چهل حدیث سیره تقوی علیه السلام

چهل حدیث سیره تقوی علیه السلام

بخش اول: ویژگیهاى امـام جـواد علیه ‏السلام
1. شباهت امام علیه‏ السلام به پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله
قالَ الرِّضا عَلِىُّ بنُ مُوسى علیهماالسلام:
ألْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَ فِىَّ وَ فِى ابنى مُحَمَّدٍ أُسْوَهً بِـرَسُولِ اللّه ِ وَ ابـنِهِ إبراهـیمَ.
[دلائل الامامه : 200 .] امام رضا علیه السلام فرمود: ستایش، شایسته خداوندى است که در من و فرزندم محمد (امام جواد) شباهتى و الگویى از پیامبر و فرزندش ابراهیم را قرار داد.
شاید این همسانى و تشابه به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از این جهت باشد که خداوند، در اواخر عمر پیامبر، پسرى به نام ابراهیم از ماریه قبطیّه به حضرت عطا کرد (که در کودکى از دنیا رفت و پیامبر در فقدان او گریه کرد). حضرت جواد علیه السلام نیز فرزندى بود که در اواخر عمر حضرت رضا علیه السلام به دنیا آمد و مایه خوشحالى آن حضرت شد. هنگام شهادت امام رضا علیه السلام در خراسان، این فرزند مبارک، شش ساله بود.
2. نـوزاد مبارک
عَن یَحیى الصَّنعانى قالَ:
دَخَلْتُ عَلى أَبِى الْحَسنِ الرِّضا علیه السلام وَ هُوَ بِمَکَّهَ وَ هُوَ یُقَشِّرُ مَوْزا وَ یُطْعِمُهُ أباجَعْفَرَ علیه السلام. فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداکَ هذاَ الْمَولُودُ الْمُبارَکُ؟ قالَ: نَعمْ یا یَحْیى هذا الْمَولُودُ الَّذى لَمْ یُولَدْ فىِ الإسْلامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أعَـظَمُ بَرَکَهً عَلى شیعَتِـنا مِنْهُ.
[کافى 6: 360 ح 3 .] یحیى صنعانى گوید: امام رضا در مکه بود. من بر او وارد شدم، در حالى که او موزى را پوست مى کند و به امام جواد علیه السلاممى خورانید. عرض کردم فدایت گردم این است همان مولود مبارک؟ فرمود: آرى اى یحیى! این نوزادى است که پر برکت تر از او در اسلام براى شیعیان ما متولد نشده است.
حضرت رضا علیه السلام نسبت به فرزندش جواد الائمّه علیه السلام عنایت خاصّى داشت و احترام مى کرد و برکات وجودى او را بر مى شمرد و آن حضرت را که در سنّ کودکى به مقام امامت رسید، پیش از وفات خود به مردم معرّفى مى کرد.
3. ویـژگى امــام علیه ‏السلام
قالَ ابنُ صَبّاغِ المالِکى:
صِفَـتُهُ أَبـْیَضُ مُعْـتَدِلٌ، نَقْشُ خاتَمِهِ: نِعْمَ الْقادِرُ اللّه ُ.
[بحارالانوار 50 : 15 ح 22 .] ابن صباغ مالکى مى گوید: امام جواد علیه السلام ظاهرى سفید و متناسب داشت و نقش انگشترش این بود: خداوند توانمند شایسته اى است.
4. نوشته نگین امـام علیه ‏السلام
قالَ الطَّبَرى:
کانَ لَهُ خاتَمٌ نَقْشُ فَصِّهِ: أَلْعِزَّهُ لِلّهِ.
[دلائل الامامه : 180 .] طبرى مورّخ گوید: امام جواد علیه السلام داراى انگشترى بود که نقش نگین آن، چنین بود: عزت و بزرگوارى مخصوص خداوند است.
این نقش نگین، مخصوص انگشتر دیگر آن حضرت بود و با بیان عزت و شکست ناپذیرى خدا، قدرت هاى دیگر را زوال پذیر معرّفى مى کرد.
5. انگشتر امـامت
عَن مُحَمَّد بنِ عَیسى قالَ :
سَمِعْتُ الْمُوفَّقَ یَقُولُ: قَدِمَ أَبى جَعْفَرِالثّانى علیه السلام وَأرانى خاتَما فى إصْبَعِهِ . . . وَ کانَ عَلَیْهِ مَکْتُوبا «حَسْبِىَ اللّه ُ» وَ فَوْقَهُ هِلالٌ وَ أسْفَلَهُ وَرْدَهٌ، فَقُلْتُ لَهُ: خاتَمُ مَنْ هذا؟ فَقالَ: خاتَمُ أبِى الحْسَنِ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ: وَکَیْفَ صارَ فى یَدِکَ ؟ قالَ لَمّا حَضَرَتْهُ الْوَفاهُ دَفَعَهُ اِلَىَّ ثَمَّ قالَ لى: لاتُخْرِجْ مِنْ یَدِکَ اِلاّ اِلى عَلّىٍ ابنى.
[مکارم الاخلاق : 92 .] محمد بن عیسى گوید: از موفقّ ـ که از اصحاب خاص امام رضا و امام جواد علیه السلام بود – شنیدم که مى گفت: انگشترى در انگشت امام جواد علیه السلام بود که به من نشان داد، بر آن نوشته بود «حسبى اللّه » یعنى خداوند مرا کافى است، بالاى آن هِلالى بود و پایین آن گلُ بود. به امام عرض کردم انگشتر کیست؟ فرمود: انگشتر پدرم است. عرض کردم: چطور دست شماست؟ فرمود: هنگامى که وفات او فرا رسید آن را به من داد و بعد فرمود: به کسى جز فرزندم على آن را ندهم.
6. عظـمت امــام علیه ‏السلام
قـالَ المَـأمُونُ:
وَ أَمّا أَبُوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ علیهماالسلام قَدِ اختَرْتُهُ لِتَبْریزِهِ عَلى کافَّهِ أهْلِ الْفَضْلِ فِى الْعِلْمِ وَالْفَضْلِ مَعَ صِغَرِ سِنّـِهِ، وَ الاُْعْجُوبَهِ فیهِ بِذلِکَ، وَ أَنَا أَرْجُو أَنْ یَظَهَرَ لِلنّاس ما قَدْ عَرَفْتُهُ مِنْهُ، فَیَعْلَمُوا أَنَّ الرَّأْىَ ما رَأیْتُ فیهِ.
[ارشاد مفید : 621 .] مأمون عباسى (ضمن پاسخ به ایرادهایى که از او مى گرفتند) گوید: امام جواد را که من [براى دامادى خودم] برگزیدم براى برترى اوست بر تمام اهل علم و فضیلت با اینکه کم سنّ و سال است و شگفتیهایى در او وجود دارد، امیدوارم آنچه را من از او شناخته ام براى مردم آشکار شود و بدانند حق، همان چیزى است که من درباره او اعتقاد دارم.
مأمون به دلایل سیاسى حضرت جواد علیه السلام را داماد خویش قرار داد، تا او را تحت نظر داشته باشد و کمى از نظر منفى شیعه نسبت به خودش بکاهد و به همین جهت، بنى عباس با عمل او مخالف بودند.
7. لبـاس امـام در نـماز
رَوى عَلِىُّ بنُ مَهزِیارَ قالَ:
رَأیْتُ أباجَعْفَرٍالثانِىَ علیه السلام یُصَلّىِ الفَریضَهَ وَ غَیْرِهِا فى جُبَّهِ خَزٍّ طارُونّى وَ کَسانى جُبّهَ خَزٍّ.
[من لایحضره الفقیه 1: ص 262 ح 807 .] على بن مهزیار گوید: امام جواد علیه السلام را دیدم که نماز واجب و غیر واجب را در لباس خزّ[ـ حیوانى است شبیه سمور.] طارونى[ـ نوعى از خزّ را گویند.]مى خواند و مرا هم جبّه خز پوشاند.
8. جایگاه امـام جواد علیه ‏السلام
کان یَقُولُ لَهُ الرِّضا علیه السلام:
اَلصّـادِقُ، وَ الصّـابِرُ، وَ الفـاضِلُ، وَ قُرَّهُ أعْیُنِ الْمُؤْمِنینَ وَ غَیْظُ الْمُلْحِدینَ.
[مستدرک عوالم العلوم 23 : 27 .] امام رضا علیه السلام اوصاف امام جواد را چنین بیان مى کرد: او راستگو، صبور و بردبار، داراى فضیلت، نورچشم مؤمنان و مایه خشم کفار است.
9. بى‏ هـمــتاى زمـان
کانَ النّاسُ یَقُولُونَ فیهِ:
اُعْجُوبَهُ أَهلِ الْبَیْتِ، نادِرَهُ الدَّهْرِ، وَ بَدیعُ الزَّمانِ وَ عیسَى الثانى وَ ذُوالْکِراماتِ، وَ الْمُؤَیَّدُ بِالْمُعجِزاتِ وَ سُلالَهُ رَسُولِ اللّه ِ…
[مستدرک عوالم العلوم 23 : 29 .] مردم در مورد امام جواد علیه السلام چنین مى گفتند: اعجوبه خاندان پیامبر، نادره روزگار، شخصیّت بى همتاى زمان، عیساى دوم، داراى کرامات، تأیید شده با معجزات و سلاله رسول خدا و…
10. لقـبهاى امــام علیه ‏السلام
قالَ ابنُ شَهرِ آشُوب:
وَ ألقـْابـُهُ: اَلْمـُخْتارُ وَ الْمُرتَضى، وَ الْمُتـَوَکِّلُ، وَ المُتَّقىُّ وَ الزّکىُّ وَ التَّقىُّ وَ الْمُنْتَجَبُ وَ الْقـانِعُ وَ الْجـَوادُ وَ الْعـالِمُ.
[بحارالانوار 50 : 16 ح 24 .] ابن شهر آشوب مى گوید: لقبهاى امام جواد علیه السلام عبارت است از: ممتاز و برگزیده، مورد پسند پروردگار، متوکّل، پرهیزگار، پاک و پاکیزه، برگزیده، قانع، سخاوتمند و دانا.
11. آگـاهى امــام علیه ‏السلام
قالَ الطَّبَرى الامامى:
وَ عَزَمَ [الْمَأمُونُ] عَلى تَزْویجِهِ ابْنَتَهُ وَاجْتَمَعَتْ بَنُوالْعَبّاسِ وَ سَأَلُوهُ أَنْ لایَفْعَلَ ذلِکَ، فَقالَ لَهُمْ: هُوَ ـ وَاللّه ِ ـ لَأعْلَمُ بِاللّه ِ وَ رَسُولِهِ وَسُنَّتِهِ وَ أَحْکامِهِ مِنْ جَمیعِکُمْ.
[عوالم العلوم 23 : 525 ح 2 .] طبرى شیعى گوید: مأمون تصمیم گرفت دخترش را براى امام جواد علیه السلام تزویج کند، بنى عباس جمع شدند و از او خواستند تا این کار را نکند. مأمون در جواب آنان گفت: به خدا قسم او از همه شما نسبت به خدا و رسول خدا و سنت پیامبر و احکام الهى آگاهتر است.
از کرامات امام جواد علیه السلام آن بود که با سنّ اندکش از همه اهل زمان خود داناتر و به احکام قرآن آشناتر بود و مشکل ترین سؤالات فکرى و دینى را به راحتى جواب مى داد و دوست و دشمن به فضایل و علوم او اعتراف داشتند.
12. قدر و منزلت امـام علیه ‏السلام
قـالَ المُفـیدُ:
وَ کانَ الْمـَأْمـُونَ قَدْ شَغـَفَ بأبىجـَعْفَرٍ علیه السلاملِما رَأى مِنْ فَضْلِهِ مَعَ صِغـَرِ سِنِّهِ وَ بـُلُوغِهِ فِى الْعِلْمِ وَ الْحِکْمَهِ وَ الْأدَبِ وَ کمالِ الْعَقْلِ مالَمْ یُساوِهِ فیهِ أَحدٌ مِنْ مَشایِخِ أهْلِ الزَّمانِ فَزَوَّجـَهُ ابنَتَهُ اُمَ الْفـَضْلِ وَ حَمَلَها مَعَهُ اِلىَ الْمَدینَهِ، وَ کانَ مُتَوَفِّرا عَلى اِکْرامِهِ وَ تَعـْظیمِهِ وَ إجْلالِ قَدْرِهِ.
[ارشاد : 619 .] مرحوم شیخ مفید گوید: مأمون نسبت به امام جواد علیه السلام بى نهایت علاقه پیدا کرده بود، به خاطر برترى او در علم و حکمت وادب و عقل که هیچ یک از بزرگان زمانش با او هم طراز نبود، به همین جهت دخترش ام الفضل را به عقد او در آورد و او را همراه امام علیه السلام به مدینه فرستاد. مأمون در احترام و اکرام و حفظ موقعیت امام بسیار کوشا بود.
این احترام ها چه بسا جنبه ظاهرى و ریایى داشت و از وجود آن حضرت نیز مى خواست به نفع حکومت و موقعیت خویش و فرو نشاندن خشم علویان استفاده کند.
13. شبیه موسى و عیسى علیهماالسلام
قـالَ الِّرضـا علیه السلام ِلاَصْـحابِه:
قَدْ وُلِدَ لى شَبیهُ مُوسَى بنِ عِمرانَ، فالِقِ البِحارِ وَ شَبیهُ عیسَى بْنِ مَریَمَ قَدَّسَتْ اُمٌّ وَلَدَتْهُ، قَد خُلـِقـَتْ طاهِرَهً مُطـَهـَّرَهً.
[بحارالانوار 50 : 15 ح 19 .] امام رضا علیه السلام به اصحابش فرمود: براى من فـرزندى متولد شـد که شبـیه موسى بن عمران است که دریاها را شـکافت و مـانند عیسى بن مـریم که مادرى مقدّس و پاک و پاکـیزه او را به دنـیا آورده بود.
حضرت جواد علیه السلام در اواخر عمر امام رضا علیه السلام به دنیا آمد و هنگام شهادت آن حضرت، این امام در سنّ کودکى بود، ولى علم و فضل و طهارت و کیاست او بسیار آشکار و زبانزد خاص و عام بود و از جهاتى به پیامبران الهى شباهت داشت.
14. امـام و شـکّاکان
قالَ ابنُ شَهرِ آشُوب:
وَکانَ علیه السلام شَدیدَ الاَدْمَهِ فَشَکَّ فیهِ المُرتابُونَ، وَ هُوَ بِمَکَّهَ فَعَرَضُوهُ عَلى القافَّهِ فَلَمّا نَظَرُوا اِلَیهِ خَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ سُجَّدا ثُمَّ قامُوا فَقالُوا: یا وَیحَکُمْ أَمِثْلَ هذا الکَوکَبِ الدُّرّىِّ وَ النُّورِ الزّاهِرِ، تَعرِضُونَ عَلى مِثلِنا؟
[مناقب آل ابى طالب 4 : 387 .] ابن شهر آشوب گوید: امام جواد علیه السلام شدیدا گندمگون بود. شکّاکان در مورد او زمانى که در مکه بود تردید کردند و او را به قیافه شناسان عرضه کردند. هنگامى که قیافه شناسان به او نگاه کردند به سجده افتادند سپس برخاستند و گفتند: واى بر شما! آیا این ستاره درّى و نور درخشنده را بر همانند ما عرضه مى کنید؟
سیماى درخشان و با معنویت امام جواد علیه السلام هر بیننده اى را مبهوت مى کرد. این بود که قیافه شناسان هم به شدّت تحت تأثیر جاذبه آن حضرت قرار گرفتند.
15. شفـیع شـیعه
عَن النَّبى صلی الله علیه و آله قـالَ:
… وَ أنَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ رَکَّبَ فىصُلْبِهِ [الْحُسَین علیه السلام] نُطـْفَهً مُبارَکَهً طَیـِّبَهً زَکِیـَّهً مَرْضِیـَّهً وَ سَمـّاها مُحَمـَّدَ بْنَ عـَلىٍّ علیهماالسلام فَهُو شَفیعُ شیعَتِهِ، وَ وارِثُ عِلْمِ جَدِّهِ، لَهُ عَلامَهٌ بَیـِّنَهٌ وَ حُجـَّهٌ ظاهِرَهٌ.
[عوالم العلوم 23 : 218 .] پیامبر صلی الله علیه و آله در ضمن حدیثى طولانى فرمود: خداوند بزرگ در صلب امام حسین علیه السلام نطفه بابرکت و پاک و پاکیزه و پسندیده اى قرار داده و او را محمد بن على علیهماالسلام نامیده است که او شفیع شیعیان، و وارث دانش جدّش مى باشد، او داراى نشانه اى آشکار و برهانى روشن است.
تداوم نسل پیامبر، از امام حسین علیه السلام بود و از آثار و مزایاى شهادت آن حضرت، یکى هم همین بود که امامان از نسل اویند. علوم فراوان وى در خردسالى، حجّت و برهان آشکار امامت او بود.
16. فکر و عمل امـام علیه ‏السلام
رُوِىَ أَنَّهُ حـُمِلَ بَزٌّ لَهُ قیمهٌ کَثیرَهٌ، فَسُلَّ فى الطَّریقِ، فَکَتَبَ اِلَیْهِ الذَّى حَمَلَهُ یُعـَرِّفُهُ الْخَبَرَ، فَوَقـَّعَ بِخَطـِّهِ: إنَّ أنـْفُسَنا وَ أمـْوالَنا مِنْ مَواهِبِ اللّه ِ الهَنیئَهِ وَ عَواریهِ المُسْتَودَعَهِ یُمَتـِّعُ مِنها فىسُرورٍ وَ غِبـْطَهٍ یَأْخُذُ ما اُخِذَ مِنْها فى أجرٍ وَ حِسْبَهٍ فَمَنْ غـَلَبَ جـَزَعُهُ عَلى_’feصَبْرِهِ حـَبِطَ أجـْرُهُ و نَعـُوذُ باللّه ِ مِنْ ذلِکَ.
[تحف العقول : 726 .] نقل شده است بارى قماش که ارزش زیادى داشت براى امام جواد علیه السلام برده مى شد. در بین راه دزدیده شد. حامل بار جریان را به امام نوشت و خبر داد. امام علیه السلام با خط مبارکش چنین نوشت: جان و مال ما از موهبتهاى گوارا و امانتهاى سپرده خداوند است. هر چه را خواهد با مسرت و خشنودى از آن بهره مندمان مى کند و هر چه را بخواهد با اجر و پاداش مى گیرد، کسى که بى تابى او بر صبرش غالب شود اجرش پایمال شده است و ما از این به خدا پناه مى بریم.
بخش دوم: سیره عبادى امام جواد علیه ‏السلام
17. نـماز امـام جـواد علیه ‏السلام
رَوَى المَجلِسى:
صَلاهُ التَّقى علیه السلام: أَرْبَعُ رَکَعاتٍ فىکُلِّ رَکْعَهٍ أَلْحَمْدُ مَرَّهً وَ قُلْ هُوَاللّه ُ أحَدٌ أَرْبَعَ … وَ یُصَلّى عَلَى النَّبىِّ صلی الله علیه و آله مِأَهَ مَرَّهٍ ثُمَّ یَسْألُ اللّه َ حاجَتَهُ.
[بحارالانوار 91 : 191 .] علامه مجلسى گوید: نماز امام جواد علیه السلام چنین است: چهار رکعت در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه و سوره توحید چهار بار … بعد از نماز صد بار صلوات بر پیامبر و خاندانش مى فرستد، سپس از خداوند متعال حاجت خود را مى خواهد.
براى هر یک از امامان معصوم، نماز خاصّى نقل شده که خواندن آن و توسّل به آن حضرت، ثواب دارد و موجب قضاى حوائج است. اینگونه نمازها که به نام هریک از معصومین است، سبب توجّه بیشتر به آنان و احیاى ذکر و نام آن بزرگواران مى شود.
18. نماز اوّل ماه امـام علیه ‏السلام
کانْ أَبُوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ علیهماالسلام إذا دَخَلَ شَهْرٌ جَدیدٌ یُصَلّى أوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَینِ: یَقْرَأُ فى أَوَّلِ رَکْعَهٍ أَلْحَمدَ مَرِّهً وَ قُلْ هُوَ اللّه ُ أحَدٌ لِکُلِّ یَوْمٍ اِلى آخِرِهِ (یَعنى ثَلاثینَ مَرَّهٍ) وَ فى أوَّلِ الرَّکْعَهِ الاُخرى الْحَمُدُ وَ إنّا أنْزَلْناهُ مِثْلَ ذلِکَ وَ یَتَصَدَّقُ بِما یَتَسَهَّلُ، یَشْتَرى بِهِ سَلامَهَ ذلِکَ الشَّهْرِ کُلَّهُ.
[بحارالانوار 91 : 381 ح 1 .] وقتى اوّل ماه مى شد، امام جواد علیه السلام دو رکعت نماز مى خواند، در رکعت اوّل یک بار سوره حمد و سى بار سوره توحید و در رکعت دوم سوره حمد و سى بار سوره اناانزلنـاه و بعد در حـد توان صـدقه مى داد و بدین وسیله سلامتى در همه آن ماه را مى خرید.
نماز اوّل ماه، موجب مى شود توجّه به معنویات و ارتباط با خداوند افزوده شود و توجّه به اول ماه نیز، ما را به نظام هستى و تدبیر جهان با قدرت پروردگار و نظم دقیق، یادآور مى شود.
19. دعاى امـام جواد علیه‏ السلام
دُعاءُ مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ علیهماالسلام: أللّهُمَّ رَبَّ الْأرْواحِ الْفانِیَهِ، وَ الْأجْسادِ الْبالِیَهِ، أسْألُکَ بِطاعَهِ الْأرْواحِ الرّاجِعَهِ اِلى أحِبـّائِـها … صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فى بَصَرى، وَالْیقینَ فى قَلْبى، وَ ذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ عَلى لِسانى وَ عَمَلاً صالِحا فَارْزُقْنى.
[بحارالانوار 91 : 189 .] دعاى امام نهم علیه السلام چنین است: اى خدایى که پروردگار روحهاى فناپذیر و جسمهاى پوسیده اى از تو مى خواهم بخاطر اطاعت روحهاى پاکى که به دوستانشان بر مى گردند… بر پیامبر و خاندان او درود فرستى و نور را در دیده گانم قرار دهى [تا حقایق را ببینم] و یقین را در قلبم جایگزین کنى و یاد خود را شبانه روز بر زبانم جارى سازى و توفیق انجام کارهاى نیک را روزیم گردانى.
چهار خواسته مهم و حیاتى این دعا عبارت است از: بصیرت و بینایى چشم، یقین قلبى، یاد شبانه روز خدا، عمل صالح.
20. دعـاى قنوت امـام علیه ‏السلام
قُنُوتُ الامام مُحَمَّدِ بنِ عَلِىِّ بنِ مُوسى علیهم السلام:
أللّهُمَّ مَنائِحُکَ مُتـَتابِعَهٌ وَ أیادیکَ مُتَوالـِیَهٌ وَ نِعَمُکَ سابِغَهٌ وَ شُکْرُنا قَصیرٌ، وَ حَمْدُنا یَسیرٌ وَ أنْتَ بِالتـَّعَطَّفِ عَلى مَنِ اعْتَرَفَ جَدیرٌ…
[عوالم 23 : 211 .] دعاى قنوت امام جواد علیه السلام: خدایا بخششهاى تو پشت سرهم، نعمتهاى تو پیاپى، نعمتهاى تو فراوان است. سپاسگزارى ما نارسا و ستایش ما کم است و تو براى مهربانى نسبت به کسى که به کوتاهى کردن خود اعتراف دارد سزاوارى.
از آداب دعا، بر شمردن نعمت هاى الهى و اظهار عجز و قصور در اداى شکر آن هاست. همین که انسان بداند از شکر نعمت ها ناتوان است، مرتبه اى از شکر و نعمت شناسى است. لطف الهى در آن است که با همه ناشکرى هاى بندگان، باز هم نعمتش را بر آنان ادامه مى دهد.
21. دعـاى دیگر قـنوت
وَ دَعا علیه السلام فى قُنُوتِهِ:
أللّهُمَّ أنْتَ الْأوَّلُ بِلا أَوَّلِیَّهٍ مَعْدُودَهٍ وَ الاْخِرُ بلاآخِریَّهٍ مَحْدوُدَهٍ، أنـْشَأْتَنا لالِعِلـَّهٍ إقـْتِسارا ، وَاخْتَرَعْتَنا لالِحاجَهٍ إقْتِدارا، وَ اْبتَدَعْتَنا بِحِکْمَتِکَ إخْتیارا…
[بحارالانوار 85 : 225 .] امام جواد علیه السلام در قنوت چنین دعا کرد: خدایا! تو اولین هستى، نه اوّل بودن به شمارش و آخرین هستى نه آخرینى محدودیت پذیر. ما را به وجود آوردى بى آنکه مجبور باشى و ما را اختراع کردى نه بخاطر نیاز بلکه بخاطر توانمندى خودت و ما را با حکمت خویش و به اختیار از نیستى به وجود آوردى.
مضمون این دعا، اوصاف الهى و قدرت بى پایان او در ابداع و آفرینش و بى نیازى او از مخلوقات و وجود حکمت در همه آفریده هاى الهى است.
22. دعاى سفر امـام علیه ‏السلام
مُنـاجاتِهِ علیه السلام بِالسَّفَرِ:
[بِسْمِ اللّه ِ الرَّحَمْنَ الرَّحیمِ] أللّهُمَّ أُریدُ سَفَرا فَخِرْ لى فیهِ، وَ أَوْضِحْ لى فیهِ سَبیلَ الرَّأْىِ وَ فَهِّمْنیهِ، وَافْتَحْ عَزْمى بِالإسْتِقامَهِ، وَ أَفِدْنى جَزیلَ الْحَظِّ وَالْکَرامَهِ، وَ أکْلَأنى بِحُسْنِ الحِفْظِ وَالْحِراسَهِ…
[مستدرک عوالم العلوم 23 : 230 .] مناجات امام جواد علیه السلام در سفر چنین بود: به نام خداوند بخشنده مهربان، خدایا من تصمیم سفر دارم، آن را برایم خیر گردان، راه راست و درست برایم روشن کن و به من بفهمان، و تصمیم مرا با استقامت همراه کن، بهره و بزرگوارى فراوان نصیبم گردان، و مرا به بهترین وجه حفظ و حراست فرما.
از مستحبات سفر، خواندن دعا در آغاز مسافرت است. دعاهاى متعددى در این مورد نقل شده و در سیره پیامبر خدا و ائمه علیهم السلام، براى هر کدام دعاى خاصّى نقل شده است. آغاز مسافرت با نام و یاد خدا و درخواست صحت و سلامت و خیر و برکت از او، مایه آرامش خاطر و دفع بلاها مى گردد.
23. تسبیح امـام جواد علیه ‏السلام
تَسبیحُ مُحَمَّد بنِ عَلَىٍ علیهم السلام فِى الثانى عَشَر وَ الثالِث عَشَر: سُبْحانَ مَنْ لایَعتْدَى عَلى أهْلِ مَمْلَکَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لایُؤاخِذُ أهْلَ الْأرْضِ بِألْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ اللّه ِ وَ بَحَمْدِهِ.
[بحارالانوار 94 : 207 .] تسبیح امام جواد علیه السلام در دوازدهم و سیزدهم ماه چنین بود: منزّه است خدایى که بر اهل کشور و فرمانروایى خودش تجاوز نمى کند، منزّه است خدایى که زمینیان را به عذابهاى گوناگون مواخذه نمى کند، منزّه است خداوند یکتا و حمد و ستایش مخصوص اوست.
این تسبیحات، بیانگر عدل و لطف و کرم پروردگار نسبت به بندگان است. خداوند با آنکه مقتدرترین فرمانرواى هستى است، ولى کمترین ستمى در حقّ بندگانش نمى کند و با اینکه بندگان این همه گناه مى کنند، برخورد قهرآمیز و عذاب آور با آنان نمى کند، بلکه متنبّه و بیدار شوند و توبه کنند.
24. حـرز امـام علیه ‏السلام
حِرزٌ لِلتَّقى علیه السلام
یانـُورُ یا بُرهـانُ یا مُبینُ یا مـُنیرُ یا رَبِّ اکْفِنى الشُّرُورَ وَ آفاتِ الدُّهُورِ وَ أَسأَلُکَ النَّجاهَ یَومَ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ.
[مجمع الدعوات : 60.] حرز امام جواد(ع) چنین است : اى نور، اى برهان، اى آشکار، اى روشنى بخش! مرا از بدیها و آفات روزگار بازدار. از تو نجات در روز قیامت را خواهانم.
25. زیارت قبرپیامبر و فاطمه علیهما السلام
قالَ عَبدُ اللّه ِ بنِ زَرین:
کُنْتُ مُجاوِرا بِالْمَدینَـهِ مَدینَهِ الرَّسُولَ صلی الله علیه و آله وَ کانَ أبُوجَعْفَرٍ علیه السلام یَجیى ءُ فى کُلِّ یَوْمٍ مَعَ الزَّوالِ اِلىَ الْمَسجِدِ، فَیَنْزِلُ فِى الصَّحْنِ وَ یَصیرُ اِلى رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله وَ یُسَلِّمُ عَلَیْهِ وَ یَرْجِعُ اِلى بَیْتِ فاطِمَهَ علیهاالسلام فَیَخْلَعُ نَعْلَیْهِ وَ یَقُومُ وَ یُصَلّى.
[اثبات الهداه ج 6 : ص 170 ح 6] عبداللّه بن زرین گوید: من در مدینه الرسول مجاور بودم، امام جواد علیه السلامهر روز ظهر به مسجد مى آمد و در صحن پیاده مى شد و به طرف قبر رسول خدا(ص) مى رفت و بر او سلام مى کرد و بعد به محلّ خانه فاطمه(س) بر مى گشت و کفشهایش را بیرون مى آورد و مى ایستاد و نماز مى خواند.
مزار پیامبر خدا و خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام که در کنار آن است، از مقدس ترین مکان ها براى عبادت و نماز و حضور و فیض بردن معنوى است. امامان هم به قداست این حرم ها توجه داشتند و با زیارت پیوسته، ارتباط با آن معصومین را حفظ مى کردند.
26. پرهـیز از سـایه
عَن قاسِمِ الصَّیقَلِ قالَ:
ما رَأیْتُ أحَدا کانَ أشَدُّ تَشْدیدا فى الظِّلِّ مِنْ أَبى جَعْفَرٍ علیه السلام کانَ یَأمُرُ بِقَلْعِ الْقُبَّهِ وَالحاجِبَین إذا أحْرَمَ.
[کافى 4: 435 ح 3.] قاسم بن صیق گوید: هیچ کس را (در حج) ندیدیم که در مورد پرهیز از سایه مثل امام جواد(ع) سختگیرى کند. او هنگامى که مُحرم مى شد دستور مى داد که پوشش کجاوه و دو ستونش را بکنند.
حج و زیارت خانه خدا و احرام کوى دوست، سفرى عاشقانه است که هر چه رنج و غبار و آفتاب در حالت احرام بیشتر باشد، تواضع بیشترى مى آورد و تکبّر را مى زداید. از این رو آن حضرت در حال احرام از سایه پرهیز مى کرد و خواستار تابش خورشید بود.
27. پیاده روى در منى
عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِیارَ قالَ:
رَأیْتُ أباجَعَفرٍ علیه السلام یَمْشى بَعْدَ یَوْمِ النَّحرِ حَتّى یَرْمِىَ الْجَمْرَهَ، ثُمَّ یَنْصَرِفُ راکِبا، وَ کُنْتُ أراهُ ماشِیا بَعْدَ ما یُحاذِى الْمَسْجِدَ بَمِنى.
[کافى 4 : 486 ح 5 .] على بن مهزیار گوید: امام جواد علیه السلام را روز عیدقربان دیدم پیاده راه مى رود تا سنگ به جمره بزند. سپس سواره بر مى گشت. او را مى دیدم که هنگامى که به مقابل مسجد مِنا مى رسید پیاده بود.
حرکت به سوى جمرات سه گانه براى سنگ زدن به نمادهاى شیطان و نفى و طرد وسوسه هاى ابلیس، یک عبادت است و در چنین عبادتى پیاده روى و تحمّل رنج، مطلوب است. مسجد خیف در «منا» هم مکان مقدّسى است و آن حضرت به احترام این خانه خدا، پیاده مى شد.
28. پیروى از بنى‏ هاشم
عَن بَعضِ أَصحابِهِ قالَ:
نَزَلَ أبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَوْقَ الْمَسْجِدِ بِمِنى قَلیلاً عَنْ دابَّتِهِ حَتّى تَوَجَّهَ لِیَرْمِىَ الْجَمْرَهَ عِنْدَ مَضْرَبِ عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداکَ لِمَ ههُنا فَقَالَ: إنَّ هـهُنا مَضـْرَبُ عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام وَ مَضْرَبُ بَنىهاشِمٍ وَ أَنَا اُحِبُّ أنْ أمْشِىَ فى مَنازِلِ بَنىهاشِمٍ.
[کافى 4 : 586 ح 5 .] از بعضى از اصحاب امام چنین آمده است: امام جواد علیه السلام اندکى بالاتر از مسجدى که در منى هست از مرکب خویش پیاده مى شد و به طرف جمره جایى که امام زین العابدین علیه السلام سنگ مى زد متوجه مى شد تا سنگ به جمرات بزند، من به حضرت گفتم: فدایت کردم چرا اینجا پیاده شدید؟ امام علیه السلامفرمود: اینجا محل سنگ زدن امام چهارم على بن الحسین(ع) و بنى هاشم است و من دوست دارم قدم جاى پاى آنان بگذارم.
29. روش امـام در طواف خانه
عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِیارَ قالَ:
رَأیْتُ أبا جَعْفَرٍ الثانى علیه السلام لَیْلَهَ الزِّیارهِ طافَ طَوافَ الِنّساءِ وَ صَلّى خَلْفَ الْمَقامِ ثُمَّ دَخَلَ زَمْزَمَ، فَاسْتَقى مِنْها بِیَدِهِ بِالدَّلْوِ الَّذى یَلِى الْحِجْرَ وَشَرِبَ مِنْهُ، وَ صَبَّ عَلى بَعْضِ جَسَدِهِ ثُمَّ أطْلَعَ فى زَمْزَمَ مَرَّتَیْنِ وَ أخْبَرَنى بَعْضُ أصْحابِنا: أنَّهُ رَآهُ بَعْدَ ذلِکَ بِسَنَهٍ فَعَلَ مِثْلَ ذلِکَ.
[کافى 4 : 43 ح 3 .] على بن مهزیار گوید: امام جواد علیه السلام را شب زیارت دیدم که طواف نساء را انجام داد و پشت مقام حضرت ابراهیم نماز خواند، سپس داخل زمزم شد و با دست مبارکش با دلو نزدیک حجرالأسود آب برداشت و از آن نوشید و از آن آب بر بدنش ریخت، سپس دوباره به زمزم رفت. و از دیگر اصحاب هم شنیدم که سال بعد هم حضرت را دید که همینطور کرد.
همچنان که در زیارتگاهها، «زیارت وداع» مستحب است، در حج هم «طواف وداع» مستحب است، وداعى که همراه با آرزوى بازگشت دوباره براى زیارت خانه خداست.
30. طواف وداع
عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِیارَ قالَ:
رَأیْتُ أبا جَعْفَرٍ علیه السلام فى سَنَهِ خَمْسَ عَشَرَهَ وَ مِأتَیْنِ وَدَّعَ الْبَیْتَ بَعْدَ ارْتِفاعِ الشَّمْسِ وَ طافَ بِالْبَیْتِ یَسْتَلِمُ الرُّکْنَ الْیَمانِىَّ فى کُلِّ شَوْطٍ… وَ رَأیْتُهُ فى سَنَهِ سَبْعَ عَشَرَهَ وَ مِأتَیْنِ وَدَّعَ البَیْتَ لَیْلاً، یَسْتَلِمُ الرُّکْنَ الْیَمانِىَّ وَ الْحَجَرَ الاْ?ْوَدَ فى کُلِّ شَوْطٍ…
[کافى 4 : 532 ح 3 .] على بن مهزیار گوید: امام جواد علیه السلام را در سال ۲۱۵ (هجرى قمرى) دیدم که بعد از بالا آمدن آفتاب، خانه خدا را وداع کرد، او کعبه را طواف کرد و رکن یمانى را در هر دور استلام [ـ دست کشیدن.]کرد، و در سال ۲۱۷ هم دیدم که شبانه خانه خدا را وداع کرد، و رکن یمانى و حجرالأسود را در هر دور استلام کرد.
بخش سوم: متفـرقه
31. دیدگاه امـام علیه‏ السلام
قالَ أَبُوجَعـفَر علیه السلام:
إنّى إذا أرَدْتُ الإسْتِخارَهَ فِى الاْ?ْرِ الْعَظیمِ إسْتَخَرْتُ اللّه َ مِأهَ مَرَّهً… أقُولُ: أللّهُمَّ إنّى أسْئَلُکَ بِأنَّکَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ، إنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أنَّ کَذا وَ کَذا خَیْرٌ لى، فَخِرْهُ لى وَ یَسِّرْهُ، وَ إنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أنَّهُ شَرٌّ لى فى دینى وَ دُنیاىَ وَ آخِرَتى فَاصْرِفْهُ عَنّى إلى ما هُوَ خَیْرٌ لى وَ رَضِّنى فى ذلِکَ بِقَضائِکَ فَإنَّکَ تَعْلَمُ وَ لا أعْلَمُ وَ تَقْدِرْ وَ لا أقْدِرُ وَ تَقْضى وَ لا أقْضى إنَّکَ عَلاّمُ الْغُیوُبِ.
[محاسن برقى : 600 .] امام جواد علیه السلام فرمود: من هنگامى که تصمیم مى گیرم در مسأله مهمى استخاره کنم، صد بار از خدا طلب خیر مى کنم و این چنین مى گویم: خدایا، چون از ظاهر و باطن آگاهى، از تو خواستارم اگر که فلان چیز را براى من خیر مى دانى، آن را براى من برگزین و آسان گردان، و اگر مى دانى که آن براى دین و دنیاى من بد است پس آن را به چیزى که براى من خیر است تبدیل کن و مرا به قضاى خودت راضى و خشنود کن، چون تو آگاهى و من ناآگاه، تو توانایى و من ناتوان، و تو حکمرانى و من حاکم نیستم، تو از غیبها نیز آگاهى.
32. ملاک نام امـام علیه ‏السلام
عَـنِ الصَّـدُوقِ:
سُمِّىَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ الثانى علیهماالسلام التَّقىَّ لاِ?َّهُ اتَّقَى اللّه َ عَزَّوَجَلَّ فَوَقاهُ اللّه ُ شَرَّ الْمَأمُونِ…
[معانى الاخبار : 65 .] از شیخ صدوق نقل شده که: امام جواد علیه السلام «تقى» نامیده شد، چون او تقواى الهى را رعایت کرد. پس خداوند نیز او را از شرّ مأمون حفظ و نگهدارى کرد.
«تقى» هم به معناى پرهیزگار است، هم به معناى حفظ شده و مصون، مثل قتیل که به معناى مقتول و کشته شده است.
33. آراســتگى
عَن عَبدُوسِ بنِ إبراهیمَ قالَ:
رَأیْتُ أبا جَعْفَرٍ الثانى علیه السلام قَدْ خَرَجَ مِنَ الْحَمّامِ وَ هُوَ مِنَ قَرْنِهِ اِلى قَدَمِهِ مِثْلُ الْوَرْدِ مِنْ أثَرِ الحِنّاء.
[تهذیب الاحکام 1 : 399 ح 1161 .] عبدوس بن ابراهیم مى گوید: امام جواد علیه السلام را که از حمام خارج شده بود، دیدم در حالى که به خاطر رنگ حنا سر تا پایش مثل گُل (قرمز) بود.
34. ویژگى امـام علیه ‏السلام
مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ الْجَوادُ کانَ مِنْ أعْیانِ بَنى هاشْمٍ، وَ هُوَ مَعْرُوفٌ بِالسَّخاءِ وَ السُؤْدَدِ وَ لِهذا سُمِّىَ الْجَوادَ
[مستدرک عوالم العلوم 23 : 30 .] امام جواد علیه السلام از شخصیتهاى بنام بنى هاشم بود، او به آقایى و سخاوت مشهور بود، از این رو «جواد» نامیده شد.
35. همچــون پــدر
قالَ ابنُ الجَوزى:
کانَ عَلى مِنْهاجِ أَبـیهِ فِى العِلمِ وَ التُّقى وَ الزُّهدِ وَ الجُودِ.
[تذکره الخواص : 321 .] ابن جوزى گوید: امام جواد علیه السلام در دانش و تقوا و زهد و سخاوت همانند پدر بزرگوارش امام رضا علیه السلام بود.
همه خاندان عصمت، نور واحدند و در فضایل اخلاقى سرآمد مردم و تجسّم خوبى ها به شمار مى آیند.
36. دانــاى رازها
قالَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ علیه السلام:
أنَا الْجَوادُ، أنَاالْعالِمُ بِأنْسابِ النّاسِ فىالأصْلابِ، أَنَا أعْلَمُ بِسَرائِرِکُمْ وَ ظَواهِرِکُمْ، وَ ما أنْتُمْ صائِرُونَ اِلَیْهِ.
[بحارالانوار 50: 108.] امام نهم علیه السلام فرمود: من جـوادم، من عالم به نَسَبهاى مردم در صلبها هستـم، من از نهانهـا و آشکـارهاى شما آگاهتـرم، و بهتر مى دانـم که سرانجـام شما چه خـواهد بود.
علم غیب و خبر دادن از آینده و سرنوشت انسان ها و آنچه در نهان انجام مى دهند، کرامتى است که خداوند به امامان معصوم بخشیده است و دانش آنان به علم الهى وصل است. اعتقاد به این مقام و فضل که در آنان است، بخشى از شناخت حقوق ائمّه است و با این معرفت است که حالت انقیاد و اطاعت و پذیرش نسبت به آنان پدید مى آید.
37. امـام و جایگاه اهل بیت علیهما السلام
قالَ أَبُوجَعـفَر علیه السلام:
نَحْنُ خُزّانُ اللّه ِ عَلى عِلْمِهِ وَ غَیْبِهِ وَ حِکْمَتِهِ وَ أوْصـیاءُ أنِبـْیائِهِ، وَ عِبادٌ مُـکْرَمُونَ.
[مستدرک عوالم العلوم 23 : 160 .] امام جواد علیه السلام فرمود: ما [خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله]خزانه دارانِ علم خدا و غیب و حکمت پروردگاریم. ما جانشینان انبیاء الهى و بندگان بزرگواریم.
38. امـامت و نبوت در کودکى
عَن عَلِىِّ بنِ إسباطَ قالَ:
رَأیْتُ أباجَعْفَرٍ علیه السلام قَدْ خَرَجَ، فَأحْدَدْتُ النَّظَرَ اِلَیْهِ وَ إلى رَأسِهِ وَ الِى رِجْلِهِ لِأَصِفَ قامَتَهُ لِأصْحابِنا بِمِصْرَ، فَخَرَّ ساجِدا وَ هُوَ یَقُولُ: إنَّ اللّه َ احتَجَّ فى الإمامَهِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ فِى النُّبُوَّهِ، قالَ اللّه ُ تَعالى: «وآتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبیّا»[ـ مریم 12.]وَ قالَ اللّه ُ: «وَ لَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ»[ـ یوسف 22.]«وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنهً»[ـ احقاف 15.]فَقَد یَجُوزُ أنْ یُؤتَى الْحِکْمَهَ وَ هُوَ صَبِىٌّ وَ یَجُوزُ أنْ یُؤتى وَ هُوَ ابْنُ أرْبَعینَ سَنَهً.[عوالم العلوم 23 : 79 ح 1.] على بن اسباط گوید: امام جواد علیه السلام را دیدم از خانه بیرون آمد، او را زیر نظر گرفتم و از سر تا پایش را دقیق نگریستم تا قد و قامت او را براى شیعیان در مصر توصیف کنم، او در این هنگام به سجده افتاد و چنین فرمود: خداوند در امامت به آنچه که در نبوت استدلال کرده احتجاج کرده است، خداوند فرمود: ما به یحیى در کودکى (که سه سال داشت) نبوّت دادیم. و فرمود: و چون یوسف به سنّ رشد و کمال رسید او را مسند حکمفرمایى و مقام دانش عطا کردیم و به چهل سالگى رسید، پس ممکن است حکمت در کودکى عطا شود و ممکن است در چهل سالگى عطا شود.
39. غذاى مورد علاقه امـام علیه ‏السلام
عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِیارَ قالَ:
تَغَذَّیتُ مَعَ أَبى جَعفَرٍ علیه السلام فَاُتِىَ بِقَطا، فَقالَ اِنَّهُ مُبارَکٌ وَ کانَ یُعْجِبُهُ. کانَ یَقُولُ: أَطْعِمُوا صاحِبَ الیَرَقانِ، یُشْوى لَهُ.
[مکارم الاخلاق : 161.] على بن مهزیار گوید: با امام جواد علیه السلام غذا مى خوردم، پرنده سنگخوار (قَطا) آوردند. فرمود: آن مبارک است. امام از گوشت پرنده سنگخوار خوشش مى آمد. مى فرمود: کسى که مرض یرقان دارد برایش از آن کباب درست کنید.
در منابع اسلامى، کتاب هایى همچون «طب النبى»، «طبّ الصادق»، «طبّ الرضا» وجود دارد که احادیث طبّى و درمانى و خواص غذاها و گیاهان و نحوه معالجه امراض را گردآورى کرده است و مى تواند مفید باشد.
40. علاقه به انگور
قالَ المَسعُودى:
وَ کانَ یُعْجِبُهُ العِنَبَ الرّازِقىَّ.
[اثبات الوصیه : 220 .] مسعودى گوید: امام جواد علیه السلام از انگور رازقى خوشش مى آمد.
انگور، میوه اى بهشتى و پر خاصیت و داراى ویتامین هاى بسیار است و نقش مهم تغذیه اى دارد و داراى انواع گوناگونى است. «انگور رازقى» نوعى انگور بود که از طائف مى آوردند، سفید رنگ و با دانه هاى دراز بود.
منبع : چهل حدیث « سیره تقوی » علیه السلام، محمود شریفى‏.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید