دید و بازدید
آنچه روحیه ها را شاداب و زندگی ها را با صفا می سازد، «دیدار» است. چه دیدارهای دوستانه، چه خویشاوندانه! به ویژه اگر در دیدارها، سخنان دلنشین گفته شود و خاطرات شیرین و همفکری در مسیر گشایش مشکلات.
«زیارت» برادران دینی رفتن و «دیدار مؤمنان» مورد سفارش اولیاء دین است، هم کدورت ها را می زداید، هم نشاط می آورد و هم خدا و رسول را خوشحال می سازد؛ و چه کار نیکی بهتر از این؟…
بجاست که این گونه دیدارها به خاطر خدا و با انگیزه ی خلوص و عمل به سنت دین باشد، نه روی طمع های دنیو ی و انگیزه های مادی و …
امام صادق (علیه السلام) به اصحاب خویش سفارش می فرمود:
«تزاوروا و تلاقوا و تذاکر و امرنا و احیوه»
به دیدار و ملاقات یکدیگر بروید و «امر» ما را یاد کنید و به یاد هم آرید و آن را زنده نگه دارید. این حدیث، محتوای سازنده و تربیتی و جهت دار و هدفدار بودن دیدارها را تبیین می کند.
«ما زار مسلم اخاه المسلم فی الله و لله الا ناداه الله عزوجل: ایها الزائر طبت و طابت لک الجنه»
هیچ مسلمانی برادر دینی اش را در راه خدا و برای خدا زیارت نمی کند، مگر آنکه خدای متعالی به او ندا می دهد: ای دیدار کننده! خوش به حالت، بهشت برای تو سزاوار و گوارا باد!
دیدار حضوری
برخی به هر دلیل، عیادت و زیارت و احوالپرسی شان «غیر حضوری» است. می کوشند تا از طریق این و آن، یا از راه تلفن و نامه احوالپرسی کنند و تماس داشته باشند. گر چه از این رهگذر، «کسب اطلاع» می توان کرد؛ ولی دیدار رویاروی و نشست و گفتگوی چهره به چهره حلاوت و برکتی دیگر دارد.
دیدار کریمانه
چه خوب که در دیدارها، قصد قربت کنید و اینها را به حساب، خدا بگذارید. اگر معامله و سود هم می کنید، با خدا سود کنید، تا اجر ببرید. نگویید: من چند بار رفته ام، آنها نیامده اند، نوبتی هم که باشد، حالا نوبت آنهاست …
در بهره وری از ثواب و پاداش الهی که نباید این گونه محاسبات را به میان کشید. درست است که «دیدی»، «بازدیدی» دارد و هر سلامی ، علیکی و هر نامه ای جوابی ! ولی گاهی هم باید کریمانه و بزگوارانه برخورد کرد. دیدار مؤمن، دیدار خداست و چقدر ثواب دارد. در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید :
«ایما مسلم زار مسلما فلیس ایاه زار، ایای زار و ثوابه علی الجنه»
هر مسلمانی که به دیدار مسلمانی برود، او را نه ، بلکه مرا زیارت کرده است و پاداش او بر عهده ی من بهشت است. چه چیزی بالاتر از این؟ دیدار مؤمن همپای دیدار خدا !
مهمان، برکت خانه
بعضی، از مهمان گریزانند. برخی هم مهمان دوستند. هر کدام هم نشان دهنده ی خصلت درونی افراد است. حضرت علی (علیه السلام) را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا علی! سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: «یک هفته است که مهمانی برایم نیامده است! …»
موارد مهمانی
از توصیه های حضرت رسول به امیرالمؤمنین یک هم این بود:
«یا علی لا ولیمه الا فی خمس فی عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز»
یا علی! جز در این پنج مورد، ولیمه ای (اطعام و مهمانی دادن) نیست: ازدواج و عروسی، تولدنوزاد، ختنه کردن کودک، ساختن یا خریدن خانه ، بازگشت از سفر حج
پرهیز ار اسراف و ریا
هر عمل خیر و شایسته ای، گاهی دچار برخی آفت ها می شود. با همه ی ستایشی که از پذیرایی شایسته از مهمان شده، اگر جنبه ی تعادل رعایت نشود و به مرز اسراف و ولخرجیهایی برسد که اغلب، روی چشم و هم چشمی است، یا ریشه در خودنمایی و تفاخر دارد، ناپسند است و همین کار مقدس و خداپسند از قداست و محبوبیت نزد خدا می افتد.
اطعام با همه ی ارزشی که دارد، آن جاست که «فی الله» و «لله» باشد و به قصد سیر کردن شکمی گرسنه یا شاد کردن برادری مؤمن یا تقویت رابطه های خویشاوند ی و صله ی رحم باشد ..
درست است که از نعمت الهی باید بهره گرفت، اما با حفظ حد و مرز ارزشی آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجام دادن آن کار به صورتی خردمندانه و شرع پسند و عرف پذیر!
امام حسن مجتبی (علیه السلام) مهمانخانه ای در منزل داشت که به طور معمول، از طبقات مختلف، به ویژه افراد غریب و بی خانه و بینوا و مسافران و یتیمان و محرومان، پیوسته از آن بهره مند می شدند.
برای کریمان بلند همت، «اطعام» لذتی بیش از اطعام خوردن دارد و حظ روحی آنان از این رهگذر است.
مزاحمت
تعجب نکنید اگر به جای طرح یک موضوع ارزشی و مثبت، از یک رفتار منفی و ضد ارزش به نام «مزاحمت» بحث می کنیم؛ چرا که توجه به نقاط ضعف اخلاقی و پرهیز از آنها نیز، به اندازه ی همان نقاط قوت و فضایل، کارساز است.
در معاشرت ها، هیچ عاملی به اندازه ی خدمت و یاری، جلب کننده ی دلها و محبت ها نیست . هیچ عاملی هم به اندازه ی آزار و زحمت و آسیب رسانی، رشته های دوستی و علقه های مودت را از هم نمی گسلد.
این، طبیعت دلهاست که اسیر محبت می شود و گریزان از دشمنی و بدخواهی. زندگی، جریانی از حوادث گذران است. انسانها نیز نقش اصلی این حوادث را ایفا می کنند. هر چه بی دردسر تر و بی مانع تر باشد، دلها شادتر و امیدها به زندگی افزونتر است.
برعکس، هر چه تصادم و تزاحم منافع و سلب آزادی ها از هم و ایجاد زحمت و مزاحمت برای هم فراهم شود. به همان مقیاس ، رابطه ها تیره تر، دلها جدا تر از یکدیگر، دیدها نسبت به هم منفی تر و زندگی ها به رنج و یأس و سرخوردگی ها نزدیک تر و آمیخته تر خواهد بود.
مزاحمت چیست؟
حتماً افرادی را می شناسید که وجودشان، رفتارشان و زبانشان، برای شما دردسر تولید می کند و شما از دست و زبان آنان آسوده نیستید.
آسایش در محیط کار و خانه، خواسته ی هر انسان است .
آنکه آسایش دیگران را به هم بزند، «مزاحم» است. به تعبیر دیگر می توان گفت: مزاحم، از دایره ی اسلام بیرون است. این کلام صاحب شریعت و رسالت محمد (صلی الله علیه و اله) است، آنجا که به اصحاب خویش فرمود:
«الا انبئکم من المسلم ؟ من سلم المسلمون من یده و لسانه»؛ آیا شما را خبر دهم که «مسلمان» کیست؟ مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند.
– صدای رادیو، ضبط و بلند گو را در مراسم شادی و عزا و جشن و سوگواری تا حدی بلند کردن که سلب آسایش از دیگران کند. مساجدی که بلندگوهای خود را در مجالس ختم یا شبهای رمضان و محرم تا دیر وقت، به بیرون از مسجد وصل می کنند و همسایگان را از دین و مسجد و عزاداری بیزار می کنند. مسئولند. فقهای بزرگوار نیز در پاسخ به استفتا از این گونه مزاحمتها، از آن نهی کرده اند.
– دیر وقت، برای شب نشینی و مهمانی رفتن.
– مزاحمتهای تلفنی برای دیگران و بی جهت تماس گرفتن، یا گوشی و تلفن را به عنوان سرگرمی و بازی در اختیار کودکان گذاشتن.
– در گرما یا سرما، بدون آمادگی صاحبخانه، به مهمانی و عیادت و زیارت دیگران رفتن.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این زمینه چنین است:
«المومن نفسه منه فی تعب و الناس منه فی راحه»
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
(اخلاق معاشرت اثر استاد جواد محدثی)
منبع: ویژه نامه ارمغان بهار محمدی