ازدواج، برخورد دو دنیاى متفاوت

ازدواج، برخورد دو دنیاى متفاوت

نویسنده:ز.روحانی
منبع:ماهنامه پرسمان
یکى از دشوارترین کارها در روابط زناشویى، کنار آمدن با اختلافات و دیدگاه‏هاى متفاوت است. بهترین کار، این است که میان این دو حالت، موازنه برقرار کنیم. با درک تفاوت‏هاى پنهان یکدیگر، مى‏توانیم عشقى را که در قلبمان وجود دارد، با توفیق بیشتر، داد و ستد کنیم. با پذیرفتن و احترام گذاشتن به تفاوت‏هایمان، مى‏توانیم به نتایج و راه‏حل‏هایى دست یابیم که به کمک آنها، به آن چه مى‏خواهیم برسیم و مهم‏تر از آن، یاد بگیریم که چگونه عشق بورزیم و با کسى که دوستش داریم و مورد حمایت ماست، چگونه رفتار کنیم. مهم‏ترین این تفاوت‏ها را مى‏توان در موارد زیر، ذکر نمود:
1. مهم‏ترین رمز بهبود روابط زناشویى، توجه زوجین به تفاوت‏هاى جسمى و روحى همدیگر است؛ براى نمونه، گفت‏وگو و صحبت کردن، براى بسیارى از مردها، وسیله تبادل اطلاعات است؛ در حالى که براى بیشتر زن‏ها، وسیله همدلى، بیان احساسات و داد و ستد عاطفى است. زنان، با صحبت کردن، آرام مى‏شوند و همین که شروع به صحبت مى‏کنند، انگار مسائلشان به بهترین وجه حل مى‏شود؛ در حالى که مردان، گاهى اوقات بدون شناخت روحیه همسر خود، به جاى گوش دادن به سخنان وى، راه حل ارائه مى‏دهند. آنان، از این نکته غافلند که زنان، این امر را به حساب بى‏ارزش شمردن احساسات و عواطف خود مى‏دانند و دل‏شکسته مى‏شوند. این امر، به دلیل عدم شناخت مرد، از همسر خود و روحیات اوست.
2. ویژگى زندگى زناشویى در جامعه کنونى، عشق و علاقه پرشور است. بسیارى از زنان عقیده دارند که عشق، عواطف و روابط عاشقانه‏اى را که در دوران نامزدى و اوایل زندگى، با همسر خود داشته‏اند، باید تا آخر عمر ادامه دهند و آن را نشانه پاى‏بندى به عشق مى‏دانند و دلیلى بر محبت واقعى همسر خود؛ در حالى که اکثر مردان، به مرور زمان، تغییر مى‏کنند و تمایل دارند که ابراز محبت و علاقه را به جاى بیان کردن، در عمل نشان دهند و به قول خودشان، «مردها اهل عملند و نه حرف»؛ اما غافل از این که خانم‏ها به دلیل عدم توجه و شناخت روحیه شوهرشان، این تغییر را به حساب کم‏علاقگى همسرشان مى‏گذارند. اصولاً، مردان، متعادل رفتار مى‏کنند و ذهنیت آنها، با افراط و تفریط سازگار نیست؛ اما خانم‏ها بیشتر بر پایه احساسات رفتار مى‏کنند.
3. مردان، همانند کش و زنان همانند موج عمل مى‏کنند. مرد، همانند کش، حالت ارتجاعى دارد؛ یعنى خودش را کنار مى‏کشد و دوباره پس از مدتى، به حالت اول باز مى‏گردد. وقتى که مرد کاملاً از همسرش جدا مى‏شود و از او فاصله مى‏گیرد، ناگهان احساس مى‏کند که دوباره به محبت و صمیمیت همسرش نیاز دارد و در این حالت، به طور خودکار، انگیزه بیشترى براى ابراز محبت و دریافت عشق، در او به وجود مى‏آید. معمولاً این شرایط، سبب سردرگمى زن مى‏شود؛ زیرا تجربه به او نشان داده است که وقتى خودش از کسى فاصله مى‏گیرد، براى این که به حالت اول برگردد، به یک دوره کوتاه زمانى احتیاج دارد؛ در حالى که مردها ممکن است به یک دوره به نسبت طولانى‏تر، نیاز داشته باشند. اگر زن به این امر مهم پى نبرد، ممکن است نسبت به شوهرش سوءظن پیدا کرده، از او فاصله بگیرد و اگر این فرصت را نداشته باشد که خود را عقب بکشد، هیچ وقت شانس این را ندارد که میل شدید خود را براى نزدیک شدن، احساس کند. در روابط زناشویى، مردان عقب مى‏کشند و دوباره نزدیک مى‏شوند؛ در حالى که زن‏ها در ابراز عشق، مانند موج، دچار فراز و نشیب مى‏شوند.
4. از نظر زن‏ها، پرسش و طرح کردن سؤال، موجب تشویق براى ادامه گفت‏وگو مى‏شود. وقتى که زن سؤالى از همسرش مى‏کند، گویا به دنبال بهانه‏اى است تا مشکلات و خواسته‏هایش را از طریق آن مطرح کند و باب بحث مفصلى را راه اندازد؛ یعنى زنان به دنبال جرقه‏اى هستند تا خواسته‏هایشان را بیان کنند؛ اما اصولاً مردان با طرح سؤال، قصد پاسخ دادن به آن را دارند و نه باز کردن بحث.
5. مردها، نظرات خود را صریح‏تر بیان مى‏کنند؛ در حالى که زن‏ها، کلى‏تر و پوشیده‏تر حرف مى‏زنند.
6. اصولاً مردان، دیرتر از زنان اصلاح مى‏شوند. مردان در مقابل هر گونه تغییرى، از خود مقاومت نشان مى‏دهند. اگر مردى متوجه شود که همسرش قصد اصلاح او را دارد، مقاومت مى‏کند و به سختى خود را تغییر مى‏دهد. شاید این امر، مربوط به روحیه برترى‏اى باشد که مرد در خود حس مى‏کند. زنان، معمولاً انعطاف‏پذیرتر هستند.
7. براى مرد، هیجان، بیان‏گر مشکل یا تعارض است. هر اتفاق هیجان‏آور، استثنایى، غیرمنتظره، شوک‏آور و یا شگفت‏انگیزى که در زندگى روى مى‏دهد، مرد سعى مى‏کند به طور منطقى با آن برخورد کند؛ یعنى یا مشکل را از بین مى‏برد و یا به جست‏وجوى علت آن مى‏رود تا آرامش روحى‏اش را کسب کند؛ اما زن، از این فرصت، به صورت بهانه‏اى براى ایجاد ارتباط با همسر خود استفاده مى‏کند. وقتى زن، هیجان خود را براى شوهرش بیان مى‏کند، شوهر گمان مى‏کند که بخشى از دلیل هیجان، همسرش است و مشکل همسرش، ریشه در رفتار و اعمال او دارد.
8. مردان، تنها زمانى مى‏توانند در جمع، راحت‏تر صحبت کنند که فقط یک نفر در بحث شرکت کند؛ در حالى که خانم‏ها وقتى چند نفر وارد بحث شوند، راحت‏تر حرف مى‏زنند. شاید این امر، به علت آن باشد که وقتى چند نفر در جمع صحبت مى‏کنند، مردان احساس مى‏کنند که احتمال رد شدن حرفشان و نادیده گرفتن سخنان و نظراتشان، بیشتر است و دیگر کمتر مى‏توانند حرف خود را به کرسى بنشانند؛ اما خانم‏ها در جمع، بیشتر به دنبال تأیید هستند، نه یکه‏تازى در میدان سخن. آنها نمى‏خواهند حرف خود را به کرسى بنشانند؛ بلکه بیشتر درصدد آن هستند که نظر موافق جمع را درباره خود جلب کنند. زنان، هنگام حرف زدن، به دنبال تأیید هستند و مردان، به دنبال قدرت‏طلبى.
9. زنان براى ارتباط برقرار کردن، ناراحتى‏هاى کوچک خود را تعریف مى‏کنند؛ اما مردان، بیان ناراحتى‏ها و نگرانى‏هایشان را به حساب سرزنش یا انتقاد از خودشان مى‏دانند.
10. زنان، به خاطر محبت، عمل زناشویى انجام مى‏دهند؛ اما مردان به خاطر عمل زناشویى، محبت مى‏کنند. مرد، بهترین رابطه و عاشقانه‏ترین و لذت‏بخش‏ترین لحظه زندگى را در حین انجام عمل جنسى مى‏داند و زن، لحظه‏اى را که شوهرش به او مى‏گوید «از صمیم قلب دوستت دارم» بهترین لحظه زندگى مى‏داند.
بنابراین، درک انواع اصلى عشق که همسرتان به آن نیاز دارد، رمز مهم بهبود روابط زناشویى است. براى جلب رضایت همسر، لازم است بدانید که نیازهاى اساسى او چیست. زنان و مردان، در روابط زناشویى، معمولاً آن چه را که خود احتیاج دارند، به همسرشان مى‏دهند. هر یک از آنها، به اشتباه فکر مى‏کنند که طرف مقابل، نیازها و خواسته‏هایى همچون خواسته‏هاى خودش دارد و به همین خاطر، هر دو در پایان، ناراحت و رنجیده خاطر هستند و احساس مى‏کنند که بیش از حد، براى دیگرى ایثار کرده‏اند؛ اما در عوض، چیزى دریافت نکرده‏اند. هر کدام اعتقاد دارد که عشقش مورد بى‏اعتنایى قرار گرفته و طرف مقابل براى آن، ارزشى قائل نشده است. در حقیقت، هر دوى آنها، عشق و علاقه خود را ابراز مى‏کنند؛ اما به روشى که طرف مقابل تمایل ندارد.
با توجه به تفاوت‏هاى روانى و اخلاقى زن و شوهر، آنها چگونه مى‏توانند زندگى شیرین‏تر و لذت‏بخش‏ترى داشته باشند و تضادهاى موجود، منجر به کدورت بین آنها نشود؟ چگونه مى‏توانیم با کسى که روحیاتش با ما بسیار متفاوت است، یک عمر زندگى کنیم؟ آیا به خواسته‏هاى او تن دهیم و تسلیم شویم یا خواسته خود را به کرسى بنشانیم و مقاومت کنیم؟
آن چه به ما تکامل مى‏دهد و سبب رشد ما مى‏شود، این است که تفاوت‏هاى جسمى، جنسى و روانى همسرمان را بشناسیم و بیاموزیم که در هر برخورد، چگونه موضع‏گیرى کنیم و در هر موقعیتى، چگونه با مسائل روبه‏رو شویم. در این صورت، انسان مى‏داند که در هر گرفتارى، چه باید بکند و بین خودش و مشکلات، حایل نمى‏اندازد و از آن فرار نمى‏کند؛ بلکه سعى مى‏کند تا از مشکلات، بهره‏بردارى کند. ما، تا این مشکلات را نداشته باشیم، ضعف‏هایمان، ترس‏هایمان، بخل‏هایمان، کوتاه‏روى‏ها و زیاده‏روى‏هایمان را نمى‏شناسیم. با این مشکلات است که مشخص مى‏شود ما چقدر کم داریم و چقدر افراط و تفریط داریم. مهم آن است که یادبگیریم با هر کس، در هر شرایطى، چگونه رفتار کنیم.
برخى از روش‏ها براى غلبه بر این مشکلات، عبارتند از:
1. بهترین روش درمان آفت‏هاى زندگى، بهره‏مندى از سخنان بزرگان معصوم و گوش جان سپردن به منبع وحى الهى و عمل کردن به آن است. اسلام، روش‏هایى براى رفتار زنان با شوهران و مردان با زنانشان، ارائه کرده که مطابق با اصل فطرت و خوى آنهاست. اگر زندگى از سیره و کلام اهل بیت علیهم‏السلام دور شود، دچار هیجان‏هاى مخرب مى‏شود.
2. در هر پیشامدى، باید احتمالات را در نظر گرفت. وقتى من براى شوهرم صحبت مى‏کنم و هدفم بیان احساسات و عواطفم مى‏باشد، باید آمادگى داشته باشم که همسرم رفتارهاى زیر را با من داشته باشد:
احتمال اول: با گوش جان، به سخنانم گوش دهد.
احتمال دوم: صرفاً به دنبال ارائه راه حل باشد.
احتمال سوم: بخواهد مرا پند دهد و نصیحت کند.
اگر تمام این حالات را در نظر بگیریم، آن وقت، هیچ کدام از این احتمالات، ما را غافل‏گیر نمى‏کند و حتى نامحتمل‏ها نیز ما را غافل‏گیر نمى‏کنند. این را بیاموزیم که با هر شرایط و هر احتمالى، چگونه کنار بیاییم. این آموزش، آموزشى است که شما را با دست پر، در شرایط گوناگونى قرار مى‏دهد تا غافل‏گیر نشوید.
3. شناخت احتمالات و قواعد آن و سپس داشتن حلم و دادن فرصت به طرف مقابل؛ مثلاً وقتى دیدید که شوهرتان به جاى گوش دادن به سخنان شما، در حال پند و اندرز است، چون از قبل این احتمال را مى‏دانستید، غافل‏گیر نمى‏شوید و حالا باید شوهرتان را متوجه کنید که هدفتان از بیان این سخنان، شنیدن نصیحت نیست؛ بلکه فقط مى‏خواهید به سخنان شما گوش دهد. باید به طرف مقابل فرصت دهید تا روحیه شما را بشناسد؛ نه آن که او را مجبور کنید. آنچه در زندگى زناشویى مطرح است، حلم‏هاست.
4. باید یاد بگیریم که چگونه با طرف مقابل خود رفتار کنیم. دو نفر که با هم ارتباط برقرار مى‏کنند، دو دنیا هستند. این دو دنیا، در ارتباط با همدیگر، شاید تفاوت‏هایى داشته باشند. اگر ما بخواهیم هر دنیا را بر دنیاى دیگرى تحمیل کنیم، مى‏بازیم. من که در سن خودم، تجربه‏هایم شکل گرفته، با کسى که او هم تجربه‏هایش شکل گرفته، اگر بخواهیم پیوندى داشته باشیم، طبیعتاً مشکلات زیادى خواهیم داشت؛ مگر این که انعطاف پیدا کنیم و شرایط، ضعف‏ها و قدرت‏هاى یکدیگر را در نظر بگیریم.
همسران باید بدانند که:
– زن باید مرد را مورد پسند قرار دهد و تأیید کند.
– به زن، اطمینان خاطر دهید و مرد را تشویق کنید.
– مرد به اطمینان و زن، به مراقبت نیاز دارد.
– زن را باید درک کرد و مرد را پذیرفت.
– احترام به زن و قدردانى از شوهر.
– زن، به وفا و مرد، به تحسین نیاز دارد.
5. شما هم باید احتمالات را در نظر بگیرید؛ وقتى فهمیدید که شوهرتان به جاى گوش کردن، در پى راه‏حل است، این را باید بدانید که چه موقعى به او تذکر بدهید تا متوجه شود که این کار، براى شما مخرب است و بدانید که چه زمانى بیشترین تأثیر را دارد و چگونه باید این تذکر را بیان کنید.
6. هر چقدر که از همسرتان توقع داشته باشید، نمى‏توانید تحمل کنید و آشفته مى‏شوید؛ اما وقتى توقع از رفتار طرف مقابل کم شود، تحمل‏ها زیاد مى‏شود؛ ظرفیت‏ها مى‏آید و ظرافت در برخوردها حاصل و موجب محبت مى‏شود. با کمک تجربه و تدبیر، مى‏توان توقع‏ها را کاهش داد.
براى مطالعه بیشتر، رجوع کنید به:
1. جان گرى، مردان مریخى و زنان ونوسى.
2. على صفایى حائرى، راز تکامل زن و مرد

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید