بخش اول: فرشته عبادت
حدیث اول: تجـلّى ایـمان
رسول خدا صلی الله علیه و آله
اِنَّ ابْنَتى فاطِمَهَ مَلَأَ اللّه ُ قَلْبَها وَ جَوارِحَها ایماناً اِلى مُشاشِها، فَتَفَرَّغَتْ لِطاعَهِ اللّه ِ
خداوند قلب دخترم فاطمه و سراپاى وجود او را پُر از ایمان کرده است، پس او ـ به همین خاطر ـ همواره در اطاعت خداست.. .
دلائل الامامه: 139، ح 47
حدیث دوم: فـروغ فرشتـگان
امام صادق علیه السلام
سَأَلْتُ عَنْ اَبى عَبْدِاللّه ِ علیه السلام عَنْ فاطِمَهَ لِمَ سُمِّیَتِ الزَّهْراءُ؟ فَقالَ
لاِنَّها کانَتْ اِذا قامَتْ فى مِحْرابِها زَهَرَ نُورُها لاَِهْلِ السَّماءِ کَما تَزْهَرُ ـ تَزْهُو ـ نُورُالْکَواکِبِ لاِهْلِ الاَْرْضِ
راوى مى گوید: ازحضرت صادق علیه السلام علت نامگذارى حضرت فاطمه علیهاالسلام را به ـ زهرا ـ پرسیدم. فرمود
چون وقتى که در محراب عبادتش به نماز مى ایستاد، فروغ نورش براى ساکنان آسمان مى درخشید، همان گونه که نور ستارگان آسمان براى زمینیان مى درخشد
علل الشرائع، ج ۱: ۲۱
حدیث سوم: تندیس عبادت
حسن بصرى
ما کانَ فى هذِهِ الأُمَّهِ اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَهَ علیهاالسلام کانَتْ تَقُـومُ حَتّى تَتَـوَرَّمَ قَدَمـاها
در میان امت اسلام، کسى خداپرست تر از فاطمه علیهاالسلام نبود. آن قدر به نماز مى ایستاد که قدم هایش ورم مى کرد
مناقب، ج 3: 341.
حدیث چهارم: نیـاز نمـاز
حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
کانَتْ فـاطِمَـهُ علیهاالسلام تَنْهَجُّ فىصَلاتِها مِنْ خَـوْفِ اللّه تَعـالى.
حضرت فاطمه علیهاالسلام در نمـازش از ترس خـدا نفس نفس مى زد ـ وگریه درگلویش مى شکست
ارشاد القلوب: 105
حدیث پنجم: قـدرشنـاس قـدر
امام علی علیه السلام
وَکانَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام لاتَدَعُ اَحَدا مِنْ اَهْلِها یَنامُ تِلْکَ اللَّیْلَهَ ـ لَیلَهَ القَدرِ ـ وَ تُداویهِمْ بِقِلَّهِ الطَّعامِ
وَ تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ وَ تَقُولُ: مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرُها
فاطمه علیهاالسلام نمى گذاشت کسى از اهل خانه در شبهاى قدر به خواب رود. به آنان غذاى کم مى داد
و از روز قبل براى احیاى شب قدر آماده مى شد و مى فرمود: محروم کسى است که از برکات این شب محروم باشد.
دعائم الاسلام، ج 1: 282
حدیث ششم: نثـار و ایثـار
رسول اکرم صلى الله علیه و آله
کانَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام اِذا دَعَتْ تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَ لا تَدْعُو لِنَفْسِها، فَقیلَ لَها
یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله اِنَّکِ تَدْعینَ لِلنّاسِ وَ لا تَدْعینَ لِنَفْسِکِ، فَقالَتْ علیهاالسلام: اَلْجـارَ ثُـمَّ الـدّارَ
از پدرانش نقل مى کند: هرگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام دعا مى کرد براى زنان و مردان مؤمن دعا مى کرد و براى خود دعا نمى کرد.
به او گفته شد: چرا شما براى مردم دعا مى کنید اما براى خودتان دعا نمى کنید؟ فرمود: اول همسایه آنگاه درون خانه.
علل الشرائع، ج 1: 216
حدیث هفتم: وقـت دعــا
حضرت فاطمه علیهاالسلام گوید: شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله مى فرمـود
: اِنَّ فِى الْجُمْعَهِ لَساعَهٌ لا یُراقِبُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ فیها خَیْرا اِلاّ اَعْطاه… وَقالَ هِىَ اِذا تَدَلّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروبِ…
وَکانَتْ فـاطِمَـهُ علیهاالسلام تَقُولُ لِغُلامِها: اِصْعَدْ عَلَى الضَّرابِ ـ الظراب ـ فَاِذا رَأَیْتَ عَیْنَ الشَّمْسِ قَـدْ تَدَلّى لِلْغُـرُوبِ فَاءَعْلِمْنى حَتّى اَدْعُــوَ.
در روز جمعه ساعتى است که هرکس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود، وآن زمانى است که نیمى از خورشید غروب کرده باشد.
حضرت زهرا علیهاالسلام براى درک آن ساعت به خدمتکارش مى گفت: بر فراز بلندى برو و هرگاه دیدى نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر کن تا دعا کنم.
معانى الاخبار: 399
حدیث هشتم: دو رکعت نیاز
امام صادق علیه السلام
کانَ لِأُمّى فاطِـمَهَ علیهاالسلام صَلاهٌ تُصَلّیها عَلَّمَها جِبْرَئیلُ، رَکْعَتانِ تَقْرَءُ فِى الْأُولى «اَلْحَمْدَ» مَرَّهً وَ «اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ»،
مِأَهَ مَرَّهٍ وَ فِى الثّانِیَهِ «اَلْحَمْدَ» مَرَّهً، وَ مِأَهَ مَرَّهٍ «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ»، فَاذِا سَلَّمْتَ سَبَّحْتَ تَسْبیحَ الطاهِرَهِ علیهاالسلام
مادر ما فاطمه علیهاالسلام همواره دو رکعت نماز مى خواند که جبرئیل به او آموخته بود، در رکعت اوّل آن پس از حمد صد بار سوره قدر
و در رکعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحید را مى خوانى، و پس از سلام نماز، تسبیحات حضرتش را نیز مى گویى
جمال الاسبوع: 173
حدیث نهم: هدیه بى نظیر
امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت زهرا علیهاالسلام گفت تا برود و از پیامبر خادمى بخواهد.
او نیز رفت و ضمن نشان دادن پینه هاى دستش گفت
یارَسُولَ اللّه ِ اِنَّهُ قَدْشُقَّ عَلَىَّ الرَّحى ـ وَاَرَتْهُ اَثَرا فى یَدَیْها مِنْ اَثَرِ الرَّحى ـ فَسَأَلَتْهُ اَنْ یُخْدِمَها خادِما،
فَقالَ صلی الله علیه و آله: اَوَلا اُعَلِّمُکِ خَیْرا مِنَ الدُّنْیا وَما فیها؟ اِذا آوَیْتِ اِلى_’فِراشِکِ
آسیاب کردن مرا به زحمت انداخته است و آنگاه درخواست خادمى کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: آیا نمى خواهى ـ به جاى خادم ـ
هدیه اى به تو دهم که از همه دنیا ارزشمندتر باشد؟ هنگامى که براى خواب آماده شدى سى و چهار بار «اللّه اکبر»
و سى و سه بار «الحَمْدُ لِلّهِ» و سى و سه بار «سُبحانَ اللّه » بگو
کنز العمّال 2: 57
حدیث دهم: تسبیح تربـت
امام صادق علیه السلام
اِنَّ فاطِمَهَ علیهاالسلام بِنْتَ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله کانَتْ مَسْبَحَتُها مِنْ خُیُوطِ صُوفٍ مُفَتَّلٍ عَلَیْهِ عَدَدَ التَّکْبیراتِ
فَکانَتْ علیهاالسلام تُدیرُها بِیَدِها تُکَبِّرُ وَ تُسَبِّحُ اِلى اَنْ قُتِلَ حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَاسْتَعْمَلَتْ تُرْبَتَهُ وَعَمِلَتِ التَّسابیحَ فَاسْتَعْـمَلَها النّاسُ
تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نخى بود که بر آن به تعداد تکبیرات ـ ۳۴ عدد ـ گره زده بود و آن را در دستش مى چرخانید و تکبیر و تسبیح مى گفت، تا وقتى که حمزه شهید شد، تسبیحى از تربت او ساخت.
و از آن پس ساختن تسبیح در میان مردم رواج یافت. تربت شهید، یادآور فرهنگ جهاد و شهادت و ایثار جان در راه خداوند است.
ذکر گفتن با تسبیحى که ازتربت قبر یک شهید بزرگ مثل حمزه سیدالشهدا باشد، یا سجده بر تربت حسینى، یادآور آن مجاهدات و الهام بخش روح جهاد و فداکارى است
وسائل الشیعه ج 4: 1033.
بخش دوم: در سایه نور
حدیث یازدهم: یـادگار مـادر
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله
رَسُولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله کانَ یُحِبُّ فـاطِمَهَ علیهاالسلام لاَِنَّها کانَتْ زاهِدَهً عابِدَهً… وَ لاَِنَّها کانَتْ تَذْکِرَهً لَهُ مِنْ خدیجَه
پیامبر صلی الله علیه و آله فـاطمـه علیهاالسلام را به آن جهت دوست داشت که او دخترى پرهیزکار
و همواره مشغول عبادت بود و به خاطر آنکه یادآور و یادگارى از خدیجه بود
مستدرک عوالم ج 1: 450
حدیث دوازدهم: سرچشمه ادب
ام سلمه
تَزَوَّجَنى رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله … وَ فَوَّضَ اَمْرَابـْنَتِهِ اِلَىَّ فَکُـنْتُ اَدُلُّهـا وَ اُؤَدِّبـُهـا. وَکانَتْ وَاللّه ِ ادَبُ مِنّى وَ اَعْرَفُ بِالاَْشْیاءِ کُلِّها
وقتى پیامبر با من ازدواج نمود دخترش ـ فاطمه علیهاالسلام ـ را به من سپرد.
من نیز آداب زندگى را به او مى آموختم، و به خدا قسم او خود از من آگاه تر و به همه چیز آشناتر بود
دلائل الامامه: 82
حدیث سیزدهم: زیارت و کرامت
عایشه
ها رَأَیْتُ اَحَدا مِنْ خَلْقِ اللّه ِ اَشْبَهُ حَدیثا وَکَلاما بِرَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله ِ مِنْ فاطِمَهَ علیهاالسلام وَ کانَتْ اِذا دَخَلَتْ عَلَیْهِ اَخَذَ بِیَدِها
فَقَبَّلَها وَ رَحَّبَ بِها وَاَجْلَسَها فى مَجْلِسِهِ وَ کانَ اِذا دَخَلَ عَلَیْها قَامَتْ اِلَیْهِ وَ رَحَّبَتْ بِهِ وَ اَخَذَتْ بِیَدِهِ فَقَبـَّلَتْها
کسى از مخلوقات خدا را ندیدم که در گفتار و سخن شبیه تر از فاطمه علیهاالسلام به پیامبر باشد. هرگاه که فاطمه علیهاالسلام به دیدار پیامبر مى آمد پیامبر دست او را مى گرفت و مى بوسید
و به او خوش آمد مى گفت و در جایگاه خودش مى نشانید و هرگاه پیامبر به دیدار فاطمه مى رفت فاطمه علیهاالسلامبر مى خاست و خوش آمد مى گفت و دست پیامبر را مى گرفت مى بوسید .
عقد الفرید ج 3: 230.
حدیث چهاردهم: انتـظار دیـدار
حضرت زهرا سلام الله علیها
کانَـتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام اِذا سافَرَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله
وَبَلَغَها قُدُومُهُ تَخْرُجُ اِلى بابِ الْبَیْتِ تَنْتَظِرُهُ فَاِذا رَأَتْهُ بادَرَتْ اِلَیْـهِ وَ تَقَبَّـلَ وَجْهَـهُ
هرگاه که خبر بازگشت پیامبر از سفر، به مدینه مى رسید، فاطمه بر در خانه به انتظار مى نشست
و آنگاه که پدر را مى دید به استقبال مى رفت و صورت او را مى بوسید
کشف الغمه ج 1: 145
حدیث پانزدهم: مدافـع حـق
رسول خدا صلى الله علیه و آله
لَمَّااشْتَدَّتْ عَداوَهُ قُرَیْشٍ لِلنَّبِىِّ صلی الله علیه و آله کانَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام تُدافِعُ عَنْهُ ما یَلْقى مِنْ کَیْدٍ وَ اَذَى الْمُشْرِکینَ وَ سُفَهاءِ قُرَیْشٍ، فَذاتَ یَوْمٍ…
عَهِدُوا اِلى سَلى جَمَلٍ ـ جَزُورٍ ـ فَرَفَعُوهُ وَ وَضَعُوهُ عَلى رَأْسِ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ ساجِدٌ بِفَناءِ الْکَعْبَهِ…
فَجائَتْ ابـْنَتُهُ فاطِمَهُ علیهاالسلام وَ هِىَ باکِیَهٌ فَاحْتَضَنَتْ ذالِکَ السَّلى فَرَفَعَـتْهُ عَنْـهُ فَـاَلْقَـتْهُ
آنگاه که ـ پس از وفات ابوطالب ـ دشمنى قریش نسبت به پیامبر شدت یافت، فاطمه علیهاالسلام در مقابل نیرنگ و آزار مشرکان و نابخردان قریش از پدر دفاع مى کرد.
در یکى از روزها که پیامبر در آستانه کعبه سر به سجده نهاده بود تعدادى از مشرکین ـ عمروعاص و عقبه و… ـ شکمبه شترى برداشته و بر روى سر او نهادند.
آنگاه دخترش فاطمه گریان آمد و آن را از روى سر پدر برگرفت و به سویى افکند.
احقاق الحق ج 25: 289 و شرح نهج البلاغه ج 6: 282
حدیث شانزدهم: حافــظ اسـرار
عایشه
اَقْبَلَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام تَمْشى کَاَنَّ مِشْیَتَها مِشْیَهُ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهثُمَّ اِنَّهُ اَسَرَّ اِلَیْها حَدیثا فَبَکَتْ، ثُمَّ اِنَّهُ اَسَرَّ اِلَیْها حَدیثا فَضَحِکَتْ…
فَسَأَلْتُها عَمّا قالَ صلی الله علیه و آله فَقالَتْ علیهاالسلام: ما کُنْتُ لِأُفْشِىَ سِرَّ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله
روزى ـ در ایام بیمارى پیامبر صلی الله علیه و آله ـ فاطمه زهرا علیهاالسلامآمد مانند اینکه گویى پیامبر صلی الله علیه و آله راه مى رود ـ و در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله نشست ـ
آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله در گوش دخترش سخنى گفت که او گریه کرد، مجدِدا در گوش او سخنى گفت و فاطمه خندید.
من از روى تعجب علت را از فاطمه علیهاالسلام پرسیدم، او گفت: من راز پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهرا افشا نمى کنم.
مسند احمد بن حنبل ج 6: 282.
بخش سوم: همسر و همراه
حدیث هفدهم: مهریه زندگى
امام باقر علیه السلام
کانَ صِداقُ فـاطِمَهَ علیهاالسلام جَرْدُ بُرْدٍ حِبْرَهً وَ دِرْعٌ حَطْمِیَّهً وَ کانَ فِراشَها اِهابُ کَبْشٍ یُلْقِیانِهِ وَ یَفْرُشانِهِ وَ یَنـامـانِ عَلَیْـهِ
مهریّه حضرت فاطمه علیهاالسلام لباس کهنه و زرهى بود و فرش خانه او پوست میشى که آن را روى زمین مى انداختند و بر آن مى خوابیدند.
کافى ج 5: 378
حدیث هجدهم: غمخوار زندگى
حضرت على علیه السلام ـ در ضمن حدیثى ـ فرمود
…: ـ فَوَاللّه ِ ـ ما اَغْضَبْتُها وَ لا اَکْرَهْتُها عَلى اَمْرٍ حَتى قَبَضَهَا اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیْهِ
وَ لا اَغْضَبَتْنى وَلا عَصَتْ لى اَمْرا. وَلَقَدْ کُنْتُ اَنْظُرُ اِلَیْها فَتَنْکَشِفُ عَنِّى الْهُمُومُ وَ الأَحْزانُ
به خدا سوگند هیچگاه فاطمه علیهاالسلام را به خشم نیاوردم و او را بر کارى ـ که میل نداشت ـ وادار نکردم تا روزى که خداوند او را برد
و او نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورد و از فرمان من سرپیچى نکرد و هرگاه که به او مى نگریستم نگرانیها و غمها از من زدوده مى شد.
کشف الغمه ج1: 363
حدیث نوزدهم: همسـر و همـراه
امام صادق علیه السلام
کانَ عَلىٌ علیه السلام یَسْتَقى وَ یَحْتَطِبُ وَکانَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلامتَطحَنُ وَتَعْجِنُ وَتَخْبِزُ وَتَرْقَعُ.
در اداره امور خانه ـ على علیه السلام آب و هیزم تهیه مى کرد و فاطمه علیهاالسلام گندم آرد مى کرد و خمیر مى نمود و نان مى پخت و لباسهاى کهنه را وصله مى زد.
کافى ج 8: 165.
حدیث بیستم: تقسیـم کـار
امام باقر علیه السلام
: اِنَّ فاطِمَهَ ضَمِنَتْ لِعَلِىٍ علیه السلام عَمَلَ الْبَیْتِ وَالْعَجینَ وَالْخُبْزَ وَ قَمَّ الْبَیْتِ
وَ ضَمِنَ لَها عَلِىٌّ علیه السلام ما کانَ خَلْفَ الْبابِ: نَقْلَ الْحَطَبِ وَاَنْ یَجیى ءَ بِالطَّعامِ
براى تقسیم کارهاى خانه ـ حضرت فاطمه علیهاالسلامخمیرنمودن و پخت نان و نظافت را به عهده گرفت
و على علیه السلامنیزکارهاى بیرون خانه همچون تهیه هیزم و خریدلوازم خوراکى را پذیرفت
تفسیر عیاشى ج 1: 171.
حدیث بیست و یکم: کرامـت و ایثـار
روزى حضرت على علیه السلام به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود
یا فاطِمَهُ هَلْ عِنْدَکِ شَیْى ءٌ تُغَذّینیهِ؟ قالَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام: … ما کان شَیْى ءٌ اُطْعِمْناهُ مُذْ یَوْمَیْنِ اِلاّ شَیْىٌ ء کُنْتُ اُو ثِرُکَ بِهِ عَلى نَفْسى
وَ عَلى ابـْنَىَّ هذَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ. فَقالَ عَلِىٌّ علیه السلام: یا فاطِمَهُ اَلاّ کُنْتِ اَعْلَمْتینى فَاَبْغیکُمْ شَیْئا؟
فَقالَت علیهاالسلام: یااَبَاالْحَسَنِ اِنّى لَأَسْتَحى مِنْ اِلهى اَنْ تُکَلِّفَ نَفْسَکَ ما لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ
روزى حضرت على علیه السلام به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: آیا غذایى در خانه هست تا بخورم؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: آنچه که در دو روز گذشته خورده اید
غذایى بوده که من و دو فرزندم ـ حسن و حسین ـ نخورده و براى تو نگه داشته بودیم. على علیه السلام گفت: چرا به من اطلاع نداده بودى تا براى شما غذایى تهیه کنم؟
فاطمه علیهاالسلام گفت: اى ابوالحسن! من از خداى خود شرم دارم که خودت را به خاطر آنچه که نسبت به آن توانایى ندارى به زحمت اندازى.
تفسیر فرات کوفى: 83.
حدیث بیست و دوم: سـاده زیستـى
حضـرت فاطمه علیهاالسلام ـ در ضمن حدیثى مفصل ـ به پیـامبر صلی الله علیه و آله گفـت
…: یا رَسُولَ اللّه ِ اِنَّ سَلْمانَ تَعَجَّبَ مِنْ لِباسى، فَوَالَّذى بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مالى وَ لِعَلىٍّ مُنْذُ خَمْسَ سِنینَ اِلاّ مِسْکُ کَبْشٍ
تَعْلِفُ عَلَیْهِ بِالنَّهارِ بَعیرُنا فَاِذا کانَ اللَّـیْلُ افـْتَرَشْناهُ وَ اِنَّ مِرْفَقـَتَنا لَمِنْ اُدْمٍ حَشْـوُها لیفُ النَّـخْلِ
اى رسول خدا! سلمان از لباس من ـ که دوازده وصله داشته ـ تعجب مى کند. به خدایى که تو را به حقّ فرستاده است،
پنج سال است که من و على فرشى جز یک پوست میش نداریم که روزها بر روى آن علوفه شترمان را مى ریزیم
و شبها روى آن مى خوابیم، بالش ما نیز پوستى است که درون آن پوشال درخت خرما است.
. دروع الواقیه: 275.
بخش چهارم: بانوى خانه
حدیث بیست و سوم: عـروس نمونه
امام على علیه السلام به مادرش فاطمه بنت اسد گفت
اِکْفىفاطِمَهَ علیهاالسلام بِنْتَ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ما کانَ خارِجاً مِنَ السَّقىِ
وَ غَیْرِهِ وَتَکْفیکَ ما کانَ داخِلاً مِنَ الْعَجْنِ وَ الطَّحْنِ وَ غَیْرِ ذلِکَ
شما کارهاى خارج از خانه همچون تهیه آب و … را به عهده بگیرید و فاطمه دختر پیامبر به امور داخل خانه همچون آردکردن و خمیرگرفتن و… مى پردازد.
امام على علیه السلام نیز این را مى پسندید که همسر جوانش بیشتر به کارهاى داخل خانه بپردازد و کمتر بیرون از خانه و در معرض نگاه هاى این و آن قرار گیرد.
انساب الاشراف 2: 37 ح 36
حدیث بیست و چهارم: خانه داری
حضرت على علیه السلام
اِنَّها اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَهِ حَتّى اَثَّرَ فى صَدْرِها وَطَحِنَتْ بِالرَّحى حَتّى مَجِلَتْ یَداها
وَکَسَحَتِ الْبَیْتَ حَتّى اغْبَرَّتْ ثِیابُها وَ اَوْقَدَتِ النّارَ تَحْتَ الْقِـدْرِ حَتّى دَکَنَتْ ثِیابُـها
فاطمه آن قدر با کوزه آب کشید تا در سینه اش اثر گذاشت و آن قدر با آسیاب آرد کرد که دستانش تاول زد
و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسش غبارآلود شد و آن قدر آتش بر زیر دیگ افروخت که بر لباسش دود خاکستر نشست.
علل الشرائع ج 2: 65.
حدیث بیست و پنجم: آینـه صبـر و شکـر
حضرت زهرا علیهاالسلام السلام
رَأَى النَبِىُّ صلی الله علیه و آله فاطِمَهَ علیهاالسلام وَ عَلَیْها کِساءٌ مِنْ اَجِلَّهِ الاِْبِلِ وَ هِىَ تَطْحَنُ بِیَدَیْها وَ تَرْضِعُ وَلَدَها فَدَمَعَتْ عَیْنا رَسُولِ اللّه ِ
صلی الله علیه و آله فَقالَ: یا بِنْتاهُ تَعَجَّلى مَرارَهَ الدُّنْیا بِحَلاوَهِ الاْخِرَهِ، فَقالَتْ علیهاالسلام: یا رَسُولَ اللّه ِ اَلْحَمْدُلِلّهِ عَلى نَعْمائِهِ وَالشُّکْرُ لِلّهِ عَلى آلائِهِ
روزى پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را دید که پوششى از پلاس شتر بر دوش انداخته با دستانش خمیر مى کرد
و فرزندش را شیر مى داد. ـ با مشاهده این صحنه ـ اشک بر چشمان
پیامبر صلی الله علیه و آله حلقه زد و فرمود: دخترم به خاطر شیرینى آخرت تلخى دنیا را تحمل کن.
فاطمه علیهاالسلام در پاسخ گفت: نعمتها و موهبتهاى بى پایان حق را سپاسگزارم.
مناقب ج 3: 342.
حدیث بیست و ششم: با زیـردستـان
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم
غَزا رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ساحِلَ الْبَحْرِ فَاَصابَ سَبْیا … فَبَعَثَ اِلى فاطِمَهَ علیهاالسلام وَ اَخَذَ بِیَدِ الْمَرْأَهِ فَوَضَعَها فى یَدِ فاطِمَهَ علیهاالسلام
وَ قالَ صلی الله علیه و آله: یا فاطِمَهُ هذِهِ لَکِ وَ لا تَضْرِبیها فَاِنّى رَأَیْتُها تُصَلّى… فَلَمّا رَأَتْ فاطِمَهُ ما یُوصیها بِها…
قالَتْ علیهاالسلام: یا رَسُولَ اللّه ِ عَلَىَّ یَوْمٌ وَ عَلَیْها یَوْمٌ فَفْاضَتْ عَیْنا رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله بِالْبُکاءِ
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در یکى از جنگها ـ در ساحل دریاى سرخ ـ تعدادى را به اسارت گرفت ـ و پس از بازگشت به مدینه ـ حضرت فاطمه علیهاالسلام را طلبید
و دست یکى از زنان اسیر را در دست او نهاد و فرمود: اى فاطمه این کنیز از آن تو. اما او را کتک مزن، زیرا دیدمش که نماز مى خواند. وقتى حضرت فاطمه علیهاالسلام توجه
و توصیه پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به زن دید گفت: اى پیامبرخدا یک روز من کار مى کنم و یک روز او. با شنـیدن این سخـن اشـک از چشـمان پیامبر صلی الله علیه و آله جـارى شد.
مقتل الحسین(ع): 69.
حدیث بیست و هفتم: عـدل مجسـم
سلیمان
کانَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام جالِسَهً قُدّامَها رَحىً تَطْحَنُ بِهَا الشَّعیرَ وَ عَلى عَمُودِ الرَّحى دَمٌ سائِلٌ وَالْحُسَیْنُ علیه السلام فىناحِیَهِ الدّارِ یَبْکى.
فَقُلْتُ: یا بِنْتَ رَسُولِ اللّه ِ دَبِرَتْ کَفّاکِ وَ هذِهِ فِضَّهُ. فَقالَتْ علیهاالسلام: اَوْصانى
رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله اَنْ تَکُونَ الْخِدْمَهُ لَها یَوْما وَ لى یَوْما فَکانَ اَمْسِ یَوْمَ خِدْمَتِها
روزى دیدم فاطمه علیهاالسلام نشسته و در پیش رویش آسیابى بود که با آن جو آرد مى کرد و بر دسته آسیاب خون جارى بود و حسین علیه السلام نیز در گوشه خانه گریه مى کرد.
گفتم: اى دختر پیامبر دستانت تاول زده است در صورتى که فضه حاضر است ـ و مى تواند کمک کند ـ. فرمود:
پیامبر صلی الله علیه و آله به من توصیه نموده که یک روز او کار کند و یک روز من و دیروز نوبت او بوده است.
خرایج و جرایح: 530.
حدیث بیست و هشتم: تنـدیس عفـاف
امام باقر علیه السلام
فـاطِمَـهُ علیهاالسلام سَیِّدَهُ اَهْلِ الْجَنَّهِ وَ ما کانَ خِمارُها اِلاّ هکَذا ـ وَ اَوْ مَأَ بِیَدِهِ اِلى وَسَطِ عَضُدِهِ ـ
فاطمه علیهاالسلام بانوى زنان بهشتى است، مقنعه او بلند و تا حد بازوانش بود.
مکارم الاخلاق: 94.
بخش پنجم: انسان نمونه
حدیث بیست و نهم: الگـوى صداقـت
عایشه
ما رَأَیْـتُ اَحَـدا قَطُّ اَصْدَقَ مِنْ فاطِمَهَ علیهاالسلام غَیْرَ اَبیها صلی الله علیه و آله
کسى را راستگوتر از فاطمه علیهاالسلام ندیدم جز پدرش.
مناقب ج 3: 341.
حدیث سی ام: همـدل و همـراه
عایشه
ما رَأَیْتُ اَحَدا اَشْبَهُ سَمْتا وَ دَلاًّ وَ هَدْیا بِرَسُولِ اللّه ِ فى قِیامِها وَ قُعُودِها مِنْ فـاطِمَـهَ بِنْتِ رَسُولِ اللّه ِ
کسى را ندیده ام که در خوش خلقى و رفتار و برخورد از فاطمه علیهاالسلام به پیامبر صلی الله علیه و آله شبیه تر باشد.
و در نشست و برخاست نیز کسى چون فاطمه علیهاالسلام همانند پیامبر صلی الله علیه و آله نبود.
صحیح ترمذى ج 5: 466 ح 3898.
حدیث سی و یکم: بر مـزار شهیـدان
امام صادق علیه السلام
اِنَّ فاطِمَهَ علیهاالسلام کانَتْ تَأْتى قُبُورَالشُّهَداءِ فى کُلِّ غَداهِ سَبْتٍ فَتَأْتى قَبْرَ حَمْزَهَ وَ تَتَرَحَّمُ عَلَیْهِ وَتَسْتَـغْـفِرُلَـهُ
حضرت فاطمه علیهاالسلام هر صبح شنبه به سوى قبور شهیدان مى رفت
و بر سر قبر حمزه مى نشست و براى او از خدا طلب رحمت و آمرزش مى کرد.
التهذیب، 1: 465
حدیث سی و دوم: حفـظ آثار شهید
امام باقر علیه السلام
اِنَّ فاطِمَهَ علیهاالسلام بِنْتَ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله
کانَتْ تَزُورُ قَبْرَ حَمْزَهَ رضى الله عنه تَرُمُّهُ وَ تُصْلِحُهُ وَ قَدْ تَعَلَّمَتْهُ بِحَجَرٍ
فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همواره به زیارت قبر حمزه مى رفت
و آن را با سنگ نشان گذاشته بود و به تعمیر و اصلاح آن مى پرداخت.
وفاء الوفاء 3: 932
حدیث سی و سوم: تدارکـات جبهـه
واقدى در گزارش جنگ احد مى گوید:
فَخَرَجَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمَهَ یَطِبُّ مَعَ النِّساءِ وَکُنَّ اَرْبَعَ عَشَرَهَ امْرَأَهً قَدْ جِئْنَ مِنَ الْمَدینَهِ یَتَلَقَّیْنَ النّاسَ.
مِنْهُنَّ فاطِمَـهُ علیهاالسلام، یَحْمِلْنَ الطَّعامَ وَالشَّرابَ عَلى ظُهُورِهِنَّ وَیَسْقینَ الْجَرْحى وَیُـداوینَـهُمْ
محمد بن مسلمه به همراه چهارده زن که حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز در میان آنان بود، به قصد تدارکات از مدینه به احد آمدند.
آنان غذا و آب بر دوش خود حمل مى کردند و مجروحین را آب داده و مداوا مى کردند.
شرح نهج البلاغه، 15: 36.
حدیث سی و چهارم: در خلـوت غیـب
امام صادق علیه السلام
اِنَّما سُمِیَّتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام مُحَدَّثَهً لاَِنَّ الْمَلائِکَهَ کانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّماءِ فَتُنادیها کَما تُنادى مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرانَ
فَتَقُولُ: یا فاطِمَهُ اِنَّ اللّه َ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَاصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمینَ،
یا فاطِمَهُ اقْنُتى لِرَبِّکِ وَ اسْجُدى وَ ارْکَعى مَعَ الرّاکِعینَ، فَتُحَدِّثُهُمْ وَ یُحَدِّثُونَها
فاطمه زهرا علیهاالسلام به آن جهت «محدَّثه» نام گرفت که ملائکه از آسمان فرود مى آمدند و او را صدا مى زدند همانگونه که مریم علیهاالسلام را ندا مى دادند و مى گفتند:
«اى فاطمه، خدا تو را برگزید و پاکیزه ساخت و بر همه زنان عالم برترى داد. اى فاطمه همواره خدا را عبادت کن و براى او سجده نما و همراه با رکوع کنندگان به درگاه او رکوع کن».
او با فرشتگان سـخن مى گفت و آنان نیز با او سـخن مى گفتند.
علل الشرائع: 216.
بخش ششم: در فراق جانان
حدیث سی و پنجم: درد هجــران
مورّخین
ما زالَتْ بَعْدَ اَبیها صلی الله علیه و آله مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ ناحِلَهَ الْجِسْمِ
مُنْهَدَّهَ الرُّکْنِ باکِیَهَ الْعَیْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ یُغْشى عَلَیْها ساعَهً بَعْدَ ساعَهٍ
حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله پیوسته سرى بسته از شدت درد و جسمى نحیف
و در خود فرو شکسته و چشمى گریان و قلبى سوخته داشت که ساعت به ساعت از خود مى رفت و بى هوش مى شد.
مناقب ج3:362.
حدیث سی و ششم: در فـراق عـزیـزان
امام صادق علیه السلام
اَلْبَکّائُونَ خَمْسَهٌ: آدَمُ، وَ یَعْقُوبُ، وَ یُوسُفُ، علیهم السلام وَفاطِمَهُ علیهاالسلام بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام. …
اَمّا فاطِمَهُ علیهاالسلامفَبَکَتْ عَلى رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهحَتَّى تَأَذّى بِها اَهْلُ الْمَدینَهِ فَقالُوا لَها:
قَدْ اذَیْتِنا بِکَثْرَهِ بُکائِکِ، فَکانَتْ تَخْرُجُ اِلَى الْمَقابِرِ ـ مَقابِرِ الشُّهَداءِ ـ فَتَبْکى حَتّى تَقْضى حاجَتَها ثُمَّ تَنْصَرِفُ
گریه کنندگان ـ معروف تاریخ ـ پنج نفرند: آدم و یعقوب و یوسف علیهم السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام سجّاد علیهم السلام
آنگاه حضرت صادق علیه السلام در بیان علت گریه آنان مى فرماید: … فاطمه علیهاالسلام نیز آن قدر بر فراق پدر گریست که مردم مدینه به زحمت افتاده و گفتند:
با گریه بسیارت ما را آزردى، او نیز ناچار به سوى مزار شهداى احد مى رفت و آنقدر گریه مى کرد تا آرام مى گرفت و بر مى گشت.
الخصال: 272، ح 15.
حدیث سی و هفتم: روایـت فــراق
امام صادق علیه السلام
عاشَتْ فـاطِمَـهُ علیهاالسلام لَمْ تُرَکاشِرَهً وَ لا ضاحِکَهً تَأْتى قُبُورَ الشُّهَداءِ فى کُلِّ جُمُعَهٍ مَرَّتَیْنِ اَلاِْ?ْنَیْنِ وَالخَمیسِ
فَتَقُوُلُ: هیهُنا کانَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله وَ هیهُنا کانَ الْمُشْرِکُونَ
حضرت فاطمه علیهاالسلام ـ پس از پیامبر صلی الله علیه و آله ـ خندان و خوشحال دیده نشد. هر هفته دو بار ـ روزهاى دوشنبه و پنجشنبه ـ
بر سر تربت شهیدان احد مى آمد. آنگاه ـ به یاد خاطرات گذشته ـ مى گفت: پیامبر صلی الله علیه و آلهدر اینجا مستقر بود و مشرکین در آنجا.
کافى، 6: 561.
حدیث سی و هشتم: یـاد و یـادآوران
امام صادق علیه السلام
اِنَّ فاطِمَهَ علیهاالسلام مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله خَمْسَهَ وَ سَبْعینَ یَوْما وَ کانَ دَخَلَها حُزْنٌ شَدیدٌ عَلى اَبیها
وَ کانَ یَأْتیها جِبْرَئیلُ فَیُحْسِنُ عَزائَها عَلى اَبیها وَ یُطیبُ نَفْسَها وَ یُخْبِرُها عَنْ اَبیها وَمَکانِهِ
وَ یُخْبِرُها بِما یَکُونُ بَعْدَها فى ذُرِّیَّتِها وَکانَ عَلِىٌّ علیه السلامیَکْتُبُ ذلِکَ
حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از پیامبر فقط ۷۵ روز زنده بـود و در این مدت غـم جانـکاه فـراق پدر او را رنـج مى داد. به همین خاطر جبرئیل مى آمد
و او را تسـلّى مى داد و با سخـنان و خبرهـایى که از موقعیت و مکان پدرش مى داد به او آرامش مى بخشید و گاهى نیز از حوادث آینده
و زندگى و سرنوشت فرزندانش براى او سخن مى گفت و على علیه السلام همه آنها را مى نوشت
کافى ج 1: 458
حدیث سی و نهم: بانـوى مظلـوم
حضرت على علیه السلام
اِنَّ فاطِمَهَ بِنْتَ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لَمْ تَزَلْ مَظْلومَهً مِنْ حَقِّها مَمْنُوعَهً وَ عَنْ میراثِها مَدْفُوعَهً لَمْ تُحْفَظْ فیها
وَصیَّهُ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله وَ لا رُوعِىَ فیها حَقُّـهُ وَ لاحَـقُ اللّه ِ عَـزَّوَجَلَّ وَ کَفى بِاللّه ِ حاکِما وَ مِنَ الظّالِمینَ مُنْتَقِما
فاطمه دختر پیامبر همواره مظلوم بود و از حق خود و ارث پدر محروم گردید و درباره او به توصیه پیامبر عمل نشد و حق پیامبر
و خداى بزرگ نسبت به فاطمه مراعات نشد و خدا به عنوان داور و انتقام گیرنده از ستمگران کافى است..
امالى شیخ طوسى: 155
حدیث چهلم: خشـم جاویـدان
راوى
أَتَینا عَبدَاللّه ِ بنِ مُوسَى بنِ عَبداللّه ِ بنِ حَسَنِ بنِ حَسَنِ بنِ عَلِىِّ بنِ أَبى طالِبٍ علیه السلام فَسَأَلتُهُ عَن أَبى بَکرٍ وَ عُمَرَ،
فَقالَ: اُجیبُکَ بِما اَجابَ بِهِ جَدّى عَبْدُاللّه ِ بْنِ الْحَسَنِ، فَاِنَّهُ سُئِلَ عَنْهُـما فَقـالَ: کانَتْ اُمُّنا صِدّیقَهً،
اِبْنَهَ نَبِىٍّ مُرْسَلٍ، وَ ماتَتْ وَهِىَ غَضْبى عَلى قَوْمٍ فَنَحْنُ غِضابٌ لِغَضَبِها
نظر یکى از نوادگان امام حسن مجتبى علیه السلامرا نسبت به ابوبکر و عمر پرسیدم، او گفت: اتفاقا کسى از جدم ـ عبداللّه بن حسن ـ
همین سؤال را پرسید و او در جواب گفت: مادرمان زنى راستگو و دختر پیامبر خدا بود
که در حال خشم بر عده اى از دنیا رفت و ما نیز به خاطر خشم او همچنان در خشم هستیم.
شرح نهج البلاغه، 6: 49.