بخش اول: ویژگیهاى نفسانى و رفتارهاى شخصى امام علیه السلام
1. بنده صالح خدا
قَـالَ اْبنُ الْجَوْزى:
موُسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام أَبوُالْحَسَنِ الْهاشِمىّ صَـلَواتُ اللّه ِ عَلَیْهِ کانَ یُدْعى اَلْعَبْدُ الصّالِحُ لِأَجْـلِ عِبادَتِهِ وَ اجْـتِهادِهِ وَ قِیـامِهِ بِاللَّـیْلِ، وَ کانَ کَریما حَلیما إِذا بَلَغَهُ عَنْ رَجُلٍ أَنّهُ یُـؤْذیـهِ بَعَـثَ اِلَیْهِ بِمـالٍ.
[کشف الغمّه 2 : 250]
سبط ابن جوزى گوید: موسى بن جعفر علیهماالسلام از خاندان هاشم به خاطر عبادتهاى فراوان و تلاش در راه خدا و شب زنده دارى «بنده صالح» خدا نامیده مى شد. وى مردى بخشنده و بردبار بود، هرگاه از فردى به او آزار و اذّیت مى رسید کمک هاى مالى برایش مى فرستاد.
والاترین مرتبه انسانى «عبودیّت» و «صلاح» است و در پایان تاریخ و عصر ظهور هم «عباد صالح» وارث زمین و زمان خواهند شد. این صفات که در حضرت کاظم علیه السلام تبلور یافته بود، در شیعیان او نیز باید مصداق داشته باشد
2. گـذشت امـام صلى الله علیه وآله
رَبیعُ بْنُ عَبْدِالرَّحْمنِ قالَ:
کانَ وَاللّه ِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام مِنَ الْمُتَوَسِّمینَ یَعْلَمُ مَنْ یَقِفُ عَلَیْهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَیَجْـحَدُ الاِْمامَ بَعْدَ مَوْتِهِ، فَکانَ یَکْظِمُ غَیْظَهُ عَلَیْهِمْ وَلا یُبْدى لَهُمْ ما یَعْرِفُهُ مِنْهُمْ؛ فَسُمِّىَ الْکاظِمُ لِذلِکَ.
[عیون اخبار الرضا علیه السلام 1: 103 ح 1.]
ربیع پسر عبدالرحمان مى گوید: موسى بن جعفر علیهماالسلام از آینده نگران با فراست بود [از چهره افراد] کسانى را که پس از وى در امامتش توقّف نموده، و منکر امام بعد از او خواهند شد را، مى شناخت. ولى با این همه خشم خود را از آنها پنهان نمود و آنچه را که از آنان مى دانست بر آنان اظهار نمى کرد بهمین جهت «کاظم» یعنى فرو برنده خشم نام گرفت.
فرقه «واقفیه» یکى از فرقه هاى شیعى است که در امامت آن حضرت توقّف کردند و به امام بعدى اعتقاد نداشتند و انگیزه برخى از آنان هم مالى و مادّى بود تا اموال امام را به امام بعدى ندهند.
3. امـام علیه السلام و بهـداشـت
عَن مُرازِمٍ قـالَ:
رَأَیْتُ أَبَاالحَسَنِ علیه السلام إِذا تَؤضَّأ َقَبْلَ الطَّعامِ لَمْ یَمُسَّ الْمِنْدیلَ، وَإِذا تَوَضَّأَ بَعْدَ الطَّعامِ مَسَّ الْمِنْدیلَ.
[کافى 6: 291 ح 2]
از مرازم روایت شده که مى گوید: من امام هفتم علیه السلام را دیدم هر وقت قبل از غذا دستهایش را مى شست با حوله خشک نمى کرد ولى اگر بعد از غذا آنها را مى شست با حوله خشک مى کرد.
4. بزرگداشت عاشورا
قالَ الرِّضا علیه السلام:
. . . کانَ أَبى صَلَواتُ اللّه ُ عَلَیْهِ إِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِکا، وَ کانَتْ کَأبَتُهُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّى یَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَهُ أَیّامٍ فَإِذا کانَ یَوْمُ الْعاشِرِ کانَ ذلِکَ الْیَوْمُ، یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَحُزْنِهِ وَ بُکائِهِ وَ یَقُولُ: هذَا الْیَوْمُ الَّذى قُتِلَ فیهِ الْحُسَیْنُ صَلّى اللّه ُ عَلَیْهِ.
[اقبال الاعمال: 544]
امام رضا علیه السلام فرمود: پدرم درود خدا بر او باد، وقتى که ماه محرّم مى رسید، دیگر خندان دیده نمى شد، بلکه تا روز دهم همواره اندوهگین و غمناک بود، و چون روز دهم فرا مى رسید آن روز، روز عزا و غم و اندوه و گریه او مى شد و مى فرمود: این همان روزى است که امام حسین علیه السلام در آن به شهادت رسید.
بزرگداشت عاشورا در آموزش هاى ائمّه، براى زنده نگه داشتن آن حادثه بود، تا فراموش نشود و در دوران هاى بعد، اثرگذار و بیدارگر و الهام بخش باقى بماند.
5. نماز خـانه امـام علیه السلام
إِبراهیمُ بْنُ عَبْدِ الْحَمیدِ قالَ:
دَخَلْتُ عَلى أَبى الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام فى بَیْتِهِ الَّذى کانَ یُصَلّى فیهِ، فَإِذا لَیْسَ فى الْبَیْتِ شَى ءٌ إِلاّ خَصَفَهٌ، وَ سَیْفٌ مُعَلَّقٌ وَ مُصْحَفٌ.
[قرب الاسناد: 310 ح 1208]
ابراهیم بن عبدالحمید مى گوید: به اتاقى که امام موسى بن جعفر علیهماالسلام در آن نماز مى خواند وارد شدم، و در آن اتاق به جز زنبیلى از لیف خرما، و شمشیرى آویزان و قرآن چیز دیگرى ندیدم. توضیح: از این حدیث بر مى آید که خوب است در خانه جائى ساده براى نماز اختصاص داده شود.
خلفاى زمان امام، در پى گزارش هاى مغرضانه دشمنان، پى در پى دستور مى دادند خانه امام را ناگهانى تفتیش کنند تا به اسلحه و اموال و نامه هاى پیروان دست یابند. امّا همیشه ناکام مى ماندند و به چیزى که بهانه به دست آنان بدهد دست نمى یافتند و با خانه ساده امام رو به رو مى شدند.
6. کار و تـلاش امـام علیه السلام
عَن الْحَسَنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ أَبى حَمْزَهَ، عَنْ أَبیهِ قالَ:
رَأَیْتُ أَبَاالْحَسَنِ علیه السلام یَعْمَلُ فى أَرْضٍ قَدِ اسْتَنْقَعَتْ قَدَماهُ فى الْعَرَقِ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ أَیْنَ الرِّجالُ؟ فَقالَ: یا عَلِىُّ قَدْ عَمِلَ بِالْیَدِ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنّى فى أَرْضِهِ وَ مِنْ أَبى فَقُلْتُ: وَ مَنْ هُوَ؟ قالَ: رَسُولُ اللّه ُ صلی الله علیه و آله وَ أَمیرُالْمُومِنینَ وَ ابائى علیهم السلامکُلُّهُمْ کانَوا قَدْ عَمِلوُا بِأَیْدیهِمْ و هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبییّنَ وَ الْمُرْسَلینَ و الْأَوْصِیاءِ وَالصّالِحینَ.
[بحارالانوار، 48: 115 ح 27]
حسین بن على بن أبى حمزه از پدرش نقل کرده: امام هفتم علیه السلام را در مزرعه اى دیدم که کار مى کرد و پاهایش [از شدّت کار] خیس عرق بود، عرض کردم، فدایت شوم، کارگران کجا هستند؟ فرمود: اى على! آنان که بهتر از من و پدرم بودند با دست خود کار کرده اند. عرض کردم: آنان چه کسانى بودند؟ فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان و پدرانم علیهماالسلام همگى با دست مبارک خود کار مى کردند، و کار کردن از روش پیامبران و جانشینان آنان و افراد صالح مى باشد.
7. لبـاس شـهرت
عَنْ أَبى الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام قالَ:
لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ شَىْ ءٌ أَبْغَضَ إِلَیْهِ مِنْ لَبْسِ الثَّوبِ المَشْهُورِ، وَ کانَ یَأْمُرُ بِالـثَّوبِ الَجدیدِ فَیُـغْمَسُ فى المـاءِ فَیَـلْبَسُهُ.
[بحارالانوار 79: 313 ح 25]
از امام موسى بن جعفر علیهماالسلام نقل شده که فرمود: هیچ چیزى در نزد وى بدتر از پوشیدن لباس شهرت «لباسى که بواسطه آن انسان انگشت نما مى گردد» نبود «و براى گریز از انگشت نما شدن» هر وقت لباس تازه مى آوردند دستور مى داد آن را بشویند و سپس مى پوشید.
پوشیدن لباس شهرت حرام است. هر نوع لباسى که توجّه ها را جلب کند و سبب انگشت نما شدن گردد، «لباس شهرت» است. شاید شستن لباس تازه و سپس پوشیدن، براى آن بوده که آن حالتِ تازگى را که سبب جلب توجه دیگران مى شده و جامه را لباس شهرت مى ساخته است، از بین برود و عادى گردد.
8. سـفره بى سـبزى
مُوَفَّقُ الْمَدینى، عَنْ أَبیهِ، عَنْ جَدِّهِ قالَ:
بَعَثَ إلَىَّ الْماضى علیه السلام یَوْما فَأَجْلَسَنى لِلْغَداءِ، فَلَمّا جائُوا بِالْمائِدَهِ لَمْ یَکُنْ عَلَیْها بَقْلٌ، فَأَمْسَکَ یَدَهُ، ثُمَّ قالَ لِلْغُلامِ: أَما عَلِمْتَ أَنّى لاآکِلُ عَلى مائِدَهٍ لَیْسَ فیها خُضْرَهٌ فَأْتِنى بِالْخُضْرَهِ قالَ: فَذَهَبَ الْغلامُ، فَجاءَ بِالْبَقْلِ، فأَلْقاهُ عَلَى الْمائِدَهِ فَمَـدَّ یَدَهُ علیه السلام وَ أَکَـلَ.
[عوالم 21: 206 ح 3]
موفق مدینى از پدرش و او هم از جدّش نقل نموده: روزى امام هفتم علیه السلام کسى را دنبال من فرستاد، مرا بر سر سفره غذا نشاند، وقتى سفره را آوردند، در آن سبزى نبود، امام علیه السلام دست نگه داشته و به غلام خود فرمود: آیا نمى دانى من سفره اى که سبزى نداشته باشد از آن نمى خورم، برایم سبزى بیاور. مى گوید: غلام برخاست و سبزى را آورده بر سفره نهاد و امام علیه السلام دستش را دراز کرد و شروع به خوردن نمود.
خوردن سبزیجات بسیار مفید است و امامان دیگر هم به آن اهمیت مى دادند و سعى مى کردند در سفره آنان سبزى وجود داشته باشد، چون هم مایه طراوت است، هم خواص بسیار دارد.
9. غـذاى شـب
سُلَیْمانُ بْنُ الْجَعْفَرى، قالَ:
کان أبُوالْحَسَنِ علیه السلام لایَدَعُ الْعَشَاءَ وَ لَوْ کَعْکَهً وَ کانَ یَقُـولُ: إِنَّـهُ قُـوَّهٌ لِلْجِـسْمِ
[محاسن برقى 2: 198 ح 1580]
سلیمان جعفرى گوید: امام موسى بن جعفر علیهماالسلام هیچ وقت غذاى شب را اگر چه کلوچه اى هم بود ترک نمى کرد و مى فرمود: که آن نیروى جسم است.
10. حلوا غذاى محبوب امام علیه السلام
اَحمَدُ بْنُ هارُونَ بْنِ مُوَفَّقِ الْمَدْینى عَنْ أَبیهِ قالَ:
بَعَثَ إِلَىَّ الْماضى عَلَیْهِ السَّلامُ یَوْماً فَأَکَلْتُ عِنْدَهُ وَ أَکْثَرَ مِنَ الْحَلْواءِ، فَقُلْتُ: ما أَکْثَرَ هذِهِ الْحَلْواءُ فَقالَ علیه السلام: إِنّا وَ شیعَتَنا خُلِقْنا مِنَ الْحَلاوَهِ، فَنَـحْنُ نُـحِبُّ الْحَـلْواءَ.
[کافى 6: 321 ح 1]
احمد بن هارون فرزند موفق مدینى از پدرش نقل مى کند که گفت: روزى امام هفتم کسى را دنبال من فرستاد،] و با او سر یک سفره حاضر شدم] و با او غذا خوردم و دیدم امام علیه السلام زیاد حلوا خورد عرض کردم چقدر از این حلوا میل مى فرمائید، امام علیه السلامفرمود: ما و شیعیانمان از حلاوت و شیرینى آفریده شده ایم و ما شیرینى را دوست داریم.
نیاز بدن به مواد قندى به خصوص اگر طبیعى باشد، روشن است. علاقه به حلوا و شیرینى جات، در سیره امامان دیگر هم آمده است. شیرینى خیلى سریع جذب بدن مى شود. از این رو افطار به خرما براى روزه دار توصیه شده است.
بخش دوم: رفتار اجـتماعى امـام علیه السلام
11. برخورد امام علیه السلام با بدان
قَالَ ابْنُ الْأَثیر:
کانَ [مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام] یُلَقَّبُ بَألکاظِمِ، لِأَنَّهُ کانَ یُحْسِنُ إِلى مَنْ یُسیى ءُ إِلَیْهِ کان هـذا عـادَتَـهُ أَبَـدا.
[کامل ابن اثیر 6: 164]
ابن اثیر مى گوید: امام موسى بن جعفر علیهماالسلام بدان جهت کاظم (فرو برنده غضب) نام گرفت، که همواره به کسانى که به او بدى مى نمودند، نیکى مى نمود، این سیره و عادت همیشگى وى بود.
12. رسیدگى به نیازمندان
قالَ الاْءرْبِلى:
وَ کانَ [موُسىَ بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام]أَوْصَلَ النّاسِ لِأَهْلِهِ وَ رَحِمِهِ، وَ کانَ یَتَفَقَّدُ فُقَراءَ الْمَدینَهِ فىِ اللَّیْلِ فَیَحْمِلُ إلِیْهِمُ العَیْنَ وَالْوَرِقَ وَالدَّقیقَ وَالتَّمْرَ فَیُوصِلُ ذلِکَ إِلَیْهِمْ وَلایَعْلَمُونَ مِنْ أَىِّ جَهَهٍ هُوَ.
[کشف الغمّه 2: 228]
اربلى مى گوید: [امام موسى بن جعفر علیهماالسلام] از مهربانترین مردم به خویشاوندان و نزدیکانش بود، و شبها [به صورت ناشناس] به حال فقراى مدینه رسیدگى مى کرد، و براى آنان درهم، دینار، آرد و خرما مى رساند و نمى دانستند که این همه بخشش از سوى چه کسى به آنان مى رسد.
13. بخشش امام علیه السلام
یَحْیى بْنُ الْحَسَنِ قالَ:
کانَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام إِذا بَلَغَهُ عَنِ الرَّجُلِ ما یَکْرَهُ، بَعَثَ إِلیْهِ بِصُرَّهِ دَنانیرَ، فَکانَتْ صُرارُهُ ما بَیْنَ الثَّلاثْمِائَهِ إِلىَ الْمِأَتَیْنِ دینارٍ، فکانَتْ صُرارُ مُوسى مَثَلاً.
[مقاتل الطالبیین: 499]
یحیى پسر حسن مى گوید: وقتى از شخصى به امام موسى بن جعفر علیهماالسلام ناراحتى مى رسـید، کیسه اى پر از دیـنار بـراى او مى فرسـتاد، که در آن کیسه دویست تا سیـصد دیـنار بود. کیسه هاى امام هفتم علیه السلام زبانزد مردم بود.
14. منـع از احتــکار
عَنْ مُعَتَّبٍ قالَ:
کانَ أَبوالْحَسَنِ ع لیه السلام یَأْمُرُنا إِذا أَدْرَکَتِ الثَّمَرَهُ أَنْ نُخْرِجَها فَنَبیعَها وَنَشْتَرِىَ مَعَ الْمُسْلِمینَ یَوْما بِیَوْمٍ
[کافى5:166]
معتّب مى گوید: امام هفتم علیه السلام هنگام رسیدن میوه ها به ما دستور مى داد که آنها را چیده و براى فروش به بازار مسلمانان ببریم و همراه دیگر مسلمانان روزانه خرید کنیم[و از انبارکردن آنها پرهیز کنیم.]
15. مشورت با زیر دستان
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قالَ:
کُنّا عِنْدَ الرِّضا علیه السلام فَذَکَرْنا أَباهُ، فَقالَ: کانَ عَقْلُهُ لاتُوازى بِهِ الْعُقُولُ و رُبّما شاوَرَ الْأَسْوَدَ مِنْ سُودانِهِ، فَقیلَ لَهُ: تُشاوِرُ مِثْلَ هذا؟ فَقالَ: إِنَّ اللّه َ تَبارَکَ و تَعالى رُبَّما فَتَحَ عَلى لِسانِهِ، قالَ: فَکانُوا رُبَّما أَشاروُا عَلَیْهِ بِالشّىْ ءِ فَیَعْمَلُ بِهِ فى الضِّیْعَهِ وَالْبُستانِ.
[مکارم اخلاق: 335]
از حسن بن جهم روایت شده که گفت: ما در خدمت امام رضا علیه السلام بودیم ، که از پدرش یاد کردیم، امام فرمود: عقل هیچ عاقلى با او برابرى نمى کرد، [ولى با این همه] گاهى از اوقات با یکى از سیاهان خدمتکار خود مشورت مى نمود، وقتى به او اعتراض مى شد، مى فرمود: چه بسا خداوند متعال مشکلى را با زبان او آسان مى کند و گره آن را مى گشاید. سپس امام علیه السلام فرمود: بسیار دیده مى شد که آنان چیزى را در امور زمین و باغ و بستان به او مى گفتند و امام به گفته آنان عمل مى کرد.
16.امام علیه السلام و ستایش فرزند
عَنْ إِسْماعیلَ بْنِ الْخَطّابِ قالَ:
کانَ أَبْوالْحَسَنِ علیه السلام یَبْتَدِى ءُ بِالثَّناءِ عَلَى إبْنِهِ عَلِىٍّ علیه السلام وَ یُطْریهِ وَ یَذْکُرُ مِنْ فَضْلِهِ وَ بِرِّهِ ما لایَذْکُرُ مِنْ غَیْرِهِ کَأَنَّهُ یُریدُ أَنْ یَدُلَّ عَلْیهِ.
[بحارالانوار 49: 18 ح 19]
از اسماعیل فرزند خطّاب روایت شده که گفت: امام موسى بن جعفر علیهماالسلام[هنگامى که به محضرش وارد مى شدیم] به تعریف فرزند خود على علیه السلام مى پرداخت و او را مى ستود و از فضیلت و نیکویى او چنان یاد مى کرد که درباره دیگران نمى گفت گویا که مى خواست[ما را ] به امامت او راهنمایى کند.
17. برخـورد با فـرزنـد
عَنْ سُلَیْمانَ بْنِ حَفْصٍ قالَ:
کانَ مُوسىَ بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام یُسَمّى وَلَدَهُ عَلِیّا الرِّضا وَ کانَ یَقُولُ: اُدْعُوا لى وَلَدى الرِّضا وَقُلْتُ لِوَلَدى الرِّضا، وَ قالَ لى وَلَدى الرِّضا. وَ إذا خاطَـبَهُ قـالَ یا أَبَاالْحَسَنِ.
[عیون اخبار الرضا 1: 22 ح 2]
از سلیمان بن حفص نقل شده که گفت: امـام موسى بن جعفر علیهماالسلام فرزند خود على را، رضا مى نامید و همواره مى گفت: فرزندم رضا را پیش من فراخوانید، به فرزندم رضا گفتم، فرزندم رضا به من گفت. و . . . و هر وقت او را خطاب مى کرد با کینه اش «اباالحسن» خطاب مى کرد.
18. سفارش به امامت فرزند
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْـحاقَ، عَنْ أبیهِ:
أَنَّ مُوسَى بْنَ جَـعْفَرٍ علیهماالسلام کانَ یَقُولُ لِبَنـیهِ: هذا أَخُوکُمْ عَلِىُّ بْنُ مُوسَى عالِمُ الِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام فَأسْأَلُوهُ عَنْ أدْیانِکُمْ، وَ احْفَظُوا ما یَقَوُلُ لَکُمْ.
[کشف الغمّه 2: 317]
محـمد بن اسحاق از پدرش نقـل مى کند: که همواره امـام موسى بن جعفر علیهماالسلام به فرزندانش مى فرمود: این برادرتان عـلى بن موسى داناترین فرد خاندان پیـامبر صلی الله علیه و آله است، از او مسـائل دینى خودتان را بپرسید و آنچـه به شما مى گوید به خاطر بسپارید (و به آن عمل کنید).
19. تسلیت به صاحبان عزا
هِشامُ بْنُ الْحَکَمِ قالَ:
رَأَیْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ علیهماالسلام یُعَزّى قَبْلَ الدَّفْنِ وَ بَعْدَهُ.
[تهذیب 1: 463 ح 1563]
هشام بن حکم مى گوید: مـوسى بن جعفر علیهماالسلام را دیدم که قبل از دفن میّت و پس از آن صاحـبان عزا را سر سلامتى و تسلیت می داد.
20. ادب معاشرت و قرائت
عَنْ حَفْصٍ قالَ:
ما رَأَیْتُ أَحَدا أَشَدَّ خَوْفا عَلى نَفْسِهِ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیهماالسلام وَ لا أَرْجى للِنّاسِ مِنْهُ وَ کانَتْ قَرائَتُهُ حُـزْنا فَاِذا قَـرَأَ فَکَأَنَّهُ یُـخاطِبُ إِنْسانا.
[کافى 2: 606]
از حفص روایت شده که گفت: کسى را بر خویش بیمناکتر و براى مردم امیدوارکننده تر از موسى بن جعفر علیه السلام ندیدم. او قرائتى حزن آور داشت وقتى که قرآن مى خواند گویا کسى را مخاطب قرار داده است.
بخش سوم: عـبادت امـام علیه السلام
21. عـبادت امـام علیه السلام
عَمّارُ بْنُ أَبانَ قالَ:
کانَتْ أُخْتى تَلى خِدْمَتَهُ [موسى بن جعفر علیهماالسلام] فَحُکِىَ لَنا أَنَّها قالتْ: کانَ إِذا صَلّى الْعُتْمَهَ حَـمِدَ اللّه َ وَ مَجَّـدَهُ وَ دَعاهُ، فَلَمْ یَزَلْ کذلِکَ حَتّى یَـزُولَ اللَّیْلُ، فَإذا زالَ اللَّیْلُ قامَ یُصَلّى حَتّى یُصَلّى الصُّـبْحَ ثُمَّ یَذْکُرُ قَلیلاً حَتّى تَطْلِعَ الشَّمْسُ… .
[تاریخ بغداد 13: 31]
عمّار پسر ابان مى گوید: خواهرم خدمتکار امام موسى بن جعفر علیه السلام بود، از او براى ما نقل شده که گفت: امام علیه السلام پیوسته پس از نماز عشاء خدا را حمد مى نموده و به بزرگى یاد مى کرده و او را مى خواند، و دائم در این حال بود، تا نیمى از شب مى گذشت، سپس بلند مى شد و نماز مى خواند تا اینکه نماز صبح را مى خواند سپس اندکى ذکر مى گفت تا اینکه خورشید طلوع مى کرد.
22. قـرآن خوانى امـام علیه السلام
قالَ الیُونانى:
وَ کانَ علیه السلام أَحْسَنَ النّاسِ صَوْتا بِالْقُرانِ، وَ کانَ إِذا قَرَأَ یَحْزُنُ وَ بَکى السّامِعُونَ لِتِلاوَتِهِ، وَ کانَ یَبْکى مِنْ خَشْیَهِ اللّه ِ حَتّى تَخْضَلَّ لِحْیَتُهُ بِالدُّمُوعِ.
[مناقب ابن شهر آشوب 4: 318]
یونانى مى گوید: امام موسى بن جعفر علیه السلام خوش صداترین مردم در تلاوت قرآن بود و هر زمان قرآن مى خواند غمگین مى شد و شنوندگان بر تلاوت او گریه مى نمودند. و از ترس خداوند آن قدر گریه مى کرد که محاسن مبارکش با اشکهایش خیس مى شد.
23. شب زنده دارى امام صلى الله علیه وآله
قالَ الاِْرْبِلى:
رُوِىَ أَنَّهُ [مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام] کانَ یُصَلّى نَوافِلَ اللَّیْلِ وَ یَصِلُها بِصَلاهِ الصُّبْحِ، ثُمَّ یُعَقِّبُ حَتّى تَطْلعَ الشَّمْسُ وَ یَخِرُّ لِلّهِ ساجِدا، فَلا یَرْفَعُ رَأْسَهُ مِنَ الدُّعاءِ و التَّحْمیدِ حَتّى یَقْرُبَ زَوالُ الشَّمْسِ.
[کشف الغمّه 2: 228]
اربلى گوید: روایت شده است که امام [موسى بن جعفر علیهماالسلام] نماز شب را مى خواند و آن را به نماز صبح متصّل مى کرد، سپس تعقیبات را تا طلوع خورشید ادامه مى داد. و صورت خود را جهت سجده بر خدا به زمین مى سائید و تا نزدیک زوال آفتاب سرش را از دعا و حمد الهى بر نمى داشت.
24. نمــاز اوّل وقت
أحْمَدُ بْنُ عَبْدِاللّه ِ، عَنْ أَبیهِ قالَ:
دَخَلْتُ عَلَى الْفَضَلِ بْنِ الرَّبیعِ وَ هُوَ جالِسٌ عَلى سَطْحٍ فَقالَ لى: … وَ قَدْ وَکَّلَ علیه السلام مَنْ یَتَرَصَّـدُ أَوقاتَ الصَّلاهِ، فإِذا أَخْبَرَهُ وَثَبَ یُصَـلّى مِنْ غَیْرِ تَجْدیدِ وُضُـوءٍ ، وَ هُـوَ دَأبُـهُ.
[بحارالانوار 48: 107]
احمد بن عبداللّه از پدرش نقل مى کند که گفت: به نزد فضل بن ربیع وارد شدم که در پشت بام نشسته بود [و به زندان نگاه مى کرد]، به من گفت: نگاه کن ببین چه مى بینى؟ گفتم لباسى بیش نمى بینم، گفت: او موسى بن جعفر علیه السلام است پیوسته مشغول عبادت است، و کسى را براى اعلام اوقات نماز گماشته است، هنگامى که وقت نماز را به او خبر مى دهد برخاسته و بى آنکه تجدید وضو کند، شروع به نماز مى کند و این عادت همیشگى اوست.
25. سجـده هاى امـام علیه السلام
الثَّوْبـانى قالَ:
کانَتْ لاَِبى الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیهماالسلام بِضـْعَ عَشْرَهَ سَنـَهٍ کُلَّ یَـوْمٍ سَجـْدَهٌ بَعْدَ ابْیِضاضِ الشَّمْسِ إِلى وَقْتِ الزَّوالِ.
[عیون اخبار الرضا 1: 95]
ثوبانى مى گوید: امام موسى بن جعفر علیهماالسلام ده سال و اندى بود که هر روز سجده اى پس از درخشان شدن آفتاب تا هنگام ظهر به جا مى آورد.
26. افطار امـام علیه السلام
عَنْ خالِدِ بْنِ نَجیحٍ، قالَ:
کُنْتُ أَفْطُرُ مَعَ أَبى عَبْدِاللّه ِ، فَمَعَ أَبى الْحَسَنِ الأَوَّلِ علیهماالسلام فى شَهْرِ رَمَضانَ، فَکانَ أَوَّلُ ما یُوتى بِهِ قَصْعَهٌ مِنْ ثَریدِ خَلِّ وَ زَیْتٍ، فَکانَ أوَّلُ ما یَتَناوَلُ مِنْهُ ثَلاثَ لُقَمٍ، ثَمَّ یُؤْتى بِالْجَفْنَهِ.
[محاسن برقى 2: 278 ح 1895]
از خالد بن نجیح روایت شده که گفت: من همراه امام صادق و امام موسى کاظم علیهماالسلام در ماه رمضان افطار مى نمودم، اوّل چیزى که سر سفره افطار آورده مى شد کاسه ترید سرکه و زیتون بود که امام علیه السلام ابتدا از آن سه لقمه میل مى نمود، سپس کاسه[بزرگى که غذاى آماده براى عموم در آن بود] آورده مى شد.
27. امام و دهه آخر ماه رمضان
عَنِ الرِّضا علیه السلام قال:
کانَ أَبى علیه السلام یَزیدُ فى الْعَشْرِ الأَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ فى کُّلِ لَیْلَهٍ عِشْرینَ رَکْعَهً.
[قرب الاسناد: 207]
از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود: پدرم در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بیست رکعت به نمازهاى مستحبّى شبهاى ماه رمضان مى افزود.
28. آمادگى براى عبادت جمعه
قالَ الصَّدُوقُ:
وَ کانَ مُوسَى بْنُ جـَعْفـَرٍ علیهماالسلام یَتَهَیَّأُ یَوْمَ الْخَمیسِ لِلْجُمُعَهِ.
[من لایحضره الفقیه 1: 416 ح 1228]
صدوق علیه الرحمه مى گوید: امام موسى بن جعفر علیهماالسلام از روز پنجشنبه خودش را براى[عبادت ونماز] روز جمعه آماده مى ساخت[تا در روز جمعه فرصت زیادى، و شادابى بهترى براى عبادت و نماز جمعه داشته باشد.]
29. سـفر حـج پـیاده
عَلِىُّ بْنُ جَعْفَرٍ قالَ:
خـَرَجْنا مَعَ أَخى مُـوسَى بْنِ جـَعْفـَرٍ علیهماالسلام فى أَرْبَعِ عُمُرٍ یَمْشى فیها إِلى مَکَّهَ بِعِیالهِ وَ أَهْلِهِ…
[بحارالانوار 48: 100 ح 2]
على بن جعفر مى گوید: با برادرم موسى بن جعفر علیهماالسلام در چهار [سفر] عمره همراه شدیم، که با خانواده خویش پیاده بسوى مکّه حرکت مى نمود.
30. زیــارت اوّلین مظلوم
رُوِىَ عَنْ أَبى الْحَسَنِ علیه السلام:
أَنَّهُ کانَ یَقُولُ عِنْدَ قَبْرِ أَمیرِالْمُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیْهِ: اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِىَّ اللّه ِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَاَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ.
[بحارالانوار 100: 265 ح 3]
از امام هفتم علیه السلام روایت شده: که در کنار قبر امیرمؤمنان علیه السلام مى فرمود: سـلام بر تو اى ولىّ خدا، من گواهى مى دهم که تو اولین مظلوم، و اوّلین کسى هستى که حقش غـصب شـده است.
بخش چهارم: دعـاهاى امـام علیه السلام
31. دعاى سجـود امـام علیه السلام
قالَ ابْنُ شَهْر آشُوبٍ:
وَ کانَ علیه السلام یَقُولُ فى سُجُودِهِ: قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ وَ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ.
[مناقب ابن شهر آشوب 4: 318]
ابن شهر آشوب مى گوید: امام هفتم علیه السلام در سجده هایش مى فرمود: بارالها! هر چند گناه و نافرمانى از بنده ات، بَد و ناسزاست، ولى بخشش و چشم پوشى از سوى تو زیبا و نیکو مى باشد.
32. توصیه به دعا براى دیگران
عَنْ صَفْوانَ بْنِ یَحْیى، عَنْ أَبى الْحَسَنِ علیه السلام أَنَّهُ کانَ یَقُولُ:
مَنْ دَعا لاِمْرَى ءٍ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَکَّلَ اللّه ُ بِهِ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَکا یَدْعُو لَهُ.
[اعلام الدین: 393]
صفوان بن یحیى از امام هفتم علیه السلام نقل کرده که امام علیه السلام مى فرمود: هر کس فردى از زنان و مردان مؤمن و مسلمان را دعا کند، خداوند به شمار هر مؤمن فرشته اى را مى گمارد تا بر او دعا کند.
33. دعاى امام علیه السلام در زندان
وَ قالَ بَعْضُ عُیُونِهِ:
کُنْتُ أَسْمَعُهُ کَثیرا یَقُولُ فى دُعائِهِ: «اَللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّنى کُنْتُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُفَرِّغَنى لِعِبادَتِکَ؛ أَللّهُمَّ وَ قَدْ فَعَلْتَ، فَلَکَ الْحَمْدُ».
[بحارالانوار 48: 107 ح 9]
یکى از جاسوسان گمارده شده بر او مى گوید: من بسیار مى شنیدم که در دعاهایش مى فرمود: بارالها! همانا تو خود آگاهى که همواره از تو مى خواستم که مرا براى عبادت خود فراغتى عطا فرمائى، بارالها! چنان کردى، پس تو را سپاس.
34. دعا در محراب نماز شب
اَحَمْدُ بْنُ خالِدِ الْبَرْقى یَقُولُ:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ علیه السلام إِذا قامَ إِلى_مِحْرابِهِ فى اللَّیْلِ قــالَ: اَللّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنى سَوِیّا وَ رَبَّــیْتَنى صَبِـیّا وَجَعَلْتَنى غَنِیّا مُکْفِیا…
[بحارالانوار 87: 229 ح 42]
احمد بن خالد برقى مى گوید: موسى بن جعفر علیهماالسلام چون در محرابش براى نماز شب مى ایستاد مى فرمود: بارالها! [تو را سپاس که] مرا بى نقص و عیب آفریدى و در کودکى تربیتم کردى و از دیگران بى نیازم نمودى بطورى که خودم توانایى انجام کارهایم را دارم.
35. استغفار روزانه امام علیه السلام
إِبْراهیمُ بْنُ أَبى البِلادِ قالَ:
قالَ لى أَبُوالْحَسَنِ علیه السلام: إِنّى أَسْتَغْفِرُ اللّه َ فى کُّلِ یَوْمٍ خَمْسَهَ الافِ مَرَّهٍ، ثُمَّ قالَ: خَمْسَهُ الافٍ کَثیرٌ؟
[بحارالانوار 93: 282 ح 26]
ابراهیم بن ابى البلاد مى گوید: امام هفتم علیه السلام به من فرمودند: «من هر روز پنج هزار بار از خداوند آمرزش مى طلبم، سپس[چون تعجّب مرا دید ]فرمود: مگر پنج هزار استغفار زیاد است؟
36. استغفار شبانه امام علیه السلام
قالَ السَّیِدُ بْنُ طاوُوسٍ رَحِمَهُ اللّه ُ:
… مُوسىَ بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام … کانَ یُحْیِى اللَّیْلَ بِالسَّهَرِ اِلى السَّحَرِ بِمُواصَلَهِ اِلاْستِغْفارِ…
[بحارالانوار 102: 16 ح 10]
سید بن طاووس گوید: امام موسى بن جعفر علیهماالسلام ، شب را تا سحر بیدار بود و پیوسته طلب آمرزش مى نمود.
37. دعاى همیشگى امام علیه السلام
قالَ إِبْنُ شَهْر آشُوب:
وَکانَ یَدْعُو کَثیرا فَیَقُولُ علیه السلام: «اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ الرّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ». وَ یُکَرِّرُ ذلِکَ.
[مناقب ابن شهر آشوب 4: 318]
ابن شهر آشوب مى گوید: بیشتر اوقات امام هفتم علیه السلام این دعا را مى خواند: «بار الها! راحت و آسانى هنگام مرگ، و بخشایش هنگام حساب از تو مى خواهم». و این دعا را تکرار مى نمود.
38. دعاى آب زمزم
اَحْمَدُ بْنُ خالِدِ الْبَرْقى قالَ:
کانَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ إِذا شَرِبَ مِنْ زَمْزَمَ: بِسْمِ اللّه ِ، أَلْحَمْدُ لِلّهِ، أَلشُّکْرُ لِلّهِ
[محاسن برقى 2 : 400 ح 2400]
امام موسى کاظم علیه السلام هنگام نوشیدن از آب زمزم مى فرمود: «بسم اللّه » (به نام خدا) «الحمد للّه ، و الشکر لِلّه» (ستایش و سپاس براى خداست).
39. ذکر صـدگانه امـام علیه السلام
عَنِ الصّـادِقِ علیه السلام قالَ:
مَنْ بَسْمَلَ وَ حَوْلَقَ[حَوْقَلَ] فى دُبْرِ کُلِّ صَلاهٍ مِنَ الْفَجْرِ وَ الْمَغْرِبِ سَبْعا دَفَعَ اللّه ُ تَعالى عَنْهُ سَبْعینَ نَوْعا مِنْ أنْواعِ الْبَلاءِ… قالَ أَبُوالْحَسَنِ علیه السلام: وَ أَنَا أَقُولُها مِائهَ مَرَّهٍ.
[بحارالانوار 86: 112 ح 11 و 12]
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: هرکس پس از نمازصبح و مغرب هفت بار «بسم اللّه، و لاحول و لاقوّه اِلاّ باللّه» را بخواند، خداوند هفتاد نوع از انواع بلا را از او دور مى نماید. امام هفتم علیه السلام فرمود: من این ذکرها را روزى صدبار مى گویم.
40. دعاى خروج از منزل
عَنْ أَبى الْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام قالَ:
کانَ أَبى علیه السلام یَقُولُ إِذا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ: «بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الَّرحیمُ، خَرَجْتُ بِحَوْلِ اللّه ِ وَقُوَّتِهِ، لا بِحَوْلٍ مِنّى وَ قُـوَّهٍ، بَلْ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ یا رَبِّ مُتَعَرِّضا لِرِزْقِکَ، فَأتِنى بِهِ فى عافِیَهٍ».
[محاسن برقى 2: 91 ح 1241]
از امام رضا علیه السلام روایت شده که فرمود: پدرم [امام موسى بن جعفر علیهماالسلام] هنگامى که از خانه اش بیرون مى شد مى فرمود: «به نام خداوند بخشنده مهربان» به اراده و قوّه الهى، نه به اراده و قدرت خودم بلکه به اراده و قدرت تو اى خداى بزرگ در راه طلب روزى از منزل خارج مى شوم، پس در نهایت سلامتى مرا به خانه ام برگردان.
منبع : چهل حدیث « سیره کاظمی » علیه السلام ، محمود احمدیان.
مجموعه چهل حدیث موضوعی