مردى به حضرت امام حسین (علیه السلام) عرض کرد من از شیعیان شمایم . فرمود:
از خدا بترس چیزى را ادعا مکن که خداوند بگوید دروغ مى گوئى و در ادعاى خود گناه کردى. شیعیان ما کسانى هستند که قلبهایشان از هر غل و غش و حیله اى پاک باشد بگو من از موالیان و دوستان شما هستم .
مرد دیگرى به حضرت زین العابدین (علیه السلام) گفت من از شیعیان خاص شمایم.
فرمود پس تو نیز مانند ابراهیم خلیل هستى که خداوند درباره او مى فرماید: و ان من شیعته لابراهیم اذ جاء ربه بقلب سلیم ((همانا شیعیان او ابراهیم است که با قلبى پاک و سالم نزد پروردگارش آمد)) اگر قلبت مانند قلب ابراهیم است از شیعیان ما هستى اما اگر مانند او نیست ولى پاک از غل و غش مى باشد از دوستان ما هستى اگر اینطور هم نیست و مى دانى آنچه گفتى دروغ بود به کفاره این دروغ مبتلا به فلج و جذام خواهى شد که تا آخر عمر تو را رها نکند.
مردى در حضور حضرت باقر (علیه السلام) بر دیگرى افتخار کرد به این جملات. گفت تو بر من فخر مى کنى! با اینکه من از شیعیان آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) هستم. حضرت فرمود به پروردگار کعبه قسم تو بر او فخرى ندارى با اینکه اشتباهى نیز در این دروغ گفتن کردى. آیا مالت را بیشتر دوست دارى براى خود خرج کنى یا براى دوستان مومنت ؟
عرض کرد بیشتر مایلم براى مخارج خود صرف کنم . فرمود پس تو از شیعیان ما نیستى. خرج کردن اموال در نزد ما براى کسانى که به ادعا مى گویند شیعه شما هستیم محبوبتر است تا براى خودمان (چه رسد به کسانى که واقعا شیعه ما هستند) و لکن قل انا من محبیکم و من الراجین النجاه بمحبتکم ، ولى بگو من از دوستان شمایم و از آنهایم که امیدوارم به واسطه محبت شما نجات بیابم.(1)
1- این چند روایت از جلد 15 بحار جزء اول ، ص 143 و 144.
منبع:آگاه شویم،حسن امیدوار،جلد اول.