آتش حسادت

آتش حسادت

 

خطر آتش
بسم الله الرحمن الرحیم
آتش پدیده ایست سوزاننده که هستی انسان را به خاکستر تبدیل می کند و سرمایه انسان را به هیچ مبدل می سازد بهمین خاطر باید سعی نمود که زمینه های شعله ور شدنش را مهار ساخت تا از شرور آن در امان باشیم. پس اگر کسی خود مایعی مثل بنزین را نزدیک چوبی مشتعل قرار می دهد باید خود را مذمت کند نه چوب مشتعل را . در این عالم علاوه بر آتش ظاهری، آتشی معنوی و پنهان که درون انسان جای دارد وجود دارد که حرارت آن به مراتب بالاتر از آتش ظاهری است و قدرت تخریب آن هم بسیار بالاتر است .
آتش درونی برگرفته از رذائل اخلاقی می باشد که ارتباط با اصل ایمان دارد لذا آنچه ازدست می رود و چیزی که حاصل می شود قابل مقایسه با ضررهای حاصله از آتش طبیعی نیست.
حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند : همانگونه که آتش هیزم را می خورد ، حسد ایمان را می خورد . (1) و از پیامبر عظیم الشأن اسلام هم نقل شده : از حسادت بپرهیزید ، زیرا حسنات و نیکی ها را فرو می خورد (2) از این رو کلام معصوم به روشنی می توان اثبات آتش معنوی و سوختن معنویات وفضائل را اثبات کرد . بخاطر اهمیت این صفت رذیله ابتدا به تعریف آن می پردازیم :

تعریف حسد :
حسد یک حالت نفسانی و درونی است که صاحب آن آرزوی از بین رفتن کمال و نعمتی را که در دیگری توهم نموده را دارد ، و تفاوتی هم نمی کند که آن نعمت را خودش دارا باشد یا نباشد و همچنین بخواهد آن نعمت به خودش برسد یا نرسد .(3)
توضیح اینکه : کمال و نعمت می تواند حقیقی باشد یا غیرحقیقی . بطور مثال خواندن نماز با توجه قلب ، پرداخت خمس ، داشتن همسر مومن و… از کمالهای حقیقی هستند ولی پول زیاد داشتن ، قدرت سفر به کشورهای خارجی ، ماشین مدل بالا و… زیباییهای دل فریب دنیائی هستند که حقیقتی در پشت پرده آنها نیست . شخص حسود همین که تصور کند چیزی کمال یا نعمت است (اگر چه حقیقت امر چیز دیگری است )طلب از بین رفتن آن نعمت را می کند .
– اسباب حسد . عمده ترین عامل ایجاد حسد کوچک دیدن و احساس حقارت نمودن انسان در درون خود نسبت به دیگری است . اگر انسان شخصی را کاملتر از خود دید و به خاطر ضعف نفس در او حالت شکستگی وحقارت ایجاد شد زمینه ایجاد حسد بوجود آمده است . البته ممکن این حقارت نفس حتی از همسان بودن دیگران با خود هم ایجاد شود ، یعنی شخص نمی پذیرد که دوست ، همکار، و یا برادر همسر او در کمالات مساوی با او باشند و اگر متوجه چنین امری شد در خود احساس حقارت نمود و طلب از بین رفتن آن کمال را خواهد نمود . علامه مجلسی (ره) اسباب حسد را 7 چیز می داند .(4)
1)عداوت و دشمنی: انسان نسبت به شخصی دشمنی ، کینه یا عداوتی دارد . اگر ببیند که او دارای نعمتی است بخاطر دشمنی با او آرزوی از بین رفتن نعمت او را می نماید .
2)عدم تحمل بزرگی دیگران… به این صورت که اگر دیگری نعمت وکمال شود به او فخر و بزرگی می فروشد و او تحمل کوچک شدن را ندارد پس طلب از بین رفتن آن نعمت را می نماید.
3)تکبر . یعنی شخص دوستدار فخر فروشی است و این با کمال و برتری دیگران نسبت به او سازگار نیست لذا حسادت می ورزد .
4)تعجب نمودن از اینکه طرف مقابل دارای چنین نعمتی است .سوره مومنون آیه 47 می فرماید :
«أنؤمن لبشرین مثلنا ؟» هنگامی که موسی وهارون به سمت فرعونیان رفتند آنها گفتند : آیا باید به دو نفر که مثل خود ما انسان هستند ایمان بیاوریم ؟ علت این حرفشان تعجب آنها نسبت به مقام آن دو بود .
5)ترس : اگر فردی بترسد دیگری بواسطه رسیدن به کمالی یا مقامی یا نعمتی و یا هر امر نیکی صاحب قدرت شود و به سبب آن اسباب مزاحمت نمودن آن شخص فراهم شود ممکن است دچار حسد شود و از بین رفتن نعمت او را خواستار شود .
6)حب ریاست . از خطر ناکترین عوامل حسد است که انسان برای رسیدن به مقامات دنیوی وحتی اخروی تحمل دارا بودن ویژگیهای مناسب این مقام و منسب را در دیگران ندارد و چونکه می خواهد خود به آن جایگاه دست یابد لذا خواستار از بین رفتن آن ویژگی در دیگری خواهد شد .
7)خبث طینت .

مفاسد حسد .
مهمترین مفسده این صفت از بین بردن دین و ایمان صاحب آن است (چنانچه در احادیث فوق بیان شد ). حسد در ظاهر وجسم انسان هم تاثیر گذار است . محزون و غمگین بودن و چهره ی زشت و عبوس ، دلمردگی از آثار حسادت است . او همیشه رنجور است حتی نسبت به تقسیم نعمتهای خداوند بین بندگانش. در گفتگوئی بین خداوند و حضرت موسی که پروردگار عالم نبیش را بشدت از حسادت بر حذر می دارد ویژگی و نشانه ای ازحسادت بیان شده به این بیان: «فان الحاسد ساخط لنعمی صاد لقسمی الذی قسمت بین عبادی »شخص حسود نسبت به نعمتهای الهی که به بندگانش عطا نموده خشمگین است و رو گردان است از تقسیمهائی که خداوند می نماید .»
همه این آثار به یک طرف و اینکه حسود دیگر بنده خدا نیست و خدا هم دیگر خدای او نیست به طرف دیگر . در ادامه حدیث مذکور این عبارت وجود دارد : «و من یک کذلک فلست منه و لیس منی»(5)کسی که چنین باشد من(خدا) از او نیستم و او هم دیگر مال من نیست .
در قرآن مجید دو داستان از انبیاء الهی بیان می شود، یکی حضرت آدم و دیگری حضرت یعقوب، هر دو دارای فرزندان پسر هستند . حضرت آدم پدر هابیل و قابیل است . آنها امر می شوند که هر کدام یک قربانی بعنوان هدیه به پیشگاه الهی بیاورند. آن دو دستور را اجرا می کنند ولی فقط قربانی هابیل بخاطر تقوا و اخلاق او پذیرفته می شود.قابیل بسیار ناراحت شده و از این تفاوت بین او و برادرش خشمگین می شود. خدای متعال در سوره مائده آیه (27) می گوید : «واتل علیهم نبأ ابنی ادم بالحق اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لم یتقبل من آلاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین ».قابیل تحمل برتری برادرش را ننمود و دچار حسد شد و اولین سخنی که به برادرش گفت این بود که :« تو را خواهم کشت »
در داستان حضرت یعقوب هم در سوره یوسف 12 پسر برای یعقوب معرفی شده که یکی از آنها حضرت یوسف است که نسبت به دیگران دارای برتری هائی بوده . از جمله اینکه پدر او حضرت یعقوب به سبب اطلاع از ویژگیهای فرزندش محبت بیشتری نسبت به او داشت . برادران یوسف که از این محبت رنج می بردند دچار حسادت شدند و تصمیم گرفتند او را از پدرشان جدا کنند. در سوره یوسف آیه (9) تصمیم آنها چنین بیان شده: «اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضا یخل لکم وجه ابیکم وتکونوا من بعده قوما صالحین»(یوسف را بکشید یا او را در سرزمینی در بیفکنید تا نظر پدر به سمت ما جلب شود) اینجا هم اولین تصمیم پس از حسادت کشتن برادر می باشد .
این دو داستان که هر دو پیرامون فرزندان انبیاء الهی است بسیار قابل دقت و فکر می باشند و خطر این صفت رذیله بسیار زیبا بیان می کند .
– همچنین آدم حسود زود خشمگین می شود و دیر هم کینه از دلش بیرون می رود (6) او هیچگاه بی نیاز نمی شود (7)
– خود و نعمتهایتان را حفظ کنید .
انسانهائی که دارای نعمت هستند خود باید آن را از شر افراد حسود حفظ نمایند . در داستان حضرت یوسف پس از خواب دیدن او و اینکه خوابش را برای پدر بازگو می کند ، یعقوب علیه السلام به او می گوید : « یا بنی لا تقصص رؤیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا » پسرم خوابت را برای برادرانت بیان نکن زیرا نسبت به تو مکر وحیله خواهند نمود . یعقوب چون خواب یوسف را می داند از او می خواهد که خوابش را برای برادرانش نگوید چرا که آنها تحمل آینده درخشان برادرشان را نخواهند داشت و او را از بین خواهند برد . لذا یعقوب جهت حفظ نبی بعد از خود از شر حسادت فرزندانش خواستار کتمان این سر الهی می شود . از اینجا استفاده می کنیم که هر انسان متنعمی برای رسیدن به نیازهای خود و حفظ آنها باید از کتمان آن نعم استفاده کند . پس آتش حسادت را خودمان نباید در دیگران شعله ور کنیم و بهترین راه هم سکوت وکتمان اسرار انسان توسط خود شخص است.

راه علاج
برای درمان حسد هم راه علمی وجود دارد و هم راه عملی . راه علمی آنست که انسان بطور دقیق این صفت را بشناسد آثار و مفاسد دنیوی و اخروی آنرا بداند ،ضررهای آن و اینکه کسی که به او حسادت می ورزد خیلی کم ضرر می بیند و یا اینکه اصلا ضرری نخواهد دید. پس از دانستن این امور شخص بهتر این رذیله را ترک می کند . اما راه عملی اینست که هر گاه زمینه حسد پیش آمد خلاف آن عمل کند. به فرض اگر عامل حسادت سبب تعرض به آبروی دیگری است باید بلافاصله زبان به مدح و ثنای شخص مقابل گشود (8)

منابع:

1- کافی : 1/306/2.
2- جامع الاخبار : 1266/451
3- چهل حدیث /امام خمینی /ص 105
4- اصول کافی/ج 2/کتاب ایمان وکفر /باب حسد /پاورقی حدیث (1)
5-اصول کافی /6/307/2
6- بحار 29/256/73
7- امالی طوسی 595/301
8- چهل حدیث امام خمینی /حدیث 5.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید