی سواد آن را می خواند. در دریاها فرو می رود و آفتاب با او می گردد. مقابل او کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور می کنند طعام است. در زمان قحطی سختی خروج می کند؛ در حالی که بر الاغ سپیدی سوار است. هر گام الاغش، یک میل [ حدود 185 متر] است و زمین، منزل به منزل زیر پایش در نوردیده شود. بر آبی نگذرد؛ جز آنکه فرو رود. تا روز قیامت. به آوازی که همه ی جن و انس و شیاطین – در شرق و غرب – عالم آن را می شنوند، فریاد کند: ای دوستان من! نزد من آیید. منم آن که آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما. دشمن خدا دروغ می گوید او یک چشمی است که غذا می خورد و در بازارها راه می رود. به راستی که پروردگار شما، نه یک چشم است و نه غذا می خورد، نه راه می رود و نه زوال دارد و خدا از این اوصاف برتر است. آگاه باشید! بیشتر پیروانش در آن روزگار، ناپاک زادگان اند و صاحب پوستین های سبز. خداوند تعالی او را در شام بر سر گردنه ای که آن را افیق نامند به دست کسی که عیسی (ع) پشت سرش نماز می خواند، هنگامی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، خواهد کشت. آگاه باشید پس از آن، حادثه بزرگ و قیامت کبرا باشد.» (11)
احتمال سوم: مراد از «دجّال» همان سفیانی است که در کتاب های اهل سنّت بیشتر با عنوان «دجّال» و در کتاب های شیعی با عنوان سفیانی آمده است. البته این احتمال مردود است. (12)
احتمال چهارم: دجّال، کنایه از کفر جهانی و سیطره ی فرهنگ مادی بر جهان است. برخی از اهل نظر، این احتمال را تقویت کرده و همه ی ویژگی هایی را که برای دجّال بیان شده، با ویژگی های استکبار جهانی برابر دانسته اند. «استکبار» به معنای واقعی، دجّال است که خود را قیّم [ سرپرست] ملّت ها می داند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم، در همه جای زمین دخالت می کند و همه را به زیر سلطه خویش می آورد. (13)
از نکات شگفت آور و تأمل برانگیز در انبوه روایات شیعه و سنّی، ارتباط تنگاتنگ بین دجّال و یهودیان است. در روایات، بیشتر پیروان دجّال، یهودی معرفی شده اند. (14) در منابع اهل سنّت به صورت عمده، سخن از کشته شدن دجّال به دست حضرت عیسی (ع) است. (15) (16)

پی نوشت ها :

1. ر. ک: لسان العرب، ج4، ص 294.
2. ر. ک: کنزالعمال، ج12، ص 323.
3. صحیح، مسلم، باب فی الایات التی تکون قبل الساعه؛ سنن، ترمذی، ج4، ص 507.
4. کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 250.
5. لاتقوم الساعه حتی یخرج المهدی من ولدی و لایخرج المهدی حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول انا نبی؛ الارشاد، ج2، ص 371.
6. کنزالعمال ، ج14، ص 200 – 198.
7. همان، ص 200.
8. الغیبه الطوسی، ص113، ح 86.
9. هزاره گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص 26.
10. رساله یوحنا، باب 2: 18 و 22.
11. همان، ص 527.
12. الغیبه الطوسی، ص 463.
13. تاریخ غیبت کبری، ص 536 – 532.
14. کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 528.
15. تفسیر طبری، ج3، ص 290.
16. فرهنگ نامه مهدویت، ص 205 – 201.
منبع: امان 38

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید