1. کسب علم و دانش
یکی از خواسته های مهم امام حسن مجتبی (ع) از شیعیان تحصیل و کسب علم و دانش است، علم و دانش کلید خیرات و دستیابی به سعادت است. بدون دانش نه راه سعادت معلوم است و نه حرکت ممکن؛ به همین جهت از مهم ترین مأموریت های انبیاء الهی (ع) در طول تاریخ، تعلیم کتاب و آموزش مسائل دینی و تربیتی بوده است.
از مهمترین توقّعات امامان معصوم (ع) از جمله امام حسن مجتبی (ع) از شیعیان این است که اهل دانش و فراگیری حکمت باشند. امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَکَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیْرِکَ. (1) دانش خود را به مردم بیاموز و دانش دیگران را یادگیر.
خداوند تمام امکانات فراگیری دانش را در اختیار ما قرار داده است. لذا لازم است که از چشم و گوش و فرصتها بیشترین استفاده را ببریم و با فراگیری دانش، شک و شبهه را از دل و درون خویش بیرون برانیم. امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: اِنَّ اَبْصَرَ الاْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَیْرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاْسْماعِ ما وَعَی التَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ. (2) به راستی، بیناترین دیده ها آن است که در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوشها آن است که تذکّرات (دیگران) را بشنود و از آن بهره مند شود و سالم ترین دلها آن است که از شک و شبهه پاک باشد.
2. کوشش، جستجو و تلاش
فکر و اندیشه، و یا تامّل و تدبّر، ارزش حقیقی و عینی دارد چون منجر به عمل و تلاش و سعی و کوشش می شود، ولی اگر تفکری که منجر به عمل، جستجو و تلاش نشود، ارزش واقعی نخواهد داشت. در واقع فکری مطلوب و کارساز است که به عمل و تلاش بینجامد.
یکی از توقعات امام حسن (ع) این است که بندگان الهی و شیعیان آنحضرت در کنار علم و اندیشه، اهل تلاش و عمل باشند. آن حضرت فرمود: اِتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ وَ جِدُّوا فی الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَ هادِمِ الَّذّاتِ، فَاِنَّ الدُّنْیا لا یَدُومُ نَعیمُها وَلا تُؤمَنُ فجیعُها وَلا تَتَوَقّی مَساویها، غُرُورٌ حائِلٌ وَ سِنادٌ مائِلٌ. (3) ای بندگان خدا! پرواپیشه باشید و برای رسیدن به خواسته ها تلاش کنید و از کارهای ناروا بگریزید و قبل از آنکه ناگواریها به شما روی آورند و نابود کننده لذات (یعنی مرگ) فرا رسد، به کار(های نیک) مبادرت ورزید، پس براستی نعمتهای دنیا دوام ندارند و (کسی از) خطرات و بدیهای آن در امان نیست. (دنیا) فریبکار زودگذر و تکیه گاهی سست و بی اساس است.
نکته دیگری را که حضرت امام مجتبی (ع) علاوه بر اصل تلاش و عمل گوشزد می کند و انتظار دارد که به آن توجّه شود، این است که انسان هم باید برای دنیا کار و تلاش کند و هم برای آخرت. کلام دلنشین و جذاب امام حسن (ع) در این باره چنین است: وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبَدا وَ اعْمَلْ لآخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَمُوتُ غَدا. (4) برای دنیایت چنان کار کن که گویا برای همیشه (در این دنیا) خواهی بود. و برای آخرتت (نیز چنان) سعی و تلاش کن که گویا فردا از دنیا خواهی رفت.
طالب علمی به عالمی گفت: نیمه شبها و قبل از سحرها بیدار می شوم، درس بخوانم بهتر است و یا نماز شب؟ عالم در جواب او گفت: کاری کن که هم درس بخوانی و هم نماز شب. نه درس فدای نماز شب و عبادت شود، و نه عبادت فدای درس و منبر، نه کار بخاطر عبادات مستحبی و… کنار گذاشته شود، و نه عبادات واجب و مقداری مستحبّ بخاطر کار یا اضافه کاری به تأخیر افتاده و یا از دست برود.
3. دقت عمل در امر دوستیابی
رفیق و دوست عمیق ترین تأثیر را بر زندگی و رفتار انسان دارد، تا آنجا که گفته شده: اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ. انسان بر آیین رفیقش است. به این علّت در قرآن و روایات، سخت بر آیین دوست یابی تاکید و سفارش شده است. در قرآن کریم آمده انسان در قیامت حسرت می خورد و می گوید: ای کاش فلانی را دوست خود قرار نمی دادم. (5) شاعر هم گفته:
تا توانی می گریز از یاربد یاربد بدتر بود از ماربد
ماربد تنها تو را بر جان زند یار بد بر جان و هم ایمان زند. (6)
امام حسن مجتبی (ع) نیز از نزدیک ترین افراد خانواده تا شیعیان انتظار دارد که در انتخاب دوست و رفیق دقّت بخرج دهند و مراقب باشند که در دام دوستان ناباب گرفتار نشوند.
در سفارشی به یکی از فرزندان خویش فرمودند: یا بُنَی لا تُواخِ اَحَدا حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَاِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخُبْرَهَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَهَ فَآخِهِ عَلی اِقالَهِ الْعَثْرَهِ وَ الْمُواساهِ فِی الْعُسْرَهِ. (7) پسرم! با هیچ کس برادری (و دوستی) مکن مگر آنکه (اوّل) بدانی کجا رفت و آمد دارد و از چه خانواده ای می باشد، هر گاه به این مسئله پی بردی و معاشرت و دوستی او را (طبق معیارها) پسندیدی، پس با او برادری (و دوستی) کن، در گذشتن از لغزشها و همدردی در سختی.
حضرت در این باره فقط به سفارش اکتفا نکرده، بلکه گاه به معرّفی الگوهای عینی، و دوستانی که خود بر اساس معیارهای مطلوب انتخاب نموده می پردازد، و درباره یکی از دوستان خود چنین می فرماید: او از دیدگاه من از همه مردم بزرگتر بود و اساس بزرگی او به دیده من، کوچکی دنیا در دیده او بود، از سلطه جهالت برون بود. دست دراز نمی کرد مگر نزد کسی که مورد اعتماد بود و سُودی در آن وجود داشت، نه شکایتی داشت و نه خشمگین و ناخشنود بود، بیشتر روزگارش را خاموش بود، پس هنگامی که سخن می گفت بر گویندگان و زبان آوران غلبه می یافت. مردی افتاده بود و مردم ناتوانش می انگاشتند؛ اما همین که زمان تلاش و جدّیت فرا می رسید، شیر بیشه را می ماند!.
حضرت در ادامه بیان اوصاف دوست خوبش می فرماید: کانَ اِذا جامَعَ الْعُلَماءَ عَلی اَنْ یَسْتَمِعَ اَحْرَصَ مِنْهُ عَلی اَنْ یَقُولَ، کانَ اِذا غُلِبَ عَلی الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَی السُّکُوتِ، کانَ لا یَقُولُ ما لا یَفْعَلُ وَ یَفْعَلُ ما لا یقُولُ، کانَ اِذا عُرِضَ لَهُ اَمْرانِ لا یَدْری اَیُّهُما اَقْرَبُ اِلی رَبِّه نَظَرَ اَقْرَبَهُما مِنْ هَواهُ فَخالَفَهُ، کانَ لا یَلُومُ اَحَدا عَلی ما قَدْ یَقَعُ الْعُذْرُ فی مِثْلِهِ. (8) چون با دانشمندان جمع می شد به شنیدن بیشتر شیفته بود تا به گفتن. اگر در سخن مغلوب می شد، در خاموشی مغلوب نمی گشت. آنچه را انجام نمی داد نمی گفت، ولی کارهایی انجام می داد که آن را به زبان نمی آورد. اگر در مقابل دو کار قرار می گرفت که نمی دانست کدامیک از آن دو خدا پسندانه تر است، آن را انجام نمی داد که نفسش می پسندید، هیچ کس را به کاری که زمینه عذر در آن بود سرزنش نمی کرد.
پی نوشت ها:
(1) مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۵، ص111.
(2) ابن شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، ص408.
(3) مجلسی، محمد باقر، همان، ص109.
(4) همان، ج۴۴، ص139.
(5) فرقان/28.
(6) نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد، آداب المتعلمین، ص3.
(7) ابن شعبه حرانی، حسن، ص۴۰۴، شماره3.
(8) همان، ص۴۰6، شماره13.